آمارها همیشه راست نمی گویند!

نقدی بر گزارش ملی آسیب های اجتماعی

میثم مهدیار*، 18 خرداد 95

18 خرداد 1395 ساعت 17:08


این روزها گزارش وزارت کشور از آسیب های اجتماعی که در پنج جلد تهیه شده است در محافل سیاست گذاری و اجرایی کلان فرهنگی و اجتماعی کشور سر و صدای بسیاری به پا کرده است. گویا تا کنون دو جلسه از ارائه این گزارش نزد رهبر انقلاب تشکیل شده است و معظم له با تاکید فراوان ، تهیه برنامه کوتاه مدت برای کند کردن روند این آسیب ها از مقامات عالی رتبه دولتی و قانون گذای و قضاوت را مطالبه کرده اند. برخی از نهادهای فرهنگی، اجتماعی و امنیتی برای تهیه این برنامه حتی ستادهایی تشکیل و با سرعت برای آن بودجه های کلانی را تصویب کرده اند.

نگارنده اگر چه در دوسه سال اخیر درباره فربه شدن امر فرهنگی در حوزه سیاست گذاران، نخبگان و فعالان فرهنگی و اجتماعی در چند دهه اخیر در کشور و ضرورت توجه به امر اجتماعی و نیز آسیب های اجتماعی به مثابه واقعیت اجتماعی هم به عنوان ضرورت سیاستگذاری کلان کشور و هم به منزله پنجره ورود جهت مفهوم پردازی و نظریه پردازی بومی در یادداشت ها و گفتگوهای دانشگاهی خود تاکید کرده است اما از سوی دیگر انتقاداتی به مبانی و روش شناسی این گزارش آماری از آسیب های اجتماعی وارد می داند و معتقد است این انتقادها اگر جدی گرفته نشوند راه حل های تدوین شده در آینده نه تنها به تحلیل این آسیب ها کمکی نخواهد کرد که خود آسیب های جدیدی را ایجاد می کند. این گزارش روند منطقی خود را طی نکرده است و پیش از اینکه در جمع نخبگان علوم اجتماعی و انسانی با رویکردهای فکری متفاوت به گفتگو گذاشته شود و عیار آن مشخص شود مستقیما در حضور مقامات عالیرتبه نظام ارائه شده است.

می گویند آن فیلسوف ظریف وطنی مان بعد از گزارش دهی آماری آن مسئول، پشت تریبون قرار گرفته بود و ابتدای سخن اینگونه داد سخن رانده بود که:‌ «گاهی یک نفر غلو می کند، از آن بدتر ممکن است دروغ بگوید، از دروغ بدتر ممکن است دروغ شاخدار بگوید و از همه اینها بالاتر ممکن است با «آمار» حرف بزند». «زبان رمزآلود آمار» به دلایل مختلف استفاده می شود. آمار همانقدر که روشن کننده و آگاهی بخش است همانقدر می تواند گمراه کننده و فریبنده باشد:آمار گاه برای روشن کردن حقایق و گاه برای پوشاندن آنها، گاه برای تنویر افکار عمومی و گاه برای فریب دادن آنها، گاه برای احساساتی کردن و گاه برای عقلانی فکر کردن، گاه برای ساده سازی و گاه برای پیچیده کردن حقایق مورد استفاده قرار می گیرد.

برای همین کاربرد وسیع است که دستگاه های عظیم آمارگیری رسمی و غیررسمی در هر کشوری به راه افتاده اند. همین خصلت دوگانه آمار است که آن را محبوب سیاست گذاران و تصمیم سازان و تصمیم گیران کرده است.

آمارها و تجارب آماری در حال شکل دهی به ذهنیت و تصمیمات ما هستند. البته این آمارها گاه به شکل درستی بیان نمی شوند و گاه حتی وقتی که به شکل درستی بیان می شوند، آنگونه که درست است، برداشت نمی شوند. برخی ها حتی با نوشتن کتابها و مقالاتی سعی کرده اند نشان دهند که چگونه با آگاهی می توان از سوء استفاده از اعداد و آمار جلوگیری کرد و اشاره کرده اند که برای پایان دادن به «استبداد اعداد» نیاز به سواد زیادی نیست. روش های کشف حقه های آماری در موارد زیادی، بسیار ساده هستند. فقط به کسی نیاز دارد که آگاهی‌اش را بالا ببرد و به واسطه آن آگاهی، از ابهت اعداد نترسد.

این در کنار هم قرار دادن آمار و ارقام به شکل پوزیتیویستی بدون توجه به زمینه آنها و بدون نگاه پدیدارشناسانه به آن ها، مسئولان امر را در اولویت بندی و تدوین برنامه و راهبردهای استراتژیک برای حل یا حتی کند کردن روند آن ها را دچار خطا می کند.

خطایی که خود ممکن است از آسیب های موجود تبعات بیشتری به همراه داشته باشد. به عنوان مثال وقتی در این گزارش از آمار ۹ میلیونی بیسواد مطلق در کشور سخن به میان می آید باید پرسید این مقدار نسبت به چه تعداد بیسواد قبلی شکل آسیب به خود می گیرد؟‌ این بیسوادان به چه دهک سنی متعلق هستند؟ اصلا مفهوم و شاخصه های سواد اینجا چگونه تعریف شده است؟ آیا دانش آموز ده ساله ای که جدول ضرب یا عمل تقسیم را فراگرفته باسواد محسوب می شود ولی پیرمرد و پیرزن روستایی که هشتاد سال دانش ضمنی و تجربی محلی و بومی را در حوزه طب و تغذیه و کشاورزی و دامپروری و قالیبافی و تربیت کودک همراه خود دارد ولی جدول ضرب را از بر نیست بیسواد محسوب می شود؟ تک تک این آمارها باید در نسبت های واقعی خود درنظر گرفته شوند تا معنای آن ها نیز واقعی باشند. باید برای تفسیر حقیقی تر این آمارها باید مجهز به یک فهم پدیدارشناسانه بومی از وضعیت و شرایط تاریخی کشورمان در حوزه های مختلف باشیم. دانشی که به نظر می رسد تهیه کنندگان این گزارش فاقد آن بوده اند.

انتظار این است که حالا که تهیه کنندگان اصلی این گزارش در مسند مسئولیت خود نیستند و به سازمان فرهنگی دیگری کوچ کرده اند مسئولان وزرات کشور و دیگر وزارتخانه ها و دستگاه ها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی بالادستی با صبر و دقت بیشتری به بازخوانی این گزارش پرداخته و بررسی اعتبار و روایی این گزارش را به گفتگوی نخبگانی گذارند.
*دانشجوی دکتری جامعه شناسی فرهنگی


کد مطلب: 360225

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcf0xdmtw6dv0a.igiw.html?360225

الف
  http://alef.ir