نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 266504
جشن و شادی برای چه؟‎
بخش تعاملی الف - ناصر خادمی ماشاری
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۰۵
متأسفانه سیاست های تهاجمی دولت سابق و بطور مشخص برخی بی تدبیری های کودکانه رئیس محترم دولت های نهم و دهم، کار را در عرصه سیاست خارجی و علی الخصوص در مسائل مربوط به امورهسته ائی کشور به جائی رساند که اکنون برای بدست آوردن حداقل های حقوق عادی مان هم اظهار شعف و خوشحالی می کنیم.

گرچه ساده انگارانه و یا بی انصافی است که همه دلایل فشار شورای حکام، ارجاع پرونده هسته ائی کشورمان به شورای امنیت و نهایتاً صدور قطعنامه های ظالمانه و تحریم های همه جانبه بر علیه کشورمان را به رفتارهای رئیس جمهور سابق ربط بدهیم ولی در این شکی نیست که با رفتارهای بخردانه میشد زمینه و بهانه اهم اقدامات مذکور را از امریکا و متحدانش گرفت. جناب دکتر احمدی نژاد با رفتارهای خارج از عرف دیپلماتیک، سخنان غیر لازم و موضع گیری های بلاوجه و غیر ضروری اش به سادگی هر چه تمامتر بهانه توجیه اقدامات خصمانه را به دشمنان جمهوری اسلامی تقدیم نمود.

کیست که منکر آرزوی هر ایرانی و بلکه هر انسان آزاده ائی برای پیروزی و بازگشت آوارگان فلسطینی به موطن شان باشد اما مگر به زبان آوردن مکرر این آرزو در تریبونهای ملی و بین المللی، دادن خبر نابودی این دولت و آن حکومت در فلان موعد مشخص و حتی سفر به مرزهای مورد مناقشه غاصب سرزمینهای اشغالی با لبنان و سخنرانی تحریک آمیز و تهدید، آنهم توسط رئیس جمهور که بدون شک موضع رسمی و سیاست راهبردی کشورش تلقی میشود، سودی به حال مسلمانان و علی الخصوص ساکنان سرزمین های اشغالی داشته است؟

مگر تمام حرف و بهانه شورای حکام آژانس و بطور اخص امریکائیها برای فشار، ایجاد محدودیتها و نهایتاً ارجاع پرونده هسته ایی کشورمان به شورای امنیت و اعمال تحریمهای ظالمانه، این نبوده که جمهوری اسلامی ایران تهدیدی برای موجودیت اسرائیل و جامعه جهانی است؟ (البته منظور آنان از تهدید جامعه جهانی، تهدید منافع امریکا و اروپائی ها در خلیج فارس و خاورمیانه می باشد) آخر این چه تدبیر ساده انگارانه ائی بود که رئیس دولت سابق آنرا تحت عنوان سیاست تهاجمی و در موضع انفعال قرار دادن حریف به کار می بستند؟ بسیار بدیهیست در جائی که توازن قوا (چه به لحاظ عِدِّه و عُدِّه و چه به لحاظ سیاسی) وجود ندارد و نیاز مبرمی هم برای به سیم آخر زدن نیست، نباید به تحریک بی مورد حریف دست زد و به قول معروف بیهوده «هل من مبارز» طلبید.

بگذریم که همان ماجراجوئی های بلاوجه، زمینه ساز ارجاع پرونده هسته ائی به شورای امنیت و صدور قطعنامه های الزام آور (لازم الاجراء برای کلیه اعضای سازمان ملل) شد و وضع کشورمان به اینجائی رسید که برای فروش نفت و واردات اقلام ضروری کشور هم ناچار شدیم به امثال بابک زنجانی ها باج بدهیم و ... .

