مشارکت دو بازیکن سرشناس فوتبال کشورمان در مسابقه با تیم اسرائیلی مکابی بار دیگر سیاست ورزشی کشور در قبال رژیم صهیونیستی را در مرکز توجه افکار عمومی قرار داد. از سوی بسیاری، در داخل و خارج کشور، این رویداد تحولی تلخ در تاریخ ورزش کشور و شکستی برای مواضع جامعه ورزشی کشور در قبال ظلم و اشغالگری اسرائیل قلمداد گردید. استقبال وزارت خارجه اسرائیل و رسانه های غربی از این تحول موید این نظر است. علنی شدن این استقبال و پیگیری مصرانه موضوع از سوی رسانه های مزبور، بویژه بی بی سی فارسی، گمان وجود پروژه تبلیغاتی مشخصی برای بهره برداری از فضای این رخداد را تقویت می نماید. این امر ضرورت دقت و تامل بیشتر در برخورد با این موضوع حساس را یادآور می شود.
سیاست جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحریم ورزشی اسرائیل مبتنی بر ارزشهایی ملی، اسلامی و انسانی است: امروز اسرائیل دشمن درجه اول ایران به حساب می آید. در سالهای اخیر دشمنی اسرائیل با ایران ابعاد بی سابقه ای یافته است. نطقهای نخست وزیران اسرائیل در نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل گواه روشنی بر این مدعاست. این نطقها اساسا به تبیین مهمترین خطوط سیاستهای یک کشور در مسائل خارجی و بین المللی اختصاص دارد. در سالهای اخیر چیزی نزدیک به تمامی این سخنرانیها به دشمنی و ضدیت با جمهوری اسلامی ایران اختصاص یافته است. سخنرانیهای نتانیاهو تنها متوجه دولت جمهوری اسلامی نیست: تمام ایران، ملت آن و حتی تاریخ ایران مورد حمله قرار می گیرند. متن سخنرانی نامبرده در کنگره آمریکا که او در آن ایرانیها را به دشمنی با یهودیان متهم نمود و تاریخ ایران باستان را هم تاریخی یهودی ستیز بشمار آورد، گواه این ادعاست. این سخنرانی با هدف مشخص بازداشتن آمریکا از تایید برجام صورت گرفت. کیست که نداند دولت اسرائیل از همه توان خود برای ممانعت از انجام توافقی میان ایران و قدرتهای جهانی بر سر مسئله هسته ای استفاده کرده و اینک نیز نابودی این توافقنامه را در سرلوحه اولویتهای خود قرار داده است. اسرائیل در جهان پس از 11 سپتامبر تلاش بی وقفه ای برای معرفی نمودن ایران بعنوان محور شر و تشویق قدرتهای غربی به اقدامی نظامی علیه کشور انجام داده است. با تمام توان تلاش کرده است از ایران عراق دومی بسازد که فرزندان آن در ویرانه های جنگ به دنبال لقمه ای آواره شوند و در این راه از اقدامات عملی نیز فروگذار نکرده است. ترور ناجوانمردانه دانشمندان هسته ای کشور یک نمونه از این اقدامات است.
از چشم اندازی اسلامی، اسرائیل تنها موجودیتی است که مقدسات اسلامی بسیاری از جمله مسجدالاقصی را اشغال نموده و برای تثبیت این اشغال تجاوزکارانه جنایت علیه مردم مسلمان فلسطین و نابودی آثار اسلامی این سرزمین را در دستورکار قرار داده است.
ابعاد انسانی مسئله فلسطین نیز آزادگان و انسان دوستان بسیاری را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است. دامنه این تاثیر کشورهای غربی، حامیان اصلی اسرائیل، را نیز در برگرفته است. امروزه کشورهای غربی صحنه فعالیت گروه ها و تشکلهای مردمی بسیاری، بویژه انجمنهای دانشجویی و دانشگاهی، است که منتقد سیاستهای رژیم صهیونیستی و حامی تحریم آن می باشند. نقض سیستماتیک حقوق یک ملت، فلسطینی ها، و محو یک کشور از نقشه جهان ریشه اصلی نگرانی آنهاست. محاصره چندین ساله نوار غزه، بمباران چندین باره این باریکه کوچک و پرجمعیت و کشتار هزاران زن و کودک فلسطینی تنها در ظرف چند سال اخیر وجدان انسان دوستان بسیاری را در سراسر جهان به درد آورده است. به همین دلیل است که با وجود فشارهای دولتهای غربی و بویژه آمریکا، سازمانهای حقوق بشری و مدافع حقوق بشردوستانه (حقوق جنگ) اسرائیل را همواره بعنوان یکی از ناقضان اصلی حقوق بشر و حقوق جنگ در جهان معرفی می نمایند.
