نظر منتشر شده
۲۱۶
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 261745
به سوال دکتر حسن سبحانی "شما" پاسخ دهید
بخش تعاملی الف - با شما
تاریخ انتشار : شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۴۵
مقدمه:
از واژه کشورهای توسعه یافته برای توصیف کشورهایی استفاده می‌شود که معمولا بر اساس معیارهای اقتصادی به توسعه دست یافته اند. تعیین مصداق برای معیار توسعه یافتگی همواره مورد بحث بوده‌است، برای مثال، میزان سرانه درآمد، نرخ تولید ناخالص داخلی و شاخص توسعه انسانی ازجمله شاخص هایی هستند که کشورهای توسعه یافته در آن رتبه مناسبی دارند. به بقیه کشورها، کشورهای در حال توسعه گفته می‌شود.

معرفی:
دکتر حسن سبحانی اولین فارغ التحصیل دکترای اقتصاد در دانشگاه های ایران پس از انقلاب، استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، با قبول دعوت الف و طرح سوال، مهمان دومین دوره "صفحه باشما" در الف هستند. ایشان اعلام آمادگی کرده اند که پس از مطالعه پاسخ های کاربران، تحلیل کارشناسی خود را در الف منتشر کنند. شما می توانید با پاسخ به سوال ایشان، نظرتان را با یک استاد تمام دانشگاهی در رشته اقتصاد به اشتراک بگذارید.



یادآوری ساز و کار صفحه باشما:
ابتدا شخص دعوت شده در صفحه "باشما" برای کاربران گرامی طرح سوال می کند. سپس کاربران با کیفیتی که توسط الف ذکر می شود به آن سوال پاسخ خواهند گفت. در نهایت فرد سوال کننده پس از مطالعه و توجه به پاسخ های رسیده، تحلیل خود را بطور مکتوب در همین صفحه منتشر می کند.

سوال:
آقای دکتر حسن سبحانی پرسیده اند:
چگونه است که دوره گذار جامعه ایران به توسعه یافتگی طولانی شده است؟
چگونه است که دوره گذار جامعه ایران به توسعه یافتگی طولانی شده است؟

نحوه و مقررات پاسخ گویی:
کاربران گرامی که تمایل به پاسخ گویی به سوال آقای سبحانی دارند لازم است به چهار نکته توجه کنند:

۱- الف تنها پاسخ های مستدل رسیده به سوال را بررسی می کند، لذا مطالبی که صرفا اظهارنظر، و یا پاسخی در جواب سوال دکتر سبحانی نیست، منتشر نمی شوند.

۲- تنها پاسخ هایی مورد مطالعه قرار می گیرند که شامل: جنسیت، سن، محل زندگی و "تحصیلات یا شغل" شخص پاسخ دهنده باشند. (پاسخ هایی که هرچهار مورد مذکور را قید نکرده باشند، منتشر نشده و در اختیار دکتر سبحانی قرار نمی گیرند)

۳- پاسخ هایی که مضمون تکراری دارند منتشر نمی شوند، اما اگر موارد ۱ و ۲ را رعایت کرده باشند در اختیار دکتر سبحانی قرار خواهند گرفت.

۴- بمنظور اینکه پاسخ های رسیده روی هم تاثیر نداشته باشند، تا سه روز هیچ پاسخی منتشر نمی شود، پس از این مدت امکان پاسخ دهی قطع خواهد شد و پاسخ ها بمرور منتشر می شوند، کلیه پاسخ ها نیز پس از روز سوم برای دکتر سبحانی ارسال خواهد شد.

نمونه یک پاسخ قابل قبول از طرف الف:
خانم، 29 ساله، تبریز، کارشناس گردشگری: کشورهایی که به توسعه یافتگی رسیده اند، در جوامع شان هدف مشترک داشته اند، بطوریکه همه مردم و حکومت نسبت به چند هدف مشترک، انسجام داخلی داشته اند، و تکلیف همه آحاد در دستیابی به آن اهداف ملی مشخص بوده است. مثلا در کشورهایی که از راه گردشگری ارتزاق می کنند، همه می دانند که باید کشورشان را از نظر جذب گردشگران توسعه دهند، لذا در این کشورها برسر اهداف راهبردی کشور دعوای سیاسی نمی شود. ما در کشورمان در این زمینه تلاش هایی مثل سیاست های کلی نظام داریم، اما همگی نسبت به آن توجیه نیستیم و درک مشترکی از تحقق آن نداریم. به همین دلیل است که مدت توسعه یافتگی در کشورمان طولانی شده است.

مهلت پاسخ گویی به اتمام رسید - پاسخ ها به مرور منتشر می شوند. کل پاسخ ها برای دکتر سبحانی ارسال شده است و ایشان درحال مطالعه می باشند و در حداقل زمان ممکن تحلیل خود را ارائه خواهند نمود.
 
کلمات کلیدی : با شما
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۰:۱۹:۱۸
جامعه شناس :حاکمیت افراد با سلیقه ها، افکار و گاهی اطرافیان خاص(حزب) به جای قانون و حتی فقدان الگوی خاص توسعه( چه موقتی یا پایدار) حد اقل صرف نظر از هر زمینه تاریخی دیگر در این 36 سال طی یازده دولت .
برای کارشناسان علوم انسانی ثابت شده است که اصلا هیچ الگویی در ایران کنونی برای توسعه نه وجود ندارد و نه به آن عمل می شود.
چون همان اختلافات و کشمکش های ایلیاتی به درون ساختار اجرایی و مدیریتی رسوخ کرده ، همگی سبب رشد منفعت گرایی قومی و گروهی به جای رشد و توسعه پایدار( یا متوالی) و همه جانبه در سطح ملی شده است.
با یک نگاه به تقابل حد اقل دولت و مجلس صرف نظر از نقش قوه قضاییه، به سادگی می توان دریافت آن چه همیشه گم شده است، منافع ملی و آن چه دنبال می شود منافع فردی، گروهی و حتی طایفه ای است.
مثال : همین موضوع حذف گروهی از دریافت کنندگان یارانه که مجلس مدعی اجرا و دولت تقریبا مخالف . که در اصل هردو طرف می دانند برای انتخابات اسفند 94 در صورت اجرا ، کاهش سرمایه ی اجتماعی دولت را در پی دارد.
هنوز هم صاحب نظران اجرایی و دینی تصور ساده انگاری شدیدی داشته ، فکر می کنند با یک یا چند سخنرانی عمومی می توان برای هر نوع اصلاح و توسعه ای ریل گذاری کرددر حالی که الزامات قانونی لازم تازه اگر طرحی باشد ، چیست؟
چطور می شود در یک دیدار مقام عالی رتبه از یک منطقه صد ها طرح نصویب و به اجرا درآید(اصلاح طرح تعریف روشنی ندارد).
تفکر آخر زمانی و در انتظار ظهور هیچ گاه نیازمند به پی گیری توسعه حتی از نوع پایدار نخواهد بود فقط باید تلاش کرد(چه با اصلاح- نظر خوش بینانه- چه با هرج و مرج وتخریب-نظر بدبینانه ی افراطی) فقط به انتظار آن عصر و زمان آرمانی نشست یا حتی ایستاد.
و بسیاری مولفه های مداخله گر و مانع تفکر توسعه تا چه رسد به پی گیری ان . (2710595) (alef-4)
 
کوروش
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۰:۳۰:۰۸
آقا،56 ساله،ساری، کارشناسی ریاضی ،دبیربازنشسته:
1- دستگاههای نظارتی بسیار ضعیف اند اغلب اوقات یا خود مامورین نظارتی دستشان با افراد خاطی در یک کاسه است یا اگر هم آدمهای سالمی باشند فریادشان راه به جائی ندارد
2-عدم مسئولت پذیری در تقریبا اغلب ما ایرانی ها به طوری که دلسوزی خاصی نسبت به حوزه مسئولیت مان نداریم و مسئولیت خودمان را دوران گذرا می دانیم
3-در اغلب ما منفعتهای اجتماعی معنا ندارد و حقوق فردی را مقدم بر حقوق دیگران می دانیم .
4-مسولان عالیرتبه نظام اغلب در پستهایی قرار می گیرند که نسبت به حوزه فعالیتشان شناخت کاملی ندارند مثلا شخصی مدتی استاندار یک جا است مدتی بعد وزیر تعون می شود مدتی وزیر آموزش و پرورش است مدتی ... یعنی این آقا در این نظام متخصص همه فن حرف است که اگر واقعا متخصص امری است چرا حوزه مسولت ایشان قبل و بعد از تصدی ایشان هیچ تغییری نمی کند؟
5-روحانیان و فقها و نظامیان اغلب در اموری دخالت می کنند که هیچ ارتباطی با آنها ندارد ضمن اینکه هیچگاه راهکاری برای حل مشکل ارائه نمی کنند.
6- در امور اقتصاد اسلامی تاکنون تز معینی ارائه نشده و هیچ کتاب تحقیقی منتشر نشده مگر موارد اندک که بر گرفته از اقتصادهای موجود جهانند.(.به جز موارد اندک مثل کتاب اقتصاد نا امام موسی صدر)
7- سیاست زدگی در همه امور سایه انداخته و اغلب سیاست مدارها در همه موارد از ورزش و بهداشت و آموزش و بانکداری و بازار سرمایه و دستگاه قضا و... دخالت می کنند .
8-مسئولان عالیرتبه برای تولید ملی ارزشی قائل نیستند و زمانی که قیمت نفت گران می شود و دلارهای نفتی وارد کشور می شود راحت ترین راه را در واردات می بینند ونه سرمایه گذاری . (2710637) (alef-4)
 
ص خ
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۰:۳۹:۵۳
خشت بنای اقتصاد کشور درست گذاره نشده چند مانع اساسی وجود دارد اول موانع سر راه اصل 44 قانون اساسی این موانع بستگی به دو عامل دارد 1/عامل سیاسی 2/ عامل فرهنگی دومین مانع به دو عامل بستگی دارد 1/ وابستگی اقتصاد کشور به نفت 2/ بازار سنتی برادشتن هر کدام از این عوامل وموانع بیاز به توضییع یک کتاب 50 صفحه ای و روز ها بحث بررسی کارسناسی میخواهد که با این نسخه چند خطی در مان نمی شود (2710665) (alef-4)
 
جاوید
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۰:۴۲:۲۰
با سلام

اقتصاد دولتی اقتصاد نظامی اقتصاد سیاسی سه رکن اصلی چهار وجهی منتظم ما رو تشکیل می دهند و نتیجه آن تنبلی و زیادخواهی مردم و بخش خصوصی فساد ورشوه وکم فروشی ناشکیبایی و عدم تحمل بابت اجرایی طرحهای اقتصادی اضلاع دیگر این چهار وجهی ما هستند (2710670) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۰:۴۸:۱۸
برای اینکه تعداد بیشماری نهاد عقب افتاده داریم که با پول مفت مانع پیشرفت کشور شده اند (2710679) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۰:۴۸:۵۰
آقا، 33 ساله ، سمنان، کارشناس مخابرات:
آمیختگی بسیاری از مطالب حتی علمی با مفاهیم ایدئولوژیک و قدرت مسائل ایدئولوژیک در ایران باعث عقب گردهای اساسی در رفتار مردم ایران شده است که نمونه های تاریخی آن بسیار است . فارغ از گرایشات سیاسی انتخاب آقای احمدی نژآد پس از دور آقای خاتمی را به یاد بیاورید چطور میشود که یک جامعه به یکباره اینقدر جهت انتخابش عوض میشود ؟ اصلا نمی خواهم هیچ کدام را تایید کنم اما در جریان انتخابات های ما بسیاری از مردم به استناد گفته کسی و یا خواب دیدن آقایی رای میدهند این میشود که همه برنامه ریزی ها برای توسعه و همه رشته های سالیانه به یکباره پنبه میشود و جریان توسعه نه تنها متوقف نمی شود که عقب گرد میکند . راه حل آن هم افزایش اگاهی عمومی و احترام همه قشرها به عقلانیت است . (2710681) (alef-4)
 
سعید تمر
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۰:۵۱:۰۶
مرد/33/تهران/ دانشجوی با کار
پاسخ من «چرا دوره گذار ما طولانی شد و خواهد شد؟»:
1- برنامه ریزی پیوسطه ای نداشتیم
ما به طور مشهود از زمان میرزا عباس درگیر توسعه خواهی هستیم. اما سامانه ای که پیگیر این توسعه خواهی باشد را نتوانستیم بیافرینیم.
منظورم به تقسیم بندی زیرسیستمهای یک سیستم پایا است. دولت ما تولیداتی دارد. دولت ما می بایست زیرسیستمی برای برنامه ریزی توزیع پشتیبانی از این تولیدات داشته باشد و بالاتر از آن سیستمی برای طرح عملیات، نظارت توزیع پشتیبانی، در سطح چهار تحقیق و توسعه برنامه ریزی و کنترل، در سطح پنج تصمیم سازی آینده نگرانه و هویت ساز.
شاید بتوان ادعا کرد ما زیرسیستمهای مراتب بالاتر مثل هویت ساز را هم داشتیم ولی در آن میانه ها و در کل در کیفیت و شیوه عمل این زیر سیستم ها مشکلاتی داشتیم. باید با شجاعت و جرات برگردیم و خود را جراحی کنیم. طرز فکر و حتی ایدولوژی خود را مورد نقد قرار دهیم.
2-اگر برنامه ریزی پیوسته هم داشتیم باز کافی نبود!
دوستی در مورد کسب و کار شخصی و شرکتی میگفت: برنامه ریزی برای توسعه و پیشرفت خوب و ضروری است ولی کافی نیست!
راست می گوید. در زمان درست در مکان درست بودن، پرفکت و مکمل بودن و هنرمندانه عمل کردن چیزی نیست که با برنامه ریزی بدست آید اما دور از دسترس هم نیست. کافی است آن جامعه در مرزهای پرونده ظهورها و انکشافها سیر کند، چیزی شبیه به آمادگی همیشگی، سرزندگی و بالندگی...
چگونه حاصل می شود؟ با اجازه دادن به شکوفایی تک تک افراد جامعه، با میدان دادن به مردم..
3- ادامه کافی نبودن ها: توجه به محیط و همسایگان
اینکه در داخل کشور بنشینیم و خود را خیرخواه همسایگان قلمداد کنیم کافی نیست. چه بخواهیم چه منکر شویم برخی از همسایگان برخی زمانها علیه ما و اقدامات ما تحریک شده و میشوند. دنیای عرب بعنوان همسایگان عزیز و قوی ما، همیشه مورد انکار بخشی از جامعه مایند و البته با سواستفاده و فرصت طلبی رقیبان فرامنطقه ای ما نسبت به ما نفرت پیدا کرده اند. همین قضیه را در طول چهارصد سال اخیر میتوانید در همه جهات جغرافیایی رصد کنید.
ما متوجه محیط خود نیستیم و دوست داریم محیط پیرو ما باشد در حالی که ما بخشی از تمدن اسلامی منطقه ایم و انکار مساوی است با ناسازگاری بودن و میدان عمل برای دیگران بودن!
ایران من باید مسوولیت پذیر تر از این حرفها باشد. (این نکته را اصلا دست کم نگیرید ما آموزش دیده ایم چیزهایی ببینیم که دیگران مسخره بپندارند ما آینده پژوهیم! چیزی که خیلی ها جدی نمی گیرند ولی آن ملت هایی که جدی گرفتند متمایز شدند)
4- خودمان باشیم.
خودآگاهی نسبت به شیوه تفکر و شیوه تعریف ایران بیابیم. شاید این تعریفی که از ایران داریم را زیباتر از این بیابیم. آیا این تعریف ما از ایران است یا تعریف دیگران از ایران؟
بگذریم!
اوتوپیاها را جدی بگیریم. اوتوپیای ایران ما از حالت جمعی و توده ای به حالت انفرادی فروکاهیده. میتوان با تمسک به ارزشهای جمعی، همت ملی آفرید. ما نیازمند همدلی ملی هستیم. رهبرانی برای آینده.
من نگرانی ام این است که ما تربیت کننده رهبران بزرگ برای مدیریت خودمان نباشیم و توهم برما غلبه کند.
بترسیم و کمی محتاط باشیم.

به بیراهه نروم.
والسلام. (2710685) (alef-4)
 
صابر پیروی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۰:۵۷:۵۸
بنظر می رسد که مثل بقیه مسائل ومشکلات کشور باز هم مشکل در مدیریت است .
دیدگاه کلی در ایران نسبت به مدیریت به گونه ای است که جایگاه مدیر جدی گرفته نمیشود مثلا در اظهار نظر های عجیب وغریب از سوی افرادی با عنوان دکتر و... بیان میشود که مدیر نیاز به تخصص ندارد ؟؟؟؟؟ درحالیکه در بدترین شرایط هم متخصص غیر مدیر کارامد تراست از مدیر غیر متخصص . فرد متخصص کارش را باکمترین انحراف انجام میدهد ... دیدگاه دیگر مدیریت که اسیب رسان است اینکه جایگاه مدیر صرفا به شخصی که روی یک صندلی مخصوص نشسته وبه دیگران امرونهی میکند می باشد . خوب با این دیدگاه همه میتوانند بنشینند وامرونهی کنند وهمه دوست دارند که امرونهی کنند لذا چه بهتر که این امرونهی کننده از دوستان وآشنایان ویا هم مسلکان وهم فکران باشد . (متاسفانه )بحث دیگر عدم پاسخگوئی افرادی است که مسئول عزل ونصب مدیران هستند . مثلا یک انتصاب غلط که موجب خسارت میلیاردی میشود حداکثر از طرف خود مدیر پی گیری میشود .که اگر بشود . لذا هیچگاه مدیر بالاتر بدلیل انتصاب غلط بازخواست نشده که عبرت شود تا مدیران بالاتر دیگر در انتصابات خود وسواس بیشتری داشته باشند . بنده طی 30سال خدمت در ادارات دولتی وبازنشتگی با رده مدیرمیانی به این تجربه رسیده ام که انتصابات خصوصا در رده مشاغل حساس الوده به مسائل سیاسی شده ودررده های پائین تر نیاز به تائید حراست وانجمن اسلامی علاوه بر فیلترهای عادی اداری میباشد وضمن اینکه افراد جذب شده در حراست وانجمن معلوم نیست که توانائی تشخیص صلاحیت افراد را داشته باشند لذا اعمال سلیقه شخصی کاملا مشهود است . جذابیت مشاغل مدیریتی باعث شده که تبعیضات وامتیازهای خاص باعث تصدی افراد ناکارامد دارای امتیاز ویژه شود . برای مثال امتیاز هائی مانند ایثارگری جانبازی وویا نسبت با شهدا هرچند بسیار ارزشمند است ولی ایا درتوان مدیریت تاثیر دارد یا خیر ؟ ولی درانتصاب افراد بسیار تاثیر گذاراست .البته امیدوارم این حرفها به کسی برنخورد ولی واقعیت غیر قابل انکاری است . حتی درصورت رسیدن افراد متخصص ومطلع به رده های مدیریتی همکاری لازم وساپورت کافی از سوی رده های بالاتر صورت نمی پذیرد .ومثلا بصورت غیر خودی تعریف میشوند .با این وضع ومشکلات مدیریتی ومسائل بسیاردیگردراین خصوص بهترین طرحها وایده ها به بیراهه می رود وطولانی شدن پروسه گذر خیلی عجیب نیست . خاطرمان هست که با بیشترین درامد نفتی بالاترین تورم را تجربه کردیم وبدترین مفسده های اقتصادی را . لذا اهمیت به مدیریت است که میتواند راهگشا باشد . این جانب صابر پیروی بازنشسته بانک ملی با سمت بازرس ارشد وبا تحصیلات لیسانس میباشم ودرحال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد رشته اقتصاد گرایش علوم اقتصادی میباشم . (2710703) (alef-4)
 
فرهنگی بازنشسته
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۰۸:۲۴
مجموعه هایی که درآمدزاهستندوبایددرآمدشان به حساب دولت ریخته شوداکثرن مستقل اند وبه دولت حساب پس نمی دهندویااصلن وظیفه خودنمی دانندکه درآمدحاصله رابه حساب دولت واریزکنندتادولت بتواندبرای کل کشوریک برنامه اقتصادی منظم وحساب شده طراحی وتبیین واجراکندواین سالهاست ادامه داردوموجب شده که دوره گذارهرگزازگذارگذرنکندورکوداقتصادی پنهان ادامه داشته باشد.بانوی فرهنگی بازنشسته 64ساله (2710726) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۰۹:۱۹
خانم ٥٠ ساله تهران بازنشسته
علت باور نكردن مسئولان براي گذر جامعه به سوي توسعه يافتگي است. مسئولاني كه اصلا اين مرحله را باور ندارند، چگونه مي توانند براي ان برنامه ريزي كنند. مردم هم چمشمشان به عملكرد مسئولان است. اگر مسئولان مي خواستند مي شد. ما دوره همدلي هشت سال دفاع مقدس را فراموش نمي كنيم. ان دوران خيلي سخت تر از حال بود. حتي اگر تحريم بوديم. (2710729) (alef-4)
 
مهدا
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۲۱:۱۷
بنام خداوند جان وخرد

با سلام وعرض ادب
ابتدا باید برای این سوال جواب پیدا کرد که آیا برای رسیدت به یک جامعه توسعه یافته در کشور ایران همه شرایط فراهم بوده است؟وتا به این سوال جواب علمی و معقول پیدا نکنیم در محاسباتمان اشتباه کرده وراه به خطا رفته ایم . انسان را دوباره یاد داستان معروف غاز فروش می اندازد که می خواست پولدار بشه غافل از اینکه غازش نر بود . لذا تا فرهنگ اینکه از غاز نر می توان تکثیر گرفت اصلاح نشود کوبیدن به طبل توخالی است. (2710756) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۲۴:۱۵
سلام

به نظر بنده مهمترین عامل غرور بیجای ما و نداشتن الگوی فعالیت است.توضیح بیشتر:
سال هاست ما ادعا داریم اسلام کامل ترین دستور العملهای اداره زندگی و جامعه از جزئی ترین امور تا مسائل اصلی را دارد.اما در عمل چه اتفاقی افتاده است و شاخص های مورد بررسی چه می گویند؟فقر،بیکاری،رشوه و فساد،بحران اخلاقیات وووووو...
ما پر مدعا هستیم و به قول سعدی بلند آواز و میان تهی چون طبل غازی.
وادعای مدیریت جهان را هم داریم.بپذیریم چیز زیادی نمی دانیم.پیشرفت حساب و کتاب و الگو داردو با ادعا حاصل نمی شود. (2710761) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۲۷:۱۹
مرد/50 ساله/ علوم اجتماعی

با سلام و امید به اینکه نظیر سوال قبلی این ستون، فقط جمع بندی آماری انجام نشود و واقعا تحلیل استاد را شاهد باشیم.

نگاه به پروسه عبور از دوره طولانی فئودالیته در ایران و ورود به دوره شبه صنعتی شدن کشور، حکایت از آن دارد که سرمایه در ایران ترسو است و حاضر به ریسک نیست.

لذا در شرایطی که وضعیت سیاسی اقتصادی کشور ثبات لازم را ندارد و هر روز باید منتظر تصویب یک قانون جدید مغایر با قوانین گذشته باشیم، صاحبان سرمایه از بکارانداختن سرمایه خود در خط تولید خودداری می کنند و ترجیح می دهند در بازارهای دلالی مثل مسکن، بورس، ارز ، تجارت و ... فعالیت داشته باشند.

نمونه حاضر و گویای آن روند سیر بورس اوراق بهادار در 6 سال گذشته است. بورس در تمام کشور ها به عنوان نمایشگر رشد و رونق اقتصاد مورد توجه است و اهمیت دارد.
پس از 40 سال فعالیت بورس برمبنای شاخص قیمت، در سال 87 با اقدامی عجیب شاخص بورس تغییر می کند و از پایه 12500 و برمبنای قیمت به اضافه سود نقدی استارت جدیدی را میزند.

در طول 6 سال قیمت سهام بصورت جهشی (گاه 5درصد افزایش روزانه) بفروش میرسد. طوریکه در بهمن 92 به عدد 90هزار واحد میرسد.
در این میان دلالان عمده و برخی مدیران صاحب اطلاعات نهانی از این گذر اقدام به کسب سودهای بادآورده کردند و نهایتا در دولت جدید ، با اعلام وزیر اقتصاد برای منطقی کردن قیمتها، بیکباره اعتراف کردند که افزایش قیمت سهام حبابی بوده است و باید به قیمتهای منطقی بازگردد.
بطوریکه در 9 ماه ابتدای سال 93 به میزان 30درصد از ارزش بورس اوراق بهادار کاسته شد و میانگین ضرر سهامداران فاقد اطلاعات نهانی شرکتها به 50درصد رسید. البته بهانه هایی نظیر دخالت مجلس، تحریم ها و ... موجب پرت کردن نظر صاحبنظران اقتصادی شده است.
اینک با تعجب شاهدیم که در ابتدای اسفندماه 93 با اعتراف به موضوع، مجددا شاخص قبلی بورس (شاخص قیمت) راه اندازی شد که عدد کمتر از 10هزار را نشان میدهد.

امید که دکتر سبحانی از این نمونه مجمل، به دیدگاه تخصصی خودشان برداشت لازم را راجع به کلیت روند رشد توسعه یافتگی در کشور دست یابند. (2710765) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۲۸:۲۰
مرد، 50 ساله، بوشهر، روزنامه نگار و معلم بازنشسته
این لیست هیچ ترتیب اولویتی ندارد و تصادفی است :
1 ـ ویژه خواری افراد نزدیک به سیستم.
2 ـ دخالت نهادها و افراد غیرمسئول در اقتصاد، فرهنگ و سیاست.
3 ـ عدم شفافیت در مسایل مالی.
4 ـ وجود حکومت و دستگاههای موازی با دولت رسمی.
5 ـ سپردن امور به دست افراد کارنابلد، ضعیف و برگزیدن مسئولین بر اساس معیارهای دینی و بی توجهی به معیارهای علمی و عملی.
6 ـ نبود آزادی و اختیار برای پرکشیدن افراد اهل فکر.
7 ـ نگاه به همه مسایل بر اساس ترازوی ایدئولوژیک و بی توجهی به نیازهای واقعی انسان ایرانی.
8 ـ عدم چرخش قدرت در جامعه و بی توجهی به نخبگان در ساختار دولت و حکومت.
9 ـ بخش هایی از حاکمیت به هیچ احدی پاسخگو نیستند و به هیچ احدی حساب پس نمی دهند و هیچ احدی از ملت نمی تواند آنها را زیر سوال برده و یا از آنها شکایت نماید.
10 ـ بی توجهی به آزادیهای مصرح در قانون اساسی توسط حاکمیت جهت برگزاری تجمعات اعتراض آمیز. مهار زدن بر رسانه‌های آزاد و آزاد گذاشتن رسانه‌های خودی برای الصاق هر گونه تهمت و افترا به هر کس و بدون واهمه از هیچ گونه پیگرد قضایی؛ طوری که هیچ منتقدی احساس امنیت نمی کند و نمی تواند در اصلاح و بهبود امور شرکت نماید. (2710767) (alef-4)
 
علیرضا
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۲۸:۴۳
علیرضا 42 ساله از سمنان جناب آقای دکتر سبحانی این جوابی که میبایست شما بعنوان یک صاحب نظر در علم اقتصاد پاسخگو باشید وشاید هم میخواهید از زبان دیگران بشنوید .
از نظر بنده در ایران هیچ کس در جای تخصصی خود فعالیت ندارد وبه همین خاطر تمام کارها بدون برنامه . هدف و بدون انگیزه انجام میگردد. بنده به محضر جنابعالی رسیدم وسوالی پرسیدم که شما با تعارف بسیار پاسخ آن را اندک فرمودید و عدم انتخاب شما بعنوان نماینده مجلس بود وشما فرمودید که مردم بدنبال آینده کشور نیستند و از نماینده گان آسفالت خیابان و برق و آب طلب میکنند و هرکسی قول اینجور چیزها را به مردم بدهد منتخب آنان است پس شما که اقتصاد دان و آشنای به مسائل اقتصادی هستید در حال حاضر کجایید بعنوان استاد در دانشکده اقتصاد مشغول تدریس میباشید اگر با این اندوخته علمی هم اکنون در مجلس شورای اسلامی ویا بعنوان وزیر خدمت میکردید میتوانستید کمکی بکنید پس سر جای خودتان نیستید . به قول دکتر مصدق که برای پیشرفت هر مملکتی نیاز به مردان بزرگ است و سپردن کارهای بزرگ به این مردان بزرگ . دلیل ماندگاری در زمره کشورهای در حال توسعه و عدم ورود به کشور توسعه یافته استفاده نکردن از ظرفیت های این مردان بزرگ است مردانی که برای اهداف ایران از جان خود بگذرند .
دوم تعویض فرهنگ مردم . مردم باید بدانند که باید از خواسته های آنی خود جهت رسیدن به اهداف بلند مدت بگذرند و با کار فراوان دنبال اهداف آتی باشند تا وقتی سر مردم را با یارانه . سبد کالا و اینجور چیزها گرم میکنند نمی شود از مردم خواست که در کشور به دنبال انقلاب اقتصادی بود .و بنده پیش بینی میکنم که با ادامه همین روند نه تنها ما از این وضع گذار نداشته باشیم بلکه برگشت به کشورهای جهان سوم و غقب مانده قابل تصور نیز هست (2710768) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۲۹:۵۱
با سلام
حمید کارشناس ارشد بانکداری 45ساله
عدم توسعه یافتگی کشور طی این سالها بدلائل بسیاری صورت گرفته از جمله اینکه
کسی تا بحال بدنبال توسعه کشور در مقیاسهای مد نظر جناب دکتر سبحانی نبوده و همش بدنبال رفتارهای افراطی برای تسلط بر ثروت نفتی کشور توسط قدرتمندان و ثروت اندوزی در سایه شعارهای فریبنده و بازی با احساسات مردم می باشد و مورد دیگر سلطه افراد بی سواد بر مراکز تصمیم گیری به پشتوانه صاحبان قدرت و طرد وبه حاشیه راندن نخبه های کشور و ................ (2710770) (alef-4)
 
علی رضا مقدس
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۳۱:۵۰
آقا، 35 ساله ،تهران، کارشناسی ارشد مدیریت مالی ، معامله گر بورس: توسعه ي اقتصادي عبارت است از روندي که طی آن تولید (یا درامد ملی ) واقعی یک کشور در یک دوره طولانی (دراز مدت) از طریق افزایش بازدهی سرانه افزایش پیدا می کند
مفهوم روند در این تعریف به عملکرد نیروهایی اشاره دارد که در یک مدت طولانی متغیر هاي اثر گذار بر تولیدات ملی را تحت تاثیر قرار می دهند.

بنابراین باید عملکرد نیروهایی که بر متغیرهای اثر گذار بر تولید ملی موثر هستند توجه کرد
یکی از از این نیروها که باعث طولانی شدن توسعه اقتصادی ایران شده است وجود دوگانگی اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی در کشور می باشد که منجر به تشکیل گروه هایی در اجتماع گردیده که تمایلی به انجام اصلاحات و تغییرات ندارند. بدیهی است که دو گانگی غیر از بخش اقتصادي می تواند در بخش هاي فرهنگی وسیاسی کشورها نیز به وجود می اید.منظور از دو گانگی اقتصادي وجود دو یا چند بخش متضاد و بدون رابطه اقتصادي در چهار چوب یک کشور و اقتصاد ملی می باشد. این بخش های متضاد نیروی همدیگر را خنثی می کنند مهمترین دلیل طولانی شدن توسعه اقتصادی تضاد منافع گروه ها می باشد. (2710779) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۵۱:۲۵
آقا ، 47 ساله، تهران مدیر پروژه

به نظر من مشکل از تعریف خود مفهوم توسعه در ایران است. تناقضی در مفهوم توسعه آنگونه که مثلاً آقای سریع القلم میگوید که شاید تعریف نسبتاً مرسوم (نه الزاماً مورد قبول همه) باشدو ایدئولوژی حاکمیتی در ایران وجود دارد.
گاهی اوقات در صحبت ها ی رسمی از توسعه یافتگی و انسان توسعه یافته سخن گفته می شود که کاملاً شبیه غرب و انسان غربی است. و گاهی نیز با چنان اعتماد به نفسی در باره اینکه ما تنها نجات یافته های نوع انسان هستیم و وظیفه داریم بقیه ابنا بشر را نجات دهیم سخن می گوییم که طبعاً نیاز به توسعه احساس نمی کنیم. لذا تا تکلیف ما با خودمان روشن نشود اصولاً طرح سوال نشده است. (2710820) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۵۵:۱۴
آقا- 26 ساله- تهران - دانشجوی دکتری اقتصاد، اقتصاد مبتنی بر دلارهای نفتی امکان هرگونه برنامه ریزی درخصوص مطالعات تخصصی اقتصادی را غیرممکن ساخته است. تصمیم گیریهای بدون منشا علمی تخصصی و رویکردهای مبتنی بر منافع آنی و زودگذر از نگاه سیاستگزاران اقتصادی از دیگر موانع به شمار می آید. ضمن این که نباید از این نکته که ویژگی های بومی و ملی ایرانیان در ضمن برخی برنامه های توسعه نادیده گرفته شده که همین به تنهایی نه تنها در توسعه اثر مثبتی نداشته بلکه در مواردی با ایجاد موانعی از مهمترین عوامل عدم توسعه شده است (به عنوان مثال سیاستهای تعدیل اقتصادی مبتنی بر نظرات صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در دوره سازندگی) (2710829) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۵۶:۰۸
مرد 37 ساله امریکا کارشناسی ارشد عدم وجود دموکراسی اقتصاد را تحت تاثیر قرار داده و مانع رشد اقتصادی شده است به دیگر سخن سیستم غیر دموکراتیک امکان اینکه از همه پتانسیلهای جامعه استفاده نماید را ندارد در چنین سیستمی منابع بصورت غیر کارا اختصاص داده میشوند. در سیستم کنونی که معیار برای شناخت افراد و ارائه شغل و مسئولی به انها اعتقاد است نه تخصص و کارایی، افراد غیر متخصص در شغلهای کلیدی قرار می گیرند در نتیجه از همه منابع انسانی و غیر انسانی (مشهود و نامشهود و...) استفاده غیر بهینه خواهد شد.سیستم اعتقادی خود را با دنیا هم درگی مینماید که باعث صدمه دیدن جامعه میشود. در دانشگاه حتی معیار جذب اساتید اعتقاد انها قرار میگیرد که مانع جذب نخبه های واقعی میشود بنابراین افراد غیر متخصص و غیر کارا زمام امور را در همه زمینه ها به دست میگیرند که نتیجه ان میشود اختلاس و فساد و عدم کارایی و عدم تخصیص بهینه منابع
سیستم ایدئولوژیک به ایدئولوژی خود اعتقاد راسخ دارد و معتقد است ایدئولوژی خودش بهترین است بنابراین توجهی به علم اقتصاد ندارد و اعتقادات خود را وارد علم اقتصاد مینماید که ترکیبی بسیار خطرناک میشود.
در کره شمالی و شوروی سابق نمونه های اینچنین داشتیم و داریم که نتیجه ان جز تباهی نبود
مساله بعدی این است که سیستم برای اینکه خود را کارا نشان دهد دست به حجعل امار و ارقام میزند یعنی شاحص های اقتصادی را دستکاری می نماید تا خود را موجه جلوه دهد اگر به فرض تورم واقعی 25 درصد است انرا 15 درصد نشان میده رشد اقتصادی را دستکاری شه نشان میدهد و...
رسوخ افراد معتقد به ایدئولوژی حاکم به مدت بیست سی سال باعث ظهور و بروز مافیاها و باندهای مختلف اقتصثادی میشودد که به جان کشور می افتند و این از نتایج نداشتن دموکراسی است به دیگر سخن اگر چرخش قدرت وجود داشت باندهای مافیایی شکل نمیگرفتند.
سیستم غیر دموکراتیک در همه زمینه ها فاجعه به بار ماورد افراد نخبه را از جامعه متواری می سازد و در نتیجه جامعه از افرادی که همسو با تفکر جریان حاکم هستند پر میشود و نتیجه این میشود که منتقدی وجود ندارد که نسبت به اسیبها هشار دهد و اندک افرادی که هشدار هم میدهند(نامه 50 اقتصاد دان سال 85) نادیده گرفته میشوند.اینکه چرا فقط 50 اقتصاد دان اعتراض داشته اند و بقیه سکوت اختیا کرده اند را هم باید ساختارهای غیردموکراتیک جستجو کرد عده ای طرفداری از ایدولوژی حاکم را بر هر امر دیگری واجبتر میدانند و سکوت پیشه می کنند و تلاشی برای جلوگیری از فاجعه ندارد که نهایتا در چند سال بعد به رکود اقتصادی چندین درصدی منتهی میشود
به صورت خلاصه: نبود ساختار دموکراتیک باعث میشود همه امور کشور از جمله اقتصاد تحت تاثیر قرار گیرد و برای رهایی از وضعیت کنونی تها راه ایجاد دموکراسی واقعی با چهار رکن مشخص است واضح است که تاکنون هیچ سیستم غیردموکراتیکی نتوانسته است موفق باشد و سیستم فعلی هم قطعا نخواهد توانست اقتصاد را به وضعیت نرمال وارد نماید. (2710833) (alef-4)
 
صدرا صبوری
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۵۶:۲۷
با سلام
همانطور که مستحضرید برآوردهای متعددی از قیمت ارز در ایران توسط محققین اقتصادی انجام شده و هرکدام قیمت واقعی ارز پایه یا دلار را کمتر از 67 هزار ریال محاسبه نکرده اند نظر شما در خصوص قیمتهای فعلی نرخ ارز و منافع آن در کوتاه مدت یا بلند مدت برای کشور چیست؟ و سیستم فعلی تعیین بهای تمام شده ارز در کشور دارای چه معایب و محاسنی است؟
صدرا صبوری تهران دانشجو 36 ساله (2710834) (alef-4)
 
آرش
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۰۳:۱۶
در کشور آدم پولداری که بخواهد با این قوانین دست و پا گیر ریسک کند و کارخانه بزرگ بزند نداریم و از طرفی نیز سرمایه گذار خارجی هم وضعیتش دست کمی از سرمایه گذار داخلی ندارد و ریسک نمی کند .
ما مجبوریم کمی به اقتصاد دولتی (که میدانم منسوخ است) رو بیاوریم . تمام سرمایه گذاری دولت شده است عمرانی . عمرانی هم هزینه بر است و هم برگشت سرمایه طولانی و همچنین قابلیت صادرات ندارد. اما برعکس آن رشد صنعتی سبب میشود برگشت سرمایه سریعتر باشد و مردم بیشتری شاغل بشوند و ارز وارد کشور بشود. (2710844) (alef-4)
 
دبير
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۰۵:۱۷
دبير - مرد - 40 ساله - تهران - كارشناس نرم افزار
اميختگي شديد اقتصاد با ايدئولوژي. والسلام (2710850) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۱۲:۱۷
اقا 40 ساله مهندس عمران شهرکرد توسعه سیاسی زمینه ساز توسعه اقتصادی و اجتماعی است . پیشرفت اروپا و امریکا از زمانی اغاز شد دادگاه های قرون وسطایی برچیده شد و هر فردی با هر منش سیاسی و دینی محترم شناخته شد (2710870) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۱۲:۵۵
یک خبرنگار ایرانی از ماهاتیر محمد پرسید ما برای اینکه به اندازه مالزی توسعه پیدا کنیم چقدر زمان لازم داریم؟ او گفت 10 سال خبرنگار گفت ولی شما 25 سال طول کشید تا به این مرحله رسیدید گفت نیازی نیست اشتباهات ما را تکرار کنید. ما متاسفانه دانش را کنار گذاشته ایم و همیشه در حال سعی و خطا هستیم نیروهای فراوانی هم به شدت جلوی توسعه یافتگی کشور مقاومت میکنند و بر راهکارهای سنتی پا فشاری میکنند و این بزرگترین مشکل کشور است لازم نیست چرخ را از اول اختراع کنیم راه توسعه مشخص است کشورهایی مثل مالزی چین کره جنوبی ترکیه در این مسیر میروند و بهره لازم را از موقعیت پیش آمده میبرند ولی ما با هزینه سنگین در برابر پیشرفت مقاومت میکنیم. (2710871) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۱۶:۴۲
آقا، 28 ساله، دانشجوی دکترا، شیراز
-عدم اجرای قانون
-فساد دامنه دار از بالا تا پایین
-عدم وجود بازرسی قوی، سریع و مستقل از جریانات سیاسی
-وجود نداشتن شایسته سالاری
- وجود فرهنگ خودخواهی و خودمحوری در بین اکثریت مردم
-عدم وجود همبستگی فکری و روانی حکومت و مردم در برخی مسائل سیاسی و فرهنگی (2710876) (alef-4)
 
شیوا
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۱۸:۵۰
خانم، تهران،کارشناس ارشد، دبیر

1. ما حوصله تلاش برای اهداف بلند مدت را نداریم. ما همواره خواسته ایم با زحمت و انرژی کم به منفعت اقتصادی برسیم.

2. ما به آموزش و پرورش قبل از دانشگاه بی توجه هستیم و فکر می کنیم سرمایه گذاری در این خصوص ضروری نیست.

