از رسانهها/ نگاهی به ترجمه کتاب در ایران
ترجمه يا تاليف!؟
احمد راسخي لنگرودی؛ 30 مردادماه 1396
30 مرداد 1396 ساعت 12:43
اینروزها صنعت نشر را كتابهای ترجمه پُر كرده است. كمتر آثار تالیفی را می توان یافت كه از سوی دستاندركاران حوزه نشر مورد استقبال قرار گیرد و یا در ویترین پرزرق و برق كتابفروشیها چشمكزن رهگذران گردد. با كمال تاسف باید گفت برای چاپ كتاب، نخستین پرسشی كه از پدیدآورندگان آثار توسط ناشران میشود این است كه «این اثر ترجمه است یا تالیف؟!» طرفه اینكه اگر ترجمه باشد سرنوشت بهتری برای اثر رقم خواهد خورد و به طرز شگفتآوری آغوش باز ناشران را به روی خود خواهد دید. اما اگر تالیف باشد كمترین اقبالی از سوی ناشران برای چاپ آن اثر نشان داده نمیشود. به راستی چرا!؟
چرا آثار ترجمهای اینروزها در صنعت نشر بیش از پیش رواج روزافزون یافته است؟ آنهم به قیمت كمفروغ شدن آثار تالیفی. هر موضوعی كه بر خوان ترجمه مینشیند، هرچند كه آن موضوع كمارزش یا بیارزش هم باشد، در ویترین بیرونی چشمپركن و پرزیب و فر میآید!؟ و برعكس آثار تالیفی از آنِ نویسندگان داخلی، هرچند كه ارزشمند و مهم هم باشد، آنچنان كه انتظار میرود توجهای را از سوی بسیاری از ناشران جلب نمیكند و متقابلا آنچنان كه باید مخاطبی را به روی خود نمیخواند؟! امر بر اهل فن مشتبه میشود كه نكند خدای ناكرده اینروزها آثار مكتوب نیز به سرنوشت تولیدات خارجی و محصولات تكنولوژی دچار شدهاند؟! آنچه كه از ذهن خارجی تراوش میكند و قالب نوشتار به خود میگیرد عسل ناب و شیره خالص انگور به چشم میآید! و آنچه كه از ذهن نویسنده داخلی میتراود كماهمیت و یا بیارزش در اذهان جلوهگر میشود؟!
فراموش نكنیم كه چند دهه پیش كه اراده ملی به شكلگیری انقلابی بزرگ تعلق گرفت داعیه صدور انقلاب را در سر میپروراندیم و همواره سودای آن را در سر داشتیم كه در آیندهای نزدیك تولیدات فكری خود را در سطحی گسترده در ویترین جهانی عرضه كنیم. آن داعیه بزرگ چه شد و كجا رفت؟ چرا پس از گذشت چند دهه از انقلاب شكوهمند اسلامی، هنوز باید در صنعت نشر اینچنین شاهد هجوم آثار رنگارنگ ترجمهای بود و برعكس، كمفروغی آثار تالیفی را روزافزون دید؟! مگر آثار نویسندگان داخلی حرفی از جنس اندیشه ندارند؟! مگر نویسندگان و مولفان این مرز و بوم اینروزها به كاری جز اندیشیدن و تفكر مشغولند؟! پس چرا ترجمه آثار نویسندگان خارجی در ایران امروز اینچنین رونق روزافزون یافته است و بیش از آنكه تالیف در صدر انتشارات كشور قرار گیرد، این ترجمه است كه سكه رایج بازار چاپ و نشر میشود؟!
فاجعه زمانی است كه گاه میبینیم یك اثر خارجی چند ترجمه متفاوت به خود میبیند؛ در پارهای پنج یا شش ترجمه! مگر موضوع آن كتاب در چه درجهای از اهمیت قرار دارد كه چند ترجمه را توسط چند مترجم به خود میخرد؟! حتی در پارهای شاهدیم ترجمهی فصل فصل یك كتاب از نویسندهای غربی در قامت چند كتاب مستقل و جداگانه به چاپ میرسد. گویی بازار ترجمه آنچنان داغ و پررونق است كه كتابهای خارجی سرنوشت اینچنینی پیدا میكند. علت چیست!؟
با كمال تاسف باید یادآور شد در فهرست ترجمه آثار نویسندگان خارجی موضوعاتی را میتوان شاهد بود كه با فرهنگ این مرز و بوم فرسنگها بیگانه است و كمترین سنخیتی با افق اندیشه ایرانی ندارد. گاه موضوعات كتابهای خارجی آنچنان سخیف و كممایه جلوه میكند كه اگر ابتدائا در ذهن یك نویسنده داخلی خطور میكرد اولا هیچگاه آن نویسنده داخلی حاضر به قلمزدن پیرامون آن موضوع نمیشد و ثانیا در پارهای حتی قلمزدن پیرامون آن موضوع را كسر شان خود بهشمار میآورد. علت چیست كه ترجمه چنین موضوعاتی، هم دل از مترجم میبرد و هم ناشر و مخاطب را مفتون خود میسازد؟!