ایستادگی در برابر این حجم از تجاوز و تعدی به حقوق ملتهای منطقه، بویژه ملت فلسطین، با تعارف و تسامح امکان پذیر نیست. به اقدامات مشخصی نیاز است که توان متوقف کردن این تجاوزات بیرحمانه را داشته باشد. اسرائیل بدون فشارهای جدی و بین المللی دست از ظلم علیه منطقه برنخواهد داشت. تحریم ورزشی یکی از ابزارهای صلح آمیز برای تنبیه متجاوز و تنظیم کردن روابطی عادلانه تر در روابط بین المللی است. نمونه روشن این قاعده، اعمال تحریمهای ورزشی علیه رژیم نژادپرست آپارتاید در آفریقای جنوبی با محوریت سازمان ملل متحد است که به همراه سایر فشارهای بین المللی زمینه را برای رفع ظلم از سیاهان و مظلومان این کشور فراهم نمود. مشارکت فعال جمهوری اسلامی ایران در تحریمها علیه آپارتاید اینک یکی از افتخارات کشور و مایه احترام ملتها و دولتهای آفریقایی به سیاست خارجی ایران است. تحریم ورزشی، با توجه به محبوبیت و انعکاس مردمی ورزش و مسابقات ورزشی، میتواند تاثیرات بسیاری بر جای گذاشته و مشوق تحریمهای مشابه در سایر زمینه ها شود. رسانه های غربی نه تنها تاثیر این تحریمها بر رفع ظلم از منطقه و احقاق حق مظلومان فلسطینی را نادیده می گیرند بلکه آن را بی خاصیت و حتی خلاف موازین اخلاق ورزشی به حساب می آورند. سابقه استفاده وسیع کشورهای غربی از اهرم تحریم، از جمله تحریم ورزشی، علیه کشورهای ناراضی و رقبای ایدئولوژیک به خوبی بیانگر نفاق این موضع غربی است.
واقعیت این است که اعمال تحریم علیه اسرائیل، از جمله تحریمهای ورزشی، در دنیا طرفداران بسیاری دارد. اسرائیل براساس نظرسنجی هایی که از سوی خود موسسات غربی صورت می گیرد هر ساله یکی از کشورهای منفور دنیاست. بیش از سی کشور جهان این رژیم را به رسمیت نمی شناسند. در میان کشورهای منطقه خاورمیانه تنها مصر و اردن، تحت فشار کشورهای غربی، با اسرائیل روابط رسمی لرزانی برقرار کرده اند. ورزشکاران کشورهای مسلمان و مسلمانان ورزشکار در همه جای جهان از به رسمیت شناختن اسرائیل اکراه دارند. البته این محدود به ورزشکاران مسلمان نیست. ورزشکاران پرآوازه بسیاری از جمله رونالدو، ستاره برزیلی فوتبال، با جنبش حمایت از ملت فلسطین اعلام همبستگی نموده اند. این موضع گیریها در موارد بسیاری به امتناع از تعامل ورزشی با اسرائیل کشیده شده است. اگر چه ورزشکاران بسیاری از کشورهای اسلامی در تحریم ورزشی اسرائیل مشارکت داشته اند اما سهم ورزشکاران کشورمان بیش از سایرین است. ورزشکاران سرافراز کشورمان در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هزینه های بسیاری برای پیشبرد سیاست اصولی تحریم ورزشی اسرائیل و حمایت از ملت مظلوم فلسطین پرداخته اند. بعید می داند اقدامات صورت گرفته در کشور برای حمایت از این فداکاریها و ارج نهادن به آن در حد و اندازه فداکاریها و هزینه های آنان باشد.
با وجود مقاومت سرسختانه کشورمان در برابر بادهای مخالف و ایستادگی مسئولین در مقابل فشارهای غربی، وجود استراتژی مشخصی در کشور برای تعامل با موضوع محل تردید است. تصمیم و اراده دولت جمهوری اسلامی برای مقاومت در این راه قابل ستایش اما ناکافی است. با توجه به طبیعت حساس رقابتهای ورزشی و ابعاد مردمی موضوع نمی توان این برنامه را در یک اعلام موضع خلاصه نمود. کشور به سیاست و برنامه مشخصی برای تحریم ورزشی اسرائیل نیاز دارد که کشور را از روزمرگی حفظ نموده، راهنمای کشور و دستگاه ورزش در برابر تحولات موضوع و چالشهای مربوطه بوده و احتمالات آینده را در نظر بگیرد. اعلام موضع و سپس رهاکردن ورزشکاران برای دست و پنجه نرم کردن با این مشکل و عواقب آن، چشم انداز امیدوارکننده ای از تداوم موفق تحریم ورزشی اسرائیل به دست نمی دهد. چنین رویکردی میتواند توان کشور برای پیشبرد این سیاست را فرسوده نموده و در درازمدت جامعه ورزش کشور را خسته و ناراضی نماید و این تهدیدی جدی برای آینده این سیاست است.