3. کارمندان، کارگران، استادان دانشگاه؛ دبیران، پزشکان، و مهندسان و همه افراد شاغل در بخش دولتی و حتی خصوصی در فرآیند تصمیم گیری سازمانی که برایش کار می کنند نقشی ندارندو چون نقشی ندارند، ان تصمیمات برایشان اهمیتی ندارد.

4. ما یاد نگرفته ایم که لازم است گاهی منافع فردی را برای منفعت جامعه کنار بگذاریم. ما نمی دانیم که همین چشم پوشی از منفعت فردی در زمان حال، در دراز مدت منافعی را برای جامعه به همراه دارد که فرد ما هم از آن منتفع می شود. البته من حاکمان جامعه را مسسول این امر می دانم. به علت فساد اقتصادی و نابودی اخلاق در جامعه مردم مایل نیستند به منافع جامعه فکر کنند.

5. ما دانش متمرکز در یک مجموعه را مدام پراکنده می کنیم. هر چهار سال یکبار و یا هر 8 سال یکبار ما افرادی را که در یک موردی تخصص پیدا کرده اند، پراکنده می کنیم و دوباره از اول شروع می کنیم.

6 و به نظر من از همه مهمتر: تقریبا 90% اقدامات در کشور ما عقلانی نیستند. ما با احساس تصمیم میگیریم نه با عقل. (2710881) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۱۹:۲۴
مرد 40سال اصفهان مهندس صنایع
دلایل زیادی رامی توان بیان کرد که یکی ازانها نبود هرکس وسازمان سرجای خودش و انجام بعضی کارها توسط سازمانها ونهادهایی که سنخیتی باا آن کارندارندمثلا ورودیک نهادنظامی به کارهای پیمانکاری و جوابگونبودن به سازمانهای متولی به خاطرداشتن نفود درحاکمیت و همچنین نبود خط مشی مشخص و سلیقگی برخوردکردن درتوسعه برنامه هاودخالت عناصر متقرقه به بهانه های سیاسی اعتقادی و مذهبی (2710882) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۲۱:۲۲
مرد - ٥٠ سال - كاسب -
براى اينكه مديريت درست و قاطع و با برنامه وجود ندارد ؟
كشوردارى مانند يك ساعت ميماند و اجزاء مديريتى كشور به مانند چرخ دنده ها و فنرها ى ان ساعت ميباشند ... مثلا سياست خارجى كشور يكى از اين چرخ دنده هاست سياستهاى بازرگانى و صنعتى و كشاورزى و بانكى و مالى و پولى و فرهنگى و ارشادى و امنيتى و قضايى و نظامى و شهردارى و شهرسازى و مسكن و غذا و گمركات دانشگاه و اموزش و مجلس و وووهركدام يكى از اين چرخ دنده ها هستند ، همه اين چرخ دهنده ها بايد هماهنگ و هركدام در سرجايش و بموقع قرار گيرد تا اين ساعت كشوردارى درست و كارامد و واقعى بحركت در ايد ..حال اگ هرركدام از اين چرخ دنده ها بسته به مهم بودنشان دچار مشكل و خرابى و فساد باشد اين ساعت كشوردارى و حكومت خوب كار نخواهد كرد و اگر تعدادى بيشترى از اين چرخ دنده ها مشكل و خرابى و فساد داشته باشند بكلى ساعت حكومت از كار خواهد افتاد ! پس بنظر ميرسد چرخ دنده هاى ساعت حكومت ما دچار مشكلات بسيارى ميباشد و بايد براى حل انها اقدامات عاجل نمود و وظيفه اصلى ان نيز بعهده مجلس است كه منتخب ملت و وكيل مردم هستند . (2710886) (alef-4)
 
مهدی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۲۴:۰۷
مرد 38 ساله ساکن تهران فوق لیسانس مهندسی
-----------
کشورهایی موفق به شکستن سد توسعه نیافتگی شده اند که طبقه حاکمه و نخبگان فکری و فرهنگی آن پا از چارچوبهای سنتی آن جوامع فراتر گذاشتند و در نقش معلم و هادی، گرایشهای ضد مدرنیته را مهار کردند، نگرش علمی را رواج دادند و آحاد جامعه را در مسیر زندگی خود مختار گذاشتند و گوناگونی در گرایشات مردم در زمینه های اجتماعی و فردی را به رسمیت شناختند؛ و با اعلام بی طرفی در مناقشات دینی و فرهنگی مردم روند توسعه را شتاب بخشیدند. تنها در این کشورهاست که پایداری و پیوستگی توسعه یافته گی و خلاصی از انواع فقرها را شاهد هستیم.

باید برای حاکمان روشن نمود که توسعه یافتگی جزئی از فرآیند مدرن شدن جوامع است. درست است که برای توسعه نیافتگی دلایل زیادی می توان برشمرد، اما کار آسیب شناسی و ریشه یابی مشکلات تاریخی تنها با قیاس الگوهای مشترک و تکرار شونده پیشرفت میسر است.

بنابر دانسته های فوق، بنظر من دلیل آنچه شما "طولانی شدن روند توسعه" خوانده اید را می شود در طولانی شدن روند پذیرش "مدرنیته" و مهار نمودن "حامیان سنت" جستجو کرد. توسعه یافته گی جزئی است از فرآیند بزرگتری بنام مدرنیته، و برای توسعه لازم است که پاسداران و حامیان سنت ها از سر این راه کنار روند تا پیمایش این مسیر بطور طبیعی ادامه یابد.


رویکرد غالب در حاکمان ما اینچنین است که حاضر به پذیرش مدرنیته به عنوان یک بسته کامل و جامع فکری و اجتماعی نیستند و تنها بخشهای فنی-تکنیکی آن را، آن هم در خدمت تفکرات سنتی و ایدئولوژیک خود می خواهند. بدیهیست تا هنگامی که اهداف و پروژه های دراز مدت کشور، نگرش رهبران سیاسی، دینی و فکری کشور در خدمت پاسداری از سنت ها باشد و سرمایه ها و ثروتهای مادی و غیر مادی کشور به پای این مسائل ریخته شود جامعه نمی تواند از فقر مادی و غیر مادی ( =توسعه نیافته گی=ضدیت با مدرنیته) رهایی یابد. (2710893) (alef-4)
 
امیری
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۲۶:۰۹
مرد ، 58 ساله ، کارشناس ارشد حقوق بین الملل ،مدیر بازرگانی خارجی ( واردات و صادرات )، تهران
موانع تحقق توسعه یافتگی در ایران عبارتست از:
1-ضعف مدیریت کلان و حاکمیت در درک نگاه سیستمی و برنامه ای
2- ترجیح منافع شخصی بر منافع ملی در بخش قابل توجهی از مدیران و نخبگان
3- فقدان دیدگاه و مفهوم یکسان از توسعه در نزد مدیران ارشد ونخبگان و حاکمیت
4-شکاف مزمن باور و اعتماد بین مردم و دولتها،که منجر به ضعف و کاهش روحیه ایثار و گذشت ملی گردیده
5- جناح بازی و منفعت طلبی جایگزین عدالت طلبی شده
6- دروغگویی و بازی با امار ساختگی از سوی مسولان،جایگزین تلاش برای تحقق اهداف توسعه شده
7-فقدان ازادی مطبوعات ،و عدم پاسخگویی مسولان به افکار عمومی
8- عدم اطلاع مردم از قانون و حقوق و مسولیتهای اجتماعی خود
9-میزان نسبتا بالای تخلف مردم و مسولان از قانون (2710902) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۳۵:۵۰
اقا.60 ساله.اهواز.کارشناس مالی

تنبلی و کم توانی تولید و در نتیجه گسترش واردات با پیامد رواج بازار دلالی .
گم شدن بی کفایتی های مدیریتی بخش دولتی و ریخت پاش ها در میان درامدها ی کلان نفتی. گرایشات قومی در نبودن کارکرد احزاب با کم شدن یکپارچگی ملی و هدر رفت توان اقتصاد . (2710924) (alef-4)
 
سعید تمر
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۴۷:۰۹
مرد/33/تهران/کارمند

مورد دیگری که زیربنایی تر است نحوه گفتگوی ما در باره مسائل است.
تا چنین سوالی طرح می شود، برخی می روند سراغ نیت سوال کننده و نفی سوال.
یکی میگوید چرا هشت سال پیش از این سوالها نمی پرسیدید!!
و فضا برای گفتگو بسته می شود. حالا خر بیار باقالی بار کن.

ما عموما در جلسات، وقت تلف می کنیم و اصول مذاکره و اصول اداره مباحث نداریم

ما ادای گفتگو، ادای فکر کردن و ادای مطالعه در میآوریم. و بدترین نکته در مملکت ما شیوه انجام دادن کارهاست.
برای اکثریت سازمانهای ما، در شیوه انجام امور یک جمود حاکم است و هیچ وقتی برای تعیین پیاده سازی بهتر پروژه ها گذاشته نمی شود
حرفهای من شامل عموم امور است و نه موارد خاص
ببخشید.
تفاوت ما فقط در شیوه نگاه به کارها و شیوه پیاده سازی طرح هاست. وگرنه دنیای امروز دنیا دیروز نیست که خلا دانش زمینگیرمان کرده بود.
دنیای هنر طراحی اقدامهاست.
یا حق- استاد گرامی در بررسی نظرات، خسته نباشید.
09124219579 (2710944) (alef-4)
 
مهران
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۵۳:۵۳
با سلام

دوره گذار معمولا با پستی و بلندی های مواج هست که باید این پستی و بلندی ها خودشان را به تعادل برسانند. در دوران گذار کشورها دچار انومی (بی هنجاری ) می شوند که این انومی قابل درک است (بخاطر مقابله سنت با مدرنیته) ولی در نهایت به تعادل می رسد.

ولی علت اینکه دوران گذار ما طولانی شده است بخاطر بی توجهی به این بی هنجاری ها است و متاسفانه نه تنها باعث کاهش بی هنجاری ها نشده ایم بلکه باعث افزایش آن نیز شده ایم، متاسفانه انتصاب ها بجای اکتسابی، انتصابی است، افراد سر جای خودشان قرار نگرفته اند، سازمان یا ارگانی بالادست قرار ندارد که به نهاد ها سرو سامان دهد و اگر هم هست خود دچار بحران است، تخلفات صورت گرفته در کشور با سکوت مسئولین همراه است و این باعث ناامیدی مردم به آینده شده است و چنانچه به همین منوال بخواهد پیش رود، باید سالهای خیلی خیلی طولانی آرزوی توسعه را بکنیم، چون روباه صفتان بخاطر منافع خود این اجازه را نمی دهند. (2710960) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۵۶:۰۲
آقا ، 45 ساله ، اصفهان ، کارشناس ارشد :
1 - دولت همکاره مملکت است آب ، برق ، تلفن ، آرد ، میوه ، فولاد ، خودرو ،آموزش، دانشگاه و... میفروشد در همه جای اقتصاد نفوذ دارد . خوب هزینه تمام شده اکثر خدمات حداقل بالای 50 درصد خواهد بود .
2- در اکثر صنایع و سازمانها هزینه های مازاد از جمله انجمن اسلامی ، شورای اسلامی ،و... که هیچ ارتباطی با ماموریت آنها ندارد تحمیل میشود
3- کسب و کارهایی از جمله توریسم در پیچ و خم دولت ، حوزه علمیه ،بسیج و... گیر افتاده است . و بخش خصوصی کوتاه مدت در این رابطه عمل میکند .
4 - اعتبارات بانکی در اختیار شرکتهای بزرگ دولتی از جمله ذوب آهن ، ایران خودرو ، فولاد مبارکه و.... و تعداد محدودی بخش خصوصی از جمله پروفیل ساوه ، پدیده و ...میباشد که اینها عموما آخرش اختلاص گر میشوند .و بخش خصوصی خلاق کمتر از این اعتبارات استفاده میکنند . (2710964) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۳:۰۴:۵۲
آقا, 40ساله ,ساکن البرز,لیسانس
رسیدن یک جامعه به توسعه یافتگی نیاز به حاکمان و مجریان آشنا به علم روز ومدیریت انسانی, مادی ومعنوی دارد متاسفانه در انتخاب مسئولین و برنامه ریزان کشور کمترین توجه به تخصص آنها می شود و فضای کشور به شدت سیاسی شده و کوچکترین مسائل رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرد اکثر پست های حساس کشور با توجه به رابطه و خارج از ضوابط مربوط به اشخاصی واگذار می شود که شایستگی لازم را ندارد وضع کنونی جامعه از اداره شهرها گرفته تا محیط زیست و استفاده از معادن و رفتار مسئولین و نمایندگان اوضاع نابسامان مشاغل و درامد کارگری و کارمندی نابسامانی های شدید در آموزش و پرورش و وجود پرونده های کلان اختلاس و کیفری و حقوقی در قوه قضائیه وهزاران نمونه دیگر نشان از کم سوادی مسئولین امر دارد و کاملا طبیعی است که چنین جامعه ای به توسعه یافتگی نخواهد رسید. (2710977) (alef-4)
 
علا
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۳:۱۰:۱۵
بنظرم بدلیل اینکه مسئولین رده اول کشور اعتقادی یه علم بودن اقتصاد ندارند . وباهمین دیدگاه نظرات خودرا که ناشی از دیدگاههای سیاسی.مذهبی وگاها اجتماعی است اعمال وگاهی اوقات به نظر کارشناسان علوم اقتصادی ارجحیت پیدا می کندواگر اقتصاد را مثل علوم پزشکی ومهندسی و..تلقی کنند وراهکارها را با باز کردن میدان به اقتصاددانان خبره .با سواد وبی طرف وبی غرض ومرض بسپارنداز آنها بخواهند ونقش سیاسیون بویژه آنهائی که دستی در رانت وقدرت هم دارند کوتاه شود وصرفا با الگوهای اقتصادی منسجم .برنامه نویسی و بودجه ریزی شود ودست سیاستمداران از تصمیمات اقتصادی کوتاه گرددو همچنین در بخشهای اجتماعی.فرهنگی و...اینگونه عمل شود قطعا بجای جراحی سلاخی صورت نخواهد گرفت و توسعه درهمه بخشها شتاب گرفته وپایدار خواهد بود . کارشناس اقتصادبازرگانی. 50ساله .بازنشسته.مرد تهران (2710994) (alef-4)
 
احمد ک
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۳:۱۸:۰۰
اقا،65ساله،بازنشسته ,کارشناس بودجه ،دلایل طولانی شدن توسعه یافتگی درایران 1- وجود رژیم های حکومتی مستبد در بعداز ساسانیان وعدم رشد طبقات اعیان وپایان دوران هرکدام با امدن رژیم بعدی کور کردن وقتل وکشتار تمامی وابستگان به شاه قبلی که بعد از حمله اعراب اتفاق افتاد واین روند تا دوره صفویه تداوم داشت واز ان به بعد هم حمله مغول بزرگترین ضربه را به بافت حکومتی واقتصادی کشور وارد کرد در غرب بارفتن پادشاهی طبقه قدرتمند اعیان با سرمایه وزمین باقی میماندند واصولا وجود بزرگ مالکان هم استبداد شاهان را میشکست وهم اقتصاد سیر طبیعی خود را طی میکرد 2-در دوران بعد مشروطه باز استبداد مطلق رضا خانی از رشد بزرگ مالکان با مصادره املاک انها جلوگیری وباز استبدادمطلقه حاکم شد در غرب کنت ها ولردها وحتی در روسیه تزاری بزرگ مالکان ضامن رشد طبیعی اقتصادها بود 3-در دوره شاه اخر نیز انقلاب سفید تمامی اصول طبیعی رشد را ازبین برد ، تجدد وتمدن زورکی شهری شدن وکوچ بزرگ روستا به شهر وایجاد صنایع مونتاژ باز عامل بازدارندگی کشور از طی کردن اقتصاد شد ،زمین ها به قطعات کوچک تقسیم شد وطرح بسیار غلط اصلاحات ارزی که عامل ازبین رفتن کشاورزی وواردات بزنج وگندم امریکایی وکشاورزی نیمه سنتی وسیستم غرق ابی 4-نفت که عامل واردات بی رویه وصنایع مونتاژ وغرور کاذب حاکمیت از پول نفت از موانع بزرگ رشد طبیعی کشور بود درواقع نفت به مثابه تیغ تیز در دستان زنگی مست عامل بدبختی وعقب افتادگی کشور شد عین این کالا به دست امارات وعربستان نیز افتاد ولی مدیریت صحیح را پیدا کردند ونروژ تا سالهای اخیر از پول ان هیچگونه برداشتی نکرد نفت برای ما عامل عقب ماندگی شد 5 عدم تعین تکلیف سبک اقتصادی که ایا کشور ما سرمایه داری است ،سوسیالیستی است واصولا چه هستیم هم سوسیالیست هستیم که کوپنی شدن وخیلی شواهد دیگر انرا اثبات کرده هم سرمایه داری مهار گسیخته هستیم ولی با رانت وبورس بازی ،تابع تز کینز هستیم ولی وارونه اش که تمامی اقتصاد کشور را دولتی کرده ایم وظاهرا اقتصاد دولتی هستیم چون در بانکها مصاربه ومشارکت ومزارعه ومساقات را نیز اسما داریم خلاصه در محور xهاکه یک طرفش سرمایه داری ویک طرفش سوسیالیستی است تکلیف وجایگاه درستی نداریم همه جا هستیم وهیچ جا نیستیم ،از الف هم متشکرم واز استاد گرامی که مدتی در محلس بعنوان کارشناس خدمتشان بودم (2711013) (alef-4)
 
مرتضی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۳:۳۷:۴۵
اقا 43 ساله تهران کارشناس ساختمان
به نظر حقیر طولانی نشده و فعلا وقت داریم.از طرفی نه در میان مردم که حتی در میان مسئولین نیز لوازم پذیرش این گذر به وجود نیامده است.تحمل مخالف و همزیستی مسالمت آمیز با او تا جایی که در اصول با هم مشترکیم و حداقل اینکه اصولی برای اشتراک داریم از اصولیترین مراحل گذر است ولی متاسفانه مردم ما کم و بیش و مسئولین اجرایی اکثرا این اخلاق اجتماعی را ندارند و...
تعبیر مقام معظم رهبری (سلمه الله تعالی ) مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی در راستای تسهیل گز از این مرحه ارزیابی میگردد. (2711059) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۳:۵۷:۰۳
سلام ،آقای 37 ساله ار قزوین کارشناس اقتصاد هستم به نظر بنده علت را در فرهنگ و علی الخصوص در مذهب ما باید دید که بها دلایل خاص به اسانی پذیرای عوامل توسعه یافته نیستیم و سعی می کنیم عوامل توسعه یافتگی تعریف شده جاانی را با فرهنگمان بیامیزیم و همیشه چیز جدیدی به وجود امده که از اصل ان دور شده و قابلیت استفادهرا ندارد لذا راه صحیح این است که فرهنگ اسلامی را با معیارهای جهانی تعریف کنیم تا در این مسیر توسعه و پیشرفتگی کمتر اسیب ببینیم و هزینه کمتر پرداخت کنیم نه اینکه هر چیزی را سعی کنیم باه زور تغیی و تبدیل به چیزی ناهمجنس با خودمان یکی کنیم (2711110) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۴:۵۵:۱۱
آقا 50 ساله تهران لیسانس
علت بنظرم بسیار واضح است. در دوره حکومت پهلوی سیاست های توسعه بدون در نظر گرفتن فرهنگ عامه پیگیری می شد و اکثریت مردم همراه نبودند و لذا طرحهای توسعه روبنایی بود و عمق نداشت.
در حکومت اسلامی نیز گرچه اکثریت مردم مشتاق توسعه هستند لیکن حکومت به سیاست های توسعه به دیده تهدید می نگرد و لذا کارکرد حکومت کاهش حداکثری در روند توسعه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است که فارغ از دخالت حکومت در جامعه جریان دارد.
در بعد اقتصادی و فنی نیز چون توسعه یافتگی نیاز به برنامه ریزی حکومت دارد، عملا 35 سال عقب ماندگی از دنیای مدرن حاصل تلاش حکومت بوده است.
اگر حکومت قدری از دید امنیتی فاصله بگیرد، با توجه به آمادگی جامعه برای پذیرش لوازم توسعه یافتگی، انفجاری از تلاش و موفقیت ایران، چشم جهانیان را خیره خواهد کرد.
دید امنیتی باعث جلوگیری از روابط آزاد تجاری و فرهنگی و فنی با جهان خارج شده و همچنین باعث کوتاه شدن دست مردم از اقتصاد شده است. (2711257) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۱۴:۱۳
در حال تدوین روند اقتصاد ایران پس از پایان جنگ هستم در کنار ش اظهارات و سخنان مدعیان اقتصاد دانی که دستی هم در حاکمیت داشتند را همراه با تاریخ بیان آنها جمع آوری کرده ام . اولین سئوالی که برای هر کس پس از اطلاع از این اظهارات مطرح میشود اینستکه این فقر فرهنگ اقتصادی ناشی از چیست ؟ تجربه عظیم بشر بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم موفقیت ها و شکست های مدل های توسعه در سایر نقاط جهان چرا نا دیده انگاشته شده تنها جوابی که بفکر میرسد در کنار فقر فرهنگ اقتصادی این باور غلط این مدعیان بود که گمان میبردند که به مدل نوینی از نظام اقتصادی رسیده اند با همان سخنان تکراری تعاونی ها در کنار سرمایه داری و ......و ... ایکاش اینان به گذشته خود رجوعی داشته حد اقل نسل بعد از خود را از این خطاها مطلع کنند . خطا هائیکه لطمات سخطی بر پیکر اقتصاد این کشور زد . طرح تثبیت قیمتها ی انرژی با کدام منطق امروز میتوان از آن دفاع کرد . مصاحبه صوتی و تصویری ایشان در دفاع از این طرح در آرشیو من موجود است نه تنها کارشناس بلکه بعنوان یکی از نمایندگان تاثیر گزار در مجلس . بسادگی میتوان دید که این نابسامانی ها امروز ریشه در کجا دارد . (2711296) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۲۶:۲۱
آقا 34 ساله لیسانس برق-کارمند-کردستان
هر تغییر و تحولی باید ریشه اش درون جامعه باشد.در جامعه ما سطح سواد عمومی مردم پایین است و هنوز به مرحله ای از رشد نرسیده است که خواهان تحول و رسیدن به توسعه یافتگی باشد.اما متاسفانه من فکر می کنم عاملی هم برای حرکت دادن مردم برای رسیدن به این نقطه وجود ندارد.من فکر می کنم حاکمیت در راه رسیدن مردم به نقطه ای که خواهان توسعه یافتگی شوند نه تنها مایل به حرکت مردم نیست بلکه سد راه مردم هم میشود. (2711332) (alef-4)
 
ابوالفضل
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۲۶:۲۹
مرد-33 ساله- مشهد-لیسانس برق - کارشناس مپنا
به نظر اینجانب سه علت اصلی و در کنار آن تعدادی عوامل فرعی وجود دارد
یک : عدم وجود مدیریت کارامد در سطوح میانی مدیران که به نسبت به اصول اقتصادی و مدیریتی اسلامی و ایرانی اعتقاد داشته باشند و همه به دنبال انجام کارها با سازو کارهای غربی میباشیم درحالیکه بنیان های اعتقادی اسلامی را باور نداریم همانند وجود ربا در بانکداری
دوم : عدم شفافیت مالی و اقتصادی در مملکت که سبب به وجود آمدن رانت و درآمدهای غیر مشروع گردیده است
سوم : عدم انجام کارهای فرهنگی زیربنایی در سطوح آموزشی که جوانان به دنبال راحت طلبی ، یک شبه پولدار شدن ، زندگی های تجملی نباشند و دارای فرهنگ کار و رعایت حرام و حلال باشند (2711333) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۲۷:۴۳
آقا،‌ ۲۹ ساله، شیراز، کارشناس اقتصادی: چون کلمه توسعه به مفهوم رایج آرمان شهر جامعه شیعی ما نبوده و نیست. ما باید ابتدا الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی را تعریف کنیم و بعد ارزیابی کنیم چقدر به در دهه ها و قرن های اخیر چقدر به سمت آن حرکت کرده ایم و مشکلات گذار جامعه را به آرمان شهر خود پیدا و برطرف کنیم، نه آرمان شهر دیگران. (2711338) (alef-4)
 
ا.ر
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۳۵:۱۲
زن ، ٤٢ساله ،ليسانس،تهران
يك:بي توجهي به درآمدهاي جايگزين نفت و ساير منابع خام. بعنوان مثال توريسم كه در كشورهايي با كمترين جاذبه توريستي مورد توجه بسيار قرار گرفته در كشور ما مغفول مانده است.
دو:اصرار بيهوده بر خودكفايي در همه زمينه ها. اگر استعداد سنجي شود و فقط در بخشهايي (كشاورزي ،صنعتي و..)كه پتانسيل لازم را داريم سرمايه گذاري شود، در همان زمينه خودكفا شده و كالا و خدمات با كيفيتي خواهيم داشت كه قابليت عرضه به بازارهاي داخلي و خارجي را داشته و مابقي را وارد خواهيم كرد. (2711364) (alef-4)
 
مهران
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۳۹:۵۶
مرد- 42 ساله-لیسانس علوم اجتماعی

دوران گذار در هر کشوری پستی و بلندی هایی دارد که باید این پستی و بلندی ها که از آنها با عنوان آنومی (بی هنجاری ) یاد می شود به تعادل برسند. اگر بخواهیم مطلب فوق را تفسیر کنیم یعنی اینکه باید قوانین اصلاح و پست ها و مسئولیت ها بجای انتصابی باید اکتسابی شود و همه در برابر قوانین و مقررات یکسان باشند، برنامه ریزی ها باید کارشناسی باشند نه برنامه های که متاسفانه هنوز ارائه نشده است هزار تا ایراد و به اصطلاح بچه هم از آن ایراد می گیرد و البته این بخاطر همان انتصابهای بی قید و شرط است و افراد در جایگاه خود قرار نگرفته اند.

و تا موقعی که یکسری افراد دست از قدرت بر ندارند و اجازه فعالیت به کسانی که توانائی انجام خدمت را دارند ندهند متاسفانه تمام تلاش ها یک دور باطل زدن است.

با عرض تاسف در کشوری که الان مسئولین ادعا می کنند که آنرا از دولت قبل در شرایط بحران تحویل گرفته اند (البته اگر راست بگویند، چون سیاست پدر و مادر ندارد و الان نزدیک به دوسال هست که دولت فعلی از مسئولیت خود طفره می رود و گناهان را تقصیر دولت قبل می اندازد که این موضوع تا حدودی قابل قبول بود ولی بیش از این و با گذشت زمان این کوتاهی ها به خود دولت فعلی بر می گردد ) آیا وزیر میلیاردر به فکر کاهش تورم هست، آیا اصلا درک می کند که تورم چیست؟ آیا شرایط تورم در گذشته آنها را میلیاردر کرده؟ و هزاران آیا های دیگر..... (2711378) (alef-4)
 
رضا
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۴۰:۲۹
توسعه بدون برنامه ایجاد نخواهد شد. متاسفانه مدیران این کشور خیلی دیر به فکر برنامه ریزی برای سالهای آتی کشور گرفتتند - البته سالهای جنگ تحمیلی یکی از متغیرهای اساسی در تاخیر بوده است ولی دلیل اصلی به نظر من نمی باشد . واز آن مهمتر اجرای هر برنامه میباشد . که با عرض تاسف از وقتی برنامه 1404 با اهداف خود برای کشور تعین گردید . مدیران اصلی کشور ( قوای اجرائی و مقننه و تا حدی قضائی ) با دید کاملا شخصی و بدون در نظر گرفتن اهداف ملی هر کدام با دید خود کشور را اداره کردنند که نه تنها در مسیر اهداف تعیین شده نبود بلکه از برخی اهداف نیز دور شده ایم . پیشنهاد میکنم برای در صورت امکان پیگیری برنامه توسعه کشور در یک سازمان فراجناحی کنترل و پیگیری شود. (2711379) (alef-4)
 
مهران
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۴۴:۲۸
آقا - معلم - 43 ساله - بوشهر
باسلام . باید علت را در میزان همت مسئولان حکومتی در هر سه قوه برای « بازپس گیری معوقات بانکی - مالیات عادلانه از همه ، خاص و عام » جستجو کرد. لازمه ی هر موفقیت ، انضباط در فعل و صداقت در قول است . جناب دکتر ! در مملکت ما دیده ای ؟؟؟؟؟؟؟؟ (2711390) (alef-4)
 
سهراب
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۴۵:۲۲
کارمند اهل خرم اباد 52ساله باسلام خدمت اقا دکتر ایشان خودشان که در امر مملکتی قرار دارند بهتر میدانند که یکی از عواملی که باعث شده مملکت نتواند به توسعه برسد ضعف مدیریت مسئولین بوده که از همه مهم تره ولی عواملی وجود داره که میشه انهارا هم بیان کرد یک افراط گری بعضی از اقایون در سیاست داخلی وخارجی دشمنی با کشورهای پیشرفته ورابطه با کشورهای فقیر وعقب مانده به عنوان مبارزه با امپریالیست وحمایت از کشورهای فقیر که البته در وجود فقر در همین کشورها هم جای بحث باقیه در ضمن نداشتن یک خط مشی درست در اداره مملکت در دنیا با عوض شدن دولتها مسیر یشرفت کشور تغییر نمیکند اما در ایران هرکه میشه رییس جمهور یا نماینده مجلس کل مسائل سیاسی واقتصادی هم بهم میخوره تمام کارهای کرده شده از نو بازسازی میشن اینها هزینه های هنگفتی برای مملکت دارد مخصوصا در چند سال گذشته با ان همه درامد ما نه تنها پیشرفت نکردیم بلکه دچار بدترین تهدیدهای داخلی وخارجی هم شدیم از تحریم گرفته تا دشمنی با دنیا اینها همه عواملی هستش که مانتوانیم به ان توسعه که باید دست پیدا کنیم ودر اخر دشمنی که بین سه قوه همیشه پیش میاد وهیچ کدام ان دیگری را قبول ندارد وهرکس که به عنوان رییس جمهور انتخاب میشه با سدی از مخالفتهای اقایون روبرو میشه که نتواند به موقع به وعده های داده شده جامه عمل بپوشاند وتا زمانی که اینگونه ادمها می توانند وارد دستگاهای اجرایی بشوند وضعیت به همین منوال باقی میماند (2711392) (alef-4)
 
فاریابی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۵:۴۹:۴۵
مرد.52سال شهر جیرفت کارشناسی بازنشسته آموزش وپرورش
با سلام . دشمنی امریکا با انقلاب اسلامی . تحریمها .دخالت سیاست در زمینه رشد یافتگی . سیاسی کاری قوای حاکم .با سیلی صورت را سرخ نگه داشتن .عقب ماندگیهای دوران قبل . سلطه استعمار .انشاء الله به جمع بندی خوبی برسی وهیئت حاکمه برای جبران همت به خرج دهد . و واقعیتها را باور کند. که شرمنده تارخ ونسل آینده نباشیم .موفق با شید (2711409) (alef-4)
 
مصطفی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۰۳:۵۸
مرد،28 ساله،تهران،کارشناس بازرگانی بخش خصوصی.بدون توسعه یافتگی اجتماعی و برقراری آزادی اجتماعی در نوع عالی آن توسعه یافتگی معنی ندارد که در ایران متاسفانه حکومت به مردم به دید سرپرست و پدر فرزندی نگاه میکند نه به عنوان اینکه خود بخشی از جامعه ست.تعیین تکلیف برای مردم در تمام زمینه های اقتصادی، فرهنگی،سیاسی و غیره دلیل عمده ای در عدم توسعه نیافتگی ایران پس از سالها تلاش است.مثلا اگر ما جامعه ای آزاد داشتیم و مردم حق کامل بیان داشتند و روزنامه ها و رسانه ها آزاد بودند آیا در دولت قبل آن همه فساد میشد؟نه!چون اطلاعات آزادانه در گردش نبود و نیست فساد اتفاق میافتد.همچنین اگر آزادی وجود داشت و هرکس میتوانست آزادانه و بدون ترس حرف خود را بیان کند آیا شاهد آن همه عقده و عصبانیت در سال 88 بودیم؟باز هم نه!اگر آزادی اطلاعات وجود داشته باشد آیا باز هم شاهد رانت خواری و ویژه خواری خواهیم بود؟نه!ما با محدودیت فقط صورت سوال را پاک میکنیم.این همه فساد اخلاقی در جامعه که در حال خشکانیدن جامعه است و به مرز انفجار رسیده است را چگونه باید حل کرد؟حکومت میگوید کدام فساد؟!!!اینجا فسادی نیست و فقط در غرب فساد هست و بس!!!
مشکل ما مشکل اقتصادی نیست.عدم توسعه یافتگی را باید در عدم وجود آزادی جست استاد.کشورهای عربی هم توسعه ی اقتصادی دارند ولی آزادی ندارند ،آیا آنها توسعه یافته اند؟نه!ریشه ی تمام مشکلات ما عدم وجود آزادی است. (2711448) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۰۷:۳۳
به همان دلیل حرام خوانده شدن دوش حمام. کلا توسعه با نوآوری ممکن می شود و تا وقتی فرهنگ ایرانی به نحوی است که به هر چیز جدیدی اول نه می گوید و بعد از یک دهه آن را می پذیرد دوران گذار طولانی می شود. در ایران ما به هر نوآوری از بیمه گرفته تا اینترنت پر سرعت همیشه نه گفته ایم (2711457) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۱۹:۴۱
آقا، 54 ساله، کارشناس صنعتی: دولت تنها مسول برنامه ریزی و تصدیگری در امور توسعه زیر بنایی است. اگر بیش از این کند موجب کند شدن کار و اصراف منابع میگردد. سایر امور می بایستی از طریق بخش خصوصی غیر رانتی و غیر شبه دولتی انجام شود. (2711477) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۲۷:۵۷
آقا،26 ساله،تهران،کارناسی ارشد
علت طولانی شدن گذار جامعه ایرانی این است که هیچ تمایلی برای گذار از این مرحله در هیچ کس دیده نمی شود.
اول اینکه این تمایل در مسئولین وجود ندارد زیرا، برنامه های توسعه ای بسیار سطحی است و با تغییر مسئولین این برنامه ها تغییر می کند و مثلا ایجاد برنامه توسطعه ای دراز مدت مثلا پنجاه ساله (حتی 10 ساله) در این کشور بسیار خنده دار است.
روحیه پیشرفت و سعهود و خود باوری در بین آهاد جامعه بسیار کم رنگ شده و امید به آینده ای رنگ باخته است
سوم وجود فساد های زیاد در چندین سال اخیر و افشاشدن هر روزه آن و حتی مواجهه با آن در زندگی روزمره موجب بی اعتمادی مردم شده و دیگر هیچ کسی تلاشی برای گذر از وضع موجود نمی کند
چهارم اینکه روحیه جمعی از بین رفته و خود خود خواهی بر جامعه حاکم شده بنابراین به جای تلاش برای پیشرفت جامعه تلاش برای پیشرفت فرد حاکم شدو و در واقع کسی زرنگ شناخته میشود که بتواند سر مردم ، قانون جامعه و سایرین را کلاه بگذارد و از این بابت سود زیادی را نصیب خود کند.
در آخر دو رکن بسیار موثر در این مقوله آموزش و پرورش و صداو سیما هستند که مسائل حاشی ای را پررنگ تر از اصلی ها نشان داده و تلاشی برای نزدیک کردن مردم به مسیرپیشرفت ندارند که هیچ آن ها را از این مسیر دور تر هم پیاده می کند.
در یک کلام دلیل اصلی این مساله کم رنگ شدن هم بستگی ملی و امید به پیشرفت است. (2711493) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۳۳:۰۹
اقا 52 ساله مشهد حسابدار

توسعه یافته نخواهیم شد در حالیکه اکثریت قریب به اتفاق جامعه ما بخصوص مدیران بخش عمومی گسترده کشور هنوز معنای درست بهره وری در زمان سرمایه و نیروی انسانی را درک نکرده اند.

توسعه یافته نخواهیم شد تا زمانی که کار و تلاش در جامعه فضیلت نشود .

توسعه یافته نخواهیم شد تا زمانی که دست دولت از بنگاه داری قطع شود.

توسعه یافته نخواهیم شد تا زمانی که عنصر رقابت واقعی در همه عرصه های سیاسی اجتماعی و اقتصادی حاکم باشد.

توسعه یافته نخواهیم شد تا زمانی که رانت وجود دارد.

یک مثال از هدر رفت سرمایه و زمان و کارهای نمایشی بی محتوا خدمت شما عرض می کنم و بیشتر مصدع نمی شوم :

من کارشناس یک شرکت پیمانکاری هستم و اغلب برای کنترل پروژه به شهرها و روستاها مراجعه می کنم یک نمونه از جذب بودجه عمرانی را که هم اکنون پروژه اش را اجرا می کنیم بعرض می رسانم .

هم اکنون در حال اجرای خط انتقال و توزیع اب در چند روستا هستیم این شبکه به فاصله 15 سال سه بار اجرا شده است و ما چهارمین بار در حال لوله کشی هستیم برای چهارمین بار!!!

در تقربا تمام پروژه های اب و جهاد کشاورزی بلا استثنا این وضعیت وجود دارد گاهی که به مذاکرات مجلس در مورد بودجه گوش می دهم همه این تلاش ها افسرده ام می کند از بس مضحک است که نماینده بیچاره نمی داند سرنوشت این بودجه به کجا خواهد رسید.

ما سرمایه ها را فقط دفن کرده ایم دریغ از یک طرح مطالعه شده و جامع !

چقدر هم جوش می زنیم چرا بودجه عمرانی کم است و بودجه جاری بالاست!

