حکایت همچنان باقی است
بخش تعاملی الف - عبدالله حسرتی منش
31 شهريور 1394 ساعت 10:22
در سال ۱۳۵۷ انقلابی در ایران رخ داد که بر مبنای اصول دینی و به رهبری یک مرجع دینی شکل گرفت. بر مبنای آموزههای اسلامی، مومنین نباید اجازه بدهند که قوانینی جز قوانین الهی بر زندگیشان حاکم باشد و نیز نباید اجازه دهند که کفار بر آنها تسلط داشته باشند. این بدان معناست که استکبارستیزی و مقابله با مستکبران، استقلال کشور اسلامی، مبارزه با ظلم و بیعدالتی و توجه به اخلاق و احکام اسلامی جزء مبانی این انقلاب است. اگر کسی بگوید که این مبانی از کجا آمده است باید در جوابش گفت که کلمهی اسلام در لفظ «جمهوری اسلامی» و لفظ «انقلاب اسلامی» شامل این معانی است.
در دوران پیش از انقلاب خبری از این مبانی و اصول نبود و دست بیگانگان برای دخالت در امور کشور و بعضا برای استفاده از منابع کشور باز بود که اسناد این دخالتها در جای خود محفوظ است و در این نوشتار قصد اثبات این مسئله را نداریم. طبیعی است که وقتی انقلاب اسلامی ایران با اصولی که ذکر شد شکل گرفت منافع عدهی بسیاری مورد تهدید قرار گرفت. همان طور که وقتی اسلام در جزیرةالعرب طلوع کرد کفار و مشرکان منافع خود را در تعارض با احکام و اصول دین اسلام دیدند و لذا از هیچ تلاشی برای ضربه زدن و از بین بردن اسلام دریغ نکردند.
آنچه تذکرش ضروری به نظر میرسد این است که آنچه باعث دشمنی عدهای با اسلام میشود ظاهر و پوستهی آن نیست. شاید اکثر مردم جهان قائل به خالقیت خداوند باشند اما آنچه مورد مناقشه قرار میگیرد ربوبیت الهی است. شأن قانونگذاری و فرمانروایی مطلق خداوند است که با منافع افراد مختلف در تعارض قرار میگیرد. صورت اسلامی بدون سیرت اسلامی مشکلی فراهم نمیآورد بلکه همان اصول و مبانیای که در ابتدای نوشتار ذکر شد باعث هجمهی اصحاب زر و زور به اسلام و هر حرکت برخواسته از اسلام است.
پس نتیجه میگیریم تا وقتی یک ملت بخواهد به اصول و مبانی اسلام پایبند باشد باید منتظر دشمنی افرادی باشد که منافع خود را با مبانی اسلامی در تعارض میبینند. وقتی جمهوری اسلامی اسراییل را غاصب و تجاوزگر بداند و چنین رژیمی را به رسمیت نشناسد، وقتی با غارت منابع عظیم کشور مبارزه کند، وقتی سرنوشت خود را بخواهد با رای مردم ایران و نه با مشورت غربیها تعیین کند، وقتی در تصمیمات کلان خود گوشه ی چشمی به منافع شرق و غرب داشته باشد، وقتی بخواهد خودش روی پای خودش باستد و ثابت کند که میتوان بدون دخالتهای خارجی کشوری آباد داشت و به پیشرفتهای علمی و فرهنگی و اقتصادی رسید و وقتی بخواهد احکام مسلم اسلام را مانند جلوگیری از میگساری و زنبارگی و ربا و ... اجرا کند طبیعی است که باید سینهی خود را در برابر شرق و غرب سپر کند.
این دشمنیها تا وقتی که ما به این مبانی پایبند باشیم تمامی ندارد و اصلا منطقی نیست که تمامی داشته باشد. لذا سادهاندیشی است که کسی خیال کند مستکبرین عالم دست از دشمنی با ملت ایران برمیدارند. به قول رهبر معظم انقلاب:« بعضىها اشکال کارشان این است که اصل تهاجم را اصلاً نمىبینند، درک نمی کنند. اینکه یک جبههاى وجود دارد که سوگندخوردهى ریشهکن کردنِ هویّت ملّى و اسلامى و فرهنگى ملّت ما است، را اصلاً درک نمی کنند؛ اینهمه علائم، نشانهها، ظواهر وجود دارد، نمیفهمند؛ گفت: وین گلّه را نگر که چه آسوده میچرد؛ آسوده میچرند و اصلاً ملتفت نیستند.» آری، اگر زمانی فرا برسد که حاکم دستنشاندهی مستکبرین عالم و به طور واضح حاکم دستنشاندهی آمریکا در این مملکت حکمرانی کند و ما دست از مبانی خود برداریم و فقط از اسلام مانند برخی کشورهای منطقه فقط اسمش باقی بماند و کشور از سیرت اسلامی فاصله بگیرد، آن زمان است که خیال ما از دشمن راحت خواهد بود که البته در این صورت باید ذلت وابستگی را به جان پذیرا باشیم.
