توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 332567
روایت‌ دستجردی از اختلافاتش با احمدی‌نژاد
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۲۱
وزیر اسبق بهداشت گفت: حوزه بهداشت و درمان در اولویت های رئیس دولت دهم نبود. من در تفکراتم مسئله سلامت مردم را یک مسئله بسیار مهمی می دانستم که از همه چیز مهم تر است. آن توجه و عنایتی که باید از قسمت بالای دولت به مسئله ارز دارو، ملزومات و تجهیزات پزشکی که برای سلامت مردم لازم و ضروری بود، نداشتند.

در تمام یازده دولت گذشته جمهوری اسلامی ایران، تنها یک نوبت وزارت به زنان رسیده است؛ در دولت دهم، وزارت بهداشت به مرضیه وحید دستجردی سپرده شد. هرچند که او در میانه های راه از سوی محمود احمدی نژاد برکنار شد. مرضیه وحید دستجردی،‌ پزشک، سیاستمدار، نماینده ادوار مجلس و فرزند دکتر سیف الله وحید دستجردی، پنجمین رئیس جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران است.

به گزارش خبرآنلاین، او در سال ۸۸ توانست ۱۷۵ رای مثبت از مجلس هشتم را کسب کند و به عنوان نخستین وزیر زن جمهوری اسلامی، سکان وزارت بهداشت را در دست بگیرد. خانم وزیر تا دیماه سال ۹۱، در سمت وزارت بود. اما به دلیل اختلافاتی که با محمود احمدی نژاد، رییس جمهور پیشین داشت،‌از این سمت برکنار شد؛ بحران ارزی، بیشترین فشار را روی دارو و تجهیزات پزشکی آورد و وزیر با بانک مرکزی و دولت سرشاخ شد. هرچند که عوامل دیگری هم در اختلاف دکتر وحید با احمدی‌نژاد وجود داشت. اما ظاهر امر، خانم وزیر به دلیل اختلاف بر سر دارو برکنار شد.

او اکنون یکی از کاندیداهای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی است؛ در لیست ائتلاف اصولگرایان قرار گرفته و البته در لیست زنان اصولگرا هم حضور دارد.

با دکتر وحید در خبرآنلاین درباره حضور زنان در مجلس و پست های مدیریتی، اختلافاتش با محمود احمدی‌نژاد و عملکردش در وزارت بهداشت دولت دهم گفتگو کردیم.

مشروح گفتگوی خبرآنلاین با مرضیه وحید دستجردی را در ادامه می خوانید؛

یک بحثی درباره خانم هایی که عمدتا وارد مجلس می شوند مطرح است، اینکه دیدگاهشان نسبت به مسائل زنان با دیدگاه هایی که در قالب های فمینیسمی مطرح می شود خیلی فاصله دارد ـ دیدگاهی که خیلی نزدیکه به دیدگاه حاکمیت نسبت به مسئله زنان ـ حتی در مجلس هفتم و مجالس قبل و بعد، بحث می شود راجع به اینکه خیلی از طرح هایی که زنان پای آنها را امضا کردند طرح های ضد زن بوده با تحلیل های فمنیستی، نسبت شما با این مقوله چیست؟ شما فکر می کنید این تحلیل ها با فضای کنونی و ساختار سیاسی و اجتماعی ایران می تواند جوابگو باشد یا اینکه اصلا اعتقادی به این فضا دارید یا نه ؟

ما نباید خودمان را با جاهای دیگر مقایسه کنیم، اولا اینکه باید ببینیم خواستگاه فمینیسم چی بوده، در کشورهای اروپایی که فمینیسم از آنجا بلند شد، فمینیسم در مقابل چی بود، آیا فرهنگ آنها فرهنگ فارسی بود، فرهنگ اسلامی بود و از آن فرهنگ و از آن زمینه و بطن آن فرهنگ فمبنیسم در آمد یا نه؟ فمینیسم در حقیقت از جایی نشأت گرفت که زنان اصلا انسان محسوب نمی شدند. وقتی به زمان ۱۰۰ - ۱۵۰ سال گذشته اروپا برگردید متوجه می شوید که ۱۵۰ سال پیش در اروپا خانم ها حق رأی نداشتند، حتی در برخی فیلم هایشان هم این موضوع را نشان می دهند. اکنون در بعضی کشورهای دنیا مثل هند وقتی همسر خانمی فوت می کند، زن را بیرون می کنند و می گویند باید مثلا در کنار رود گنگ زندگی کند. در حقیقت مسئله فمینیسم را با خواستگاه خودش باید بسنجیم.

