پیشنهاد کتاب/ «بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم»؛ دونالد بارتلمی؛ علی منصوری؛ روزگار نو
نویسندهای که زبانش را کُشت
ناهید آهنگری؛ 9 آذر 1395
9 آذر 1395 ساعت 11:34
«بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم»
نویسنده: دونالد بارتلمی
مترجم: علی منصوری
ناشر: روزگار نو، چاپ اول 1392
80 صفحه، 5500 تومان
شما میتوانید کتاب «بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
*****
او خدای داستانهای به اصطلاح پستمدرن بود؛ جزو اولینشان و احتمالا بهترینشان. شاید زمانی که در ده سالگی شروع به نوشتن و خلق آن جهان کودکانه و پر از شیطنت و بازی کرد، هیچ وقت فکرش را نمیکرد که روزی لقب «پدر داستان پست مدرن» را بگیرد و برای اولین بار رشته نویسندگی خلاق را در دانشگاه هوستون- دانشگاهی که پدرش هم در آن تدریس میکرد- بنیان بگذارد. عشق او به دنیای ادبیات تحت تاثیر کتاب شعری از شاعران فرانسه شکل گرفت که پدرش به وی داده بود اما در سالهای بعد، چالشهای زیادی با پدرش از نظر دید فکری و یا سلیقهای پیدا کرد چرا که پدرش به هیچ وجه با داستانهای پسامدرن وی موافق نبود و آن را تمسخر میکرد! اما به هر حال دونالد توانست نویسندهای شود که بر نویسندگان پس از خود نیز تاثیر گذاشته و حتی از آنها پیشی بگیرد شاید بتوان پل استر را یکی از نویسندگان حالِ حاضر امریکا دانست که به شدت تحت تاثیر بارتلمی و دنیای آثارش قرار دارد و به نوعی دنبالهروی شیوه بارتلمی در خلق فضاهای تخیلی داستانهایش هست.
بارتلمی نویسندهای است که او را با شروع شگفتانگیز و گاه هولناک و به همان اندازه شوخِ داستانهایش میشناسند. نویسندهای که شاید تا لحظه مرگش در سن 58 سالگی که سرطان امانش نداد، هنوز همان کودک ده ساله بود که برای اولین بار دست به قلم میبرد و هر بار که این قلم را در دست میگیرد طور دیگری به دنیا نگاه میکند و دنیایی دیگر را خلق میکند اما همگی از دریچه چشم همان کودک ده ساله؛ دنیایی پر از بدیهیات، پر از رنگ، پر از بازی... و این بازی نقطه عطف اکثر داستانهای بارتلمی است.
دونالد بارتلمی در دانشگاه هوستون فلسفه خواند، هرچند نیمه کاره آن را رها کرد. اما فلسفینویسی چیزی بود که در جان و روحش و متقابلا در آثارش نمایان بود. تاثیری که او از فلسفه اگزیستانسیالیسم و پست مدرنیسم گرفت در لابهلای آثارش با بازیهای زبانی خاص خودش، با به چالش کشیدن قراردادهای اجتماعی و فکری و به طور کلی بدیهیات، با طنز تلخ و نگاه پر از حیرت کودکانهاش به جهان به خوبی قابل رویت است. چارلز مالزورث منتقد آمریکایى در مقدمه کتاب «زندگى شهرى»- شاهکار بارتلمی که از دید مجله تایم به عنوان کتاب برگزیده سال 1971 انتخاب شد- درباره وى مىگوید: پوچ گرایى چون ساموئل بکت جهان را اساساً مبهم مىداند، سوررئالیست سرخوشى چون ریچاد براتیگان آن را متضاد مىبیند اما به نظر بارتلمى جهان هردوى این هاست.
کتاب «بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم» مجموعهای کوچک از 9 داستان کوتاه دونالد بارتلمی است شامل: «بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم»، «کوه شیشهای»، «یک شهر کوچک خریدم»، «قصر در ساعت چهار صبح»، «شبلی»، «مدرسه»، «حواشی»، «بازی» و «بالن». که به همت نشر روزگار نو و ترجمه قابل قبول علی منصوری روانه بازار شد. از بارتلمی آثار زیادی به فارسی ترجمه شده است و به نظر میآید داستانهای کوتاه وی موفقتر از رمانهایش شناخته میشوند.
