پیشنهاد کتاب/ «فانوس جادو» (انقلاب های ۱۹۸۹ به روایت شاهد عینی)؛تیموتی گارتون اش؛ ترجمه فرزانه سالمی؛ آگه
انقلاب علیه انقلاب!
حمیدرضا امیدی سرور؛ 9 بهمن ماه 1393
9 بهمن 1393 ساعت 17:43
فانوس جادو
(انقلاب های ۱۹۸۹ به روایت شاهد عینی)
نویسنده: تیموتی گارتون اش
ترجمه: فرزانه سالمی
ویراستار: خشایار دیهیمی
ناشر: آگه، چاپ اول، ۱۳۹۳
۱۷۶ صفحه، ۱۵۰۰۰ تومان
این کتاب را فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل اینجا کلیک کنید.
****
روایت است روزی لنین برای گروهی از کارگران سخنرانی میکرد، ناگاه دریافت که کارگران به سر و وضع مرتب او، لباسهای خوشدوختی که بر تن داشت شد بهگونهای مینگرند که نشان از تفاوت میانشان دارد، با هوشمندی برای تحت تأثیر قرار دادن آنها گفت: انقلاب برای این نیست که سر و وضع من مثل شما بشود، بلکه قرار است سر و وضع شما شبیه من بشود. (نقل به مضمون)
آن انقلاب پر شروشور خونین، که بسیاری از کارگران، محرومان و حتی روشنفکران دنیادیدهای که بدان دلبسته بودند تا مدینه فاضلهی برابری و برچیدن فقر از جهان باشد؛ نه این شعار و نه خیلی شعارهای پرطمطراق دیگر را که شنوندگان را به وجد میآورد محقق نکرد.
هفتادسال بعد در محوطه کشتیسازی شهر گدانسک در لهستان که به نام لنین مزین بود، در یک گردهمایی انقلابی ، کارگری به «تیموتی گارتن اش» میگوید: بعد از چهل سال سوسیالیسم، حتی کاغذ توالت نداریم.
تاریخ دوباره در حال تکرار شدن بود، این بار گردهایی کارگران در قلب اروپای شرقی، علیه مظالم همان جماعت عدالتگستر سرخ تشکیلشده بود که بهشتی دروغین از برابری و عدالت را نوید داده بودند. نوبت آن شده بود تا انقلابی علیه آن انقلاب قبلی برپا سازند!
اواخر دههی هشتاد و مشخصاً سال ۱۹۸۹ به روزهایی پرشور و فراموشنشدنی برای کشورهای اروپای شرقی بدل شد. حصار آهنین دیکتاتوری پرولتاریا در حال شکستن بود. بارزترین نماد این ماجرا فروریختن دیوار برلین بود، دیواری بتنی، عبور ناپذیر که به سمبل جدایی یک ملت (و چه بسا جهان غرب و شرق) بدل شده بود. جدایی کشورهای اروپایی شرقی از جهان آزاد، جدایی میان مردم یک ملت که بازنده اصلی جنگ دوم جهانی بودند و تقسیم این کشور میان در بلوک قدرت شرق و غرب بعد از جنگ جهانی بهروشنی نشاندهنده قدم گذاشتن در دورهای تازه از تاریخ جهان بود. آلمان دو شقه شد، یکی متمایل به جهان شرق و دیگر متصل به جهان غرب. یکی کشوری بود با اقتصادی قوی و دیگری کشوری فقیر با سیاستهایی کاملاً برعکس در همه حوزهها.
در طول بیش از سی سالی که دیوار برلین برپا بود بسیاری برای گذر از این دیوار جان خود را از دست دادند و تنها تعداد اندکی از آنها با ایدههایی ابتکاری موفق به این کار شدند. جهت عبور از این دیوار همواره از شرق به غرب بود، به جر یکبار که جوانانی سختکوشی از برلین غربی از زیر این دیوار بهطرف برلین شرقی، تونلی به قطر عبور یک انسان کندند تا راهی باشد برای رهایی دوستان و خویشانی که در قسمت شرقی گرفتارشده بودند. دو روز بعد از بازگشایی تونل ماجرا لو رفت و سربازان آلمان شرقی مدخل تونل را به گلوله بستند. اما در طول این مدت دهها تن توانستند از زندان بزرگ آلمان شرقی بگریزند. این ایده دشوار که پس از ماهها با زحمت و رنج بسیاری ممکن شده بود، همانند هر باری که عدهای شانس عبور از این دیوار را پیدا میکردند، دولتمردان آلمان شرقی را به این فکر انداخت که با بکار بردن تدابیر امنیتی بیشتر این دیوار را نفوذناپذیرتر بسازند. حاصل چهل سال سوسیالیسم، این حکومت عدالتگستر (!) بدان انجامیده بود که میلیونها تن در آرزوی گریختن از این کشور باشند و هزاران تن نیز حاضر باشند برای دستیابی به این آرزو از جان خود مایه بگذارند.
