نظر منتشر شده
۱۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 442823
رنگ ایوان را رها کنید، حال پای بست را دریابید
بخش تعاملی الف - سجاد خادم
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۱


از حکایت های تلخ مدیریت غلط در کشور ما این است که اغلب بجای علاج مشکل از ریشه و پرداختن به علت ها، تمام هزینه و انرژی ها را صرف اصلاح معلول ها می کنیم! و خوب نتیجه این می شود که می بینیم.

همه می دانیم که مهندسِ ناظر فاسدی از بساز و بفروش رشوه می گیرد و چشمش را روی مغایرت های ایمنی ساختمان می بندد، با جان چندین انسان بازی می کند، اما معمولا به این توجه نداریم که چنین بساز و بفروش و ناظر فاسدی چگونه بوجود آمده و تربیت شده اند! به قول انگلیسی ها؛ "اشتباه پزشک زیر خاک دفن می شود، اشتباه مهندس روی خاک سقوط می کند، اما اشتباه معلم روی خاک راه می رود"

برای مبارزه جدی و اساسی با فساد می بایست مراقبت را از خشت اول آغاز کرد. و الا مجبور خواهیم شد هزار برابر هزینه ی اصلاح زیر بنا را صرف عوارض و عواقب ناشی از توسعه فساد کنیم. نهایتا هم در خوش بینانه ترین حالت نرخ فساد چند سالی ثابت خواهد ماند.

شاید در نگاه اول همه بپذیریم که برای اصلاح جامعه، باید به امر تربیت نسل های بعدی اهتمام جدی ورزید، لکن در مقام عمل این باور بروز و ظهوری ندارد. به خصوص آنجا که قرار باشد نسبت به نحوه تربیت نسل های بعدی نظارت نمائیم و برایش هزینه کنیم. در اکثر موارد به این دلیل، که تصور میکنیم کودکان و نوجوانان از خرد پایینی برخوردارند، در معقوله تربیت دچار تساهل و تسامح های بیجا می شویم. حال آنکه بر اساس آموزه های مترقی دین مبین اسلام روح کودک، حتی در گهواره هم العاده اثر پذیر است، چه برسد به کودکی و نوجوانی.

مع الاسف در حال حاضر شاهد آن هستیم که مهد کودک های ما -که چرایی تکثیرشان مجالی دیگر می طلبد- در سایه‌ی عدم نظارت نهادهای ذی ربط و نگاه سطحی خانواده ها در حال ترویج تربیت های ناصحیح می باشند که هر از چندگاهی اخبار تلخی از آن ها درز می کند. گرچه آموزش های مفیدی هم در این مجموعه ها ارائه می  می شود، اما در بسیاری از موارد این آموزش ها به روش غلط صورت می پذیرد. گاهی هم سبکی از زندگی به کودک آموزش داده می شود که تناسبی با زندگی ایرانی و اسلامی او ندارد. به عبارت دیگر نحوه‌ی صحیح آموزش در مهد کودک ها استانداردی ندارد که بر اساس آن نظارت انجام شود. متاسفانه خانواده ها نیز به همین میزان که کودکشان سر وقت بخوابد و مسواک دست بگیرد و با قاشق و چنگال غذا بخورد برایشان کافیست! و غالبا اهمیتی به چگونگی آموخته شدن این رفتارها نمی دهند!

در مدرسه نیز هرچه پایه‌ی تحصیلی بالاتر می رود تمرکز بر آموزش بیشتر می شود و مفهومی به نام پرورش عملا به محاق رفته و فراموش می گردد. در این اتفاق هر دو نهاد خانواده و آموزش و پرورش به نوبه خود مقصرند. خانواده ها فکر می کنند سعادت فرزندشان صرفا در گرو قبولی کنکور و پذیرش در یک دانشگاه معتبر و نهایتا تحصیل در یک رشته ی تحصیلی دهن پرکن است! بر همین مبنا هم صرفا از مدرسه ارتقای نمرات دروس اصلی را طلب می کنند و بس! مدرسه نیز بر همین منوال اساس آموزش را بر نمره گذاشته و ارزیابی ها را صرفا کمی برگزار می نماید. نمره و درس قرار بود وسیله باشد برای تربیت فرزندان مان، اما حالا برعکس شده. نمره هدف اصلی شده و تربیت و فهم دانش آموزان وسیله!

