پایگاه خبری الف 8 خرداد 1395 ساعت 20:32 http://alef.ir/vdcjmaetyuqeivz.fsfu.html?357160 -------------------------------------------------- عنوان : امتیازگیری از موضع اقتدار محمدسعید احدیان، 8 خرداد 95 -------------------------------------------------- متن : «اگر کشور قوی شد، از استکبار هم می‌شود امتیاز گرفت؛ این را من به شما عرض بکنم. اگر کشور ضعیف بود، استکبار که هیچ، ابرقدرت‌ها که هیچ، دولت‌های بی‌عُرضه و ضعیف و حقیر هم از آدم طلبکاری می‌کنند؛ اگر ضعیف شدیم، این‌جوری خواهد شد، [امّا] اگر قوی شدیم، نه. قدرت هم یک امر نسبی است؛ در هر مرحله‌ای از قدرت، انسان می‌تواند یک فعالیتی انجام بدهد. حالا مثلاً فرض بفرمایید در همین قضایای مذاکرات هسته‌ای که البتّه من حالا نمی‌خواهم وارد آن مقوله بشوم، دوستان عزیز ما گفتند ما امتیاز گرفته‌ایم و دشمنانی که تا امروز قبول نمی‌کردند که ما صنعت هسته‌ای داشته باشیم، حالا پای کاغذ امضا کرده‌اند که ما می‌توانیم صنعت هسته‌ای داشته باشیم. خب این چه‌جوری به دست آمد؟ این بعد از آن به دست آمد که ما اقتدار خودمان را نشان دادیم و ما توانستیم کاری را انجام بدهیم که آن‌ها تصوّر نمی‌کردند بتوانیم انجام بدهیم؛ یعنی تولید غنی‌سازیِ ۲۰ درصد. خود آنها هم می‌دانند، اصحاب فنّ این کار [هم‌] می‌دانند که مشکل کار [غنی‌سازی‌] تا ۹۹ درصد، عبارت است از مسیر [غنی‌سازی‌] تا ۲۰ درصد؛ اگر یک کشوری توانست خودش را تا ۲۰ درصد پیش ببرد، از آن جا تا ۹۰ درصد و ۹۹ درصد کار آسانی است، راه زیادی نیست؛ این را این‌ها می‌دانند. این مسیر را جمهوری اسلامی پیش رفت؛ یعنی توانست غنی‌سازی ۲۰ درصد را به دست بیاورد، توانست ۱۹ هزار سانتریفیوژ نسل اوّل تولید کند، توانست حدود ۱۰ هزار سانتریفیوژ نسل اوّل را به راه بیندازد، توانست سانتریفیوژهای نسل دوّم و سوّم و چهارم را تولید کند؛ توانست آن دستگاهِ رآکتورِ آب سنگینِ اراک را به وجود بیاورد؛ توانست کارخانه‌ تولید آب سنگین را -که امروز از ما می‌خرند- به وجود بیاورد. این کارها را توانستیم بکنیم که دشمن آن حدّاقل را قبول کرد که ما صنعت هسته‌ای داشته باشیم؛ اگر این کارها را نکرده بودیم [قبول نمی‌کردند]. من یادم هست و دوستان همه یادشان هست که در آن ۱۲-۱۰ سال پیش از این، که مذاکرات دوره‌ قبل را داشتیم، بحث ما این بود که مثلاً اجازه بدهند پنج سانتریفیوژ کار کند، آن‌ها می‌گفتند نمی‌شود؛ ما اوّل می‌گفتیم ۲۰ سانتریفیوژ، بعد گفتند نمی‌شود؛ کوتاه آمدیم گفتیم پنج سانتریفیوژ، گفتند نمی‌شود؛ گفتیم یکی، گفتند نمی‌شود! وقتی‌که نمی‌توانیم، وقتی نداریم، وقتی قدرت نیست، دشمن این‌جوری وارد می‌شود؛ [امّا] وقتی شما ۱۹ هزار سانتریفیوژ را علی‌رغم دشمن به وجود آوردید، به راه انداختید، نسل دوّم و سوّم و چهارمش را تولید کردید، کارهای جنبیِ فراوانِ دیگری را انجام دادید، خب [دشمن‌] مجبور است قبول بکند؛ اقتدار این است. اگر اقتدار بود، انسان می‌تواند حتّی از استکبار امتیاز بگیرد. این امتیازی نبود که آمریکایی‌ها به ما دادند، این امتیازی بود که ما با قدرتمان گرفتیم، نه این که کسی به ما امتیاز داد.» این جملات بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان است که بر اساس آن دو گزاره از دیدگاه رهبری روشن می‌شود: اول این که ما در مذاکرات هسته‌ای توانستیم امتیاز صنعت هسته‌ای را بگیریم و دوم این که این امتیاز را آمریکایی‌ها به ما ندادند بلکه ما به دلیل پیشرفت‌ها و قدرت هسته ای، توانستیم از موضع اقتدار، آمریکا را مجبور کنیم این