کد مطلب: 404386
«هومن شيشه كشيد و روي من اسيد پاشيد»
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۶
درساعت 10:10 سيام شهريور ماه يك اسيدپاشي در خيابان 27 گيشا به كلانتري 137 نصر اعلام شد.
در اين حادثه دختر جواني به نام آرزو مورد اسيدپاشي قرار گرفته و به بيمارستان منتقل شده بود. يكي از همسايهها گفت: حدود ساعت 9 صبح صداي «سوختم سوختم» از حياط شنيدم، زماني كه به حياط آمدم، متوجه شدم آرزو سوخته كه دقايقي بعد توسط پسر جواني با خودروي شاسي بلندي از اينجا به بيمارستان رفتند. با حضور ماموران در بيمارستان مشخص شد آرزو توسط پسر جواني به نام هومن به بيمارستان منتقل شده و هومن پس از رساندن آرزو به بيمارستان از آنجا فرار كرده است. هومن ساعتي بعد از اين ماجرا دستگير شد و در شعبه ششم دادسراي جنايي تهران به بازپرس مدير روستا گفت: من 28 سال سن دارم و در حوزه املاك مشغول فعاليت هستم، حدود سه سال قبل با آرزو در منطقه پونك آشنا شدم و او اين سه سال با من زندگي ميكرد، پس از مدتي متوجه شدم آرزو حساب عابربانك من را خالي كرده. روز حادثه قبل از اينكه آرزو به خانه من بيايد با چند پسر قماربازي كرده بود و در تلفن همراهش صداي پسرهايي كه با آنها قماربازي كرده بود را براي من پخش كرد. همين موضوع باعث درگيري بين ما شد و من يك بطري پر از اسيد را به خيال اينكه پر از آب است از داخل آشپزخانه برداشتم و رويش ريختم. وقتي او فرياد زد سوختم سوختم فهميدم كه اسيد داخل بطري بوده است.
آرزو ظهر ديروز در دادسراي جنايي تهران حاضر شد و در مقابل بازپرس مدير روستا درباره جزييات پرونده گفت: « سه سال از دوستي من و هومن ميگذرد و اگر اين اتفاق نميافتاد، قصد ازدواج داشتيم؛ روز قبل از اين حادثه بيرون از خانه هومن رفته بودم و شب كه به خانه هومن برگشتم به دليل خستگي زياد، خوابيدم اما هومن نخوابيد و با خودش حرف ميزد. صبح وقتي داشتم از خواب بيدار ميشدم ديدم هومن با بطري پلاستيكي پيش من آمد، فكر ميكردم داخل بطري چايي ريخته است و با تكان دادن آن در حال سرد كردن آن است. هومن گفت ميخواهم محتوي داخل بطري را روي تو بريزم؛ من نيز كه فكر ميكردم داخل بطري چايي است به او گفتم كه اين كار را بكند؛ تا اينكه جر و بحث بين ما بالا گرفت و من به حياط ساختمان رفتم تا هومن در نبود من آرام شود؛ همان زمانيكه داخل حياط رفتم، هومن با بطري به سمت من آمد و چندين بار محتويات داخل بطري را روي من ريخت؛ بعد از لحظاتي فهميدم كه داخل بطري اسيد بوده است. خواستم فرار كنم اما هومن اجازه نداد.
او با ماشين خودش مرا به كلينيكي در گيشا برد و همين كه از ماشين پياده شدم فرار كرد. آمبولانسي كه جلوي در بيمارستان بود من را به آنجا برد. آرزو درباره انگيزه اسيدپاشي هومن به بازپرس گفت: آن شب چون خسته بودم و هومن نخوابيده بود، گمان ميكرد كه او را تحويل نميگيرم؛ هومن شيشه ميكشيد و بعضي اوقات نيز قرص ميخورد. لولههاي ساختمان محل زندگي هومن بسيار قديمي بود و مدام مسدود ميشد؛ به همين خاطر از قبل مقداري مايع لوله بازكن خريده بوديم و داخل لولهها ريخته بوديم اما اسيد مايع لوله بازكن لولهها را باز نكرد؛ مقداري از اين مايع لوله بازكن ته ظرف پلاستيكي مانده بود.
منبع: اعتماد
کلمات کلیدی : اسید، اسیدپاشی
آن دوستی زشت و بی شرمانه این سرنوشت شوم و محتمل را هم باید داشته باشد حالا این شکلش نه ولی به شکلی دیگر این نوع دوستی ها چنین عواقبی را دارد یا ترک کردن و افسوس بجا گذاشتن یا کتک زدن یا فرزند نامشروع بجا گذاشتن یا
این سرنوشت فرزندان خاواده هایی است که والدین عوضی و بی قیدی دارند و تربیت درست را به فرزندان نیاموخته اند کسانی که دین را بی مورد می دانند (3980436) (alef-11)
آیا دختری که با پسران دیگر قمار بازی میکند و نیمه شب به خانه برمیگردد، برای ازدواج مناسب است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وای از این دوره و زمانه !! (3980476) (alef-11)
به تو چه
۱۳۹۵-۱۲-۰۶ ۱۵:۲۰:۰۸
خب به نظر من حق هر دوشون بود تا اينقدر پرو بازي در نياورند
مخصوصا حق دختره بود تا ديگه دست از قمار بازي بردارد (4174757) (alef-13)