به بهانه پایان ذیحجه و بازگشت حجاج

گزارش متن و حاشیه حج 90

سیدامیر سیاح، 5آذر1390

5 آذر 1390 ساعت 13:13

امسال حج مشرف بودم و چند ماموریت برنامه سازی هم برای سیما انجام دادم. در فرصتهای اندکی که حین کار یافت می شد، نکات زیر را برای یادداشت کردم



خادمان عاشق و حجاج ناسپاس

صبح زود روز عرفه در محوطه بیرون چادرها با بچه ها مشغول آماده کردن تجهیزات ضبط بودیم که دیدم یکی فرغون به دست بطرفم می آید و مرا صدا می زند... دقت کردم دوست عزیزم دکتر سعیدکریمی عضوهیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود! گفتم اینجا چه می کنی؟ چرا احرام نداری؟ این فرغون دیگه چیه؟!! البته پاسخم را می دانستم. دکتر کریمی آمده بود تا از فیض خدمت به حجاح بهره ببرد. نقل است امام سجاد علیه السلام با لباس مبدل به عنوان خدمه در کاروانهای حج خدمت می کردند و هنگامی که شناخته می شدند، به کاروانی دیگر می رفتند تا از این فرصت بهره مند بمانند... یکی از برنامه هایی که امسال ساختیم، درباره خادمین حجاج بود. افرادی که به قصد قربت چندین هفته خانواده و کارشان را رها می کنند تا به ضیوف الرحمن خدمت کنند. از فعالیتهای راهنماهای شهری، گروه پزشکی، مسئوان پذیرایی، آشپزخانه های متمرکز، عملیات قربانی، خدمات اسکان و حمل و نقل که هر دو در مکه و مشاعر بسیار سخت هستند بازدید و تصویر برداری کردیم.

خدماتی که اغلب به چشم حجاج نمی آیند و خادمانش هم برای کسب فیوضات معنوی، علاقه ای به علنی کردن نشان دادن عمق و سختی و پشت پرده زحماتشان ندارند. برخی از از این خادمین در ایران افرادی سرشناس هستند.

امسال زایران ایرانی هرکدام حدود ۵.۲۰۰.۰۰۰تومان پرداخت کرده بودند. برای ساخت مستندی دیگر، با حجاج بسیاری از کشورها درباره هزینه سفر و خدماتی که دریافت می کنند صحبت کردم و اعتراف می کنم خدمات ارائه شده به حجاج ایرانی به نسبت این قیمت، واقعا مناسب بود. ترکها ۳۵۰۰ یورو داده بودند و خدمات تقریبا مشابهی می گرفتند. اندونزیایی ها بین ۲۰۰۰ تا ۳۵۰۰ دلار داده بودند اما در آپارتمانهایی بسیار پست اسکان داشتند و غذایشان را هم از دستفروشان هموطنشان در پیاده روها می خریدند و همانجا می خوردند.

حجاج برخی کشورها اتاقهای مکه را بصورت ساعتی اجاره کرده بودند یعنی هر ۳نفر یک تخت داشتند و هر کس روزی ۸ساعت می توانست روی تخت بخوابد و بقیه ساعات را در حرم می ماند... اما حجاج ایران از هتلهای تقریبا مناسب، غذای بهداشتی و گرم، خدمات پزشکی و روحانی کاروان، حمل و نقل با اتوبوس راهنما در داخل و اطراف حرم و مشاعر و... برخوردار بودند. با وجود خدمات بسیار ارزشمند و زحمات شبانه روزی و طاقت فرسایی که به حجاج ارائه می شد، متاسفانه برخی زائران ناسپاسی می کردند. این نوع ناسپاسی نظیر غر زدن درباره هتل و غذا و اتوبوسها را قبلا در سفر عمره دیده بودم اما این بار در حج، نوظهور بود. ناشکری برخی حجاج، شهری و روستایی یا بی سواد و باسواد، نداشت.

