توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 253680
گروگانگیری سیدنی از منظری واقع بینانه
بخش تعاملی الف - محمود صباغی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۰۲
واقعه تلخ گروگانگیری در رستورانی واقع درمحلّه "مارتین پلیس" سیدنی در۱۶ دسامبرکه پس ازگذشت ۱۷ ساعت با کشته شدن گروگانگیر و دو گروگان بیگناه و زخمی شدن ۶ نفر دیگربپایان رسید، گذشته از آنکه جامعه صلح طلب استرالیا را به غم و اندوه فرو برد، ملت بزرگ ایران را نیز از آنرو که پلیس هویت فرد گروگانگیر را "ایرانی تبار" اعلام کرد به بهت و حیرت واداشت.

به شهادت اکثریت قریب به اتفاق استرالیائی ها و برابر آمار و ارقام پلیس فدرال و پلیس ایالتی، جامعه ایرانیان در آن کشور از محترم ترین، فعال ترین و تحصیل کرده ترین جوامع در کشور چند فرهنگی استرالیا به حساب می آیند. به همین دلیل است که واقعه نادر فوق از سوی یک تکفیری ایرانی تبار(!؟) سخت ناباورانه و بعید بنظر می رسد.

برابر اعلام مراجع رسمی، فرد گروگانگیر قریب به ۱۹ سال پیش با کلاهبرداری و تغییر مواضع دینی و انحراف از اصول مسلم "مذهب تشیع" مورد تعقیب نهادهای قضائی ایران قرار گرفته که نامبرده با گریز از کشور، درخواست پناهندگی از کشور استرالیا می نماید که اداره مهاجرت آن کشور نیز به خیال خود با انگیزه های بشر دوستانه با سکونت این بیمار ضد اجتماعی موافقت می نماید.

پس از محکومیت غیابی از طریق "اینترپل" درخواست استرداد می شود که ترتیب اثری داده نشد. نکته مهم ماجرا آنکه، دولت ایران در مورد خصوصیات اخلاقی، مذهبی و اجتماعی این فرد و لزوم توجه مضاعف در کنترلش بارها و بارها به سفارت استرالیا در تهران هشدار می دهد.

واکنش عمومی مردم استرالیا و جریحه دار شدن احساسات ملی و همدردی عمیق با قربانیان این واقعه و خانواده های آنان که بلافاصله پس از پایان ماجرا آغاز شده کاملآ قابل درک است و بدون شک ملت ایران نیز دراین خصوص با ملت استرالیا احساس همدردی مشترکی دارد. اما توجه به ریشه های شکل گیری این حادثه بنوبه خود حائز اهمیت ویژه ای است. این درست که ملت استرالیا اصولآ در جامعه ای آرام و بدور از چنین خشونت هایی زندگی می کنند و اکنون همگان بدنبال پاسخ به "چرائی" این واقعه اند. تجزیه و تحلیل این ماجرا در فضایی آرام و بدور از احساسات متعصبانه پاسخ نسبتآ درستی بدست می دهد و همگان را از هدف قرار دادن نا درست و غیر منصفانه نوک پیکان حملات بسوی مقصران فرعی ماجرا برحذر می دارد.

قصد آن نداریم از منظر سیاست جهانی به این موضوع بنگریم. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، استرالیا با پیوستن به ائتلاف جهانی و اعزام نیروهای خود به خاور میانه، ناخواسته درگیر چنین واقعیاتی شده که پیامدهای مسلّم و متقابلی در پی داشته است که این حادثه یکی از آن ها است. از سوی دیگر اگرچه آمار دقیقی از تعداد استرالیائی هایی که به خاورمیانه رفته و به نیروهای تکفیری پیوسته اند در دست نیست اما این را خوب می دانیم که کم نبودند نیروهای غربی که با صورت پوشیده و در برابر دوربین ها، اقدام به کشتن شهروندان بیگناه مسلمان کرده اند.

در یکی دیگر از این پیامدها نیز نیروهای بسیاری با سفر به آن کشور و در راستای اهداف گروه های تکفیری دست به فعالیت زده اند که فرد مزبور یکی از آن ها است. گمگشتگی این شخص و نامتعادلی مذهبی و اقدامات ضد احتماعی ( ۴۰ مورد تعرضات جنسی و اتهام قتل همسر و سپس آتش زدن او ) هر کدام به نوبه خود می توانست زنگ خطر را برای آن دولت حساس بصدا در آورده باشد. ملت استرالیا و کسانی که حتی برای مدت کوتاهی به آن کشور سفر کرده اند بخوبی می دانند که نهادهای متعدد نظارتی در کنار مؤسسات بهداشتی و پزشکی مختلفی کوچکترین تغییرات روحی و روانی و سلامتی افراد را بدقّت مورد توجه قرار می دهند. چرا در مورد این شخص، این حساسیت وجود نداشته و اگر هم داشته بسادگی از کنار آن عبور کرده اند؟

هشدار دولت ایران در مورد عدم تعادل این شخص را چرا جدی نگرفته اند؟ از طرفی او متولد ۱۳۴۳هجری شمسی در بروجرد است و در سن ۲۹ سالگی به استرالیا مهاجرت کرده و به این ترتیب شکل گیری شخصیتی و فعالیت های مذهبی افراطی او، در آن کشور تثبیت شده است. علیرغم آنکه دولت ایران نسبت به کنترل مضاعف او به سفارت استرالیا در تهران هشدار می دهد و تظاهرات عجیب و غریب او بخوبی گویای شحصیت روان پریش اوست، چگونه مورد نظارت کافی قرار نداشته است؟

کنار هم قرار دادن این واقعیات و بدور از هر نوع تعصبات سیاسی همگان را به واقعیتی می رساند که لازم است ملت صلح دوست استرالیا نیز از آن آگاه باشند. سهم ایران در این است که او تنها در ایران "بدنیا آمده" و دیگر هیچ. اما دولت استرالیا می توانست با توجه به مجموعه نکاتی که ذکر کردیم از این پیشامد جلوگیری کند. اگر اهداف دیگری را در پشت پرده این گروگانگیری متصور نباشیم، کم کاری نهادهای امنیتی و نظارتی استرالیا در بروز این حادثه تلخ رخ می نماید. در این میان سهم سستی اداره مهاجرت استرالیا به لحاظ مسئولیت ویژه در شکل گیری این ماجرا کاملآ هویداست. اگر ایرانیان به لحاظ نجابت ذاتی چشم بر موضعگیری طلبکارانه بسته اند، حکایت دیگری است.

علیرغم حقایق فائقی که در این کوتاه سخن بمیان آمد، در عین حال باردیگر یادآور می شویم که ما ایرانیان بعنوان ملتی که فاصله مذهبش با مذهب تکفیری گروگانگیر از زمین تا آسمان است، با ملت استرالیا عمیقآ ابراز همدردی می نمائیم.
 
کلمات کلیدی : محمود صباغی