با نفسیری که ارائه شد ما همیشه در یک میدان جنگ هستیم. سال ۵۹ تا ۶۷ سالهایی بود که این معارضه حالت نظامی داشت و از بعد جنگ تحمیلی و خصوصا بعد از رحلت حضرت امام این معارضه شکل دیگری به خود گرفت.حضرت آیت الله خامنه ای در ماره رمضان امسال با اشاره به این واقعیت فرمودند:«یک واقعیّت این است که در این کشور از بعد از رحلت امام، سعی یک مجموعهی مصمّمی بر این شد که آرمانهای انقلاب را بکلّ بشویند بگذارند کنار. بعضیشان اشتباه کردند و همان اوّل، همین را اعلان هم کردند. در روزنامه مقاله نوشتند، حرف زدند. حالا نمیگویند، میخواهند بعضیها آرمان ها را کنار بگذارند امّا صریح نمی گویند، به جای اینکه بگویند عمل می کنند. خب کسانی را هم که حدس نمیزدند که چنین چیزی وجود داشته باشد، بیدار کردند. از آن روز شروع شده. بیوقفه هم کار کردند. فقط هم در داخل کار نکردند؛ هم در داخل کار کردند، هم در خارج کار کردند، هم از عنصر فکری استفاده کردند، هم از عنصر علمی استفاده کردند، هم از عنصر هنری استفاده کردند، هم از عنصر سیاسی استفاده کردند، برای اینکه آرمان ها را در کشور از بین ببرند، یعنی نسل جدید آرمانها را بکلّ فراموش کند.»
البته این در زمینهی فرهنگی بود. دشمن در زمینه ی اقتصادی و علمی نیز از دشمنی دریغ نکرد. به عنوان مثال در همین قضیهی هسته ای انواع و اقسام تحریمهای به قول خودشان فلج کننده را علیه ایران وضع کردند تا علاوه بر کندکردن چرخهای اقتصادی جلوی حرکت کشور به سمت دانش هستهای را نیز بگیرند. احصای خباثتورزی های غرب علیه ایران نیاز به نوشتن کتبی قطور دارد. اما آشکارترین و خطرناکترین حرکت دشمن در فتنهی سال ۸۸ بود. سکاندار انقلاب اسلامی در این باره فرمودند:« فتنه، فتنهی بزرگی بود. من به شما عرض کنم؛ چند سالی که بگذرد، آن وقت قلمهای بسته شدهی آگاهان بینالمللی روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممکن است من آن روز نباشم، اما شماها هستید؛ خواهید شنید، خواهید خواند که چه توطئهی بزرگی پشت فتنهی سال ۸۸ بود. این فتنه خیلی چیز مهمی بود، قصدشان خیلی قصد عجیب و غریبی بود؛ در واقع میخواستند ایران را تسخیر کنند. اینهائی که عامل فتنه بودند - توی خیابان، یا بعضی از سخنگویانشان - اغلب ندانسته وارد این میدان شده بودند؛ اما دستهائی اینها را هدایت میکرد، نمی فهمیدند.»
پس کشور ما فقط ۸ سال اسیر جنگ نبود. بلکه در تمام سالهای انقلاب درگیر یک جنگ تمام عیار بود و هست. آنچه تغییر میکند تاکتیکهای این جنگ است. در حال حاضر جنگ نظامی برای دشمنان ما صرف ندارد و لذا از شیوههای دیگری برای از بین بردن این نظام استفاده میکنند و هر از چند گاهی به صراحت دم از تغییر در حکومت ایران میزنند.
حال در این میان وظیفهی دوستداران انقلاب چیست؟ به نظر نگارندهی این سطور اهم کارها دو کار است. اول اینکه هیچ گاه از دشمن غافل نبود و سعی کرد افراد غافل را نیز بیدار کرد و متوجه وجود دشمنشان نمود. و دوم اینکه در کنار عدم غفلت از دشمن همهی ما خود را در یک میدان جهاد ببینیم. جهاد یک حرکتی است که در مقابل دشمن قرار میگیرد و اینگونه نیست که شکل این حرکت فقط نظامی باشد. اگر شکل جهاد نظامی باشد، نامش میشود قتال. اما عرصههای فرهنگی، سیاسی، علمی و ... نیز همه عرصههای جهاد است. باز خوب است در انتها به فرمایشات اخیر رهبر نقلاب در دیدار با هیئت دولت اشارهای داشته باشیم که فرمودند:« اینکه بنده دارم میگویم دشمنی، نه اِخبار از غیب و نه خواب دیدن و نه تخیّلات و توهّمات است؛ نه، واقعیّتهایی است که جلوی چشم ما است. ممکن است اظهارات آنها جور دیگری باشد امّا واقعیّتهای خارجی -آنچه محسوس و ملموس ما است- همان دشمنی را نشان میدهد و شاخصهای دشمنی است؛ منتها با شیوههای خاصّ خودش.
حالا ما در مقابل این دشمنی باید چه کار بکنیم، آن بحث دیگری است [امّا] دشمنی را فراموش نکنیم؛ حرف من این است. وقتیکه شما از یاد نبردید که یک جبههای روبهروی شما است، پشت سنگر نشستهاند، سلاح هایشان را آماده کردهاند، آنوقت به اقتضا [عمل میکنید]؛ یک وقت نگاه میکنید، [میبینید] لازم است تیراندازی کنید [یا] لازم است ساکت بشوید [یا] لازم است داخل سنگر بروید [یا] لازم است از سنگر بیرون بیایید؛ آنها بحثهای بعدی است؛ عمده این است که فراموش نکنیم که در مقابل ما یک جبههای وجود دارد -جبههی دشمن- که بنای بر دشمنی [دارد].»
کد مطلب: 296689
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdch6-niw23nw-d.tft2.html?296689