کد مطلب: 486403
قتل بهخاطر سلامنکردن
بخش حوادث الف؛ 4 تیر 96
تاریخ انتشار : يکشنبه ۴ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۴
پسر جوانی که به خاطر یک جروبحث دوستش را به قتل رسانده، وقتی پشت تریبون دادگاه قرار گرفت تا در برابر اتهام قتل از خود دفاع کند، ابراز پشیمانی کرد و گفت به شدت تحت تأثیر کارش قرار گرفته است.
در ابتدای این جلسه که در شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و گفت: متهم حاضر در دادگاه جوانی ٢١ساله به نام مازیار است که اسفندماه سال ٩٤ با دوستش کامران درگیر شده و او را به قتل رسانده است. متهم در بازجوییها اعتراف کرده است درگیری دو مرحله داشته و در مرحله دوم متهم با واردکردن ضربه چاقو به سر دوستش او را به قتل رسانده است. او یک ماه متواری بود و بعد از گذشت یک ماه از سوي مأموران شناسایی و بازداشت شد.
متهم در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و شاهدان نیز توضیح دادهاند که او با چاقو به سر کامران زده و او را به قتل رسانده است. با توجه به مدارک موجود در پرونده و اعترافات متهم، درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه اولیای دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. وقتی نوبت به متهم رسید، او در برابر قضات قرار گرفت و گفت: من عمد دوستم را نکشتم، تا مدتها هم اصلا فکر نمیکردم او مرده باشد.
متهم گفت: روز حادثه من با چند نفر از دوستانم به محله کامران رفتیم. وقتی کامران را دیدم با او صحبت کردم و احوالپرسی کردیم، اما از آنجا که دوستان کامران به من سلام نکردند، من ناراحت شدم و به کامران اعتراض کردم و گفتم چرا دوستانت اینطور برخورد میکنند. این مسئله باعث شد درگیری لفظی بین ما ایجاد شود و بعد از درگیری مختصری که داشتیم، کامران و دوستانش رفتند.
من هم به آنها گفتم میروم اما دوباره برمیگردم؛ اگر شما دوباره اینجا باشید، حتما حالتان را میگیرم. از هم جدا شدیم و من به راه خودم ادامه دادم. بعد از چند دقیقه دوباره مسیرم به همانجا افتاد و دوباره کامران را دیدم و این بار با هم درگیر شدیم، دعوا که بالا گرفت، دوستان کامران با دوستان من دعوا کردند و من خودم هم با کامران درگیر بودم. با پشت چاقو یک ضربه به سر کامران زدم تا دیگر من را کتک نزند اما کامران روی زمین افتاد. البته تأکید میکنم من با دسته چاقو به سر کامران زدم و تیزی چاقو را به سرش نکوبیدم. وقتی کامران روی زمین افتاد، من هم دیگر نتوانستم کاری بکنم و چارهای بهجز فرار نداشتم.
متهم درباره اینکه چرا دوستش را به بیمارستان نبرد و فرار کرد، گفت: بچههایی که در محل حادثه بودند خیلی زود کامران را روی موتور گذاشتند و به بیمارستان بردند؛ من هم از ترس آبرویم فرار کردم. مادرم زن آبروداری است و همیشه در محله خیلی آرام و بدون اینکه به کسی آسیبی برساند زندگی کرده است. من هم به همین دلیل فرار کردم.
البته اینطور نبود که مطمئن باشم کامران مرده است و فرار کنم. چند بیمارستان رفتم اسمی از کامران نبود؛ با خودم گفتم حتما زخم سطحی داشته و سرش را پانسمان کردهاند و به خانه رفته است. به خانه رفتم و خوابیدم. چند روز بعد اعلامیه او را روی دیوار دیدم. آنقدر تحتتأثیر این موضوع قرار گرفتم که تا زمان دستگیری اعلامیه او را پیش خودم نگه داشتم و عذابوجدان شدیدی دارم.
در این هنگام وکیل مدافع متهم گفت: موکل من در تمام مراحل دادرسی گفته که با دسته چاقو ضربهای به سر مقتول زده است و این نشان میدهد که او قصدی براي قتل نداشته؛ ضمن اینکه این ضربه نمیتواند کشنده باشد. من از دادگاه درخواست دارم به پزشکی قانونی دستوری برای بررسی مجدد این مسئله و علت مرگ صادر کند.
سپس متهم یک بار دیگر در جایگاه حاضر شد؛ او اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: من از اولیای دم درخواست بخشش دارم و عذرخواهی میکنم. من اشتباه بزرگی کردم و خیلی عذابوجدان دارم.
در پایان با توجه به درخواست وکیل متهم هیئت قضات دستور بررسی مجدد علت دقیق فوت کامران را صادر کرد.
منبع: شرق
کلمات کلیدی : قتل +سلامنکردن+مقتول