خوشحال می شوم مشهد تشریف بیاورید و دو طرح در دست اجرا یکی سه تکرار از چهاد و یکی سه تکرار از اب روستایی را بازدید بفرمایید حتما برای روشنگری در مجلس هم مفید خواهد بود و دلیل توسعه نیافتگی ذهنی و اجتماعی و اقتصادی اشکار است. (2711501) (alef-4)
 
هاشمی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۳۳:۵۸
آقا، 27 ساله، کارشناس مهندسی فناوری اطلاعات: واقعیت این است که ما در بسیاری از زمینه ها، نه تنها پیشرفت نداشته ایم بلکه بسیار پسرفت داشته ایم. مثلا نرخ بیکاری مردان، آمار بالای طلاق، رشد چشمگیر جرایم، کاهش درآمد خانوار، اعتیاد، کیفیت بسیار ضعیف دانشگاه ها، آموزش و پرورش مسموم به تفکرات فمینیستی و ... . لذا اینکه بگوییم چرا «دوره گذار جامعه ایرانی به توسعه یافتگی» را اصلا من قبول ندارم. چون ما اصلا در مسیر توسعه یافتگی حرکت نکردیم. بلکه روشنفکران ما یک سری حرف های مدرن غربی را به اسم پیشرفت به خورد ما دادند.ولی امروز برای محققین و پژوهشگران مشخص شده است که اینها دروغ و فریب برای «اهداف فراماسونری» بوده است.
دانشگاه های ما جاهلیت مدرن آموزش می دهند و اکثر فارغ التحصیلان آن از سطح علمی و فنی پایینی برخوردارند. پزشکان ما، فقط می آموزند هرچه غربی ها گفتند حفظ کنند و در روزنامه و تلوزیون تکرار کنند. معلمان و مدرسان ما موظفند فقط آنچه آموزش و پرورش در سرفصل دروس گنجانده آموزش دهند.معماران ما هیچگونه الگوی هدفمند و مثبتی را برای طراحی ساختمان ها مد نظر قرار نمی دهند.
ما به اسم پیشرفت، زنان را خانه ها بیرون آوردیم ولی پس از سی سال دیدیم که روز بروز بر خیانت و فساد و فحشا و سخت شدن ازدواج و زندگی مجردی و طلاق و بیکاری و کم درآمدی مردان و ... افزوده شد. آیا از ابتدا این مسئله درست بود؟
ما به اسم پیشرفت دختران و پسران مان را به دانشگاه فرستادیم ولی چیزی که در نهایت دیدیم تاثیر نامطلوب آن بر سطح زندگی، دین زده شدن جوانان، رواج تفکرات غربی، بی انگیزه شدن جوانان به آرمان های انقلاب و بالا رفتن سن ازدواج و مجرد ماندن بسیاری از دختران و زنان بود. آیا این مسئله از ابتدا درست بود؟
نتیجه گیری: الگوهای توسعه ای کشور ما اصلا توسعه دهنده نیست بلکه ویرانگر است. چون طراحان آن «فراماسونرهای ایرانی» هستند و «اهداف فراماسونری» مد نظر آنهاست. آنها معیارهای دینی و فرهنگی و سنتی جامعه ایرانی را مد نظر قرار نمی دهند و هدف شان تنها یک چیز است: رواج نهیلیسم و آنارشیسم در جامعه ایرانی!
با تشکر (2711504) (alef-4)
 
مجید ب
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۴۴:۱۹
مرد بازنشته 52 ساله لیسانس با سابقه 30 سال مدیریت در بخشهای مختلف 16 ساله بودم که وارد جنگ شدم 51 سال داشتم که بازنشسته شدم خراسانی ام :
آقای دکتر پیشرفت مملکت را در زمینه بعضی علوم دفاعی و خدمات پزشکی نباید نادیده گرفت لیکن عدم رشد سریع در سایر زمینه ها نتیجه اهمال مدیران بالا دستی در توجه به توصیه های امام راحل ره از جمله نگذارید انقلاب به دست نا اهلان بیفتد و البته شاید تعبیر نادرست منظور ایشان نزد افکار عمومی بوده چرا گه ایشان اشاره داشته اند و متفکران باید این اشارات را موشکافانه بررسی و جامه عمل می پوشاندند ،بنده فکر میکنم یک اشاره ایشان در باب نا اهلان مدیران ک تجربه ، سیاسیون تازه به دوران رسیده ، مدیران بی تجربه سیاسی کار مردم خوار !انقلابی نماهای مقدس نمای تشنه و ندیده ،دشمنان قسم خورده انقلاب که با نفوذ خود در بدنه دولتها کاری ترین ضربه ها را به دولت های سست عنصر بلحاظ نداشتن برنامه مدون برای اداره امور کشور در طی یک دوره چهارساله ،تملق و ارائه آمار های دروغین به مدیران ستاد ی،و در یک کلمه : عدم جرات متخصصین و کسانیکه میتوانند با رعایت سه اصل اساسی ( صداقت ، صراحت و سلامت ) مشکلاتی پیش روی برنامه ها را نزد خاص و عام بیان نمیند و موضع صریح بکیرند ناراحت می شوید لیکن بگذارید بگویم آیا خود شما که به اعتقاد بنده هم میدانید هم میخواهید و هم میتوانید امکانش برایتان فراهم هست که با بزرگان کشور با رعایت سه اصل اساسی مطرح شده نظراتتان را در میان بگذارید یک مطلب آخر در این مملکت متاسفانه آقت زده سیاسی که دل رهبری عزیز را نیز بدرد آورده اند مهمتر از همه متاسفانه در صف و میانه افرادیکه دارای این سه مشخصه باشند جایگاه ندارن بدانند بخواهند و بتوانند. (2711533) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۴۵:۲۰
مرد،30ساله،تهران،کارشناس مدیریت بازرگانی
از دلایلی که میتوان به تاخیر در این مرحله اشاره کرد عدم برنامه ریزی منسجم در این خصوص می باشد. کشور ما از نظر برنامه ریزی مشکلات بسیاری دارد و حتی برنامه های موجود هم با تغییر قوه های مجریه و مقننه دستخوش تغییر می شوند که این یک ضعف برای اداره امور می باشد . برای حل این مشکل باید برنامه ها بصورت استراتژیک،بلندمدت،میان مدت و کوتاه مدت به تفکیک زمان،مکان و بودجه اختصاصی تعریف شوند و قوای مقننه و مجریه سعی در اجرای هرچه بهتر این برنامه ها نمایند نه اینکه بطور سلیقه ای هر گرایشی برنامه های خود را پیش ببرد.
دیگر مورد مهم در این خصوص اقتصاد بیش از حد وابسته به نفت و خام فروشی می باشد که این مورد نیز باید با برنامه ریزی صحیح سهم خود را در اقتصاد کوچک کند و بجای آن تولید علم و تکنولوژی و صدور آن ، گسترش توریسم،فرآوری مواد خام و اصلاح نظام های مرتبط با اقتصاد جایگزین شود. (2711534) (alef-4)
 
ی-م
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۶:۵۰:۰۹
مرد 60 ساله لیسانس مهندسی یزد در ایران متاسفانه عده کمی کارمی کنند و عده زیادی میخورند دستگاههای موازی بسیار زیاد است و بدون مسئولیت یعنی حواشی کار در ایران بسیار زیاد است تغیر دائم سیاستها از دولتی به خصوصی و بر عکس که جز ایجاد هزینه بهره ای ندارد باید سیاستها تدوین شود و رئیس جمهور نتواند انرا تغییر دهد تغییرات احمدی نژاد در امور مملکت باعث یک عقب گرد شدید بود نبودن سیاست در زمینه واردات که باید از جایی هماهنگ شود و ماشین الات وارداتی باید کپی سازی شود تا سرمایه مملکت بیهوده به هدر نرود یعنی همه پیشرفتها به سیاست گزاری ها بر میگردد که متاسفانه زیگزال است چون بر اساس استفاده اشخاص تعریف میگردد (2711556) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۷:۰۸:۱۹
رضا، 39 ساله، تهران. مهندس فنی.
با سلام، مهمترین دلیل اینه که نوع حکومت ایران نوعی جدید است (جمهوری اسلامی) و این حکومت مبنایی اعتقادی دارد. لذا در بسیاری از زمینه ها خواسته است که الگوهای جدید ایجاد کند و از الگوهای اجرا شده کشورهای دیگر الگو برداری نکند. به زبان دیگر، میخواهیم چرخ را از نو اختراع کنیم.
از سوی دیگر در مواردی هم که حاضر شده ایم از نمونه های دیگر الگو بگیریم، با توجه به برتری تعهد نسبت به تخصص، مدیرانی را به کار گمارده ایم که در سطح اول مباحث مربوطه نبوده اند. (2711602) (alef-4)
 
حمیدرضا شایگانی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۷:۳۶:۴۰
با سلام خدمت استاد ارجمند؛
بنده پدری 45 ساله هستم ؛ بیش از 20 سال سابقه کار جدی در زمینه تحلیل و طراحی سیستمها و شبکه های کامپیوتری دارم ؛ فارغ التحصیل از یکی از دانشگاههای دولتی معتبر با بیش از 35 سال قدمتِ تاسیس. در از ابتدای تولد در تهران ساکن هستم و هنوز در منزل پدریم و همراه با ایشان زندگی میکنیم.

همه زمان سابقه کارم را در ارتباط با سیستمهایِ بانکی و در تعامل با بانکهایِ دولتی و خصوصی بدست آورده ام. تدریس هم میکنم.

در خصوص سوال حضرتعالی و پاسخ آن :
سوال : چگونه است که دوره گذار جامعه ایران به توسعه یافتگی طولانی شده است؟

پاسخ بنده :
1- ابتدا لازم است مفهومِ جامعه را مد نظر قراردهیم. با توجه به اینکه جامعه نیز مانند هر ساختار اجتماعی متشکل از اجزای خاص خود است لذا باید دید آیا جامعه ایران نیز دارایِ ساختارهایِ لازم جهتِ رشدِ منجر به گذار بوده یا هست تا آنگاه به این مطلب بپردازیم که اصولا آیا گذاری برای جامعه ایران درحال وقوع و انجام است و در نهایت به این نتیجه برسیم که مدت زمانِ لازم برای طی نمودن گذار توسط یک جامعه با شاخص های نرمال چه میزان است و آنگاه ببینیم آیا مدت دوره گذار جامعه ایران طولانی تر از استانداردهای نرمال است یا نه!
در این زمینه بنظر میرسد جامعه برای تعامل و تکامل نیاز به ساختارهای متعارفی علاوه بر قوایِ حاکم است؛ بدین شرح : همانطور که بدن انسان یا هر ارگانیم یا سیستم یا نهادِ زنده برای تعامل به ساختارهایی از قبیلِ « سیستم عصبی و تصمیم گیری ؛ سیستم و ساختارهای نظارتی و نیز ساختارهایِ مولد ؛ ساختارهایِ ارتباطی و ... و ...و.... دارند ؛ جامعه هم در یک مدلِ جامع تر و پیچیده تر نیاز مندِ همه این ساختارها میباشد. هر اندازه که این ساختارها موجود و کامل تر باشند آمادگیِ بالقوه جامعه برای حرکت به سویِ تعالی محیا تر است و برعکس هرگاه یکی یا چند تا از این ساختارها به هر علت و سببی موقتا یا بطور دائم از بین برود یا متوقف شود این امر موجبِ تاخیر یا عدم آمادگی جامعه برای تکامل و شروع مرحله گذار میشود.
- بر طبق آنچه گفته شد با توجه به اینکه جامعه ما تنها دارای یک ساختارِ ناقصی به نامِ سیستم حکومتی با قوای مختص به آن فارغ از صحت و سقم عملکرد آنها می باشد و سایر ساختارهای متعارفی در آن هنوز یا بوجود نیامده است ویا بسیار ناقص و معیوب هستند بنظر نمیرسد بتوان امیدوار بود که در چنین جامعه ای اصلا امیدوار به شروعِ دوره گذار بود.
2- در قیاس با بدن انسان ؛ جامعه ما از نیرویِ حکومتی یا همان سیستمِ عصبی با نواقصِ بسیاری برخوردار است ؛ قوایِ سه گانه بسیار ناقص و متناقض هستند که بر رویِ هم تنها سیستم عصبی را شکل میدهند! چیزی به نام مغز که قابلیت تشخیص و تمیز و فراگیری یا کنترل و نظارت بر عملکردِ خود و سایر ساختارهارا داشته باشد در جامعه نداریم؛ و در بسیاری از مراحل و لایه هایِ اجتماعی ؛ هنوز تواناییِ تشخیصِ خودی و غیر خودی؛ برقراری امنیتِ تعامل بین قوایِ حیاتی و ... در این سیستم وجود ندارد. در قیاس با یک شبکه یا سیستم کامپیوتری نیز جامعه ما نیاز مندِ بیش از یک سیستم عامل است ؛ ساختارهای ارتباطی و ساختارهای مولدی در این جامعه یا وجود ندارد ویا بطور مداوم در حال از بین رفتن است؛ هیچ ارتباطی بین طبقاتِ مختلف اجتماعی وجود ندارد؛ هیچ سازمانی بصورت اجتماعی مسئولیت همه چیز را نمیتواند بر عهده بگیرد و به همین قیاس میتوان رشد یک بعدیِ یک ساختار را مشابه رشد سرطانیِ یک عضو در بدن ویا گسترش بی رویه یک بخش از سیستم کامپیوتری و کندی بیش از حد سیستم تشخیص داد. لایه های مختلف اجتماعی بدون هیچ مهندسی یا ساختاری در یک فضایِ انباشتگی ؛ روی هم رسوب میکنند و موجب ازبین رفتنِ لایه های زیرین میشوند. بنظر میرسد جامعه ایران دارایِ یک ساختارِ ارباب رعیتیِ فرسوده از یک بعد و یا یک ساختارِ قبیله ایِ بهم ریخته از بعدی دیگر است.
3- هر گاه جامعه ایرانی به عدم وجودِ ساختارهایِ لازم ؛ از درون خود پی ببرد و با این شناخت از خویشتنِ خویش برسد که نیازمندِ تعاملی سازنده در بین اجزایِ داخلی خود از یک سو؛ و تعاملی سازنده با سایر جواع بشری از سویِ دیگر است آنگاه میتوان گفت که به درک لازم برای ایجاد ساختارهایِ متعارف یک جامعه سالم رسیده است. تنها پس از این مرحله است که میتوان گفت جامعه ایران با تصمیم به ایجاد چنین ساختارهایی در بدنه اجتماع ممکن است به مرحله گذار نیز برسد. شروع ایجاد این ساختارهای اجتماعی مانند احزاب سیاسی ؛ سندیکاهایِ اجتماعی و اقتصادی و .... آغازِ راه است و گذار به توسعه وقتی معنی می یابد که جامعه شروع به تحول در بدنه اجتماعی خود نماید؛ این گذار ممکن هم هست هیچگاه اتفاق نیافتد ! رسیدن به این تصمیم نیازمندِ شناختِ درونی جامعه است و با کپی برداری از خارج از جامعه امکانپذیر نیست ؛ سوابق چنین کپی برداریهایی نشان دهنده یک واقعیت تاریخی است و آن اینکه رشد سریع و ناهماهنگِ جامعه فقط موجبِ بروز انقلابهایِ دوره ای میشود نه تعالی اجتماعیِ سازنده.
4- برای رسیدن به چنین شناختی؛ لازم و قطعی است که دانشمندان و محققان حوزه جامعه شناسی پیشقراولان این عرصه هستند و مسئولیت اصلی نیز بر عهده همه اندیشمندان در حوزه های علوم انسانی است. بدونِ تعامل و فعالیت اندیشمندانِ حوزه علوم انسانی ؛ فارغ از نوعِ دینِ خاصِ یک لایه از اجتماع ، هرگز جامعه در آینده ای قابلِ دسترس و بصورتی انتخابی به درک درونی از واقعیات اجتماعی نخواهد رسید. اما اندیشمندانِ حوزه های دیگر نظیر پزشکی (به دلیل شباهتهای بی نظیر جامعه و فرد از نظر ساختار) و علوم کامپیوتر (به دلیل توانایی در شبیه سازی فرآیندها) می توانند این گذار را هدف مند و منسجم نمایند و آسیب شناسی آنرا قبل از وقوع آسیبهای احتمالی انجام دهند.

امیدوارم بتوانم از رهنمودهای حضرتعالی در این زمینه بهرمند شوم؛ با اینکه بزاعتِ علمی لازم را در علوم اجتماعی ندارم اما بسیار علاقمند به علوم انسانی بخصوص روانشناسی و جامعه شناسی هستم و بسیار مفتخر خواهم بود تا بتوانم قدمی هرچند بسیار کوچک در خدمتگزاری به میهن عزیزمان بردارم. با آرزوی سعادت و موفقیت شما در این عرصه و آرزوی توفیق خدمتگزاری به شما و همه اندیشمندانِ دلسوزِ میهنمان ایران.
از سایتِ محترم و وزین الف بسیار سپاسگزارم که زمینه برخورداری از نظرات صاحب نظران را فراهم آورده است. (2711659) (alef-4)
 
حسین
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۷:۵۰:۱۹
حسین ندیری کارشناسی مدیریت دولتی ازکرج
مشکلأت سیاسی در داخل وخارج دلیل مهمی میباشد
عدم انجام برنامههای نوشته شده دراین زمینه که بخشی ازان بدلیل نبود متخصصین در جایگاه خود یعنی تفسیم مشاغل براساس تخصص نبوده
تقدم مسایل سیاسی بمسایل اقتصادی برای مسیولین وجناح های مختلف بطری که هدف فقط راضی کردن مقطعی مردم بوده است (2711688) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۰۹:۲۶
مرد،40 ساله ،اصفهان،کارشناس الکترونیک
ببه نظر بنده متاسفانه سوال یک ایراد اساسی داره و اون اینکه منحنی توسعه یافتگی در ایران را ندیده میگیره و مثلا اگر قبل از انقلاب شیب مناسبی رو به توسعه یافتگی داشتیم ولی بعد از انقلاب این شیب کند و گاها متوقف و حتی منفی شد.
پس با توجه با این مساله بنده کندی این روند را در ترکیب حکومت با مذهب پس از انقلاب میدونم چونکه اصولا مذهب سنتی گرایانه عمل میکنه و توسعه را به شکلی که شما تعریف کردید قبول نداره و در جایی که تعریف دیگری از توسعه مبنا باشه توسعه به همون سمت شکل میگیره. (2711737) (alef-4)
 
رضا
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۰۹:۴۳
مرد-50سال-لیسانس-تبریز
سلام-1-ایرانی موجودی غیر سازمان پذیراست2-برنامه ریزان در ایران به اصول اولیه برنامه ریزی آشنا نیستند و با آزمایش و خطا کشور را اداره میکنند3-مردم در امور کشور مشارکت ندارند که وضعیت احزاب و سازمانهای مردم نهاد نشانگر آن است4-بدبینی افراطی میان ملت و حکومت در طی تاریخ5-مقدم دانستن منافع فردی بر منافع ملی و.... (2711738) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۱۶:۵۳
اقا، چهل ساله، تورنتوي كانادا، دكتراي تخصصي شيمي:
اول به اين سوال پاسخ دهيم كه چه چيز باعث شده است ما تصور كنيم ايران درحال حركت به سمت توسعه يافتگي است و يا بايد در حال حركت به سمت توسعه يافتگي باشد؟ پاسخ ليست بلندبالايي خواهد بود شامل وجود منابع طبيعي، منابع انساني، موقعيت استراتژيك، وضعيت اقليمي و جغرافيايي، سابقه تمدن طولاني، و ....
سوال دوم اينست كه چگونه ما نتوانسته ايم از اينهمه امكانات استفاده كنيم؟ ايا فقط دست استكبار جهاني و امپرياليسم و دولتهاي غربي و شرقي دخيل بوده است كه ما را استعمار كرده اند؟ اگرچه مناسبات بين المللي به نوبه خود وضعيت داخلي را تحت تاثير قرار ميدهد ولي انچه اين تاثير را باعث ميشود يا موثر ميكند و يا بيشتر ميكند ويا اجازه ميدهد وضعيت و مناسبات داخلي كشور است.
در داخل كشور اكثر مواقع منافع شخصي، حزبي و جناحي بر منافع ملي مقدم داشته ميشود و همچنين منافع كوتاه مدت بر منافع بلندمدت مقدم شمرده ميشود. برنامه هاي استراتژيك تخيلي و بلندپروازانه در سازمانها ريخته ميشوند بدون اينكه مديران سازمان خود را مقيد به اجراي ان بدانند و با تغيير دولت و مدير اين برنامه ها گاهي به كلي فراموش شده و يا عوض ميشوند. به طور كلي مشخص نيست در توسعه يافتگي ميخواهيم به كجا برسيم؟
همچنين مشخص نيست چگونه ميخواهيم به پيشرفت دست پيدا كنيم. نظام اموزشي كه سالهاست دستخوش تغييرات شكلي است و در محتوا هم نيازهاي جامعه اصلا درنظر گرفته نشده است و تازه هميني هم كه هست به بدترين شكل ارائه و تدريس ميشود.
به اينها قانون گريزي، ايدئولوژي زدگي، سياست زدگي، و عوامل ديگه رو هم ميشه اضافه كرد. (2711752) (alef-4)
 
امید
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۴۹:۱۵
آقا، 30 ساله، دانشجویدکترای اقتصاد، علت عدم توسعه یافتگی اقتصاد ایران و یا به عبارت بهتر عدم پیشرفت اقتصاد ایران را می توان در موارد زید جستجو کرد:
1. آنچه اکثر اقتصاددانان در دانشگاه های ایران آموزش می دهند به هیچ وجه مطابق با وضعیت جامعه ایران نمی باشد متاسفانه طبق عقیده اکثر این اقتصاددانان اقتصاد علمی جهان شمول است و هر انچه در اقتصاد سرمایه داری بیان می شود برای ایران نیز قابلیت اجرا را دارد. حال آنکه به عقیده خود اقتصاددانان سرمایه داری تحقیقات و نتایج حاصله فقط در شرایط خاص خوداین کشور ها باتوجه به فرهنگ این کشورها استخراج شده است نه با توجه به فرهنگ کشور ما.
2. مشکل دیگر را باید در اعتقادات وباور های اقتصاددانانی دانست که اعتقادی به اقتصاد اسلامی و اقتصاد مقاومتی نداشته و ندارند و تنها معیارشان برای ثبات بازار واگذاری همه امور به دست نامرئی بازار است حال آنکه بازاری خودش را تسویه می کند که در شرایط رقابتی باشد نه شرایط رانت و عدم شفافیت اطلاعات.
3. متاسفانه اکثر این اقتصاددانان حتی به اصول اقتصاد لیبرال هم به صورت کامل اعتقادی ندارند. به عنوان مثال طبق یکی از اصول سرمایه داری همیشه نرخ بهره باید به اندازه دو الی سه در صد بالاتر از نرخ تورم باشد حال آنکه در ایران وقتی نرخ تورم پایین می آید هیچ وقت صدایی از این اقتصاددانان شیفته غرب در مخالفت با نرخ بهره های بالای بانکی ابراز نمی شود.
4. مشکل اساسی دیگر راباید در نظام بانکداری کشور دانست که فقط قید اسلامی رابه یدک می کشد و درغالبی به ظاهر اسلامی متاسفانه به صورت علنی ربا می دهد وربا می گیرد، البته هر چند در ظاهر عقود را اسلامی جلوه می دهند ولی باطن این عقود همان اثرات ربا را دارد وبه هیچ وجه با عدالت ا سلامی سازگار نیست.
5. مشکل اساسی دیگر را می توان در نبود نظام اطلاعاتی به هم پیوسته در کشور دانست. به عنوان مثال فردی که کالایی را وارد کشور می کند متاسفانه اطلاعات این فرد و میزان ونوع کالایی که وارد کشور می کند، به صورت آنلاین و حتی در اکثر مواقع آفلاین نیز در اختیار سایر نهادهای نظارتی ومالیاتی نمی باشد به همین علت است که برنج هندی که کیلویی 1300برای وارد کننده تمام می شود کیلویی 4000 تومان به فروش می رسد. (2711821) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۴۹:۵۳
وحید رضایی کارشناس سرمایه گذاری 36 ساله تهران: بسیاری از مفاهیم بین المللی نزد مردم ایران دارای تعبیری کاملاً متفاوت است اما فاجعه زمانی آغاز میشود که این برداشت ادبی به جای اصلاح از طریق اساتید به صورت معکوس از طریق جامعه بر اساتید تاثیر می گذارد. یکی از این مفاهیم توسعه یافتگی است. شاید بهتر بود نخست سوال میشد که به نظر شما توسعه یافتگی چیست سپس در صورتی که بیش از نیمی از پرسش شوندگان از درک مشترکی برخوردار بودند فاصله بین آن تعریف مشترک و شرایط موجود را بررسی میکردیم و در صورت وجود شواهد دال بر فاصله معنی دار، سوال آقای دکتر را مطرح می کردیم.
در درجه دوم شاید بهتر باشد در بین اهداف کشور به دنبال آن باشیم که ببینیم توسعه یافتگی دارای چه اولویتی می باشد.
در مرحله بعد باید ببینیم توسعه یافتگی دارای چه ویژگیهایی برای همه ذینفعان است.
حال می توانیم دیر شدن توسعه یافتگی را تحلیل کنیم. (2711823) (alef-4)
 
حسن
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۹:۲۰:۱۸
55ساله فوق لیسانس از تهران مردمانی که خانه خود را بیش از کشورشان دوست

داشته باشند هیچ زمانی کشورشان به توسعه نمی رسد این موضوع در تمام ابعاد

اقتصادی و فرهنگی وسیاسی و... را کنترل می کند (2711893) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۹:۲۹:۳۶
30 تهران مرد فوق لیسانس فلسفه-نبود فهم و درک مشترک میان رهبران با جامعه درباره همراهی و همکاری برای هدف مشخص-احساس دانشمندی و تفاخر و عدم حس نیاز به اموختن تجربه های دیگران از سوی رهبران و مردم-نبود یک الگوی توسعه ملی و دینی معقول منطقی و از همه مهمتر تجربه شده و دستیافتنی-عدم باورمندی در رهبران و مردم به درک برتری علوم انسانی بر علوم دقیقه در رسیدن به توسعه و پیشرفت-اولویت بیش از اندازه به توانمندی های مهندسی و بی بهرگی از توانمدی بومی فکری و فرهنگی و.... (2711919) (alef-4)
 
عزیزاله قاسمی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۹:۴۵:۱۵
با سلام این جانب 62 ساله مدرس دانشگاه رشته مهندسی صنایع بر این باورم

که یکی از مهمترین دلایل طولانی شدن زمان توسعه یافتگی کشورمان کاهش

سرمایه اجتمایی ( اعتماد و مشارکت) بعد از جنگ 8ساله است. بررسی های

آماری انجام شده, افزایش آمار جرم, گریز سرمایه از کشور,آمار افزایش چک های

برگشتی,مهاجرت نخبگان,تعداد پروندههای مالی در دادگاها تنها تعدادی از

شواهد کاهش سرمایه اجتمایی در دو دهه گذشته میباشد. لذا بایستی علل

کاهش سرمایه اجتمایی رامورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار داد. بنظر اینجانب

کاهش سرمایه اجتمایی ناشی از ناکارامدی قوای سه گانه مجریه مقننه و قضاییه

در دوره های مختلف است چرا که منافع سیاسی ویا گروهی خود را بر منافع ملی

ترجیح میدهند . منازعات سیاسی توان کشور را درجهت حرکت به سمت توسعه

بشدت کاهش داده است, بنابرین وحدت در تمام ابعاد و داشتن اهداف واستراتژی

مشترک بین تمام گروهای سیاسی در رابطه با توسعه کشور صرفنظر از دید گاه

سیاسی می تواند موانع توسعه را تا حدود زیادی کاهش دهد.


با تشکر عزیزاله قاسمی (2711947) (alef-4)
 
بهروز
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۹:۵۲:۱۷
آقا، شاهرود،۳۲ساله، کارشناس ارشد بیوتکنولوژی. عدم توسعه سیاسی به مفهوم اینکه مردم در حاکمیت اثر گذار باشند.
یک دلیل دیگر اینکه هدف اصلی حکومت بیشتر ایدیولوژیک است و بیشتر به دنبال پیاده سازی اهداف انقلاب است. اصلا هدف واقعی حکومت توسعه اقتصادی نبوده است (2711959) (alef-4)
 
ابوالفضل صدقی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۹:۵۴:۵۰
آقا، 28 ساله، طبس، کارشناس ارشد برق: در یک جمله نگاه کوتاه مدت. در همه این سال ها به جای ارج نهادن به نظرات و نتایج تحقیقات نخبگان و کارشناسان، راه حل های مقطعی و زودبازده برای حل مسائل و برنامه ریزی های کلان مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که کشورهای توسعه یافته برای هر طرح زیربنایی، اقتصادی، صنعتی و ... مدت زیادی روی بهره وری اقتصادی و اجرای آن به علمی ترین نحو ممکن صرف می شود در ایران تنها به دنبال کاهش هزینه سرمایه گذاری به هر قیمتی هستیم. از دیگرسو این مساله موجب "سرخوردگی" جامعه علمی کشور و مهاجرت آن ها به جایی که ایده ها و آموخته هایشان کاربرد داشته باشد شده است. یک مثال بارز خودروسازان داخلی هستند، که پس از سال ها انحصار و در واقع دوپینگ فوق العاده نسبت به رقبا حتی نمی توانند یک خودروی با کیفیت آن هم بدون اتکای به خارج و قابل رقابت (حتی به لخاظ قیمتی) تولید نمایند. (2711963) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۰:۲۰:۳۱
فرزادرکنی -تهران-45 سال-مذکر-مهندس مکانیک
چون رسیدن به توسعه پایدار تمام هم و غم مسولان نبود که بخواهند درراه آن تلاش کنند و یا به عبارت دیگر بخاطر نگاه ایدئولوژیک معیارهای توسعه یافتگی پذیرفته شده نرمال بین المللی را نپذیرفتند و آن را خلاف آرمان های خود یافتند.از سوی دیگر آرمان گرایی و نگاه ایدئولوژیک موجب تقابل با جامعه بین المللی گردیدواین تقابل طبیعی بود که موجب صرف انرژی از سوی مسوولان گردد برای خنثی سازی آن
همه این موارد سبب به درازا کشیده شدن این پروسه گردیده -می گردد و به احتمال فراوان تا آینده نامشخص و طولانی خواهدکشید. (2712026) (alef-4)
 
على اكبر مهدوى
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۰:۵۵:۵۴
سلام من مهدوى هستم كارشناس اپتومترى در مورد سوال دكتر سبحانى اول اينكه ما استاد سرمايه سوزي بخصوص در منابع انساني هستيم دوم براي ذهن ولو مخالفمان احترام قايل نيستيم سوم منافع ملي در حد منافع جناحي پايين امده چهارم دروغگو رياكار ونزول خوار شديم و اخر براي توسعه پايدار تمام منابع طبيعي را داريم نابود ميكنيم مثل درياچه اروميه (2712127) (alef-4)
 
رسول مشهدی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۱:۵۶:۳۶
با سلام و عرض ادب خدمت آقای سبحانی
توسعه یک فرآیند چند جانبه است که پیشرفت جوامع در یک شاخه باعث عبور از دوره گذار نخواهد شد .بنابراین اگر در یک جامعه توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی و توسعه اجتماعی باشد ره به جایی نخواهد برد.مشکل جامعه ما هم همین است.یک دولت می آید و فقط دغدغه توسعه اقتصادی دارد و از توسعه سیاسی و اجتماعی غافل میشود.دولت بعدی فقط اولویتش توسعه سیاسی است .یک دولت هم تمام برنامه ریزیهای دولتهای قبلی را به هم ریخته و هیچ جیز و هیچکس را قبول ندارد و نه توسعه اقتصادی و نه توسعه سیاسی و نه توسعه اجتماعی دغدغه اوست و به بهانه بازگشت به شعارهای اولیه انقلاب و با یک ادبیات تهاجمی چه در سطح داخلی و جه در سطح خارجی با تمام دنیا در افتاده و با پشت پا زدن به تمام قواعد و قوانین داخلی و خارجی کشور را به لبه پرتگاه میبرد.از کسی که نویسندگان برنامه پنجساله توسعه را دارای مبانی فکری لیبرالی و سکولار می داند انتظار اجرای آنرا نباید داشت.
خلاصه کلام برای توسعه ابتد به یک برنامه بلند مدت دقیق و همه جانبه نیاز داریم.یک یا چند برنامه میان مدت و مجریانی که به این برنامه ها پایبند باشند و آنرا دور نزنند. (2712230) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۲:۱۳:۲۹
مرد،۲۷ساله،ساری،کارشناس مهندسی معماری(درحال حاضر دانشجوی فوق لیسانس رشته برنامه ریزی پیشرفته سیستم های شهری، آلمان،اسن).
به نظر اینجانب، در هیچ دوره سیاسی ارتباط مستحکمی بین نظام سیاسی و نظام اجتماعی برقرار نبوده، بالاخص در دودهه اخیر فاصله بین نظام سیاسی و مردم بسیار زیاد شده است، و عامل اصلی به نظر اینجانب سیاست یکطرفه حکومت ها در اعمال فشار اقتصادی حداقل در طول پنجاه سال اخیر و بطور ویژه در سی سال اخیر یکی از مهم ترین این عوامل می باشد. یک مثال کوچک، دستگاهای کلان اقتصادی کشور در نهادهای کاملا غیر پاسخگو به دولت و مجلس قراردارند و به اذعان بسیاری از کارشناسان گردش و درآمد مالی این نهادها که همگی از منابع ملی ارتزاق می کنندو بسیار فراتر از درآمد نفت می باشد، به هیچ وجه حاضر به پرداخت مالیات نمی باشند، ولی دولت به دلیل عدم توان مقابله با این نهادها، در نهایت فشار مالیاتی را بر اقشار کم درآمد و کارمند وارد میکند تا کمبود و کسری بودجه را جبران گند.
مورد دوم، عدم توجه دولتها به برنامه های بلندمدت در کشور می باشد، بطوری که در دولت نهم بوضوح شاهد بودیم، معاون اول رئیس جمهور اعلام فرمودند، ما به برنامه چهارم چندان اعتقادی نداریم و خودرا ملزم به اجرا نمیدانیم. البته این موارد در دولتهای گذشته هم وجود داشته ولی نه در این حد که یک برنامه توسعه بلند مدت که توسط مجلس و نهادهای عالی حکومتی به تصویب رسانده اند رو بطور کل زیر سوال ببرند.
نتیجه گیری، عدم اعتماد مردم به دولت، عدم اختیارات کافی دولت در حوزه شفاف سازی مالی، عدم توجه دولت ها به برنامه های بلند مدت و کوتاه نگر بودن دولت ها در ایران عامل اصلی عقب ماندگی تاریخی ما میباشد. (2712260) (alef-4)
 
خسروسلجوقی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۲:۲۱:۴۵
آقا، 55 ساله، تهران، کارشناس برنامه ریزی: هنوز توسعه یافتگی مورد توافق مسئولین جامعه نیست حتی اختلاف بر روی واژه که پیشرفت را جایگزین توسعه کنیم یا خیر؟ اختلاف است.
اول هدف مشخصی که مورد توافق مسئولین و مردم قرار بگیرد و برای نیل به آن تلاش شود وجود ندارد به همین دلیل رهبر معظم انقلاب نیز هر سال یک شعار را مطرح می کنند و ما مردم شعاردوست هم فقط هزینه می کنیم و اول سربرگها را تغییر می دهیم و کلی پلاکارد و بنر و امثالهم تهیه می کنیم و تا بتوانیم برای اینکه اثبات کنیم چقدر به مقام معظم رهبری اعتقاد داریم همایشهای هزینه دار می کنیم و تا سال تمام می شود و مجدد یک شعار دیگر و روز از روز دیگر و نتیجه این شعارها جز هزینه برای کشور بنظر فایده نداشته است.
اگر رهبری به این شعار خود معتقد باشند همانند مالزی برای بیست سئوال روی همین یک شعار انتخاب شده که عملا هدف نظام است متمرکز و هر ساله امثال بنده را بازخواست می کردند که نتیجه اقدامات عملی چه شد؟ و در کجا هستیم؟ برنامه چیست؟ بالاخره امثال بنده سر و کار گذاشتن مردم و مسئولین را یک سال و دو سال ممکن بود ادامه دهیم و اتفاق بیافتد ولی یک روز افراد چاپلوس و بی برنامه مثل بنده مشخص می شدند و افراد دلسوز و توانمند بر سکوی قدرت قرار می گرفتند و دوغ و دوشاب مشخص می شد .
لذا یکی از راهکارها این است رهبر معظم انقلاب بر روی شعار اقتصاد مقاومتی متمرکز شوند و دیگر شعار جدیدی را مطرح نفرمایند و تا به نتیجه رسیدن همین یک قلم برنامه پیگیری صادر فرمایند. و از ایجاد هزینه خودداری بفرمایند.
دوم کشور راهبرد مشخصی ندارد و در هر موضوعی می خواهد ورود پیدا کند تازه انهم از نوع اول شدن و این شوخی بیش نیست اگر هر کدام از این کشورها را بررسی کنیم در یک یا دو سه موضوع خاص تمرکز و برنامه ریزی کرده اند و آنجا تمرکز کرده اند که مزیت و فرصت جهانی داشته اند و متاسفانه ما پس از انقلاب از ترس تحریم دشمن در همه امور خواستیم خودکفا شویم و در هیچی هم خودکفا نشدیم و دشمن نیز در طی این سی و اندی از انقلاب شکوهمند اسلامی هم می گذرد به انحای مختلف تحریم کرده است ولی با همه این تفاسیر بدون خودکفا شدن هم از این رفتار و کردار شیطانی هم توانستیم به لطف خداوند و کوشش جوانان و مردم نجیب عبور کنیم بطوریکه از این تحریمها هم خودشان بیشتر از ما متضرر شدند و حال برای مذاکره باید اقدام کنند. (2712277) (alef-4)
 
امین
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۲:۴۵:۰۶
آقا - 38 ساله - تهران - کارشناس ارشد مهندسی عمران
انتظار توسعه یافتگی حقیقی از کشوری که یک تحول ایدئولوژیک را تجربه کرده و در ساختار قدرت نیز این رویه را ادامه داده معقول نیست. حتی شوروی سابق با پیشرفت های نظامی و صنعتی، به دلیل داشتن نظام ایدئولوژیک توسعه یافته نشد که هنوز هم نتایج آن در روسیه و سایر جمهوری های مجاور دیده می شود. به نظر بنده جمع میان توسعه و نظام ایدئولوژیک ممکن نیست و چنین تجربه ای را در جهان نیز سراغ ندارم. (2712316) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۲:۵۶:۵۹
مرد،27،بندرعباس،لیسانس اقتصاد،به نظر من دو علت دارد اول اینکه دولتها روی برنامه بلند مدت توسعه کار نمیکنند و علت ان هم شاید می توان در رضایت مردم در برنامه کوتاه مدت دید و دوم همیشه مخارج خودت دولتها (ذات)بیشتر از منابع توسعه بود. (2712343) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۳:۲۴:۴۶
مرد 42ساله ازیزد کارشناس مدیریت دولتی وکارشناس حسابداری وامور مالی با توجه به حدود17سال کار حسابداری در انواع شرکتهای خدماتی تولید توزیعی انواع شرکتها به نظر این بنده حقیر چنددسته عامل هستند
1-قانون در کشور ما مفهومی ندارید اگر قانون اشتباه هم باشد باید به ان تازمانی که قانون است عمل نمود وبعد هم یکشبه عوض کردن این قانون اشتباه خود بزرگترین اشتباه است وباید ان را اصلاح نمود نه عوض وبه ان هزار تا تبصره چسباند جهت دور زدن قانون یک ماده قانونی که ده تا تبصره ندارد شما نمایندگان بعضی از قانونهای که تصویب کرده اید بخوانید خودتان می خندید چون تبصره دوم کل ماده واحده را ابطال می کند جالبه هیچ فکرش کردید
2-نبود قانون ونبود پایبندی مدیران ارشد مدیرکل ها وزرا حتی خود نمایندگان وحتی شخص رئیس جمهور موجب می شود که هر سال بر اساس یک طرز فکر وراهکار عمل کنیم انوقت این می شود حال وروز مال
3-ونتیجه دو مورد فوق این می شود که ما در طول انقلاب براساس فکر ومنافع کشور خودمان عمل نکردیم در راس مملکت وقتی خواستند برنامه 5ساله یا 20ساله یا حتی دو سال تدوین کنند گروه های وافراد پس از تصویب خودراپایبند وملزم به رعایت کردن ان نمی دانستند ما همیشه وحالا براساس تفکر احساسی وعقل احساسی تصمیم گرفتیم وعمل کردیم مثلا عراق به کشور ما تجاوز کرد این همه جوانان کشور که برای اینده کشور بود کشت این همه خسارت به بار اورد وپس از قبول صلح ومتجاوز شناختن این کشور ما از حق خودمان برای گرفتن غرامت کوتا امدیم وهیچ غرامتی نگرفتیم ولی کویت غرامت خود را گرفت در مقابل ما سیمان ماسه درجه یک برای ابادانی عراق می فرستیم وحتی پول برای امام حسین نه برای عراق هر فرد زورا می بایست 22دلار برای ابادانی عراق بدهد برای چه ولی کویت غرامت می گیرد
حالا کویتی ها که به عراق میروند بیشتر احترام دارند ما پول نفت وهمه چیز به سوریه می دهیم ولی سوری ها درفرودگاه با ما چه برخورد دارند
وباز اخرین نتیجه این که می بایست فرد کاردان را به کار گرفت در حالی که 80درصد مدیران ما کارادان ومدیر نمی باشند وتعهدی در قبال قانون برای خود نمی دانند خود شاهد بودم که به دستور یک مقام ارشد چطورقانون راهنمایی ورانندگی زیر پا گذاشته شد وشما هم نمایندگان تا موقعی که درامدتان وهزینه یتان مشخص نباشد نمی توانید نمایندگی کنید والسلام (2712405) (alef-4)
 
مجتهدی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۳:۴۶:۵۳
مرد، 45 ساله، تهران، کارشناس برق: در کشور ما برآیند نیروها مساوی یا کمتر از صفر است و این علت عقب گرد ماست (2712445) (alef-4)
 
