نظر منتشر شده
۶۰
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 191437
داستان نخستين انحلال به سبك احمدی نژاد؛
احمدی نژاد با سازمان مديريت و برنامه ريزی چه كرد؟ رئيس جمهور بعدی بايد چه كند؟
فتح اله آقاسی زاده، 8 تیر 92
تاریخ انتشار : شنبه ۸ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۹
پيش نوشتار:
 
 
نگارنده معتقد است بايد منتظر تاريخ بمانيم تا پازل هاي ناديده و ناشنيده اي از جناب آقاي احمدي نژاد آشكار گردد.اما به استناد داده هاي در دسترس و درك امروزمان و تا همينجا، فكر مي كنم در باره احمدي نژاد در كتاب تاريخ ايران، دو پاراگراف را بايد نوشت:


 

 
غرض از نگارش مطلب حاضر،واكاوي شخصيت و رفتار جناب آقاي احمدي نژاد نيست. اما يادآوري اين گزاره‌ها را براي ورود به اصل مطلب، ضروري مي دانستم.
براي انعقاد كلام(!)، همچنين لازم است اين گزاره دقيق را  نيز پيش چشم داشته باشيم كه احمدي نژاد گندم نماي جو فروش بود.
...
اكنون از مقدمه مي گذرم و به اين مي پردازم كه احمدي نژاد با سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور چه كرد؟ و تاكيدم در اين نوشتار بر نيمه برنامه و بودجه سازمان مديريت و برنامه ريزي(بهارستان) است.
 
نگارنده صفحات وب و حوصله كم خوانندگان پايگاه‌هاي خبري تحليلي را براي مطلب محققانه و مفصل منتشر نشده خود در اين باب و در اين فضا، مناسب نمي دانم، اما مشتاق و اميدوارم در فضايي آرام تر بتوانم ناشر آرمان دار،دلسوز، با بضاعت و  فرانگري را بيابم كه پژوهش مستند و تاريخي ام را منتشر كنم( كه البته تاكنون گزينه مناسبي نيافته ام).
اما در عين حال نمي خواهم زمان از دست برود و سكوت در اين بازه زماني تاريخي را نيز جائز نمي دانم.بازه اي تاريخي كه از انحلال و احياي سازمان مديريت و برنامه ريزي، فراوان سخن گفته خواهد شد و لاجرم با تغيير رئيس قوه مجريه،فضايي نو شكل خواهد گرفت.
مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم  ترسم که مغز  استخوان سوزد

 
بنابراين صرفا از باب تعالي و پيشرفت ايران عزيز كه حيات انساني و شايسته ما در گرو بالندگي آن است، و بواسطه انتخاب جناب آقاي روحاني بعنوان سكاندار قوه مجريه، مايلم بسيار بسيار موجز و در چارچوبي محصور از متغيرهاي محدود كننده زبان و قلم، از رفتار جناب احمدي نژاد با سازمان مديريت و برنامه ريزي بگويم تا بتوانم رئيس جمهور جديد را به فضاي بهارستان آگاه و او را قانع كنم براي ادامه مسيرش و در مواجهه با بهارستان نيمه بيدار،بيشتر مداقه كند،بر مديريت و برنامه ريزي و برنامه و بودجه تكيه كند و بعلاوه بگويم چه نسخه اي بنويسد تا يكي از برجسته ترين مولفه هاي منظومه نظام تدبير، بدرستي در ايران پايدار شود.
اميد به "حكمراني مدبرانه" و بر تارك نشاندن "تدبير"، از انتظارات و آرزوهاي افراد بيشماري از جمله نگارنده در طي اين سالها، بوده است:
 

 
و نگارنده اكنون بسيار خشنود است كه رئيس جمهور جديد نيز چنين ندايي را بانگ بر آورد و زمان زمان "تدبير" نام گرفته است.
 
(1)    احمدي نژاد چه كرد؟
سازمان مديريت و برنامه ريزي كارگزار رئيس جمهور براي اجراي وظايفي در برنامه نويسي،تدوين و تخصيص بودجه، و امور اداري و استخدامي كشور بوده است.
به عبارتي ديگر اين سازمان را بايد مسئول تراز منابع و مصارف كشور دانست.سازماني كه رئيس جمهور را از بارمالي تصميمات او،كابينه و ديگر تصميم سازان و تصميم گيران آگاه ميكند تا تراز بودجه منطبق بر برنامه مصوب،در دستش باشد.بجاي رئيس جمهور دستور نمي دهد بلكه براي رئيس جمهور كار مي كند تا او قادر باشد بهتر كشور را اداره كند!
احمدي نژاد سخت در اشتباه بود كه فكر مي كرد سازمان مديريت،جا را برايش تنگ كرده است:
 

 
سازمان مديريت و برنامه ريزي همواره تبعات ناشي از تصميم گيري را به تصوير مي كشد و تنها به اين نكته تاكيد مي كند كه "اگر چنين كنيد چنان مي شودIf…      Then))
اين سازمان به اعتبار قانون اساسي در نقش كارگزار رئيس جمهور تعريف شده بود و دقيقا از همين منظر مورد وثوق و توجه روساي جمهور بود.
رئيس جمهور از اين حق قانوني و حقوقي برخوردار بوده كه اين سازمان را نزديكترين سازمانها بخود بداند.سازمان مديريت و برنامه ريزي نيز با وقوف به اين نكته، همواره بعنوان مشاوري امين در خدمت رئيس جمهور بود. 
بعنوان يك گزاره متقن بايد بدانيم اين سازمان در طول حياتش همواره به رئيس جمهور وفادار. رئيس جمهور نيز عموما به اين سازمان اعتماد مي كرد.
با چنين دركي بود كه در دوره تثبيت جمهوري اسلامي ايران،هاشمي رفسنجاني به روغني زنجاني- حميد ميرزاده و سيد محمد خاتمي به محمدعلي نجفي،محمدرضا عارف، محمد ستاري فر و حميدرضا برادران شركاء اعتماد كرد.
اما محمود احمدي نژاد، اعتمادش را به فرهاد رهبر در ميانه راه از دست داد و خود نيز ترجيح داد اختيار برنامه و بودجه و امور اداري و استخدامي را به كسي نسپارد.
 

 
شخصيت احمدي نژاد به او اجازه نمي داد اقتدارش را با كسي تقسيم كند بويژه آنكه اركان قدرت او را پشتيباني مي كردند و او نيز از حق قانوني براي تسلط بر برنامه و بودجه و امور اداري و استخدامي برخوردار بود.
چنين بود كه احمدي نژاد، دوام حضور فرهاد رهبر اقتصاد خوانده را ضروري ندانست و امير خود منصور برقعي و مهندس مكانيك كار را روانه ميدان سخت كاروزار بهارستان نمود. 
برقعي همان احمدي نژاد بود...
 
 
 
 برقعي چه كرد؟
برقعي در يك روز از روزهاي پر استرس بهارستان، روزهاي خوف و رجاء، به مسجد سازمان رفت و در بين دو نماز، از بهارستاني ها خواست محل كار خود را در نزديكي محل سكونت خويش انتخاب كنند تا از مزاياي صرفه جويي سوخت، بهره مند شوند....برقعي روند بازنشستگي پيش از موعد شاغلين و كوچ خود خواسته و اجباري بهارستاني ها را تسريع كرد...برقعي محمد كردبچه مرد ساكت و آرام و ميرزاي بودجه را مشاور خويش كرد تا بودجه اي مطلوب احمدي نژاد بنويسند...
 