در این برنامه، دیدن ابعاد ملی و بین المللی موضوع از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است. نمی توان تمام بار تحریم را بر دوش ورزشکاران گذاشت. این امر مسئله ای ملی و تعامل با آن مستلزم استفاده از توان ملی است. شفافیت در سیاست ورزشی کشور و طراحی مقرراتی روشن میتواند به اجرای موثر این سیاست مدد رساند. همچنین لازم است بسته های مشخصی برای حمایت از ورزشکارانی که به دلیل این سیاست در شرایط دشواری قرار می گیرند، تعریف شود. دستگاه ورزش کشور به ظرفیتی حقوقی، با استفاده از متخصصین حقوق بین المللی و حقوق کشورهای میزبان، نیاز دارد که محل راهنمایی و ارائه مشاوره های تخصصی به ورزشکاران و ورزش کشور در این حوزه باشد.
در چنین برنامه ای علاوه بر ورزشکاران، توجه به ورزش دوستان که طیف وسیعی از جمعیت جوان (و غیر جوان) کشور را تشکیل می دهند، مهم ارزیابی می شود. رضایت و میزان اقناع آنها از سیاست ورزشی کشور نیز چشم انداز آتی این سیاست را روشن تر می نماید. بی توجهی به این امر زمینه را برای سوء استفاده رسانه های غربی و مراکز صهیونیستی فراهم نموده تا زمینه بدبینی نسبت به این سیاست و مقاومت ورزشی در برابر اسرائیل را فراهم آورند.
ابعاد بین المللی این برنامه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. تحریم اسرائیل در فضای بین المللی زمینه و ظرفیت بسیاری دارد. علاوه بر کشورهای اسلامی و عربی گروهها و سازمانهای بسیار دیگری در جهان هستند که مدافع اعمال تحریمهای مختلف، از جمله تحریم ورزشی، علیه اسرائیل می باشند. بی دی اس که اینک به تهدیدی جدی برای اسرائیل تبدیل شده یک نمونه مهم از چنین ابتکاراتی است. اسرائیل به دست و پا افتاده تا از گسترش این جنبش تحریم در کشورهای غربی و سایر کشورها جلوگیری نماید. اما برغم این اقدامات گروهها، شرکتها و شخصیتهای بسیاری به این حرکت پیوسته اند. تحریم ورزشی برای موفقیت باید به اقدامی دسته جمعی در حوزه بین المللی تبدیل شود. ظرفیت کشورهای اسلامی و جنبش بی دی اس حوزه فوری آغاز چنین اقدامی است.
شرط موفقیت سیاست تحریم ورزشی اسرائیل گسترش آن در گستره ای منطقه ای و جهانی است و این مهم در گرو حمایت سیاست خارجی کشور از ورزش ایران در کارزار تحریم ورزشی اسرائیل است. تحریم ورزشی یک یا دو کشور بیش از آنکه فشاری بر ورزش اسرائیل باشد میتواند به فشاری بر ورزش کشورهای تحریم کننده بدل شود و حتی فرهنگ مقاومت در این کشورها را تضعیف نماید. زمینه گسترش تحریم ورزشی اسرائیل در جهان حقیقتا موجود است. جهان پر از موسسات، سیاستمداران و ورزشکارانی است که منتقد اشغالگری اسرائیل بوده و مایلند با شرکت در جنبش تحریم از ملت فلسطین و حقوق آنها دفاع نمایند. حمایت کشورمان از کمپینی اسلامی و همچنین بین المللی برای تحریم ورزشی اسرائیل میتواند راه جدیدی برای فشار بر اسرائیل باز نموده و ورزش کشور را از چالشهای موجود بر سر راه تحریم ورزشی اسرائیل به سلامت عبور دهد.
واقعه تلخ یونان نه اولین چالش سیاست تحریم ورزشی اسرائیل است و نه آخرین آن خواهد بود. سابقه این مسئله نشان می دهد چالشهای مربوطه روز به روز ابعاد بزرگتری در ورزش کشور می یابد. از سوی دیگر فشارهای بین المللی و غربی برای درهم شکستن سیاست ورزشی کشورمان بطور فزاینده ای در حال افزایش است. ادامه این روند آینده سیاست اصولی تحریم ورزشی اسرائیل را با ابهامات جدی روبرو می سازد. انفعال در برابر این تحولات به منزله قبول شکست در برابر فشارهای ظالمانه و فریبکارانه بین المللی است. در مقابل اتخاذ موضعی فعال در برابر موضوع که به ظرفیتهای بزرگ ملی، اسلامی و بین المللی موضوع نظر داشته باشد میتواند افق این سیاست را روشن نماید. باشد که در جشن سقوط نژادپرستی صهیونیستی (هم پیمان قدیمی نژادپرستی ناکام آپارتاید) نقش ملت ایران بعنوان ملتی پیشگام در تحریم اسرائیل و شکستن ظلم اشغال در منطقه مورد ستایش آزادگان جهان قرار گیرد.
* استاد دانشکده مطالعات جهان- دانشگاه تهران