وقتی ناشری رسما و با زبانی صریح از نویسندهای میخواهد كه به جای تالیف، به امر ترجمه روی آورد تا با اقبال ناشر و خواننده مواجه شود چگونه باید آن را تعبیر كرد؟! آیا نباید و نمیتوان آن را به غربزدگی جدید در حوزه نشر و چاپ توصیف كرد؟! در چنین شرایطی این شبهه را در ذهن مخاطب ایجاد میكند كه گویی فقط «خارجی»بودنِ نام نویسنده است كه بر اعتبار اثر هرچه بیشتر میافزاید و اثر را در نزد ناشران و همینطور خوانندگان معتبر جلوه میدهد. پنداری این نام نویسندهی خارجی است كه موضوع و متن را اعتبارآور و ارزشآفرین است و نه موضوع و متن اثر كه ارزش و اعتباری برای نویسنده اثر بوده باشد.
البته اشتباه نشود ترجمه آثار نویسندگان خارجی، نه تنها امری زائد و غیرلازم نیست كه در جای خود امری لازم و بایسته هم میباشد. باید بر سر آن سرمایهگذاری هم كرد؛ چراكه خواننده را با تولیدات فكری و دستاوردهای نوین دیگران در آن سوی مرزها آشنا میسازد و گذشته از آن، هر چه بیشتر به كار تبادل افكار و تضارب آراء میآید؛ البته مشروط بر اینكه به این بهانه، «خارجی»بودنِ اثر تنها معیار داوری قلم قرار نگیرد و بازار تالیف در داخل كشور كمفروغ نشود و آثار پدیدآورندگان داخلی از رونق نشر نیفتد.
متاسفانه در میان آثار ترجمهشده، ترجمههایی را میتوان شاهد بود كه تنها نام ترجمه را با خود یدك میكشند؛ ناپختگی عبارات و معادلهای ناهمساز كمترین نقص آنهاست؛ به دشواری میتوان به فهم درستی از پارهای عبارات آن ترجمهها دست یافت و مقصود اصلی صاحب اثر را دریافت. از اینروست كه هر كس به خود جرات میدهد در این آشفتهبازار نشر، خود را در زمره مترجمان جای دهد و با چاپ چند اثر، عنوان جذاب و چشمپركن مترجم را به خود ببندد؛ تا بدینسان به این و آن فخر بفروشد. آنهم در شرایطی كه كمترین اطلاعی از فن ترجمه ندارد؛ ترجمههایی غلط و گمراهكننده، بیپایه و سرهمبندیشده كه ارزش تورق را هم ندارد، چه رسد به خواندن!
طبیعتا این نوع «خارجی»گرایی و به عبارتی «دیگری»زدگی در صنعت نشر كه اینروزها آشكارا شاهد آنیم موجب شده است ترجمههای آزاد و ناپخته و یا در پارهای غلط و غیرحرفهای توسط شبه مترجمان و ناآشنایان به فن ترجمه همچون آفاتی غیرقابل جبران بر دامن نشر بنشیند؛ تا جایی كه ترجمههای پختهی مترجمان نامآور و چیرهدست، به حاشیه رانده شود و رفته رفته غباری از خاك بر روی آنان فروبنشیند.
باید هشدار داد این ترجمهگرایی افراطی كه در صنعت نشر امروزه شاهد آنیم، تهدیدی جدی برای ساحت قلم و صنعت نشر محسوب میشود؛ به طوری كه میل به ثروتاندوزی و توجه به بازار فروش، گاه ناشران بازاری را برای جلوگیری از ورشكستگی به چاپ و نشر ترجمه آثار سخیف، با نثری مخلوط و ناپخته و كمحجم، واداشته است. طبیعی است در چنین شرایطی آثار تالیفی ارزشمند و گرانسنگ كه به خامه نویسندگان متبحر داخلی زیور طبع مییابد، نظر به حجم زیاد و به تبع، قیمت بالای آن، كماقبالی مشتریان را در پی داشته و سالها در انبار ناشران اصیل و یا قفسه كتابفروشیهای معتبر خاك خورد. نتیجه آن میشود نویسندگان و مولفان داخلی كه میبایست پاسداران فرهنگ و مروجان محصولات فكری این مرز و بوم باشند از صرافت قلمزدن افتاده و درعوض صنعت نشر هر چه بیشتر و غیرمسئولانه به مترجمان آثار خارجی روی آورد.
کد مطلب: 503956
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcftmdtvw6dx1a.igiw.html?503956