خیلی ها غر می زدند و بعضا رفتارهای شرم آوری داشتند. شبی در رستوران هتل ما در مکه، یک زائر که مثلا عضو هیات علمی دانشگاه هم بود، بر سر خنک نبودن دوغش آنقدر متلک و بدوبیراه به مسئول پذیرایی مان گفت که هرکس جای او بود، دوغش را می کوبید به صورتش اما خادم محترم هربار فقط از قصور خدمت، عذرخواهی و اظهار شرمندگی می کرد. جالب اینکه قصور از همان زائر پرتوقع بود که دیر آمده بود...
فکر می کنم یک شرط گزینش داوطلبان خدمت به حجاج، داشتن سعه صدر و صبر زیاد است چرا که برخی زائران واقعا بی انصاف اند و با دیدن کمترین مشکلی، پول پرداختی شان را به رخ خادمین محترم می کشند و طلب سرویس بهتر می کنند غافل از اینکه در ایام حج بخصوص چند روز تشریق (۸تا۱۲ ذیحجه) قیمت اجاره اتاق و حمل و نقل در مکه سر به فلک می زند و اگر خرید متمرکز خدمات و پخت متمرکز غذا توسط سازمان حج و زیارت نباشد و هر حاجی یا حتی هر کاروان بخواهد مستقلا برای اسکان و غذا و حمل و نقل اقدام کند، ارقامی بسیار بالاتر از ۵.۲۰۰.۰۰۰ تومان باید بپردازد.

\"\"

بدترین صحنه حج۹۰ به نظرم ایستادن حاجی های ایرانی در صف خیرات سعودی ها بود. دولت و موسسات خیریه سعودی برای اینکه حجاج در ایام تشریق (9تا12 ذیحجه که حجاج به عرفات و مشعر و منی می روند) غذا نپزند و آتش سوزی نشود، با کانتینر های بزرگی در عرفات و منا و اطراف مسجدالحرام غذا توزیع می کنند. غذا که چه عرض کنم، جعبه ای مقوایی حاوی بطری کوچک آب، آبمیوه و بیسکویت و کیک. همین بسته برای زائران اغلب کشورها که از خدمات پذیرایی محروم بودند، بسیار مغتنم بود. برخی زائران ایرانی باوجودی که غذای گرم و انواع میوه و آبمیوه در کاروانها توزیع میشد، در صف این صدقه ها می ایستادند و بعد از گرفتن قوطی ها محتویاتش را چنان با ولع می خوردند که گویی از سال قحطی آمده اند.

مصوبه زمین مانده شورای عالی حج
امسال تعداد کسانی که برای مرتبه چندم به حج مشرف شده بودند زیاد بود برخی هم از امکان جدیدا ایجاد شده استفاده کرده و فیش آزاد خریده و مشرف شده بودند. ظاهرا سازمان حج و زیارت امسال به همه افراد بالاتر از ۵۰ سال امکان داده بود تا با خرید فیش حج به قیمت آزاد، در کاروانها ثبت نام کنند.
در سال ۸۵ شورای عالی حج تصویب کرد به دلیل صف طولانی ثبت نام کنندگان حج تمتع، هر ايراني فقط يك بار مي‌تواند به حج تمتع برود. آئين‌نامه اجرايي این مصوبه تصریح داشت کسانی که حج واجب انجام داده اند و مجددا ثبت نام کرده اند، یا پول خود را پس بگیرند یا عمره مشرف شوند اما این مصوبه هم مانند بسیاری مصوبات خوب دولت زمین مانده و فراموش شده است.

با توجه به اینکه عده زیادی واجب الحج در صف تشرف به حج تمتع هستند، بهتر است سازمان حج و زیارت اگر نمی خواهد مصوبه سال ۸۵ را اجرا کند، لااقل فقط به متقاضیانی که تاکنون حج بجا نیاورده اند اجازه خرید فیش و تشرف خارج از نوبت بدهد.

روح احمدی نجاد در حج
برای ساختن یکی از مستندها ناچار بودیم با عده زیادی حاجی از کشورهای مختلف مصاحبه کنیم. بعد از دعوت به مصاحبه، اولین سوالشان این بود که شما کجایی هستید؟ بعد از این که می شنیدند ایران، با تحسین بما نگاه می کردند البته ایرانی بودن برای ما فقط غرور نداشت، دردسر هم داشت چرا که بسیاری از حاجی ها از مصاحبه با گروه ایرانی می ترسیدند و عدرخواهی می کردند! راننده های تاکسی هم اغلب یمنی یا مصری بودند. یکبار یک راننده تاکسی یمنی از ما پرسید کجایی هستید؟ وقتی فهمید از ایرانیم، خیلی خوشحال شد. مشتش را گره کرد و با هیجان گفت: نجاد! محمود، احمدی نجاد بعد هم به عربی جملاتی گفت که فحوایش چنین بود که دمش گرم احمدی نجاد، پوز آمریکا و اسرائیل را زده است... با حرکت سر حرفش را تایید می کردم ولی در دلم فکر می کردم این رئیس جمهور ما از دور دل می بره از جلو زهره!

