پیرامون نقدی بر یک مجموعه شریف، جذاب و موفق؛
آیا پایتخت 4، رگههای فمنیستی داشت؟
احسان رستگار، 11 مرداد 94
11 مرداد 1394 ساعت 8:20
انتقاد از یک پدیده، شخص یا اثر محبوب، از خطرناکترین و سختترین کارها برای یک منتقد است. برخی تصور میکنند که منتقد در این شرایط، دارد با علم به خطرناک و هزینه ساز بودن، خلاف جهت آب حرکت میکند و اگرچه شاید حرفش حق باشد، ولی این از آن حرفهای راستی است که نباید گفت، در حالی که نگارنده معتقد است که اگر نقد در فرهنگ روزنامه نگاری یک مسلمان حق طلب، به مثابه امر به معروف و نهی از منکر هست - که هست - فارغ از این که چه کسانی را خوش آید و چه کسانی را دلخور، باید آن حق گفته شود.
مدتهاست که تحلیل گران و منتقدان عادت کردهاند که موج سواری کنند؛ یعنی وقتی موجی علیه یک شخص یا یک تصمیم یا یک سیاست گزاری به راه میافتد، همه شروع به انتقاد میکنند ولی اگر همان موضوع توسط اکثریت مردم تأیید شود، مننتقدان یا ساکت میشوند و یا تلویحاً آنها هم خلاف نظر و میل باطنیشان، بلاتشبیه مانند بز اخفش به نشانهی تأیید سر تکان میدهند.
حال آن که در مباحث فرهنگی، اگر رخنه یا انحرافی مشاهده میشود، سکوت جز به معنای خیانت نیست و یک منتقد و تحلیل گر دلسوز، حق ندارد که در مقابل اشتباهات ولو در مورد یک اثر محبوب و مفید سکوت اختیار کند.
مقدمهی فوق نکاتی بود که باید پیش از نقد مجموعهی «پایتخت ۴» ذکر میشد. باید مخاطب عزیز آگاه میشد که «پایتخت» به نظر ما، از بهترین، جذابترین و مفیدترین مجموعههای طنزی است که تا کنون از سیمای جمههوری پخش شده است. این نقد با نیت اصلاح نگاشته میشود و با توجه به گروه سازندهی حرفه ای و باهوش پایتخت، انتظار میرود که این قسم معایب - ولو اندک - در مجموعههای بعدی (خواه پایتخت ۵ باشد یا مجموعه ای دیگر) برطرف شوند.
با لحاظ کردن بندهای فوق، ذکر نکات زیر در این باره مفید به نظر میرسند:
۱- سیروس مقدم در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ در مراسم قدردانی از عوامل پایتخت ۳ که در تالار ایوان شمس برگزار شده بود، اعلام کرد که پایتخت ۴ ساخته نخواهد شد. حتی پس از این که سیروس مقدم به عیادت رهبر انقلاب نیز در مصاحبه ای ضمن اعلام ابراز رضایت رهبر انقلاب از پایتخت، گفت که پایتخت ۴ قطعاً ساخته نخواهد شد و مجموعه ای دیگر را برای نوروز در دست تهیه خواهند داشت.
اما دقیقاً مشخص نشد که بر سیروس مقدم و مدیران سیما چه گذشت که ناگهان تصمیم بر ساخت پایتخت ۴ گرفتند ولی این بار به جای این که این سریال برای نوروز آماده شود، به عنوان مجموعهی مناسبتی ماه مبارک رمضان بنا شده بود که روی آنتن شبکهی ۱ سیما برود.
برخی تحلیل گران استدلال کردند که چون رهبر انقلاب این مجموعه را به عنوان الگویی خوب معرفی کردهاند پس اولاً خیلی هم تصمیم درستی است که پایتخت ۴ و بلکه پایتختهای بعدی تولید شوند و بعضی دیگر نیز این طور استدلال کردند که اگر رهبر انقلاب هم این مجموعه را توصیه نمیکردند، به دلیل جذب مخاطب حداکثری و محبوبیت بی رقیب این مجموعه، دلیلی ندارد که سیما چنین جاذبه ای را از دست بدهد؛ پس پایتخت ۴ باید تولید شود.