سید هادی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۱:۱۸:۲۵
مرد 63 ساله شغل آزاد ساکن تهران ـ جناب دکتر مگر پس از انقلاب برنامه ای به استثنای قانون اساسی برای تغییر ساز وکارهای نظام شاهنشاهی با هدف حفظ منافع غرب توسط شاه واذنابش با تحقیر وتکذیب مردم ، به جمهوری اسلامی با هدف رشد کرامت وعزت مردم برای نیل به مدارج عالی انسانی ، طراحی و اجراشد ، که حالا بتوانیم بگوئیم چرا دوره گذار طولانی شده ؟ . قطعا تحولی در نظام اداری ومدیریت کشور وقوانین مادر صورت نگرفته والا شاهد افزایش مستمر فساد و بی اعتمادی وتحقیر وتکذیب مردم در سازمان های به شدت متورم وزاید دولتی نبودیم .طی سی وپنج سال گذشته هیچ برنامه مدونی که مدیریت کشور را به صورت جامع دیده باشد وبراساس اهداف نظام طراحی شده باشد را نداشتیم . اصلاحات جزئی ووصل وپینه ای ، آنهم با حفظ ارکان عوامل به وجود آورنده خرابی کشور وتوسط کارگزاران همان سیستم ، هیچگاه مارا به مقصود نخواهد رساند . این سئوال در ذهن امثال اینجانب به پاسخ نرسیده که مگر اسلام برای اداره کشور طرح وبرنامه وقانون وساز وکار ندارد ؟ اگر دارد که دارد ، پس چرا نظام اداری شاهنشاهی همچنان پابرجا وقوانین ما فقط با تقلید از اجانب تصویب می شود ؟ البته قبول دارم که قوانین اسلام را نمی توان در بستر اداری موجود اجرائی نمود ، لذا شاهد هستیم که رهبر معظم انقلاب بارها از فاصله داشتن کشور با آنچه که باید باشد را گوشزد فرموده اند . این روزها در مجلس قانون بودجه مورد رسیدگی قرار گرفته ، آیا اگر دولت مسئول اداره کشور باشد نیازی به بررسی بیش از 80% مطالب مطروحه همچون مقدار سهمیه قیر خیابان ها ومدارس و...در مجلس می باشد ؟ . آیا اسلام برای اداره جامعه نظام وسیستم وبرنامه برای اخذ مالیات ندارد که رفته ایم از کفار تقلید ومردم ناتوان را متقلب وفراری از دادن مالیات معرفی می کنیم ؟ آیا واقعا 100% بخش خصوصی ما می خواهد مالیات ندهد که از آنها با چانه زنی ویا طبق اصلاحیه اخیر اظهارنامه برآوردی می خواهیم مالیات بگیریم ؟ آیا دراین قانون کوچکترین بهایی به کرامت وعزت مردم داده ایم ؟ اصلا از اول انقلاب تا حالا کدام قانون به دلیل مغایرت با کرامت انسان ها طبق اصل دوم قانون اساسی رد شده است ؟ . باید گروهی فرهیخته از حوزه ودانشگاه وسایر اقشارآگاه به مبانی حکومت اسلامی با قرائت حضرت امام (ره ) و بزرگانی همچون میرزای نائینی بدون داشتن مسئولیت اداری نسبت به طراحی وتدوین نظام اداری وقوانین مادر اقدام وبرنامه زمان بندی تحول سیستم فعلی به سیستم مطلوب جمهوری اسلامی را ارائه نمایند . (2712584) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۲:۳۹:۵۸
آقا. 30 ساله. آلمان. دانشجوی دکتری
مهمترین مساله در ایران نداشتن هدف است.
این مساله در ایران به خوبی حس میشود که با جنجال سازی نمی شود کشور توسعه یافته داشت و همه مردم سعی در مراعات و همراهی دارند. به نظر ولی بی برنامگی و تعجیل در مدیریت کلان کشور باعث شده هر از گاهی به سمت و سویی کشیده شویم.
به عنوان مثال صنایع مادر و تولیدی باید به هر قیمتی شده زنده و پویا نگه داشته شود و با تزریق دانش روز (ارتباط با مراکز دانش کشور و دنیا)، نیروی فعال و متخصص، توجه به امکان توسعه به صورت متعادل در سطح کشور و تبلیغ مناسب برای کالای تولیدی امکان رقابت برای آنها ایجاد شود.
در کنار صنایع مادر، صنایع وابسته و جدید نیز میتوانند امکان رشد بیابند.
برای توسعه باید برنامه بلند مدت داشت و همه نیروها به دور از هر گونه تعصبی این اهداف را دنبال کنند. (2712614) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۳:۱۸:۲۹
مرد لیسانس سمنان بازنشسته
1 - در کشور ما مردم هنوز درک درستی از توسعه پیدا نکردند و تا زمانی که این بینش به عنوان انگیزه در مردم ایجاد تحرک نکند قطعا توسعه شکل نخواهد گرفت و سرمایه. اعم از نیروی کار. ابزار کار. و زمان به هدر خواهد رفت.
2 - دولت به عنوان نیروی محرکه توسعه باید. نقش خود را به درستی ایفا کند و این امر. به دو دلیل میسر نشد اولا به دلیل نداشتن چشم انداز دور برای توسعه. و دوم به دلیل سیاست زدگی بدنه مدیریت کشور ( دولت) . و تا زمانی که مدیریت کشور دستخوش تحولات سیاسی باشد؛ با روی کار آمدن هر دولت جدید، راههای رفته دولتهای قبل دستخوش تغییر می شود و یا در نیمه راه رها می شود. و لذا مدیریت کشور باید از گرایش‌های سیاسی دور گردد و در این بخش. تخصص حاکم شود.
3 - ایجاد تعامل با دنیای بیرون. مخاصمه و جنگ و قهر. و خودکامگی. آفت توسعه هست. و لذا یکی از ارکان توسعه تعامل با دنیاست و در این حوزه متاسفانه کشور ما بسیار هزینه پرداخت می کند. بعنوان مثال بعلت عدم تمرکز مرجع تصیم گیری در مملکت ما در یک موضوع آقای دولت باید حرف دیپلماتیک بزند ولی می بینیم فلان فرمانده یا فلان مشاور یا فلان امام جمعه حرفی را می زنند که هزینه اش را مردم باید بپردازند
4 - توسعه نیازمند به پشتیبانی هست و پشتیبان توسعه ایجاد فضای امن از طرف قوه قضاییه می باشد ؛ که متاسفانه این قوه به هیچ نحو نه توانمندی علمی. و نه قدرت عمل دارد که نمونه اش فسادهای بی حد و حصر می باشد.
و سخن آخر بقول یغمای جغتایی :
درد اگر درد من و سینه اگر سینه توست
البته آنچه به جایی نرسد فریاد است (2712619) (alef-4)
 
سینا
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۵:۱۷:۵۶
آقا ، 44 ساله ، کانادا ، کارشناس ارشد مهندسی
در مقدمه بحث تعریفی از کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته ارائه شده که پاسخ را در همان تعریف می توان یافت .
1- در وحله اول ایران برنامه ای برای توسعه ندارد. البته به اسم برنامه داریم ولی نه ماهیت آن شبیه برنامه است (چرا که حاوی اهداف است ولی در مورد چگونگی تحقق آن نکته شفافی ندارد) و نه مانند برنامه جدی گرفته می شود (فوانین بسیاری تصویب می شود که معارض با آن اهداف است)
2- در ایران به دلیل مشکلات ساختار سباسی و ایدئولوگ بودن نظام اساسا توسعه هرگز هدف تبوده ونخواهد بود بلکه توسعه اقتصادی در جایی که منافات با سایر ارزشها (واقعی یا غیر واقعی ) نداشته باشد تنها بلا اشکال است و نه چیزی بیش از این
3- تنها در دو مقطع سازندگی و مهرورزی دولتها با شعار اقتصادی به میدان آمدند که در مورد اول مخالفین توسعه را ناسازگار با عدالت و سایر ارزشهای انقلابی برشمردند و در مورد بعدی سازندگی فرهنگی و ارزشی توسط خود دولت اقتصاد را قربانی کرد .
4- تنها دورانی که تمام مقامات ارشد نظام رسیدگی به معیشت را مهم دانسته اند دولتی بوده که با شعار اصلاحات سیاسی آمده که از قضا شاخصهای اقتصادی بهترین وضعیت را داشته اند

یعنی طولانی شدن روند به دلیل عدم اهتمام به انجام آن بوده این ابزار در مقاطعی برای ایجاد امید در جامعه با انحراف اذهان از امور دیگر مورد استفاده قرار گرفته و هر گاه ضروری نبوده مردم به خوردن اشکنه و یک وعده غذا در روز و ... توصیه شده اند (2712631) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۷:۲۸:۱۴
چون واقعا دوره گذاری وجود نداشت. یه سری شل کن سفت کن های غیر علمی و سلیقه ای بود. و البته به قول معروف همه اش هم تقصیر دوست ناباب نیست, چون زغال خوب هم تاثیر خودشو داره. هیچ احساس مسئولیتی و هیچ برنامه مشخص و مدوونی وجود نداره. هرچی هم بحث علمی و آکادمیک بر فرض داشته باشیم , بدنه میانی دولت و ساختار سیستم اجرایی هر سه قوه , نمیتونه یا نمیخواد اجرا کنه. دلیلش میتونه عدم آگاهی , عدم آموزش لازم , عدم اشراف به اطلاعات و نیازهای واقعی و البته مهمتر بی انگیزگی مدیران بعد از رده معاون وزیر تا مدیران کل و معاونین اونها در رده استانی باشه. مثل عدم وجود یک طرح آمایش استانی , عدم وجود شاخص ها و آمار استاندارد و قابل بررسی و تبدیل به طرح و برنامه اجرایی. (2712721) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۷:۵۲:۱۴
آقا، 35 ساله، تهران، مدیر عامل یک شرکت اینترنتی: جناب آقای دکتر اگر یک شرکتی زیانده باشد و در حال ورشکستی، سهامداران سراغ آبدارچی و یا نگهبان آن شرکت نرفته تا آنها را مواخذه کنند بلکه مدیر عامل مسئول اصلی بد عمل کردن آن شرکت میباشد و اوست که باید پاسخگو باشد. آیا فکر میکنید در فضایی که نتوان مدیر عامل شرکت را مسئول بد عمل کردن شرکتش دانست هرگونه تلاشی جهت بهبود آن شرکت نتیجه میدهد یا اتلاف وقت هست؟ (2712753) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۸:۰۴:۱۲
مرد,27 ساله,شیراز,لیسانس مکانیک,کشاورز: از دید بنده مهمترین عامل عقب ماندگی نداشتن برنامه ای منسجم و یا سلیقه ای برخورد کردن با برنامه های توسعه یافتگی مصوب است عامل بعدی عدم استفاده از کارشناسان خبره در زمینه های اقتصادی و نداشتن یک سیستم نظارتی مستقل و برخورد سیاسی با رکن چهارم دموکراسی در کشور می باشد. (2712766) (alef-4)
 
alireza
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۸:۰۸:۱۷
آقا،26ساله ، کرمانشاه ، کارشناس
قدرت های جهانی برای بدست اوردن منابع هیدروکربوری و شرایط خاص جغرافیایی در تخریب روحیه خودباوری (همجوشی و تلاش ) و خرابکاری علیه نظام های خودباور در این مملکت از تمام اقدامات استفاده کرده اند و بسیار در کاهش نرخ رشد موثر بوده است (2712771) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۸:۱۴:۲۱
آقا، 50 ساله، تهران، كارشناس ارشد صنايع: من فكر مي كنم هر امري را بايستي فرموله كرد در موضوع مذكور اگر گام به گام حركت كنيم خواهيم داشت:
1- ماموريت اصلي
2-اهداف كلاني كه ما را به ماموريت اصلي خواهد رساند
3-بومي سازي اهداف توسط سازمانهاي متولي
4-برنامه ريزي و اجر
5- اندازه گيري پيشرفت كار
به نظر مي رسد مراحل 1و2 داراي كمترين مشكلات و مراحل بعد به ترتيب سخت ترين و پرمانع ترين مراحل باشند. عمده مشكلي كه وجود دارد 1-بحث نظارت است كدام مدير كل يا مدير عامل به علت عدم نايل شدن به شاخص هاي هدفگزاري شده بازخواست مي شود و احيانا" بركنار مي شود؟
2- نبودن فضاي آزاد نقد و اظهار نظر در دستگاهها
متاسفانه فضا طوري است كه كسي به خاطر از دست دادن شغل يا به اصطلاح بريده شدن روزي اش جرات اظهار نظر و نقد ندارد. (2712777) (alef-4)
 
ناشناس
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۸:۱۴:۳۳
آقا، 55 ساله، استاد دانشگاه: به نظر اینجانب دلیل عدم توسعه به فرهنگ جامعه و معضل اصلی آن دروغ گویی بر می گردد. زیرا اگر دروغ نباشد؛ دیگر دزدی نیست، همه به هم اعتماد خواهند داشت که در فعالیت های اقتصادی خیلی اعتماد مهم است و مشاهده می شود که چرا در دین ما دروغ مادر همه گناهان خوانده می شود
در حالی که در فرهنگ کشورهای غربی و پیشرفته دروغ بسیار ناپسند و غیرقابل بخشش شمرده می شود. دزدی های بیت المال بعنوان مثال اعتماد مردم به اقتصاد کشور را سلب نموده و در نتیجه مردم از مالیات و یا کمک مالی به موسسات دولتی (اجرایی و تحقیقاتی) اجتناب می کنند. در حالی که در کشورهای پیشرفته عمده بودجه دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی با مبالغ اهدایی مردم اداره می شود. (2712778) (alef-4)
 
mithra
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۸:۲۰:۰۵
مرد - 52 ساله - تهران - مدیریت اجرایی:
توسعه فرآیندی است که اجزا آن در ارتباط کاملا دینامیک با یکدیگر هستند. چرخ دنده های توسعه، در چرخشی دائمی هستند. آنچه در کشورما باعث تطویل و یا شاید توقف آنها شده اعمال نیروهای فیزیکی و مکانیکی بیرون از فرآیند است.
مثال : در بخش اقتصادی تولید غذا، پوشاک ، ارتباطات ، خودرو، گردشگری، خدمات، و... اجزایی هستند که هم مولدند و هم توسعه دهنده که در باتجه به دینامیسم داخلی خود و فرهنگ نهادینه جامعه شکل و راه خودرا تعیین میکنند اما :
در خصوص پوشاک : نیروی خارج از فرآیند نوع، رنگ، جنس و... را تعیین میکند.
ارتباطات : صنعت ارتباطات توسط افرادی خارج از حوزه با دستور تغییر شکل میدهد
گردشگری : داستانهای فراوان ...
خودرو : هکذا
...
بدین ترتیب ، این عوامل مخرب مکانیکی ضمن خرد کردن چرخ دنده های توسعه ، دینامیسم توسعه را نیز که شامل خود اصلاحی و خود ترمیمی است هدف گرفته و از بین میبرند.
از نشانه های این رفتار : اطلاق صفات و شهارهای انگیزشی بدون معیار و غیر قابل اندازه گیری . کلماتی نظیر غیرت ، شور ، و .... که متر و اندازه ندارند. اما در خصوص امور علمی و قابل اندازه گیری ، مثلا رواشناسی ( در کسب و کار، تولید ، فرهنگ، و ..) بدلیل عجز در ارائه متر و اندازه فلسفه وجودی آنها را منکر میشوند.

و آخرین و مهمترین عامل : مخالفت به فرهنک و مفهوم توسعه : سیاستگذاران و راهبران ، مفاهیم مرتبط با توسعه ( اقتصاد و سیاست و مدرنیه و دمکراسی و ... ) را زیر آتش توپخانه ای قرار داده اند. در شرایطی که فقه ( به معنای آنچه در رسائل امروزی -در کلیه مذاهب -مطرح است ) هنوز ساده ترین تعریفی از تورم بدست نمی دهد ، مدعی داشتن سبک و نظر در اقتصاد است. بالطبع فرمول و راه حلی در خصوص مسائل آن نخواهد داشت. همانگونه در سایر موارد نیز همین رفتار ادامه دارد.
در کتاب رسمی یک استاد دانشگاه در باب کار آفرینی که مرجع رسمی آموزشی نیز قرار گرفته میخوانیم : " ابداع فقط در حیطه اختیارات الهی است و ما از نظر اسلامی نمیتوانیم ابداع را بپذیریم" . با این دیگاه آیا توسعه معنی دارد؟ (2712784) (alef-4)
 
امیر هوشنگ فلاح راد
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۹:۰۱:۰۵
دکتر امیر هوشنگ فلاح راد سن 66 سال با سابقه 39 سال تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد. این سوالی است که در یک یا دو خط نمی توان جواب آن را داد. جامعه ایرانی در مجموع نسبت به تغییرات مقاومت کرده و به سادگی آن را نمی پذیرد مخصوصا اگر تغییرات منوط به باز نگری سنت ها باشد. ما ایرانی ها به دلیل حافظه تاریخی بدی که داریم نسبت به خارجی ها و هر چیز که از خارج می آید با سوء ظن نگاه می کنیم و این سوء ظن توسط مسئولین ما تقویت می شود. مساله این نیست که منشاء این تغییرات از کشور های غربی باشد یا شرقی. ما حتی تغییرات اگر ریشه ژاپنی یا روسی هم داشته باشد به سختی می پذیریم. به همین دلیل کلیه تغییراتی که ریشه مادی و یا معنوی دارد با کندی در جامعه ایرانی وارد می شوند. مثلاً وقتی صحبت از دموکراسی می کنیم بلافاصله جبهه گیری کرده لیکن در بد ترین شرایط و با بالا ترین هزینه آن را با کلیه تبعاتش می پذیریم. نکته دوم اینکه ما خود را برتر از دیگران می پنداریم. چه در زمینه فرهنگ و چه در تمدن و غیره و دچار خود شیفتگی هستیم. این خود شیفتگی نیز به نوبه خود سبب تقویت قسمت اول این نوشتار است که ذکر شد. ناگفته نماند که رفتار و گفتار مسئولین به این امر دامن می زند چون آنان نیز اغلب دچار خود شیفتگی هستند. حتی اساتید ما به آنچه که خود تدریس می کنند ایمان ندارند. من به یکی از اساتید محترم که در زمینه محیط زیست محقق سرشناسی است تذکر دادم که شما در اتاق پذیرایی خود نیاز به 20 لامپ پر نور ندارید گفت من زحمت کشیدم که اینگونه زندگی کنم. سوم اینکه ما در تلفیق سنت ها و مدرنیته دچار سردرگمی هستیم و این سبب شده که بعضاً مسائل را بغرنج کرده و قادر به حل مسائل اجتماعی خویش نیستیم. به مساله ازدواج و مهریه و مراسم عروسی و غیره توجه کنید. کدام یک با زندگی مدرن سازگاری دارد. حال جوانان به این نتیجه رسیده اند که نباید ازدواج کنند زیرا فکر می کنند با این وضع نمی توانند. دنبال راه حل گشتن از میان متونی که صدها سال عمر دارند وقت تلف کردن است. علوم اجتماعی، تربیتی، اقتصادی، و بطور کلی علوم انسانی مدرن است که جوامع مدرن را می سازد. همان طوری که دانشمندان ژاپنی و چینی و غیره توانستند راه حلی برای تلفیق سنت و مدرنیته پیدا کنند ماهم می توانیم لیکن با بها دادن به دانشگاهها و محققین دلسوز و خبره دانشگاهی. البته نظرات بنده مربوط به توده های اصلی اجتماع و برخی از گروه های الیت دانشگاهی و حوزوی می شود و نظرم مربوط به تمامی مردم نیست. (2712823) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۹:۰۶:۱۴
چرابه توسعه مطلوب نمی رسیم
موانع آن چیست
مولوی میفرماید:
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما گفت، آنکه یافت می نشود آنم آرزوست
گله معروف که "کشوربرای من چه کرده " وپاسخ کشور که " توبرای کشورچه کردی " درهمه کشورهای توسعه یافته ویادرحال توسعه مطرح بوده وهست .
اندیشمندان متفق القول اند که " درتوسعه " نمی شود سه عامل "سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی " رانادیده گرفت .
اجازه بدهید اینگونه سوال طرح کنیم که " تاریخ ازدهه 30 تاکنون قویا به سه عامل سیاسی ، فرهنگی واقتصادی " پرداخته است ،اما ، درهمین دوران شاهد جنگها ، خونریزیها ، ظهورایدئولوژیهای نوظهور، شکستها وورشکستگی های بزرگ درحد کشورها و خلاصه آن جه که توسعه راکم رنگ کرده مواجه بوده است .
اهمیت این سه عامل برای ما نیز شناخته شده است ، اما با مدنظرقراردادن این سه عامل مهم "باید" به دنبال عامل توقف ویاموانع درتوسعه یعنی "عملکرد ، دیدگاه ورفتار "آحاد جامعه بود.
من قصدی درورود به سه عامل سیاسی ، فرهنگی واقتصادی ندارم ، چون اعتقادم اینست که این سه عامل عوامل پایداری ورونق اجتماعی هستند ودرمقابل به اهمیت ونقش بزرگتر سه عامل " دیدگاه ، عملکرد و رفتار " که عوامل بوجودآورنده سیاست ، فرهنگ واقتصاد هستند ، باید پرداخت .
نباید فراموش کرد که سیاست ، فرهنگ واقتصاد کارساز را دیدگاه ، عملکرد ورفتارجامعه می سازد .
واشکافی بازارکسب وکاردرکشورنشان می دهد که اقتصادکشور بدست فکر سنتی مردان وزنان ما شروع وپایه گذاری شده است واگردلیل موفقیت های مقطعی آن رابرای یک دوره کمترازنیم قرن وسپس نابودی آنرامطالعه کنید ، قطعا باین نتیجه می رسید که عامل موفقیت، کمبود درزمان تولید وظهورشکست، دلیل ورود کسب وکار به دوره کوهلت وتغییر ذائقه اجتماعی بوده است .
کوهلت به دلیل کوهلت عشق دردل ایجادکننده وتغییر ذائقه وجود نسل جوان تحصیلکرده بانگرش های صنعتی که بانظرات ایجادکننده نخست فاصله بسزائی دارد .
بیایید نخست نقش رفتارجامعه رادرتوسعه به بحث وگفتگوبگذاریم .
زیرا درتوسعه اقتصادی یک جامعه باید به شخصیت ، ذهنینت والگوی رفتاری انسانهای آن جامعه پرداخته شود .
زیرا تحول در شخصیت ، ذهنیت والگوی رفتاری آحاد جامعه ، باعث ظهورانسانهایی می شود که به بهترین وجه قادراست درجامعه پیچیده ودرحال تحول ازعهده نقش هایی که باوداده می شود برآید .
پس به نظر می رسد توسعه یافتگی یک کشورویا یک اقتصاد ، " انسان توسعه یافته " می خواهد .
حال ببینیم انسان توسعه یافته چگونه انسانی است .
قبل ازآن بیان مطلبی ازمعلم شهیردکترشریعتی رسایی مطلب روکمک می کند .
معلم شهيردکتر شریعتی میگوید:
در رستورانی در فرانسه مشغول خواندن روزنامه لوموند با سرمقاله کودتای بولیوی بودم،
متوجه شخصی شدم که به زحمت سرش را خم کرده صفحه ای را که کمی از صفحه مورد مطالعه من بیرون زده بود میخواند، گفتم کدام صفحه را میخوانید گفت صفحه سوم، صفحه اقتصادی،
گفتم این صفحه برای تجار و سرمایه دارهای بزرگ است،
از من پرسید شما چه کاره هستید که این مقاله را میخوانید، مال بولیوی هستید؟
گفتم نخیر، یک دانشجوی ایرانی هستم ، گفت بنده هم یک دانشجوی اسرائیلی هستم و ماهی 600 فرانک میگیرم و زندگی میکنم، گفتم با ارز چه کار دارید؟ گرانی و ارزانی فرانک بما ربطی ندارد،
گفت شما که مال گوشه دیگری از دنیا هستید و سیاستمدار هم نیستید ، اخبار بولیوی را چرا تعقیب میکنید ؟
من آدمی هستم که با ششصد فرانک زندگی میکنم، نوسان فرانک، لیره و دلار در همین زندگی ششصد فرانکی من تأثیر دارد ،
اگر ارزش فرانک بیاید پائین دو فرانک میشود دو فرانک و نیم این هم روی زندگی من اثر میگذارد.
براستی عقل ها مختلف اند ، و هر کس بنابر جنس ادراکی که دارد، دنیا را می بینید گفتم جنس عقلی که دارد، جنس عقل را خیال پردازی، نبوغ و الهام مي سازد.
اما انسان توسعه یافته چگونه انسانی است ؟
انسان توسعه یافته " تشکل گراست "
انسان توسعه یافته "دارای فرهنگ شناخته شده است "
انسان توسعه یافته به " مهارتها ، شایستگی ها ، نگرش ها ، ارزش ها ، شیوه های تفکر والگوهای رفتاری پیشرو برپایه اخلاق کسب وکار" معتقد است .
نباید فکرکنید این ویژه گیها باید فقط درمدیران وتحصیلکرده های ماباشد ، خیر بایدد درتمام سطوح جامعه نهادینه شود .
زیرا ، ، فراغت انسانهای حاضر درایستگاهای اجتماعی دیگر چون ادارات دولتی ، بانکها ،شهرداریها ، مدارس ، دانشگاها وخانواده وغیره بابی میلی ودوری ازاین ویژه گیها ، شما وکارآفرینی وعشق به توسعه راخسته ومأیوس می کند .
بنابراین ، مجموعه آحاد جامعه باید باتغییر واصلاح بطرف این ویژه گیها تغییردررفتار راباعث شوند .
اگرجامعه دچار عدم احساس وابستگی ملی شود .
اگرجامعه بی اطلاع ویاکم اطلاع ویابی اعتقاد ازاثرنقش توسعه اقتصادی ، فرهنگی وسیاسی درسطح خرد وکلان جامعه باشد .
اگرجامعه تهی ازعدم احساس نقش واهمیت وجود خود درتوسعه جامعه باشد .
آنگاه استکه جامعه تلاش درفرارازپرداخت مالیات پیدامی کند .
آنگاه استکه مشارکت درتأمین هزینه های توسعه ملی رامنبع درآمد وکسب وکارجدیدبرای خود می بیند .
آنگاه استکه بادوری ازعدل وانصاف وشعائردینی واخلاق کسب وکار به خواسته مشتریان ، به صدای آژیر آمبولانس ، وفرهنگ ترافیک وغیره ، بی اعتنایی می کند .
چراکه ، بی اعتقادی ناشی ازبی اعتمادی درجامعه حاکم شده است .
خالی ازلطف نیست درهمین جا عرض کنم ، خیلی ها درمقالات عریض وطویل به دلایل سقوط ارزش پول ملی درمقابل ارزش دیگرپول های ملی جهان بمیزان تا500 درصد درمدت بسیارکوتاه کمتراز 6 ماه پرداخته اند ، دلایل زیادی هم ازجنس تحریم سیاسی ، اقتصادی وغیره آورده اند ، اما واقعیت خیلی نزدیکترازاین دلایل گنگ وپیچیده سیاسی واقتصادی ومدیریتی است .
شما قطعا باید تئوری Z مدیریت ژاپنی رامطالعه کرده باشید .
نکته اساسی این تئوری آقای ویلیام اوچی به نقش وباور جامعه درتوسعه اقتصادی ، فرهنگی وسیاسی
زاپنی تکیه دارد .
گل واژه های این تئوری عبارتند از :
حمایت ازشاغلین درتمام دوران خدمت .
ایجاد صمیمیت وتفاهم عمیق درمیان آنها .
اشتراک مساعی درتصمم گیری .
اشتراک درمسئولیت وخودداری ازکنترل ونظارت نزدیک .
خوب ، نتیجه گیری آقای اوچی ازاین نکات درتئوری چیست جزاینکه "چطورشخص باید سازمان وحیات وممات آن راازآن خود ومتعلق به خود بداند وصادقانه تمام نیروی فکری وتواناییهای خودراصرف ایجاد بازدهی وتوسعه بیشترکند .
نتیجه اینکه ، پس نقش انسان درتوسعه جامعه همانقدرانکارناپذیراستکه نقش اعتماد او پایه هرتوسعه ای است .
شاید شما هم چون بسیاری از محققان دلیل مشکلات موجود وعدم توسعه یافته گیها رابه ضعف مدیریت نسبت بدهید ، که البته کاملا معقول ومنطقی هم هست ، زیرا درواقع اعتقادارید مدیران ضمن اینکه می توانند، حیات بخش سازمانها باشند ، تصمیمات ، استراتژیها وشیوه عملکرد آنها میتواند موجب کامیابی ویا اینکه موجب افول وبه ورطه نابودی رسیدن سازمان شود .
شخصا اعتقاددارم چنین نیست ، مدیران درایجاد بی اعتمادی اجتماعی بین احاد جامعه نقش زیادی راندارند .
کلید واژه تئوری آقای اوچی نیز صرفا روی " جلب اعتماد " آحاد سازمان ویاجامعه متمرکز شده است .
پس کلید درگنج حکیم " واژه اعتماد " ونقش بزرگی که دارد ، می باشد .
جادارد به این بیت حافظ علیه الرحمه کمی توجه مدیریتی بکنیم .
درخت دوستی بنشان که کام دل به بارآرد نهال دشمنی برکن که رنجها بی شمارآرد
چومهمان خراباتی ، به عزت باش با رندان که درد سرکشی جانا گرت مستی خمارآرد

اگرتوسعه مطوب رانیازجامعه میدانیم ، باید جامعه را به حساب بیاوریم .
جامعه امروز اعتمادش مشکل پیداکرده است وتا اعتمادش جلب نشود ، چیزی ازجمله توسعه اعم از، سیاسی ، فرهنگی واقتصادی وبازگشت قدرت پول ملی راشاهد نخواهیم بود .
برای ملموس ترشدن نقش اعتماد درتوسعه ویاعدم توسعه ویا سقوط ارزش پول ملی هرجامعه ای ، به شرایط امروز روسیه فدراتیو دقت کنید .
قدرت پول ملی روسیه درکمترازیکماه ازهردلار28 روبل به 74 روبل یم دلارسقوط کرده است ، چرا؟؟
آیا برای منابع فسیلی ( نفت ) ، صنایع ومعادن ، سیاست ویا سیاستمداران ودانشمندان آن اتفاقی افتاده است ؟ خیر، ازنگاهی دیگر بی اعتمادی دربین آحادجامعه نسبت به دولت ودولتمردان وقطعا اعتماد جامعه روسیه به توان برون رفت روسیه ازبحران موجود ، این بحران اقتصادی وسیاسی رابوجود آورده است .
آیا این باور واعتمادجامعه است که ، باید درجزء جزء آحادجامعه ملموس شود ، پس باید به واژه اعتماد اهمیت ویژه ای داد.
درشناسایی واژه " اعتماد " باید به کشف درست ویا نادرست ویااخلاقی بودن اعتماد بپردازیم زیرا ، هریک ازما ، اقدام خودرادرست وشاید اقدام دیگری را نادرست حداقل دراخلاق ، استدلال میکنیم .
پژوهشگری دراخلاق "درستی " هرچیزی رادرمیزان نشاطی که ایجاد می کند استدلال کرده بود وخود این استدلال رابه دلیل وجود چیزهای باارزش تر " رد " وآنرا اساس کشف نادرستی بیان می کرد .
مثلا می گفت ، جان انسان درنگاه اول بسیار وشاید باارزش ترین داشته انسان به حساب می آید ، اما براستی قبول دارید که هستند انسانهایی که جان انسان را به آن اندازه که ادعا می کنند ، باارزش نمی دانند ، زیرا ارزش زندگی را " مطلق " نمی دانند .
برخی میگویند " کیفیت " زندگی استکه اهمیت دارد ، نه " صرف " زندگی .
مثال جان آدمی یک نمونه ازبسیار است که ما آنرا باارزش می یابیم ، اما ارزش های دیگری وجوددارند که " اعتماد " رادرجامعه می سازند ویا پایدارنگه می دارند .
ارزش های دیگررا ببینیم ونقش آنها رادرلذت ادامه زندگی ارزیابی کنیم .
1- ارزش فکری : که با هوش ، روشن بینی ودانش محک زده شود .
2- ارزش دینی : که باشاخصه تقوا ، بندگی وایمان تعریف شود .
3 -ارزش سیاسی: که نماد آزادی وعدالت باشد.
4- ارزش اخلاقی : که صداقت ، انصاف ومهربانی رادرجامعه نهادینه کند .
5- ارزش اجتماعی : که بخشندگی ، ادب وگذشت رادرجامعه بنیان بگذارد .
6- ارزش اقتصادی: که امنیت اقتصادی ، سرمایه گذاری ومولدبودن راتضمین کند .
اگراعتماد رابه جامعه برگردانیم ، قدم های توسعه ورفع موانع وبهبود ثروت ملی ودرامد سرانه واقتدارملی ظهور پیدا می کند .


حال پاسخ سوال روشن ترباید شده باشد .والسلام (2712832) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۹:۱۱:۰۲
مرد،35 ساله، کارشناس کامپیوتر، مدیر عامل یک شرکت تولید نرم افزار
وقتی در سازمانی بخش عظیمی از سازمان رشوه دریافت کنند و این امر تا سطح مدیران ارشد آن سازمان پیش رفته باشد و همین قضیه در سایر سازمان ها هم وجود داشته باشد، آیا دولتی که پولی در بساط ندارد و قدرت و اختیار هم به اندازه کافی نداشته باشد می تواند با این حجم از فساد مبارزه کند؟

به طور مثال فرض کنید که در اداره مالیات ممیز های مالیاتی رشوه بگیرند به چه کسی باید شکایت کرد وقتی ردی از خود به جا نمی گذارند؟ چه تضمینی وجود دارد که شکایت بی طرفانه پیگیری شود و در خود مراحل دعوی کسانی رشوه نگیرند و از مسیر عدالت خارج نشود؟
آیا در این حالت شرکت ها بهتر نیست رشوه را بدهند؟ (2712845) (alef-4)
 
سید ابراهیم کراماتی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۹:۱۲:۱۶
آقای 42 ساله از شیراز وکیل دادگستری هستم و بنظرم پاسخ کوناه این است که در ایران کار به کاردان واگذار نشده و مناصب اقتصادی رانتی توزیع گردیده و سیاست گداریها در ایران جزیره ای و بخشی است ؛ مثلا هم زمان با اجرای سیاست حمایت از تولید داخل شاهد ورود بی رویه کالایی هستیم که سیاست حمایت از آن هم در حال اجراست و دیگر دلیل هم انزوای بین المللی است که ما را ناتوان از یارگیری منطقه ای و جهانی کرده به گونه ای که بیشتر کشورهای جهان را به چشم رقیب و دشمن می بینیم و تعامل بین المللی که امروز یک واقعیت است را از دست داده ایم و در عرصه داخلی هم جناح بندی و سهم طلبی و به یغما رفتن بیت المال توسط ظاهر الصلاح های دزد و متظاهر مزید بر علت شده است.
در جامعه ای که بی اخلاقی نهادینه شده و دزدی بیت المال زرنگی محسوب می شود ؛آیا جایی برای حرکت در مسیر توسعه یافتگی می ماند؟ (2712847) (alef-4)
 
عباس بیطرف
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۹:۳۵:۱۷
56 ساله بازنشسته فرهنگی :
به نظر اینجانب مشکل اصلی عدم توسعه یافتگی کشورمان این است که اکثریت
مردم کشور صرقا به فکر منافع شخصی خود میباشند و منافع اجتماعی را فدای
منافع فردی میکنند که این خود نشئات گرفته از این است که ما تا کنون در عملیاتی کردن دستورات و آموزه های دینی و مذهبی بسیار ضعیف عمل کرده ایم ؛ به عبارتی اسما مسلمانیم اما در عمل خیلی ضعیف وعقبیم (2712893) (alef-4)
 
M.H.M
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۹:۳۸:۰۸
مرد، 38 ساله، تبریز، کارشناس ارشد مهندسی.
عدم هماهنگی نظام با ملت. یعنی رهبر، دولت، مجلس و سایر مسئولین ایران (کل نظام) به دلیل عدم لیاقت، ناکارآمدی، وجود فساد، تهجر، عقب ماندگی، دشمن تراشی، فرافکنی، اتخاذ تصمیمات نامناسب در شرایط بحرانی و چندین علت دیگر از ملت خود فاصله شدیدی گرفته اند. در حالیکه ملت کاملا بروز بوده و مسائل را خیلی بهتر از مسئولین می فهمند. این فاصله و عدم هماهنگی باعث طولانی شدن و همچنین عقب رفتن چرخه توسعه یافتگی شده اند.
در جوامع توسعه یافته، نظام خود را با ملت هماهنگ می کند درحالیکه در ایران ملت مجبور است به خواسته نظام تن دهد که این اجبار باعث بسیاری از ناهنجاریها می گردد. (2712898) (alef-4)
 
هاکان
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۰۹:۴۷:۱۴
آقا، 31 ساله، مهندس الکترونیک؛ برای اینکه توسعه یافتگی نمود داشته باشد باید تولید داخلی زیاد باشد و از طرف دیگر صادرات کالا از درون کشور بیشتر از واردات باشد و این گردش مالی در کشور باعث توسعه یافتگی خواهد شد.
در کشوری که 60% درآمد آن از نفت است و عین همان پول خرج خود دولت می شود چگونه انتظار توسعه یافتگی دارید. وقتی دولت خود را مالک همه چیز می داند و از خصوصی سازی به نحو مطلوب هراس دارد قطعاً شاهد توسعه یافتگی نخواهیم بود از طرف دیگر فساد اداری و مالی در بدنه دولت هرگز اجازه توسعه را نخواهد داد . عدم برخورد صحیح و مناسب با مفسدان اقتصادی راه را برای سودجویان بیشتر باز خواهد گذاشت و راه دزدی را باز خواهد کرد و در نتیجه همه به دنبال منافع خود خواهند بود.

