توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 241089
رباط ها یا موجودات آزمایشگاهی؟
بخش تعاملی الف - سلیمان کرمی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۳۰
دراین عکس خوب نگاه کنید؛ یک قداره به دست رو باز و چهار اسلحه به دست روبسته، خود را به نمایش گذاشته اند. یک لوح و یک پرچم منقش به الفاظ مبارک هم به تصویر معنای مورد نظر را بخشیده است. کاری با دیگران ندارم ولی هر مسلمانی این تصویر را ببیند بر مظلومیت اسلام و مسلمان در عصر حاضر اشک خواهد ریخت.



تابلوئی از چند آدم نمای جاهل و گمراه است که مشکل اصلی شان عدم فهم درست می باشد. این قماش آدم ها اگر بتوانند بفهمند، از خجالت کارهایی که انجام می دهند آب خواهند شد؛ اما افسوس که نخواهند نفهمید و چون نخواهند فهمید، باز هم به تکرار اعمال غلط خود اصرار خواهند ورزید. در چهره ی بازو پوشیده ی این شبه انسان ها، آن نورانیت آدم های معمولی هم پیدا نیست؛ حتی آن چهره ی قابل ترحم دیوانه ها هم از اینان منعکس نمی شود. این عده، در خوشبینانه ترین حالت، به موجودات آزمایشگاهی و یا رباط های قابل کوک کردن و هدایت از راه دور شباهت دارند که اختیارشان دست خودشان نیست. دراین صورت چطور می شود از ایشان انتظار فهم داشت؟

در وهله ی اول تعجب آور است وقتی می بینیم این موجودات مسخ شده، از تمدن شگرف تکنولوژی و مدنیت نظام مند امروزی، فقط به اسلحه و خودروهای شاسی بلند و اینترنت بها می دهند؛ ولی دقیق که می شویم می بینیم کوک و هدایت کنندگان این موجودات وحشت آفرین، ازطریق همین سه مورد از تکنوژی به ایجادحرکت دراین ها مبادرت می ورزند.

آرامش و خونسردی این افراد در ذبح انسان ها و شلیک تک تیر در مغزهای هم نوعان و قطع دست کودک دزد و به همسرگیری دختران کوچک، نشان از مسخ شدگی این موجودات دارد و بیانگر رفتار غیر ارادی آن هاست که این اعمال تنها از رباط ها و موجودات آزمایشگاهی می تواند سربزند.

اما درحالت بدبینانه، باید گفت این موجودات بی رحم، مانند طاعون زده های قرن هیجده که درمان خود را درمرگ انسان های سالم جستجومی کردند و یا مانند جذامیان اولیه که به غلط می پنداشتند دوای درد آن ها خوردن کبد انسان های سالم است، مشتی آدم غلط پندار و بد آموخته ای هستند که غیر از شبیه خود را مستوجب مرگ و نابودی می پندارند و حتی خود را برای کشتن همه ی آدمیان به کام مرگ می فرستند؛ سوارانی هستند که برای مرگ و به سوی مرگ می تازند.

چه اینان را رباط های دست ساز و یا موجوداتی که در آزمایشگاه ها خلق و رشد و نمو نموده اند بپنداریم و چه بدپندار و بد آموخته قلمداد کنیم، به یک نقطه خواهیم رسید و آن برچیدن بساط اینان است. بشریت توانسته است طاعون و جذام را به زانو درآورد؛ هرچند مجبور شده است در اوایل، طاعون گرفته را کشته و جسد او را بسوزاند و یا جذامی را به جزایر دوردست تبعید کند، با این حال توانسته است این شرمسلم را از جان آدمیت دورکند؛ حالا هم با این پدیده های ویرانگر، می باید رفتار درخورکرد، پراکندن و دورکردن اینان از همدیگر بهترین کار خواهد بود و در نهایت اصلاح اندیشه ی غلط ایشان است که متأسفانه خود را در کودکان مناطق تحت نفوذ خود تکثیر می کنند. فکرخطرناک این به شر گرویدگان ازناحیه ی کنترل بدستانشان به وجود می آید که می باید آن هارا در اتاق هایی که فرمان صادر می کنند محبوس و اتاق های فرمانشان را برسرشان خراب کرد.

این شرپیشگان، چنان بی اراده عمل می کنند و می اندیشند که سیبل مقابل خود را هم کیش خود قرار می دهند و از اسرائیل و جنایاتش با خونسردی عبورمی کنند؛ برای اثبات پندار غلط اینان همین بس که می بینیم کودکان و مادران فلسطینی درخون خود غرق می شوند و اینان برای قوام خود از این جنایات چشم می پوشند؛ آیا این کافی نیست تا باور کنیم از اتاق فرمان مخفی این ها، فرمان هایی به نفع اسرائیل صادر می شود و بیراهه گفته ایم اگر بکوییم اینان دست ساز اسرائیل می باشند؟ وگرنه چطور ممکن است بنام اسلام به جنگ مسلمانان رفت؟ اخیراً به این مجموعه القاء می شود که صلاح الدین ایوبی قبل از جنگ با صلیبیان در بیت المقدس با شیعیان مصر جنگید! پس شما هم وظیف دارید با شیعیان بجنگید؟! اما هدف بعدی این ها بیت المقدس خواهدبود!؟

اما از نظر روانشناسی، دراین تصویر، افرادی را می بینیم که اسلحه های خود را کودکانه به رخ می کشند تاجلب توجه کنند؛ این گروه شاید آدم هایی باشند که درمحل زندگی خود قادر به ایجاد پذیرش اجتماعی برای خود نیستند و شاید هم مجموعه ی آدم های بیش فعالی باشند که نمی توانند در جای خود قرار بگیرند و پیوسته به چپ و راست خزیده و موجبات آزار دیگران را فراهم می کنند و طرد می شوند ولاجرم به جرگه ی شروران می پیوندند و اگر این درست بوده باشد باید قبول کنیم که می خواهند یا همه چیز برای آن ها باشد یا اینکه بمیرند و از دست خود راحت شوند! دراین صورت ، باید به درمان این آدم ها همت گذاشت تاقبل ازآن که بمیرانند و بمیرند، نجاتشان داد و این ممکن نمی شود مگر با نابودی اتاق های فرمانی که ناجوانمردانه و آگانه این موجودات کم اطلاع و ناآگاه از دین خود را به ویران کردن، کشتن و مردن گسیل می دارند تا از پی آن ها بیایند و منابع مسلمانان را چپاول کنند؛ در آن اتاق های فرمان، صدای صهیونیست ها بیشتر از هرکسی به گوش می رسد.
 
کلمات کلیدی : سلیمان کرمی