سوغات شیطانی
این عادت و رسم مزخرف ما که به حاجی توراهی می دهیم و بعد از مراجعت برایش چشم روشنی می بریم و او را در رودربایستی می اندازیم که سوغاتی برایمان بیاورد، بلای معنویت و اعمال حجاج ایرانی شده است. مساله فقط این نیست که چه حجمی ارز به جیب وهابی های نااهل می ریزیم، مشکل این است که حاجی ایرانی بجای حرم، وقتش را صرف بازارگردی می کند و تازه در زمان نماز هم دایم حواسش پرت است که برای فلانی چیزی خریدم؟ نکنه فلان پیرهن به تن فلانی نخوره؟! نکنه فلانی از رنگ لباسش خوشش نیاد؟! نکنه چیزی که برای فلانی خریدم از توراهی ای که داده و چشم روشنی ای که میاره کمتر باشه؟! و... وقتی فکر اکثر حجاج ایرانی در نمازهای حرمین به این چیزهاست، باید هم این جور سوغاتی خریدن در حج و عمره را شیطانی بدانیم. کاش اقلا کالای مرغوبی می خریدند... کلا جنسهای بسیار بی کیفیت چینی.

امسال برای سومین مرتبه برای ساختن مجموعه مستند هایی درباره این مشکل فرهنگی به مکه مشرف شدم. خوشبختانه کارهای فرهنگی قبلی در این زمینه به تدریج جواب داده و امسال از شدت بازارگردی ایرانی ها کاسته شده بود البته گرانی کالاها در مکه هم مزید بر علت! اصولا این اهالی حجاز عادت زشتی دارند که تا می توانند حاجی را تیغ می زنند. مثلا یک تاکسی متعارف مسیری را که در ایام عادی ۵ ریال می برد، در ایام تشریق که اتوبوسرانی فشل مکه تعطیل می شود، نرخش را تا ۱۰۰ ریال هم بالا می برد. برای فهمیدن عمق نامهربانی فروشندگان آنجا با حجاج جالب است بدانید دستمزد فروشنده یمنی ۴۰۰۰ ریال است ولی افغانی ۳۰۰۰ ریال، پاکستانی ۲۵۰۰، مصری ۱۳۰۰ و بنگالی و اندونزی۴۰۰ریال. حال چرا به فروشنده های یمنی اینقدر پول می دهند؟ چون فروشنده یمنی را راحت دروغ می گویند و قسم می خورند!

برخی حجاج سوغاتشان را از ایران خریده و با خیال و فکر راحت به حج آمده بودند. امسال در یک مجموعه مستند، قیمت و کیفیت مشهورترین کالاهایی را که حجاج از بازارهای مکه و مدینه می خرند بررسی کردیم و به طور مستند نشان دادیم که تقریبا همه سوغاتی های متعارف مکه در بازار تهران ارزانتر یا دارای قیمتی مشابه بازار تهران است (تاکید می کنم بازار نه پاساژهای وسط شهر). لوازم برقی و الکترونیک و موبایل و دوربین که هیچ، حتی پوشاک و پارچه را هم که تصور می شود در مکه و مدینه ارزانتر از ایران است مستندا نشان دادیم که اینطور نیست. در سفر حج و عمره چون زایر پول زیادی برای خرید در جیبش می گذارد و به قصد خرید به بازار می رود، فریب رنگ و لعاب و تنوع و تکثر کالاهای عرضه شده در بازارهای مکه و مدینه را می خورد وگر نه از نظر قیمتی، هیچ جنس خارجی در بازار تهران گرانتر از بازار مکه و مدینه نیست. شاید تنها استثنا، پوشاک بچه گانه باشد.

