مصادره کنار خیابان با صندلی شکسته

بخش تعاملی الف - محمود صباغی

17 اسفند 1393 ساعت 13:20

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.


مدت هاست سخن از ترافیک و راه بندانهای طولانی و کشدار، دیگرموضوعیتی ندارد تا بشود با تجزیه و تحلیل زوایای پیدا و پنهان، امید ره یافتی برای برون رفت از این معضل پیچیده شهری متصور بود. اتخاذ سیاستهای کارشناسی نشده در کنارسرازیر شدن سیل هزاران خودرو نو، بدون از رده خارج شدن حتی یک اتوموبیل مستهلک شده ( بر اساس یک برنامه منسجم و طولانی مدت و البته کارشناسی شده )، نه تنها روزبروز گره ای بر این معضل پیچیده شهر تهران می افزاید بلکه پیامدهای عجیب و غریب نیز بدنبال میاورد که یکی از انها سخن اصلی این نوشتار است.

پس از آنکه تراکم خودرو در خیابانها و توقفگاه های کنار خیابان به مرحله انفجار رسید، این روزها دیگربه "مصادره" کناره خیابانهائی که موقعیت توقف اتوموبیل دارند منجرشده است. خیابان هائی که متعلق به تمامی شهروندان بوده و شهرداری نیز بنا به ضرورت و براساس مقررات و بمنظور تقسیم امکانات و جلوگیری از توقفهای طولانی مدّت شخصی اقدام به نصب "پارکومتـــر" نموده و آنجائی که ضرورتی احساس نشده نیز بصورت رایگان و با نصب تابلو "توقف ممنوع" امکان توقف چند دقیقه ای برای همگان فراهم شده است .( بگذریم از اینکه بطور کلی مدتهاست تابلوهای راهنمائی و رانندگی کارکرد اصلی خود را از دست داده و فاقد ضمانت اجرائی مستحکم و معتبر است ) امّا اگر در این روزها کسی در گوشه و کنار شهرتهران نیاز به یک توقف چند دقیقه ای داشته باشد، با مناظری روبرو میشود که حتی با روال دوران رواج زورگوئی و لات بازی نیز سازگاری ندارد.

در فواصل کوتاه بین اتوموبیل هائی که اغلب متعلق به صاحبان مشاغل و فروشگاه های حاشیه خیابان هاست و کنار خیابان واقع در روبروی محل کسب را ملک طلق شخصی میپندارند، وسایلی از قبیل: صندلی شکسته، جعبه میوه، پیت حلبی، کارتن خالی، سطل زباله و ... قرار داده و از داخل مغازه بدقت آنها را زیر نظر دارند. دقیقآ انگار که سند مالکیت ششدانگ پارکینگ عمومی کنار خیابان را بنام خود و برای اتوموبیل مشتریان خود – که اصلآمعلوم نیست بیاید و اگر هم بیاید چه زمانی از راه برسد – صادر کرده اند.اگر کسی حوصله داشته باشد و بخواهد علیرغم این موانع اقدام به پارک اتوموبیل خود کند، چنان از داخل محل کار خود خیز برمی دارند و طلبکارانه و با لحنی "لمپنیسـم" و با کلماتی ماننــد " مگــه نم بینی اینا رو اینجا گو اوشتم ؟" ( مگــه نمیبینی این هـا را اینجا گذاشته ام؟) و یا "قراره واسم بار بیاد" و ...از شما میخواهند که "فوری" آنجا را ترک کنید که اعصاب فولاد میخواهد تا بتوانی با آرامش بگوئی: کنارخیابان ملک شخصی هیچکس نیست و همگان میتوانند از آن استفاده کنند. احتیاجی نیست که بگوئیم اینروزها دیگرکسی حال و حوصله این قبیل کشمکش ها را ندارد.صفحات حوادث روزنامه ها مملو از چنین درگیریها ست که به چه پایان تلخـــی هم منجــر شده است.