مدافعان استدلال فوق، نکته ای را فراموش کردهاند و آن این است که تعریف و تمجید رهبر انقلاب از پایتخت آن هم وقتی سیروس مقدم به عیادت ایشان رفته و عملاً دیداری تقریباً خصوصی محسوب میشود، به معنای سفارش و تاکید ایشان بر تولید سریهای بعدی این مجموعه نبوده بلکه منطقی تر این است که ایشان این الگو را برای ساخت مجموعههای بعدی مناسب و مفید قلمداد فرمودهاند. شاید منظور ایشان این بوده که این نگاه ایرانی و سبک زندگی اسلامی-ایرانی در پایتخت مشاهده شده و این تحسین برانگیز است و در مجموعههای دیگری که چه توسط آقای مقدم و چه دیگران ساخته میشود، باید حتماً مورد ملاحظه قرار گیرد.
صحبتهای سیروس مقدم باعث شد محسن تنابنده (بازیگر و نویسنده پایتخت) در صفحه اینستگرامش ضمن نقل این صحبتها بنویسد: به خدا من اصراری به ادامه پایتخت ندارم اما این خیلی عجیبه که بلندترین مقام سیاسی ممکت موافق پایتخته ولی یه عده مانع میشن... جلالخالق!
خلاصه نهایتاً علی رغم تاکیدات مؤکد سیروس مقدم مبنی بر ساخته نشدن پایتخت ۴، شد آن چه شد و پایتخت ۴ با ۴ ماه تأخیر نسبت به سالهای گذشتهاش، به جای ایام نوروز، در ایام ماه مبارک رمضان پخش شد. تفاوتی که به موجب این جا به جایی مناسبت ایجاد شد این بود که این مجموعه از ۱۳ تا ۱۵ قسمتی به مجموعه ای ۲۴ قسمتی تبدیل شد که از نظر تولید و کیفی، نقدهایی را باعث شد مبنی بر کش دار شدن مجموعه یا اصطلاحاً «آب بستن» به سریال که البته پیش از این هم بسیار در میان مجموعههای طولانی رایج بوده است.
الغرض؛ امروز بحث ساخته شدن پایتخت ۵ است اما بسیاری معتقدند که حتی ساخته شدن پایخت ۴ هم یک اشتباه بوده است؛ سیروس مقدم میتوانست مجموعه ای جذاب تر و با حرفهایی بکر بیشتری بسازد و پایتخت ۴ در اوج محبوبیت از مردم خداحافظی کند، همان طور که پیش از این هم تصمیم مقدم جز این نبوده، ولی به طور نامشخص ناگهان تصمیم به ساخت پایتخت ۴ گرفت.
۲- به عقیدهی اکثر تحلیل گران و منتقدین، پایتخت ۴ از سه مجموعهی قبلش نه از حیث محتوا و نه فرم قوی تر نبود (فرم و محتوا در هم ممزوجاند ولی مسامحتا به تفکیک بیان میشود)، اما با این حال در یک نگاه بی طرفانه و منصفانه، نمیتوان جذابیت، قوت و شرافت این مجموعه را نسبت به مجموعههای دیگر، تأیید نکرد. وقتی مجموعههایی را میبینیم که انگار حال و هوایش در فضایی شبیه زندگی شخصی سازندگان و عوامل آن میگذرد و هم جنس زندگی مردم ایران نیست، طبیعتاً پایتخت یک الگوی خوب جهت ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی محسوب میشود، اما همان طور که در مورد ۱ ذکر شد، این محاسن، به معنای عدم وجود معایت نیست و اصطلاحاً «اثباتشی نفی ما عداء نمیکند» و باب نقد همواره باز است حتی در مورد مجموعهی پر طرفدار پایتخت.
