پایگاه خبری الف - آخرين عناوين یادداشت بینندگان :: نسخه کامل http://alef.ir/Interactive Wed, 06 Sep 2017 10:56:43 GMT استوديو خبر (سيستم جامع انتشار خبر و اتوماسيون هيئت تحريريه) نسخه 3.0 http://alef.ir/skins/default/fa/normal/ch01_newsfeed_logo.gif تهيه شده توسط پایگاه خبری الف http://alef.ir/ 100 70 fa نقل و نشر مطالب با ذکر نام پایگاه خبری الف آزاد است. Wed, 06 Sep 2017 10:56:43 GMT یادداشت بینندگان 60 پدر پسر شجاع یا پسر پدر شجاع؟ http://alef.ir/vdcaoanmy49nw01.k5k4.html?508794 از نوستالژی های نسل ما، یکی هم کارتون دیدنی «پسر شجاع» بود؛ سریالی اپیزودیک که هر قسمتش یک داستان داشت و در جنگلی رخ می‌داد. کاراکتر اصلی سریال یا همان «پسر شجاع»، یک بچه سگ آبی بود با توانمندی ها و قهرمان بازی های خاص خودش... دیگر کاراکترهای سریال، به رسم کارتون‌های آن زمان به دو گروه مثبت و منفی تقسیم می‌شدند. پسر شجاع، پدر پسر شجاع، خرگوش کوچولو، خرس مهربون، دکتر (بزی) و البته خانوم کوچولو شخصیت های مثبت بودند و شیپورچی (گرگ)، خرس قهوه‌ای، روباه مکار و ببری ضدقهرمان ها؛ همان داستان همیشگی دیو و دلبر یا سفید و سیاه. این سریال اما برای نسل ما یک معما هم داشت؛ معمایی که هرگز حل نشد: اسم «پدر پسر شجاع»! شخصیت پدر پسر شجاع، یک عاقله مرد همواره پیپ به دست بود که علاوه بر راهنمایی پسر شجاعش در برهه های حساس، به نوعی عقل اهالی جنگل محسوب می شد و طرف مشورت همه اهالی. مشکل اما از آنجا رقم می خورد که او، اسم مستقل نداشت و هر گاه یکی از کاراکترها قصد صدا کردنش را داشت فریاد می زد: پدر پسر شجاع! خاطره انگیز است همچنان آن صحنه هایی که دکتر بزی با صدای لرزانش او را صدا می کرد و به کمک می طلبید. این معما در دوران نسل ما، به سئوال طنزآلودی بدل شد که «اسم پدر پسر شجاع چه بود»؟! واقعیت آن بود که قصه های کارتون، حول شخصیت «پسر شجاع» و شجاعت هایش پیش می رفت و قهرمان اصلی داستان، در همه اپیزودها، او بود. شاید از این جهت، پدر محلی از اعراب نداشت. در زبان عربی، به این وضعیت می گویند «نکره مضاف به معرفه». (نکره به معنای ناشناخته). وقتی فرد ناشناسی به واسطه فرد مشهوری شناخته شود این قاعده جاری شده است. همسران و نزدیکان مقامات و چهره های مشهور از این قبیل اند؛ آدم هایی که خود به خود ناشناخته اند اما به واسطه قرار گرفتن در کنار ستاره ها، شناخته می شوند.   *** روزگاری در دوردست ها، وقتی پدر و پسری به مخاطبی می رسیدند، مخاطب پس از احوال پرسی، با اشاره به پسر، از پدر می پرسید «ایشون آقازاده هستن؟» آن روزها، آقازاده معنایی جز فرزند را به ذهن متبادر نمی کرد؛ فرزندی که مخاطب، با این عبارت برای او و پدرش احترام قائل می شد. امروز اما در ادبیات سیاسی و اجتماعی و مردمی، این تعبیر را کنایه وار، برای «نکره های مضاف به معرفه» به کار می برند؛ برای فرزندان و نزدیکان ناشناخته مقامات شناخته شده!ً برخی می گویند با جمع دو پدیده ثروت‌مندی و نسب‌مندی سیاسی، فرد آقازاده می‌شود. و البته نیازی نیست كه فرد برای آقازادگی حتماً به عنوان اقوام درجه یك مدیران و مقامات ارشد محسوب شود، بلكه داشتن یك رابطه نزدیك با این مدیران و مقامات كه منجر به متمایز شدن فرد در امور از سایر اجتماع شود نیز می‌تواند افراد را در دایره آقازادگی قرار دهد. شاید پدر باید «آقا» باشد تا فرزند را بتوان «آقازاده» نامید. اما آقا بودن پدر به چه معناست؟ احتمالاً کسی که دارای جایگاه اجتماعی ممتاز و رفیعی است، کسی که بر دیگران آقایی می‌کند و دیگران برایش بندگی، چنین فردی آقا می‌شود و فرزندانش آقازاده. البته در عرف مردم، همه فرزندان یا نزدیکان مقامات، «آقازاده» نیستند. آقازاده آنهایند که با بهره از رانت نفوذ و قدرت پدر یا اقوام نزدیک، صاحب مقام یا دارای زمینه گسترده فعالیت اقتصادی یا سیاسی ای می شوند که از دسترس سایرین خارج است و با زحمت نسبی کمتری، قدرت و ثروت هنگفتی را کسب می‌نمایند یا بخشی از موفقیت خود را مدیون روابط خانوادگی شان هستند.   *** جناح های مختلف سیاسی در ایران، مشترکات مثبت و منفی ای دارند که پدیده «آقازادگی» یکی از آن ها است. در هر دو جناح اصلی سیاسی کشور، در دهه های اخیر، شاهد ظهور «آقازاده»هایی بوده ایم که به مدد نام یا رانت پدر و نزدیکان، پله های ترقی را یک شبه طی کرده اند و ره صدساله رفته اند؛ آقازاده هایی صاحب «ژن های خوب و برتر». در این سریال اپیزودیک، قهرمان داستان «پسر شجاع» نیست؛ چه!ً او اینجا حکم نکره مضاف به معرفه را دارد! در این کارتون دیدنی روزگار ما، قهرمان داستان و بازیگر اصلی میدان سیاست و قدرت و ثروت، «پدر شجاع» است و آقازاده، فقط «پسر پدر شجاع» است!ً همین!ً ]]> یادداشت بینندگان Wed, 06 Sep 2017 03:16:52 GMT http://alef.ir/vdcaoanmy49nw01.k5k4.html?508794 به ما هم بگيد مبادا غافل گير شویم http://alef.ir/vdcizvawwt1aur2.cbct.html?508215 «هیلی و آمانو درباره نگرانی‌های آمریکا از تضمین پایبندی دقیق ایران به تعهداتش بحث کرده و خاطرنشان کردند که گزارش‌ های آژانس تنها به اندازه دسترسی‌ هایی که ایران برای تأسیسات مشکوک خود برای آژانس فراهم می‌ آورد، دقیق خواهند بود.» این بخش بحث برانگیز بیانیه نمایندگی آمریکا در آژانس انرژی اتمی بود كه پس از سفر جنجالي نماينده امريكا به وين صادر شد. منصفانه باید پذیرفت که ادعاهای ظریف، عراقچی، فیروز آبادی، قاسمی، صالحی و ولايتي در واکنش به اين موضع آمریکا (در زمان خود) بهترین اظهارات ممکن بودند اما همچنان خوانش معتبری از توافق هسته ای محسوب نمي شوند و حتي در مواردي بر گزارشات آژانس هم منطبق نيستند. در اوج بگو مگوها ناگهان اظهاراتي از مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي تيتر رسانه ها شد كه بر خلاف ادعاهاي مقامات ايران اعلام كرده بازرسي از «مراكز نظامي» در شمول تعهدات ايران است و در صورت لزوم بايد انجام شود! اعلام نظر يوكيو آمانو در فاصله كمي پس از اظهارات رییس جمهور ایران، از نظر زماني غیر منتظره و دور از ادب دیپلماتیک بود و پيام حساسيت موضوع را مخابره مي كند.   اين اظهارات قاطع آمانو همچنين پس از انتشار گزارش برجامي آژانس بود. گزارش اخر آژانس در قالب مشابه با گزارشات پيشين باز هم ياداوري كرده که نظارت و بازرسی ها موید عدم انحراف در فعالیت هاي «اعلام شده» ايران می باشد اما ارزيابي در خصوص نبود فعاليت ها و مواد هسته اي «اعلام نشده» كماكان ادامه دارد! همچنين گزارشات آژانس اجراي موقت پروتكل الحاقي موافقتنامه پادمان ها در ايران را تاييد كرده اند و تذكر مي دهند كيفيت اجراي پروتكل الحاقي «تا زمان لازم الاجرا شدن» چنان مي باشد و پس از آن بي قيد و شرط خواهد