پیشنهاد کتاب/ «آخرین یادداشتها»؛ فردریش نیچه؛ ترجمه ایرج قانونی؛ نشر آگاه
پیامبر سرکشِ عصرِ مدرن
بخش فرهنگی، 8 آذر 1393
8 آذر 1393 ساعت 9:47
آخرین یادداشتها
نویسنده: فردریش نیچه
ترجمه: ایرج قانونی
ناشر: آگاه، چاپ اول ۱۳۹۳
۴۸۷ صفحه، ۳۰۰۰۰ تومان
این کتاب را در تهران فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکنند، در صورت تمایل در تهران اینجا و در شهرستانها اینجا کلیک کنید.
****
از سه پیامبر جهان مدرن (نیچه، مارکس و فروید) که جهان پس از ظهور آنان چونان گذشته نبود، تأثیر نیچه نه تنها عمیقتر که در امتداد تاریخ پایاتر شد. این ادعا گزافه نبود که:
«آنگاه که آرزومند عروجید به بالا مینگرید
و من فرو مینگرم – زیرا عروج کردهام.»(۱)
گویی ایستاده بر فراز بلندترین کوه، افق آیندهی جهانی را مینگریست که به نیشتر اندیشهاش زیر و زبر و برای آفرینش ارزشهای جدید آماده شده بود. فریاد خدا مرده است نیز بیش ازآنکه ندایی صرفاً نیستانگارانه باشد، شیپور بیدارباش دنیای مدرن بود، پیغام کردن «از پسِ پیغام به هزار آوا، که دل از آسمان بردار که وحی از خاک میرسد.»(۲)
از این منظر هیچ فیلسوفی همچون نیچه نتوانسته بود راز پیام دنیای پیشرو را دریابد؛ که فضیلت را نه در آسمان که در زمین میجست. هم ازاینرو بود که در افکار هیچ فیلسوفی تا آن زمان، مفهوم خوشبختی در زندگی (این جهانی) به پایهی آثار او انعکاس نداشته است. اندیشههای او نه فقط پلی برای ورود به دنیای مدرن، که گذرگاهی پرخطر نیز بود؛ مدخل دوران ارزشهای نو، دورانی که سایه حضور او بر آن مستدام بود.
از قرونوسطی بدینسو کمتر فیلسوفی بهاندازه نیچه تأثیرگذار و درعینحال دچار کجفهمی بوده است. به قول ژیل دلوز گویی نیچه هم برای خود و هم برای خوانندگان، هم برای همنسلانش و هم برای آیندگانش، حق ویژهای برای سوءتفسیر گذاشته است. همان حقی که تفسیر آثار نیچه را بیشباهت به تشریح دکارت یا هگل میسازد.
شک نیست چنین فیلسوفی از جنبههای مختلف باید با همه آنها که پیش از او آمده بودند متفاوت باشد و متفاوت هم بود؛ و نیز باید توان تأثیرگذاری بر مهمترین جریانهای فکری پس از خود را داشته باشد که داشت. پربیراه نیست این سخن که نیست اینکه اندیشههای نیچه را بیش از هر فیلسوف دیگری در آرای متفکران دوران مدرن و پستمدرن میتوان مشاهده کرد.
چنانچه خود نیز چنین وعده داده بود: «من «نه» میگویم تا به «آری» و بازگشت جاودانه برسم.» بر این اساس عقیده داشت بعد از مرگ دوباره زنده خواهد شد؛ چنانکه شد.(۳) دلوز بسیار تحت تاثیر ایده بازگشت نیچه بود و معتقد بود نسل جدید تحت تاثیر او چیزی می آفریند که متعلق به دوران امروز است، اما در آثار نیچه نمود آشکاری ندارد.
نیچه نه تنها در ماهیت اندیشه و در زبان و ساختار ارائه آن؛ که حتی در نحوه اندیشیدن نیز سبکی متفاوت داشت. او از از انگشتشمار فیلسوفانی بود که نه هنرمند و نه حتی ادیب که شاعری بالفطره بود. از این سبب به چنان احاطهای بر زبان (آن هم از نوع شاعرانهاش) مسلح بود که تأثیری شگرف بر جان خوانندگان خود میگذاشت؛ در چنین گفت زرتشت می گوید از میان نوشته ها آنی را دوست می دارم که با خود نوشته شده باشند و آثار خود مصداق بارز چنین نوشتههایی بود.
