دو راهی انتخاب، رابطه یا قطع ارتباط با امریکا

بخش تعاملی الف - حسین ظفری

9 مهر 1392 ساعت 7:26

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.


طی چند سال اخیر و به دلایل متعددی همچون تحریم­ های ناجوانمردانه و یکطرفه استکبار جهانی، مدیریت نامناسب مسئولان در موضوعات اقتصادی و مرتبط کردن تمام و کمال این کاستی ها به آمریکا و متحدانشان، تبلیغات رسانه های خارجی و بعضا رسانه های زنجیره ای داخلی، درگیری های جناحی و سیاسی مسئولان و مواردی از این قبیل؛ فضایی را بر جامعه حاکم کرده است که برخی را به این باور رسانده است که در صورت برقراری رابطه با آمریکا؛ کسب و کار، معیشت، روابط بین فردی و جناحی و در مجموع تمامی مشکلات کشور حل خواهد شد.

حضرت امام (ره) بارها و بارها از امریکا، با تعابیری چون جهانخوار بودن، شیطان بزرگ، استکبار جهانی و کلماتی با این مفاهیم نامبرده اند. جهانخوار بودن آمریکا فقط در لفظ نیست، بلکه در عمل هم می خواهند سلطه شان بر جهان باشد، ظلم و زورشان بر جهان باشد و تسلط شان را بر تمام جهان تحمیل کنند و بتوانند حرف شان را بر کرسی بنشانند. به همین دلیل است که امام (ره) پس از قطع رابطه ایران و امریکا پیامی از سر شوق می دهند، پیامی با این محتوا که:



"ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر درعمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین‏المللی با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می‏گیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است. ملت رزمندۀ ایران این طلیعۀ پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه ـ یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها ـ کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین بزودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگلهای خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد؛ و به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرتها خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نموده‏ام که رابطۀ ما با امثال امریکا، رابطۀ ملت مظلوم با جهانخواران است."



حال سوال اینجاست که در عرصه سیاست بین الملل، که عرصه بده و بستان است؛ مظلوم چه می دهد و ظالم چه دریافت می کند؟ و آیا با جهانخوار و مستکبر، می توان بر روی یک میز نشست و از او امتیاز گرفت؟ به تعبیر بهتر، آیا جهانخوار و مستکبر اجازه می دهد که امتیاز بیشتری نسبت به آنچه دریافت می کند، نسیب طرف مقابلش شود؟

با این مقدمه به این سوال مهم تر می رسیم که چرا مقام معظم رهبری در این برهه از زمان، موضوع نرمش قهرمانانه را مطرح می کنند؟ به بیان دیگر، چرا در برهه ای از زمان که به تعبیر خودشان یک پیچ مهم و تاریخ ساز است و در صورت غفلت، آینده خطرناکی ممکن است رقم بخورد؛ عبارت نرمش قهرمانانه را زننده میکنند؟ و می فرمایند:



"ما مخالف با حركتهاى صحيح و منطقى ديپلماسى هم نيستيم؛ چه در عالم ديپلماسى ، چه در عالم سياستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سالها پيش اسم‌گذارى شد نرمش قهرمانانه؛ نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد، اما اين كشتى‌گيرى كه دارد با حريف خودش كشتى ميگيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان ميدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چه‌كار ميكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حمله‌ى طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند."



همین موضوع سبب شده است تا برخی از تحلیلگران سیاسی، گفتگوی رییس جمهمور محترم را با اوباما در همین قالب تحلیل کنند و برخی دیگر معتقدند، این گفتگو خارج از این چارچوب بوده است. عده ای می پندارند که این گفتگو سبب هدر رفتن خون شهیدان خواهد شد و عده دیگر این رابطه را لازم، سازنده و برطرف کننده تمام کاستی ها می دانند. عده ای فکر می کنند که نرمش ایران قهرمانانه و عزت مدارانه است و عده ای دیگر بر این باورند که نرمش ایران بیش از حد بوده و نرمشی ذلت مدارانه است. لکن به اعتقاد نگارنده این متن، باید موضوع را در یک سطح عمیق تر دید. می توان اینگونه برداشت کرد که مقام معظم رهبری می خواهند به جامعه فرصت دهند تا درک عمیق خود را از رابطه با امریکا بازسازی کنند و فارغ از هیاهوهای تبلیغاتی رسانه های داخلی و خارجی این موضوع برای جامعه کاملا شفاف شود. چرا که، در فضایی که درست با نادرست و حق با باطل در هم آمیخته است و عده ای غیر عمدی یا شاید از روی غرض، خواهان برقراری ارتباط با امریکا هستند و در مقابل، برخی دیگر بر طبل قطع ارتباط می کوبند؛ بهترین راهکار، فرصت دادن باشد. مي بايست با حفظ آرامش و متانت توأم با صلابت، جامعه را از "ظاهر بيني " به "دقيق بودن " رهنمون ساخت تا مردم فرصت يابند در فضاي آرام بينديشند و انتخاب نمايند. فرصت انتخاب، انتخاب بین مقاومت یا سازش.

ایشان به جامعه زمان داده اند تا بنگرند که پس از این رابطه چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا امریکا با خوی جهانخواری که دارد، به ایران با دیده احترام می نگرد یا خیر؟ حقوقش را محترم می شمرد یا نه؟ و این نیازمند زمان است. زمان لازم است تا مردم درک کنند که آیا از تعامل بین ایران و امریکا، سود خواهند برد یا خیر؟ و در نهایت، باید دید که اگر این ارتباط از حالت تلفنی خارج شده و در مناسبات بین دو کشور جاری و ساری شود چه پیامدهایی خواهد داشت؟

به نظر نویسنده، بطور کلی، پیامدهای آتی این ارتباط خارج از دو احتمال زیر نیست. احتمال اول این خواهد بود که امریکا بر اساس احترام متقابل، حقوق حقه ایران را محترم بشمارد؛ که این خود مستلزم دو پیش فرض است. یا باید امریکا از خوی استکباری و جهانخواری اش عدول کند که بعید به نظر می رسد و یا جمهوری اسلامی ایران آنقدر قوی شده باشد که امریکا را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی (در سطح جهانی) به تمکین وادارد، در این خصوص هم اگرچه کشورمان به پیشرفت های زیادی دست یافته است، اما بطور واقع بینانه باید گفت که در کوتاه مدت رسیدن به چنین امکانی، ضعیف به نظر می آید. احتمال دوم این است که امریکا همچون سالهای گذشته، قصد دارد که با نیرنگی تاکتیکی و بر اساس سناریوهای از قبل طراحی شده، از گذر رابطه با ایران، بهره برداری سیاسی خود را داشته باشد و پازل از پیش تهیه شده خود را توسط ایران کامل کند.

به هر حال آنچه که مهم است، این است که با دادن زمان، جامعه مسیر خود را بهتر تشخیص داده و انتخاب مناسب تری می نماید.


کد مطلب: 200448

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcfjxd0cw6dxja.igiw.html?200448

الف
  http://alef.ir