بود. ( براساس ماده ١٧ پروتكل) بر اساس توافق هسته اي، در روز انتقالي يعني هشت سال پس از روز توافق (يا تاريخي كه مديركل آژانس گزارشي مبني بر نتيجه گيري گسترده از باقي ماندن تمام مواد هسته اي ايران در فعاليت هاي صلح آميز ارائه دهد، هر كدام زودتر باشد) تعهد شده كه مجلس ايران پروتكل الحاقي را تصويب، شوراي نگهبان تاييد و اجراي آن تكليف دائمي ايران شود. اگر چه از ابتداي مطرح شدن برجام، نظارت و بازرسي از اماكن حساس و نظامي مطلقا ممنوع اعلام شد و مذاكره كنندگان نيز ادعا دارند به اين خط قرمز احترام گذاشته اند اما نص پروتکل الحاقی نيز بوضوح مقرراتی مويد خوانش آژانس و ادعاهای آمریکایی ها براي دسترسي به «هر مكان» فارغ از نظامي يا غير نظامي بودن دارد! اكنون ما در موقعيتي قرار گرفته ايم كه درستي تفاسير مذاكره كنندگان ايران از توافق هسته اي با چالش هاي جدي مواجه مي باشد و لذا با نظر به تجارب بايد بر متن متمركز شد. ايران در دهه ٨٠ تعهد به اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي را تجربه كرد (كه البته تعهد محال بود و به بهانه اي براي وضع تحريم ها انجاميد) با اينحال اصطلاحات و ادبیات چانه زنی بر اين توافق هسته ای بسیار مشابه جر و بحثی شده که در پرونده عراق جریان داشت و هانس بلیکس (مديركل اسبق آژانس) در کتاب «خلع سلاح عراق» بخش هایی از آن را روایت كرده است. در زمان بالاگرفتن اختلافات با بغداد بر سر همين مجوزهاي بازرسي نيز دونالد رامسفلد اظهار نظر موثري داشت که «نداشتن مدرک به معنای نبودن مدرک نیست»! روایت هایی از پرونده عراق در دسترس همگان است که ضرورت و چگونگی فشار به بازرسان براي اشتراك اطلاعات با سازمان هاي جاسوسي و همچنين انگيزه طرح درخواست نظارت و بازرسي های هدفمند را شرح داده و عزم آن ها برای تسلط يا هل دادن صدام حسین به نقض عهد را افشا می کند. البته با وجود شباهت هاي آشكار، هنوز اين پرونده به مراحل جنجالي مشابه ماجراي عراق وارد نشده چون ایران هرگز عراق صدام حسین نیست حتي اگر باب کروکر تكرار همان سناريو را علنا مطرح نمايد... از سويي حتي اگر در آينده نزديك درخواستي براي بازرسي نظامي لازم نشود، دشوار است باور به تداوم شرايطي كه ايران به مدت طولاني تهديد نظارت و بازرسي از اماكن نظامي را تحمل كند. عاقلانه نيست كه امكان گسترش دامنه بازرسي و نظارت همچون اهرم فشار دائمي باقي بماند تا شايد در هر بزنگاهي فعال شود و جنجالي برانگيزد. برخلاف برخی خوش بینی ها که متاسفانه از ابتدا نیز دستاويز تیم برجامی ایران بود، امروز در موقعیت حساسي قرار داریم. بايد تصميمي گرفته شود. بديهي است که تن دادن به گسترش بازرسی و نظارت بازی خطرناک با امنیت ملت و ساختار قانوني كشور است. بي عملي و اميد به بقاي اين موقعيت نيز آنچنان كه گفته شد به معناي پذيرش شمشير بازرسي بر سر ايران خواهد بود كه بي ترديد خطر آغاز تنش و تاثيرگذاري بر روابط سياسي و اقتصادي را همواره زنده نگه مي دارد. خروج ناگهاني از قطعنامه ٢٢٣١ نيز پيامدهاي مقرر در آن را پيش خواهد آورد. در اين حال و روز اختلاف نظر لجوجانه ميان مقامات ارشد مصيبت زا است. اگر هم كشور براي تصميمي سخت به آمادگي و مقدمات نياز دارد، صراحت و شفافيت و محرم دانستن مردم واجب است و راهي بهتر از فاش گويي و برانگيختن همدلي ملي نيست! ]]> یادداشت بینندگان Mon, 04 Sep 2017 05:30:58 GMT http://alef.ir/vdcizvawwt1aur2.cbct.html?508215 چه از جان كشور مي خواهند؟ http://alef.ir/vdcgnu9ntak9z74.rpra.html?507854 در گرماگرم مذاكرات سخت و طاقت فرساي هسته اي در دوران خاتمي بود كه در كمال ناباوري مجلس ششم با طرحي سه فوريتي، خواستار اجراي شروط طرف غربي براي توقف فعاليت هاي هسته ايران شد. چند تن از نمايندگان، اصلاح طلب هم با نطق هاي جنجالي خود به خوبي هيزم آتش تبليغات غرب عليه ايران را فراهم كردند. از جمله افرادی كه بدون توجه به منافع ملي به تكرار سخنان بي اساس غربي ها پرداخته بود، احمد شيرزاد، عضو شوراي مركزي حزب منحله مشاركت بود. او در سخناني چنان به برنامه هسته اي ايران تاخت و چنان نظام را متهم به انحراف رفتاري و دروغگويي متهم كرد كه حتي صداي كروبي به عنوان رييس وقت مجلس ششم هم درآمد و او در اعتراضي سخنان شيرزاد را همرديف شايعه پراكني هاي راديو اسراييل عنوان كرد. در آن روزها، اين اقدامات عجيب و غريب اصلاح طلبان، نه تنها كار روحاني به عنوان مسئول وقت مذاكرات را سخت و او را از هدف خود كه دستيابي به توافق بود دور كرد كه به آمريكايي ها و شركاي غربي آن ها در ايجاد جو سنگين تبليغاتي عليه برنامه هسته اي جمهوري اسلامي و فراهم كردن شرايط مناسب براي ايجادتحريم هاي شديد، ياري رساند. بعد از همه اين افتضاحات و سنگ اندازي هاي عجيب و غريب اصلاح طلبان بر سر راه مذاكرات هسته اي، در طول دوران فتنه، بودند كساني كه با ايجاد برخي شايعات جنجالي مانند وجود شكنجه و تجاوز در زندان هاي جمهوري اسلامي، دست دشمنان را براي ايجاد فضاي ايران هراسي و تبليغات منفي عليه كشور و حتي ايجاد زمينه براي تحريم هاي خطرناك حقوق بشري باز گذاشتند و به آن ها خدمت كردند. البته، حد خيانت اين جماعت، به همين جا ختم نشد. كار به جايي رسيد كه در سال ٨٨ و در ماجراي فتنه، برخي، با نهايت وقاحت، صراحتا از طرف غربي تقاضا كردند تا با تحريم ايران، كار را براي ادامه فتنه، آسان كند. حالا بعد وقوع تمام اين اتفاق ها و علني شدن خيانت بعضي ها، در زماني كه آمريكايي ها از لزوم بازرسي مراكز حساس نظامي ايران سخن مي گويند و دقيقا وقتي كه ظريف براي خنثي سازي پروژه جديد امريكايي ها در مقصر جلوه دادن ايران در بهم خوردن توافق، به دست پري براي مذاكره با اروپايي ها نياز دارد، تاجزاده، رفيق و هم حزبي احمد شيرزاد حرف هايي مشابه آنچه او در مجلس ششم بيان كرده بود، گفته است! او در اظهاراتي عجيب گفته در ايران عده اي بدنبال ساخت بمب اتم و تبديل ايران به مدل اسلامي كره شمالي هستنذ و اين، در زمان فعلي، جز گرا دادن به طرف غربي معناي ديگري ندارد. آمريكايي ها در موقعيت فعلي براي منطقي جلوه دادن درخواست بازرسي از مراكز نظامي، نياز به ادله اي دنيا پسند دارند كه كار خود را پيش ببرند و چه چيزي براي دستيابي به اين هدف بهتر از اينكه مسئولين سابق خود ايران، از تلاش براي ساخت بمب اتم در مراكز نظامي ايران خبر دهند؟ اين سخن تاجزاده و دوستان او، دقيقا كاركرد سخنان شيرزاد و ساير نمايندگان وقت مجلس ششم را دارد كه به دشمن در جهت پيشبرد اهداف تبليغي خود كمك خواهد كرد. حال بايد پرسيد هدف امثال شيرزاد و تاجزاده از بيان چنين سخناني چه بود و چيست؟ ]]> یادداشت بینندگان Mon, 04 Sep 2017 03:04:27 GMT http://alef.ir/vdcgnu9ntak9z74.rpra.html?507854