به نظرم با همه ی این تفاسیر تا اینجا هم خوب بوده. دیگه انتظار چی دارید؟؟؟؟ (2712908) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۰:۰۰:۵۰
آقا، ۴۵ ساله، ساکن تهران، عضو هیات علمی دانشگاه. بزرگترین مشکل پیشرفت وجود فساد گسترده در جامعه است. هر بخشی از اجتماع را نگاه کنید گریبانگیر فساد بزرگی است. در چنین حالتی هیچ برنامه ای به درستی قابل اجرا نیست و همه قواعد راهی برای دور زدن دارند (که معمولا غیر رسمی و زیر میزی است). بگذارید به دانشگاه نگاه کنیم جایی که پول زیادی توزیع نشده است که قرار باشد فساد زیاد باشد ولی میبینیم که رسما در خیابان انقلاب پایان نامه و مقاله خرید و فروش میشود. یعنی حتما متقاضی دارد که چنین بازاری وجود دارد. متقاضی آن غیر از دانشگاه کجا میتواند باشد؟ و این یعنی فساد بطرز وحشتناکی در بخش بنیادی دانش جامعه رسوخ کرده است. سایر ارگانها و وزارتخانه ها هم از چنین معضلی رنج میبرند و هر جا پول بیشتر باشد میزان فساد موجود نیز بیشتر است. متاسفانه رشوه دادن، دروغ گفتن تا حدی نهادینه شده و افراد تصور میکنند کاری کاملا عادی انجام میدهند. بنابراین وقتی که میتوان همه برنامه ها را در جهت منافع شخصی دور زد کدام برنامه توسعه میتواند به نتیجه برسد؟ نمونه دیگر پروژه های کلانی است که افراد غیر متخصص موفق به اخذ آن میشوند و دست آخر هم چیزی تحویل جامعه نمیدهند و قص علی هذه ... (2712937) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۰:۲۲:۴۲
خانم، 45 ساله، کانادا، اقتصاد دان
در جوامعی مثل ایران توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی امکان پذیر نیست. در واقع اقتصاد فقط در یک فضای شفاف رشد می کند و در یک جامعه ای که مردم احساس کنند که رای و نظرشان ارزش دارد احساس مسئولیت بیشتری در قبال مسائلی مثل مالیات خواهند داشت. طبیعتا یک فضای بسته منجر به عدم نظارت صحیح مثلا از سوی مطبوعات خواهد شد و طبیعتا مسائلی مثل اختلاس که در کانون قدرت روی می دهد سبب بی اعتمادی شده و مردم دیگر احساس وظیفه و هم دلی نخواهند داشت. صداقت سیاسی در اینجا بسیار اهمیت دارد. پنهان کردن مشکلات و.. در کوتاه مدت ممکن است لاپوشانی شود ولی در بلند مدت فاجعه هست. یک مثال خوب در مورد مردم ایران میتونه تیم ملی فوتبال باشه که شاید نتایج خوبی نمیگیره ولی اکثریت مردم در همراهی با مربی و تیم همدل هستند چون احساس می کنند که سرمربی با اونها صادق هست و نتیجه ای که میگیرد با توجه با امکانات موجود بهترین نتیجه هست.
به هر شکل من امیدوارم سیاستمدران متوجه بشوند که تمامی کانونهای اقتصادی و سیاسی و افراد نیاز به نظارت دارند و متوجه این ضرب المثل شیرین باشند که انکه حساب پاک است از محاسبه چه باک است. بحثی که رئیس جمهور اخیرا مطرح کردن در مورد رفراندوم نشون میده که این موضوع میتونه بدون حدس و گمان و با شناسنامه دار کردن نظر مردم حل بشه ولی مخالفت با اون نشون میده که بعضی سیاسیون از نتیجه دلخواه خودشون مطمئن نیستند.
با این وجود دورنمایی حداقل در کوتاه مدت برای این تغییر دیدگاه دیده نمی شود. (2712982) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۰:۲۳:۴۳
مرد، 25 ساله، قم، ارشد اقتصاد
به نظر من دلیل آن را می توان در نیود ثبات در عرصه سیاست خارجی دید که کشور ما در طی این مدت نتوانست تنش ها و تهدیدات خارجی خود را حل و فصل نماید و علاوه بر آن از فرصت های به وجود آمده در منطقه استفاده کند.
انچه باعث می شود عامل فوق تشدید گردد، وابستگی درآمد کشور از طریق فروش نفت و گاز و مواد اولیه به خارج کشور است که اداره کشور را ارزان فروشی و خام فروشی به مشتریان ناپایدار گره زده است.
در کنار این مسئله می توان به عدم اراده در نخبگان سیاسی کشور برای گذار کشور و تبدیل ایران به قدرت اقتصادی در منطقه و جهان اشاره کرد. کسب ثروت با رانت برای مسئولان کشور و انحصارطلبی برخی از آنان در وارداتو استفاده از ظرفیت های اقتصادی کشور و در یک جمله تجمل گرایی آنان و عدم اعتماد به کالاها و ظرفیت های ایرانی را می توان به عنوان عامل دوم بیان نمود. (2712985) (alef-4)
 
صالح
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۰:۳۶:۰۴
مرد تهران 36 سال کارشناسی ارشد کامپیوتر نرم افزار کارمند شرکت خصوصی
بسمه تعالی
دلایل اصلی ما از ماندگاری در این دوره گذار به نظر من
1- ویروس وحشتناک سیستم پولی کشور که ارزش را به جای تولید و کار به سرمایه های راکد داده است {البته ربوی بودن این سیستم واضح است و این یعنی جنگ با خدا و رسولش}. تعداد بالای مراکز پولی کشور مانند بانکها و موسسات مالی شاهد مدعاست .البته وجود مراکز زیاد بنگاههای مانند مسکن نیز شاهد دیگریست.
2- سیاست زدگی در تصمیم ، اجرا و ارائه دست آوردها و کاستی ها.
3- روزمرگی شدید در تمامی شئون، در تمامی سطوح جامعه و نداشتن برنامه های کوتاه مدت میان مدت بلند مدت.
4- عدم تناسب علوم ارائه شده و فراگرفته شده توسط مراکز علوم با نیازهای واقعی جامعه.
5- نظارت ضعیف دستگاههای نظارتی به خصوص مجلس که از یک نهاد نظارتی قانون گذاری تبدیل به نهاد نیم اجرایی گردیده است. این مهم در خصوص سایر نهاد هایی همچون مطبوعات صدا و سیما و ... نیز تا حدی صادق است.
6- ضعف شدید فرهنگ کاری مانند اموری چون کار گروهی ، وجدان کاری ، مشورت پذیری ، استفاده از دانش در کار ، ایمنی در کار ، ضعف ساختارهای کاری...
7- نداشتن خود باوری ، امید در جامعه .
8- گشتن راه حل در بیرون کشور و عدم اتکا به نیروهای داخلی. این مسئله را می توان در دورویی تمامی مدیران در سطوح مختلف دید که دم از حمایت از تولید داخل میزنند ولی دلباخته محصول خارجیند.
9- مدیریت بسته ،پیر شده ، نا کارآمد در اکثر سطوح.
10- سیستم پر اشکال آموزش و پرورش و تغییرات دائمی در ساختار به جای تغییر در کیفیت .
موارد مذکور از نظر من کاملا به هم تنیده و وابسته به یکدیگرند و هر یک از موارد می تواند موجب بوجود آمدن سایر موارد گردد. (2713014) (alef-4)
 
مرتضي شكوهي . پژوهشگر
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۰:۴۳:۲۷
. عوامل متعددي باعث طولاني شدن روند توسعه در كشور شده است از جمله:
1- ريشه هاي فرهنگي نظير تقدير گرايي
2- ترجيح منافع فردي و گروهي بر منافع ملي
3- سياست زدگي و عدم وجود يك طبقه مستقل تكنوكرات در كشور. براي مثال با جابجايي قدرت در بين گروه هاي سياسي كشور ، گروه حاكم دست به تغيير گسترده در بين مديران و حتي كارشناسان دولت قبلي در دستگاه هاي كشور مي زنند.
4- عدم اجراي درست و كامل برنامه هاي توسعه اي . قانون برنامه كه در دولت قبلي تهيه مي شود توسط دولت بعدي اجرا نمي شود.
5- توسعه نا متوازن خود باعث به هدر رفتن منابع مي گردد و در برخي حوزه ها باعث عقب ماندگي مي شود.
6- نبود تحزب در كشور و نقد واقعي عملكرد دولت و حزب حاكم
7- عدم توسعه سازمان هاي مردم نهاد خود باعث طولاني شدن فرايند توسعه مي گردد.
8- دستوري بودن اقدامات توسعه اي و حركت از بالا به پايين در صورتي با جلب مشاركت هاي گروه هاي ذينفع فرايند توسعه خصوصا اقدامات توسعه اي منطقه اي با سرعت بيشتري انجام مي شود.
9- عدم نظارت و ارزيابي كافي و دقيق بر اقدامات توسعه اي (2713031) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۰:۵۶:۳۲
آقا 50 ساله كارشناسي ارشد مدير مياني در سازمان دولتي
جناب دكتر اصول توسعه جامعه مبتني بر تمامي پايه هاي جامعه استوار است و نمي توان موردي خاص را منفك از بقيه موارد دانست.
يعني نمي توان ورزش را جداگانه آناليز نمود, بهداشت را جداگانه, اقتصاد را جداگانه, دين داري را جدا و.....
بايست قبول كرد كشوري كه از بين 140 كشور مثلا رتبه 20 را مي گيرد در تمامي زمينه ها ميانگين عددي حدود 20 است و اگر عددي مثل 130 را ميگيرد حتما معدل آن كشور 130 است. هر چند در مواردي خاص شايد رتبه پايين كسب كرده باشد.
اگر به كشور خودمان هم نگاه كنيم ميبينيم نه فقط در توسعه اقتصادي جايگاه مناسبي نداريم بلكه در بسياري از موارد جايگاه مناسبي نداريم. مي بينيم كه اقتصادمان عين بهداشت عين نظم اجتماعي, رشوه گيري, دينداري, جايگاه علمي..... است.
پس بهتر است جاي اينكه بخواهيم مشكلات را موردي بررسي نماييم راه كاري براي توسعه همه جانبه انديشيده شود .
و اين امر محقق نمي شود مگر اينكه تمامي نظرات, تمامي افكار وبيانات شنيده شود و در محيطي بدون تنش و ترس بهترين راه كار ها انتخاب گردد.
متاسفانه تا كنون در تمامي موارد اولا فقط افراد غير متخصص سخن ميگفتند و تك صدايي و تك فكري امري عادي و در جامعه ما پسنديده! است.
حال اين روند يعني شنيدن نظرات ديگران ممكن نيست مگر در سايه آزادي بيان نبود تهمت,نبود انگ و...
واين مهم ممكن نمي گردد مگر در سايه دمكراسي , تشكيل احزاب و آنچه را انجام دهيم كه كشورهاي با معدل بهتر انجام دادهاند
در آخر اي كاش اين امكان بود كه نظررات را از حالت تيوري به عملي تبديل نمود
به اميد توفيق اللهي (2713067) (alef-4)
 
ایرانی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۱:۰۴:۵۸
خانم دانشجو رشته مدیریت آموزشی. استاد بزرگوار انحصارطلبی اقلیت قدرتمنددر تمامی بخشهای جامعه از جمله اقتصاد، سبب رکود در تارو پود رشد جامعه شده (نه تنها اقتصاد). در عوض با یک نگاه بسیار سطحی میتوان کوتاه بودن دوره گذار جامعه از ارزشهای اجتماعی به ارزشهای ضداجتماعی به وضوح مشاهده کرد. حرکت معکوس جامعه در جهت رشد وتعالی چشم اندازی قابل پیش بینی دارد. (2713083) (alef-4)
 
حسین
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۱:۰۵:۲۲
آقا، 49 ساله، تهران، کارشناس ارشد
باید دید چه کسانی عهده دار این موضع بوده اند. افرادی که تصمیم ساز بوده اند نه افرادی که به ظاهر مسئولیت دارند.
اینکه وضعیت اقتصادی ما پس از انقلاب بهبود خاصی نداشته است نشان دهنده این است که انقلاب در حوزه اقتصادی و تصمیمات اقتصادی رخ نداده است. انقلاب منجر به تغییر سیاسی گردید لیکن در حوزه اقتصادی وارد نشد بلکه همان تصمیم سازان در پشت صحنه حاضر بودند و هنوز نیز هستند.
اینکه افرادی تصمیم سازند که یا از انگلیس فارغ التحصیل شده اند یا از امریکا(انگلیس مجازی). چه انتظاری داریم از این افراد جز همین وضعیتی که داریم.
اگر بخواهیم باید در حوزه های غیر از سیاست نیز انقلاب را وارد کنیم در غیر اینصورت این رویه ادامه خواهد داشت. (2713085) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۱:۰۸:۴۹
عدم برنامه ريزي كلان و همه جانبه و تك بعدي نگاه كردن به يك مسئله مانند مسئله هسته اي.
در بخشهاي كشاورزي و حفظ منابع طبيعي و آب و در بخش صنعت و اقتصاد و اجتماع و تحصيل و آموزش و پرورش و جوانان و خيلي موارد ديگر متاسفانه اصلا برنامه جامع و روبه پيشرفت وجود ندارد و چشم انداز هاي توسعه و پيشرفت وجود ندارد و اگر هست تنها در حد حرف.
ناكارآمدي مديران و سو استفاده هاي شخصي و تنها توجه به منافع شخصي در بين مديران خرد و كلان و عدم نظارت صحيح
عدم اطمينان مردم به دولت به دليل مشكلات موجود و خيلي موارد ديگر كه عمدا داخلي هستند تا خارجي همه از موانع پيشرفت كشور است (2713102) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۱:۳۱:۵۷
خانم، 30 ساله، استاد دانشگاه: ایزوله شدن در جامعه جهانی با افراط در مفهوم استقلال کشور، عدم پاسخگویی و شفافیت در فعالیت مهم ترین و تصمیم گیرنده ترین نهادهای سیاسی، مالی و اقتصادی، حذف آسان منتقدان با اتهام به وابستگی فکری و عملی به کشورهای توسعه یافته، تحریک به ایجاد شکاف میان طبقات علاقه مند به توسعه یافتگی و سنتی تر جامعه با هدف کسب رای و پشتیبانی مردمی میان طبقات محروم اجتماعی از طریق بدبین ساختن لایه های اجتماعی به یکدیگر به نظر من مهمترین دلایل برای عدم توسعه یافتگی است که متوجه حکومت است.
منفعت طلبی شخصی و عدم توجه به منافع ملی، و شکاف اجتماعی که قبلا اشاره کردم هم به نظرم مهم ترین دلایل ملی است که راه برای توسعه یافتن را ناهموار کرده است. (2713183) (alef-4)
 
محمد علی حسن پور-کارشناس ارشد روابط بین الملل
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۱:۴۴:۱۲
به نام خدواند بخشنده مهربان خداوند هستی ،زمین ،آسمان
در خصوص طولانی شدن گذار به توسعه یافتگی ایران اگر مقصود بعد از انقلاب است عامل های متعددی را می توان نام برد که از جمله عبارتند از:
1- فشارهای بیرونی که نمود آن جنگ تحمیلی به عنوان عاملی ساختاری ،زیربنایی ،مهم و تاثیرگذار
2- نبود برنامه جامع ،منسجم و راهبردی در سال های نخست بعد از انقلاب
3- پایه ریزی اقتصاد دولتی شدیدا متمرکز و انحصاری
4- عدم اجرای درست برنامه های تدوین شده از دهه دوم انقلاب و برداشت و اجرای سلیقه ای برنامه ها
5- بخشی نگری به ویژه اقتصادمحوری و تمرکز بی مورد بر امر خودکفایی در همه زمینه های غیر ضرور و عدم توجه به تمامی حوزه های توسعه به خصوص توسعه سیاسی
6- برداشت اشتباه از مفهوم توسعه و مترادف دانستن آن با رشد اقتصادی
7- عدم شناخت شرایط دنیای بعد از انقلاب و عدم تعامل سازنده با جهان در عرصه روابط بین الملل حتی در بعد منطقه ای
8- عدم شفافیت اقتصادی به دلیل دولتی بودن این حوزه و تاثیر آن بر حوزه های دیگر به ویژه سیاست و به وجود آمدن فضایی بی ثبات و دارای هزینه برای غیر دولتی ها همراه با فساد،رانت،سوء استفاده و ...
9- وجود قدرتهای موازی و حتی رو درو با دولت در بخش های مختلف اقتصادی،سیاسی ،فرهنگی و ... که علی رغم بهره گیری و استفاده از بودجه دولتی ومنابع کشور به هیچ نهادی پاسخگو نیستند.
10-عدم گردش آزادانه اطلاعات و رانت های موجود در عرصه اطلاعات
11-عدم توجه به یک عامل مهم توسعه یعنی تو سعه سیاسی و مهم ترین رکن آن آزادی مطبوعات و رسانه ها و ...
با تمام موارد ذکر شده در دهه چهارم انقلاب به نظر مهم ترین راهکار جهت گذار به توسعه یافتگی در ابتدا و به عنوان نخستین گام اخذ یک تصمیم مهم و شجاعانه در گذر از تور ضخیم اقتصاد دولتی و شبه دولتی و اجرای صحیح و روشمند اصل 44 قانون اساسی است و به موازات این امر عزم جدی در توسعه سیاسی به هدف جلب مشارکت مردمی است . در این راه آنچه نباید فراموش شود وجود نظارت با حضور یک دستگاه قضایی مستقل و کارآمد است. (2713204) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۰۱:۵۶
زن ، 47 ساله ، کارشناس
با سلام؛
طولانی شدن دوره گذار را زمانی میتوان به امری نسبت داد که براوردی از برنامه زمانی رویداد آن وجود دارد. طولانی و یا کوتاه بودن زمان وقوع امر، به شرایط اجرا و تحقق و همچنین امکانات و تمهیداتی که برای تسهیل و تسریع امر بکار گرفته شده ، مورد سوال قرار می گیرد.
توسعه، مسئله ای است که در ایران هیچ وقت خواسته و هدف مشخصی در مفهوم سازی آن برای ما ایرانیان دربر نداشته است. بیشتر تصاویری خیالی از آن از صحنه های زیبا از کشورهای غربی را شامل شده است. اگر مفهوم مشخصی از توسعه داشتیم، حتماً می توانستیم آن را نسبت به موقعیت و توانمندیها و خواسته ها و نیازها و آینده نگری ها نسبت به وضعیت حال خودمان آن رابیان کنیم و انتظار آن را داشته باشیم که در مدتی طولانی یا کوتاه به آن برسیم.
متاسفانه الفاظ و مفاهیم آنها با یکدیگر وارد کشورمان شدند بدون آن که جایگزین تصاویر ذهنی ما شوند.
هیچ مقدماتی برای هیچ برنامه واقعی توسعه ای ریخته نشد. هیچ دولتی متناسب با برنامه های توسعه شکل نگرفت و هیچ وقت، ملت ، به تناسب آن نه جایگاهی مطالبه کرد و نه جایگاهی به آن بخشیده شد.
ما همچنان هزینه، همان خیال خوش را می دهیم . حتی الان هم از توسعه چیزی نمی فهمیم. فقط می بینیم تصاویر زیباتری نیز وجود دارد که ما هنوز به آن مناظر نرسیده ایم.
این در خیال ماندن و سرکوب عقب ماندن خوردن، باعث شد هزینه های کلان تری هم بپردازیم، زیبایی های خود را فراموش کنیم و قادر نباشیم براساس آن برای خود صحنه های زیبا خلق کنیم و به مرور زمان آنقدر از دارایی های خود فاصله گرفته ایم که هم گذشته خود را در ابهام می بینیم و هم آینده خود را مه آلود. (2713270) (alef-4)
 
صمصام
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۰۲:۵۷
با تشكر از سايت الف و جناب دكتر سبحاني ....سوال ايشان قبل از پاسخ بايد به دو بخش تقسيم شود :مردم و حاكميت . اين دو در واقع تكميل كننده فرايند توسعه يافتگي اند . به عبارت ديگر توسعه يافتگي بدون مشاركت همزمان اين دو بخش ممكن نيست .در فرايند توسعه يافتگي هر كدام نقشها ووظايفي بر عهده دارند ...وظيفه مردم در توسعه يافتگي در مشخص ترين حالت پرداخت ماليات و عوارض است نيز مراحل بعدي وجدان كاري وسلامت نظام اداري است . متاسفانه در كشور ما پرداخت ماليات به عنوان مهمترين عامل رشد و توسعه هنوز كاملا نهادينه نشده است . اخلاق نيك ودرست بودنو تعهد به سلامت كاري واداري بايددر مدارس به بچه ها اموزش داده شود .كه اين به دليل كوتاهي حاكميت است ..در كشورهاي ديگر به ويژه توسعه يافته پرداخت ماليات اكنون يك وظيفه نيست بلكه به شكل يك فرهنگ در امده است فرهنگي كه مردم آن را به خوبي پذيرفته اند اما در كشور ما با كمال تاسف بايد گفت مشمولان پرداخت ماليات (به غير از قشرحقوق بگير )سعي دارند به نوعي از ان فرار كنند! .نيز وجدان كاري وسلامت نظام اداري نقش مهمي در توسعه يافتگي دارد اما در كشور ما اين موضوع به بيراهه رفته است از زشت ترين چيزها رشوه و ارتشا است هم گيرنده و هم دهنده هر دو گناهكارند كه بايد از بين برود .به نظر من حكومت بايد با بكار گيري راهكارهاي نوين و علمي موجب افزايش سلامت نظام اداري و وجدان كاري شود. طوري كه هيچ كارمندي تصور دريافت رشوه را نيز نكند .. همچنين بالا بردن روحيه اعتماد به نفس و خود باوري ..اينكه ما سعي كنيم از وابستگي خارج شويم ...اينكه ما ميتوانيم .....اما بخش دوم و حكومت. مهمترين وظيفه حكومت ايجاد بسترهاي لازم براي توسعه همه جانبه و عادلانه است .حكومت در قالب ايجاد عمران وابادي و فراهم اوردن امكانت لازم براي رشد و توسعه موظف است تمامي امكانات خود را به كار بگيرد .اما مهمترين نقش حكومت ايجاد اعتماد و اطمينان در جامعه است به گونه اي كه مردم به حاكميت اعتماد كنند .نيز فرهنگ سازي در همه زمينه ها در كشور هاي ديگر براي اجراي يك طرح توسعه .در كشور ما فرهنگ بسياري از كارهاي ارزشي به دليل عدم اعتماد جدي گرفته نميشود .يك مثال بسيار دم دستي : وجود مفاسد مالي واقتصادي در چند سال اخير كه اتفاقا دردرون دولت رخ داده است اعتماد عمومي را به ميزان زيادي كاهش داده است كه اين خود ميزان مشاركت شهروندان را كاهش داده است . در مقابل ببينيد نحوه مواجهه با مفاسد اقتصادي در كشور هاي ديگر كه چگونه منجر به افزايش اعتماد مردم ميشود !!!....سلامت يك حكومت نقش مهمي در ميزان اعتماد ومقبوليت مردم دارد ...كه همين زمينه ساز مشاركت مردم در توسعه است ..به باور من حكومت بايد با بالا بردن ظريب اعتماد و اطمينان در نزد مردم علاقه و وفاداري انها را به مشاركت در توسعه يافتگي افزايش دهد ..حكومت بايد با ايجاد رفتارهاي مطلوب و فرهنگ سازي مناسب موجبات حضور مردم را در امر توسعه فراهم كند . مثلا وقتي ما بياموريم كه به وسايل عمومي اسيب نرسانيم اين خود يك فرهنگ است ...استفاده درست از امكانات عمومي يك فرهنگ است ...نوع رانندگي ما ،احترام به به بزرگترها ،توجه به باورها واداب ورسوم و سنتها خود يك فرهنگ است ..جلوگيري از اسراف و مصرف بي رويه نعمات خدادادي خود يك فرهنگ است .. (2713277) (alef-4)
 
امیر برواتی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۰۳:۱۱
تاءخیر در گذر از توسعه کمی به تحول کیفی و ورود به ابساط اقتصادی در ایران آن چنان طول کشیده که می توان از لفظ عقیم استفاده کرد از برنامه دوم رژیم سرنگون شده تا کنون توسعه کمی در ایران دستوری و متکی به مبنای دولت پولدار بوده است که این مفهوم در ذات خود فساد ورانت را به همراه داشته است. توسعه کمی عجولانه و دستوری عمق تکنولوژیکی نداشته و عمدتا" جشم بدست دیگران دارد ونهایت آنقرار داد هایE.P.C فعلی می باشد.بنظر بنده موارد ذیل حداقل های ضروری برای تحول می باشند. پرهیز از توسعه مالک مدیری در بنگاه های بزرگ چه دولت چه شخص - پرهیز از خروج منابع مالی از بنگاه های بزرگ- پرهیز از سیاست زدگی در اقتصاد - افزایش هزینه وام ارزی نسبت به وام ریالی (2713278) (alef-4)
 
حامد محمدی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۱۵:۳۲
آقا، 40 ساله، تهران، کارشناس ارشد اقتصاد- اقتصاد ایران به واسطه سه عامل اساسی زیر که معلول سوء مدیریت اقتصادی می باشند از قافله توسعه عقب مانده است:
• بی ثباتی مستمر اقتصادی متاثر از نوسانات نفتی
در چهل سال گذشته تورم در اقتصاد ایران همواره بالای 10 درصد بوده و در چهار دهه گذشته به طور میانگین تورم سالانه کشور نزدیک به 20 درصد بوده است. بعلاوه متغیرهایی همچون نرخ ارز، واردات، سرمایه گذاری و .. تحت تاثیر نوسانات نفتی دچار بی ثباتی مستمر بوده است. در طی 40 سال گذشته همواره با نوسانات درآمدهای نفتی، تکانه های بی ثبات کننده در اقتصاد کشور وجود داشته است. در صورتی که این پتانسیل وجود دارد که درآمدهای نفتی به عنوان پارامتری برای تزریق بی ثباتی در اقتصاد، مبدل نشوند و از این منبع در جهت تولید درآمد و ثروت پایدار استفاده نمود.
• بسته و درون گرا بودن اقتصاد
مشکل اساسی اقتصاد ایران در 40 سال گذشته درونگرا و درون نگر بودن این اقتصاد است. در واقع چه قبل و چه بعد از انقلاب اقتصاد ایران همواره در انحصار موسسات وابسته به لایه های قدرت بوده و فضا برای بازگشایی این اقتصاد فراهم نبوده است. بر اساس "گزارش آزادی اقتصادی سال 2014" موسسه هریتج، از میان 178 کشور، ایران رتبه 173 آزادی اقتصادی را کسب نموده و هم ردیف کشورهایی همچون کنگو، اریتره و زیمباوه جزو پنج کشور بسته ترین اقتصادهای دنیا – اقتصادهای سرکوب شده قرار گرفته است. به عبارتی با اتخاذ سیاستهای اقتصادی و تجاری بسته، اقتصاد کشور در چنبره نظامی ناکارآمد با بهره وری کم و سطح رقابت پایین باقی مانده و بنگاهداری در انحصار موسسات عمومی و نهادهای شبه دولتی گرفتار گردیده که نتیجه آن دور ماندن از قافله توسعه اقتصادی است. بدین ترتیب اقتصاد ایران تبدیل به اقتصادی رانت محور گردیده است به طوریکه اشخاص و سازمانهایی که از فرصتهای غیر رقابتی منتفع می شوند، تلاش دارند با شعارهای حمایت از تولید و اشتغال از بازشدن بازار برای ورود کالاهای خارجی و افزایش سطح رقابت ممانعت نموده تا منافع آنها در این اقتصاد بسته، تامین گردد.
• وضعیت مبهم فضای کسب و کار
در شرایط بی ثبات فوق و نیز فضای انحصاری و غیر رقابتی موجود، مجالی برای توسعه فعالیتهای بخش مولد خصوصی فراهم نخواهد بود. بعلاوه در کنار این وضعیت نامناسب، قریب به اتفاق شرکتها به دلیل بی اعتمادی به دولت، سازمانهای دولتی، نظام مالیاتی، نظام بیمه ای، .... به حساب سازی مبادرت می کنند و علیرغم مضرات و هزینه هایی که پنهانکاری نیز به دنبال دارد به آن مبادرت نموده و از شفاف نمودن فعالیتهای خود ابا دارند. این وضعیت باعث شده که توسعه بنگاهها در کشور با مانع رو به رو شود و نیز حمایت قضایی از فعالیتهای اقتصادی با مشکل مواجه شود.
بدین ترتیب باید اشاره نمود در این فضای نا مساعد همین مقدار توسعه که رخ داده است عمدتا وابسته به توسعه بخش نفت و پتروشیمی به عنوان بخش های پیشران بوده که سرریز آن در بخشهای مختلف به عنوان رشد اقتصادی در سالهای مختلف نمودار شده است. (2713308) (alef-4)
 
علی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۲۷:۱۳
آقا 41 ساله دانشجوی دکترای کارآفرینی
دلیل طولانی شدن دوران گذاربه توسعه یافتگی درایران ناشی از
1- اقتصاد وابسته به نفت که فرهنگ کم کاری را دربستر جامعه ایرانی نهادینه کرده است
2- نبود وفاق ملی در درباره راهبردهای توسعه ایران 1404 این راهبردها درشعارمطرح می شوند اما در پروسه عمل جهتگیریهای لازم و عملیاتی ندارند
3- نبود نظام شایسته سالاری محکم و شفاف که هر گونه حرکتهای نوآوری و شکوفایی اقتصادی را زایل نموده است .جا دارد قانون شایسته سالاری تدوین و درتمامی جوانب اجرا شود .این که چه کسی می تواند وزیر شود چه کسی می تواند نماینده مجلس شود مدیر کارخانه یا استاندار و فرماندار شرایط احراز شفافی درسازمان مدیریت برنامه ریزی کشور تدوین ونهادهای حاکمیتی باقوت تصویب کنند
4- عدم کاربردی بودن آموزشهای نظام ابتدایی و راهنمایی متوسطه و دانشگاه به گونه ای که فرد فارغ التحصیل نسبت به مهارتهای زندگی و کاری فاقد صلاحیت لازم است
4- نبود گفتمان توسعه و حساسیت های لازم در بستر جامعه جهت آماده کردن کلیهه اقشار جامعه به نقش ایفا کردن در پروسه توسعه کشور با هر تخصص و پایگاهی (2713337) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۲۸:۰۹
زن، 26 ساله، تهران، کارشناس ارشد اقتصاد انرژی: دوران گذار در کشور ایران به به این دلیل به درازا کشیده است که اهداف اقتصادی کشور در چهارچوب اهداف سیاسی و ایدئولوژیک حکومت قرار گرفته اند. این بدین معناست که اهداف اقتصادی روبنا و اهداف ایدئولوژیک زیربنای نظام اقتصادی ایران هستند و اغلب این دو در تضاد با هم قرار می گیرند و هدف اقتصادی خواه ناخواه فدای حفظ منافع احزاب یا گروه های مختلف در کشور می شود. در ایران هیچگاه رشد و پیشرفت اقتصادی به تنهایی هدف نبوده و به همین خاطر در طول سالهای اخیر کشور را به چالش های متعددی کشیده است که تا ابد گریبان گیر ایران و ایرانیان خواهد بود. (2713339) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۴۱:۴۸
مرد25 ساله کارشناس ارشدبرق
در حکومت و جامعه ما تناقض و تضاد مبنایی و ایدولوژیک وجود دارد
1عده کثیری از متدینین و مراجع توسعه یافتگی را مطلقا از مظاهر فریب دنیا و شیطانی میدانند
2 عده کثیری از رو حانیون بر سر منابر در مراسم های مختلف مذهبی رفاه و اسایش را دنیا طلبی دانسته و سرزنش می کنند و این در حالی است که اگر به زندگی شخصیشان روجوع شود سرشار از تجمل و وسایل و ماشین و ساختمان های لوکس است
3 بسیاری از روش های در امدی مانند گردشگری و مسابقات بین المللی در جامعه ما هنوز دچار مشکل است چون محدودیت های دینی داریم در ورود گردشگران، و هم چنین وجود افرادی که در ساختار های مهم تبلیغی و رسانه ای منتسب به حکومت که هم سازه هایی مانند تخت جمشید و کاخ های نیاوران و ... و میراث فرهنگی را مظاهر ظلم و کفر دانسته و هم چنین استادیوم ها و مسابقات ورزشی را عامل اشاعه فحشا و تبلیغ علیه اسلام و نظام میدانند. و در صورت وقوع چنین پدیده هایی شروع به بمباران می نمایند مانند ماجرای دفن ایران شناس امریکایی.
4 به علت فساد بالای اداری و اقتصادی که هر روز خبر هولناک تری میرسد اعتماد مردم به ساختار های مالی و اداری و مالیاتی حکومت دایما در حال کاهش است لذا مردم ترجیح می دهند تا بجای اینکه پول خود را خرج این مفاسد نمایند به دروغ از روشهای درامدی مانند مالیت بگریزند (2713369) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۰۰:۳۴
آقم،32 ساله،لیسانس،بوشهر،کارمند
به نظر بنده علت اصلی مساله، برنامه ریزی نامناسب بدون در نظر گرفتن واقعیات جامعه است. همه میدانیم که برنامه هایی در قالب برنامه های پنج ساله تدوین و تصویب شده و به دولت ها جهت اجرا ابلاغ شده ولی در تدوین برنامه ها نگاه سیستمی حکمفرما نبوده و همه چیز با هم و درارتباط با هم دیده نشده مثلا به افزایش صادرات غیرنفتی اشاره شده ولی بحث توسعه سیاسی و سیاست تنش زدایی در عرصه بین المللی که لازمه شکوفایی اقتصاد و ارتباط با کشورهای خارجی جهت تحریک افزاتیش سرمایه گذاری و تحرک موتور اقتصاد است است اشاره نشده حال برنامه ای با همه این نواقص تصویب میشده ولی ساز و کاری برای اجرای آن توسط دولت ها دیده نمیشده و هر دولت با سلیقه خودش قسمت هایی از برنامه را اجرا و گزارش گل و بلبل به مردم ارائه میداده در صورتیکه که به نظر حقیر بایستی کمیته ای متشکل از اقتصاددانان و اشخاص مرتبط دیگر نحوه اجرای برنامه را نظارت کنند و پیشرفت آن را به مردم گزارش دهند نه هر دولت با سلیقه خود اجرا و گزارش دهد. به عبارتی اهرم نظارتی برای اجرای برنامه نبوده و نیست که چنین چیزی وجود نداشته . (2713443) (alef-4)
 
حسینی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۰۸:۳۴
مرد 32 ساله از سبزوار و فرهنگی
بر چه اساسی جناب دکتر می فرمایند دوران گذار ایران طولانی شده است؟
مقایسه با کدام کشور بوده است؟
منظور شما از توسعه یافتگی کدام است؟
آیا منظور فقط توسعه اقتصادی است؟ رفاه و درآمد بیشتر؟ اگر این منظور شما است که همین روند دنیای پیشرفته کنونی باعث توسعه ناپایدار شده است و خود این کشورها در حال بازتوزیع مخاطراتشان هستند.

اما نکته مهم دیگر در مورد سوال به ویژه بعد از انقلاب برمی گردد به سیاست زندگی جامعه ایران، سیاست زندگی فرهنگ و اجتماع و اقتصاد،
مطمئناً عوامل توسعه را نمی توان یک بعدی دید و در رابطه با سوال همه زمینه های سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی، داخلی و خارجی همه و همه باهم دخیل بوده اند و سوالی به این مهمی و گستردگی اگر یک سویه تحلیل شود، یا یک بعدی نگاه شود به خطا خواهد رفت
رابطه متقابل ساختارها و عاملها را باید باهم دید یعنی رابطه متقابل و باز تولید کننده حکومت و مردم.
حکومت از مردم ریا می خواهد مردم هم ریا می کنند، مردم با دروغ کارشان بهتر راه می افتد، پس دروغ می گویند، مسئولان هم دروغ می گویند و ریا می کنند، همه و همه
دلیل اول توسعه یافتگی در فرهنگ است و جهان بینی و باورها و ارزشها و نه اقتصاد و علم و فن و این چیزی است که جامعه ایرانی و حاکمیت ایرانی در آن دچار کج فهمی است (2713470) (alef-4)
 
امیر
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۱۱:۴۶
آقا، تهران، 30 ساله، دانشجوی دکتری مهندس صنایع. البته بپذیریم که مسیری که ایران برای توسعه در نظر دارد یعنی توسعه همزمان مادی و معنوی، مشابهی در جهان پیرامون ندارد و همین سبب شده است همواره فرصتها توسط طرفداران توسعه مادی و یا منتقدان و مخالفان آن از دست برود و وفاقی میان همه افرادی که به قدر مشترکی از این دو اعتقاد دارند شکل نگیرد. (2713477) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۱۳:۵۴
آقا / 33 ساله/ تهران/ روزنامه نگار/؛ بدون شک جواب کارشناسی را خود آقای دکتر سبحانی خواهند داد اما من می خواهم پاسخ این سوال را با استناد به یک مورد عینی بدهم.
آقای دکتر سبحانی در انتخابات دوره هشتم مجلس نتوانست رای بیاورد. در حالی که به اعتراف همگان وی یکی از منظم ترین و کارشناس ترین نمایندگان ادوار مجلس بوده است. چرا؟ چون وقتی سبحانی داشت سخنرانی انتخاباتی خود را می کرد، رقیب وی چند نفر از قوی ترین مردان ایران را به دامغان برد و معرکه گیری راه انداخت و مردم هم رفتند قوی ترین مردان ایران را ببینند!! توسعه یافتگی با دستور از بالا به پایین حاصل نمی شود. تا وقتی که وعده های سرخرمن با چاشنی معرکه گیری چند نفر به دوربازوی خود می نازند ، می تواند نتیجه یک انتخابات را مشخص کند، آش همین آش است و کاسه همین کاسه! (2713483) (alef-4)
 
ali
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۱۵:۵۹
عامل اصلی هر توسعه ای اتسانها ست .
انسان هائی که بطور غریزی و عارضی میل به بالا و ارتقاء و توسعه و بهبود وضع زندگی خود دارند .

حال چرا همین انسان ها در یک حوزه جغرافیائی به این معیارها ی مبنای مقایسه ( در آمد سرانه - تولید ناخالص ملی - و توسعه انسانی ) دست نمییابند و در حوزه جغرافیائی دیگری آری .

علل و عوامل آن از زوایای مختلف میتواند متعدد و متفاوت باشد.

مصداقا میتوان گفت :

1- این انسان ها با احساس های مشابه و لیکن درجات استعداد متفاوت نیاز به مدیریت دارند . و مدیران شایسته .
متاسفانه در گذشته مدیران این کشوربدلیل انتقال ارثی و یا کودتائی مدیریت به آنها بنظر نمیرسد شایسته بسیج این استعدادها بوده اند .

چرا که اگر میبودند نشانه های آن میبایست نسل به نسل منتقل میگردید.

البته استثنا ها ئی هم بوده اند که به علت عدم همپوشانی با بعدی ها اقداماتشان ابطر بوده است .

در اینجا نتیجه میگیریم که لازمه استقرار مدیران شایسته توسعه سیاسی است به این معنا که به افراد شایسته با سازوکار شناخته شده اجازه ورود به این حوزه داده شود .


2- عامل دیگر را در همین مقاطع نه خیلی دور نعمت خدادادی نفت میتوان دانست . چیزی که به بیماری هلندی مشهور است .

از چاه بیرون کشیدن نفت ، وارد کردن و حتی واردات همین مشاقات نفت و توزیع ود آمد آن بصورت یارانه مستقیم و لاقید به برنامه ریزی برای ارتقاء تولید نا خالص ملی . چه جائی برای درامد سرانه خواهد ماند .

3- در همین حد از توسعه موجود هم میشود سرانه را ارتقاء داد اگر توزیع ثروت و فرصت برابر به عدالت انجام میشد .

علی اصغر افشار زاده - ساکن تهران- فوق لیسانس مدیریت (2713489) (alef-4)
 
رضا
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۲۷:۱۶
47ساله . مرد . کارشناس ارشد از شیراز

باعرض سلام

بنظر میرسد عمده مشکل در کشور عدم یک پارچگی تصمیم گیری وعدم انسجام ملی در برنامه ریزی و اجراست . نداشتن برنامه های دقیق و بلند مدت و مهمتر اینکه اگر برنامه ایی وجود دارد پایبندی دولت ها در اجرای آن است . دولتها در ایران با دولتهای قبلی بعضا در تقابل بوده و نفی سیاست های دولت های قبل است . علت این امر همانطور که عرض شد ضعف انسجام سیاسی و برنامه ریزی داخلی است و فرهنگ حاکم بر مسئولین کشور نداشتن دیدگاه یکپارچه در بعد برنامه ریزی داخلی ونداشتن دیدگاه همراهی با یکدیگر است و برای همین ریسک سرمایه گذاری در کشور برای سرمایه گذاران بالا بوده و نتایج سرمایه گذاری نامعلوم خواهد بود (2713520) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۲۸:۰۱
مرد 43 ساله كارشناس برق خراسان

آيا ما با حركت زيگزاگي به سمت توسعه يافتگي در حركتيم يا به صورت حركت رفت و برگشتي يا به قول دكتر همايون كاتوزيان دورانهاي هرج و مرج -استبداد.آيا آرمان هاي انقلاب مشروطه برآورده شده؟ آرمانهاي انقلاب اسلامي چطور؟جنگ؟ سازندگي ؟ اصلاحات؟مديريت جهاني؟ آيا اصلا ما به سمت توسعه يافتگي در حركتيم .شايد سيل مدرنيزاسيون است كه مارا هم با خود مي برد و حركات ما مقاومت در جهت سكون است نه حركت در جهت توسعه. (2713525) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۴۱:۳۲
توسعه یافتگی مفهومی است که ابتدا بایستی تعریف روشن و جامعی از آن داشته باشیم و سپس با شاخص های کمی بتوان آنرا اندازه گیری کرد مثلا توسعه اقتصادی را می توان با شاخص هایی مانند درآمد ناخالص داخلی ، درآمد سرانه ، نرخ رشد اقتصادی و... اندازه گیری کرد.
بنظر بنده ریشه پایئن بودن نرخ رشد اقتصادی ، کوچک بودن ابعاد اقتصاد ایران ، کم شدن درآمد سرانه و ... به کیفیت پائین نیروی انسانی شاغل در کشور در رده های مختلف از مدیران عالی گرفته تا رده های پائین خدماتی چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی برمی گردد .
ریشه پائین بودن کیفیت نیروی انسانی نیز به آموزش و درجه کیفی آن مربوط می شود
پائین بودن کیفیت آموزش چرخه معیوبی است که با حذف شدن نیروی های کیفی آموزش دهنده از مراکز آموزش عالی و کم رنگ شدن ارتباط علمی با مراکز آموزشی معتبر دنیا در مقاطع اولیه دهه 60 اتفاق افتاد که به اصطلاح تر و خشک را با هم سوزاندند
دانشجویان مستعد بایستی از الگوهای شخصیتی و علمی اساتید برای خودشان الگو می ساختند نه از اساتیدی که صرفا بواسطه معیار های غیر علمی پست های استادی را اشغال کرده بودند
اگر بخواهیم تجربه کشورهای تازه توسعه یافته را ملاک عمل قرار دهیم باز هم به این نکته می رسیم که آنها در یک مقطع زمانی افراد با استعداد را به کشورهای پیشرفته گسیل کردند و پس از برگشت پست های مهم مدیریتی را در عرصه های مختلف بدست گرفتند و با نیروی انسانی ماهر و با تجربه و آموزش دیده به توسعه دست یافتند (2713568) (alef-4)
 
عباس
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۴۷:۳۳
به نام خدا
45 ساله - لیسانس مدیریت
همه ما مستحضریم یکی از عواملی که می تواند به توسعه یافتگی کمک نماید دسترسی به منابع مادی و مالی است که متاسفانه دشمنان داخلی و خارجی ما را از دسترسی به آن منع کرده اند . لازم است مسئولسن محترم با چاره اندیشی موضوع را حل نمایند (2713587) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۳:۵۸:۴۹
مرد ،32 ساله ، مهندس شبکه ، شیراز
اگر تعریف توسعه یافتگی را وضعیت کنونی جوامع غربی بدانیم ،
به نظر من چهار دسته از عوامل مختلف در توسعه نیافتگی ما دخیل هستند
عامل اول : بافت فرهنگی با ریشه تاریخی و جغرافیایی
فرهنگ ایرانیان که برای شکل گیری مسیری هزاران ساله را پیموده ، تحت تاثیر عواملی همچون بافت تقریبا خشک اقلیمی ، هجوم قبایل و اقوام دیگر ، بافت اجتماعی قومی و قبیله ای و منابع محدود غذایی و ... همیشه دارای شاکله ای هرم گونه بوده است به گونه ای که ایرانیان همیشه عادت داشته اند که زیر لوای فرد یا افرادی بعنوان رهبر یا پادشاه قرار داشته باشند تا بنوانند امنیت و مدیریت منابع و یکپارچگی و تجارت و ... را بدینوسیله حفظ کنند که این اتفاق همیشه عامل تجمع قدرت و ثروت نزد عده ای خاص بوده است که این عده به دلخواه خود منابع را مدیریت میکرده اند. که قاعدتا باعث ایجاد فساد و نابرابری و رانت و ... بوده و تولد و مقبولیت واژگانی چون دموکراسی و اقتصاد باز و مالیات محور را هم نزد مردم و هم حاکمیت به سراب بدل نموده
عامل دوم : مسایل اعتقادی و ایدئولوژیکی
تفکرات بنیاد گرایانه و سنتی با ریشه دینی و مذهبی همراه با تفاسیر غلط(عامدانه یا سهوی) از دین همیشه باعث مغفول ماندن عقل گرایی و نو گرایی و تحول خواهی و دگر اندیشی و آزادی بیان و آزادی اجتماعی و در نهایت دموکراسی خواهی در اینگونه جوامع شده
عامل سوم : مسایل سیاسی و ژئوپولیتی
حاکمیت و سیاست مبتنی بر ایدئولوژی(فارغ از حق یا ناحق بودن) همیشه باعث تقابل فرهنگی و تعارض منافع با یک سری جوامع دیگر میشود که از بد روزگار اگر قدرت و مالکیت جوامع رقیب فزونتر باشد ، ....
عامل چهارم : غنای منابع ثروت خدادادی
که عامل تنبلی و سستی تشکیلات اجتماعی از یکسو و بی نیازی حاکمیت به مردم برای بقا و عدم نیاز به پاسخگویی از سوی دگر را موجب گردیده (2713621) (alef-4)
 
