«زنها و فیلمها هیچگاه فراموش نمیکنند»؛ کسانی که بیش از حد زود رنج هستند و رنجشها را در دل نگه میدارند، هیچگاه ناراحتیها، بیاحترامیها، یا انتقادها را از یاد نمیبرند. در ادامه این یادداشت را به نقل از مهرخانه بخوانید.
به گزارش فردا، اگر با مهرانه ملاقات کنید، در شما خاطرهای خوب و خوش بر جای میگذارد. حتی زمانی که ناراحت باشد و در این باره صحبت کند، این حالت چندان در ظاهرش نمودار نمیشود. او شبیه مادرش است که همه او را «شیرینترین زن دنیا» توصیف میکردند. مادرش دور و بر پدر مهرانه که مردی بداخلاق و تندخو بود و خشمش را بر سر بچهها خالی میکرد، میچرخید. مادر مهرانه پس از سالها ابتلا به دیابت، چند سال قبل در اثر سکته مغزی در گذشت. مهرانه نیز به این دلیل گلایهها از همسرش را همواره در دل نگه میدارد که در خانواده کودکیاش، ابراز آنها مجاز شمرده نمیشود.
بیزاریها، رنجشها، ناراحتیها و خشمهای او، در ذهنش جای گرفتهاند. در خانواده مهرانه به ذهن سپردن ناراحتیها برای رضامندی ضروری است. هر چند او بسیار زودرنج است و هر رفتار گاه خنثی که از همسرش سر میزند را برای همیشه در ذهن نگه میدارد، اما این رنجشها همیشه در ذهنش باقی میماند و هرگز به زبان آورده نمیشود.
اگر شما نیز جز این دسته افرادید، به چندین دلیل فهرست کارهای نادرست را در ذهن دارید:
چرا رنجشها را در دل نگه میدارید؟
۱ - از همسرتان در برابر آگاهی یافتن از احساسات راستین خود و نیز از خود در برابر واکنش او محافظت میکنید و میپندارید که اگر او متوجه احساسات شما شود، ارتباط شما دو تن به پایان رسیده است.
۲ - به این دلیل فهرست را در ذهن خود نگه میدارید که هرگاه از شما شکایتی کند، وسیلهای برای مقابله بهمثل داشته باشید.
۳ - و در نهایت اینکه دیدهاید که ابراز عواطف و احساسات، هدردادن هیجانات خویش است، زیرا شما را به جایی نمیرساند.
اما در عین اینکه فهرست ناراحتیها را در ذهن میاندوزید، نمیتوانید خود را از توجه به هر واقعه رنجشآور و ناراحتکننده، و حس کردن و در یاد نگه داشتن آنها باز دارید.
این همه زودرنجی و در دل نگهداشتن این رنجشها باعث میشود که شما حتی در لحظههای خوش زندگی هم به دلیل حضور این خشم و نارضایتی، نتوانید از مصاحبت با همسرتان لذت ببرید.
چگونه بر زودرنجیها غلبه کنیم؟
در بیشتر موارد به این دلیل زودرنج هستیم و یا ناراحتیها را در دل نگه میداریم که به این کار عادت کردهایم؛ نه آنکه تمایلی به انجام آن داشته باشید.
در ادامه به شما کمک خواهیم کرد تا از زودرنجی خود بکاهید و در صورت بروز بتوانید در مورد آن صحبت کنید:
- به گفتگوی درونی با خودتان بپردازید:
زمانی که حرف همسرتان شما را ناراحت کرد با خودتان بگویید: من چرا تا این حد منعطف هستم که هر موضوعی میتواند مرا به شکلی درآورد؟ اصلاً این موضوع اینقدر مهم است که مرا بیازارد؟ سپس به دنبال دلیلی برای افکارتان باشید؛ آیا منظور او از این حرفی که زد، واقعاً رنجاندن من بود؟ آیا او واقعاً میخواهد مرا آزار دهد؟
اگر منظور او رنجاندن من نیست، پس درواقع چه چیزی میخواسته به من بگوید؟ درواقع وقتی در روابطتان با همسرتان خود را بهگونهای تعلیم دهید که حرفهای او را بیش از حد منفی و جهتدار تلقی نکنید، میتوانید شادتر از همیشه زندگی کنید.
