توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 210138
برای دنباله روی از راه سید الشهداء (ع) کمیت مهم تر است یا کیفیت؟
بخش تعاملی الف - محمد شهبازی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۴۱
شما را به خدا بین ارزش ها و هدف های واقعی دین و نمادهای فیزیکی فرق بگذارید... بخدا یک گام حرکت به سوی آموزه های اصیل اسلام همچون: «حسن خلق» و «مکارم الاخلاق» از هزاران کیلومتر پیاده روی به سوی یک هدف فیزیکی - گنبد و بارگاه یک معصوم - مهمتر است.

در تمام خطبه های نماز جمعه گفته می شود که پرهیزکاری و نظم را به همه ی مسلمانان توصیه می کنیم: عباد الله اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم....!! آیا وضعیت «پرهیزکاری» ما امروز قابل ثبت در گینس است و یا «نظم اجتماعی» ما؟ یا تعداد میلیونی کسانی که حاضرند به سوی حرم حضرت سید الشهداء پیاده روی کنند؟ چرا ما این همه عاشقان «ابا عبدلله» داریم ولی زندگی روزمره فردی و اجتماعی آنها کمتر شباهتی با «سیره و روش» سیدالشهداء و پدر بزرگوارش حضرت علی دارد؟

به این روایات توجه کنید:
تفکر ساعه افضل من عباده الثقلین: «یک لحظه اندیشیدن از تمام عبادت جن و انس با ارزش تر است»

امام صادق وقتی خیل جمعیت «حاجیان» را مشاهده فرمودند، فرمودند: «ما اکثر الزجیج و اقل الحجیج» یعنی چه بسیارند گریه کنندگان و زار زنندگان! و چقدر کم است تعداد کسانی که واقعا در حال حج گذاشتن هستند ...!

در قرآن آمده: الهاکم التکاثر، حتی زرتم المقابر... عرب جاهلی آنقدر به مساله ی تعداد و کمیت اهمیت می داد که می رفتند و تعداد قبرهای قبیله ی خود را نیز می شمردند...

حالا می خواهید رکورد گینس بزنید که «بزرگترین پیاده روی انسانی را شیعه انجام می دهد؟» اینکه ما بیشترین کسانی را داریم که به سوی یک مقبره ی بسیار بسیار مقدس پیاده روی می کنند...؟! می خواهید در جهان اینگونه «پُز» بدهیم... آیا این کافی است؟

کجای دین، کجای تعالیم امامان به چنین کارهایی اولویت اول را داده بودند که شما اینقدر از چنین جمعیتی خوشحال هستید؟ و چرا از حرف های من ناراحت می شوید؟ می دانم برخی می گویند « از کجا معلوم نویسنده ی این مقاله «وهابی» نباشد و از عصبانیت این حرف ها را نزده باشد... اما من از این جور مراسم ها بی خبر نیستم و جوانی ام را توی هیات و مجالس اباعبدلله گذرانده ام... دشمن این مراسم نیستم ولی می ترسم کم کم ظواهر جای مسائل مهم تر را بگیرد...

صدای «حسین حسین» بلندگوها، مزاحم زندگی مردم شود و ما اهمیت ندهیم... هیات های عزاداری بدون هیچ قانونی راه عبور و مرور ماشین ها را در شهرها ببندند و حالا اگر کسی مریض داشته باشد و یا زنش در حال وضع حمل هم باشد برای کسی مهم نباشد و ما اهمیت ندهیم... و فکر کنیم که خود این «علم و کتل ها» تقدس ذاتی و موضوعیت دارد و جزء دین است. به بهانه ی «دادن چایی» حق داشته باشیم ترافیک راه بیاندازیم و بعد لیوان های خالی پلاستیکی را تا ده ها متر آن طرف تر در خیابان رها کنیم... اصلا برایمان مهم نباشد که ریختن شیر یا چای داغ در چنین لیوانهایی «مضر و سرطان زا» باشد یا نباشد...- من هم امیدوارم حضرت امام حسین خودش عنایت کند و جلوی آسیب ها را بگیرند و شفا بدهند ولی آنچه مهم است میزان درک و شعور ماست واینکه ما کی باید «بهتر زندگی کنیم؟»

احترام به هم نوع، احترام به همسر، احترام به فرزند، احترام به خودروی پشت سر، احترام به خودروی سمت راست، احترام به خودروی جلو، احترام به خودروی سمت چپ، انجام کار درست، پارتی بازی کمتر!، راست گویی و ..... اهمیتی کمتر از این مسائل ندارند. اتفاقا جامعه ی ما عاشق امام حسین است و در این زمینه کمبودی نداریم. بهتر است کمبودهای فرهنگی مان را چنین مراسمی دریابیم...

دست کم در چنین اجتماعاتی، به مردم «رعایت حق الناس» را ترویج کنیم و آموزش دهیم... اینکه خدا از «حق الله می گذرد ولی از حق الناس نمی گذرد» را با مثالهای زندگی اجتماعی امروز ترکیب کنیم تا شاید در میان هم کیشان خود با آسودگی بیشتری «هم زیستی» کنیم و اینقدر از جامعه ننالیم و به دیگر جوامع و نظم و قانونمندی و رعایت حقوق انسانی آنها حسرت نخوریم...

ایا از این حضور میلیونی هیچ استفاده ی فرهنگی بهتری نمی شود کرد؟
امیدوارم در آینده ای نه چندان دور، و برای نشان دادن اوج عظمت فرهنگی شیعیان و ثبت دررکوردهای گینس! مثالهایی کیفی از زندگی اجتماعی و فرهنگی خود را به رخ بکشیم....
کلمات کلیدی : محمد شهبازی