به کجا چنین آهسته

بخش تعاملی الف - ایمان کریمی

15 فروردين 1395 ساعت 8:21




پدیده ی  عجیبی در کشور ما وجود دارد و شاید اگر در هر کشور دیگری هم باشد نظام سیاسی و اقتصادی آن را زمین گیر کند مسئله ی است که من از آن به نام خلا نام می برم. خلا ها از منظر تعریف بنده مناطقی هستند که هر چند در میان بقیه یک ساختار قرار دارند ولیکن بدلایلی ارتباطی با دیگر نواحی ندارند و باعث قطع ارتباط منطقی میان بخش ها می شوند و یا ارتباطشان مریض و معیوب است، خلا ها به دلیل همین تضاد ممکن است باعث بوجود امدن یک سری تاثیرات غیر منطقی شوند که روال معمول بررسی در یافتن راه حل برای آن یکار نیاید.

به عنوان نمونه در حوزه اقتصاد ما نهادهایی داریم که هم دارای منابع مالی هستند و هم کار اقتصادی شدید می کنند، هم در نهادهای تصمیم ساز اقتصادی هستند هم هیچ نهادی نظارت درستی بر روی آنها نظارت نمی کند در بعض موارد رقیب بخش خصوصی هستند در بعض موارد دیگر حتی دشمنش، هم از مشمول مالیات خارج هستند هم از سوبسید های اقتصادی بهره میبرند و هم بیلان عملکردشان مخفی است و....

روی سخن این نوشته با این خلا های اقتصادی نیست بلکه روی سخن در این نوشته با یکی از حوزه های خلا کشور است که در حوزه ی اعتقاد قرار دارد، حوزه ی علمیه. در ابتدا می خواهم تعدادی از ویژگی هایی را که به سبب آن حوزه را ناحیه خلا نامیدم را برشمرم. حوزه از بسیاری از رانت ها و امکانات دولتی و غیر دولتی بهره میبرد،‌ بطور مستقیم و غیر مستقیم در بسیاری از تصمیم سازی ها موثر است و از قضا این تاثیر در پاره ای موارد بسیار شدید هم هست، از طرفی حوزه به هیچ نهاد نظارتی پاسخگو نیست ( اشتباه نشود در این سخن مرادم از جهت کارکردی است، نه بحث مالی صرف) مردم نقشی در تصمیم سازی هایش ندارند، اغلب بصورت خود مختار تصمیم می گیرد. ساختار سنتی در این سال ها تنها در حد حرف تغییر کرده است و یا حداکثر تغییر شکلی را تجربه کرده است. لیکن بدلیل (تاکید می کنم روی این بحث) مجبور نبودن و احساس عدم مسئولیت در قامت یک مدعی دائمی بخش مدیریت و اجرای کشور در آمده است در حالی که خودش و محصولاتش در متن اجراییات کشور مشغول هستند. حتی از قبول مسئولیت رفتار دینی مردم سر باز میزند، کسی در حوزه به این دلیل دادگاهی نمی شود و یا کسی از سمتی استعفا نمی دهد چرا؟

چون مسئولیت دین و سیاست گزاری در این بخش با وزارت ارشاد و شورای انقلاب فرهنگی و ... است، حوزه کجاست؟ در مقام منتقد! نزدیک به چهل سال از انقلاب گذشته است و سابقه ی پدیده ای چون بانک نیز حدود نود سال است و لیکن هنوز شیوه نامه ای درست و قابل اعتنا و لحاظ روش های اجرایی و شیوه نامه ی پیشنهادی آن هنوز موجود نیست که نیست، حداکثر سعی و تلاش های حوزه در این قالب محدود به یکسری نوشته و بند کم تاثیر در قرارداد ها شده است. وقتی در مورد دانشگاه و صنعت و... در این کشور صحبت می کنیم معمولا در مورد یک عملکرد و یا واقعیت خارجی صحبت می کنیم ممکن است این عملکرد معیوب و یا مفید باشد لیکن در هر صورت در مورد یک واقعیت خارجی صحبت می کنیم،‌ حال واقعیت و عملکرد حوزه در کدام بخش وجود دارد؟ اساسا قرار هست حوزه چه کند؟ روحانی و مجتهد تربیت کند که چه؟ مجتهد در فقه تولید کند که چه شود آیا این تعداد مرجع و مجتهد دردی از درد های بشر امروز و دین دوا می کند؟ یا مجتهد در تمامی علوم به شیوه ی گذشتگان؟ حتی در بحث کارکردی هم امروزه در خود حوزه بحث فراوان است ( والبته تنها بحث است و تغییر ...)

می توان این بحث را گسترش داد و فروعات بسیار به آن اضافه کرد که خارج از حوصله مخاطب و کم فایده به نظر میرسد و با اندکی تفکر هر کس به اندازه ای متوجه غرض بنده خواهد شد. در آخر تنها به ذکر یک نکته و تذکر بسنده می کنم شاید دوستان حوزوی به این نوشته متعرض شوند و با ذکر مثال هایی چون انقلاب و جنگ و... نظرات بنده را سطحی و نسنجیده خطاب کنند، در جواب این دوستان فقط به ذکر این نکته بسنده می کنم که بر خلاف نظر این دوستان این پدیده ها را نمی توان تمامه به حساب حوزه گذاشت بلکه این پدیده ها بیشتر ناشی از ماده ی خام قوی و موثر مورد استفاده ی حوزه که همان دین و اعتقاد است می باشد اتفاقا به دلیل همین تاثیرات فوق العاده باید حوزه را مورد عتاب قرار داد که چرا با وجود چنین سرمایه هنگفتی در این نقطه قرار دارد، و این سرمایه عظیم را به چه مصرفی رسانده است.

برای بیشتر مطمئن شدن کافی است آقایان به این تذکر توجه کنند که انقلاب و جنگ حال بود که بیست سال بعدش ملکه ای نشد شاید در هیجان آوری با استفاده از اعتقادات مردم و بعضا مواردی رشد و ارتقا اتفاقات خوبی افتاد ولیکن در سال های بعد از آن اگر حوزه خود را مسئول بداند، بازنده بوده ایم و هستیم ( هر چند واقعیت های آن سال ها هم به ما میگوید در همان زمان هم اینگونه نبوده که کاملا پیروز بوده باشیم )

چرایی اش بماند


کد مطلب: 341973

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcefz8xxjh8eoi.b9bj.html?341973

الف
  http://alef.ir