با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و بنای کشور بر اصلاح امور، بخش مهمی از انرژی دولت و دولتمردان بناچار صرف باز کردن گره هائی آنهم با چنگ و دندان گردید که اصولاً اگر اندکی تدبیر بود، نبایستی به وجود می آمدند. متولیان عرصه دیپلماسی از مسیرهای عقلائی و مجاری معمول دیپلماتیک به دنبال رفع موانع و لغو تحریم های ظالمانه هستند و امروز بحمدالله اندکی کارمان به سامان شده و به مسیر طبیعی خود باز گشته است و در آخرین گام و کارزار، تازه کشورهای ۱+۵ پذیرفته اند طی چند ماه آینده توافق نامه ائی را مکتوب نمایند که حقوق ابتدائی و حقه ملت ایران (البته با برخی محدودیتها و شرط و شروطی که باز هم ظالمانه و قلدرمآبانه است) به رسمیت شناخته شود و هنوز در عالم واقع تغییر قابل ملاحظه ائی به وقوع نپیوسته است. لذا ذکر و تأکید موارد ذیل ضروریست:

۱ – گرچه تازه قرار است به جائی برسیم که جزو حقوق بدیهی مان بوده و هست، لیکن تلاشها و بلکه ایثار تیم مذاکره کننده را نباید از یاد برد که متأسفانه آنچه این مجاهدتها را لازم گردانید، همان رجز خوانی های بیهوده و بی ثمر و کاغذ پاره خواندنهاست و گرنه چرا باید امروز ناچار باشیم بر سر حقوق بدیهی خود امتیاز بدهیم یا اینکه محدودیتی بپذیریم؟

۲ – چرا باید برخی مدیران گذشته و بطور خاص رئیس جمهور سابق با آزمون و خطا و به خاطر غرور، خود بزرگ بینی، ارضای عطش قدرت و نهایتاً بی تدبیری محض، کار ملت را بدین جا برسانند که امروز نمایندگانش در عرصه دیپلماسی ناچار باشند برای اثبات و استیفای حقوق طبیعی و عادی مان هم به چنین مشقاتی دچار شوند؟

۳ – به راستی علیرغم ارزشمندی زحمات تیم مذاکره کننده، آیا شایسته است بخشی هر چند کوچک از ملت ایران به بهای آزمون و خطای عده ائی در گذشته، اینگونه خود را تشنه نشان دهد که تنها با قرائت یک بیانیه فاقد ضمانت اجرائی، به خیابان بیایند و اظهار شادمانی کنند؟

۴ – آیا خدای ناکرده طرف های مذاکره، این اظهار شادمانی هموطنان مان را (که البته در حقیقت از سر صدق است و بیشتر هم بخاطر بازگشت عقلانیت به عرصه دیپلماسی کشور و همچنین برای قدردانی از دیپلماتهای کشورمان بوده و نه در پاسخ به سخاوت غربیهاست) به غلط بعنوان درماندگی و استیصال ملت ایران از فشار تحریمها و در نتیجه رضایت دادن به هر امتیاز حداقلی تفسیر نمی کنند؟

به نظر می رسد در شرایط فعلی، کار درست و معقول همان رفتار دلواپسان است، چرا که رفتار آنان هر دلیلی که داشته باشد، به تقویت قدرت چانه زنی تیم دیپلماسی خودی کمک می کند. در حالیکه در شرایط فعلی طرف غربی هر چه ملت ایران را راغب تر و راضی تر بیابد، از آن به مؤثر بودن تحریمها تفسیر و در نتیجه در مرحله حساس رسمیت دادن به مذاکرات و مکتوب نمودن توافقات، از موضع بالاتر برخورد می نماید.
 
کلمات کلیدی : ناصر خادمی ماشاری
 
۱۳۹۴-۰۱-۲۲ ۰۹:۲۹:۳۷
سخن بسیار سنجیده ای است. حتی اگر این تفاهم در این مرحله بسیار مورد رضایت ما باشد نباید خود را اینچنین مشتاق و مسرور نشان دهیم زیرا واقعا هنوز هیچ اتفاق اثر بخشی نیافتاده است هرچند تلاش تیم مذاکره کننده واقعآ در خور تقدیر است. (2810619) (alef-11)