پایگاه خبری الف 14 مرداد 1394 ساعت 10:26 http://alef.ir/vdcfved0mw6dc0a.igiw.html?287263 -------------------------------------------------- عنوان : هوش سیاسی، جناح های سیاسی و بحران ایدئولوژی انسانی بخش تعاملی االف - حسن فاتحی -------------------------------------------------- اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند. متن : گاهی برای من سوال می شود که دردنیای رنگارنگ امروز مرز بین حق وباطل کدام است؟ آیا معیارهای حقیقت می بایست شاخصهای جهانشمول انسانی اسلامی باشد یااینکه هرحزب وجناحی قدرت دستش افتاد ،معیارحقیقت باید منافع ومصالح همان گروه باشد؟ خدا رحمت کند شهید مرتضی مطهری را که هم ازحیث هوشبهرسیاسی وهم بصیرت دینی دهه ها وبلکه قرنی جلوتر ازمعاصرخود بوده است ،ایشان درکتاب" انسان وایمان " آنجا که بحث ایدئولوژی وشریعت را مطرح کرده ،درتشریح انواع ایدئولوژیها به خاصیت ایدئولوزی انسانی وگروهی پرداخته است وفرموده است"ایدئولوژی انسانی یعنی ایدئولوژیهای که مخاطب آن نوع انسان است نه قوم یانژاد وطبقه خاص، وداعیه نجات نوع انسان را دارد درحالیکه ایدئولوژی گروهی مخاطبش گروه ،یاطبقه یاقشر خاص است وداعیه نجات یاسیادت همان گروه یاطبقه را دارد". باگذشت ۳۷ سال ازپیروزی انقلاب اسلامی وعلیرغم اینکه احزاب وگروهها رشد حزبی فراوانی یافته ورشد موازی نموده ودرساختارقدرت نفوذ کافی نموده اند ولیکن خط قرمز ایدئولوزی نوع انسانی متاسفانه مدتهاست ازمقوله تبلیغی وفعالیت سیاسی احزاب مصطلح چپ وراست ما کمرنگ تر وبلکه بی خاصیت گشته است!. هرحزب وجریانی که قدرت را دردست گرفته است ، بجای اینکه به سعادت همگان بیاندیشد وخودرا مسئول بداند ،به منافع ومصالح گروهی خود اندیشیده است وتقابل وجنگ قدرت دربین احزاب ،مردم را به کیسه بوکسی بدل نموده است که هرکدام برای آزمایش زور مشتهایشان مشت ولگدی برمردم کوبیده است وعجیبتر اینکه خود مردم را با نام مردم زده وبه نام مردم خودرا القاء نموده اند!. آیا هوش سیاسی به معنی دروغگویی حرفه ای است که مردم را سرکارگذاشته وایام چهارسال یا هشت سال مدیریت جناحی خودرا سپری نموده باشیم؟ آیا جناحهای سیاسی مصطلح به چپ وراستی به پایان خط نرسیده اند؟ آیا نباید بجای پردازش به شریعت گروهی ،که همواره تنش زا بوده ومصالح فرقه ای وتیمی را مدنظرداشته است ،می بایست به شریعت نوع انسانی وایدلوژی انسانی اندیشه نموده باشیم؟ بنده حقیر که هشت نه سالی است می نویسم ، و با باور دیانت ما سیاست ماست قلم بدست گرفته بودم ،متاسفانه امروز یقین پیدا کرده ام که دیانت ما سیاست مانیست بلکه دیانت ما درخدمت سیاست ما قرارگرفته ومظلوم شده است. به نام دین براحتی به رقیبان سیاسی خود برچسب می زنیم ،تا انجا افراط می نماییم که رقبای خودرا خس وخاشاک ویا دلواپس و بیسواد معرفی می کنیم ،بانیش وکنایه های مذهبی رقبای خودرا مفسد ،قابل حذف وجانی القاء می نماییم ،وقتیکه زمان هشت سال مدیریت جریانی به پایان می رسد پرونده فساد واتهام برایش درست می کنیم و....