 
 
برقعي براي اجراي كاميابانه پروژه "تغيير"، از "مستخدمان" وظيفه شناس بهارستان كه آرماني نداشتند، نيز مدد مي گرفت.كساني كه در آغوش برنامه و بودجه بزرگ شدند و در آن ايام، تلاش مي كردند در سالهاي پاياني عمر كاري شان، "به عنوان مستخدمان دولت"، "به نحو شايسته" "وظايف" خود را انجام دهند:


 
 
برقعي برنامه پنجمي  را تلفيق كرد كه احمدي نژاد، پرويز داودي را براي نظارت بر آن انتخاب كرده بود .
 

 
برقعي اجازه داد فضايي شكل گيرد كه بهارستان آماج شليك و هدف تخريب ها قرار گيرد... در حاليكه ضرورتي به چنان تيراندازيها و زخم آفريني ها و اتهامات كاذب يا انتقادات بعضا درست،نبود.بهارستان اندكي بيمار بود و اندام هايش به درمان نياز داشت اما به مرگ مغزي دچار نشده بود كه اندام هايش را اهداء كند!
بهارستان به تغييرات بنيادين نياز داشت اما ...
 
بهارستان با همه كاستي هاي ساختاري متعارف در نظام اداري ايران، همواره با سلامت نسبي بالاتر از ميانگين نظام اداري ايران، در خدمت رئيس جمهور بود...احمدي نژاد نيز مي توانست بهره اش را از بهارستان بگيرد...
و فرجام آن فضاي تلخ و غمبار چنان شد كه برخي بهارستاني هاي نظاره گر زمستان، براي گذران معيشت خويش،گريه كنند و همگي صبورانه به انتظار تقدير بنشينند.
و در يك كلام:
 برقعي چنان كرد كه احمدي نژاد مي خواست و فرجام كار برقعي، رضايت احمدي نژاد بود.
 
 

برقعي كه رفت ابراهيم عزيزي آمد.عزيز احمدي نژاد در بهارستان...
 
 

او نيز همان ميكرد كه احمدي نژاد مي خواست اما با نهايت تلون، اعوجاج، زيگزاگ و نمايش و فيلم. او وانمود مي كرد به دنبال احياي سازمان است...ديگران از مشاهده برخي رفتارهايش،بر اين باور بودند كه او براي جبران اشتباهات و احياي سازمان تلاش مي كند:
 
 

حال آنكه عزيزي "خود" را احياء مي كرد.
عزيزي ابزار دست احمدي نژاد در اعطاي بودجه بود.او نيز چون همه پيشينيان، تاب رنجش رئيس جمهور را نداشت...در كتاب بودجه و تخصيص بودجه آن مي كرد كه بايد مي كرد! البته حق رئيس جمهور بود و خدشه اي در اين رفتار احمدي نژاد و عزيزي نبود.
 
عزيزي بهارستان را آسفالت كرد(!) : 


 
و ديوار و نرده هايش را بلند و بلند تر كرد(!) :


 
اغلب معاونين و مديران بهارستان به جبر طبيعت و به اقتضاي منطق بي رحم قدرت،در برابر او سر تعظيم فرود آوردند و اجازه دادند عزيزي آنها را به سمت و سويش بكشاند.شايد بر اين باور بودند كه چاره اي ندارند! عزيزي بمدد حلقه حواريونش در بهارستان و با بهره مندي تام از قدرت اداري و البته با نهايت احتياط، راهش را سپري مي كرد... 
 
بهارستاني ها، عزيزي را نيز صبورانه تحمل كردند و باز هم به اميد تغيير، تقدير را به انتظار نشستند.

سخن مرحوم قيصر امين پور، را مي توان حكايت آن روزهاي دل ريش و زبان خاموش بهارستاني ها دانست:
سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم
ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم
 
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک‌خورده‌ایم
 
اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم
اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم
 
اگر دل دلیل است، آورده‌ایم
اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم
 
اگر دشنۀ دشمنان، گردنیم
اگر خنجر دوستان، گُرده‌ایم
 
گواهی بخواهید، اینک گواه
همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم
 
دلی سر بلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده‌ایم
 
عزيزي با بهارستان به اوج رسيد...او حالا ديگر چهره اي شده بود كه كسي نمي توانست او را نبيند! عزيزي كه رفت "بهروز مرادي"‌آمد.

"بهروز" روزهاي بهتري را براي بهارستاني هاي غمگين و صبور رقم زد. بعد از برقعي و عزيزي،حالا ديگر احمدي نژاد از بهارستان دلگير نبود،چرا كه آنچه مي خواست، ميشد!بعلاوه فضاي اقتصاد مقاومتي، احمدي نژاد و مرادي را به كاستن آلام بهارستاني ها، متقاعد كرده بود. تاريخ گواهي مي كند كه در دوران افزايش درامدهاي نفتي، متوليان، نهاد برنامه ريزي و بودجه را دوست نمي داشتند:  
 


مرادي در چنين فضايي و با آگاهي به مختصات موجود(اوامر مافوق و اتمسفر مادون)، تلاشهايش را مصروف كرد تا ضمن حفظ اعتماد احمدي نژاد و نگسستن آن اعتماد ضروري،اعتماد بر باد رفته بهارستاني ها را نيز بازسازي كند و براي اجراي آنچه احمدي نژاد از او مي خواست،عقلانيتي اداري در حد وسع، را ترتيب داده و حاكم كند.مرادي در چارچوب محدود اختياراتش،بهارستان را اندكي سامان داد و از آلام بي حساب بهارستاني ها كاست... و از اين حيث، بايد از او بعنوان بزرگ مردي شريف،ياد كرد.
 
او در بهارستان نشان داد كه از جنس عزيزي نيست و حداقل در برابر بهارستاني ها شفاف و صادق بود. مي توان انتظار داشت فردا مرادي نيز چون فرهاد رهبر، با محبوبيتي نسبي بهارستان را ترك كند،چرا كه او نيز در برابر منطق برنامه و بودجه، فروتنانه ظاهر ميشد.
 
(2)رئيس جمهور جديد بايد چه كند؟
رئيس جمهور بعدي اگر مايل باشد، مي تواند پژوهش طولاني نگارنده را در باب آنچه در بهارستان گذشت، بخواند.اگر هم حوصله و فرصتش را نداشت، همين متن كه با وسواس بسيار،صادقانه و مشفقانه نگاشته شده است، مي تواند نقشه راهي را پيش رويش بگذارد:
 
1- تلفيق دو حوزه برنامه و بودجه و اداري و استخدامي و ادغام اين دو،تصميمي خردمندانه بود كه بدرستي در زمان جناب آقاي خاتمي اتفاق افتاد و البته ناتمام و ابتر ماند... تلفيق اين دو حوزه موجب يكپارچگي و هماهنگي دو ركن منابع مادي(بودجه) و منابع انساني خواهد بود.سازمان برنامه و بودجه،حسابدار سياسي رئيس جمهور در تخصيص منابع و مسئول تراز دريافت و پرداخت بر اساس اسناد برنامه هاي ميان مدت و بلند مدت وسازمان امور اداري و استخدامي نيز مسئول راهبري دستگاههاي اجرايي كشور منطبق با مدل كلان و قوه عاقله نيروي انساني كشور خواهد بود.

سازمان مديريت و برنامه ريزي (برنامه و بودجه+امور اداري و استخدامي) بايد به اصل خويش ارجاع شود. اين سازمان مغز فرماندهي اقتصادي و انساني كشور بايد تعريف شود.سازمان مديريت و برنامه ريزي بايد نرم افزاز حركت را بر مبناي آنچه مصالح كشور اقتضاء مي نمايد،طراحي كند تا خزانه كشور و بانك مركزي و ديگر دستگاهها در چارچوب مدل كلاني كه اين سازمان به نمايندگي از رئيس جمهور و به مدد وثوق و اعتماد ويژه رئيس جمهور،تدوين مي كند،حركت نمايند.سخن ترسناكي نيست.كافيست رئيس جمهور سكان را به سكانداري توانا و امين بسپارد و اجازه دهد سكاندار ويرايش نخست نظام تدبير را در اختيار او بگذارد.او اگر پسنديد، به سكاندار اعتماد كند،اختيار دهد و مسئوليت بخواهد.