برای مقابله با فرهنگ ناهنجار سوغاتی بری و سوغاتی خواهی، فقط کار فرهنگی سیما کافی نیست. در این راه بقیه اجزای این سیستم هم باید وارد عمل شوند. هم میزان ارزی که برای زایر اختصاص می یابد زیاد است و هم گمرک ورودی حجاج عملا تعطیل است. یک ریشه این مشکل هم علاوه بر مساله رسوم ناهنجار، وقت زیادی است که زوار در مکه و مدینه دارند. درست است که حج تمتع را نمی توان کوتاه کرد اما عمره جا دارد که حداقل دو روز دیگر کوتاه شود. ۵روز مدینه و ۵روزمکه برای یک سفر معنوی عمره کافیست. علاوه بر این، یک ابزار بسیار موثر برای اصلاح فرهنگ بازارگردی و سوغات خری و سوغات بری و سوغات خواهی، کنترل بار هواپیما است. بخش بار هواپیما باید از هر زایر فقط یک ساک بپذیرد و برای ساکهای اضافه جریمه یا حق حمل بسیار سنگین وضع کند و واقعا تهدیدش را عملی کند. نه مثل الان که مدیران کاروانها ابتدا به زایران می گویند ساک اضافه نیاورید و نخرید اما روز آخر برای ساکهای اضافی زوارشان برچسب بار هواپیما جور می کنند.

باید کاری کنیم که بار و سوغات حاجی ایرانی به آب زمزم و خرمای مدینه محدود شود، چیزهایی که در ایران نیست.

امسال در مستند دیگری سوغات حجاج سایر ملل را معرفی کرده ایم و اینکه خانواده و اطرافیان حجاج دیگر کشورها توقع چه سوغاتی از حاجی دارند. از جمله نشان دادیم برخی ترکها عادت دارند به تعداد کسانی که می خواهند برایشان سوغات ببرند، سجاده می خرند و در مسجدالحرام و مسجد النبی و مسجدقبا روی آن دو رکعت نماز نیابتی برای آن شخص می خوانند. چه رسم جالبی! بااین حال بهترین سوغات حج، اخلاق محمدی از مدینه و معنویت الهی از مکه است.

چرا جوامع اسلامی عقب افتاده اند؟
هرکس می خواهد بداند چرا ممالک اسلامی عقب افتاده اند، صبح روز عرفه بالای جبل الرحمه برود. هرچند این کار از نظر علمای شیعه مکروه است اما برای تصویر برداری یکی از مستندها ناچار بودیم آنجا باشیم. در راهی باریک، هزاران نفر همزمان با هم می خواستند از کوه بروند بالا و هزاران نفر هم می خواستند بیایند پایین. هیچکس حاضر نبود برای رد شده بقیه کمی صبر کند. همه همدیگر را هل می دادند و از بقیه می خواستند لحظه ای صبر کند تا خودشان رد شوند...!
از نظر بهداشت هم که افتضاح تر. هر کسی هر چه می خورد، زباله اش را همانجا زیر پایش می اندازد حالا می خواهد منا باشد، می خواهد عرفات باشد، می خواهد بالای جبل الرحمه باشد یا حتی داخل مسجد الحرام! در هنگام طواف چیز خشنی به پایم خورد و خون آمد. دیدم باقی مانده یک چتر است! بی اختیار گفتم ای بر پدر و مادر... لا اله الا الله...!
غروب روز عرفه زمانی که حاجی ها عرفات را ترک می کنند آن سرزمین مقدس را به یک مزبله بزرگ تبدیل کرده اند.

از یکی از روحانیون کاروان پرسیدم با توجه به تاکید مکرر اسلام به تمیزی و نظافت و استعمال بوی خوش و غسل قبل از هر عمل عبادی، اگر امروز از پیامبر بپرسیم از ظاهر و رفتار مسلمانها بیشتر خوششان می آید یا اروپایی ها فکر می کنید چه جوابی بدهند؟ گفت اروپایی ها در توالتشان آب ندارند، شبها در ایستگاه های مترو ادرار و استفراغ می کنند و... در دلم گفتم بعضی از این جوانها بیچاره ها حق دارند از شما آخوندها فاصله گرفته اند. نمی بینی بعضی از این مسلمانها چقدر کثیف اند، لباسهایشان چقدر چرك و چروک است؟ چقدر بی نزاکت هستند؟ ... روحانی بنده خدا جواب قانع کننده ای برای این سوالها نداشت.