در این رویه غلط تحصیلی فشارهای روانی بسیاری بر نوجوانان تحمیل می شود که به اعتقاد برخی از کارشناسان این نوع فشارها خود مصداقی از خشونت در حق دانش آموزان است، خشونتی که که می تواند موجب بروز رفتارهایی مثل پرخاشگری و نزاع و خود زنی و ... شود. در واقع این روش آموزشی فرد را به اختلال های روحی مبتلا می کند که تنها یکی از آنها خشونت است.

وقتی "نمره" هدف شد، میزان رضایت مندی دانش آموز از آن، وابستگی شدید پیدا می کند به اینکه نمره‌ی او در سطح کلاس رتبه چندم را دارد، اگر بر فرض نمره 18 رتبه سوم را داشته باشد، این نمره خوب، دیگر برای او و خانواده اش رضایت بخش نیست. و اگر نمره ی 15 رتبه اول را داشته باشد فرد را اقناع خواهد کرد! شاید در ظاهر این رفتار ایرادی نداشته باشد و فرد را به رقابت وادار کند، اما او اگر با همین روحیه و خلق خو انس بگیرد و وارد جامعه شود، میزان رضایت مندی اش از زندگی نیز وابسته می شود به اینکه امکانات او در مقایسه با دیگران چه رتبه ای را دارد. این فرد دیگر از امکانات "خوب" خود به این دلیل که آنها "خوبترین" نیستند لذت نمی برد. او دیگر به "داشته هایش" توجه نمی کند و مدام درگیر به دست آوردن "نداشته هایش" می شود. ما با این روش غلط آموزشی یک فرد خود خواه و سیری ناپذیر را تحویل جامعه می دهیم که برای طی کردن مراحل تحصیلش دچار شدید ترین فشارها و استرس های روحی شده.

خروجی این نظام آموزشی چیزی نیست جز متخصصانی تهی از تعهد. آن دکتری که قرار بود حیات بخش باشد حالا بخاطر تربیت ناصحیح در مسیر زندگی بجایی می رسد که بخاطر پول، بخیه از صورت یک کودک می کشد و از درمان کسی که توان پرداخت هزینه ی درمان ندارد امتناع می کند! این دکتر و مهندس های شیک و جنایتکار در حقیقت خودشان معلول یک نظام تربیتی هستند!

همه ما کم و بیش از شیوع فساد در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی در اطرافمان رنج می بریم. و همه هم اذعان داریم که باید از زیر بنا دست به اصلاح امور زد.

در مسیر اجرایی شدن این خواسته اما، لازم است یک انقلاب جدی اتفاق بی افتد. تحولی اساسی که ما به عنوان نهاد خانواده یک سر مهم آن هستیم، لازم است نگاه ها به تربیت نسل های بعدی تغییر ماهوی پیدا کند. باید همه‌ی ارکان نظام جمهوری اسلامی برای یک تحول اساسی در نهادهای آموزشی- به ویژه آموزش و پرورش - همت کنند و با استفاده از شیوه های علمی مختلفی چون ارزشیابی جمعی و اجباری کردن فعالیت های دسته جمعی در مدارس و ایجاد حس همدلی و نو دوستی و.... سعی کنند نسلی از خودگذشته و وفادار به خانواده و جامعه را تربیت کنند. همچنین لازم است همه‌ی ارکان جامعه باور کنند که هزینه در این عرضه در واقع سرمایه گذاری و جلوگیری از هزینه های هنگفت آتی است. در گزارش اخیر نشریه اکونومیست آمده؛ به ازای هر دلاری که برای آموزش پیش از مدرسه هزینه می شود، بین 6 تا 17 دلار منفعت عمومی ایجاد خواهد شد. به عبارت دیگر اگر جامعه ای روی مَدرس هایش سرمایه گذاری نکند، مجبور است مَحبس هایش را توسعه دهد.

حواسمان باشد بر اساس تئوری پلاسکو چنانچه در فرصت باقی مانده سریع و دقیق نسبت به اصلاح ساختارهای معیوب و قدیمی اقدام نکنیم. غافلگیرانه باید شاهد فرو ریختن سرمایه ها و پرپر شدن جگر گوشه هایمان باشیم.
 
