یادداشت های پلاک نوزده؛

درنگی بر ساحت قبض و بسط

اکبر نبوی، 9 آذر 94

9 آذر 1394 ساعت 12:34


ــ قبض و بسط های روحی یکی از نشانه های دوست داشته شدن از ناحیه ی خداوند است. مهم این است که از قبض به خودش پناه ببریم و از بسط هم به خودش.

ــ قبض همچون پیله ی پروانه است. سخت است و صعب و نفس گیر. ولی تا « شفیره »، این موقعیت سخت را تحمل نکند به مقام پروانه ای زیبا ( موقعیت بسط ) نایل نمی شود. سنگریزه ای که در کام صدف گرفتار شده است چنانچه ناشکیبایی کند و بخواهد از آن محیط تاریک و کوچک و آزاردهنده رهایی یابد، به مقام و مرتبه ی مروارید شدن دست نمی یابد. و مگر جز این است که سنگریزه ی تبدیل شده به مروارید، از حضیض به اوجِ گردن آویزیِ زیبارویان و دلبرکان می رسد؟

ــ قبض همیشه قبل از بسط است. اولین منزل حیات مادی با قبض شروع می شود. نوزاد نمی خواهد به این دنیا گام نهد، به دنیای رحم خو گرفته و شیفته و فریفته ی آن است. او از دنیایی که قرار است به آن گام بگذارد، آگاهی ندارد و از ورود به آن وحشت می کند و قبضِ تولد، از همین جا آغاز می شود. چنین قبضی، هنگام مرگ که تولدی دوباره است، باز هم گریبان آدمی را می گیرد. در حالیکه به فرمایش حضرت مصطفی ( درود خداوند و پاکان بر او باد) زندگی مادی خواب است و مردمان با مرگ از این خواب برمی خیزند. ( الناس نیام فاذا ماتو انتبهو )

ــ قبض و بسط، رفت و برگشتی بر مبنای ناموس خلقت ( قانونمندی حاکم بر جهان ) دارد ولی ما فراموش می کنیم یسر های ( بسط ) بعد از عسر ( قبض ) را. قرآن می فرماید: فان مع العسر یسرا/ ان مع العسر یسرا ( پس براستی که با هر سختی و تنگنایی، گشایشی است / همانا با سختی و تنگنایی، گشایشی است. سوره ی انشراح، آیات پنج و شش )

ــ عافیت، و بخشی از سرشت جهان مادی، فراموشی می آورد. و فراموشی، انسان را از خود و در نتیجه، از مقام بلند و خدایی اش دور می کند. سختی ها و قبض ها برای یادآوری خودِ انسانی و مقام الهی اوست و ویروس غفلت و فراموشی را از جان و دل انسان می زداید.

ــ برخی از اوقات، سختی ها و دشواری هایی که گریبان آدمی را می گیرد به خاطر نادیده گرفتن و ارج ننهادن بر داشته ها ( نعمت ها ) و نابود کردن آنهاست. دانش آموزی که فرصت نه ماهه ی تحصیل را به کاری غیر از درس خواندن سپری می کند، بناچار باید سختی و دشواری ( قبض ) شب امتحان و کابوس های سنگین و رنج آورِ آن را به دوش بکشد و بکوشد با رنج و مرارت بخواند و بخواند. ضمن آنکه اگر (خدای ناکرده ) خواندن های همراه با دشواری این دانش آموز به بار ننشیند و در آزمون پایان سال قبول نشود، قبض و سختی بیش تری بر او آوار می شود.

ــ قبض و بسط، هر دو، مقام و مرتبه اند. انسان در رفت و آمدی پیوسته میان این دو مقام و مرتبه است و چنانچه بتواند نسبت به این سفر و سلوک معنوی به معرفتی بایسته و شایسته دست یابد، به مقام کشف و شهود می رسد. و متناسب با معرفت، سلوک و کشفی که به آن نایل آمده، پرده ها از برابرش برداشته می شود، و هستی گوشه ای از رازهای خود را بر او آشکار می سازد.

ــ خداوند کسانی را که در پیشگاه اش عزیزترند، بیشتر دچار قبض و بسط می کند. در عین حال، وقتی انسان به مقام استقرار و رضا می رسد، دیگر هیچ قبضی نمی بیند. هر چه هست در چشم او زیباییِ بسط است. ( عاشقِ واقعی در معشوق هیچ ناراستی و زشتی نمی بیند، هر چه می بیند زیبایی است و زیبایی و زیبایی. عاشق نمایان از معشوق گلایه می کنند. به فرمایش حافط بزرگ: لاف عشق و گله از یار؟ زهی لاف گزاف/ عشقبازانِ چُنین، مستحق هجران اند) و راز جمله ی شگفت حضرت زینب ( س ) در باره ی واقعه ی کربلا در مقام استقرار و رضا و فنای آن بانوی بزرگوار است. حضرت زینب ( س ) چونnعاشقی یگانه و دُردانه است و در معشوق فنا شده است، در واقعه ی کربلا جز معشوق و زیباییِ بی همتایِ او را نمی بیند. در ساحت و مقام استقرار و رضا، زبانِ حالِ هماره ی معشوق چُنین است: آنچه آن خسرو کند شیرین بُوَد.


کد مطلب: 313972

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdccm1q1i2bqso8.ala2.html?313972

الف
  http://alef.ir