یکی از سوالاتی که بعد از اتمام پایتخت ۴ و با بررسی پایتختهای قبلی به ذهن میرسید، این بود که خشایار الوند (نویسندهی پایتخت ۳ و ۴) در مصاحبه ای گفته بود که قهرمان پایتختهای ۱ و ۲ خانواده بودهاند و قهرمان پایتخت ۳ نقی بود. این که نقی قهرمان پایتخت ۳ بود قطعاً درست است ولی آن چه دست اندرکاران مؤلف پایتخت (تهیه کننده، کارگردان و نویسندگان) هیچ گاه به زبان نمیآورند، این است که اگر قهرمان پایتخت ۳ نقی بوده (که بوده) اما اینها نافی قهرمان بودن هما در تمامی پایتختها نیست. هما حتی در پایتخت ۱ هم قهرمان است. قهرمان بودن هما ریشه در شجاعت و تحول خواهیاش دارد. او به تهران میآید تا بتواند در یکی از دانشگاههای تهران به ادامهی تحصیل بپردازد. در پایتخت ۲ و ۳ نیز نقش محوری و رفتار فوق العاده حامیانه ی هما به عنوان زنی خانواده دوست و مونس شوهر بسیار ملموس است و خوب به تصویر کشید شده است.
از پایتخت ۱ تا ۴، هما همان همایی است که بوده و فقط ما از ۱ تا ۴ سیر تکاملی شخصیت او را شاهدیم و با وجوه شخصیتی او بیش از پیش آشنا میشویم. گویی دغدغهی اصلی نویسندگان و سازندگان این بوده که تا ممکن است، هما دراماتیزه شود و در نهایت ما با یک پرسوناژ مواجه شویم که اتفاقاً این از محاسن پایتخت است، اما سؤال این جاست که چرا این دراماتیزه کردن شخصیتها با این جدیت و با این عمق برای دیگران رخ نمیدهد. یکی از ویژگیهای دراماتیزه کردن در حد پرسوناژ (فراتر از تیپ و شخصیت) این است که آن نقش برای مخاطب تا حد فراوانی قابل حدس و پیش بینی میشود و اگر هم حدس غلطی دربارهاش زده شود یا مبتنی بر اصل غافل گیری مخاطب است که طی آن سازنده خواسته برگ برنده ای از وجوه شخصیتی مخفی آن پرسوناژ را رو کند (مثلاً یک قربانی که ناگهان مشخص میشود او خود قاتل است مانند شخصیت کایزر شوزه در مضنونین همیشگی با بازی کوین سپیسی) و یا این که آن موقعیت قبل از آن پیش نیامده (مثلاً ناگهان شخصیت اول به داخل آب میافتد و غرق میشود و بعد میفهمیم که او شنا بلد نبوده) که قابل درک است، اما نقی معمولی در پایتخت ۴ میبینیم که از نقی معمولی که ایرادات و اشتباهاتش هم معمولی بود، ناگهان تبدیل میشود به یک مرد خلاف کار لجوج متعصب بی منطق که از همسرش توقع دارد او را در عمل خلاف قانونش که به موجب آن ممکن است سلامتی روحی-روانی و جانی خانوادهاش و دیگر شهروندان به خطر بیفتد یاری کند و وقتی همسرش خیلی متعهدانه و قانون مدارانه مقاومت میکند، مدام او را با کنایههایی مانند «الگو خانوم» و «خانم رئیس» و امثالهم تمسخر میکند. البته این فضای دو قطبی زن و شوهری فقط از جانب نقی برقرار نیست و هما نیز در برخی صحنهها با رفتار و کلامش ثابت میکند که اگر نقی هم بدرفتاری نکند، او در ذهنش از نقی برتر است. مثلاً در صحنه ای وقتی بچههایش دروغ می گویند، اما آشفته میشود و با عصبانیت به بچهها میگوید که «مگه من نگفتم الگوی شما باید من باشم؟» (نقل به مضمون). گویی نقی برای هما ساخته نشده؛ نقی معمولی کجا و همای سعادت کجا! نقی کم سواد لجوج قانون گریز دم دمی مزاج غیرقابل پیش بینی کجا و همای سعادت که همای سعادت خانوادهاش هست و همای سعادت شهر است و خلاصه یک همای سعادت است و یک علی شهر کجا! همای سعادت باسواد متین خانواده دوست شوهر دوست مهربان فداکار قانون مدار منجی قانون کجا و نقی معمولی که از فرط حسادت حتی به زن خودش در انتخابات شورای شهر رأی نداده کجا.