2- بهارستاني ها (برنامه و بودجه اي ها)، سخت رنجيده اند.نوميد و صبور در انتظار بارانند.بضاعت موجود بهارستان براي ايفاي نقش شايسته و سترگ،كافي نيست و توانش تحليل رفته است...برخي بهارستاني هاي مهاجر براي رفع دغدغه معيشت به اجبار رفتند و برخي انصار توانمند براي علائق ذهني و دلبستگي شان به نظام تدبير ماندند... بايد طرحي نو در انداخت و بهارستان را دوباره ساخت. 

3- اولين اولويت رئيس جمهور جديد در اولين روزهاي كارش،بايد شكل دهي اتاق فكر و هسته راهبردي بازسازي بهارستان باشد.رئيس جمهور اين را بايد در دستور كارش قرار دهد...دستور تشكيل اتاق فكري كوچك و كارآمد. در تركيب اين اتاق فكر، بايد چهره هاي پاك و آرمان دار كه برنامه و بودجه و كشور را درك مي كنند سهم جدي داشته باشند...اگر خوش نشينهاي گذشته و برخي ماهيگيران در اين تركيب نباشند غمي نيست! چرا كه بازگشت ماهيگيران، خزان بهارستان را باز هم با خود، خواهد آورد. 

اعضاي اين اتاق فكر نبايد افراد ميكرويي باشند كه تمام توانشان جمع و ضرب و ويرگول و نقطه موافقتنامه ها و يا نوشتن شرح وظايف دستگاهها به سياق دهه 1340 است،بلكه بايد در برگيرنده آدم هايي ماكرو و كساني باشد كه چشم شان قادر باشد جلوي پايشان را ببيند اما بتواند آن دورهاي دور را هم ببيند!
كساني كه جبيهاي كوچك،دستهاي پاك و چشم هاي دوربين هم داشته باشند!
كساني كه اهل رصد خانه باشند و در بند امروز و حلقه و باند و نام و نان نباشند!...
 
4- نسخه خروجي آن اتاق فكر قطعا اين خواهد بود كه آقاي رئيس جمهور سكان بهارستان را به آقا يا خانم فلان بسپارد.آن سكاندار خوشنام نيز نيز بايد در پندار و كردار و رفتار، نيك به احياي اعتماد در بهارستان اهتمام كند.ماهيگيران را از خود دور كند،راه قبيله بازي را سد كند،فقط و فقط به ايران و آينده بينديشد و با خانه تكاني خردمندانه در سازمان،راه خويش را آغاز كند. ساختارش را بسازد و مديرانش را بچيند.مديراني كه وجه مشترك شان، بو و طعم شيريني باشد،را به بهارستان راه ندهد و مديران جزء نگر و ميكرو را كه واشر را به موتور توليد ترجيح مي دهند،نيز مرخص كند...او بايد كارشناسانش را دوباره مجهز كند.نظام اداري و استخدامي و مالي جديدي برايش تعريف نمايد و آن كند كه بايد براي اعتلاي كشور كند!حركت براي پايش مستمر ايران در مسير سند چشم انداز و جايگاه اول در منطقه!
 
5- رئيس جمهور جديد مي تواند اميدوار باشد بهارستان در همراهي و همسويي تام با رئيس جمهور پاي بند به نظام تدبير و حكمراني مدبرانه، دريغ نخواهد كرد...بهارستان باز هم صبور و منتظر خواهد ماند!
 
گر بهار آرزو روزی ببار آید
این زمین های سراسر لوت
باغ خواهد شد
سینه ی این تپه های سنگ
از لهیب لاله ها پر داغ خواهد شد
 
آه... اکنون دست من خالیست
بر فراز سینه ام جز بوته هایی از گل یخ نیست
گر نشانی از گل افشان بهاران باز می خواهید
دور از لبخند گرم چشمه ی خورشید
من باین نازک نهال زرد گونه باشدم امید
 
هست گلهایی در این گلشن که از سرما نمی میرد 
وندرین افسرده شب هرگز
عطر صحرا گسترش را از مشام ما نمی گیرد

"سیاوش کسرایی"
 
کلمات کلیدی : احمدي نژاد+سازمان مديريت و برنامه ريزي
 
ایران
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۱:۰۳:۵۳
احمدی نژاد را به خدا واگذار می کنم. (1479277) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۳:۳۸:۲۲
نمایندگان مجلسی که امروز برای هر اقدام احمدی نژاد نامه می دهند و آن را غیر

قانونی و بر خلاف مصالح کشور می دانند، چرا 8 سال قبل در برابر انحلال سازمان

برنامه و بودجه سکوت کردند؟

چه کسانی مسئول بی سامانیهای مدیریتی و بی برنامگی های 8 سال گذشته

هستند؟ (1479609) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۳:۳۹:۵۴
کار احمدی نژاد درست بود، مملکتی که هیئتی اداره میشه سازمان مدیریت و برنامه و بودجه میخواهد چیکار ؟؟؟ (1479612) (alef-6)
 
فرشاد
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۰۵:۴۹:۴۹
دادش نمیشه که مملکت بدون برنامه جلو بره ، ویرانی الان اقتصادمون نتیجه انحلال همین سازمان و سکوت مجلسه (1481148) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۴:۴۲:۱۷
ایشان باید در پیشگاه ملت محاکمه شود (1479838) (alef-6)
 
abbas
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۲۱:۳۳:۴۶
من منتظر نمی خواهم بمانم دوست دارم ایشان به قوه قضاییه واگذار شود (1480746) (alef-6)
 
زنوزي
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۱:۱۷:۲۵
سازمان برنامه ريزي رو حذف كرد چون دست و پاشو مي گرفت.اگر حذف نمي كرد مجبور بود كشور را با برنامه ادراه كنه.اما طرف آنقدر مغرور بود كه حاضر نبود كسي بهش برنامه بده و هر كاري كه خودش مي خواست بايد انجام مي شد.و اين هم نتيجه منم منم كردن و فقط من بلدم و مابقي احمقن و نمي فهمن طرف هميني شد كه الان شده. (1479303) (alef-6)
 
رضاا
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۱۰:۵۲:۰۶
نکه قبلاً که سازمان برنامه داشتیم گل و بلبل بود
خوب شد یه تحریمی شد که باعث آشفتگی حاد اقتصادی بشه وگرنه چی میگفتید؟ (1481526) (alef-6)
 