بر این باور بود که اندیشههای بلند تنها در هنگام راه رفتن به ذهن انسان میرسد! به همین خاطر بسیاری از آنچه گفت، حین راه رفتن و اندیشیدن به ذهن او رسید. عادت داشت برای نوشتن این افکار قلم و کاغذی همواره در جیب داشته باشد.
این یادداشتها بعدا بازنویسی شده و در آثار منتشر شده اش مورد استفاده قرار میگرفت. بنابراین عجیب نیست که بسیاری از آثارش ساخت بریده بریده و گزینگویهوار دارند. او برخلاف بسیاری از فیلسوفان پیش از خود، دستگاه فلسفی مشخصی نداشت. چنان که هر سؤالی در این دستگاه به جوابی مشخص برسد. چنین رویکردی از سوی او قطعاً آگاهانه بوده است. او از قضا آمده بود نقطه پایان بر چنین قطعیتهایی بگذارد که در گذشته طرفدار بسیار داشت. نیچه حتی در معنای سنتی کلمه، فیلسوف نبود. کارل یاسپرس تاکید بسیار میکند که بخش قابلتوجهی از دستاورد فکری او در واقع حاصل فعالیتهای فلسفهورزانه بوده است. در عین حال او برای خود فلسفه منسجمی داشت. فقدان دستگاه فلسفی و وجود دیدگاههایی متناقضنما در اندیشه نیچه و یا استفاده از شیوه بریده بریده و گزینگویانه در پارهای از آثارش بدین معنا نیست که اندیشههای او صرفاً افکاری خلقالساعهاند؛ که اگر اینچنین بود تأثیری این اندازه عمیق بر تاریخ تفکر و فلسفه ناممکن بود.
نیچه دستگاه فلسفی نداشت، اما بیشک تفکر فلسفی خاصی برای خود داشته که با وجود پراکندگی آثارش میتوان خط مشترک آنها را ردیابی کرد. (۴)
بدوش کشیدن صلیبی چنین با عظمت سرانجام او را از پای درآورد. جنون، تقدیر ناگزیر یکی از اندیشمندترین مردمان تاریخ بود. پس فرصت نیافت همه آنچه را که خیال پروراندنش در ذهن و تجسمش در آینده را داشت، محقق سازد.
دستاورد فکری نیچه، اگرچه سترگ، اما عمر فکری او کوتاه بود و جنونی که از سال ۱۸۸۹ علائمش در او پدیدار شد و رفته رفته شدت گرفت، در نهایت پروژه فلسفیاش را ناتمام گذاشت.
نداشتن فرصت برای کامل کردن میراث فلسفی نیچه نه تنها در به وجود آمدن کجفهمی آثارش در سالهای بعد تأثیرگذار بود؛ بلکه راه را برای سوءاستفاده نیز باز گذاشت. چنانکه الیزابت فوستر نیچه (خواهر او) با همکاری یکی از دوستان نیچه کتابی منتشرنشده از او را با دستکاریهایی منطبق بر میل حزب نازی آلمان منتشر کرد.
کتاب آخرین یادداشتهای نیچه که بهتازگی با ترجمه بسیار خوب ایرج قانونی توسط نشر آگاه به فارسی درآمده، دقیقاً از همین منظر دارای اهمیتی کلیدی و خواندن آن برای همه کسانی که با آثار نیچه مانوسند یا اندیشههایش را دنبال کردهاند، ضروری است. نیچه این یادداشتها را در اواخر ایام حیات، پیش از فروپاشی ذهنیاش -طی سالهای ۱۸۸۵ تا ۱۸۸۹- نوشته است. این کتاب دربردارنده آخرین نظریههای فلسفی نیچه و کاملکننده برخی دیگر از آرا و تفکرات پیشین او است. بهخصوص نظريه معروف او، «اراده معطوف به قدرت»، به شکلی مشخص در این اثر قابلردیابی است و میتوان این یادداشتها را بهنوعی متضمن برداشتهای کاملی از آن نظریه دانست که در کتاب «اراده معطوف به قدرت» که خواهرش بعد از مرگ او به چاپ سپرد، دیده نمیشود.