فاطمه امینی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۴:۰۲:۵۶
خانم ، 32 ساله ، تهران، کارشناس ارشد اقتصادی،کارمند، یکی از دلایل کندی دوران گذار این موضوع است که منافع اقتصادی و منافع سیاسی درست تعریف نشده اند ، لازمه توسعه یافتگی هر کشور چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اقتصادی ، رشد و توسعه اقتصادی آن کشور می باشد، به عبارتی این موضوع قدم اول توسعه است، ولی در ایران بین منافع اقتصادی و منافع سیاسی ارتباطی وجود ندارد، به طوری که این موضوع در تصمیم گیریهای کلان سیاستمداران مشهود است و تصمیمات نادرست سیاسی منجر به قرار گیری ایران کشوری با پتانسیل های غنی توریستی و گردشگری و منابغ غنی و نیروی انسانی تحصیلکرده شده که با وجود این پتانسیل ها یا این مزیت ها بلا استفاده مانده و یا در حال نابودی هستند و کشوری مثل ترکیه با اتخاذ تصمیم های درست اقتصادی، منافع سیاسی ملت خود را نیز تامین کرده است و به قدرتی سیاسی علاوه بر قدرت اقتصادی نیز تبدیل شده است . در دنیای امروز کشوری قدرتمند است که در درجه اول در اقتصاد حرفی برای گفتن داشته باشد. (2713640) (alef-4)
 
هادی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۴:۲۰:۰۴
بسم الله
سلام و ممنون از طرح خوبتون، هرچند که توی سؤال دکتر افروغ نتونستم شرکت کنم
مرد، 36 ساله، ساکن تهران، کارشناس مهندسی صنایع، کارمند بخش خصوصی.
مشکل جامعه ی ما بسیار پیچیده است ولی به طور خلاصه نبود یکپارچگی و هدف و روند مشترک و مشخص برای رسیدن به آن.
به عنوان مثال ما برنامه 5 ساله داریم و افق بیست ساله، اما نه آحاد مردم برای رسیدن به ان تلاش می کنند (و نه حتی امید چندانی به آن دارند) و نه نخبگان و مدیران و تصمیم گیران کلان جامعه دغدغه ی اصلی خود را آن نشان می دهند.
دلیل این موضوع و دلیل این که بیان کردم مشکل پیچیده ای ست، این است که واقعا همه به این هدف اعتقاد ندارند.
ما یک جامعه مذهبی هستیم و موارد و ملاک هایی که توسعه یافتگی با آن ارزیابی می شود (همانطور که در مقدمه طرح سؤال نیز بیان شده که در کل مقوله مشخص و واحدی نیست) در جامعه ی ما بسیار محل تشکیک است و علمای دینی و مراجع اعتقادی به این ندارند که لزوما این ملاک ها، نشان دهنده ی بهبود زندگی مردم است و مردم هم که بخش بزرگی از فرهنگ و تصمیم های زندگی خود را از این علما اقتباس می کنند، طبعا پیرو این نوع پیشرفت نخواهند بود.
به عنوان یک مصداق عینی از مواردی که نشان دهنده ی پیشرفت یا توسعه یافتگی ست تولید ناخالص ملی ست که برای توسعه باید افزایش یابد ولی ماهیت این افزایش با قناعت و ضدارزش دانستن مصرف گرایی در تضاد قطعی است.
به طور خلاصه می توان گفت که ما باید برای خود (به عنوان یک جامعه دینی قرن بیستم و بیست و یکم) الگوی زندگی مستقلی داشته باشیم که متأسفانه متفکران بزرگی که از اوایل انقلاب و حتی قبل از انقلاب به فکر این موضوع بوده اند نوعا ترور شده اند و حالا، سالها پس از فراغت از جنگ، چند سالی ست که این واژه در محافل بیشتر شنیده می شود و شاید جدی تر تفکر و برنامه ریزی روی آن صورت پذیرد و نتیجتا همان پیچیدگی که در اول پاسخم اشاره کردم بسیار جدی است. (2713689) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۴:۲۴:۴۸
خانم ، سن 50، لیسانس اقتصاد
با سلام اقای دکتر من شاگرد شما در دانشگاه بودم .
سئوال شما دوره گذار به توسعه است و لی مردم ما شاهد گذار به برگشت شاخصهای توسعه انسانی و ... در جامعه هستند.
اقای دکتر این سئوال را باید از نخبگانی پرسید که ساختار کشور را به نام نظام مقدس مهندسی کردند و دل خوش داشتند که با ساز و کارهای قانونی وبر اساس مصلحت خود حرام و حلال کردند و به سود و منافع خود با تمام قدرت بدون هیچ مانع (با نابود کردن و در به در کردن دلسوزان کشور) ظالمانه بر عرصه اقتصاد تاختند و با سیستم آلوده به ربای بانکی و انواع رباهای دیگر مانند رانت و اختلاس و واردات قاچاق ) جامعه را به نابودی کشاندند (توجه شود به تفسیر المیزان در باره عواقب ربای اجتماعی و فردی).
نتیجه اینکه بیکاری، نابودی تولید و تعطیلی کارخانجات و صنایع و کشاورزی و نابودی زمینهای کشاورزی وجنگل در خدمت سود ، فاصله وحشتناک طبقاتی و به فقر بردن قشر آبرومند و متوسط جامعه عاقبتی قابل پیش بینی بود. البته ای کاش کوچکترین اراده ای برای برگشت بود. چرا که مبارزه با فساد را هرگز نمیتوان از مفسدین انتظار داشت!!!! این سیستم فساد بیشترین خیانتی بود که به نسلهای آینده زدند افلا یرجعون، حتی یرو العذاب الیم. و هنوز با نسبت دادن فساد به عملکرد نادرست رقیبان خود (احمدی نژاد و....) به دنبال لا پوشانی و گمراه کردن مردم هستند. قرآن میفرماید : و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‏پردازد مگوييد اين حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بنديد زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مى‏بندند رستگار نمى‏شوند(۱۱۶نحل)
وَآنگاه َ مُوسَى گفت رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُواْ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِيمَ﴿قصص 88 (2713703) (alef-4)
 
ناصر
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۴:۳۸:۰۹
مرد ۳۷ ساله مهندس تهران - از نظر من پروژه توسعه در ایران کاملا نا موفق نبوده . ما اکنون قانون و دادگاه و بهداشت و تامین اجتماعی و امنیت و ارتش منظم و مجلس داریم و نظام ارباب و رعیتی نداریم(در مقایسه با پیش از مشروطیت).
اما عدم توفیق کامل توسعه در ایران بخشی مربوط به عدم وجود نخبگان درجه یک در کشور که بتوانند راه حل مناسب برای ما ارایه کنند(علی رغم ادعاهای برخی از آنها) با وجود اصرار در عمل به نسخه بومی و نیز عدم یکسانی نظرات اندیشمندان بزرگ ما در مورد توسعه است.یک عامل دیگر که یقینا موثر بوده مقداری بد شانسی و خاطره بد در تاریخ گذشته ما است که باعث شده دید ما نسبت به تمدن غربی منفی شود.
مقصر دانستن مردم کار بیهوده ای است.مردم پیرو بزرگان هستند. نظرات مردم را سیستم آموزشی و رسانه ها اصلی معین می کنند (تا حد زیادی) که اینها نیز در اختیار قدرتمندان و اندیشمندان هستند. ضمن اینکه منوط کردن توسعه به درست شدن مردم هم یک دور باطل است. شروع کار از نخبگان و اندیشمندان و رسانه ها و قدرتمندان است. (2713746) (alef-4)
 
محمد محسن
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۴:۵۲:۲۴
علت ها به ترتیب اولویت
1-نداشتن تعامل اقتصادی سازنده با کشورهای پیشرفته: ایران عضو سازمان تجارت جهانی نیست!

2- توجه نداشتن به توانایی غیر نفتی کشور: که سبب وابستگی به نفت شده و در نتیجه اقتصادی پر فراز و نشیب را برایمان رقم زده است. ایران به فرهنگ و هنر در تمام دنیا زبانزد است، اما دریغ از توجه. به نظرم از این نظر ایران می تواند جزو ده کشور اول دنیا در زمینه جذب توریسم باشد!

3- شایسته سالاری در انتخاب مدیران ملاک اصلی نبوده است: توجه به زمینه های سیاسی و عتقادات مذهبی اولویت اصلی شده است. به همین سبب ضعف مدیریت و در نتیجه فسادهای زیاد مالی و اداری روز به روز گسترده تر می شود.


محمد محسن خضری
کارشناسی ارشد ارتباط تصویری
مدرس دانشگاه
متولد 1362 (2713795) (alef-4)
 
سامان
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۴:۵۴:۲۴
مرد، 30 ساله، تبريز، كارشناس ارشد مهندسي عمران
با تشكر از سايت الف جهت كمك به فضاي گفتگو در جامعه و تشكر از دكتر سبحاني به نظر من توسعه يافتگي پيش نياز هايي دارد و محور توسعه نيز عمل كردن به روش هاي علمي و آزموده شده است. اساسا توسعه از مقولات علوم انساني است و متاسفانه ما هنوز پس از 35 سال از انقلاب تكليف خودمان را با اين علوم نمي دانيم. بايد قبول كنيم كه علوم انساني در غرب رشد بيشتري پيدا كرده است و اين البته به معني نفي داشته هاي خودمان نيست . ولي اينكه به علوم انساني با نگاه بد بينانه و با اذهان پر شده ار تئوري توطئه نگريسته شده است باعث عقب ماندگي ما در اين حوزه گرديده است. در بسياري موارد ما هنوز سر ستيز با علوم انساني داريم و جالب اينكه خودمان هم نتوانسته ايم جايگزيني براي آن پيدا كنيم و همواره صحبت از مخالفت با علوم انساني غربي بوده است در حالي كه با حذف آن، دانشگاه هاي ما چيزي در مشت نخواهند داشت. با كلي گويي و نفي علوم اثبات شده نمي توان به توسعه يافتگي گذر كرد. (2713804) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۵:۰۴:۴۷
استاد عزیز ، در ایران همه دچار بیماری "خودشیفتگی مزمن " هستند . در همین سایت الف و دیگر منابع اینترنتی اگر جستجو کنید ، مردمی مثل ژاپن بخاطر افتاده حالی و احترام متقابل به یکدیگر الان یکی از مهمترین قطب های صنعتی دنیا شده اند . مخلص کلام ، وقتی تلاش و همدلی و احترام متقابل در ایران مرد ، توسعه یافتگی هم مرد و رفت . (2713837) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۵:۰۷:۱۰
آقا، 45 ساله، تهران- كارشناس ارشد mba- توسعه نيافتگي بحثي چند وجهي است كه جهات فرهنگي، اقتصادي، سياسي، جامعه شناختي، روانشناختي، جغرافيايي و ژئوپليتيكي را در بر مي‌گيرد.

تاثيرات نفت و درآمد آن در تقويت ساخت استبدادي دولت، نشان مي‌دهند كه در نيم قرن اخير اين درآمد به نوعي اقتصاد ما را دچار كسالت شديد كرده، فساد و تنبلي را در ميان ما رواج داده و ناكارآمدي‌هاي ما را پوشش داده است.

در كنار اقتصاد تك محصولي، بررسي داده‌هاي اجتماعي در جامعه ما حكايت از روحيه استبداد زدگي و عوام زدگي مردمانمان دارد.
كما اينكه علي رضا قلی در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی چنين می آورد. «می خواهم با این فکر که اگر امیر کبیر زنده بود و یا علیه مصدق کودتا نمی شد یا اگر فلانی سرکار می آمد چنین و چنان می شد مقابله کنم و نشان دهم که ساختارهای سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی – فرهنگي ايران تاب تحمل اصلاحات اين بزرگواران را نداشتند ... اگر صد بار با استبداد به هر علتی گلاويز شویم و آن را تحویل ديگری دهيم تا ساختارها هستند استبداد باز توليد مي شود و .... عوام زدگي يك بيماري رقت بار و انديشه كش اجتماعي است. ما غالبا در بررسي انحطاط اجتماعي و بلاهاي سياسي، فكري و اقتصادي كه دچارش مي شويم تنها به علل خارجي و عوامل بيروني توجه داريم و اين روش تنها نيمي از حقيقت را به دست مي دهد»

در تحليل‌هاي جامعه‌شناختي، معمولا به مسائلي چون نقش انسجام يا عدم انسجام اجتماعي، ميزان همگن‌بودن گروه‌بندي‌هاي اجتماعي، ميزان همگن‌بودن ساخت اجتماعي،‌ حجم شكاف‌هاي موجود در مناسبات و شدت ستيزه‌هاي اجتماعي و در نهايت وجود طبقات موافق توسعه و توانايي آنها در مقايسه با طبقات مخالف توسعه توجه مي‌شود. به عنوان مثال در تحليل‌هايي كه از علل توسعه ژاپن ارائه مي‌شود، معمولا ساخت اجتماعي همگن آن كشور و نبود ستيزه‌هاي اجتماعي حول مذهب، زبان و قوميت را از دلايل تسريع‌بخش توسعه آن كشور دانسته‌اند.

حال آيا مي‌توانيم در ايران عزيزمان نيز در يك برنامه كلان و همه جانبه، ساخت اجتماعي همگن را با تخصيص منابع و امكانات مناسب هدف‌گذاري و ايجاد نمود؟
به نظرم رسيدن به اين همگني، به شرط شروع از هم اكنون، و توجيه و تخصيص مناسب منابع، حداقل نيازمند يك زمانبندي كوتاه مدت تاريخي است( حداقل 10 ساله)
البته اين بدان معني نيست كه اگر ما برنامه نداشته باشيم اتفاقي نمي‌افتد، مطمئن باشيد در عصر دهكده جهاني برنامه‌هاي بسياري براي ما چيده شده و هر آن مي‌توان يك كشور را آبستن تحولات جديد نمود! (2713846) (alef-4)
 
شهاب الدین بنائیان
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۷:۳۰:۲۵
مرد، 34 سال، شهر دامغان، کارشناس ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی:
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و ادب به محضر استاد فاضل جناب آقای دکتر حسن سبحانی. طولانی شدن زمان گذار ایران به توسعه یافتگی، نسبت روشنی با تلّقی و برداشت نخبگان از این مقوله دارد. یعنی؛ در جامعه ایرانی، مبحث توسعه یافتگی با برخورداری از مواهب توسعه یافتگی دیگران، خلط شده و بواسطه شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، طبقاتی از مردم که عموماً در جایگاه های مهم اداری، علمی و فرهنگی حضور دارند و میزان بهره مندی شان از درآمد نفتی بیشتر است، بواسطه همین تمتّع افزون تر از امکانات و تسهیلات زندگی که عموماً حاصل فکر و سرمایه خارجی است، فهمی ناقص از مراتب توسعه یافته و در اجرایی کردن مفهوم بسیط و نسبی توسعه، بجای راه درست، مسیر بیراهه را در پیش گرفته اند. آنها که از امتیازات توسعه یافتگی دیگران همچون وسایل ارتباط جمعی، اینترنت، پیشرفت های صنعتی، اتوموبیل های گران قیمت و... استفاده می کنند و دریچه ای محدود از توسعه منهای فرهنگ بومی و معیارهای ملی و اسلامی را بر روی خود گشوده اند، می پندارند که در وادی توسعه گام برداشته و این مردم (عوام) هستند که بدلیل عدم شناخت صحیح از ایده های بلند آنان، مانع تحقق توسعه می شوند. به اعتقاد اینجانب، مهمترین مانع در توسعه یافتگی حقیقی ایران، اندیشه غلط و مقلّد برخی از نخبگان موثر دانشگاهی، حوزوی، اجرایی و تقنینی است که هر یک می خواهند به فراخور حال و معلومات شان، توسعه را معنا و عملیاتی کنند، در حالی که الگوی موفق توسعه در ایران، باید الگویی مبتنی بر ساخت درونی و استعدادهای داخلی باشد، نه بر مبنای ملاک های حتی موفق خارجی. چرا که توسعه یافتگی غرب منشاء در فرهنگ آن دارد و بدون لحاظ نمودن شاخص های فرهنگ ایرانی، این دوره گذار پایانی نخواهد داشت. همچنین می توان به عامل مدیریت ناکارآمد و غیر علمی هم اشاره نمود که بعضاً سلیقه شخصی را مقدم بر مصالح حقیقی ملت دانسته و مثلاً از اشتباهات مکرر در اجرای سیاست تورم زای تعدیل اقتصادی درس نمی گیرند. تداوم این سیاست در سالهای پس از جنگ و حاکمیت قواعد آن بر برنامه های توسعه سوم، چهارم و پنجم با تمام اشکالات و خطاهای آشکارش، بخوبی نشانگر نبود پایش لازم از سوی نهادهای موظف قانونی برای حذف و یا تغییر سیاست های خطائیست که متاسفانه تضییعات و تنگناهای فراوانی را برای قاطبه مردم بالاخص طبقه مستضعف جامعه، فراهم آورده است. (2714255) (alef-4)
 
امیری
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۷:۵۷:۵۰
آقا.50 سال.کارشناس امورمالی.اداری
به رای اینجانب اقتصاد دولتی بزرگترین مشکل ماست.باید بخش خصوصی تقویت گردد.نظام مالیاتی شفاف شود.جلوی رانت بازی و دلالی گرفته شود.مسئولان و مدیران پاسخگوی خطاها و کم کاریها باشند.مردم اثرات مالیات پرداختی را بوضوح ببینند.نظام اداری متحول شود.و جلوی فساد گرفته شود.همه درد ما بکارگماردن مدیران ناکارآمد است. (2714322) (alef-4)
 
آقا، 36 ساله،تهران،کارشناس ارشد حقوق خصوصی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۸:۵۰:۴۴
آقا، 36 ساله،تهران، وکیل پایه یک دادگستری،کارشناس ارشد حقوق خصوصی
به نظر می رسد توسعه یافتگی مقوله ای است که با توجه به هویت ملی هر کشوری می بایست تعریف و تفسیر گردد. از طرفی توسعه یافتگی مورد نظر از دید حکومت و تابعان آن نیز ممکن است متفاوت باشد. حال در خصوص کشور ما تعریف توسعه یافتگی از نظر حکومت و مردم کاملا متفاوت است از سوی دیگر توسعه یافتگی از نظر افراد طبقه ی حاکم که تصمیم گیری ایشان در امور کشور مؤثر است نیز متفاوت می باشد. در کشور ما وقتی سخن از توسعه یافتگی است رفاه نسبی و عمومی به ذهن متبادر می شود، لیکن با نگاهی به سیاست های اتخاذی طبقه ی حاکم به نظر می رسد مسیری که کشور بدان هدایت می شود با توسعه یافتگی به مفهوم رفاه نسبی و عمومی متفاوت است اگرچه ادعاها و گفتارها بعضا یکسو است لیکن عملکردها مختلف بوده و فاقد کارایی است. در کشور ما از طرفی با نظام سرمایه داری در جنگیم و در برابر آن ایستاده ایم و از طرفی با نظام ورشکسته ی کومونیسم نیز بنا به مصالح سیاسی احساس قرابت و نزدیکی می کنیم حال با این ایدئولوژی مردد و بلاتکلیف رسیدن به مرزهای توسعه یافتگی امری بعید است. افراد جامعه نیز به لحاظ عدم شفافیت اهداف طبقه ی حاکم، ناکارآمدی قاطبه ی مسولان، بی برنامه گی و بلاتکلیفی امور و .... از اتحاد و همبستگی ملی بسیار دور شده و همین امر نیز حرکت به سوی توسعه یافتگی را چندین بار دورتر و دست نیافتنی تر کرده است. به این ترتیب رسیدن به توسعه یافتگی امری به نظر محال است. (2714463) (alef-4)
 
ابراهیم
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۹:۱۱:۴۴
احمدی هستم
47 ساله لیسانس مهندسی شیمی از دانشگاه تهران

ا- عدم وجود شایسته سالاری
بدون شک ما ایرانیها در جنگ و در تاریخ ثابت کرده ایم سربازان خوبی هستیم ولی لشکر شیرها در صورتی که توسط یک شیر اداره نشود باز هم محکوم به فنا است.
نمونه اش مدیریت آقای بذرپاش در سایپا
کجای دنیا همچنین نمونه ای وجود دارد
در کدام اداره این مملکت کارمندی رئیسش را قبول دارد.

2-باور ذهنی جامعه مبنی بر عدم تساوی افراد جامعه در مقابل قانون
به طور مثال این باور وجود دارد که پولدارها مالیات نمی دهند البته من نمی دانم واقعا ادارات مالیات چه می کنند
من کارشناس کانون دادگستری استان مرکزی هستم و با اینکه از همه دریافتی های من مالیات قبل از پرداخت کسر می شود ولی هر ساله باید به اداره دارائی مراجعه کرده و وقت کارمندان محترم آنجا را بگیرم ولی دوست طلافروش من به گفته خودش 8% مالیاتی را که از خریدار می گیرد ، در جیب خودش می گذارد.

3- دوری جامعه از اصول اولیه انسانی
یکی باید به مردم عزیزمان بگوید کسی که اشغال را داخل خیابان پرت می کند هنوز اصول اولیه دین اسلام را نفهمیده است.

4- متخصص بودن یک ایرانی در همه امور
من مهندس شیمی هستم
من چرا باید در همه امور صاحب نظر باشم؟
برای اینکه اگر من صحبت نکنم یک دوست بدون تخصص در مورد اینده من حرف زده و ممکن است حرفش را به کرسی بنشاند (2714504) (alef-4)
 
بسیجی جانباز گمنام
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۹:۴۹:۲۶
باسلام و احترام، سه مورد از شاخص‌های توسعه را در که مقدمه بیان فرمودید :...«میزان سرانه درآمد، نرخ تولید ناخالص داخلی و شاخص توسعه انسانی...»
به نظر اینجانب هر سه مورد «تعامل» و «وابستگی» دو سویه با «فرهنگ» دارد. متآسفانه در انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، به علت «خواب زدگی» و «بی‌توجهی» مسئولین اعم از(مسئولین سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و بلاخص فرهنگی ...) بی‌توجهی بسیار زیاد نسبت به «اشارات» و فرمایشات صریح سکاندار کشتی انقلاب اسلامی در زمینه فرهنگ و به طبع آن اقتصادشده‌است. حتی آن بزرگوار دلسوز صراحتاً سال در حال پایان یافتن را سال اقتصاد مقاومتی، فرهنگ جهادی... نام نهادند، اما برای مردمی که همواره در صحنه‌های حساس، پشتیبانی خود را نسبت به «رهبر» و انقلاب اسلامی نشان دادند، متأسفانه هنوز«کمیت‌»شان لنگ است. جز مقداری شعار و لفاظی ـ و نه عمل ـ بنده چیزی ندیدم. یا منٍ «کم‌سواد» ، «دلواپس» »ترسان و لرزان» «کور»‌م یا بعضی‌ها که هنوز نمی دانند، حواله ویزای «بهشت« و « جهنم» به فرمان حضرت حق سبحانه‌تعالی است، نه بنده خدا.
برای این که کشور ما در یک مسیر سریع و صحیح کشورهای توسعه یافته قرار گیرد لطفاً مطالبات رهبر انقلاب اسلامی در زمینه اقتصاد مقاومتی براساس بیانات در دیدار مردم آذربایجان مورخ ۱۳۹۳/۱۱/۲۹ را به طور سریع با همکاری نخبگان و اساتید متعهد دانشگاهی، به طور سریع و با کمترین ضایعات «برنامه ریزی»، «طراحی» و « «پیاده سازی» کنید، تا دنیا بیشتر بفهمد که « ما می‌توانیم». موفق و پیروز باشید.
مشخصات خواسته شده: مرد - ۶۳ ساله - مازندران(بابل) - دانشیار (2714587) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۹:۵۵:۳۸
مرد ٥٠ ساله تهران ليسانس مهندسي كشور ما مثل شوروي سابق در برخي علوم پيشرفتهاي چشمگيري داشته است لاكن همانند انها حكومت نتوانسته است كشور را در مسير توسعه قرار دهد و از تامين معيشت مردم باز مانده است. علت اصلي اين ناتواني وجود مراكز متعدد و ناهمگون وناكارامد قدرت در كشور بوده كه امكان هر گونه مديريت منابع وتشكيل عزم ملي توسط مديران شايسته و كاردان را از بين ميبرد. (2714601) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۰:۲۰:۵۵
آقا - تهران -هیات علمی -36

1- توسعه نیازمند خوش آمدگویی به نوآوری است. فرهنگ ایرانی به نوآوری خوش آمد نمی گوید و عموما ساز و کارهای نو با دو دهه تاخیر پذیرفته می شوند. مثلا بیمه- روشهای نوین بانکداری، محصولات فن آوری اطلاعات و ... عموما در آغاز با این نگاه که با شرع در تضاد هستند برای دو تا سه دهه پذیرفته نمی شود و بعد از دو تا سه دهه تازه ایرانیان به سمت آن می روند.

2- ایرانیان دچار بیماری ایده لوژیک هستند و هنوز سر این موضوع که باید از واژه تعالی استفاده کرد یا از واژه توسعه با هم بحث و گفتگو می کنند. به زبانی دیگر جامعه ایرانی همانند یک فرد است که دچار بیماری هویتی است و نمی تواند به مسائل مالی خانواده خود فکر کند. ابتدا باید این بیماری هویتی توسط روانشناسان درمان شود. جامعه ایرانی همانند یک فرد بزرگسال است که در دوران کودکی اتفاقی برای او افتاده است که بزرگسالی او را تحت شعاع قرار داده و او را باید با هیپنوتیزم درمانی از آن اتفاق رها کرد و به زندگی عادی برگرداند.

3- خودمحوری ایرانی در درک خود نسبت به جوامع دیگر یکی از عوامل طولانی شدن گذار به توسعه یافتگی است. ایرانیان به جای تعامل در فرآیند جهانی سازی و جستجو راه هایی که این فرآیند به سود آنها منجر خواهد شد با این تصور که در دنیا فقط خود آنها هستند نتوانسته اند نقش خود را بیابند. (2714665) (alef-4)
 
م فلاح
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۰:۲۹:۴۰
به نظر می رسد گذر به مرحله توسعه یافتگی باید بر مبنای واقعیت و توسط سطوح کلان برنامه ریزی گردد و متناسب با شرایط روز کشور و مقتضاهای ان باشد متاسفانه برنامه های کلان که در سطح مجمع تشخیص مصوب می گردد فاقد ضمانت اجرایی است و عملا در بسیاری از موارد قابلیت اجرایی خود را از دست می دهد و به نظر می رسد که سیستم توسعه کشور بر مبنای دولت یا دولت محور است و با توجه به اینکه هر دولت بیشتر برمبنای فکر و مبناهای نظری یا ایدئولوژی یک شخص (ریس جمهور )طراحی می گردد و فاقد یه تیم کارشناسی قوی است ، که این تیم بدون اینکه تحت تاثیر دولتها باشد کار کند در طول سه دهه گذشته کشور در بسیاری از موارد در تضاد با دولت قبلی بود و چه بساخسارت زیادی را بر جامعه تحمیل نموده است علاوه بر همه اینها با توجه به تاثیر متقابل کشور ها بر هم در این اینکه اصول داخلی و عزت کشور را در نظر داشته باشیم عملا از سیاستهای خارجی چالش انگیز که رابطه مستقیمی با توسعه یافتگی دارد خود را بر حذر کنیم. (2714701) (alef-4)
 
رسول مشهدي
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۰:۴۱:۰۳
جنسيت مرد 48 ساله ساكن مشهد شغل برنامه نويس
مقدمه :
توسعه در هركشوري داراي چند شاخه است.كه به طور معمول به توسعه اقتصادي و توسعه سياسي و توسعه اجتماعي تقسيم ميشود.براي يك توسعه متوازن اولا به يك برنامه دراز مدت و چندين برنامه ميان مدت يا كوتاه مدت نياز است. كه خطوط كلي آن توسط مقامات تراز اول تعيين شده و برنامه ها توسط يك نهاد تخصصي نوشته و پس از تاييد به سازمانها و نهادهاي دولتي ابلاغ ميشود.دولتها نيز موظف به پيگيري و اجراء اين برنامه ها هستند و نهادهاي نظارتي نيز بر روند اجراي صحيح آن نظارت ميكنند و انحراف از برنامه ها را به دولتها تذكر ميدهند تا خط مشي خود را اصلاح نمايد.
در كشور ما تا سال 68 بدليل مشكلات ناشي از پيروزي انقلاب و سپس جنگ و درگيريهاي داخلي دولتها پيرو يك برنامه ريزي منسجم و هدفمند نبودند و امور بصورت روزمره البته با نيات خيرخواهانه انجام مي پذيرفت.
با پايان جنگ و شروع سازندگي نياز به برنامه ريزي در كشور احساس شد و ديگر نميشد كشور را به سياق قبل اداره كرد.در دولتهاي آقاي رفسنجاني و سپس خاتمي 4 برنامه ميان مدت توسط سازمان برنامه و بودجه نوشته و پس از تصويب مجلس به دولت ابلاغ گرديد.در دولت آقاي رفسنجاني بيش از همه به توسعه اقتصادي توجه گرديد و دو بخش توسعه سياسي و توسعه اجتماعي اقدامات اساسي انجام نگرفت و حتي مقداري هم پس رفت داشتيم.نهادهاي سياسي و اجتماعي شكل نگرفت تا در امر توسعه اقتصادي كمك حال دولت باشند . در دوران آقاي خاتمي بنا به شرايط روز در عين توجه البته كمتر به توسعه اقتصادي بحث توسعه سياسي و اجتماعي مد نظر دولت به آرامي و با مقاومتهايي از سوي برخي از بخشهاي قدرت و نظام به پيش رفت . البته در اين ميان برنامه بلند مدت چشم انداز كلي نظام در سال 1404 توسط مجمع تشخيص مصلحت تدوين وپس از تاييد مقام رهبري به دولت آقاي خاتمي ابلاغ شد.در نيمه راه برنامه پنج ساله چهارم توسعه وبا روي كار آمدن آقاي احمدي نژاد ايشان با ايمان به اينكه برنامه هاي توسعه داراي عقبه فكري سوكولار و ليبرالي هستند برنامه چهارم توسعه را بدون هيچ ملاحظه اي به كنار گذاشت و پس از تدوين ديرهنگام برنامه توسعه پنجم نيز نشان داد كه هيچ علاقه اي به برنامه ريزي ندارد و حتي لوايح بودجه را نيز با تاخير چند ماهه به مجلس ارايه ميداد.ايشان ميخواست يك تنه و با كار مضاعف و بصورت علي شيرخدايي مملكت داري كند.وچون با تحزب و توسعه سياسي نيز كلا بيگانه بود بنابراين به تا ميتوانست احزاب و سازمانهاي مردم نهاد را تخطئه ميكرد.البته ايشان شخص پرتلاشي است ولي بدون برنامه ريزي كار ميكرد.
اما دلايل طولاني شدن دوره گذار ايران به توسعه يافتگي
الف - 10 سال اول انقلاب برنامه مدوني براي توسعه نداشتيم
ب - برنامه هاي اول و دوم بيشتر به توسعه اقتصادي عنايت داشت.
ج - برنامه هاي سوم و چهارم توسعه تا حدودي منطقي تر بودند و دولت آقاي خاتمي نيز مقيد به اجراء بود ولي مقاومتهايي باعث عقيم ماندن آنها شد.
د- در زمان آقاي احمدي نژاد كشور از نظر برنامه ريزي سير قهقرايي را طي نمود و ايشان كلا به برنامه ريزي اعتقادي نداشت و توسعه از نظر ايشان معنايي جز تصميم هاي فردي و في البداهه تبود.كشور يا وجود درآمد نفتي سرشار در زمان ايشان نتوانست به رشد مطلوب دست پيدا كند.
ذ- كلا وجود دولتي كه اعتقاد به توسعه و به برنامه ريزي داشته باشد شرط اول توسعه يافتگي است . البته نهادهاي سياسي و مردم نهاد نيز در اين بخش بعنوان كمك حال دولت ميتوانند عمل كنند كه جايشان در كشور ما خالي است.
ر - يك ايراد اساسي ديگر اينكه در كشور ما همه چيز را سياست زده كرده اند .
حتي بحث توسعه يافتگي را.بخشهايي در حاكميت وجود دارند كه با قدرت جلوي برنامه ريزي مي ايستند و با بازيهاي سياسي امور كشور را مختل مي كنند.بنابراين وظيفه علما و نخبگان است كه سياست را به اهلش بسپارند و اقتصاد را به اهلش.
اگر روزي كه نظاميان و سياستمداران و روحانيون وارد كارهاي اقتصادي شدند جلويشان گرفته ميشد .امروز كشور با مشكلات كمتري مواجه بود. (2714732) (alef-4)
 
م فلاح
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۰:۴۱:۳۷
آقای فلاح 43 ساله با تحصیلات کارشناس ارشد از شهرستان کوهدشت لرستان

به نظر می رسد یک برنامه توسعه باید برمبنای واقعیت داخلی و عوامل خارجی و توسط یک تیم با پشتوانه کارشناسی قوی که دارای ظمانت اجرایی باشد ارائه گردد که متاسفانه در حال حاضر اینگونه نیست هرچند سیاستهای کلی توسط مجمع تشخیص مصوب می گردد ولی این سیاستها عملا توسط دولت یا اجرا نمی گردد یا برمبنای سلایق است به عنوان نمونه ما چندین برنامه 5 ساله توسعه را پشت سر گذاشته ایم آیا آسیب شناسی از اینکه میزان تحقق ان برنامه ها به چه میزان اسا و دلایل عدم توفیق در چه مواردی است و راهکار چیست ارائه نگردیده است به نظر می رسد بیشتر برنامه ها دولت محور است و گاها در بعضی موارد سیاستهای دولت توسط دولت بعدی به اجرا نمی گردد از سوی دیگر عهوامل خارجی شامل یک دیپلماسی قوی است که در این حفظ عزت و شرف کشور سیاستهای هزینه بر و چالش انگیز را بر کشور تحمیل ننماید (2714734) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۱:۱۰:۳۸
سلام
به نظر من دلیل اصلی طولانی شدن این فرآیند عدم پایبندی دولتها به یک برنامه
واحد یا به عبارت دیگر عدم وحدت دولتها در زمینه اجرای برنامه های اقتصادی
38 ساله کارشناسی ارشد مدیریت مالی. (2714798) (alef-4)
 
احمد خراسانی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۱:۴۴:۱۲
با سلام:علت این امر به چند عامل بستگی دارد.1-سو
سؤ مدیریت.مدیران ما بر این باورند که بودجه به تنهایی عامل توسعه است اما عامل انسانی و مدیریت را نادیده میگیرند.2-پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به بهانه تعهد تخصص نادیده گرفته سد و متخصصین پس زده شدند.3-تفکیک نشدن بخشهای مختلف فرهنگی اقتصادی مذهبی وسیاسی و نهایتا تسلط سیاست بر همه امور جامعه.4-توجه به سطح کمی تحصیلات و عدم کیفی سازی دانشگاهها و سپردن مناصب کلیدی به افراد با مدرک بالا اماکم سواد
.5-رواج شاد خواری تجمل گرایی و دست درازی به بیت المال و ترویج دروغ و ریخته شدن قبح اختلاس و ارتشا و ...6-سطحی نگری در فرایض دینی و توجه به ظواهر دین و پوسته گرایی که موجب شد افراد نقاب داشته و در قبال جامعه دینی احساس مسولیت نکنند.7-نداشتن مدیریت سیستمی و با برنامه و در صورت وجود برنام عدم پایبند ی به ان از سوی مجریان .و نهایتامدیران موروثی که حاضر نیستند اداره دولت را به فرههیختگان و دانشگاهیان واگذار کنند و انقلاب را به اسارت گرفته اند. (2714862) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۱:۵۴:۲۹
آقا -50 ساله - یاسوج- فوق لیسانس
1- دگرگونیهای سیاسی
2- جنگ
3- عدم تحزب
4- عدم گسترش رسانه های آزاد
5- نداشتن برنامه توسعه ای
6- مدیریت غلط
7- فساد
8- بزرگی سیستم اداری
9- دولتی بودن اقتصاد
10- عدم ارتباط با کشورهای صنعتی (2714886) (alef-4)
 
آقای 31 ساله ساکن شیراز دکترای روانشناسی
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۲:۰۱:۰۷
آقای 31 ساله ساکن شیراز دکترای روانشناسی

مهمترین دلیل عدم توسعه ی کشور ما ایدئولوژی زدگی و عدم توجه به مسائل واقعی جامعه است. به عبارتی در جامعه ی ما نزاع ایدئولوژی سنت زده و مدرنیسم و تلاش مزبوحانه ی سنت حاکم در جلوگیری از گذار جامعه به سمت مدرنیته ی اجتناب ناپذیر باعث صرف انرژی و توجه زیاد و به حاشیه رفتن مسائل واقعی شده است.
اهمیت دادن و صرف انرژی زیاد برای مسائلی چون حجاب تبلیغات سیاست خارجی توهم زده نمونه ای از این مورد است.