محمود
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۱:۳۰:۱۵
بنده این موارد رو چند بار پیش از این هم در این سایت قرار داده ام اما باز هم جای انتشار فراوان دارد. احمدی نژاد دکترای مهندسی پوپولیستگرایی داشت و چه ضرباتی که بر این کشور نزد!
پروژه ھا یا پروسه ھای!!!! و یا وعده های دولت فخیمه و عدالت محور که به ثمر نشسته اند:
-1 سھام عدالت و پرداخت سود آن به ھمه مردم
-2 ایجاد اشتغال از طریق وام دادن به بنگاھھای کوچک
% -3 نرخ دستوری بھره بانکی زیر 10
-4 دلار 850 تومانی
-5 مسکن 99 ساله و مسکن مھر که ھمه ایرانیان را صاحب خانه نموده است ھر چند شھر ثبت نامی متقاضی ممکن است ده ھا کیلومتر با خانه اش فاصله داشته باشد.
-6 تورم کنترل شده و زیر 10%
7-اثبات پاکترین دولت بعد از انقلاب
8- باغ ویلای 1000 متر مربعی برای ھر خانواده ایرانی
9- افتتاح حساب برای ھر نوزاد به مبلغ یک میلیون تومان و ادامه این طرح
10- دورکاری و مزایای فراوان ان در بھره وری برای کشور
11- مھاجرت اختیاری و ناقابل 5 میلیون نفر از تھران به مناطق دیگر بخاطر تسھیلات اعطایی دولت کریمه فخیمه.
-12 اجرای درست و منطبق بر قانون طرح تحول اقتصادی و باز با تورمی بسیار کمتر از پیش بینی کارشناسان.
-13 ایجاد قطعی 1600000 ھزار شغل در سال 89 و 2500000 ھزار در سال 90 (بی برو برگرد)
--14 گرفتن غرامت جنگ جھانی دوم از انگلستان.
-15- مشاھده پول نفت در سر سفره مردم.
-16- اضمحلال لحظه به لحظه سرمایه داری و رژیم صھیونیستی.
--17 جھش اقصادی کشور به صورت عملی
-18- اثبات این که ایران تنھا کشوری که گرسنه ندارد.
-19 اثبات قانونمندی و کارایی دولت در تمام زمینه ھا.
-20-اتمام طرحھای نیمه تمام باقی مانده از دولتھای قبلی.
-21- بسته شدن پرونده ھسته ای
-22-مزایای فراوان تحریم ھای بین المللی برای اقتصاد کشور
-23- انتقال اب دریای خزر به مناطق مرکزی و کو.یری کشور(البته این یکی افتتاح نشده).
-24-و ده ھا و ھزاران پروژه دیگر به طوری که یکی از نزدیکان ایشان فرمودند از زمان مادھا در این کشور این حجم کار
25-انحلا دهها سازمان و شورای عالی و...که حجم دولت رو کم کرد!!!!!
26-ظهور و حضور در کنار امام زمان که درآینده ای نزدیک(به نظر ایشان و اطرافیانشان) روی خواهد داد.
و..................... (1479322) (alef-10)
 
رضا
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۱:۵۱:۲۲
فکر کنم یک هشت سالی دیر بفکر افتادید (1479361) (alef-10)
 
امیر حسین سلطان/تهران
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۳:۰۸:۰۹
مجلس وقت(مجلس هفتم) میتوانست جلوی این خودسری ها را بگیرد ولی نگرفت. وظیفه دستگاهها و نهادهای نظارتی چه میشود؟! فقط دولت و شخص رپیس دولت را مقصر و مسبب ندانید تمام مراجع نظارتی در قبال آنچه گذشته است میبایست جوابگو باشند. اگر دلایل متقن و مستدلی برای ضرورت حذف و یا ادغام سازمان مدیریت و برنامه ریزی دارند اراپه کنند وگرنه به نظر این حقیر بیش از شخص رپیس جمهور دیگران هم باید جوابگو باشند. (1479534) (alef-6)
 
(
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۱:۵۸:۱۸
بدون برنامه ریزی قوی و مدون و با سازوکار پیگیری، کارها آنگونه که باید پیش رود پیش نخواهد رفت، برنامه ریزی مهم ترین قسمت پیشبرد امور است....(البته با پیگیری های مرحله ای و درصد رسیدن به اهداف در مراحل کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت) (1479372) (alef-10)
 
lpl,n
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۰۲:۴۵
اي پادشه خوبان، داد از غم تنهايي

دل بي تو به جان آمد، وقت است که باز آيي

دايم گل اين بستان شاداب نمي ماند

درياب ضعيفان را در وقت توانايي

مشتاقي و مهجوري دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پاياب شکيبايي (1479383) (alef-10)
 
دلی خون
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۰۵:۳۸
این سخنان نوشدارو بعد از مرگ سهراب لست ای کاش در ابتدای کار ایشان برکنار می شدند..... (1479390) (alef-10)
 
1360
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۰۷:۲۸
حذف سازمان مدیریت به خاطر خود بزرگ بینی ریئس دولته چون دوست نداشت یک سازمان محترمانه بیاد بگه اقا مملکت برنامه و حساب کتاب داره الان همه بخشها دارن عدم وجود سازمان مدیرت رو حس ودرک میکنن بودجه مملکت معلوم نیست کجاست افسوس فرصت از دست رفت (1479393) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۰۷:۲۸
عالی بود! انشالله ناشر هم پیدا بشه که این اسناد رو بتونید منتشر کنید و ان شالله از این بابت گزندی به شما نرسه . این آقا با هدف ویرانگی آمد و رفت .... (1479394) (alef-10)
 
شهبازي
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۱۵:۱۰
باسلام
همه مطالب درج شده ات را خواندم
براي همه مسئولين مطالب جالب وعالي وروشنگر مي باشد

درود خدا برشما باد

با آرزوي موفقيت بيشتر براي جناب دكتر آقاسي زاده عزيز

ارادتمند م- شهبازي (1479407) (alef-10)
 
hamidi.r1348@yahoo.com
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۱۹:۴۵
شاید بتوان عزیزی را بدترین انتخاب تاریخ سازمان مدیریت دانست و او چنان کرد که چنگیز کرد امانباید فراموش کرد که اکثر معاونین و مدیران ارشد آن سازمان با تمکین بی چون و چرای خود زمینه ساز حرکت عزیزی و استیلای بی چون و چرای وی شدند . آقایانی که سوابق چندین دهه در نظام برنامه ریزی داشتند بیش از هر چیزی به ماندن در سمت های معاونت و مدیر کلی به هر قیمتی تن دادند و با هر تحقیری از طرف عزیزی کنار آمدند و دم بر نیاوردندو این آفت اصلی آن سازمان است . سازمانی که مدیران ارشد آن از هر آرمانی تهی شده اند و نیاز به تزریق روحی تازه توسط افراد جدید است تا این تئوری از آن جا رخت بربندد که " ما مرده شوریم هر جوری بگویند می شوریم " !!!!! (1479418) (alef-6)
 
كارمند
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۳:۳۵:۰۰
عالي بود.عالي...دكتر آقاسي زاده در مطلب داستان انسانها و گاوها همين موضوع را مي خواست بگويد كه انسانها تهي از آرمان شدند... (1479596) (alef-6)
 
ح-م
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۴:۳۵:۱۱
بايد دوران تاريخي حكمفرمايي دكتر عزيزي را هم در نظر گرفت . از نظر اينجانب دكتر عزيزي در يكسال و نيم اول زمامدارايش، براي سازمان پس از برقعي، خيلي خوب بود(گرچه اقتدار وي را بايد جنبه شخصي قضيه دانست نه از منظر جايگاه سازماني) براي نمونه احكام و اختياراتي كه در قانون برنامه پنجم براي معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رييس جمهور(شما بخوانيد سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور) گرفت حتي در قانون برنامه و بودجه مصوب 1351 هم وجود نداشت.
اما اين را قبول دارم كه از اواسط سال 1390 رويكرد عزيزي تفاوت كرد و در قانون بودجه سال 1391 تقريبا تمتم اختيارات سازمان را بر باد داد. (1479797) (alef-6)
 
