وزیر امور خارجه آمریکا بدون دستیابی به نتایجی روشن در ارتباط با بحران قطر به دیدار خود از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس پایان داد.
به گزارش خبرآنلاین، یک بار دیگر تلاش برای میانجیگری بین کشورهای عرب منطقه و قطر بی نتیجه ماند. این بار تیلرسون وزیر امور خارجه امریکا. تیلرسون در این سفر چهار روزه با ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی و محمد بن سلمان ولیعهد این کشور دیدار کرد و علاوه بر این با امیر کویت ملاقات داشته و دو بار نیز با تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر دیدار کرد، به این معنی که وی حامل درخواست هایی از قطر بود که فراتر از شروط 13 گانه مورد نظر محور سعودی نبود که این درخواست ها نیز با پاسخ منفی قطر روبه رو شد، زیرا از نظر دوحه به معنی نقض حاکمیت قطر و تحت قیمومیت قرار دادن آن است.
بحران اخیر چهار کشور عربی و قطر را که می توان به نوعی حاصل ظهور شخصی مانند محمد بن سلمان در عربستان و دنبال کردن فضاهای جدید از سوی او و همچنین کشاندن ترامپ به عربستان از سوی آنها دانست، حال تیلرسون وزیر خارجه امریکا سعی می کند نقش میانجیگری امریکا را به عنوان متحد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به کار اندازد تا از رسیدن این تنش به مسیرهای غیر قابل جبران جلوگیری کند.
بعد از گذشت چهل روز از تنش عربی، به نظر می رسید کویت نمی تواند روشی برای حل این منازعه پیدا کند، چون نه عربستان تمایل دارد نقشی بیش از آنچه کویت به عنوان کشوری کوچک در شورای همکاری خلیج فارس دارد به آن دهد و نه قطر این همراهی کامل را با کویت داشته است. از این رو این نقش نیاز بود به کشوری تاثیرگذارتر نهاده شود.
ترامپ هر چند در تماسهای تلفنی بر حل این موضوع اشاره کرده و آنها را به خویشتن داری دعوت کرده بود اما اصرار چهار کشور عربی بر شرطهای 13 گانه پیشرفت در حل موضوع را پیچیده تر کرده است. از این رو از دلایل ناکام ماندن میانجیگری تیلرسون می توان به چند مورد اشاره کرد.
دلایل شکست سفر وزیر خارجه آمریکا
اول اینکه چهار کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر از شروط 13 گانه خود کوتاه نمی آیند و با اینکه می دانند پذیرش بعضی از این شروط برای قطر ناممکن است اما بر عملی شدن آن اصرار دارند. از این رو به نظر می رسد هر میانجیگری در این مورد به شکست خواهد انجامید. زیرا کسانی که در پشت پرده این 13 شرط را تنظیم کرده اند به احتمال زیاد می دانند قطر نمی تواند و یا نمی خواهد این شروط را عملی کند و از این رو به دنبال گسترده شدن بحران و تنش هستند و می اندیشند که باید به نوعی کار را یکسره کرد و آنرا یکبار برای همیشه سر جای خود نشاند.
دومین موضوعی که باعث شکست سفر تیلرسون شد نظر این چهار کشور در مورد جانبداری تیلرسون از قطر است. این 4 کشور اعتقاد دارند تیلرسون بیش از اینکه تمایل به حل تنش داشته باشد به دنبال بالا بردن وزن قطر وخاتمه یافتن تحریم علیه آن است، زیرا که تحریم دوحه به عملیات نظامی آمریکا علیه داعش آسیب می رساند.
موضوع سوم تاکید حضور امریکا بر حضور در پایگاه خود در قطر و امضای قراردادی جدید در جریان سفر تیلرسون به قطر برای مبارزه با منابع مالی تروریسم است که باعث می شود قطر در مبارزه علیه تروریسم برسمیت شناخته شود. این موضوع چهار کشور عربی را بیشتر عصبانی می کند، زیرا دلیل اصلی قطع رابطه و تحریم قطر ادعای حمایت قطر از تروریسم بوده است.
همچنین نبود برنامه ای مشخص و مدون از سوی تیلرسون برای کاهش تنش بین کشورهای عربی خلیج فارس باعث دست خالی برگشتن تیلرسون شد.
در مورد اینکه آیا این تنش به رویارویی نظامی خواهد انجامید یا نه باید گفت، با شکست سفر تیلرسون به نظر می رسد تحریمهای چهار کشور عربی علیه قطر تشدید شود و فضای متشنج آن گسترده تر شود و همچنین شاهد رفتارهای تند تری باشیم. اما دلیل اینکه بعید است جنگی را بین کشورهای همپیمان در قالب شورای همکاری خلیج فارس باشیم، حضور امریکا به عنوان وزنه ای متعادل کننده بین آنها است. امریکا با داشتن قراردادهای مختلف با هر یک از این کشورها به عنوان شریک تجاری آنها محسوب می شود و تمایل ندارد رابطه دوستان خود را پر آشوب ببیند. رمز شروع جنگ در بین قطر و عربستان را می توان در پایگاه امریکا در قطر دانست. هر زمان امریکا شروع به خروج نیروهای خود از قطر کند می توان حدس زد چراغ سبز اقدام نظامی داده شده است. اما قرارداد جدید نظامی امریکا و قطر این سناریو را از ذهن دور می کند.
ادامه تنش به ضرر کیست؟
ترامپ با روشی که در مقابل ایران پیش گرفته است سعی دارد آن را به عنوان عنصر نامطلوب منطقه و حامی تروریسم معرفی کند و با ائتلاف سازی منطقه ای علیه آن به اقدامات جدیدی دست بزند. تلاش برای شکل دادن تحریمهای جدید در امریکا از این دست اقدامات است. ترامپ تلاش دارد تنش همپیمانان منطقه ای خود را هر چه زودتر فرو کاهد. زیرا ادامه این روش به نفع ایران است و می تواند باعث فرصت سازی برای ایران و به حاشیه رفتن نقشه های امریکا علیه آن باشد.
جمهوری اسلامی ایران هر چند از گسترش تنش و جنگ استقبال نمی کند و ثبات و صلح در منطقه را به نفع همه بازیگران منطقه می داند، اما از فرصتهای پیش آمده برای تقویت مناسبات باید استفاده کند و به عنوان بازیگری مهم و تاثیر گذار در منطقه بر روشهای حل و فصل بحرانهای منطقه ای تاکید کند.
چشم انداز بحران
هر زمان که میانجیگری و روشهای دیپلماتیک به بن بست می رسد سوق تنش به روشهای نظامی و برخورد محتمل تر می شود. در روزهای آینده تحریمهای بیشتری را شاهد خواهیم بود و دوحه نیز به احتمال زیاد ادبیات نرم گذشته را دنبال نخواهد کرد.
چشم انداز این بحران به دلیل خارج شدن قطر از غافلگیری روزهای ابتدایی و جایگزین کردن مسیرهای جدید برای تحقق نیازهای خود و روی خوش نشان دادن ایران و ترکیه به آن و حضور نظامی ترکیه در قطر، طولانی و ادامه دار به نظر می رسد. چهار کشور عربی به هر روی تلاش دارند قطر را تنبیه بیشتری کنند و از شروط خود کوتاه نیایند و از سویی قطر، عمل به شروط آنها را منطبق با سیاستهای خود نمی داند و حاضر نیست به شروطی عمل کند که شائبه تحت قیمومیت قرار گرفتن خود را به همراه دارد.