دولت چگونه میتواند مانع دوقطبی هستهای درجامعه شود
اقناع مخالفین یا ممنوعیت تجمعات؟
نعیمه موحد، 11 خرداد 94
11 خرداد 1394 ساعت 10:11
شاید کلمه «لغو مجوز» در ادبیات سیاسی کشور برای همیشه با اسم دولت یازدهم پیوند خورده باشد. وجه مشخصه ای که از همان ابتدا با میدان ندادن برای سخن گفتن به تشکلهای دانشجویی منتقد دولت در دانشگاهها شروع شد و به لغو مجوز همایشها و گردهماییهای منتقدین در رابطه با انرژی هسته ای و مذاکرات وگرانی ها ادامه داد. دولت یازدهم حتی عبارت «دلواپسان» را از اسم یک همایش منتقد جدا کرد و همه جا با غیض و غضب و حتی تمسخر و استهزاء درباره مخالفینش به کار برد تا جایی که رهبر انقلاب فرمودند دلواپس بودن جرم نیست...
میشود این «لغو مجوز» ها را با لیست کردن تعداد اندکی از کنسلیهای طرفداران دولت توجیه کرد یا دلیل و مدرک آورد که سطح انتقاد منتقدین پایین است و حرفشان کارشناسی و درست نیست و... . البته این ادعا که تمامی برنامههای لغو مجوزشده سطح پایین بودهاند ادعای گزافی است و با بررسی مدعوین و سخنرانان نتیجه ای عکس به دست میآید، اما فارغ از اینها اصل ماجرا نوع برخورد دولت با منتقدین خود است. منتقد سطح پایین هم باید حرفش شنیده شود؛ دلواپسی هم که تند میرود، همین طور؛ نه برای اینکه امتیازی برای مخالفان دولت قائل باشیم، بلکه از آن رو که دولت داری با تندی و برخورد نمیشود و شأن شعارهای دولت اعتدال آن است که با تدبیر، مخالفان را اقناع و آرام کند و نه با برخورد و اگر ممنوعیت تجمعات، برای سخن درست عدم ایجاد دو قطبی در جامعه، بدون اقناع نظری صورت گرفت، آن دوقطبی از بین نمیرود، بلکه از سطح جامعه به باطن جامعه میرود.
دولت اگرچه سعی میکند بگوید مخالفین و منتقدین درباره عملکردش اشتباه میکنند و نگرانی بی مورد دارند اما در نشان دادن این حسن نیت خود درباره منتقدین موفق عمل نکرده است و لیست موضع گیریهای دولت علیه منتقدین دربین مردم بازتاب خوبی نداشته است.
وقتی احساسات مردمی نسبت به رژیم آل سعود و اقدامات هتاکانه اش علیه ایران به تحریک میشود، همانطور که دولت برای تبریک فرستادن ظریف به وزیرخارجه جدید عربستان از نظر دیپلماتیک توجیه آورد، لازم بود که برای لغو مجوز تجمع اعتراضی مقابل سفارت عربستان نیز مردم را اقناع کند.
دولتی که با شعار «از ما انتقاد کنید» و «زنده باد مخالف من» روی کارآمد نباید مردمش را در موقعیتی قرار دهد که یک روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب و در صف پمپ بنزین یا نانوایی متوجه تک نرخی شدن قیمت بنزین و بالا رفتن قیمت نان بشوند. چراکه به راحتی میشد قبل ازاین در رسانهها برای مردم توضیح داد که چرا و چگونه این اتفاقات افتاده است و اینگونه شان دولت و دولتمردان بیشتر حفظ میشد و تأثیر شعارهای احترام به ملت نیز درافکار عمومی کمرنگ نمیشد.
رابطه دولت و ملت -که وظیفه سالم بودنش برعهده دولت- است اگر به بیراهه برود، دولت میتواند در تهران، تجمع دانشجویان معرض به روند مذاکرات هسته ای را کمتر ازنیم ساعت مانده به شروع مراسم لغو مجوز کند اما همایشی با موضوع مشابه برگزار شود و حدود ۲۰ هزار نفر از مشهدیها را در اجتماعی بزرگ با نام «اجازه نمیدهیم» و با استناد به صحبتهای رهبری که فرمودند «اجازه نمیدهیم از هیچیک از مراکز نظامی هیچ بازرسیای از سوی بیگانگان صورت بگیرد... اجازه نمیدهم بیگانگان بیایند با دانشمندان ما، با فرزندان برجسته و عزیز ملّت ایران بخواهند بنشینند حرف بزنند» برای اعتراض به روند مذاکرات با سخنرانی نماینده مجلس و عضو شورای شهر مشهد، به میدان بیاورد.