مقایسه این مالکیت های کاذب شهری که با مصادره جنگل ها و مراتع هیچ تفاوت ماهوی ندارد وهر دو جزو منابع و حقوق ملی بحساب میآیند قیاسی مع الفارق نیست. با این تفاوت که درآنجا بعضآ – تاکید میکنم بعضآ - با واکنش تند نهادهای نظارتی و قضائی روبرو وبه جبران خسارت و پرداخت جرائم محکوم میشوند. اما در اینجا که عده ای در روز روشن، در قلب پایتخت و دربرابر دیدگان شهروندان چنین بی پروا و طلبکارانه با تخته پاره و پیت حلبی و جعبه شکسته میوه .... مالکیت کنار خیابان را به تصرف در آورده و حق طبیعی و قانونی شهروندان را نادیده میگیرند، هیچ واکنشی صورت نمی گیرد.



اینهم از آن نوبرانه هائی است که اگر در برخورد با آن واکنش مناسبی صورت نگیرد دیر نخواهد بود که تملک کنار خیابان هم به معضلی بدل شده و شغل نان و آب داری شود برای دلالانی که برای کره گرفتن از آب در گوشه گوشه این شهر کمین کرده اند. مثلآ با تعیین حدود کردن(!؟)، ارزش و بهائی برای آن تعیین کنند و خرید و فروشی هم در آن روال عادی بخود بگیرد. طنز تلخ نهفته در این سخن باید که تلنگری باشد بر اذهان مدیران دستگاه یا دستگاههای مسئولی که این اقدامات را شاهدند و نسبت به نوعی هرج و مرج طلبی مستتر در آن بی تفاوتند و باید کاری کنند و نمیکنند. طنز تلخی که نمونه های متعددی در کشور ما دارد.

مانند شغل عده ای که این روزها در مبادی ورود به منطقه طرح ترافیک، با دریافت حق الزحمه (!) و راه رفتن از برابر پلاک خودرو و ایجاد مانع برای تصویر برداری بوسیله دوربینهای سازمان ترافیک، امکان ثبت خلاف ورود به منطقه طرح را مانع میشوند. شاید تا همین یکی دو سال قبل پیش بینی چنین شغلی، نه شکل گیری یک ناهنجاری اجتماعی، بلکه یک شوخی و سخنی طنز تلقی میشد. اما امروز همان شوخی به یک شغل نه چندان نان و آبدار ولی بی دردسربدل شده که بعید میدانم دیگربشود مقابله ای با آن کرد.

نوبرانه مصادره کنار خیابان و سلب حق توقف خودروهای شهروندان بوسیله پیت حلبی، تخته شکسته، کارتن خالی و نیز پارک یکی، دو موتورسیکلت بصورتی که عملآ امکان توقف دو اتوموبیل را ناممکن میسازد،معضلی است که با ماهیت غیر اخلاقی و ترویج "فرهنگ لمپنیسم" - صرفنظر از اینکه رانندگانی را که حال و حوصله کشمکش و احقاق حق خود را ندارند، خواسته یا نا خواسته به توقف دوبلــه و گاه سوبلـه (؟) وادار میکند - سنگینتر شدن تـرافیک شهری را مــوجب می شود.



امــا مهمتـرین بخش آن، خروج از محدوده فردی و شکستن حریم اجتماعی و تضییع حقوق شهروندی، با ابتدائی ترین ابزار و واهی ترین بهانه، تحت هیچ شرائطی قابل توجیه نیست و میتواند در محدوده مسئولیت نهادهای مختلفی مانند، پلیس راهور، شهرداری تهران، سازمان ترافیک و اگر اغراق نباشد، دادستانی تهران نیز قرار داشته باشد. به این ترتیب انتظار میرود قبل از اینکه این حرکات نامعقول نهادینه شده و نادیده انگاشتن حقوق مسلّم اجتماعی، امری بدیهی و به معضلی لاینحل بدل شود، شاهد واکنش مناسب دستگاه های ذیربط و جمع کردن بساط متجاوزین به حقوق دیگران باشیم.


کد مطلب: 262796

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjh8e8muqemaz.fsfu.html?262796

الف
  http://alef.ir