یک فرهنگ فارسی داریم که فرهنگ پیشرفته ای بوده و بالاخره در الواحی که از زمان مادها و غیره باقی مانده، نشان می دهد که ایرانی ها چه تفکراتی نسبت به زن ها داشتند و یک فرهنگ اسلامی داریم که فرهنگ زنانه-مردانه است، در کنار پیغمبر حضرت خدیجه در کنار امیرالمومنین حضرت فاطمه زهرا(س) در کنار امام حسین حضرت زینب است. زن همیشه همه جا هست، اصلا همسر پیغمبر یک تاجر بزرگ و شاغل بود. زنان همه جا حضور دارند، در گذشته زنان خدمت پیغمبر می رفتند، همچنین در زمان جنگ زنان در میدان جنگ به پرستاری مشغول بودند. پیش از انقلاب در ۱۷- ۱۸ سالگی تحقیقی را مطالعه کردم که نشان می داد، زنان بیش از ۳۰ شغل فقط در زمان پیغمبر داشتند(حدود ۱۴۰۰ سال پیش). ما با این فرهنگ نباید خودمان را با اروپای ۱۵۰ سال پیش که زنان حق رأی نداشتند مقایسه کنیم.

می فرمایید ساختارهای تاریخی همخوانی ندارد؟

نه اصلا نمی گویم همخوانی ندارد. اینکه می گوییم فمینیسم بد است و باید با فمینیسم مبارزه کنیم اشتباه است، فمینیسم اصلا هیچ ربطی به ما ندارد. این چیزها را تجریبه نکردیم. پیغمبر که آمد با زنان در فتح مکه ۲ بار بیعت کرد. بیعت یعنی چی؟ بیعت یعنی رأی دادن یعنی زنان آمدند و به پیغمبر رأی دادند گفتند ما شما را قبول داریم و جز یاران پیغمبر شدند. اسلامی که ۱۴۰۰ سال پیش این ارزش را برای زنان قائل بوده است. حضرت امام(ره) می فرمایند: عنایتی که اسلام نسبت به زنان دارد بیش از عنایتی است که نسبت به مردان دارد. واقعا هم همینطور است. زن خدای خانه است، مرد باید از زن خواستگاری و مهریه کند تازه زنی بچه دار شد می تواند بگوید شیر هم نمی دهم. نقش زن در اسلام اینگونه است. حالا نقش زنی که در اسلام این چنین است نمی توانیم بگوییم با فمینیسم موافقیم یا مخالفیم. فمینیسم در مقابل نبودن حقوق زنان آمده که در حقیقت یک پیشرفتی برای جامعه غربی بوده است. از تمام تجربیات خوب دنیا که در مورد زنان داشتند باید استفاده کنیم. کارهای خوبی که انجام داده اند باید دریافت کنیم و یک هاضمه قوی داشته باشیم. اگر کاری را می بینیم که با فرهنگ ما سازگار نیست یا به نفع زنان ما نیست باید دفن کنیم و بیرون بیاندازیم ولی اگر کار خوبی را می بینیم حتما از آن استفاده کنیم. اصلا آدم مسلمان همین است، در آيه ای آمده است: «فبشر عباد الذین یستمعون غرفه یتبعون احسن» نباید مدام بگوییم این بد و آن خوب است، در هر چیزی ممکن است خوب و بد وجود داشته باشد، اما نباید یکدفعه همه چیز را رد یا قبول کرد. ممکن است در فمینیسم هم یک سری عوامل به نفع زنان باشد و از آن استفاده شود.

با توجه به اینکه شما استاد دانشگاه، پزشک و رئیس بیمارستان بودید، یکی از بزرگترین مسئولیت های اجرایی را تجربه کردید و در صحبت هایتان اشاره کردید که همسر پیغمبر تاجر بوده و فعالیت داشته، از طرفی دیدگاه افراطی داریم که زنان باید خانه دار باشد و فرزندانش را تربیت کند و وظیفه اصلی یک زن این است که بالاخره در محیط خانواده یک مدیریتی را انجام دهد و ورود زن به جامعه می تواند خطرناک باشد. حتی تا این اندازه که وقتی شما وزیر شدید یک بخشی مخالفت های افراطی از این زاویه شد. تحلیل شما از این بحث چیست؟ بالاخره چنین دیدگاه هایی در جامعه داریم که افراط فقط از طرفی نیست که بخواهیم راجع به فمینیسم حرف بزنیم چرا که دیدگاه هایی نسبت به زنان در جامعه ما هم وجود دارد.