نجم
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۱۹:۵۵
اين نكته بسيار جالبي است كه در اواسط مطلبتان،‌مورد اشاره قرار داديد: كساني كه در آغوش برنامه و بودجه بزرگ شدند و در آن ايام، تلاش مي كردند در سالهاي پاياني عمر كاري شان، "به عنوان مستخدمان دولت"، "به نحو شايسته" "وظايف" خود را انجام دهند و سخنان داخل كادر زرد رنگ ذيل آن!!
اين جملات مربوط به يكي از معاونين ارشد آن سازمان (معاونت) است كه پيشتر هم از مديران استاني آن بوده، آقاي سيد ق. ح كه به رغم اين فرمايشات و چرخش‌هاي متوالي اين چنيني، جالبه كه اكنون نيز به عنوان گزينه‌هاي آن سازمان ياد مي‌شود. در مديريت به سبك ايراني، دوستان با نفوذ بخوبي نقش خود را ايفا مي كنند و امثال ايشان را در صدر توجهات مديران ومقامات قرار مي دهند!! البته ايشان كه در صندوق توسعه ملي هم يد طولايي دارند!!
اساسا" در ايران عزيز، با وجود سيستم مديريت به سبك ايراني، چنين اشخاصي با دوستان و اذنابشان، غمي ندارند! چه كردند و گفتند!! براي اقوام و آشنايانش هم به جهت ايجاد اشتغال و براي ترقي در سلسله مراتب اداري، بسيار كارسازي مي كنند!! در مديريت به سبك ايراني، هميشه اشخاصي هستند كه براي بقيه دوستان بخوبي كار كنند .... (1479419) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۲۸:۱۵
چه دل پری داره این آقا. تحلیل خوبی بود و بیشتر شخصیت کم توجه به دیگرانِ احمدی نژاد را نشان میداد. (1479428) (alef-10)
 
منجنق
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۴۰:۲۵
احمدي نژاد چه كارها كه نكرد.... اين كه سهله!!!!!!!!!!!!!!!!! (1479457) (alef-10)
 
دکتر مسعودی
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۴۹:۲۸
جناب آقای دکتر آقاسی زاده ، با سپاس از مطلب فهیمانه شما و با آرزوی انتشار هر چه سریعتر کتاب نوشته شده که قطعا گوشه هایی از تاریخ معاصر را صادقانه به تصویر می کشاند، در دوران ترکتازی آقایان برقعی و عزیزی نباید از نقش آفرینی مهره های اصلی بهارستان که در انتصابها و تصفیه حسابهای درون سازمانی سنگ تمام گذاشتند غافل ماند شاید نقش آنها بسیار پررنگ تر از سرداران مهاجم باشد . اگر نیک بنگرید که قاعدتا در کتاب انتشار نیافته اتان به آن پرداخته اید افرادی چون آقایان حسینی ، رحمتی ، عسگری ، ممبینی و ... نه تنها تسهیل کننده بلکه دقیقا آن کردند که عزیزی و برقعی خواستند و در بسیاری از موارد به جای کلاه سر آوردند . همواره کسانی از درون درهای قلعه را برای مهاجمان باز می کنند و علاوه بر آن اسرار داخل را به آنان آموزش می دهند . نقش تخریبی که دارند دهها برابر آنانی است که در رویرویند ، به عذر مستخدم دولت و معذور بودن تمکین بی چون و چرا را نباید ترویج داد . نباید فراموش کرد این معاونین و برخی از دیگر مدیران ارشد جاده صاف کن بودند و نه تنها حتی به اندازه کارشناس جزیی که تارانده شد ، خطری متوجه برقعی و عزیزی نکردند بلکه با تمام وسع خطر را از آنان دور می کردند (1479481) (alef-13)
 
ن
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۵۰:۵۲
معمولا از تاریخ درس عبرت گرفته نمی شود و ما هم نگرفتیم و آقای احمدی نژاد در مدت 8 سال بسیاری از دستاوردهای انقلاب اسلامی را به باد داد ولی در آخرین لحظه با هوشیاری از فضای دروغ و دشمنی که مستولی شده بود رستیم تاریخ بعدا از تمام کسانی که در این برهه حساس مملکت ما را از سقوط به پرتگاه نابودی نجات دادند به نیکی یاد خواهد کرد. (1479490) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۵۳:۲۰
احمدي نژاد مملکت را دويست سال به عقب برد (1479494) (alef-6)
 
reza
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۵۳:۵۳
مطلب ارزشمندی بود. البته نیمه دوم بهارستان(امور اداری و استخدامی) که من هم یکی از آنها هستم به مراتب بدشانس تر از بهارستان نشینان بودند چون بر آنها جفاهایی دو صد چندان بهرستان نشینان بر آنها رفت. در زمان اول ریاست عزیزی مشخص نبود ما مرغ هستیم یا شتر و بعد از آنهم و در دوران فروزنده فقط و فقط از ما کار خواستند بدون اینکه یک لحظه فکر کنند ما هم انسانیم و اینجا معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی است و بدترین تحقیرها از جانب فروزنده و معاونان نظامی اش به کارکنان و بویژه مدیران شد ( همینقدر بدانید که برای اولین بار در طول تاریخ مدیریتی جهان، مدیران معاونت بدستور مستقیم فروزنده موظف بودند کارت ورود و خروج بزنند و مانند پادگانها 50 درصدشان 5شنبه ها سرکار باشند و... هیچ حقووق اضافه ای هم به آنان تعلق نمی گیرد و عیدی آنها مانند بقیه است بدون ریالی اضافه ترو..) و بعد هم دوران رجعت عزیزی و بدنبال آنهم الهام. البته با آمدن عزیزی همه کارها در حد مطلق خوابید و با آمدن الهام فقط عده ای تازه به دوران رسیده و بادمجان دور قاب چین از حماقت ایشان استفاده کرده و تشکیلاتی بر وی تحمیل کردند که مرغ پخته هم به آن می خندد.وووو دوران رنج و درد ما همچنان ادامه دارد و خوف و رجاء ما در مقایسه با بهارستان نشینان بیشتر است چون برخی شنیده ها حکایت از آن دارد که منظور از احیای سازمان مدیریت، احیای سازمان برنامه و بودجه است و... ما همچنان باید امیدوار به آینده ....و البته امیدی توام با ترس و شاید هم یاس و.... (1479496) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۲:۵۶:۰۴
متاسفانه جناب احمدی نژاد خود را تنها فکر سیاسی و اقتصادی میدانست و باورش شده بود هر چه او تصمصیم میگیرد عین درستی و صداقت است گویی دچار یک خود بینی بزرگی شده بود متاسفانه مشاورانش نیز انسانهای ضعیف و بله قربان گو بودند او اصلا روحیه انتقاد را نداشت خود را ماورای همه میدانست
و این شد که با کشور و ملت چنین کرد متاسفانه بودند کسانیکه که برای او سینه میزدند ولی به یکباره برای نجات خود به دنبال مقصر می گشتند و کی بود کی بود من نبودم بودند ولی ملت شریف ایران به خوبی چهره ها را به خاطر دارند و تاریخ کشور نیز به درستی به قضاوت خواهد نشست (1479507) (alef-6)
 
نجار
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۴:۱۴:۴۷
چرا با وجود اين همه دستگاه نظارتي: مجلس با ديوان محاسباتش وبا كميسيون‌هاي مختلف و نمايندگانش، قوه قضايية، سازمان بازرسي كل كشور و ... چنين اتفاقاتي در كشور افتاد؟
چه كساني بايد بدليل اهمال كاري و چشم پوشي از اين همه بي نظمي و اعمال غيرقانوني، محاكمه شوند؟
البته هميشه تاوان اين خسارت‌ها را مردم (بويژه طبقه ضعيف و كم درآمد جامعه-اكثريت جامعه) و خزانه كشور پرداخت كرده‌اند/ مي‌كنند!! بخاطر همين، عده‌اي كه منتفع هستند از منصوبان، سياست‌بازان و تجار كه راضيند به رضاي دوست؛ آناني كه متوجهند و زنهار مي دهند يا رسانه ندارند و يا از ناكجاآباد سر در مي آورند و بقيه تا بخواهند متوجه شوند چه بسرشان رفته، همه چيز به بوته فراموشي مي رود! (1479711) (alef-10)
 