مخاطب در خیلی از لحظات پایتخت ۴، به این نتیجه میرسد که حیف این هما برای این نقی و این که هما میتوانست همسر مردی در حد شهردار و یا مسئولان مهم شهر باشد، نه زن نقی معمولی ای که در مقابل هما واقعاً به معنای اتم کلمه معمولی به شمار میرود.
در پایتخت ۴ وقتی هما با رفتار بچه گانه ی نقی میسازد، مخاطب نمکی نمیتواند این زن را تحسین نکند که چطور رفتار آزاد دهنده و برخورندهی شوهر نادانش را تحمل میکند. این صحنه - که جزء تیزر پایتخت نیز هست - گواه غلبهی این نگاه بر کل فیلم نامه است؛ صحنه ای که هما میگوید «من سه تا بچه دارم؛ سارا، نیکا، نقی!».
آن چه باعث میشود که مردان با دیدن پایتحت ۴، حسی متفاوت از پایتختهای قبل را تجربه کنند، انسجام آقایان در خلاف کاری و دغل کاری در پایتخت ۴ است. به تعبیری مردان نقشهای اصلی و ثابت که در پایتخت ۴ هم هستند، یکی از دیگری گوی سبقت را در دغل کاری میگیرند. آنهایی هم که دغل کار نیستند، بی عرضهاند. آنهایی هم که بی عرضه نیستند، خنثیاند؛ اما همای سعادت بر روی دوش این مردان بی عرضه و خنثی و دغل کار و خلاف کار نشسته و تصمیم میگیرد که منجی همه باشد.
همای سعادت معصوم آن قدر تنهاست که حتی پلیس اصلی پایتخت ۴ هم خود هماست که با کارآگاه بازی عرصه را بر خلاف کاران تنگ میکند. او با هیچ کس مصانعه (ملاحظه کاری و رفیق بازی) نمیکند؛ این قدر در مقابل قانون شکنی غیر قابل انعطاف است که حتی اشکش جاری میشود ولی زیر بار حرف خلاف شوهرش نمیرود و از او خواهش میکند که او را ببخشد. همای سعادت هم یک زن کامل است و هم مردانه با خلاف کاری میجنگد. همای سعادت حتی در شورای شهر هم منزوی است و اگر او بنز است، مابقی ژیاناند و یارای همراهی با وی برای احقاق حقوق مردم را ندارند.
الغرض؛ در پایتخت ۴ به نظر میرسد که نقی معمولی ما، یک شخصیت دیگر است که تا حدی دچار استحاله شده. هر چه هما شخصیت قوام یافته و دراماتیزه شدهاش منطقی است، به همان مرتبه هیچ منطق عقلانی ای در مورد سیر زلزله گونهی نقی مشاهده نمیشود؛ تا آن جا که نقی معمولی مانند یک روانی قصد میکند تا خود را زنده زنده بسوزاند! از این روست که محور داستان هما ارزیابی میشود، نه نقی. هما در همهی پایتختها قهرمان است یا کمک حال قهرمان اما نقی در پایتخت ۴ یک ضد قهرمان درجهی یک است و ایضاً مردان دیگر نیز در همین چارچوب ضد قهرمان یا شبه ضد قهرمان تقسیم بندی میشوند. ناجی بودن هما عیب نیست بلکه ضد قهرمان بودن مردان فیلم در کنار زن ناجی میشود محتوای فمنیستی اصیل ولی تا حدی زیرپوستی! لهجهی شمالی نداشتن هما و رفتار و گفتار و سبک تهرانیاش هم که متمایز با همهی زنان و مردان فیلم است هم از سوالاتی است که از ابتدای ساخت پایتخت با بی توجهی و تمسخر، عوامل پایتخت از کنارش رد شدند تا این حد که برخی معقدند هما اصلاً شخصیتی شمالی نیست بلکه تهرانی است! اهمیت این نکته در این جاست که با این حساب هما میشود یک زن معیار استاندارد و الگوی ایرانی اما شخصیتهای دیگر داستان همه صرفاً نمایندهی یک قوم خاص و محدود هستند و در ذهن مخاطب هم ذات پنداری قومی ایجاد میکنند، ولی هما هم ذات پنداریاش ملی است.