در سال ۱۹۸۹ دیوار برلین برچیده شد. تنها همین یک اتفاق کافی بود که نام این سال را در تاریخ جهان ماندگار سازد، اما جهان در این سال آبستن حوادث بسیاری در اروپا بود؛ اتفاقاتی از همین جنس و به همین منظور.
«فانوس جادو» روایتی خواندنی از آن روزهای طوفانی است، طوفان جنبشهای همبستگی برای آزادی در اروپای شرقی که بساط نمایندگان امپراتوری داس و چکش در اروپای شرقی را در هم میپیچید. سال ۱۹۸۹ سالی فراموشنشدنی بود، سالی که وقایع باورنکردنی در آن رخ میداد و جهانیان با تعجب ناظر و شاهد این رخداده بودند.
کتاب فانوس جادو، اثری ست مستند و منحصربهفرد چراکه حاصل روایت شاهدی عینی از این انقلابهاست. شاهدی نامدار که تنها به روایت تاریخی ماجرا بسنده نکرده ، بلکه با نگاهی تحلیلی این اتفاق را موردتوجه قرار داده است.
«تیموتی گارتون اش» نام پراعتباری است که سابقه دستیاری آیزیا برلین را در کارنامه خود دارد. او به دلیل فعالیتهایی که در سالهای منتهی به فروپاشی اروپای شرقی داشت از نزدیک شاهد ناظر این انقلابها بود. او بااینکه به دلیل مطالعات و تحقیقات گسترده خود امکان نوشتن تاریخی مفصل و جامع درباره فروپاشی بلوک شرق داشت، اما در کتاب حاضر ترجیح داده تنها به اتفاقاتی بپردازد که خود از نزدیک شاهد آنها بوده است. به همین دلیل نه به سراغ تحولات شوروی در این دوره رفته که همزمان بود با حضور گورباچف در رأس قدرت که به فروپاشی این کشور از درون انجامید و نه حتی به رومانی و بلغارستان. او بهعنوان یکی از اساتید مطرح دانشگاه آکسفورد به تعدادی از کشورهای بلوک شرق سفرکرده و در گردهماییهای همبستگیای که در آنجا برگزار میشد، حضور داشت، بنابراین از نزدیک بهعنوان یک ناظر شاهد رخدادها بوده است.
لهستان (ورشو)، مجارستان (بوداپست)، چکسلواکی (پراگ)، آلمان شرقی (برلین) جزو کشورهایی هستند که «تیموتی گارتون اش» بهعنوان استاد دانشگاه و فعال سیاسی به آنها سفرکرده است. حسن اتخاذ چنین رویکردی آن است که نویسنده نه از بیرون که از درون به روایت تغییر و تحولهای و بهعنوان کسی که امکان لمس شرایط از نزدیک و سخن گفتن با مردم معترض به شکلی جزئی نگرانه و موشکاف به شرایط حقیقی شکل گرفتن این وقایع میپردازد.
این رویکرد باعث شده نویسنده به جای برداشتهای کلی نگرانه، از مصادیق عینی و جزئی نگرانه برای بازنمایی آنچه رویداده استفاده کند. بنابراین خواننده کتاب با تصویری ملموس و زنده روبهرو میشود و علاوه بر وجوه تحلیلی که کتاب از آن برده است، میتواند تصویری عینیتر را شاهد باشد. این ویژگی کتاب درواقع همان نکتهای است که بهزعم ویراستار کتاب عامل تدارک دیدن چنین مجموعهای شده است. یعنی کتابهایی انضمامی که بهجای کتابهای نظری که تعدادشان فراوان هم هست.
کد مطلب: 256655
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgn39xnak9n34.rpra.html?256655