«آخرین یادداشتها» دربردارنده یادداشتهای نیچه به ترتیب زمانی و دفتر به دفتر از آوریل ۱۸۸۵ تا اوت ۱۸۸۸ است این کتاب همچنین مقدمهای جامع از رودیگر بیتنر (ویراستار انگلیسی این یادداشتها) و نوشتهای خواندنی از ایرج قانونی با عنوان «نیچه و امرِ نو» را شامل میشود که در ابتدای کتاب منتشر شده و نشان از اشراف دقیق مترجم بر نیچه و آثارش دارد. ایرج قانونی در ابتدای نوشته خود، شعری از نیچه نقل کرده که در ظاهر بازتابدهنده احساساتی عاشقانه به لو سالومه (عشق ناکام و قدیمی نیچه) است:
«بهسوی دریاهای نو
میخواهم بدان جا روم و زین پس
بر خویش و بر قبضهی قدرت خویش تکیه کنم
دریا به فراخی غنوده است و بیمقصد
کشتی جنوایی من به پیش میراند
به چشم من همهچیز را دم به دم جلوهای بدیع است
نیمروز در زمان و مکان میخسبد
فقط چشمان تو – دهشتناک
بر من مینگرند، ای نامتناهی»
این شعر در پس ظاهر عاشقانهاش و تقدیمنامه آن به لو سالومه (در پیشنویس شعر)، اشاره به یکی از کلیدیترین مفاهیم در اندیشه نیچه دارد. چه بسا حتی بتوان آن را بهنوعی عصاره بخش مهمی از تفکری فلسفی دانست که رسالت او در آن نهان است. رسالت در کندن از گذشته (فرو ریختن بنای ارزشهای قدیمی) و راندن بهسوی آینده (بازآفرینی ارزشهای نو در جهان مدرن). ایرج قانونی با عنایت به این شعر نقبی زده بر افکار و آثار نیچه که و تحلیلی تأملبرانگیز از اندیشه فلسفی این فیلسوف مهم در جهان مدرن، ارائه کرده است. مقدمه ویراستار انگلیسی نیز هم به درک کم و کیف کتاب حاضر و جایگاه آن در آثار نیچه کمک میکند و هم بازگوکننده نحوه کار او در خلق آثارش است.
«آخرین یادداشتها» کتابی ویژه در کارنامه نیچه محسوب میشود؛ بهخصوص اینکه او این یادداشتها را برای شخص خود نوشته بوده و معمولاً آثاری از این نوع برای ارائه بهصورت کتاب با تغییرات محسوسی روبهرو میشدند. اما با وجود اینکه نیچه فرصت ارائه یادداشتهای مورد اشاره را در قالب کتاب نیافته و این یادداشتها نیز دربرگیرنده واپسین اندیشهای او پیش از فروپاشی ذهنیاش هستند؛ هر علاقهمند به آثار نیچه که میخواهد به کاملترین دریافت درباره نظریات فلسفی او برسد و هر پژوهشگری که بخواهد نزدیکترین دریافت به اندیشه فلسفی نیچه را داشته باشد ناگزیر از خواندن این اثر مهم و کلیدی است.
البته این بدان معنا نیست که کتاب حاضر تنها برای دانشجویان و پژوهندگان جدی آثار فلسفی و بهخصوص فلسفه نیچه کارآمد است بلکه ساختار بریده بریده و گزینگویهوار کتاب، آن را در ردیف آثاری از نیچه قرار میدهد که به دلیل کوتاهی بندها و تنوع مضمونی آنها خواندنشان برای علاقهمندان غیرحرفهای نیز فرصتی مغتنم است.
پینوشت:
۱- ادامه این بند: چه کس در میان شما هم میتواند بخندد و هم عروج کرده باشد؟
آنکس که بر فراز بلندترین کوه میرود، خنده میزند بر همه نمایشهای حزنآور و جدی بودنهای حزنآور. (بخش سوم چنین گفت زرتشت)
۲- بریدهای از شعر گفتگوی زمین و انسان سروده احمد شاملو
۳- در این زمینه بخوانید: «بازگشت نیچه»، نشر رخداد نو، چاپ اول، ۱۳۹۳، که مجموعه مقالاتی از ژرژ باتای، ژیل دلوز، میشل فوکو و... است.
۴- در این زمینه بخوانید: «نیچه و فلسفه»، ژیل دلوز، ترجمه عادل مشایخی، نشر نی، ۱۳۹۰
کد مطلب: 250544
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdchkvnik23nmmd.tft2.html?250544