مسعود
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۳:۱۳:۴۳
سلام
ادغام اولیه که انحلال برنامه وبودجه وسازمان امور استخدامی بود اشتباه بود.اگر تاریخ پیدایش ها را بخوبی مطالعه کنیم وضرورتها را در ایجاد تشکیلات مورد توجه قرار دهیم نباید سازمان امور اداری واستخدامی کشور منحل ومدخم در تشکیلات جدید می شد.نگارنده مقاله اگرچه ادبیات زیبتده وشیرینی بکار برده اند ولی مهر تائیدشان بر اقدام دولت محترم خاتمی کارشناسانه نیست.ساختار تشکیلاتی وتشکیلات دولت جریان مستقلی است که باید اهداف را تحقق بخشد .اما سازمان برنامه وبودجه وتاریخچه آن که بعبارتی از سال 1316 شروع می گردد(امور استخدامی 1345 تاسیس شد)داستان دیگری دارد که اتفاقا باید برنامه از بودجه جدا می گردید.چرا که همواره برنامه ها فدای کمبود های بودجه گردیده ورشدوتعالی مملکت را متوقف میساخت و می سازد.رئیس جمهور احمدی نژاد همان کاری را کرد که مرحوم دکتر حسین عظیمی در مدارتوسعه نیافتگی بیان داشته است اما بسیار بد عمل کرد.اکنون دو معاونت رئیس جمهور همان شکل قبل از ادغام در دولت جناب آقای خاتمی است که اگر خوب مدیریت گردد ضرورتی بر بر هم زدن دوباره تشکیلات وجابجائیها و.......نخواهد بودلیکن حتما وباید که برنامه از بودجه به لحاظ ضرورت برنامه آینده کشور که خوشبختانه مجموعه نسبتا کامل آن در سند چشم انداز وبرنامه پنجم توسعه وجود دارد جدا گردیده وبرنامه های پیشرفت کشور به قربانگاه بودجه(کمبود درآمد)مثله نگردد.اگر بودجه برای برنامه ها کم باشد این جاست که می توان روی به دریای بیکران ملت کرد واز آنها خواست که با اوراق قرضه وهر شکل دیگری که می توان توان ملت را بسیج کرد بهره گرفت وآینده پیشرفت را در مقابل دیدگانشان وبا حضورشان ونقششان ترسیم کرد البته این امر مستلزم آن است که حقوق کامل ملت طبق قانون اساسی جمهوری عزیز اسلامی پرداخت وتامین گردیده حتی یک چک نا حق بر گوش کسی نواخته نشود چه رسد به خارج کردن خلخالی از پائی (1479546) (alef-6)
 
جهان
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۳:۳۰:۵۰
چه گوییم که ناگفتنش بهتر است. (1479585) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۳:۴۱:۴۲
ای کاش چنین میشد...
ای کاش چنین بشه...
کی این ای کاش ها تموم میشه؟؟؟؟؟ (1479614) (alef-6)
 
رضا
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۳:۵۲:۳۰
من با احمدینژاد به شدت انتقاد دارم. ولی انصافا نوشته شما بیشتر ادبی بود تا علمی. هر چند انتقادات توش رو کاملا قبول دارم. لطفا با توجه به سطح اطلاعاتتون، آنها را به صورت علمی مستند کنید. در ضمن قضاوت را به عهده خواننده بگذارید. این روش تاثیر بیشتری بر خواننده خوهد گذاشت. (1479652) (alef-10)
 
دوست
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۴:۲۳:۵۷
وقتی عامه مردم، تمام اشکالات این فرد بی لیاقت رو تشخیص دادند متاسفانه تمام ارکان کشور و نهادهای نظارتی و تصمیم گیر آنچنان به تعریف این فرد مشغول بودند که گویی قرار است با این سرعت به کدام چاه وارد شویم.
به خدا قسم تشخیص لیاقت احمدی نژاد آینقدر هم سخت نبود.
حالا شانس آوردیم با بعضی رفتارها که احمدی نژاد کرد، انتقاد و نقد عملکردش آزاد شد وگرنه باید الان در مورد عملکرد او، فقط تمجید و تشویق میشنیدیم و حرص میخوردیم. باز خدا پدر خود احمدی نژاد رو بیامرزه که باعث شد حناق نگیریم و بتونیم حرفهاون رو بزنیم. (1479744) (alef-10)
 
محمدمهزیار
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۴:۳۲:۳۶
همین اندازه که احمدی نژاد در برابر خدا باید پاسخگو باشد کلیه دستگاههای نظارتی، مجلس باید در برابر خدا پاسخگو باشند (1479781) (alef-10)
 
جهان
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۴:۳۵:۱۸
تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ،

آب درحوض نبود.

ماهیان می گفتند:

« هیچ تقصیر درختان نیست.»

ظهر دم کرده ی تابستان بود،

پسر روشن آب ، لب پاشویه نشست

و عقاب خورشید ، آمد او را به هوا برد که برد.



به درک راه نبردیم به اکسیژن آب.

برق از پولک ما رفت که رفت.

ولی آن نور درشت،

عکس آن میخک قرمز در آب

که اگر باد می آمد دل او ، پشت چین های تغافل می زد،

چشم ما بود.

روزنی بود به اقرار بهشت.



تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن

و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است. (1479799) (alef-10)
 
حميدي
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۴:۴۴:۰۰
از عنوان مقاله، انتظار مي رفت مسايل مهمتري از آنچه بر سر سازمان رفت را بازگو مي كرديد. مواردي مانند تهي شدن منابع انساني(اعم از مهاجر يا بازنشسته) با ذكر تعداد و آوردن نيروهاي جديد كه غالبا جنبه نظامي گري آْنها بر ساير مشخصاتشان مي‌چربيد. يا نحوه حذف كاركردها و نقش سازمان در مراجع تصميم گيري مانند كميسيونهاي دولت و....در واقع بخش عمده اي از مقاله به ويژگي افرادي كه براي مدتي معاونت را رياست كردند پرداخته داست.
براي انصاف هم كه شده بايد گفت بخش آخر مقاله حاوي نكات و توصيه هاي صحيح و كاربردي است كه بايد انشاله مورد وثوق قرار گيرد (1479847) (alef-10)
 
كارمند
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۱۰:۰۲:۳۶
من يادداشتهاي كامل دكتر آقاسي زاده را ديدم.محشر است.اگر كتابش منتشر بشود،پاسخ سئوالات يا نكات مد نظر شما در آن آمده است. (1481455) (alef-6)
 
میرزایی
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۴:۵۴:۴۸
فقط از یک چیز باید ترسید . آنهم انتخاب روسای استانها بر اساس روابط قدیمی و افراد منفعل و محافظه کار. چون تا الان هم اون روحیه سازمان برنامه ای کارکنان استانها به اندازه کافی مستهلک و بی انگیزه شده . باید با پشتیبانی مرکز , جبران عقب گرد های این چند ساله را کرد. خیلی دستگاه ها الان برای خودشون تو استانها هم سهم و اختیار اضافه دارن. روسای استانها باید از مرکز کاملا فیلتر بشن و در ادامه تا چند سال پایش و کنترل بشن. (1479874) (alef-10)
 