- قدرت تمایز خود را افزایش دهید:
عمدتاً افراد زودرنج، از نظر عاطفی نمیتوانند بین افکار و درک درونی از وجود خودشان تمایز قائل شوند. وقتی درک از هویت شخصی و عقاید اشخاص تا این اندازه با هم در ارتباط باشد، وقتی با عقاید مخالف عقاید خود روبهرو میشود، احساس میکند هویت و شخصیتش مورد هدف قرار گرفته است، این نوع تفکر بسیار آزاردهنده خواهد بود. برای اینکه بتوانید بر زودرنجی بیش از حد خود غلبه کنید، بدانید افکار و عقایدتان، هویت اصلی شما نیست و چند عقیده و تفکر نمیتواند نشاندهنده کل وجود شما باشد. هر اندازه بتوانید عقاید و هویتتان را از هم تفکیک کنید، کمتر آزردهخاطر شده و زندگی شادتری خواهید داشت.
- به دنبال واقعیت باشید.
همیشه واقعیت از همه چیز مهمتر است و اصلاً اهمیتی ندارد که چه کسی این واقعیت را بیان میکند؛ بنابراین اگر برای این موضوع ارزش قائل شوید، هرگز با شنیدن هر حرف یا عقیدهای از طرف همسرتان حتی اگر مخالف با عقاید شما باشد، ناراحت نمیشوید.
- قضاوت کردن صحیح را در خودتان پرورش دهید.
در اکثر مواقع به دنبال این هستیم که خیلی زود به نتایج دلخواه برسیم و معمولاً هم در نمیتوانیم منظورمان را به درستی ادا کنیم و عمدتاً هم به خاطر خطاهای شناختی زیادی که داریم از صحبتهای دیگران برداشت منفی میکنیم و در نتیجه میرنجیم و آزردهخاطر میشویم. برای رهایی از این شرایط، باید شرایط یک گفتوگوی درست را مهیا کنیم و اصرار نداشته باشیم بدون قضاوت صحیح به نتیجه برسیم. در این صورت است که میتوانیم به نتیجهای مناسب دست پیدا کنیم.
- خودتان را باور کنید.
شما باید بیاموزید رشد کنید و همیشه در مسیر خودسازی و ارتقای روحی پیش روید. وقتی خود را باور داشته باشید، هر مسألهای نمیتواند شما را ناراحت کند و برنجاند. خود را باور داشته باشید تا از منظرتان، دنیا به مکانی پر از شادی و آرامش تبدیل شود.
وقتی قرار است افراد عادت بدی را ترک کنند یا عادات خوبی را شروع کنند، معمولاً میگویند «من اراده آن را ندارم». بسیاری از ما دوست داریم تغییراتی در زندگی مشترک خود بدهیم، ولی در توجیه اینکه چرا این تغییرات را ایجاد نمیکنیم، میگوییم «دوست دارم آن را تغییر دهم، ولی مثل اینکه نمیتوانم».
وقتی تغییرات مطلوب را ایجاد نمیکنیم، در حال مقاومت هستیم. مقاومت اشکال مختلفی دارد. گرچه مقاومت عملی انعکاسی است، ولی قابل کنترل است. ما برای شکستن مقاومت خود در برابر تغییر، ابتدا باید مشخص کنیم واقعاً میخواهیم چطور واکنش نشان بدهیم. ببینید چطور میتوانید عزم خود را جزم کنید تا تغییر مثبتی در زندگی مشترکتان را ایجاد کنید؛ بنابراین مسأله «آیا میتوانم» نیست، بلکه مسأله «آیا میخواهم؟» است.