کلمات کلیدی : سجاد خادم
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۱:۲۰:۰۴
با طرح تحول جیب پزشکان الان خانواده ها دیگه بچه هاشونو بعد از به دنیا آمدن در کلاس کنکور تجربی ثبت نام میکنن تا با قبول شدن آنها در رشته های پزشکی سهمی هم از کارانه های چند صد میلیونی گیرشان بیاید. (4153575) (alef-13)
 
Russian Federation
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۲:۰۷:۲۰
من خودم زن هستم ولی اکنون که ثمره درس خواندن و کار کردن در محیطهای اداری را می بینم، احساس میکنم کاش صبح برای دویدن به محل کاری که تمام دغدغه ات این است که کارفرمایت راضی باشد. فلان رئیس که عوض میشود موقعیت شغلیت به خطر نیفتد و... استرس نمی کشیدم.
آن موقع که کنکور میدادم فکر می کردم قرار است منزلت اجتماعی کسب کنم نه اینکه بجای تبعیت از یک شوهر از چندین رئیس تبعیت کنم و صدایم هم در نیاید چون قراردادی هستم .... بچه ها در مهد بزرگ شوند.. حوصله بازی گوشی های کودکانه شان را نداشته باشم. فرصت رسیدگی به مادر بیمارم را نداشته باشم و ....

بسیاری از شغلها ارزشمندن ولی کاش صرفا فقط برای همان شغلها زن بیرون می آمد که پس از چند سال دچار این سیر باطل نشود که کار میکنم که پول در بیاورم و با آن بچه ها را به مهد بفرستم برای مادرم پرستار بگیرم و غذای آماده بخرم... و خودم دور از خانواده ساعات مفید زندگیم را لای برگه های اداری گم کنم. (4153685) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۲:۱۶:۵۷
موارد بالا عمیقا مورد تایید است و نیاز به بحث بیشتری در سایت الف دارد. (4153703) (alef-3)
 
دکتر دره ای
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۵:۱۰:۲۳
با تشکر از مقاله بسیار مفید جناب آقای خادم
ولی با تمام احترامی که برای نویسنده قائلم فکر می کنم ایشان مسیر اشتباهی را برای ریشه یابی برخی رذایل اخلاقی در جامعه رفته اند. به نظرم اصلا درست نیست که فکر کنیم دلیل این مسئله عدم پرورش صحیح کودکان در مهد کودک و مدارس است بر عکس از این لحاظ ما اگر هم از کشورهای دیگر یالاتر نباشیم قطعا کمتر نیستیم. اینکه مثلا در ژاپن یا انگلستان چیزهایی به بچه ها یاد می دهند که باعث می شود آنها در بزرگسالی متهعد و بااخلاق شوند خیلی مبنای علمی و مستند ندارد و این طرز فکر بیشتر محصول شبکه های اجتماعی و شبه علم است. خود نویسنده هم علی رغم عنوانی که برای این مقاله انتخاب کرده اند تلاشی برای ریشه یابی آن نکرده اند و باز هم در دام شعارهای سطحی مانند سبک زندگی اسلامی ایرانی افتاده اند. حرف ایشان می توانست مستند باشد اگر با بیان مصادیق و مستندات و یا حداقل تعریفی از سبک زندگی اسلامی ایرانی همراه بود. به هر حال دلایل این پدیده های زشت اخلاقی که ظاهرا خاطر نویسنده را مکدر کرده است تا حدودی روشن است و می توان به طور صحیح آنرا ریشه یابی کرد که در این مقال نگنجد.

با سپاس (4154047) (alef-11)
 