حسینیه مدینه
باید در بقیع در حال دعا باشید و یک افغانی مزدور وهابی ها بیاید جلو و بگوید: «کتاب را ببند و برو» تا خباثت و پلیدی وهابی ها را درک کنید. امسال هم در بقیع ماموران امر به معروف وهابی حسابی فعال بودند. برخی زائران هم متاسفانه علی رغم تذکرات مکرر در کاروانها با آنها بحث می کردند. چه بحثهای اعصاب خرد کنی! زایران کم سواد معمولا در بحث با وهابی ها استدلالهای سستی در دفاع از شیعه می کنند و به آخوندهای وهابی فرصت می دهند تا پاسخهایی منطقی به حرفهایشان بدهند. البته ایرانی جماعت با تعالیم شیعه بزرگ شده و تحت تاثیر مزخرفات وهابی های منحرف قرار نمی گیرد اما این جور بحث های عوامانه برخی زوار با مبلغان وهابی در بقیع خیلی حرص آدم را در می آورد.

مدینه ظاهرا مرکز وهابیت است یکی از حرامزاده ترین محصولات استعمار انگلیس. آنچه حکومت سعودی با شیعیان می کند، صرفا یک تبعیض مذهبی نیست بلکه فشار و ظلم تمام عیار بر شیعیان غریب مدینه است. در باغی در منطقه العوالی واقع در جنوب شرقی بقیع، حسینیه ای وجود دارد. یکی از همسفران با مطالعه، نشان می داد که این باغ از جمله موقوفات حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است. خود شیعیان مدینه معتقد بودند در این باغ امام حسن علیه السلام کار می کرده اند. قبلا کاروانهای ایرانی دستجمعی به این جا هم می آمدند اما گویی امسال بعثه یا سازمان حج به وهابی ها قول داده اند چنین کاری نکنند. در زمان حیات آیه الله عمری که چند ماه پیش به رحمت خدا رفت، در این باغ غرفه هایی ساخته شده بود و شیعیان فقیر مدینه اجناسی می فروختند اما بلدیه وهابیها آن غرفه ها را خراب کرده و پسر آیه الله عمری را که الان متولی آنجا شده دستگیر و تحت فشار گذاشته است. در آن حسینیه غریب چنان جو خفقانی برقرار بود که مردم آنجا از ما خواهش می کردند تا دوربین مان را روشن نکنیم تا بهانه دست ماموران وهابی نیفتد...
اما امان از برخی زائران ایرانی، وقتی رسیدیم دیدم زنی دارد به شاخه های نخلی ور می رود. اول تصور کردم دارد خرما می چیند جلوتر که رفتم متوجه شدم دارد برگهای نخل مادر مرده را گره می زند. کمی جلوتر نخلی بود که از بس برگهایش گره خورده بود چیزی ازش نمانده بود و به زحمت میشد فهمید آن تکه چوب زمانی نخل بوده است! دوستی به شوخی گفت بازهم خدا پدر این وهابی ها را نیامرزد که مسجدالنبی را از این کارها در امان نگه داشته اند وگر نه معلوم نبود چه بلایی سر دیوارهای خانه پیامبر و حضرت زهرا علیهما السلام می آمد!

تلویزیون وهابی ها
امسال به دلیلی تلویزیونهای سعودی را زیاد تماشا می کردیم. هتلهای ما هم در مکه و هم در مدینه سه کانال سعودی و تعدادی کانال خبری را می گرفت و البته به اضافه شبکه های سیمای خودمان را. هفته اول که تلویزیون سعودی ماتم گرفته بود در عزای سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد و وزیردفاع. تصاویر انتقال جنازه از آمریکا به ریاض و نیز مراسم ورود شخصیتهای خارجی برای نماز میت و تشیع جنازه مستقیما پخش می شد. ملک عبدالله با کمری قوز کرده، صورتی پوشیده با ماسک و با واکر و نزدیک تابوت آمد و در نماز میت هم شرکت کرد البته نماز را نشسته خواند. ظاهرا بوی الرحمانش بلند است...