۳- با توجه به نکات فوق الذکر، پایتخت ۵ با این خط داستان اگر ساخته بشود، پایتخت از مجموعه ای که مورد تمجید همهی مردم ایران با نگاههای مختلف قرار گرفته بود، مورد انتقاد قرار میگیرد و به جای این که در اوج از مردم خداحافظی کند، اتفاقات و نقدهایی بدتر از پایتخت ۴ برای آن رخ میدهد. اگر گرایش فمنیستی این اثر به هر دلیلی در مجموعهی بعدی اصلاح نشود، قطعاً تهیه کنندهی پایتخت و دیگر آثار سیروس مقدم خانم الهام غفوری (همسر سیروس مقدم) از چرخاندن فرمان پایتخت به سمت نگاه فمنیستی و زن سالارانه محصولی جز پشیمانی درو نخواهد کرد. توسط این تیم قوی و هنرمند پایتخت، چه پایتخت ۵ ساخته بشود، چه مجموعه ای جدید، بر اساس همان الگوی سبک زندگی اسلامی-ایرانی، باید محاسن پایتخت را داشته باشد ولی معایبش را نه. مسائلی ماتاند جایگاه سفر تیم پایتخت به چین و میزان اثرگزاری آن در تقویت درام و ماجرای پایتخت هم خیلی قوی ارزیابی نمیشود اما از کنار آن میگذریم و به همین جمله بسنده میکنیم که اگر بودجه ای صرف سفر به چین نمیشد، هیچ لطمه ای به پایتخت ۴ وارد نمیشود و پایتخت، حسب بودجهی کلان پایتخت نشد، کما این که پایتخت ۳ با اطلس مال اوج نگرفت بلکه مدتها عوامل آن مجبور به پاسخ گویی شدند که از بین این همه شرکت چرا از یک شرکت خاص مساعدت مالی جذب کرده بودند.
الغرض؛ پایتخت دلیلی ندارد که بشود مجموعه ای که بر پایهی پیام بازرگانی تاژ و اطلس مال بنا نهاده شده و بهتر است به جای دغدغههایی این چنینی، محتوای اسلامی-ایرانی فیلم نامهاش را با خطوط فمنیستی مخدوش نکند.
۴- علی رغم تمام انتقادات فوق تاکید میشود که پایتخت از بهتریتن، خنده آورترین و شریفترین مجموعههای تاریخ سیمای جمهوری اسلامی ایران است ولی همهی این نقاط قوت، دلیل نمیشود که منتقد چشمانش را بر روی ضعفها ببندد و تیم سازنده و سیروس مقدم را که بارها اعلام کرده که از انتقادات استقبال میکند را از نقد سازنده محروم نماید.
الف برای تیم سازندهی پایتخت آرزوی موفقیت دارد؛ چه پایتخت ۵ یا حتی پایتخت ۵۰ را بسازند و چه ساخت مجموعه ای جدید را بدون معایب پایتخت و با حفظ محاسن پایتخت آغاز کنند. اگرچه توصیه به خداحافظی در اوج است نه به صورتی که مردم دل زده شوند از این مجموعه.
کد مطلب: 286461
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcepp8wzjh8vei.b9bj.html?286461