روز بعد ازاین تجمع نیز مردم اصفهان در گلزار شهدای این شهر با حضور حمید رسایی؛ نماینده مجلس و پدر شهید احمدی روشن در تجمع مردمی «اجازه نمیدهیم» شرکت کردند؛ و دهم خردادماه نیز طلاب حوزه علمیه قم و مردم این شهر با حضور اعضای خبرگان رهبری و اعضای جامعه مدرسین و مسئولین حوزه به این جنبش پیوستند.
استاندار قم در مورد تجمع فضلا و اساتید حوزهی علمیه قم میگوید که داخل فیضیه نیازی به مجوز ندارد؛ اما اگر از فیضیه بیرون بیایند، برخورد میکنیم! این ادبیات، ادبیات تعامل با مردم نیست. صرف نظر از بدبین کردن مردم و تشدید اختلافات، کارآمدی هم ندارد. گیرم بشود با اعضای خبرگان رهبری و نمایندگان مجلس و بزرگان فیضیه در صورت خروج تجمع از حوزه، برخورد کرد اما آیا با این روش وحدت و اجماع مورد نظر در مورد مذاکرات هسته ای حاصل میشود؟
درهمه این تجمعات، طرف مورد مقابله میتوانست دشمن ملت ایران باشد _همانطور که سعی شد در این همایشها هم علت اعتراض زیاده خواهی طرف غربی در مذاکرات هسته ای عنوان شود_ اما دولت یازدهم خوب میداند که یک روی خطاب مردم است و محرم دانسته نشدن آنان در مسئله مذاکرات و عدم تبیین درست مسئله از زبان دولت، درکنار خواستههای واضح و شفاف رهبری مردم را به کف خیابانها کشانده است.
نکته قابل بحث این است که اساساً مهم نیست چقدر از آنچه دراین تجمعات اعتراضی و انتقادی گفته میشود درست است و نمیشود این فرض را غیرمحتمل دانست که درباره محتوای موجود حق با دولت است، اما اگر با تأیید خود دولت اینگونه باشد چه نیازی به برخورد با این قسم انتقادهاست؟ به نظر میرسد دولت حسن روحانی هیچوقت به این موضوع فکر نکرده است با اتخاذ تدابیر سختگیرانه علیه منتقدین، شعارهای انتقادپذیری اس تنها به یک «ژست» تعبیر میشود و شاید تا پایان دولت اگر کسی بخواهد _به حق_ ازاین خصوصیت دولت دفاع کند مورد انتقاد مردم قرار بگیرد؟ و از سویی آن یک دستی اجتماعی در برابرمذاکرات هم با برخورد و جدل و جنگ کلامی و مکتوب بدست نمیآید. بلکه با اقناع مخالف بدست میآید؛ یعنی شما نظر مخالف را به موافق تبدیل کنید؛ او را برای کاری که میخواهید انجام دهید، قانع کنید. همان چیزی که رهبری از دولت و تیم مذاکره کننده مطالبه کردند و پاسخی عملی به آن داده نشد. وگرنه برخورد و لغو مجوز و ممنوعیت هر تجمعی در مورد مذاکرات از هر دولتی در هر جای دنیا برمی آید!
میتوان بخشنامه زد و تمام تجمعات له یا علیه هسته ای را لغو کرد و حتی توجهی نکرد که موافقان و مخالفان را نباید در این زمینه یکسان دید؛ چه آنکه موافقان نیازی به اقناع ندارند... اما آیا با این ممنوعیت اعتقاد درونی آدمها تغییر میکند؟
اگر دولت خود را انتقادپذیر میداند لزومی ندارد که وزیرکشور با گفتن «تجمعها در موضوعات عمومی و ملی که مورد وفاق رهبر معظم انقلاب و قوای سهگانه است، لزومی به آمدن به کف خیابان را ندارد» پاسخ این سؤال که «اگر درباره مذاکرات هسته ای وفاق عمومی وجود دارد چرا مردم برای اعتراض به کف خیابانها میآیند» را بی جواب بگذارد.
اگر امر مورد وفاق رهبری شرط است حضرت آقا فرمودند که مخالفین را اقناع کنیم و اقناع مخالفین با عملکرد فعلی دولت هرگز رخ نخواهد داد. جمعیت مخالف و منتقد عملکرد دولت حتی اگر اقلیت هم باشند نیاز دارند که برای ابهاماتشان از دولت حسن روحانی جواب بشوند و قانع شوند و این در آینده سیاسی کشور قطعاً سود بیشتری را نصیب دولت کنونی خواهد کرد
کد مطلب: 273900
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdciuparut1ay32.cbct.html?273900