همه چیز را نباید با دید آریانه ببینیم، باید همه چیز را بررسی کنیم هم در مورد فمینیسم موردهایی که به نفع ما هست ازش استفاده کنیم. بله دیدگاه مختلفی که در جامعه وجود دارد، چرا که یک جامعه چند صدایی هستیم. بالاخره نسبت یه یکدیگر باید تعامل خوب داشته باشیم و همچنین بردبار باشیم. اصلا اینکه می گوییم بردباری بنشینیم دور یک میز حرف بزنیم منظور همین است. بله، خیلی ها هستند می گویند زن در پستوها برود و اصلا خارج نشود، این تفکر طالبان که زنان را پنهان می کردند و تفکر صعودی ها که به زنان حق رانندگی و ... نمی دهند، تفکرات درستی نیست و کاملا غلط است. در زمان پیغمبر(۱۴۰۰ سال پیش) زنان خدمت پیغمبر می رفتند و می گفتند: پیغمبر مردها می روند جهاد، شهید می شوند در تشییع جنازه شرکت می کنند و ... پیغمبر هم حرف هایشان را تأیید می کند و می گوید عجب حرف قشنگی زدید و بعد آیه وصالحین وصالحات والقانتین والقانتات (زنان صالح و مردان صالح،‌ زنان قانع و مردان قانع) همانجا بر پیغمبر نازل می شود.

در جامعه باید زن و مرد کنار هم باشند اینکه می گویند زن ها باید بروند در پستو تفکرات قدیمی و اهل عتیقه است. حضرت امام(ره) وقتی ورود پیدا کردند در مجلس خبرگان قانون اساسی یک خانم گذاشتن و در مجلس قانون اساسی معتقد بودند باید خانم ها در جامعه باشند، بعضی از آقایان با حضرت امام مخالفت کردند ولی حضرت گفتند باید خانم ها باشند وقتی که هیئتی را برای گورباچف فرستادند، یک خانم در این هیئت ۳ نفره بود. زنان باید باشند، بارها حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری فرمودند اگر زنان نبودند اصلا این انقلاب به ثمر نمی رسید، واقعا هم همینطور است نه تنها انقلاب هیچ کار دیگه ای هم بدون حضور زنان به نتیجه نمی رسد.

حالا اینکه برخی ها مخالف حضور زنان هستند، باشند به ما چه؟ ما موافقیم و تلاش خودمان را می کنیم.

اما عملکرد یک سری از نمایندگان خانم در مجلس خصوصا در دوره اخیر بیشتر عملکردی بوده که کمک کرده به آن دیدگاه افراطی زنان که زیاد در جامعه حضور نداشته باشند.

مردم به این زنان رأی نمی دهند. به نظر شما رأی می دهند؟

در طرح ها و پیگیری هایی که انجام می دادند، عمدتا طرح هایی بوده که کمک به خانم های خانه دار بوده و خانم های که در فضای خانوادگی وجود داشتند. زنان را در یک فعالیت خانوادگی می بینند، اما حالا شما که به مجلس ورود پیدا کردید در مورد اشتغال زنان هم صحبت می کنید؟ واقعا بحران خیلی جدی داریم در مورد اشتعال زنان. عموما وارد این طرح ها می شوید که زنان زمینه ساز ورود زن به اجتماع، اقتصاد و زمینه های دیگر می شود، این کار را انجام خواهید داد یا نه مثل دوره های قبل حکومتی می شود که زنان فقط در فضای خانوادگی دیده شود؟