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۳:۰۰:۴۹
مطالب صحیح هست، ولی با شیوه فعلی سازمانهای نظارتی، هرچه نظارت بر مراکزی مانند مهد کودک ها بیشتر باشد، با افت کیفیت (به دلیل جلوگیری از ابتکار عمل مربی و مدیریت مهد کودک) و افزایش هزینه (به دلیل نیاز به صرف وقت و زمان برای جلب رضایت مراکز نظارتی) نتیجه ای نخواهد داشت. (4153803) (alef-3)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۳:۱۹:۴۹
به نظر بنده مهمترین مشکل این است که سیستم آموزشی ایران در پی آموزش الگو آنهم متناسب با تعریف خودش است، بماند که این تعریف هم آویزان سیاست است!
ما باید فضایل غریزی را ارج بگذاریم .. مثلا طی 12 سال به نسل تحت آموزش نشان دهیم که عدالت زیباست! بدون سانسور نمودن فردی که جانب عدالت را می گیرد، به عنوان مثال اگر مادلین آلبرایت می گوید حاضر است در مقابله با ظلم ترامپ خود را مسلمان رجیستر کند، باید بگوییم زیباست! یا وقتی کارگر معدن طلای کشورم، شلاق می خورد باید بگوییم نازیباست! ولی ما از نفس عمل غافلیم و در تلاش تولید الگو! همین است که با نسلی مواجه می شویم که یقه سفید نام دارد! ما باید صرف نظر از جنسیت، قومیت، مذهب، حتی فرهنگ خانوادگی به بچه ها بیاموزیم عدالت، آزادی، تلاش، آگاهی، همیاری، همکاری، صداقت و ... زیباست و دیده می شود. نوجوان ما باید بداند مادامیکه احترام بزرگترش را نگه دارد، ادب اجتماعی را حفظ کند، قوانین موجه جامعه را زیر پا نگذارد، صرف نظر از رنگ و مدل مو و گوشواره و تتو، وی فرد جلفی نیست و این ظواهر نشان از سلیقه اش دارد و نه شخصیتش! ولی تلاش ما در پنهان کردن آن مدل مو است، حال با مقنعه یا کلاه، در واقع تلاش ما در پروش قدرت ریا و پنهان کاری نوجوانمان است! چون وی با این شخصیت و سلیقه ظرف چند سال وارد جامعه می شود و آن کلاه یا مقنعه را که نتیجه همه تلاش ماست را به دور خواهد انداخت! البته این تنها یک مثال است، برخورد ما در مباحث درسی، مهارت های اجتماعی، ورزش، مهارت لذت از روابط سالم یا غذای سالم، اهمیت محیط زیست، پرورش حس امید و شادی و ... همان الگویی را داریم که در پوشش بچه ها! آموزش و پرورش قدرت تظاهر و تقابل! (4153845) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۳:۳۳:۰۲
ربطی به اموزش و پرورش نداره وقتی دانش اموز ها می بینند هر کی پولداره توی جامعه ارج و قرب داره و هر کی درسش خوبه میره دنبال رشته های پولساز دیگه ارزشی برای پرورشی و مسایل معنوی باقی نمی مونه این کارکرد جامعه است اموزش و پرورش کاری از دستش بر نمی آد با شعار و برنامه بازی کار پیش نمیره (4153868) (alef-13)
 
Romania
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۳:۴۵:۲۶
آن چه نویسنده محترم و دردآشنای این مقاله به زبان ساده و روان بیان کرده است، مصداق حال و روز همه ماسته .
متاسفانه بیشتر ما در سرگیجه زندگی دوران جدید و سردرگمی روزمرگی از مهمترین مسائل خانواده و جامعه مان غافل شده ایم. (4153894) (alef-13)
 
ثريا دالغين
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۳:۵۴:۴۵
نميدونم چرا همه آسيب شناسيها دقيق است اما كسي جرات درمان ندارد! (4153914) (alef-13)
 
سرو
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۵:۱۱:۲۸
موضوع جرات نیست بلد نیستن. فقط شعار خلاص. (4154049) (alef-11)
 
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۴:۵۹:۱۹
نقش ایوان. (4154036) (alef-11)
 
منصور
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۸ ۱۵:۵۰:۴۱
به طور قطع ویقین آموزش وپورش مبنا و اساس توسعه وپیشرفت یک جامعه است اما کو گوش شنوا وعقل سالم. راز وضع موجود نیز بی توجهی به آموزش وپرورش است که آینده فجایع بیشتری درپیش داردو... (4154098) (alef-11)
 
salsm
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۹ ۱۱:۱۰:۳۱
خیلی مطلب خوبی بود
واقعا ممنونم


این درد اگه علاج نشه
به زودی با بحران های جدی تری روبرو خواهیم شد (4155078) (alef-11)
 
الفیسم
Romania
۱۳۹۵-۱۱-۱۹ ۱۱:۵۰:۴۶
تا این مطالب تبدیل به خواست عمومی عقلا نشه
فایده نداره

اما بازم ممنونم
که در این دعواهای سیاسی
باز هم به فکر درد فرهنگی هستید

از نویسنده هم تشکر کنید از قول ما (4155184) (alef-11)
 
صمصام
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۱۹ ۱۳:۴۲:۴۰
تا زمانی که نظام اموزشی ما الزاما خروجی با نمره 20 باشد وضع همین است
ما دهها سال است که عادت کرده ایم فرزندانمان را به رقابت مجبور کنیم .در حالیکه در نظام های اموزشی موفق دنیا مانند ژاپن و آلمان اکنون رفاقت جای رقابت را گرفته است و این طور است که میبنیم انها در کارها و حتی ورزشهای گروهی موفقند (4155390) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۲۳ ۲۱:۰۴:۵۵
پزشگانیکه در دوران تحصیل وطرح این همه زحمت راتحمل میکنند .لا بد میخواهید .از یک تعمیر کار خانگی کمتر دریافت.کند (4160785) (alef-11)
 
s
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۲۵ ۱۵:۲۷:۰۹
چه کسی گفته باید کم در آمد داشته باشند
سوال این است
رسالت پزشک چیست
در آمد یا درمان؟! (4163031) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.