از طرف دیگر این تلاش اقلیت سنت دوست برای تحکیم نظر خود به اکثریت ترقی خواه جامعه باعث تمرکز قدرت سیاسی و ضعف نظارت مدنی شده و این تمرکز خود بخود به ایجاد فساد اقتصادی و سیاسی و کمک کرده است. (2714903) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۲:۴۶:۴۷
مرد ، 50 ساله ، هنوز کارمند ، فوق دیپلم سخت افزار کامپیوتر ، کشوری که " دروغ " محور اصلی امورش ، حالا چه اقتصادی ، سیاسی ، اعتقادی و اجرائی آ؛ن باشد ، زیاد نباید منتظر "توسعه" باشد . بیشتر قانون جنگل در چنین کشوری حاکم است تا نظم و انظباط ! ببخشید استاد که رک جواب دادم ، امروزه عقب افتاده ترین کشورهای دنیا هم اصول کشورداری و مردم سالاری را یاد گرفته و درجهت توسعه گام برمی دارند . باعث تاسف و تالم است که اکثر هموطنان حداقل سرویس اینترنت را در اختیار دارند و براحتی می توانند در امورات مختلف مطالعه کنند ولی نمی خواهند بپذیرند که روش زندگی در هزاره سوم و سال 2015 چگونه می باشد . بازهم ببخشید . (2715010) (alef-4)
 
هادي
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۲:۵۶:۵۷
آقا 44 ساله ازتبريز دبير داراي مدرك كارشناسي

علت طولاني شدن اين موضوع وتحقق نيافتن بقيه مسايل :

- عدم ثبات مديريت
-استفاده از مديران ضعيف
- تغيير مكرر قوانين با تغيير نمايندگان مجلس
- ملموس نبودن برنامه هاي بلند مدت در جامعه
- عدم فرهنگ سازي در اين زمينه
- هماهنگ نبودن دستگاههاي قانون گذار - اجرايي - نظارتي (2715043) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۰:۰۷:۳۰
آقا، ۳۴ ساله، کالیفرنیا، دکترای علوم کامپیوتر:
به نظر حقیر توسعه یافتگی مرهون (۱) نظارت بر همه اقشار جامعه است. به نحوی که هیچ فردی در هیچ جایگاه اجتماعی از نظارت بری نباشد و بالاترین سطوح جامعه هم ناچار به پاسخگویی باشند. (۲) علاوه بر این بر حسب تجربه شخصی ام و کار کردن در شش کشور مختلف رابطه بسیار قوی بین توسعه یافتگی و نظم دیدم. در کشوری مثل آلمان و یا انگلیس به طرز خیلی سختی نظم و دقت برقرار است. بقولی اصلا فرصت اشتباه فراهم نیست ولی در عوض در کشوری مثل اسپانیا یا ایتالیا که در عین توسعه یافته بودن باز عقب تر هستند از دو کشور مذکور میزان مدارا با بی نظمی خیلی بالاتر است.
فرهنگ تساهل در برابر قوانین و از جهت دیگر بستن دریچه نقد یا نظارت به دلایلی مثل امنیتی بودن حریم نظارت, یا تقدس قائل بودن برای اشخاص, جلوی توسعه یافتگی و خردگرایی را در ایران گرفته است. (2715161) (alef-4)
 
راستگو
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۰:۳۱:۱۱
آقا، ٣٥ ساله، شيراز، كارشناس ارشد مهندسي برق : در كشورهاي توسعه يافته نخبگان در راس كار هستند و هدف جامعه هم ملموس است و با گذشت زمان مردم مزه پيشرفت را ميچشند اما در كشورهاي درحال توسعه مثل كشور ما اولا قبل از انقلاب هيچ برنامه اي براي اداره يك جامعه در صورت پيروزي وجود نداشت و اصلا خيال نميشد كه به اين زودي انقلاب صورت گيرد و اگر هم افرادي با قابليت نظام سازي مانند شهيد بهشتي و مطهري و شريعتي بودند در همان ابتدا شهيد شدند و غير نخبگاني كه فقط در خراب كردن نظام قبلي سهيم بودند بر سركار آمدند و بالاجبار بعد از انقلاب با سعي و خطا يك كشور تازه انقلاب كرده و بعد درگير اختلافات داخلي و منافقين و بعد هم جنگ شدند و چون نخبه نبودند و از طرفي طرح از پيش تعيين شده اي براي اداره جامعه نداشتند جامعه را روز بروز به عقبتر بردند،
به قول ظريفي براي خراب كردن يك ساختمان چند تا افغاني كافيه اما براي بنا كردن ساختمان جديد بايد معمار و نخبه داشته باشيم، متاسفانه اول انقلاب معمارها را شهيد كردند و تنها افغاني ها ماندند و مسوول ساخت ساختمان جديد شدند و براي اداره جامعه و نمايش دادن مجبور به دروغگويي شدند و مردم نيز كه ميدانيم بر روش و دين ملوك خود هستند و دروغ در جامعه رسوخ پيدا كرد و كشوري كه مبتلا به دروغ شد معلوم است كه از فاز در حال توسعه به فاز هلاكت ميرود، توسعه يافتگي پيشكش (2715185) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۰:۳۲:۲۵
آقا 54ساله بازنشسته فرهنگی فوق لیسانس.توسعه فرایندی تحول پذیر و تحول زا و متاثر از ساختارهای اجتماعی از فرهنگ تا اقتصاد و از اخلاق تامذهب و ازفلسفه تا تکنولوژی است و توسعه یافتگی پدیده ناشی از تاثیرات مثبت ساختارهای اجتماعی است برفرآیند توسعه .بنابراین باتوجه به این مقدمه کوتاه بررسی علل طولانی شدن گذار جامعه ایران به توسعه یافتگی مقالی نیست که در این مجال اندک بگنجد ولی آنچه میتوان گفت این است که در فضای موجود نمیتوان به نقد علل طولانی شدن گذار ایران به توسعه یافتگی پرداخت زیرا نگاه ایدئولوژیک به تمامی ساختارهای اجتماعی یکی از مهمترین علل این تاخیر است و هرجا این نگاه افراطی تر باشد میزان تاخیر بیشتر خواهد بود که نمونه های آن را حتی در دنیای توسعه یافته نیز میتوان دید پرتقال اسپانیا و یونان نمونه های اروپایی و شوروی و چین کمونیست قبل از دنگ شیائوپینگ و کوبا و کره شمالی از نمونه های چپ سوسیالیستی آن است .باید اذعان داشت که توسعه یافتگی پیکره ای نیست که بتوان بخشهایی از آن را برگزید و بخشهای دیگر را دور انداخت و برخلاف تصور برخی صاحب نظران توسعه یافتگی هیچ نمونه بومی یا بومی شده ای ندارد بلکه بنایی است که در بده بستانهای درون بخشی در داخل محدوده جغرافیایی کشور و برون بخشی در تعامل مثبت با سایر کشور های جهان ساخنه میشود. (2715188) (alef-4)
 
دکتر آرمین شمس
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۴:۵۰:۰۴
آقا، 36 ساله، تهران، محقق/مشاور/مدیرتحول، در سال 2015، کاتالیزور توسعه عبارت است از مدیریت تحول نیمه پیشرفته و مدیریت تحول پیشرفته. فرق کار فرق سی سال و سیصد سال است. مطالب اقتصادی که شما با هدف ایجاد خودسازماندهی در کسب و کارها و بازار پیگیری می کنید بدون مدیریت پیشرفته که از مدیریت تحول پیشرفته ناشی می شود، میزان قابل توجی، مثلا ده برابر بیشتر طول می کشد، یعنی مسیر سی ساله را سیصد سله می روید. مدیران کشور قادر یا مایل به درک مدیریت تحول پیشرفته و ابعاد مختلف چند-رشته ای آن از آی تی و مدیریت کیفیت و مغز مصنوعی مدیریتی گرفته تا معماری سازمانی و تحول حقوقی و ...، بطور همگرا و مجتمع، نیستند (مانند "مدیریت تحول جامع" منجر به "مدیریت مغز محور"). مدیران کشور درگیر مسایل ظاهری و گذرا و شعاری مدیریت می شوند یا سرمایه گذاری اندکی روی برخی مسایل نیمه پیشرفته (مانند تعالی سازمانی و بی پی ام اس ها و ئی آر پی و کارت امتیاز متوازن و ...) انجام می دهند و کار را ناقص تحویل می گیرند که موجب تحول مطلوب نمی شود، بلکه حتی به همین روشهای خوب نیز بدبین می شوند! (2715301) (alef-4)
 
عباس
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۷:۴۱:۱۱
میدانید علت چیست؟
- وقتی هزینه سرمایه گذاری برای آب روستایی در مناطق کوهستان برای هر خانوار بین 20 تا 45 میلیون تومان تمام میشود
- وقتی که جاده های احداث میشود که ارزش اقتصادی ندارند. اقتصاد مهندسی کاملا فراموش شده است.
- وقتی که ما اهمیت میدهیم به توسعه عمرانی در حالیکه توسعه صنعتی را فراموش کرده ایم
- وقتی که فلان نماینده و یا فلان مدیر استانی فشار برای استخدام آشنایان میکنند
بطور خلاصه داستان اقتصاد دنیا بر اساس داستان مسابقه لاکپشت و خرگوش است . ما خرگوشه هستیم قدرت اقتصادی (نفت) داریم و به هیچ جا نرسیدیم اما ویتنام ، تایلند، کره ، مالزی ، چین و به تازگی امارات به همه جا رسیدند. ما حاضر نیستیم هیچ کدام از این کشور ها را الگو قرار بدهیم (2715381) (alef-4)
 
golgolak
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۷:۴۲:۰۸
آقا، 28 ساله، عسلویه، کارشناس ارشد برق: علت عدم توسعه یافتگی در ایران مدیریت ناصحیح است. در ایران نیروی متخصص زیادی وجود دارد که هم دانش فنی دارد وهم انگیزه زیادی برای کار کردن چون مشکل اقتصادی دارند و هم انگیزه زیادی برای یاد گیری که تجلی آن را نی توان در خیل عظیم متقاضی ادامه تحصیل دید. اما متاسفانه مدیران کشور نمی توانند این امتیاز ها را به نحو صحیح مدیریت کنند و به جای استفاده صحیح از این انرژی آن را به هدر میدند و طبیعی است که با هدر رفت انرژی نمی توان کار مطلوبی انجام داد.
به نظر من دلیل اصلی وجود نداشتن مدیرت صحیح عامل طولانی شدن این امر است (2715384) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۸:۱۵:۴۳
مرد 50 ساله ،اصفهان،کارشناس ارشدبرق
شرط اصلی توسعه واگذاری کاربه بخش خصوصی است که در رسیدن به این مهم دولتهاحاضر به عقب رفتن وفضا را برای بخش خصوصی مهیا کردن به درستی عمل نکرده اند .
در سایرحوزه ها نیز حوزه قانون گذاری وقوه قضائیه نیاز به اصلاح روشهادارند . (2715431) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۸:۳۸:۱۳
1- عدم ثبات سیاسی در سطوح مختلف ملی وبین المللی
2-اتکای اقتصاد به نفت
3-دولتی بودن همه شئون سیاسی،اقتصادی ،صنعتی ،اجتماعی وفرهنگی
4-عدم اعتماد متقابل بین دولت ومردم(بخش خصوصی)
5-عدم هدف گذاری متمرکز وهمه جانبه نگرملی(برنامه ریزی ومدیریت های بخشی نگر،محلی-حتی نه استانی- برنامه های توسعه منفک وبدون توالی منطقی ناشی از رویکرد سیاسی دولت ها ومجلس های مختلف)
6-عدم التزام دولت ها در دوره های مختلف به اجرای برنامه های حتی ضعیف
7-عدم وجود نقشه راه در توسعه(اولین الزام در توسعه متوازن آمایش سرزمین است که هنوز در هیچ نقطه کشور عملیاتی نشده است.)
8-سیاست زدگی در کلیه شئون اجنماعی،اقتصادی ،فرهنگی
9-فساد ورانت خواری ،عدم توزیع عادلانه فرصتها،طرد نخبگان و.....

بدیهی است هرکدام از موارد توضیح وتفسیر ومصادیق دارد
آقا-42 ساله- تهران-دکترای زمین شناسی (2715470) (alef-4)
 
عباس بیطرف
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۹:۰۳:۲۸
عباس بیطرف 56 ساله کارشناس مدیریت دولتی بازنشسته فرهنگی از قم
به نظر من مهمترین عامل طولانی شدن توسعه یافتگی کشورمان این است که اکثریت مردم منافع شخصی خود را بر منافع جامعه ترجیح میدهند بلکه گروهی منافع جامعه را فدای منافع شخصی خود میکنند که اگر این مسئله را ریشه یابی کنیم به این نتیجه میرسیم که ما تا کنون نتوانسته ایم دستورات و آموزه های دینی و مذهبی بین مردم عملیاتی کنیم به عبارتی اسما مسلمانیم اما در عمل بسیار ضعیف هستیم (2715510) (alef-4)
 
محمد محمدی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۹:۱۵:۱۱
آقا ، 37 ساله ، کوالالامپور ، مهندس مشاور .
هجوم بی رویه مردم از روستا ها به شهرهای بزرگ بعد از انقلاب . بهم خوردن سیستمهای فعال اقتصادی قبل از انقلاب . هزینه های جنگ . نبود برنامه ریزی جهت بازگشت مردم به روستاها . تصمیم گیری های خارج از قانون و برنامه . رانت خواری ، دوری از شایسته سالاری ، کارشکنی ، تاخیر در پروسه خصوصی سازی ، عدم رعایت ضوابط در خصوصی سازی ، هزینه های سیاست خارجه ، عدم توجه تاثیر فرهنگ توسعه بر تسریع در امر توسعه ، اینرسی بالای ساختار غیر سیستماتبیک دولت در تغییر و توسعه ، ضعف قوانین حمایتی ، ناتوانی حکومت در ارضای نیازهای اولیه جامعه و به تبع افزایش بی اعتمادی مردم به حکومت ، اولویت بندی نادرست مناقع و مسایل درونی و بیرونی . (2715526) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۹:۱۷:۱۲
45 ساله آقا از تهران کارشناس ارشد
دلیل مهم دخالت سیستماتیک مذهب (که فی نفسه وجودش در جامعه ضروری است ) در همه امور از جمله امور اجرایی و تقنینی است.
با وجود سایه سنگین دین بر اموری که باید با فراغ بال و بی دغدغگی خاص خود پیش رود هیچ کس جرات نوآوری و سرمایه گذاری واقعی در جهت توسعه را نخواهد داشت.

توسعه یافتگی یک مقطع فریز شده نیست دینامیک است و باید مرتب با ایده و نوآوری های افراد جامعه فید شود تا دوام داشته باشد.
وقتی با یک فتوا یا حکم دولتی یا خطبه نماز جمعه تمام زحمات و سرمایه یک فرد به باد فنا میرود پس برای چی سرمایه خود را رو کند و چرا یک ایده جدیدی بدهد که شاید تکفیر یا....شود (2715528) (alef-4)
 
محمد محمدی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۹:۲۵:۳۸
مرد، 45 ساله ،تهران، کارشناس اقتصاد از دانشگاه تهران و کارشناس ارشد مدیریت سیستم و برنامه ریزی از موسسه تحقیقات و آموزش نیرو: مولفه های زیادی در توسعه اقتصادی تاثیر دارند که فقدان یا ضعف هر کدام از آنها میتواند باعث کندی توسعه گردد.از جمله مهمترین این مولفه ها که در ایران دچار مشکل است عبارتند از:1-منابع انسانی (علیرغم هزینه های زیادی که برای آموزش نیروی انسانی انجام میشود به دلیل محوریت آموزش به جای محوریت پژوهش فارق التحصیلان ما پس از ورود به بازار کار فاقد دانش و مهارت های مورد نیاز جامعه بوده و عموا نمیتوانند به توسعه کمک کنند ) 2- مدیریت(به دلیل ضعف بخش خصوصی در کشور و فقدان رقابت اقتصادی عموما مدیران ما در سیستم بیمار دولتی پرورش پیدا کرده و توانایی مدیریتی آنها در سطح پایینی قرار دارد.) 3-ساختار اقتصادی: (الف -غلبه بخش عمومی بر اقتصاد و انحصار های ناشی از آن که باعث کاهش بهره وری و رقابت پذیری تولیدات داخلی شده است. ب- نرخ ارز : طی سالیان متمادی درآمد های حاصل از نفت با سیاستهای چپ گرایانه دولت سبب پایین نگه داشته شدن نرخ ارز نسبت به توان واقعی اقتصاد ایران شده و در نتیجه قیمت اجناس وارداتی به طرز وحشتناکی در مقایسه با تولیدات داخلی پایین تر آمده و موجب حذف و یا عدم رشد صنایع داخلی شده است. ازطرف دیگر رفاه ناشی از مصرف ثروت ملی توهم مرفه بودن کشور را در بین مردم و تصمصم گیران ایجاد کرده است که به نوبه خود مانع اصلح ساختار ها می شود. ج- نسبت قیمت ها : تفاوت آشکار نسبت قیمت ها در مقایسه با جهان به ضرر قیمت منابع طبیعی موجب ازبین رفتن و اتلاف منابع طبیعی کشور می شود که در تناقض آشکار با توسعه پایدار است.)
3- ساختار سیاسی ایدئولوژیک: این ساختار منافع ایدولوزیک گروه حاکم را که در بسیاری از موارد در تناقض آشکار با منافع ملی است پیگیری می کند و همین امر سبب جدایی ایران از اقتصاد جهانی و ورود تکنولوزی ها ی نوین و سرمایه به کشور شده مانع دسترسی تولید کنندگان به بازار های جهانی میشود که این خود مضرات زیادی از جمله کاهش خلق ثروت و کاهش مهارتهای مدیریتی و تجاری تولید کنندگان و تجار می گردد. از طرف دیگر عدم جابجایی واقعی قدرت موجب رشد مدیرانی می شود که چاپلوسی و فرصت طلبی را تنها راه رشد میبینند.واین مدیران با قبضه قدرت و به دلیل روش غیر اخلاقی کسب قدرت به مرور فاسد شده و به جای پیگیری منافع ملی منافع فردی و گروهی را پیگیری میکنند. (2715537) (alef-4)
 
مجید کریمی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۹:۲۷:۲۸
تکنسین قالبسازی . 48ساله . مذکر . شیراز.
عوامل مهمی دخیل هستند در این امر ولی به نظر من مهمترین عامل عدم تخصص در تصمیم گیرندگان کلان کشور است . وقتی یک مدیر تصمیم اشتباهی میگیرد زیر دستان هم از ترس برکناری با او مخالفت نمیکنند . عامل دوم فرهنگسازی در این زمینه کم است مثلا اگر شما از یک دانش آموز دبیرستانی و یا یک دانشجو سوال کنید تغییر تولید ناخالص داخلی در زندگی او چه تاثیری دارد شاید بیشتر آنها نتوانند جواب دهند . مردم و مسئولان باید به این باور برسند اگر در یک هواپیمای در حال پرواز خلبان به هر علتی دیگر نتواند خلبانی کند باید شخصی هدایت هواپیما به عهده بگیرد که دارای بهترین دانش و تجربه نسبت به دیگران باشد وگرنه در صورت سقوط همه از بین میروند . (2715538) (alef-4)
 
ب ت م
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۹:۲۸:۵۴
آقای 48 ساله هستم به نظر من هیچ جامعه ای توسعه نمی یابد مگر به استقرار 1-قانون 2- قانون 3- قانون چرا سه بار
چون اولی برای مرد عادی
دومی بای مسئولین دولت
سوم برای آنهای که خودشان را یک سروگردن از همه بالاتر می دانند.

قانون زمین ساز رشد عدالت و آسایش و نتیجه آن شکوفائی جامعه وتوسعه است.

البته به نظر من بی سواد ب ت م (2715542) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۰۹:۳۲:۳۴
انقلاب واستمرار انقاب:انقلاب یعنی دگرگونی در تمامی ارکان و وارگانهای یک مملکت ، مخصوصا که انقلاب ایران به غیر از اینکه یک انقلاب سیاسی واقتصادی بود یک انقلاب ایدولوژیک و اعتقادی نیز بود و کلا میشود آن را یک دگرگونی بسیاربزرگ محسوب کرد ، در نتیجه تقریبا در تمامی زمینه ها اشخاصی بر راس امور قرار گرفتند که هیچ علمی یا سابقه ای از کشور داری نداشتند لذا برای مملکت داری فقط از گزینه آزمون وخطا استفاده شده است بعبارت دیگر ما پس از انقلاب 57 انگار همه چیز را از صفر شروع کرده ایم نتیجتا دیگران یعنی رقیبان ما بعلت این ضعف بزرگ هچگاه نگذاشتند ما به پا ی آنها برسیم موضوع دوم استمارانقلابی عمل کردن در بین مسئولین کشور ست که خود بصورت مضاعف باعث میشود که تمامی آنچه انقلابیون نسل اول بسبب آن آزمون و خطا ها بدست آورده اند توسط نسهای بعداز بین برود.علی از مشهد، مدرک سیکل، شغل نجار (2715553) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۰:۲۱:۲۷
خانمی 42 ساله هستم از همدان و دیپلمه
به نظر من علت این امر به شکاف عمیق دولت ملت وترس این دو از یکدیگر مربوط است. ملت ایران به علت گرفتاری هزاران ساله در بیداد استبداد ذهنی استبداد زده دارند ونمی توانند به حکومت اطمینان کنند حکومت نیز با شناختی که از روحیه ازادگی وتسلیم ناپذیری وتجدد خواهی وغرور ایرانیان دارد نمی تواند دموکراسی وعده داده شده در قانون اساسی را کاملا اجرا کند ودر تمام سالهای پس از مشروطه تا امروز سعی در سرگرم کردن مردم با انتخاباتی داشته که نامزدهای ان با گذر از صافیهای گوناگون وفاداریشان نه به خواست توده مردم که به نهاد حاکمیت ثابت شده باشد.اینگونه است که نامزدهای منتخب حاکمیت در سایه گشایش هرچند ناچیز فضای سیاسی در ایام انتخابات وعده های پوپولیستی می دهند ومردم هم چون چاره دیگری ندارند بارها وبارها در دام این شعار زدگیها می افتند وبه وعده دهندگان اعتماد می کنندو با این خیال که به قول زنده یاد اخوان ثالث شاید این همان ابر است که اندر پی هزاران روشنی دارد با بیم وامید فراوان ومشارکت معمولا حد اکثری در انتخابات گوناگون شرکت می کنند به این امید که شاید اینبار این منتخب جامعه را به توسعه یافتگی ای که حقشان است وبیش از صد سال از وعده اش می گذرد برساند ولی فرد منتخب هنگام قرار گرفتن در مصدر امر مردم وخواستشان را فراموش می کند ومیشود بازوی حکومت در اجرا نکردن کامل قانون اساسی ومحروم شدن ملت از بسیاری حقوق میشود مصداق ان ابری که فضارا تیره می دارد ولی هرگز نمی بارد. البته خود مردم هم در عدم توسعه یافتگی مقصرند چرا که روحیه فرد گرایی در مردم به شدت خطرناکی بالاست اکثریت مردم ایران به دلیل همان ذهن استبداد زده منافع شخصی خود را به منافع ملی وعمومی ترجیح میدهند ودر برخورد با حتی پدیده های عمومی مثل طرفداری از نامزدی که به مصالح عمومی می پردازد به دنبال کسی می افتند که قول داده بعد از انتخاب شدن برایشان کار فردی انجام دهد مثلا به انها وام بدهد یا فرزندشان را استخدام دولتی بکند و.....
اینگونه است که مردم وحاکمیت هردو در یک سیکل معیوب به دنبال انتفاع هرچه بیشتر از یکدیگرند وانچه دراین چرخه اشتباه قربانی اصلیست توسعه پایدار ومتوازن است ودیگر هیچ.در اخر به اقای دکتر سبحانی توصیه می کنم شعر سیاهی زنده یاد اخوان ثالث را بخوانند تا دلیل تاخیر در گذار به دمکراسی را از زنان شاعر فقید نیز بدانند والسلام..... (2715640) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۰:۴۳:۲۰
خانم - 40 ساله - تهران- کارشناسی ارشد علوم سیاسی
مهمترین مانع برای رسیدن به توسعه یافتگی درکشور ما تغییر نکردن ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺗﻮﺯﻳﻊ ﻗﺪﺭﺕ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ است. یکی از ویژگی های کشورهای درحال توسعه وضعیت توزیع قدرت سیاسی در جامعه است که باید از وضعیت تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در دست عده ای محدود خارج شود. اما طی این سالها مشاهده میکنیم که علاوه براینکه این وضعیت تغییری جهت بهبود نکرده است با وجود ابلاغ سیاست ها و سیاستگذاری های متعدد، به سمت تمرکز رانتی و باندی شدیدتر نیز پیش رفته است و این خود باعث می شود شرایط محیا شدن به سوی توسعه یافتگگی در خلاء سکون باقی بماند. (2715696) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۰:۴۸:۱۴
به نظرم یکی از دلایل عدم توسعه ایران عدم اعتماد مردم به دولتها بوده که باید برای این فکری بشود چون بدون همراهی مردم هیچ دولتی قادر به کار اساسی نیست هر چند این اعتماد در اوائل پیروزی انقلاب به مدت محدودی ایجاد شد ولی متاسفانه جنگ تحمیلی مانع بهره برداری از آن فرصت طلایی شد (2715709) (alef-4)
 
بزرگی از تبریز
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۱:۰۹:۳۳
سلام . طبیعتا وقتی به نام اسلام بدنبال برپایی حکومت هستیم باید زمینه تحول و پیشرفت را از مبانی اسلامی احصا کنیم . این کار مستلزم وجود افراد و نخبگانی در حد و اندازه گفتمان دین برای ایجاد حکومت اسلامی هستش که به نظر میرسه این تأخیر ده ها ساله به جهت خلاء نیروی اسنانیِ نخبه با مبانی اعتقادی اسلامی هستش . از طرفی هم تفکرات لیبرالی و غرب گرا باعث ایجاد موانع و دست اندازهای غیر قابل انکار در مسیر این تحول شده . (2715768) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۱:۱۲:۰۶
مرد،30 ساله ، تهران،کارشناس عمران :
1- عدم وجود فرهنگ مناسب در میان توده مردم در زمینه ها کار و مصرف
2- نوع دین داری و استنباط مردم از قناعت و روحیه غمگینی که مردم از سبک دبن داری حاکم دریافت کرده اند
3-عدم وجود احساس ملت بودن در بین مردم و فردگرایی افراطی که بسیاری از آن از رفتار اقتصادی مسئولین و نحوه اداره کشور که در آن منافع مردم در نظر گرفته نمی شود و فقط برداشت حاکمیت از دین مهم و ارزش محسوب میشود و همه باید به پای این نوع برداشت از نحوه دین داری بسوزند
4- عدم وجود مردان بزرگ در میان ملت ما که بتوانند کشور را در مسیر درست هدایت کنند مثل دکتر شریعتی در زمینه فرهنگی و فکری که جامعه تحصیلکرده قبل از انقلاب را هدایت میکرد و... (2715777) (alef-4)
 
هاشمی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۱:۲۱:۲۰
مرد
33
تهران
کارمند برنامه نویس

-- علت این است که در کشور ما دو طرز تفکر وجود دارد ، طرز تفکر اول کاملا توسعه گرا با مدل غربی است که می گوید باید هرچه سریعتر به توسعه دست یافت تا کشور رونق بگیرد و مدل کشورهای دیگر رو ملاک می داند.

-- طرز تفکر دوم این بوده است که توسعه باید در مدل اسلامی و اصول اسلام تحقق یابد و باید همگام با عدالت به پیش برود .

البته در اجرای هر دو طرز تفکر اشتباهات فاحشی روی داده است که حکومت و مردم را سرگردان کرده است .

برای مدل اول دولت هاشمی و بیشتر دولت خاتمی را می توان مثال زد که شاید هیچ رسیدگی به حال قشر پا برهنه جامعه نشد و موجب رویگردانی مردم به مدل دوم شد.البته برای دولت هاشمی استثنائاتی از جمله پایان جنگ را باید درنظر گرفت .

در مدل دوم هم که دولت احمدی نژاد را باید مثال زد به اصول علم اقتصاد کم توجهی شد هر چند به شخصه معتقدم که تورم دولت احمدی نژاد محصول افزایش نقدینگی نبود بلکه که اگر تحریمهای سنگین در دو سال آخر تورم ایران را افزایش نمی داد مدل دوم می توانست موفقیت بیشتری را برای خود ثبت کند و در این دوره قشر متوسط جامعه بیشترین آسیب رو دید .

حال دوباره مردم ایران از ترس تورم 2 سال آخر دوره احمدی نژاد به دوره روحانی رای داده اند که شاید چرخهای توسعه ایران سریعتر بچرخد (2715811) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۱:۵۶:۳۳
آقا 40 ساله از اهواز .
خیلی ساده است بعلت عدم تطابق تعریف حکومت از توسعه یافتگی با استانداردهای جهانی این مقوله . (2715942) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۲:۰۰:۲۸
خانم 38 ساله از تهران
در کشور ما به زیر ساختها توجه نشده است سلایق حزبی و گروهی در تصمیمات کلان اقتصادی حاکم می باشد ثبات مدیریتی در دستگاهها وجود ندارد برنامه پایدار اقتصادی متاسفانه تعریف نشده است برنامه ها و تصمیمات مقطعی و زوذد گذر می باشند مدیران بالا دستی بر اساس تخصص و کارایی انتخاب نمی شوند بلکه براساس همسویی و گرایش سیاسی باحزب حاکم بر مسند قدر ت گمارده می شوند به طور کلی می توان گفت سیاست زدگی یکی از عوامل دور ماندن جامعه از توسعه گردیده است و دلیل دوم عدم توجه و عدم حمایت از بخش خصوصی و تولید کنندگان خصوصی می باشد وجود گروههای مافیایی در بخشهای مختلف واردات و صادرات و صنعت ومعدن و کشاورزی (2715955) (alef-4)
 
علی کریمی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۲:۱۸:۲۸
56 ساله ،ساکن تبریز ،دارای مدرک لیسانس مهندسی متالورژی

مانند همه مسایل دلایل بسیار زیادی وجود دارد و می شود بر شمرد که باعث طولانی شدن مرحله گذار ایران به توسعه یافتگی شده اند که در یک فرایند طوفان ذهنی احتمالا بتوان ده ها دلیل را شناسایی کرد.ولی در بین این دلایل می توان دلیل و یا دلایل اندکی را شناسایی کرد که سایر دلایل معلول آنها هستند و طبعا" با طرف کردن اینها می توان مسئله را راحت تر حل کرد .

به اعتقاد من اصلی ترین دلیل طولانی شدن مرحله گذار ایران به توسعه یافتگی در حال حاضر وجود مشکل در ساختار قدرت است .

آنچه در کشور های توسعه یافته شاهد هستیم قدرت با رای و نظر مردم بین احزاب دست به دست می شود و حزبی که قدرت را در اختیار دارد با اختیارات کافی امور کشور را بر اساس نظر و رای اکثریت مردم اداره می کند.در این ساختار فارغ از اینکه چه کسی از طرف آن حزب اداره کشور را به عهده داشته نتیجه به عنوان عملکرد آن حزب در حافظه تاریخی مردم ثبت می شود و احزاب مجبور هستند برای اینکه اثر مثبت در اذهان مردم بگذارند در جهت پیشرفت و توسعه ملموس کشور تلاش کنند .اما در کشور ما قدرت با رای و نظر مردم در اختیار فردی گذارده می شود که :
1- از طرف نهادی تایید صلاحیت می شود که در مقابل عملکرد وی مسئولیتی ندارد.
2- اختیاراتش در مقابل مسئولیت هایش کافی نیست در مقابل نهاد هایی در کشور وجود دارند که اختیارات فراوانی دارند و معمولا" در روند اداره امور کشور دخالت می کنند بدون آنکه مسئولیتی متوجه آنها باشد.
بر اساس سوابق 36 سال گذشته این افراد عموما"سرانجام سیاسی خوبی نداشته اند و بدیهی است با این روند فرصت های پیشرفت وسرمایه های انسانی کشور از بین می رود و مسئولیت عدم توسعه کشور متناسب با ظرفیت های موجود را کسی بر عهده نمی گیرد. (2716032) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۲:۲۹:۵۶
کارشناس مدیریت 50 ساله از تهران:
1- استفاده سلیقه ای از قانون و یا به عبارتی اجرای قانون در برخی مواقع و برای برخی افراد و تعطیلی قانون برای برخی افراد و برخی مواقع
2- عدم اهمیت و عدم آگاهی از علم اقتصاد نمایندگان مجلس و بی اهمیت بودن معیشت مردم و نگاه شعار گونه به خواسته های اقتصادی مردم
3- عدم شفافیت بخش عظیم اقتصادی نهاد ها مانند آستان قدس ، قرارگاه خاتم و...
4- عدم پرداخت مالیات نهاد های خاص
5- قاچاق کالای سازمان یافته توسط نهاد های خاص
6- حضور نیروی نظامی در اقتصاد
7- مشکلات با کشور های خارجی و عدم ثبات در خصوص روابط با کشور های پیشرفته
8- آلودگی نهادی های اقتصادی به مدیریت سیاسی به عبارتی دیگر مدیران شرکت های صنعتی بیشتر سیاسی هستند تا اقتصادی
9- بی توجهی دولتها (بخصوص دولت احمدی نژاد) به نظرات کارشناسان اقتصادی
10- دولتی بودن بیشتر شرکتهای تولیدی
11- موانع قانونی مانند قانون کار و...
12-عدم مجازات مدیران دولتی در خصوص تصمیم های غلطی که باعث هدر رفتن منافع اقتصادی کشور گردیده اند
13- عدم پاسخگویی دولت و مجلس در خصوص هزینه کردن درامدهای مالیاتی کشور به خصوص بذل و بخشش های خارجی (2716059) (alef-4)
 
مهدی آرام نژاد
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۳:۱۴:۳۴
باسلام و احترام،
اگر دیدگاه چند عاملی را قبول داشته باشیم ، نمیتوان طولانی شدن دوره ی گذار را به یک عامل تسری داد. به عواملی چند ذیلا اشاره میشود:
1- نخبگان همدیگر را تحمل نمی کنند.
2-شکاف بین دولت و ملت
3-در شرایط آکاردئونی هر گاه منافع اشخاص ایجاب کند، شیوه های رقابتی را انتخاب کرده و هرگاه منافع ایجاب کند ، شیوه رفاقتی میشود.
4- در این قبض و بسط(بند 3) که در همه ی زمینه ها جاریست. منافع ملی فدای منافع شخصی شده و مهمترین رکن توسعه که سرمایه ی اجتماعی نامیده میشود ، کرخت و بی فعل به احتضار می افتد.
5_ توسعه نگاهی متاسفانه دولتی است چرا که اکثر امور ما وابسته به دولت است و بنگاههای خصوصی متاسفانه نگرش مثبتی به R& D ندارند.
6- اهداف اصل 44 باید با نگرش و شیوه های غیر تبانی شدن به پیش برود.
7- ...
... جناب آقای دکتر حسن سبحانی این نگاهی اجمالی به علل طولانی شدن توسعه یافتگی در ایران است. اما شاید ام الدلایل این بحث را آمارتیاسن برنده جایزه نوبل اقتصادی طرح کرده است . عنوان مقاله ی ایشان" دموکراسی به مثابه ی توسعه " است/
با پوزش
مهدی آرام نژ اد (2716214) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۳:۲۸:۱۹
جنسیت : مذکر
تحصیلات فوق لیسانس
محل سکونت تهران

پاسخ :
1 - نقایص فرهنگی ناشی از دوهزارپانصد سال زیستن در لوای نظام های شاهنشاهی . این امر همه چیز مارا در ارکان مختلف تحت تاثیر قرارداده است .
اشتباه است فکر شود که اقتصاد زیر بنای فرهنگ است . بلکه فرهنگ زیربنای اقتصاد است که البته اقتصاد متعادل و معقول ، نه ازنوع لیبرالیستی ان ، به رشد فرهنگی جامعه کمک خواهد کرد .
2- حضور دراز مدت استعمار در منطقه
3- وضعیت اسف بار جهان اسلام و وجود نظا مهای مرتجع عرب در منطقه و رژیم اسراییل

اگر بخواهم موارد را بترتیب اهمیت بنویسم
1 ، 3 ، 2
علم بنده در حال حاضر قادر به وزن دهی به موارد فوق نیست ولی میدانم مشکل فرهنگی در نخبگان و ملت بایستی بعنوان اولویت اول حل شود . اگر بشود محدودیت های موجود بسیار کاهش خواهند یافت . علت ایستایی اقتصاد مقاومتی نیز مشکل فرهنگی است که زیربنای ایجاد سیستم پویا ، همگرا و موثر در کشور میباشد . (2716264) (alef-4)
 
حسن محبی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۳:۳۱:۳۱
حسن محبی 38 ساله لیسانس علوم تربیتی از فومن-معلم
دوره گذار یعنی اینکه دوران بر انسان حکم فرما باشد وانسان اختیاری نداشته باشد پس همیشه برای انسانها دوران پویایی وتوسعه و تغییر است و تا انسان اختیاردارد توسعه یافتگی ادامه خواهدداشت (2716283) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۳:۵۰:۴۰
مرد،36 ساله،‌ايلام: توجه داريد كه حضرت امام در زمان شاه اصل و جوهره اصلاح امور را اصلاح حكومت اعلام كردند و براي آن هم دلايل خود را برشمردند. از نظر بنده عامل اصلي اين عقب ماندگي و تعلل در رسيدن به هدف همان فساد موجود در لايه هاي حكومت است. زماني كه حكومت كه تمام ابزار فرهنگ سازي و تصميم سازي و تصميم گيري را در اختيار دارد و كار ژيش نمي رود؛‌تكليف معلوم است. (2716362) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۴:۱۶:۴۰
مرد 40 ساله از فارس شغل کارمند: به نظر من توسعه یافتگی وقتی اتفاق می افتد که برنامه هایی که مسئولین یک کشور تنظیم می کنند توسط مردم اجرا شود به عبارت دیگر مردم به مسئولین اعتماد داشته باشند . در کشور ما که مسئولین آن دروغ بسیار می گویند و حرف و عمل آنها با هم متفاوت است مردم به مسئولین خود اعتمادی ندارد و بالطبع به برنامه های تنظیم شده توسط آنها هم اعتمادی نداشته و در اجرای آنها شکست ایجاد خواهند کرد. با این وضعیت فعلی به نظر من ایران هیچگاه توسعه یافته نخواهد شد. (2716474) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۴:۴۹:۴۷
خانم، 31 ساله، اصفهان، دانشجوی دکتری آمار

شاید باید همه مصائبی که میکشیم کشیده ایم را در صفات اخلاقی خودمان جستجو کنیم

به نقل از کتاب همه آدم های شاه - - نوشته استیون کینزر

انگلستان در سال 1329 گروه تحقیقاتی را تشکیل می دهد تا علت و زمینه های بحران در ایران را پیدا کند.

از جمله این پژوهش ها یکی هم، در مورد روانشناسی ایرانیان بوده، که یک دیپلمات انگلیسی آن را انجام داده و بعد ازتحقیق اینگونه ایرانیان را توصیف می کند :

Ø ریا کاری بدون دستپاچگی،

Ø اعتقاد به قضا و قدر،

Ø اهمیت ندادن به زجر کشیدن …

Ø ایرانیان عادی تو خالی و بی اخلاق وهمیشه مشتاق قول دادن در قبال کارهایی اند که قادر به انجام دادنش نیستند ویا اصلاً قصد انجام دادنش را ندارند.

Ø اهل طفره رفتن،

Ø فاقد انرژی و استقامت،اما تابع قدرت و انضباطند.

Ø بالاتر از همه، از توطئه و تبانی لذت می برند

Ø و هر زمان که منافعشان حکم کند، به آسانی از اعمال غیر اخلاقی تبعیت می کنند.

Ø ایرانی دروغگویی ماهر است، اما انتظار دارند که گفته هایش را باور کنند.

Ø ایرانیها در زمینه های فنی به راحتی معلوماتی سطحی کسب می کنند و خود را متقاعد میسازد که به معلوماتی عمیق دست یافته اند.”