روزهای منتهی به تشریق، تلویزیون سعودی مراسم رژه شرطه ها و یگانهای نیروی مخصوص سعودی در برابر ولیعهد و وزیر دفاع جدید –نایف بن عبدالعزیز- را مکرر پخش می کرد. مجری مراسم از آمادگی شرطه ها برای برقراری امنیت در حج امسال تعریف ها می کرد. لحظاتی که شرطه ها رژه زانو بلند می رفتند و بلند بلند سرود می خواندند پیش خودم گفتم این ها زورشان فقط به مردم مظلوم بحرین و حجاج بی سروزبان اندونزی و هندی و پاکستانی می رسد... بنازم به قدرت رزمندگان حزب الله، قیافه این سربازان سعودی داد می زند که اگر یک تانک مرکابا را از فاصله دو کیلومتری هم ببینند همگی خودشان را خراب می کنند...

روز عید قربان اولین خبر تلویزیون سعودی، پیام تبریک اوباما به ملک عبدالله بود حتی مهمتر از خبر عید و اخبار منا. اوباما عید قربان را تبریک گفته و از بابت مهمان نوازی برای حجاج آمریکایی تشکر کرده بود شاه سعودی هم در پاسخش تلویحا گفته بود: « ... بنده نوازی کردید پیام دادید. صفای مرامتان و...»! حالا این پیام و جوابش نه یکبار نه دوبار، صدبار پخش شد.

موضوع دیگری که تلویزیون وهابی ها خیلی بر آن تمرکز داشت، تحولات سوریه بود. تلویزیون سعودی حتی یک خبر هم از بحرین نمی داد خبرهای یمن را هم خیلی محدود و به شکل جنگ داخلی نشان می داد اما خبرهای سوریه را به طرفداری کاملا یکطرفه از معترضان منعکس و حتی تحلیلگرش شلوغی های سوریه را رسما و بی تعارف، قیام «سنی های تحت ستم» علیه «دیکتاتوری علوی ها» تحلیل می کرد.

اسلام آمریکایی- سعودی
امسال برای طواف واجب از عمره تمتع، فراموش کرده بودم جزوه دعاهای طواف و سعی را همراه ببرم فرصت بازگشت به هتل و برداشتن آنها هم نبود تصمیم گرفتن خودم را به دریای طواف کنندگان بزنم و با دعاهای آنها همنوا بشوم. هنوز یک دور نزده بودم و در حال خودم به دعاهای طواف کنندگان گوش می دادم که حس کردم این مطاف عجب جایی است برای خودش...! طیف بسیار متنوعی از نمایندگان ملل با قیافه های گوناگون همه با تن پوشی مشابه و مشترک، دعاهایی مشترک می خواندند. دعاهای مشابه با لهجه های کاملا متفاوت شنیده می شد: هندی، ترکی، آفریقایی، عربی، فارسی، مالایی، انگلیسی، فرانسوی، چینی، روسی و...

در واقع ظرفیت عظیم حج همین است که برگزیدگان مسلمانان سراسر جهان را دور هم جمع می کند و به آنها فرصت می دهد با همدیگر آشنا و هم نوا شوند...
درباره بلایی که وهابی ها بر سر کنگره عظیم حج آورده اند هر چه بگوییم کم است. مساله فقط خراب کردن بقیع و محله بنی هاشم یا منع دعا در این اماکن مقدس نیست، خیانت بزرگ وهابی ها به حج در این است که فرصت بی سابقه حج را عمدا به هدر می دهند و طوری برنامه ریزی کرده اند تا مسلمانها در حج همصحبت نشوند. از نظر وهابی های حاکم بر حرمین، حاجی اجازه دارد در مسجدالحرام و مسجدالنبی آنقدر نماز بخواند تا زیر پایش علف سبز شود اما این حاجی هرگز اجازه ندارد با دیگر مسلمانها بطور دستجمعی دعایی بخواند. در داخل یا خارج از مسجدالنبی که حضور وهابی های در آنجا محسوس تر است، هر دسته مسلمانی اعم از شیعه یا سنی بخواهد دستجمعی دعایی بخواند بلافاصله یک بی سیم به دست پیدا می شود و جمع را متفرق و یا از نزدیک حرم دور می کند. از نظر وهابی ها در بین الحرمین مدینه می توان دستجمعی بساط کرد و هرجور خرت و پرت چینی فروخت... اما دعای دستجمعی هرگز. برای آن ۴ شب دعای کمیل بین الحرمین هم که معلوم است بعد از پروتکلی مفصل اجازه داده اند؛ اولا با حضور پلیس ضد شورش از نزدیک شدن هر غیر ایرانی به محوطه دعای کمیل جلوگیری می کنند و ثانیا از لحن و صحبتهای مجری این مراسم –که از تلویزیون ما هم پخش نمی شود- معلوم است بعثه ایران قول داده است در این مراسم حرف سیاسی زده نشود مجری مراسم در پایان دعا ضمن تشکر از متولیان مسجدالنبی، موکدا از شرکت کنندگان می خواست به آرامی به هتلهایشان برگردند و حتی صلوات دستجمعی هم نفرستند!

