کد مطلب: 288331
پیشنهاد کتاب / گزینه اشعار رضا چایچی؛ مروارید
در هیچیک نگنجیدم
بخش فرهنگی الف، ۱۹ مرداد ۱۳۹۴
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۴۰
گزینه اشعار رضا چایچینویسنده: رضا چایچی
ناشر:
مروارید، چاپ اول ۱۳۹۳
۳۱۳ صفحه، ۱۴۵۰۰ تومان
این کتاب را
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکنند، در صورت تمایل
اینجا کلیک کنید.
****
رضا چایچی متولد ۱۳۴۱ در تهران است. با انتشار اشعارش در اواسط دهه شصت در مجله مفید که به سردبیری هوشنگ گلشیری منتشر می شد، به جامعه ادبی معرفی شد و مجموعه شعر «بیچتر، بیچراغ» به عنوان نخستین کتاب او در انتهای همین دهه از چاپ در آمد. این درست که اعتبار نام گلشیری به عنوان کاشف چایچی، نام او را در معرض توجه قرار داد اما این پختگی شعرهایش خود او بود که در اوایل دهه هفتاد، او را به عنوان یکی از نامهای مستعد و آیندهدار، چهره کرد.
اما دهه هفتاد روزگار میدانداری شاعرانی بود که اغلب در سرودن شعر دنبالهروی رضا براهنی بودند و دور از انتظار نیست که با توجه به تفاوت سلیقه آشکار گلشیری و براهنی، شاعر کشف شده توسط گلشیری، سنخیتی با دنیای شعری شاگردان مکتب براهنی نداشته باشد. این ویژگی به نفع چایچی تمام شد چون او را از دیگران متمایز می کرد. بیش از دو دهه از آن سالها گذشته، در این میان چایچی مسیر خاص خود را پیموده و آن دیگران نیز مسیر خود را؛ جالب اینکه به زعم بسیاری براهنی خود در زمینه شعر جایگاهی چشمگیر و ماندگار نیافت، چه رسد به آنها که دانسته یا نادانسته مقلدان او بودند.
از تفاوت سلیقه های شعری که بگذریم، چایچی شاعری ست که به سادهنویسی بهای بسیار داده است تا آنجا که حتی به ندرت به سراغ در هم ریختن نحو دستوری در اشعارش رفته است. با بازی های فرمی نیز میانه چندانی نداشته و این ویژگی ها باعث شده است که کار سرودن اشعار چند صدایی مطلوب نظر او دشوار باشد و آنگونه که باید به بار ننشند. با این حال چایچی با بهره گرفتن از زبانِ معیار و پرهیز از حشو و زوائد زبانی و اشکال غامض و استفاده از ساختارهای متفاوت و دخالت دادن مخاطب در شعر کوشیده اشعاری تازه و با طراوت را ارائه کند.
چایچی در عین علاقه به بداعت های شعری، میانه ای با آشناییزدایی، نوآوریها را بیشتر در مضامین و مفاهیم و یا ایهام و ابهام زبانی به انجام می رساند. در بهترین آثار چایچی شاهد به بار نشستن مفاهیم یا تصویر ها عینی هستیم، در واقع در اشعار چایچی عینیت با قدرت به مراتب بیشتر متبلور می شود تا ایماژهای ذهنی.
اشعار چایچی گاه ماهیتی روایی دارند، چنانکه گویی واقعه یا داستانی در آن جریان دارد. این ویژگی روایی در کنار سادگی زبان و تصویر های عینی قدرتمندِ اغلب اشعار چایچی، بارزترین ویژگی های آثار او برای جذب مخاطب هستند؛ آثاری که بیشتر به واسطه کلیت شان در ذهن مانده و بر زبان علاقمندانش دکلمه می شوند، نه همانند برخی اشعار که تنها تک خط هایی درخشان از آنها بریاد می ماند. “روزی به خواب میرویم”، “بر این تپه کوچک صدای پرندهای نیست”، “بوی اندام سیب” و “مه چهرههایمان را با خود می برد” و “بالهی ماسهها” از دیگر مجموعه شعرهای سروده شده توسط رضا چایچی در دو دهه گذشته محسوب می شوند.