و آیا ما این خصوصیات را در خود و یا در اطرافیان و یا در بزرگ مردان کشور می بینیم؟ و اگر چنین است چه کار می توان برای کاهش و از بین بردن این اخلاق صورت داد و شما دلیل این ضعف اخلاقی را چه می دانید؟

شاید راه حل اصلاح سیستم و محیطی باشد که منجر به ایجاد چنین صفاتی در افراد میشود، محیط خانواده مدرسه جامعه ... (2716597) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۵:۱۹:۲۴
رسانه های ناآگاه. مثلا سد گتوند که افتخاری ملی است، توسط رسانه های ناآگاه و سایتهای خبری اداره شونده توسط یک نفر، افتضاح ملی قلمداد می شود و عجز جامعه رسانه ای، از راستی آزمائی دروغ های پرورده شده در لندن و تل آویو در این خصوص، بازنشر دروغی را منجر می شود که حاصل آن، سرکوبی هر نوع، «ما می توانیم» می شود. (2716710) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۵:۵۱:۲۶
آقا، 34 ساله، تهران، کارشناس ارشد برق گرایش سیستم های مخابراتی: در حوزه کاری بنده ( و البته شاید در تمامی حوزه های دانش، فناوری و سایر) اهداف کلان و چشم اندازها عموماً مشخص و اصولاً هدف گذاری و صرف وقت و هزینه برای بیان اهداف در این سطح عامیانه و سیاست مأبانه به نظر می رسد. مثلا اگر بگوییم ایران باید تا سال 1404 به هدف رتبه اول اقتصادی منطقه دست یابد، این هدف اصولا هیچ تضمینی برای حتی یک پله صعود کشور در رتبه بندی منطقه نداشته و نخواهد داشت. برای توسعه پایدار به نظر بنده برنامه ای می تواند ثمربخش باشد که به ابزارسازی برای توسعه نگاه کند تا توسعه به واسطه وجود ابزار خود به خود حاصل شود و نه هدف گذاری برای توسعه که تنها برای ذائقه عوام خوشایند مینماید. مشکل اصلی مملکت ما شعارزدگی مسئولین در بیان اهداف کذایی است. درحالیکه ابزارهای لازم برای رسیدن به آن حداقل در متن جامعه عنوان هم نمی شود. برای نمونه به عقیده بسیاری از کارشناسان، مشکل کلان مملکت ما در هر سطحی از برنامه ریزی تا اجرا ضعف مدیریت است. از طرف دیگر در هر جایی که پیشرفتی در مملکت حاصل شده همگان به نقش مدیریت اذعان داشته اند. بنده فکر می کنم مهمترین ابزار توسعه صنعتی و اقتصادی برای کشور ما تربیت مدیران واقعی ( و نه مدرکی و سیاسی و سلیقه ای) در بخش های مختلف است. (2716842) (alef-4)
 
shirali
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۶:۱۱:۰۳
با سلام خدمت دکتر سبحانی عزیز
آقا-٣٨ ساله-تهران-دکتری جامعه شناسی توسعه
ابتدا تعریف مشخص توسعه یافتگی چیست؟ و در حال توسعه یعنی چه؟
٢-چرا غرب به اهداف توسعه ای خود نرسیده است؟
٣-توسعه در ایران اتفاق افتاده یا خیر؟اگر توسعه پیدا کردیم،الگوی توسعه چه بوده است؟
٤-چرا در ایران متمدن و بزرگ که روزی بزرگترین امپراطوری در جهان بوده است،ارزش های ملی کمرنگ و یا امحا شده است؟ارزش های اسلامی که جای خودش بحث غم انگیزی دارد!!!!!!
٥-در الگوی توسعه ی ایران اسلامی ارزش ها ،هنجارها،باورهای اصیل و اسلامی چقدر باعث توسعه یافتگی یا عقب ماندگی شده است؟
٦-آیا تعارضی بین توسعه و اسلام وجود دارد؟!؟
٧-ملاک توسعه یافتگی چیست؟ ملاک توسعه نیافتگی چیست؟
٨-مبانی توسعه به مفهوم رایج آن با مفاهیم توسعه ی ایرانی اسلامی(پیشرفت) که توسط رهبری معظم انقلاب عنوان شده است،تفاوت دارد؟
٩-الگوی اسلامی -ایرانی پیشرفت یعنی چه؟آیا نفی توسعه ی غربی است یا بازسازی یا ...؟
١٠-با فرض اینکه تمامی سوالات بالا پاسخی درخور داشته باشند،چرا ایران ما اینگونه توسعه پیدا کرده است؟جامعه ای غیرصادق-پر تنش-آمار های ناخوشایند و گاهی تکان دهنده از اعتیاد،فحشا،دزدی،ازدواج سفید،جشن طلاق،فسادهای گسترده ی مالی در سطوح مدیریت کلان،بی عدالتی گسترده-عدم اقتدار قضایی و ....
به نظر می رسد پاسخ به سوالات فوق سهل ممتنع است،چراکه بدون اینکه بدانیم و بخواهیم در زمین دشمن بازی می کنیم!!مبنای درستی از سیاست،اقتصاد و فرهنگ برای خود نساختیم یا نخواستیم!! راحت طلب و مصرف کننده هستیم.تولید نمیکنیم و تولیدات دیگران را ولو نادرست ارج می نهیم و مصرف می کنیم،حتی در تولید علم فکر می کنیم اگر مقاله نوشتیم یعنی اینکه علم تولید کردیم!! میزان ارزش گذاری ما از تولید علم ،تعداد مقالات و تعداد دانشجو شده است!!!کارکرد نظام های ایجاد شده تزیینی تفننی و مبتنی بر وقت گذرانی در قبال اخذ پولی سیاه! شده است،حال آنکه در کشورهایی که برنامه های منسجم توسعه ای نوشته شده است،کارکرد هر نهاد تعریف شده و متناظر با کارکرد تعریف شده با نظارت دقیق واخواهی لازم توسط دولت و مردم صورت می پذیرد.
القصه ... باید طرحی نو درانداخت ...باز تعریف جدی از مهد کودک ، مدرسه ،دانشگاه ، تربیت، علم آموزی ، آموزش و پرورش ،معلم ابتدایی ،معلم راهنمایی ، دبیر ، استاد دانشگاه و ... انجام باید داد.همانطور که می بینید تمامی عناوین پیشنهادی مربوط به آموزش است!! " آموزش صحیح" یعنی سنگ بنای توسعه ی مطلوب!! (2716939) (alef-4)
 
محمود سرداری مهندس اصفهان شاهین شهر مخابرات ۱۳ غربی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۶:۱۴:۵۳
سلام.کشور ما در منطقه بدی قراردارد دو نیروی مهم همواره مانع پیشرفت و توسعه ایران است اول ااستعمار جدید دوم جهل وتعصب داخلی. در مورد استعمار که قانون کلی جهان وابدی است کاری جز به حداقل رسانیدن اسیبها با دیپلماسی هوشمندانه وآرام وتقویت نیروی نظامی نمی‌توان کرد. یعنی مسیر مشخص است اما در مورد عامل دیگر یعنی جهل و تعصب کار بسیار باید کرد که مهمترین اینها از نظر من بدین قرار است : اول تغییر ملا ک انسان متعهد وخودی که میبایست راستگویی و صداقت و وفاداری اولین و مهمترین صفات او باشدونیز تخصص و تجربه را همراه داشته باشد دوم تشکیل احزاب تا هرشخص از راه رسیده ای به مقام نرسد ونیز احزاب مسولیت او را بعهده بگیرند سوم رعایت قاعده بازی انتخابات و احترام به رای اکثریت که شامل اجازه دادن کاندید شدن به بیشتر افراد میشود چهارم فعالیت واقعی بخش خصوصی واقعی پنجم مبارزه سخت و بی امان با فساد ششم توافق احزاب رسمی بر اصول برای مثال اصول بالا . از همه این موارد من مهمتر تعریف انسان متعهد را میدانم که سنگ بنای ساختمان توسعه است که بسیار در عمل تغییر یافته منظور ان است که خیل فرصت طلبان اکنون خود را متعهد نشان میدهند ولی در پی مال و مقام هستند بهترین علامت ان موقعیت مالی و سایر مشخصه های مهم زندگی اوست یعنی راستگویی صداقت و وفاداری .احزاب را بسیار مهم میدانم چون به رشد تدریجی اعتقاد دارم ود احزاب همه این بحثها خواهد شدومسلما ما انسانهای کم هوشی نیستیم دوراه را خواهیم یافت. (2716951) (alef-4)
 
بهراد بهشتی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۷:۴۷:۵۷
مرد ، 26 ساله ، کارشناسی ارشد مهندسی هوافضا ، شغل : چاپ ، تبلیغات
عواملی که باعث طولانی شدن روند توسعه در کشورمان شده از نظر اینجانب به تفکیک به شرح زیر است :

1- ناکارآمدی قوانین و مقررات مالیاتی و وجود روش های متنوع برای فرار مالیاتی
2-عدم ارتباط موثر دانشگاه و صنعت و اشکالات اساسی در نحوه بودجه دهی به دانشگاهها ، به طوریکه این مشکل با محول کردن بخشی از بودجه به خود دانشگاه و الزام آنها به رفع کسری از درآمدهای صنعتی
3-تولید سنتی و ناتوانایی بنگاهها در فرآیندهای پیچیده که دلیل آن به مورد دوم باز میگردد .
4-فساد گسترده اداری به صورت خرد و کلان و از بین رفتن قبح گرفتن رشوه (2717220) (alef-4)
 
محمد مهدی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۷:۵۸:۰۶
آقا،22 ساله،تهران،دانشجوی ترم آخر مهندسی شیمی:اصولا هیچ جامعه ای تا زمانی که به خواست واقعی(چه در مردم و چه در مسئولین)برای استقلال،پیشرفت و توسعه یافتگی نرسیده باشد،پیشرفت چشمگیری نخواهد داشت.مهمترین مشکل کشور ما آن دسته سیاست مدارانی هستند که هنوز برای پیشرفت نسخه ی بردگی غرب را تجویز میکنند و تیشه به ریشه ی توانایی های داخلی میزنند.در واقع کسانی که در خلال این سال ها عموما در راس امور بوده اند که هیچ اعتقادی به استقلال نداشته و همواره به دنبال گدایی پیشرفت از دیگران بوده اند.در ضمن مشکل دیگر ما عدم توسعه ی فکری مردم ما در فرهنگ مصرف و حتی دیدگاه آنان در تاثیر گذاری در جامعه است.به گونه ای که مردم همواره برای هر مشکلی به دنبال اقدامی از سوی مسئولین میگردند و کاملا از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکننند. (2717243) (alef-4)
 
مدینه
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۸:۱۸:۳۸
به نظر من دوره کوتاه مدت مدیریت برخی مدیران ارشد که نقش اساسی در برخی مسائل دارند، تصمیمات بلند مدتی که در دوره ای محدود اتخاذ شده و نیازمند افرادی است در بلندمدت به آن بپردازند، تقارن نقش و تداخل وظایف که در برخی مواقع مشاهده شده، حالت شیشه ای و شکننده برخی از تصمیمات که اصلا استحکام لازم را نداشته و مدام در دست مسئولن مربوطه دست به دست شده و به سرانجام نرسیده، برخی تصمیمات عجولانه و کارشناسی نشده، از عوامل است که دوران گذار به سمت توسعه یافتگی را طولانی کرده است. ضمن اینکه بسیاری از مسائل را به موضوع سیاسی مرتبط کرده اند و همچنین یک اقتصاد پویا که حتما ضامن پیشرفت جوامع است بر این نکته تاکید می کند که باید چند بعدی بر مسائل مختلف توجه کرد اما در عمل کشور ما بیش از حد بر نفت تاکید می کند به طوریکه آنچه در عمل مشاهده می شود و در بودجه های هم عمل میشود تاکید بیش از اندازه بر درآمد حاصل از نفت است در حالیکه باید به محصولات دیگر هم توجه ئشود مثلا اگر به بخش تولیدات دامی و کشاورزی و یا تولیدات عشایر توجه می شد و روند صادرات این محصولات اندازه گیری و ارتقای کیفیت داده میشد حتما می توانست بخش ی از روند گذار به سمت توسعه یافتگی کشور را به حد مطلوب نزدیک کند ولبی چنین نشد و این موضوعات یک بخش زیر اسختی است که باید مورد توجه اکید مردم و مسولین باشد. (2717289) (alef-4)
 
حسن
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۹:۲۷:۱۰
آقا - 34 ساله تبریز - فوق لیسانس ساختمان
کشور ها از نظر مدیریتی به سه دسته تقسیم میشوند
1- کشورهای برنامه محور - شاخصه این کشورها مطالعه و بررسی دقیق و همه جانبه مسایل پیش روی جهانی و داخلی و تهیه برنامه کارشناسی شده ، دقیق و اجرایی این ها همان کشورهای توسعه یافته هستند .
2- کشورهای مشکل محور - شاخصه این کشور عدم مطالعه و پیش بینی به موقع مسایل و فرصتهای پیش روی و عدم توانایی برنامه ریزی دقیق و اجرایی برای آنها و در نهایت حل و جبران معضلات بوجود آمده و فرصتهای از دست رفته در زمان وقوع آنها و صد البته با صرف هرینه های مالی - زمانی و انسانی گزاف - بزرگترین اشتباهی که اینگونه ممالک مرتکب میشوند استفاده از روشهای آزمون و خطا در زمان برنامه ریزی و از آن بد تر استفاده از الگوهای کشورهای دیگر به صورت چشم بسته و بدون مدنظر قرار دادن ظرفیتها و محدودیتهای خود در حوزه های گوناگون باعث میشود برنامه های تدوین شده در اینگونه جوامع عمدتا عقیم ، شکست خورده و غیر اجرایی گردیده و همچنان خط سیر بر مبنای مواجهه و رفع مشکلات بوجود آمده متمرکز گردد . قطعا کشور ما جزو این گروه بوده و اتکا به برنامه ریزی غیر واقع گرایانه و کپی برداری از تجربیات شکست خورده غربیها و همچنین وجود موانع داخلی و خارجی بسیار زیاد و واقعا غیر ضرور و تعجب برانگیز باعث شده است نه تنها گدر جامعه ایران از این مرحله بسیار طولانی گردد بلکه به عقیده بنده اعتماد به نفس کذایی و دروغین و به بیان دقیق تر خود فریبی ، شعار زدگی و حاشیه نگاری و نگاه بسته و انزوا گزینی نسبت به جامعه جهانی باعث توقف و حبس این مسیر و در ادامه عقب افتادگی از ممالک همتراز و حتی پس رفت منجر خواهد شد چراکه فرصتهای جهانی پیشرفت هرگز تکرار نخواهد شد اما رقبای باهوش و فرصت طلب همواره در حال افزایش و جایگزین شدن هستند . هزاران مثال میتوانم بزنم اما به نظرم بهترین مثالی که بتواند بیشتر روشنمان کند و الحق باید لرزه بر انداممان بیندازد این است : در این چند سال صد ها بار در بوق و کرنا کرده ایم که آی مردم ما در دانش نانو جزو کشورهای صاحب تکنو لوژی هستیم و تو دنیا مطرح هستیم و امروز اینو ساختیم فردا .... شما آمار جهانی را ملاحظه بفرمایید متوجه میشوید کشورهایی مثل عربستان صعودی و اندونزی تنها در رده بندی قاره آسیا در این حوزه از ما جلوتر هستند عربستانی که در جامعه ما معروف به عرب جاهل و خوشگذران و ملخ خور میباشد ما آنها را تمسخر و در واقع بر سر خود کلاه گذاشته ایم . صدها مثال از اینگونه توهمات و خود فریبی ها میتوان زد که هم مسوولین ما گرفتار آنند و هم مردم ما - ایکاش قبل از داد زدن شعار در ظاهر قشنگ " ما میتوانیم " میگفتیم " ما شکست خوردیم اما دوباره شروع خواهیم کرد اینبار دقیق تر " و به نظر من این اصلا عیب نیست . اما اگر واقع بین و باخود روراست باشیم و از شعارزدگی به سرعت و شدت دور شویم یقینا جامعه ما در تمام حوزه ها قابلیت دستیابی به بالاترین اهداف را دارد اینهمه منابع طبیعی غنی و منابع انسانی جوان و از همه مهمتر اتکال به پروردگار متعال بزرگترین امتیازاتی است که ما داریم و کمتر کشوری دارد پس تنها چیزی که ما نداریم عدم توانایی برایی برنانه ریزی دقیق و اجرایی برای بهره برداری از منابع میباشد .
3 - کشورهای بی برنامه : اینگونه کشورها که عمدتا به دلیل استثمار بیگانگان هرگونه توان اجرایی و برنامه ریزی از آنها صلب گردیده و به دلیل تعدد مشکلات و عدم امکان رفع آنها - فقط چشم به دیگران دارند و کمترین اراده در زمینه برنامه ریزی ندارند کشورهای به اصطلاح عقب مانده جزو این گروه هستند که مسایل مربوط به آنا نیز مانند سایر گروهها بسیار وسیع بوده و قابل پرداخت در این متن نمیباشد.
موفق باشید (2717458) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۹:۳۵:۵۱
مرد، 29، تهران، ارشد علوم سیاسی؛

علت العلل آن است که هنوز از برنامه فهم نداریم، از توسعه فهم نداریم، از بوم خود فهم نداریم.
اینها که نباشد یا در دام گسیختگی های چندگانه و برنامه ریزی های دوره ای ناهمخوان در سیاست های توسعه می افتیم، یا به دنبال پیاده کردن سیاست هایی می رویم که نسبتی با بوم و هویت کشور ندارد و از این رو قابلیت تحقق در این جامعه را ندارد، یا اصلا نمی فهمیم چی به چی هست و با برنامه نام های طنزآمیز، تنها با آرزوی توسعه، در روزمرگی ها می غلطیم و ابر و باد و فلک را مسبب توسعه نیافتگی ها می نامیم... (2717479) (alef-4)
 
محسن ممقانی
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۰:۰۸:۱۲
مرد،21ساله،تهران،دانشجوی اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی
توسعه یافتگی امری جهانشمول و اصول آن ، اصولی ثابت هستند و الگوهای توسعه یافتگی هستند که باید بر مبنای جغرافیا ، فرهنگ ، تمدن و ... جوامع مختلف شکل بگیرند . از جمله مهم ترین و اساسی ترین اصول توسعه یافتگی یک کشور که اتفاقا ایران از این دومنظر ضعیف است ، یکی حضور "قوانین التزام آور" و حاکمیت این قوانین بر روابط نهادها و افراد جامعه و دیگری شفافیت آمار و اطلاعات است . قوانین در کشور ما تا چه حد "الزام آور" هستند ؟ با وجود شکاف ها و رخنه های بزرگ در قانون ، توسعه یافتگی امکان پذیر نخواهد بود . تا زمانی که چارچوبی مشخص برای "حقوق مالکیت " در ایران شکل نگرفته و مسائلی از این دست ، تسال ها و سال ها فقط به بحث و مناظره گذاشته شوند ، آرزوی توسعه یافتگی ، آرزویی محال خواهد بود . امر تصمیم سازی ، چه در حوزه ی کلان کشور و چه در حوزه های خرد ، بر مبنای آمار و اطلاعات و پیش بینی ها و تحلیل های به دست آمده از آمار و اطلاعات صورت می پذیرد . برای یک تصمیم ساز دولتی ، یک قانون گذار ، یک تصمیم گیرنده ی خرد و ... ، آمار و اطلاعات موجود در کشور ما تا چه اندازه قابل اطمینان و اتکا هستند ؟
با تشکر از فرصتی که در اختیار اینجانب قرار دادید . به امید ایران توسعه یافته برای نسل های فعلی و آینده ... (2717569) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۰:۲۴:۲۴
فوق لیسانس اقتصاد - آقا – 32 ساله – شهر ری

وقتی دولتهای ما و نهادهای حاکمیتی ما هنوز به قانون اساسی پایبندی ندارند حرف از توسعه یافتگی حرف بیراهیست. توسعه بدون مشارکت مردم و ایمان مردم به مسیر توسعه امکان انجام ندارد. وقتی جامعه ای قیام می کند و انقلاب می کند، اما منشور انقلاب بالکل به حاشیه می رود، مردم دلشان به چه خوش باشد که برایش هزینه کنند؟ مردمی که در منجلاب سیاستهای ناخواسته ای چون سرمایه داری می افتند دیگر خودشان را هم نمی شناسند چه برسد به اینکه بخواهند کشور را در مسیر توسعه پیش ببرند. (2717618) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۰:۴۱:۲۹
مرد، 27 ساله ، تهران ، کارشناسی سیاسی
با سلام ابتداء ایشان اثبات کند که ایران شامل دولت به معنای اصلی و مردم به معنای عام در حال گذار هستند ! زیرا گذار شروع آن مقدماتی و آغازی دارد و ، آیا ما در این مسیر هستیم یا خیر؟ (2717647) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۰:۴۲:۵۶
مرد 38 ساله فوق لیسانس جامعه شناسی
آقای دکتر ، بیدار شو ! ایستگاه آخره ، ما الان در سال 2015 هستیم . تمام کشورهای دنیا به این نتیجه ی مهم رسیده اند که ضامن پیشرفت کشورشان تعامل با کشورهای دیگه و بدست آوردن منافع مشترک در هر زمینه ای که ارز وارد کشورشان می کند . (2717652) (alef-4)
 
حسین
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۰:۵۹:۴۴
آقا، 20، تهران، کارشناس فناوری اطلاعات :
با سلام
علت اصلی این است که ما هنوز به یک تعریف دقیق از توسعه یافتگی دست پیدا نکرده ایم و چون نمی دانیم توسعه یافتگی یعنی چه پس محال است که به آن برسیم .
ما باید برای یک بار هم که شده سلیقه های سیاسی را کنار گذاشته و با هم فکری همه ی صاحب نظران به یک مدل پیشرفت ( توسعه) در تمامی زمینه های فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی دست پیدا کنیم .
درضمن در رسیدن به این مدل حوزه های علمیه نقش کلیدی را دارند چون باید آن مدل منطبق بر اسلام باشد . اما متاسفانه ... (2717695) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۱:۳۳:۵۷
خانم.30 ساله.پزشک. کرج.خودخواهی و مصلحت اندیش های نابجا و بی عدالتی اینها از عوامل عدم رسیدن یک ملت به رسالت مشترک تلاش برای توسعه یافتگی است. (2717777) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۱:۵۳:۲۴
اولا مطابق نظر خانم فوق الذکر ما نمیدانیم که چه برنامه ای برای توسعه کشور مان داریم بنابراین بهتر بود چند هدف را انتخاب میکردیم و در انها خود را به رتبه تک رقمی می رساندیم و مجددا چند هدف دیگر با برنامه مدون شده بر مبنای تفکر پروژه ای دوما عدم استفاده صحیح و ندادن اهمیت به نیروهای متخصص و توانمند و دارای تفکر مثبت وایده های جدید به طوریکه در بسیاری از پروژه های اجرایی و علمی افراد تصمیم گیرنده یا بر اساس روابط در حال کار هستند و یا به خاطر مصلحت اندیشی و عدم توجه کافی به ایده های جدید از طرف مسولین برای تداوم امرار معاش متاسفانه ایده های خلاقانه خویش را سرکوب میکنند (2717814) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۲:۱۹:۱۴
خانم ٥٦ سأله شيراز
انها كه خود را نخبه اين مرز و بوم مي دانند و كارها را به دست گرفته اند هنوز نمي دانند كه توسعه خوب است يا بد. بعضي از توسعه صحبت مي كنند و برخي أنرا مخالف اسلام مي دانند. (2717866) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۲:۵۹:۰۳
۱_ دولت های بعد از پیروزی انقلاب غیر از دولت شهید رجایی همه قدرت طلب بوده و چون می خواسته اند دور بعد هم به قدرت رسیده و مجلس و دولت را داشته باشند , همین از قاطعیت آنان می کاسته است. مثال کنونی آن قطع کردن بارانه ی اقشار پردرآمدهاست که به همین خاطر تا انتخابات عقب می افتد. ۲_ بانکداری به اصطلاح بدون ربا و چاپ پول و تورم و رکود اقتصادی و بی ارزش شدن پول مردم توسط دولت و فقر توده ها ۳_ شیوع فحشا و زنا و رشوه و بیکاری به خاطر فقر. ۴_ تعطیلی قرض الحسنه و خارج شدن مردم از جهاد اقتصادی. ۵_ رانت خواری وابستگان به دولت. ۶_ ظهور طبقات مرفه و بی درد و فاصله های طبقاتی.... (2717959) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۳:۰۹:۰۱
آقا،55ساله،رشت،کارشناس کشاورزی"""اگرماکشوری مثل ژاپن را بررسی کنیم می بینیم مردم ودولت آن کشور با هم یکی شده اند ودولت با برنامه ریزی علمی وهمه جانبه ومردم با کار زیاد برنامه های دولت را اجرا میکنند وشاهد توسعه هستند-بعد از انقلاب چند برنامه 5ساله نوشته شده که درصد زیادی اجرا نشد وعلی الخصوص در ده سال اخیر تنها کاری که دولت انجام داد نفت فروخت ومقداری از آن صرف واردات کالاهای چینی ومقداری نیز به مردم داده شد ومقدار زیادی از آن از کشور خارج شد ،مگر توسعه کشور بدون برنامه وبدون همراهی مردم بدست می آید،مگر مردم به این دولتها اعتماد می کنند ،شما اظهارات مسئولین ونمایندگانی که حقوق چند میلیونی می گیرند واصلا"بفکر مردم گرسنه نیستند واطلاعی از زندگی مردم ندارند وکیلومترهافاصله بین مردم ومسئولین بوجود آمده است،مردم در حال حاظر کمترین اطلاع را از شرایط کشور رادارند ،نحوه زندگی مردم ومسئولین از آن چیزی که نشان می دهند خیلی اختلاف دارد ورفتارهای چند گانگی در بین مردم رواج پیدا کرده است وعلی رغم اعتبارات زیادی که برای مسایل فرهنگی در سالها هزینه شده هیچ اثری نداشته چون بین دوستان وسازمانها فقط تقسیم شده وازبین رفته است واز همه مهمتر اهداف ما در صنعت ،کشاورزی وفرهنگی چه بوده که با این همه هزینه درجا زدیم -دولتی که نتواند تکلیف دو تیم فوتبال را مشخص کند اصلا"اراده کارکردن داردومشکل دیگر اقتصاد دولتی ایران با این شرایط واین وزارتخانه های مصرف کننده بودجه قابل حل نیست ،چون علم در اداره کشور جایی نداردواکثر نخبگان وبا سوادان کشورمهاجرت می نمایند وضررهای جبران ناپذیری به کشور وارد می شودومسایل زیادی است......................... (2717977) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۳:۱۸:۱۰
در دنیای جدید باید بدانیم چگونه با کشورهای دیگر روابطمان را تنظیم کنیم تا هم زیرکانه به سمت اهداف خود برویم هم از هرز رفتن انرژی جامعه جلوگیری کرده و توسط کشورهای دشمن یا رقیب بازی نخورده و زیرکانه از آنها به عنوان مهره هایی برای رسدن به پیشرفت استفاده کنیم.
متاسفانه سیاستگزاران جامعه در تحلیل مسائل و برخورد منطقی با آنها کم تجربه بوده و در حال کسب تجربه می باشند و امید است با گذشت زمان به نقاط مطلوب برسیم هم اینک پختگی بیشتری به نظر می رسد.

در زیر به بخشی از سیاستهای پر هزینه اشاره می گردد:

نگاه کنید ببینید سر کنترل جمعیت چه اشتباهی کردیم آنگاه که شعار افزایش دادیم اشتباه بود آنگاه که شعار کنترل دادیم هم اشتباه بود بلکه باید به صورت معتدل جمعیت رشد می نمود تا به مرور زمان زیر ساخت ها آماده شود.

عراق آغاز کننده جنگ بود باید سعی می شد جنگ هر چه زودتر جمع شود طبیعی بود ادامه جنگ به نفع دشمنان از بابت فروش سلاح بود و به ضرر دو کشور شیعه. بعد هم به بهانه حذف صدام وارد منطقه شدند و مسائل دیگری پیش آمد که همچنان ادامه دارد بهتر است با سیاست با دشمنان برخورد شود.

سر قضیه هسته ای هم با تندروی هایی کردیم و هزینه های سنگین تحریم ها را متحمل شدیم. حتما با سیاست بهتری می توانستیم جلوی این هزینه سنگین را بگیریم.
سر مسئله اسراییل بهترین گزینه شعار حق تعیین سرنوشت توسط ساکنان فلسطین است که به صورت طبیعی اسراییل مشابه آفریقای جنوبی باید اصلاح شود و نظام صهیونیستی اتوماتیک حذف می شود. ولی شعار حذف اسراییل چیزی جز هزینه برای ما و بهره برداری برای دشمن نبود.

بهتر است شورای سیاستگزاری اهداف کلان از ترکیب قوی از متدینین متعهد و متخصص در تدبیر امور جامعه و روابط جهانی در جهت بهبود وضع و تعیین اهداف کلان تشکیل و بدون هیچ واهمه ای راجع به همه مسائل کلان و بعد تشکیل تیم های تخصصی و استفاده از تجربه کشورهای دیگر اقدام به برنامه ریزی جدی برای رسیدن به آن اهداف نمایند و پس از تایید نهاد رهبری توسط مجلس و دولت و مردم و قوه قضاییه به صورت جدی دنبال شود و با تغییر دولت ها خللی در پیگیری اهداف صورت نگیرد. طبیعی است کنترل و بازرسی و رفع اشکلات به صورت مداوم بخشی از کار خواهد بود. (2717992) (alef-4)
 
میثم
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۲۳:۴۶:۲۷
اقا .۳۲ مشهد . باسلام . از نظر اینجانب سه تا عامل باعث شده که ما درجا بزنیم و تا وقتی این سه تا مشکل حل نشود کشور به همین حال و روز باقی میماند . این سه مشکل اینها هستند:
۱. تفکر
۲. اموزش
۳.دولتها رانتیه
تفکر از همه مهمتره که هزران ساعت راجع به ان باید بحث کنیم. چیزی که در کشور ما اصلا به ان اهمیت نمی دهیم. (2718038) (alef-4)
 
SAEED
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۰:۰۲:۴۱
مرد 28 ساله از اردبیل ، کارشناس برق الکترونیک ، بیکار

1-سیستم آموزشی ناکارآمد که در 12 سال تحصیلی (دیپلم)، حتی روش تولید یک چوب کبریت را آموزش نمیدهد.

2-نبود دیپلماسی مناسب ، بمنظور بهبود روابط با کشورهای منطقه ، و جلوگیری از سنگ اندازی آنان در مسیر پیشرفت ما

3-نبود نظام منسجم جلوگیری از فساد های اقتصادی و رانت در تمام سطوح دولتی


4-عدم فعالیت فرهنگی مناسب برای ایجاد روابط مناسب بین قومیتهای کشور

5-توجه نکردن به اقتصاد تولید محور ، و در عوض مورد تکریم قرار دادن مصرف گرایی

6-تمرکز ثروت و امکانات در پایتخت کشور و معدودی از کلان شهرها که در مجموع یک سوم جمعیت کشور را در بر میگیرند.

7--موقعیت جغرافیایی و هم مرزی با کشورهای جنگ زده و مرزهای نا آرام
-
8-سال ها جنگ تمام عیار با کشور عراق

9-برنامه ریزی جمعیتی نامناسب که باعث شد تا هرم جمعیتی کشور نامتناسب شود.


میبخشید که کمی طولانی شد. (2718070) (alef-4)
 
محمدجواد فهیمی فر
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۰:۳۶:۳۸
آقا،26 ساله،تهران،کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
سلام
اگر نگاهی مثبت نسبت به توسعه یافتگی، ابعاد و اهداف آن داشته باشیم، جهت گیری آن به سمت افزایش نسبی رفاه عمومی، توازن در دسترسی به امکانات یا به نحوی جامع تر، حرکت به سمت عدالت است.
هرچند در عمل نسبت به سنخیت نگاه توسعه گرانه ی غربی با این اهداف شبهات بسیاری قابل طرح است، اما با گذر از این بعد مسئله و مفروض دانستن چنین اهدافی برای بحث توسعه یافتگی، میتوان به دلایلی برای پاسخ سوال استاد بزرگوار رسید:
1. گام اول برای رسیدن به توسعه یافتگی، داشتن نیّت رسیدن به آن است...
وقتی سالهای سال، پادشاهان و حاکمان این کشور نگاهی منحصر به کاخ هایشان داشته اند و تصمیم هایشان کمتر رنگ و بوی حرکت به سمت صلاح توده های مردم را داشته است، فرض حرکت به سمت مقصد منتفی است.
2. اگر مشروطه را حرکتی به سمت تغییر رویه غیر مردمی قبل از آن بدانیم، میتوان گفت که این حرکت تنها در حد یک جرقه بوده و شعله ور شدن آن تا انقلاب اسلامی به طول انجامیده، خوب است اشاره ای کنیم به تمام تلاش هایی که در این فاصله در جهت ریختن آب به سوسوی آتش انقلاب مشروطه از داخلی ها و خارجی ها شده است...
3. می توان انقلاب اسلامی را شروع حرکت مردم برای عملی کردن مسئله ی توسعه یافتگی دانست، چراکه همانطور که اشاره شد تا قبل از این با توجه به نگرش گروه حاکم ، نمیتوان انتظاری مبنی بر توسعه و یا حتی چیزی شبیه آن را داشت، چرا که نگاه معطوف به مردم و مصلحت توده های مردمی جامعه نیست.
4. انقلاب اسلامی حاصل شد:
اما آیا ما در مسیر توسعه یافتگی تنها و آزاد بودیم؟
سختی و مزاحمت برای همه وجود دارد، اما آیا مسائلی که برای ملت ما به وجود آمد عادی بود؟
تحریم
جنگ
مسائل و محدودیت ها و بحران های سیاسی و ...

البته نباید با طرح این مسائل به فرافکنی افتاد، اما نباید از واقعیت هم غافل شد...
به نظر حقیر مسائلی که طرح شد بخشی از عوامل موثر بر وقفه در روند توسعه یافتگی کشور عزیزمان است. (2718132) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۰:۴۹:۰۲
خانم 42 شیراز لیسانس :به نظر من به دلیل اینکه آموزش های ما در دوران دبیرستان و به دنبالش دانشگاه فقط جنبه نظری داشته و منجر به تغییر نگرش در افراد نمی شود . ما چه بسیار جوانانی را مشاهده میکنیم که در برخورد با مسائل همان شیوه سنتی و قدیمی سالها ارائه شده را دنبال می کنند و هرگز به فکر راه حل های جدید و خلاقانه نیستند .در کل با وجودی که ظاهرا تعداد تحصیل کرده ها و سطح علم و دانش در کشورمان بسیار بالاست اما عملا کارایی افراد و بهره وری آنها در محیط های کاری بسیار پایین است . (2718150) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۱:۱۸:۳۸
با سلام خدمت هموطنان عزیز
این یکی از اصلی ترین سؤال های است که هر یک از ما به دنبالش هستیم ّ
من بنوبه خودم و با توجه به مقایسه با سایر کشور ها فک می کنم بدلیل عدم همگرایی نخبگان جامعه و همچنین بدبینی و عدم اعتماد به یکدیگر . بسیاری از راهاي توسعه را ناتمام پیموده ایم و در نتیجه سر خوردگی و زمینه ساز فرصت طلبی عوام فریبان خوش زبان فراهم شده است و به لطف پول نفت و تخریب محیط زیست چند صباحی این جماعت مدیریت کرده‌اند .
و باز با تخریب دیگران و ایجاد بدبینی بیشتر شرایط را برای نخبگان سخت تر کرده‌اند .
نتیجه اینکه بنظر می آید برای ایران باید راهکار دیگری یافت که آنهم یافت که بعید است به زودی حاصل شود (2718174) (alef-4)
 
علیرضا رجاییان
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۳:۱۰:۵۵
1- استفاده نکردن از تجربیات کشور ھاى توسعه یافته ورفتن بطرف روش آزمون و خطا که در بعضی‌ دوره ھا پس از پایان جنگ به گونه اى کاملا صلیغه اى دنبال شده است .

2-تقسیم بندى جامعه به طبقات متفرق واز بین رفتن ھدف مشترک در بین اقشار مختلف که منجر به گسست فرھنگ جمع نگرى وتوسعه فرھنگ فرد محورى گشته است.

3-نداشتن توجه به توسعه فرھنگ واخلاق اجتماعى وعلمى روز . (2718208) (alef-4)
 
مجتبی بنان اردکانی
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۷:۰۶:۱۳
مهندس راه ساختمان 42 ساله مرد شیراز

1- شرکت های دولتی و پیامد آن = رانت و انحصار

2-خصوصی سازی ضعیف و تبدیل به شبه دولتی بطوریکه تصمیم گیرنده مجددا دولت است
3-عدم شفافیت مالی افراد و شرکت های دولتی و خصوصی به منظور دریافت مالیات واقعی و همچنین کنترل مبادلات مالی با هدف جلوگیری از اختلاس و پول شویی و...
4- خلا های قانون که موجب فساد و دور زدن قانون شده است

5 - عوض شدن مکرر برنامه های توسعه و اسناد بالا دستی بطوریکه بعد از 5 برنامه توسعه باید دقیق مشخص باشد که مثلا شهر فلان برای توسعه احتیاج به راه آهن دارد یا کارخانه یا جذب گردشگر و یا ...

6- عدم توسعه واقعی نیروی انسانی از مدرسه و رعایت این اصل مهم که کشور قبل از احتیاج داشتن به کارگر - راننده - دکتر - مهندس و... احتیاج به شهروند دارد (2718252) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۸:۲۷:۱۵
مرد؛ 42 ساله؛ تهران؛ دانشجوی دکترای برنامه ریزی توسعه شاغل در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور: در کشور عزیز ما ایران؛ گردانندگان اصلی حوزه امور سیاسی بدلیل زیاده خواهی سیری ناپذیر و فساد گسترده بازیگران آن، با دخالت های اخلال گرانه خود و نیروهایشان در کارکرد سایر حوزه ها بخصوص حوزه اقتصاد و حوزه فرهنگ مسایل پیچیده ای را به آنها تحمیل نموده اند. بهمین دلیل بهترین برنامه های توسعه ای، کارآمدترین قوانین، همت و تلاش گروه های خاص و عمومی در کشور به نتایج درخوری منتهی نمی شود. بررسی نقش حوزه سیاسیون در دولت نهم و دهم و رفتار حاکمیت در قبال آن و بازتاب مردمی ایندو می تواند تجربه های ارزشمند و شفافی را در اختیار تصمیم گیران و برنامه ریزان توسعه کشور قرار دهد. چنانچه حوزه سیاسی کشور به نفع توسعه حقیقی کشور اصلاح کیفی نشود، بخش اعظمی از تلاش ها به نتیجه مورد انتظار نخواهد رسید. (2718409) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۸:۳۳:۲۳
آقا، 29 ساله، تهران، دانشجوی دکتری جامعه شناسی نظری-فرهنگی.
به نظرم مهمترین عامل تاخیر در رسیدن به توسعه یافتگی، نداشتن ملاک روشن و مورد اجماع برای توسعه است. من در جایی می خواندم که شکل گیری جریان توسعه، مخصوصا توسعه اقتصادی در غرب (یعنی کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی) بر عهدۀ دو طبقه و پیوند آنها با یکدیگر بوده است: اول، فیلسوف های عصر روشنگری (قرن هجدهم) که آراء آنها مبنای نظریات توسعه را فراهم آورده و دوم، نیروهای اجتماعی مشهور به بورژوازی. در صورتی که در کشور ما روشن نیست که نیروهای فکری و نیروهای اجتماعی متصدی توسعه چه کسانی هستند و از سوی دیگر اصلا با هم پیوندی ندارند. به عنوان مثال، آیا روحانیت و علوم حوزوی متصدی توسعه کشور هستند یا دانشگاهیان و علومی که اکثراً از کشورهای اروپایی و امریکایی ترجمه می شود؟ نیروهای اجتماعی نیز گاهی سرمایه های خود را در اختیار روحانیت قرار می دهند و گاهی در اختیار آن سیاست هایی قرار می دهند که الگوبرداری از سیاست های توسعه ای کشورهای اروپایی و امریکایی است.
به عنوان مثال من در دوران دانشجویی ام، از یک سو متون مبانی جامعه شناسی توسعه را می خواندم و از سوی دیگر کتاب هایی مانند پدیده شناسی فقر و توسعه (چهار جلد) که یک کتاب کاملاً اسلامی دربارۀ توسعه اقتصادی است. هر دو مجموعه آثار، به شدت غنی و مستدل بود اما سیاست های هر دو صدوهشتاد درجه با هم فاصله داشتند. حال اگر قرار باشد سیاست های توسعه را تنظیم کنیم، کدامیک از این دو می تواند مبنای توسعه قرار گیرد؟ به نظرم این کشاکش یا سیاست دو گانه و نبود اجماع باعث شده دورۀ توسعه یافتگی ایران طولانی شود. (2718427) (alef-4)
 
علي
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۰۸:۵۴:۴۱
سلام
مرد،45 ساله، خرم آباد، كارشناس ارشد بازرگاني بين الملل، كارمند بانك

تمام كشورهايي كه در مرحله گذار از عقب ماندگي به توسعه موفق بوده اند از تمام ظرفيتهاي خود به نحو موثر استفاده كرده اند. اين ظرفيتها شامل عوامل طبيعي ( منابع طبيعي مثل معادن،آب و هوا، موقعيت مناسب جغرافيايي)، نيروي انساني و استفاده از فرصتها بوده است.
براي اينكار بايد يك برنامه منسجم و ملي طراحي شود كه با تغيير دولتها آن برنامه عوض نشود (‌كاري كه در دوران آقاي احمدي نژاد اتفاق افتاد و برنامه هاي 5 ساله و افق 20 ساله ناديده گرفته شد).
ايران متاسفانه در برهه اي از زمان از اين موقعيتها و ظرفيتها استفاده نكرده است. مثلا نيروهاي انساني ماهر خود را بخاطر مسايل عقيدتي كنار گذاشته است .
متاسفانه عده اي قليل عقايد خود را بر جامعه و تصميم گيري ها تحميل ميكنند. صنعت توريسم را كه ميتواند باعث پيشرفت ايران شود از بين برده اند چون خارجي ها حجاب ندارند. مرگ بر اين و آن گفتند و باعث تحريم شدند.
در كل عقايدمان با خواسته هايمان تضاد دارد ميخواهيم ضد غرب و دشمن ابرقدرتها باشيم ولي در عين حال از تكنولوژي آنها نيز استفاده كنيم.
به نظر ميرسد قهر با كشورهاي قدرتمند و اصرار بر دشمني با آنها باعث حركت كند ما به سوي توسعه يافتگي است.
با تشكر (2718491) (alef-4)
 
علی
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۱۰:۳۵:۱۷
آقا 62 ساله کارشناس کشاورزی ساکن تهران .جامعه یک سیستم پویا وزنده است و به تبعیض ها و نگاه جنسیتی و نژادی و اعتقادی و......بسیارحساس و واکنش دهنده . در هیچ جامعه بسته و تک بعدی توسعه یافتگی را نمیتوان مشاهده کرد. (2718877) (alef-4)
 
دکتر جمشید وحیدا
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۱۰:۳۵:۵۸
برای اینکه کشوری توسعه یابد باید دارای امکانات زیر باشد: 1- سر زمینی وسیع که بتواند احتیاجات کشور را در حد بالا چه از نظر احتیاجات غذائی و چه از نظر احتیا جات صنعتی ( مواد اولیه و معدنی و انرژی ) تامین نماید بگونه ایکه وابستگی به خارج را تا سر حد امکان کاهش دهد. : 2- جمعیت کافی که بتواند نیروی انسانی لازم را در تمام زمینه ها اعم از کشاورزی و صنعتی و اداری و بخصوص علمی تامین نماید.:3 - بالا بودن سطح دانش و علمی جمعیت تا امکان پیشبرد کشور در همه زمینه ها فراهم آید.:4 استفاده از با استعداد ترین افراد جامعه در تشکیلات آموزشی در تمام مراتب از کودکستان و دبستان گرفته تا بالا ترین سطوح دانشگاهی و تامین حد لازم امکانات زندگی آنها. بدون داشتن متخصصین مختلف در کلیه سطوح فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی هیچ کشوری راه بجائی نخواهد برد هر چند از نظر مواد اولیه غنی باشد. مغز انسانها و دانش آنهاست که تولید کننده ثروت و امکانات لازم زندگی است. عامل اصلی پیشبرد و ترقی هر جامعه دانشمندان و متفکرین آن جامعه است و لاغیر. :5-بالا بودن سطح علمی جامعه هر کشور آن کشور را به بالا ترین سطوح صنعتی و کشاورزی و تولید ثروت سوق خواهد داد ثروتی که بگونه ای منصفانه باید بین آحاد جمعیت تقسیم گردد بگونه ای که گروهی از بالا بودن سطح دارائی خفه نگردند و گروهی از گرسنگی نمیرند.:6-اعتماد و پشتیبانی مردم هر کشور به خدمتگذاران خود که همان مدیران جامعه در همه سطوح است نیز یکی از مهمترین عوامل پیشرفت و ترقی کشور است. مرد: دکترای دولتی در علوم سیاسی از دانشگا ه 2 پاریس:75 سال سن.: مقیم تهران. در ضمن اضافه میگردد کشور هائی که فاقد مشخصات فوق اند نباید امید چندانی به پیشرفت و خلاصی از چنگ غارتگران داشته باشند. (2718880) (alef-4)
 
kr
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۱۰:۵۹:۵۷
با سلام

توسعه يافتگي در هر كشور در نتيجه هماهنگي بين امكانات و شرايط خاص از جمله اقتصاد -فرهنگ -سياست و ..... است كه متاسفانه عدم هماهنگي در اين موارد بالخص سياست وطرز تفكراست و اين گذار از درحال توسعه به پيشرفته زماني اتفاق مي افتد كه حداقل شرايط پيشرفته بودن كه مهم ترين آنها پذيرش فرهنگ توسعه يافتگي وجود داشته باشد (2718977) (alef-4)