امتیاز را به ما بدهد. براین اساس تجربه برجام به ما می‌گوید که اگر می‌خواهیم امتیازهای خوبی در حوزه‌های مختلف مادی و معنوی بگیریم باید مولفه‌های قدرت خود را افزایش دهیم. واقعیت این است که در فضای دو قطبی ایجاد شده درباره برجام به عنوان یک تجربه بسیار مهم دو رویکرد اصلی بیشتر از دیگر نگاه‌ها جریان سازی می‌کند و بقیه رویکردها به حاشیه رفته است. رویکرد اول معتقد است برجام برای ما امتیازی نداشت یا اگر امتیازی هم گرفتیم آن قدر اهمیت نداشته است که در برابر داده هایش ارزشی داشته باشد. بر این اساس این طیف فکری معتقد است که ما اشتباه کردیم برجام را پذیرفتیم و بیشتر آن‌ها می‌گویند ما به دلیل مصلحتی بالاتر یا قرارگرفتن نظام در برابر «عمل انجام شده» مجبور شدیم برجام را بپذیریم. رویکرد دوم برجام را دستاوردی ویژه تعریف می‌کند و این دستاورد ویژه را نتیجه تعامل و مذاکره با دنیا معرفی می‌کند و بر این اساس دنبال تکرار این تجربه است. رویکرد اول جمهوری اسلامی را در موضعی ضعف تصویر می‌کند که توافقی کاملا بد را بر اساس مصلحت اندیشی پذیرفته است و رویکرد دوم هم با نادیده گرفتن تاثیر مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی در رسیدن به توافق، به نظام از موضع اقتدارش نمی‌نگرد. بدنه اجتماعی حامیان نگاه اول متناسب با این تصویری که برایشان ایجاد شده است احساس شکست می‌کنند و با توجیهاتی از این قبیل که نظام باید مردم را تربیت می‌کرد و این تجربه بد برای تربیت مردم لازم بود، سعی می‌کنند سرخوردگی ناشی از احساس شکست را التیام بخشند و نگاه دوم تلاش می‌کند چشمانش را بر روی واقعیت‌های موجود از جمله بدعهدی آمریکایی‌ها ببندد و همچنان سعی می‌کند با هر موضع مثبتی ،بر طبل دشمنی زدایی از آمریکا بکوبد. اما همان طور که در رویکرد رهبری تبیین شده است واقعیت این است که ما از موضع اقتدار و نه از سر ضعف وارد مذاکرات شدیم و به نتیجه رسیدیم امتیازاتی از جمله صنعت هسته‌ای را گرفتیم که طرف مقابل سال‌ها قبل به هیچ وجه حاضر نبود خیلی کمتر از این امتیازها را به ما بدهد. قطعا عملکرد مذاکره کنندگان در رسیدن به نتیجه تاثیر داشت اما فراموش نکنیم همین مذاکره کنندگان در سال ۸۴ نتوانسته بودند اجازه حتی یک سانتریفیوژ را بگیرند. همان طور که پیش از این بارها در یادداشت‌های مختلف ذکر شده است رسیدن به برجام نتیجه متغیرهای متعددی از جمله پیشرفت صنعت هسته ای، افزایش توان نظام، افزایش قدرت منطقه ای، رهبری مدبرانه، شجاعانه و مقتدرانه و در نهایت نیز مذاکره هوشمندانه و خلاقانه مذاکره کنندگان است. نباید برجام را پذیرش شکستی از سر ضعف معرفی کرد که در این صورت با نام انقلابی گری به نظام مقتدر جمهوری اسلامی ظلم می‌کنیم و به «خودباوری ملی» به عنوان مهم‌ترین رکن پیشرفت لطمه جدی می‌زند همچنین نباید آن را نتیجه تعامل با دشمن دانست که ندیدن واقعیت‌هایی روشن مقدمه اشتباهاتی غیرقابل جبران در اعتماد به دشمن برای آینده است. برجام نتیجه ۱۲ سال رشد و پیشرفت نظام است که البته مطابق پیش بینی‌های رهبری با بدعهدی طرف آمریکایی روبه رو شده است. حالا زمان آن رسیده است که او را یک بار دیگر «مجبور» کنیم اجرای برجام را تسهیل کند و برای طی کردن این بخش از مسیر نیز همانند خود برجام راهی وجود ندارد جز آن که به تعبیر رهبری قدرت خود را مخصوصا در حوزه اقتصاد مقاومتی افزایش دهیم. تا دشمن را ناامید نکنیم اجرای برجام تسهیل نمی‌شود و تا دولت از تاثیر صرف برجام در اقتصاد ناامید نشود، اقتصاد مقاومتی احیا و دشمن ناامید نمی‌شود.