قریب به سی سال از فعالیت جدی و مستمر شعری رضا چایچی می گذرد، او در طول این سه دهه اگر چه کوشیده از تغییر و تحولات ادبی روز دور نیفتد اما از همراهی با جریانهای شعری موسمی نیز پرهیز کرده است. از این سبب اشعار او با وجود فرامدرن بودن، نسبتی با رویکردهای پست مدرن گوناگون سالها اخیر ندارند.
کتاب «گزینه اشعار رضا چایچی» که برای نخستین بار در سری گزینه های اشعار شاعران معاصر نشر مروارید منتشر شده است، فرصت مغتنمی ست برای آشنایی بیشتر با این شاعر مطرح دهه هفتاد که به دور از هیاهوهای زودگذر با قوت بخشیدن به قدرت زبان و استحکام ساختار اشعار خود، آرام آرام بالیده تا به جایگاه امروز خود رسیده است.
گزینه اشعار رضا چایچی با شعری به دستخط او آغاز شده است:
در هیچ یک نگنجیدم / نه درخت / نه پرنده / نه آسمان
فراتر
در کهکشان راهی است
که مرا به خود میخواند.
کتاب حاضر دربرگیرنده اشعاری ست که رضا چایچی در حد فاصل سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۹۰ سروده است. این بخش از کتاب که عمده صفحات آن را نیز تشکیل می دهد از هفت فصل تشکیل شده که هر فصل نام یکی از آثار او را یدک می کشد: «بیچتر، بیچراغ»، «روزی به خواب میرویم»، «بر این تپه کوچک از صدای هیچ پرندهای خبری نیست»، «بوی اندام سیب»، «مه چهرههایمان را با خود میبرد»، «باله ماسهها» و «پس مسافر کشتی شدیم». گفتنی ست پس مسافر کشتی شدیم ، بریدهای از یک منظومه چاپ نشده رضا چایچی ست که از سروده های متأخر او محسوب می شود.
به سنت معمول گزینه شعرهای نشر مروارید که اغلب نوشتهای به قلم خود شاعر آغازگر هر کتاب است، اثر حاضر نیز با نوشته ای از رضا چایچی آغاز می شود که در آن به اشعار و دیدگاه های شعری اش پرداخته است. او در بخشی از پیشگفتار این کتاب نوشته است: «برایم قضاوت یا تحلیل و بررسی آثار مثل این است که درباره خودم سخن بگویم، به عبارت دیگر از خود تعریف کنم و این امر با تربیت ذهنی من ناممکن است، زیرا بر این عقیدهام که نقد هر اثر ادبی یا هنری وظیفه منتقد یا خواننده است، برای همین در این چند دهه بر هیچ یک از دفترهایم مقدمهای ننوشتهام. البته در خلوتم همواره بر آثارم تأمل داشتهام برای یک گام جلوتر رفتن. {به} سنتهای شعر کلاسیک کشورم همواره ...افتخار کرده و میکنم ...و خشنودم که در دامن چنین سنتهای پربار و بیهمتایی بالیدهام. باید تأکید کنم که از ابتدای گام نهادن در این راه خود را تا چه حد مدیون این سنتها که در جهان بیهمتا و یگانه است میدانستهام. شاعرانی چون خیام و حافظ و مولانا و سعدی و فردوسی و نظامی و... که بیتردید با جادوی کلام خود مرا در سنین کم سحر کردند و رفتهرفته شعلهای در روح و قلبم برپا کردند که خاموششدنی نیست.»
پایان بخش این کتاب با عنوان «موخره»، شامل مقالاتی عمدتا کوتاه در نقد و بررسی اشعار رضا چایچی است. کوتاهی مقالات از آن روست که اغلب از دل روزنامهها بیرون آمده اند که در این روزگار مقالات مفصل را چندان بر نمیتابند. آغازگر این بخش همان نوشته معروفی است که هوشنگ گلشیری با عنوان «در هیچ یک نگنجیدم» در نقد و معرفی چایچی در مجله مفید در دی ماه ۱۳۶۶ نوشته است. در ادامه نیز خواننده نوشته هایی از عنایت سمیعی، علیرضا بهنام، داریوش معمار، حمیدرضا شکارسری، سیدعلی صالحی، حافظ موسوی، اورنگ خضرایی، ضیاءالدین ترابی، علیاصغر شیرزادی، محمود معتقدی، یزدان سلحشور، عباس صفاری و... درباره برخی اشعار و یا سبک شعری رضا چایچی هستیم.