ابراهیم
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۵:۰۲:۰۲
پس اين همه سال و ماهِ ساکتِ من کجا بودی؟


حالا که آمدی
حرفِ ما بسيار،
وقتِ ما اندک،
آسمان هم که بارانی‌ست ...! (1479888) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۵:۱۰:۳۶
ایران امروز بعد از احمدی نژاد به یک بلوغی رسید که هر کسی در انتخاباتهای آینده گریه کند صحبت از نمیگذارند بکند صحبت از باندهای مافیایی کند حتی صحبت از ساده زیستی و امام زمان (عج) کند و جانماز آب بکشد عمرا مردم به او اعتماد کنند
یکبار برای همیشه چهره واقعی افراطیون و سوء استفاده کنندگان از اعتقادات مردم بطور کامل رو شد و مردم بعد از این فجایع اقتصادی و ضعف مدیریت و ... دیگر از ریسمان سیاه و سفید میترسند (1479921) (alef-6)
 
ع.ع.s
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۵:۲۰:۳۰
با تشکر از همکار محترم که داستان روایت گونه جالبی از سازمان را بیان نمودند.
به نظرم معضل اصلی ما در کشور در مرحله اول ساختارهای اقتصادی -اجتماعی است که نهادسازی و اندیشه سازی لازم در مورد آنها صورت نگرفته است.چنین سازمانی نیازمند مغزهای متفکر ی است که تفکر برنامه ریزی راهبردی دارند نه عملیاتی .
سازمان برنامه ،سازمان سیاستگذاری و هدایت مسیر توسعه کشور است.ابهام در مفهوم توسعه هنوز هم که هنوزه در برنامه های توسعه ما به چشم می خورد.کاراجرایی کار سازمان نباید باشد.برنامه ریزی در کنار بودجه ریزی و مبنای آن مطالعات کارشناسی است.چند نفر در سازمان هستند که در حوزه هایی مانند اجتماعی رفاه اقتصاد دفاعی.فرهنگی صاحب نظر و جزو خبرگان هستند.آیا تا به حال به این فکر کردیم که مدتی است کارشناس در سازمان چه معنی و مفهومی دارد.کارشناس کیست؟مدیریت های کوچک چگونه ایجاد شدند. .....بحث در این زمینه طولانی است و به نظر می رسد تجارب هریک از کارشناسان برنامه در این زمینه قابل تامل و توجهی جدی را می طلبد...
امید است دولت ها تفکر توسعه ای و تحولی داشته باشند .نیروهای سازمان استراتژیست دولت ها باشند و گوشه گیر نباشند.از کوچکترین ایده ها باید سود برد.استراتژی ها برخی مواقع جسورانه است.خطر دارد اما سرمایه های فکری می خواهد که پیچیدگی های شرایط مختلف را بفهمند و اقدام نمایند. (1479957) (alef-10)
 
محمدی
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۵:۵۹:۰۱
سازمان برنامه ، در طول بیش از شش دهه اخیر، چه قبل و چه بعد از انقلاب ، هیچگاه نتوانست ایفای نقش ماندگار داشته باشد .چرا که اصولا ساختار آن اجازه چنین نقشی را نمی داد . سازمانی که از مدل های اقتصادی و برنامه ریزی توسعه ای غربی بهره می جست و انتظار اجرای این دکترین را از نظام اجرایی دست و پا بسته و بیگانه با این نوع نگرش را داشت ، انتظار توسعه در جامعه ای که آحاد مردم و عوامل ذی نفوذ و ذیمدخل آن اعم از باب فرهنگی و اقتصادی با تئوری ترسیم شده مخالفت و یا حداقل عدم همسویی داشته اند .در راستای تکوین این سازمان گاهی پختگی نظام مند برنامه ریزی در چند صباحی دیده می شود ودر اکثر مواقع تنزل و ایفای نقشی به عنوان منقسم بودجه و صد البته کسانی برخوردارتر که با منقسم روابط بهتری داشتند . لازم است نوع نگاه این سازمان ، در راستای نگاه جامعه و انتظارات بازتعریف شده ، تغییر کند . عدم اثر بخشی نظام برنامه ریزی در چندین دهه گذشته ، ضرورت نگاه جدید به ساختار این نهاد را می طلبد و قاعدتا این نگاه ، نگاه جدیدی است که افرادی که در دهه های گذشته در این نظام برنامه ریزی کار کرده اند به علت صلبیتی که نسبت به وضع موجود یافته اند ، فاقد این نوع نگاه هستند . شاید آرزویی دور از دسترس باشد که نظام برنامه ریزی ما از برنامه ریزی اقتضایی خارج شود و آنگاه ابتدا به ضرورت های هر عملی فکر کند ، انحلال و یا احیاء هیچکدام به خودی خود نه ارزشند و نه ضد ارزش ، باید دید در راستای انحلال و یا احیاء چه اهدافی متصور است و فایده و هزینه هر رویکردی از این دو چیست . به نظر می رسد نه در آن انحلال مطالعات عمیق جهت ریشه یابی تاریخی عدم موفقیت این سازمان انجام گرفته و نه در احیاء مجدد آن ، قبل از هر به هم ریختگی دوباره ای ، مطالعات گسترده ای در باب ضرورت ها و نیازهای امروز به نظام برنامه ریزی صورت گرفته باشد . شاید فرصت تاریخی خوبی باشد تا از این نقطه یک کار ماندگار آغاز شود و متناسب با شرایط جدید جامعه سازمانی در خور باز تعریف و ایجاد شود . (1480085) (alef-10)
 
amin
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۶:۴۴:۴۶
کجا بودی تا حالا؟ (1480158) (alef-10)
 
سعيد
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۱۰:۰۹:۴۵
من از الف مي خواهم اين كامنتها را منتشر نكند.كسي با جسارت و درستي و شهامت،پيدا شده و بشكل مستندي در باره موضوعي سخن گفته است.
جواب اين سئوال كه كجا بودي كاملا روشن است! همانجا كه ديگران بودند!

ثانيا مگر در طي اين سالها امكاني براي اينگونه حرفها بود؟
ثالثا دكتر آقاسي زاده در همين سالهاي سخت كه ديگران خاموش بودند،سهم خويش را انجام داده.مطلب تدبير در مغاك او عالي بود.برويد دوباره آنرا بخوانيد.
او در اين سالها ساكت نبوده كه الان پاسخ دهد كجا بوده! (1481467) (alef-6)
 
رضا
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۷:۰۷:۲۴
شاهکار های آقای احمدی نژاد وهم پیمانانش در مجلس همانند.رسایی.کوچکزاده .حسینیان.آقاتهرانی و........بایستی باشاهکارهای دولت های قاجار به عنوان یک سند جاوید در تاریخ ثبت شود. (1480229) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۸:۰۱:۰۷
آقاي نويسنده اين مقاله كه من ايشان را خوب مي شناسم بايد قبول كند يكي از دلايل اصلي انحلال درست يا غلط سازمان مديريت شخص اايشان و امثال ايشان بود. يادم هست آن موقع در دوران اصلاحات همين آقاي نويسنده كارشناس سازمان برنامه و بودجه در بخش كشاورزي بود و خودش را عقل كل مي دانست و توقع تعظيم وزارت عريض و طويل جهاد كشاورزي در برابرخودش داشت . انگار كه او همه چيز مي دانست و كل كارشناسان وزارت از طرف ديگر همه اشتباه مي كردند. و دست آخر هم تا يك طرح مطالعاتي و امتيازي ديگر به هر نحو از مديران و معاونين وزير درمانده از اين تبختر كارشناسان سازمان نمي گرفتند از آزاد كردن بودجه و تاييد عملكرد خبري نبود. بله آقاي دكتر آقاسي زاده از ماست كه بر ماست. يك سوزن هم لطفا به خودت بزن. برادر جان (1480318) (alef-6)
 
ارسطو
۱۳۹۲-۰۴-۱۰ ۱۶:۱۱:۵۲
دوران افترا زدن به کارشناسان صدیق سازمان مدیریت به سر آمده است و عقده گشایی های این چنین و سراسر تهمت و افترا دردی را درمان نمی کند .کاش نویسنده کامنت از پیله خودتنیده بیرون می امد و نام و نشانی از خود بر جا می گذاشت تا در یک گفتمان دوجانبه شاید او نیز از خواب بیدار شود!!!! (1484530) (alef-13)
 
گلپا
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۱۹:۱۳:۴۲
از ما که گذشت شاید سالها زمان نیاز باشد تا اثرات و نتایج این پاکترین دولت سرمست و متوهم بررسی و واکاوی شود و تا ان زمان هم باید انگشت به دهان بگزند و دست بر دست بسایند اکابری که این بلیه را بر مردم مان نازل کردند .