خودمان را گول نزنیم. آن حج ابراهیمی که امام توصیفش را می کرد با این مناسک ما در عمل تفاوت دارد. حتی مراسم برائت در عرفات هم، مراسمی بی روح و تکراری شده است بخصوص که سعودی ها طوری صحرای عرفات را بین کاروانهای ملل مختلف تقسیم کرده اند که امکان ورود حجاج سایر کشورها به بعثه ایران و مراسم برائت بسیار محدود شده است. بازهم خدا رهبرعزيزمان را حفظ كند كه پيامشان بوي اسلام ناب محمدي ميداد وگر نه بجز قرائت اين پيام، مراسم برائت در عرفات آنقدر خنثي و بی اثر شده که سعودی ها حتی به خود زحمت نمی دهند برای آن نیروی ویژه یا شرطه کمکی بیاورند...

برج استکباری فراماسونی
یکی دو سالی است که برج زمزم یا برج ساعت که به فاصله نزدیکی در غرب مسجدالحرام احداث شده، بدجوری توی ذوق می زند و حس بسیار بدی به بیننده می دهد. قبلا برج هیلتون و بعد ابراج البیت (موقوفه عبدالعزیز آل سعود) چنین حسی بدست میداد اما این برج زمزم واقعا وقاحت را از حد گذرانده و رسما کعبه را زیر پای خود گرفته است. در لحظات اذان هم با چراغهای چشمک زنش همه توجه ها را به خود جلب می کند.

\"\"

یکی از همسفران اهل مطالعه شواهد محکمی ارائه می داد که در این برج شیطانی، نشانه های متعدد فراماسونی وجود دارد و از نظر موقعیت جایی قرار گرفته تا سایه اش بر کعبه بیفتد. از این آل سعود که با مقررات من درآوردی شان روح حج را از اسلام اجتماعی به اسلام فردی و بی خاصیت تبدیل کرده اند؛ چنین کارهایی برمی آید.

بیداری اسلامی
با توجه به قیامهای ملتهای عرب علیه دیکتاتورهایشان، انتظار می رفت حج امسال رنگ و بوی سیاسی خاصی داشته باشد. البته حاجی ها بخصوص جوانترها حس انقلابی تندی داشتند اما این حس در شکل حرکتی جمعی بروز نیافت. یمنی ها و بحرینی ها علنی دیکتاتورهایشان را لعن می کردند. لیبیایی و تونسی خیلی کم دیدیم اما مصری زیاد بود و تب همه شان هم تند. وقتی از یک مصری می خواستیم درباره «صفات پیامبر» برای دوربینمان حرف بزنند دو کلمه حرف نزده بود که می زد به صحرای کربلا که بله... حکومت ظلم سرنگون میشه... این وعده الهیه... آمریکا نمی توانه کاری کنه... ما از ایران الهام گرفتیم و... . هرچه حجاج مصری انقلابی بودند، حجاج ایرانی بی حال و خنثی! آن چند نفری هم که حس و حال انقلابی داشتند، از طرف نمایندگان بعثه و سازمان حج (روحانیون و مدیران کاروانها) مکررا نهی می شدند که با کسی بحث سیاسی نکنید! با این سازمان و بعثه همسو با وهابی ها خدا می داند چه بر سر حج ابراهیمی مورد نظر امام می آید...


کد مطلب: 131329

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgxq9qyak9ww4.rpra.html?131329

الف
  http://alef.ir