تنهاترین عاشق، عاشقترین تنهانویسنده: نصرالله قادری
نشر نیستان، چاپ اول
شمارگان ۲۲۰۰ نسخه
۵۰۸ صفحه، ۲۸۰۰۰ تومان
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب، این کتاب را تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل
اینجا کلیک کنید.
***
از صحابه نزدیک پیامبر (ص) بود، از جمله معدود کسانی که بعد از رحلت ایشان، خلافت را حق مسلم حضرت علی (ع) میدانستند، تا دم آخر حیات خود نیز به اهلبیت پیامبر، وفادار ماند و با غاصبان خلافت همراه نشد.
«تنهاترین عاشق، عاشقترین تنها» رمانیست مُفصل، نوشته نصرالله قادری که به همت نشر نیستان به بازار آمده و به زندگی ابوذر غفاری صحابی گرانقدر پیامبر میپردازد. نصرالله قادری در سالهای دور و نزدیک، همواره بهعنوان مرد تئاتر شناختهشده؛ اهلقلم و نوشتن است و کارنامهی پروپیمانی دارد که بهطور عمده از نمایشنامه و پژوهش در حوزه ادبیات نمایشی تشکیلشده است.
قادری در چند سال اخیر با ایده نوشتن رمانهایی درباره چهار یار پیامبر(ص) به رماننویسی روی آورده (او پیشازاین مجموعه داستانی نیز منتشر کرده)، تجربهای که تا حد زیادی با توفیق قرین شده است.
تنهاترین عاشق… بخشی از یک چهارگانه است، چهارگانه یاران پیامبر (ص) که اولین بخش آن با عنوان «نالههای عاشق»، به سلمان فارسی میپردازد و دومین آن (کتاب حاضر) به ابوذر غفاری اختصاص یافته؛ مقداد و بلال حبشی نیز دو یار باوفای دیگر پیامبر (ص) هستند که دستمایه نوشتن دو رمان پایانی این چهارگانه قرار گرفته اند.
ابوذر غفاری ازجمله آن چهرهها در تاریخ اسلام است که باوجود شهرت فراوانش، منابع تاریخی در مورد او چندان فراوان نیست، بهخصوص در مورد برخی از مقاطع زمانی زندگی او. با این فرض، نوشتن رمانی با این حجم، با دشواریهای فراوان برای نویسنده همراه بوده است. بهویژه اینکه کم و کیف کار نشان از رویکرد مستند نویسنده در نوشتن این رمان دارد. البته این بدان معنا نیست که قادری بهعنوان تاریخنگار با این سوژه روبهرو شده؛ بلکه برعکس او در این رمان از تخیل خود بهره بسیار برده اما برای این منظور منابع تاریخی را پشتوانه کار خود قرار داده و به مدد قدرت تخیل خود، حقایق تاریخی را به ساحت رمان وارد ساخته است.
نکته قوت کتاب حاضر خلق پذیرفتنی فضاییست که ماجراهای رمان در آن رخ میدهد، فضایی که خلق آن حاصل اشراف نویسنده بر جزئیات زندگی شخصیت محوری رمان و تاریخ آن روزگار است. از سوی دیگر نویسنده در خلال داستان اطلاعات گوناگونی درباره شخصیتهای حاضر در داستان ارائه کرده، اطلاعاتی که مخاطب برای دنبال کردن داستان نیازمند آنها بوده و حسن کار نویسنده این است که آنها را نه به شکلی تحمیلی، که با تنیدن در تار و پود رخدادهای رمان بدان افزوده و به همین دلیل زائد و تحمیلی به نظر نمیرسند.
بنابراین ادعای نویسنده که برای نوشتن این رمان به سراغ بیش از ۳۰۰ منبع تاریخی رفته است، دور از ذهن به نظر نمی رسد. از سوی دیگر استفاده از جزئیاتی که در منابع تاریخی گوناگون پراکنده بوده و همچنین بهره بردن از احادیث و روایات و نیز نقلهای تاریخی مختلف درباره ابوذر، در موقعیتهای داستانی این اثر، گواهی دیگر برای پذیرفتن این ادعاست.
چنانکه می توان نتیجه گرفت این رمان نهتنها به شکلی جذاب به روایت زندگی پرفراز و فرود ابوذر می پردازد، بلکه بهعنوان رمانی در گونه تاریخی، اطلاعاتی سودمند نیز درباره وقایع تاریخ صدر اسلام به خواننده منتقل میکند.
چنین آثاری با اندکی کمدقتی از سوی نویسنده، میتوانند بدل به آثاری شعاری شده و تأثیری واژگونه از خود برجای بگذارند. اما قادری کوشیده با پرهیز از شعارزدگی، از شخصیتهای تصویری چندبعدی و پذیرفتنی ارائه کند. دیگر ویژگی رمان شور و حس و حالیست که در لابهلای سطور آن خودنمایی میکند. حس و حالی که حاصل همدلی نویسنده با مضمون اثر است و به خواننده نیز تعمیم می یاید.
قادری برای نثر رمان اهمیت ویژه قائل بوده؛ نثری که بهتناسب موقعیتهای داستانی تغییر میکند و خود بهعنوان عاملی برای تأثیرگذاری بر مخاطب، مؤثر عمل میکند. نثری که به دور از تکلف بیهوده که بر زبان اغلب آثار تاریخی سایه می اندازد، هم میتواند نشاندهنده سادگی زندگی ابوذر باشد، هم سفت و سختی او در برابر دشمنان و هم نرمشی که در برابر همسرش از خود نشان میدهد.
نویسنده این رمان را در ۲۰ فصل با عناوینی همچون: «بقایای روحی روح حقیقی»، «سربلند و باوقار بمیر»، «آن مرد در باران آمد»، «هزار، هزار چشم در خانه تن»، «اولین سلامی که در اسلام گفته شد»، «ستیز با مهرگستر بخشنده بخشایشگر»، «کشتی در اقیانوس نور»، «افسون بودگاری!»، «ما را تمام لذت هستی به جستوجوست» به روی کاغذ آورده است.
در این رمان نیز بهمانند «نالههای عاشق»، از لحظه تولد تا هنگام وداع ابوذر با زندگی روایتشده است. رخدادهای زندگی او، زیست فردی و اجتماعیاش او، ارتباطش با همسر و فرزندانش، همراهی او با حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و نحوه رویارویی او با خلفای غاصبی که او را به شهادت رساندند، در این رمان برای مخاطب بازگو میشود.
نویسنده این کتاب معتقد است: « من در مقدمه این رمان عنوان کردهام که رماننویسم نه تاریخنویس. لذا باید اذعان کنم که داستان این رمان و آنچه در آن شرح داد میشود همه مبتنی بر واقعیت است اما تخیل نویسنده هم در روایت آن مؤثر بوده است، بااینحال این تخیل این اجازه را نداشته که حقیقت شخصیت راوی را از بین ببرد و بر همین اساس هرآن چه در این داستان خوانده میشود با استفاده از تخیل من نوشتهشده اما الزاماً سندیت تاریخی دارد.»