وقص علیهذا..! دراصل هدف جناحهای سیاسی ما ایدئولوژی نوع انسانی وجهانشمول وحداقل مملکت شمول نبوده ،بلکه ملاک شریعت فردی وگروهی بوده است ،همان ایدئولوژی معیوبی که شهید مطهری به عنوان تئوریسین انقلاب اسلامی نزدیک چهاردهه قبل گوشزد نموده بودو اکنون نه تنها بدان پردازش نمی شود وبلکه ملاک حق وباطل منافع گروهها وتیمهاقرارگرفته که غالبا" نیز آلوده بوده ودرجهت حفظ تیمی خود ملتی را به تنگنا انداخته اند ومتاسفانه همچنان می اندازند. من وبلاگ نویس هم اینقدرهوش سیاسی دارم که منافع ومصالح فردی وگروهی خودرا تشخیص داده وبارویه تملق بسان رسانه های همسو باروند باد خودرا مطرح ویا نان وبساطی برای خود درست کرده باشم ،ولی آیا هدف انقلاب اسلامی ما ایدئولوژی گروهی بود ؟! آنهمه می گفتیم مرگ برفلان وبهمدان !، آیا صرفا" بدنبال حذف افراد بودیم یااینکه برمبنای تفکرات شهید مطهری می خواستیم اصول را مطرح نموده وبرمبنای اصول وحدت آفرینی حرکت نموده باشیم؟ چقدرشایسته است درمملکت ما رسانه ها بجای بازی نقش همسو یامخالف با دولتها که فقط همدیگرا می کوبند وملتی را فدای مطامع سیاسی خود می نمایند ،رسانه های وجود داشته باشند که درد ملت را منعکس دهند ،شریعت نوع انسانی را دریابند واینقدر شعار مرگ براین تا زنده باشد فلان را ندهند. خیلی عجیب است آنهاییکه داعیه بیعت با ولایت وامام را دارند وخودرا عقل کل دانسته وبجای تکریم مردم ،فرش قرمزی زیر پای دوستان خارجی پهن می کنند ،یادشان رفته است که با همراهی همین مردمی که امروزفراموش شده است به قدرت امانتی دست یافته بودند ولابد فردایی دیگر بجای رای مردم رای دول اروپایی وغربی ازصندوقها بیرون خواهد آمدتا آنها دوباره درقدرت دوام داشته باشند. نظرمن بصیرت دینی موردتاکید شهید مطهری است ،من هنوز هم به مدیریت اسلامی ایمان دارم ووابستگی یاتسلیم به غرب وشرق را راهکار درستی تشخیص نمی دهم ،انسان دین مدار بامنطق آمیخته باعواطف سالم به حیات خود ادامه می دهد ،زمانیکه ادعای منطق جای عواطف را گرفت ونوع انسانی فراموش گردید ،قطعا" عاقبت چنین نگرشی قدرت گیری دوباره جریان فرصت طلب دیگری خواهد بود که دغدغه نوع انسانی نداشته ودغدغه مهم آنها گروهی وتیمی خواهد بود. یکی می آید برمبنای ایدئولوژی گروهی وتیمی راه ارتباط باجهان را می بندد تا رقبا ومخالفین داخلی را بایکوت وبا سیاستهای داخلی آنها را تحت فشاربگذارد ویکی هم می آید راه سعادت را در نرمش دربرابر بیگانگان وفراموشی مدیریت داخلی باچاشنی منطق آبکی وعوام فریبی حساب شده تشخیص می دهد درحالیکه ایدئولوژی وباید ونبایدهای مورد تاکید شهید مطهری ایدئولوژی نوع انسانی ونجات و رهایی ازمشکلات کل جامعه بود که بانگرشهای تک بعدی فرصت طلبانه محقق نخواهد شد.