هر چند تکراری است ولی بیاد داشته باشید اگر در این دنیا جستیید بدانید که در اخرت ( که احتمالآ بدان اعتقاد ندارید وگرنه اینچونین نمیکردید) نخواهید رست .
روی سخنم نه با مریدان و مجیز گویان دور پاستور گرد نیست که اینان طبیعتشان اینگونه است بلکه با آن مهتران و کهتران اگاه و بینا که راه سکوت و . . . را گزیدند هاند میباشد! (1480452) (alef-6)
 
مسعود
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۲۲:۳۱:۰۷
از احمدي نژاد و دولتيها و مجالسي كه مطيع محض دولت بود و ساكت در برابر قانون گريزيها و كارهاي غلط و غيركارشناسي دولت . نمي گذرم و از آنها در روز قيامت نزد خداوند عادل . شكايت مي كنم. (1480839) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۲۲:۳۵:۵۰
نمایندگان مجلسی که در برابر اقدامات سکوت کردند باید پاسخگو باشند چرا ان موقع کاری نکردند؟این حرکات الان برای چیست؟چه فایده دارد؟ (1480854) (alef-6)
 
علی
۱۳۹۲-۰۴-۰۸ ۲۲:۵۳:۰۰
گویا برنامه و بودجه کشش همراهی با دولتی که میخواست هر سال باندازه 3 سال و اندی (انطور که ادعا شده باندازه 27 سال کار شده) کار کند نداشته از جلو دست و پا برش داشته اند. (1480900) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۰۸:۰۴:۱۶
باسلام
لطفا دچار افراط وتفریط نشویم ودر انتخاب مدیران وکارکنان سازمان مدیریت دقت بسیار انجام دهیم (1481254) (alef-6)
 
محمدي
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۰۸:۲۵:۰۴
مقاله خوبي بود
در مورد سازمان استانها و تملك آنها توسط دستگاههاي سياسي و اضمححلال نيروي انساني استانها شيوه توزع اعتبار هزينه اي و تملك و قوانين و دستورالعملهايي كه كنار زده شدند چيزي ذكر نشده است (1481288) (alef-6)
 
جهان
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۰۹:۱۷:۵۲
امام علی علیه السلام:

مِنَ الخُرقِ المعاجَلَةُ قَبلَ الإمکانِ و الاَناةٌ بعدَ الفُرصةِ؛

شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت از نادانی است.

وسایل شیعه ج14 ، ص84 (1481407) (alef-6)
 
احمد
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۱۶:۰۸:۱۵
با سلام و تشكر از آقاي دكتر. لطفاً كمي هم از نقش آقاي مهندس رضواني، قائم مقام اسبق سازمان برايمان بنويسيد. (1482201) (alef-6)
 
حسین
۱۳۹۲-۰۴-۱۰ ۱۶:۰۵:۱۵
آقای احمد ، با سلام در پژوهش آقای دکتر آقاسی زاده در مورد عملکرد و نقش آفرینی تمام مدیران ارشد سازمان شامل کلیه معاونین ، مدیران کل و روسای امور در دوره هشت ساله بررسی تفضیلی شده است ، به امید انتشار هرچه سریعتر این پژوهش فاخر و ماندگار (1484516) (alef-13)
 
اکبر
۱۳۹۲-۰۴-۱۰ ۲۲:۰۲:۲۰
جالب است که آقای دکتر آقاسی زاده از مهندس برقعی که یکی از روسای سابق سازمان بوده اند بد می گویند اما نمی گویند که خود ایشان در زمان برقعی کارشناس دفتر کشاورزی بودند و قایم مقام برقعی آقای رضوانی ایشان را از کارشناسی به سرپرستی دفتر کشاورزی گمارد. چرا آنموقع ها برقعی بد نبود.
چطور وقتی در همین دولت خود حضرتعالی به یکباره از کارشناس دفتر سرپرست دفتر شدید همه چی آروم بود. (1485079) (alef-13)
 
ب ب
۱۳۹۲-۰۴-۰۹ ۱۶:۴۴:۵۴
بودن یا نبودن....

مسئله این است.


خدا وکیلی چند ایرانی را می‌شناسید که توی زندگی شخصی خود به نظم و برنامه و توجه به منابع محدود مالی و زمانی، اهمیت بدهند. اگر از این واقعیت فرهنگی اسف‌بار انتگرال بگیرید در سطح حکومت می‌شود همین برخوردهای سطحی با سازمان برنامه.

فرض کنید یک سازمان برنامه با تمام توان شایسته کارشناسی و خبرگی و مورد تایید کامل رییس جمهور داشته باشیم، کدام دار و دسته مجلس زیر بار تصویب برنامه‌های کارشناسی و خصوصا بودجه‌ریزی آن خواهد رفت.

اگر مجلس بخواهد زیر بار برنامه‌ریزی صحیح برود یعنی:

- باید منبعد، 10 برابر توان مالی کشور پروژه در حال ساخت نداشته باشیم.
- هیچ طرحی بدون پاسخ مثبت مطالعات امکان‌سنجی کامل و کارشناسی، حتی با فشار سیاسی نباید تعریف شود (باج خواهی و رانت اکیدا ممنوع)
- حتی پس از اخذ پاسخ مثبت امکان‌سنجی، طرح در فهرست انتظار و اولویت برای اخذ بودجه قرار می‌گیرد و فورا به اجرا نخواهد رفت.
- بودجه کشور بسیار بیش از آنکه در خدمت نمایندگان مجلس یا هیات دولت باشد.... در خدمت پاسخ به نیازهای رشد و تعالی کشور در زمان حال و آینده خواهد بود.
- نقش مجلس و دولت بیشتر بصورت حسابرس کارهای سازمان و تنفیذگر تصمیمات خواهد بود نه مداخله‌گر در محتوای تصمیمات و تغییر دلبخواه آنها
-....

واقعا تصمیم بزرگی است و نمایندگانی در شان نظام تدبیر عاقلانه می‌خواهد.

بودن یا نبودن!!! (1482289) (alef-6)
 
امير حسين
۱۳۹۲-۰۴-۱۱ ۲۳:۲۵:۱۲
بسم الله الرحمن الرحيم
نويسنده ارجمند اى كاش رهنمود مقام معظم رهبري را سر لوحه نوشتارت قرار ميدادي وسياه نمايي إز خدمات جناب اقاي دكترعزيزى نمي كردي وعملكرد خوب ايشان در تبيين قانون برنامه پنجم وبودجه ريزى را مى ديدى ....ضمنان جناب اقاي دكتر عزيزي يك حقوقدان است نه سرهنگ... (1487102) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.