در این کتاب نیز دونالد بارتلمی مثل سایر آثارش، پای هر داستان امضای خاص خودش را میزند و به هیچ وجه از به رخ کشیدن سبک خاص خود در داستان نویسی کوتاه نمیآید. جهانی که او در آثارش خلق میکند مخصوص خود داستان است، نه نمود و مصداقی بیرونی دارد و نه میتوان بر اساس منطقی خارج از داستان آن را تحلیل و درک کرد. برای زندگی در داستانهای بارتلمی باید از این جایی که هستیم کنده شویم و به جهان پر رمز و راز داستانهای یک کودک ده ساله سفر کنیم و جهان را همچون او به شکل علامت سوالی بزرگ و انگشت حیرتی بر دهان ببینیم که از ریزترین تا بزرگترین چیز، سوژهی چالش و کنکاش قرار میگیرد تا جهان منطقیای که برای اطراف خود در نظر گرفتهایم و طبیعتا در زبان خود نیز آن را بازنمایی کردهایم به سخره گرفته شود و همه چیز از بیخ و بن از زیر تیغ طنز تلخ آقای نویسنده عبور کند و جان سالم به در نبرد.
بارتلمی در این کتاب با همه چیز سر شوخی دارد. او داستانهایش را خیلی ساده و به دور از هر گونه آرایه ادبی- آن طور که در آثار رمانتیکها میخوانیم- روایت میکند؛ روایتی خشک و بدون هر گونه تعارف و تشریفات. اما در پس همین خشکی و هولناکی، کنایهای طنزآلود نهفته هست که در نهایت زهر خود را روی زبان میریزد. زبان در آثار و در ذهن مولف، در تک تک آثار این مجموعه و سایر داستانهای بارتلمی دغدغهای همیشگی است که به چالش کشیده میشود، شکسته میشود، به بازی گرفته میشود، تحقیر میشود و در انتها همه چیز در دنیایی که این زبانِ پر از سوء تفاهم نمیتواند به تصویر بکشد، شکلی سیال و نابجا به خود میگیرد.
چینش شخصیتها، اشیاء و اتفاقات در آثار بارتلمی از جمله همین کتاب حاضر اصلا شبیه ادبیاتی بر پایه منطق ارسطویی و داستانهای بالزاکی نیست. نویسنده در داستانهای این مجموعه خلاف رویه قصه پیش میرود و مسائلی غیرواقع و تخیلی و غیرمنطقی را مطرح میکند که البته غیر منطقی بر اساس منطق بیرون از متن. مثلا در داستان اول از این مجموعه ما شاهد افرادی هستیم که قصد دارند دوستشان «کلبی» را دار بزنند. چرا؟ هیچ دلیل منطقیای برای این کار در داستان بازگو نمیشود. فقط به گفتن این که کلبی پایش را از گلیمش درازتر کرده بسنده میشود. در ادامه شاهد گونهای تشریفات برای مراسم اعدام هستیم که هیچ ربطی به اصل ماجرا که همان اعدام کلبی باشد ندارند مثل نواختن موزیکی خاص توسط ارکستر، اعدام با سیم یا طناب، اعدام بر چوبهای از جنس پوسته درخت و خیلی مسائل دیگر که اهمیتشان از اصل ماجرا بیشتر میشود به طوری که حاشیه و جزئیات جای متن اصلی داستان را میگیرد. این اتفاق شاید برای خوانندهای که عادت به خواندن این قسم داستانهای ساختارشکن ندارد کمی حالت دافعه پیدا کند. با توجه به این که شگردهای زبانی بارتلمی در زبان انگلیسی کار را برای مترجم نیز سختتر میکند- این نیازمند بردباری و شناخت بیشتر درمورد آثار دونالد بارتلمی است- اما برای نویسندگان جوان و مخاطبان دغدغهمند ادبیات معاصر کارگاهی خلاقانه است.
کد مطلب: 418349
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgt79tyak9qw4.rpra.html?418349