تجربه کاری در مجلس چهارم و پنجم هست که چه کارهایی برای زنان انجام دادیم. بخصوص برای اشتغال زنان. خیلی از طرح ها را برای اشتغال زنان در مجلس بردیم. اینکه لایحه دولت نبود،‌ طرح زنان نماینده بود. اینکه از زنان در زمینه اشتعال چطور باید حمایت شود از جمله طرح های چهارم و پنجم مجلس بود. اکنون هم زنان خانه دار و شاغل اگر نیاز به حمایت داشته باشند باید مورد عنایت قرار بگیرند. یکی از کارهایی که در جبهه متحد زنان اصلولگرا کارآمد کردیم این بود که نشست تخصصی راجع به امنیت زنان از جمله اشتغال آنها بود که چه کنیم اشتغال زنان مورد خدشه قرار نگیرد. زنان اشتغال و در جامعه حضور داشته باشند نه به معنای اینکه فکر کنیم اشتغال زنان باعث می شود مردان اشتغال پیدا نکنند. این تضاد منافع را نباید ایجاد کنیم یا یک همچین شبه ای را نباید در جامعه دامن بزنیم. باید کارآفرینی کنیم و بایستی سعی کنیم زمینه های اشتغال و کار برای زنان فراهم کنیم. خیلی از زنان جامعه سرپرست خانوار هستند و یا زنانی هستند که خودشان باید تکاپو کنند. ضمن اینکه زنان وقتی تخصص و آموزشی می بینند، چرا جامعه نباید از آنها بهره مند شود. باید در تولیدات فرهنگی، اقتصادی و زمینه های دیگر دامن زده شود تا حضور زنان در جامعه پر رنگ شود. مسائل اشتغال تعیین کننده حضور زنان در جامعه است.

خانم دکتر تا جایی که خاطرم هست از ابتدای سال ۹۱، قرار بود بحث پزشک خانواده به صورت جدی پیگیری شود و تا پایان دولت دهم به نتیجه می رسید. اما پزشک خانواده به نتیجه ای نرسید که برکناری شما یکی از دلایلش بود در دولت بعد هم پیگیری نشد و اکنون طرح تحول سلامت اجرا می شود. به نظر شما چرا ۳ دولت طول کشید تا برنامه پزشک خانوداه نهایی شود ولی هنوز اتفاقی برایش نیافتاده است؟

پزشک خانواده یک برنامه ای است که در سی و چند کشورهای پیشرفته دنیا انجام شده و به نتیجه مثبت رسیده است. عملکرد برنامه پزشک خانواده هم به این شکل بوده وقتی برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع انجام شده رضایت مندی مردم در مسئله بهداشت و درمان به ۱۰۰ درصد رسیده است. کشورهای اروپایی از جمله انگلستان که در حقیقت مؤسس برنامه پزشک خانواده بود و بیش از ۳۳ کشور پیشرفته دنیا برنامه پزشک خانواده را دارند که موفقند. در دولت دهم یک نسخه صفر یک و یک نسخه صفر ۲ برای نظام ارجاع طراحی کردیم که مصوبه دولت کردیم. نسخه صفر ۲ مصوبه دولت شد یعنی برنامه ریزی برای پزشک خانواده به طور کامل و بسیار عالی انجام شد و آن چیزی که انجام نشد این بود که اعتبارات کافی برای این کار گذاشته نشد،‌ علیرغم اینکه پیگیری های زیادی هم کردیم. برای اجرای این کار نیاز به بودجه و اعتبار داشتیم. حداقل اعتباراتی هم که می خواستیم آماده نشد. در عین حال چون برنامه آماده ای بود و جدول زمان بندی داشتیم برای اینکه این برنامه را کشوری پیاده کنیم و همه استان ها تحت پوشش پزشک خانواده قرار بگیرند، ابتدا از استان فارس و مازندران شروع کردیم و قرار بود این کار هم در استان خوزستان و چارمحال بختیاری هم انجام شود. بنابراین اکنون این برنامه در استان فارس انجام می شود و خیلی هم موفق است همچنین در مازندران و خوزستان در یکی از بخش ها آغاز شده است. واقعا در حد توان، بضاعت و امکانات این برنامه را انجام دادیم.

چقدر بودجه می خواست؟

برای ابتدای برنامه تقریبا حدود هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان نیاز داشتیم. اگر این مقدار هزینه پرداخت می شد برنامه را آغاز می کردیم و قرار بر این بود در سطح یک آغاز کنیم و در بعضی استان ها که آمادگی داشتند در سطح یک و ۲ آغاز کنیم که متاسفانه نشد. البته چون برنامه بسیار خوبی بود، مثلا در برنامه نسخه صفر ۲ سلامت روان و تغذیه و سبک زندگی را جز تیم پزشک خانواده گذاشته بودیم، سلامت روان جز برنامه های پی.اچ.سی Private health care بود، ولی عملا کاری برای سلامت روان انجام نمی شد. فقط یک آماری می گرفتند که اعلام می کردند بیماری روان خفیف یا بیماری روان شدید است. ولی در نسخه صفر ۲ جز تیم پزشک خانواده که پرستار، پزشک و ماما بود، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و کارشناس تغذیه گذاشته بودیم که جز تیم باشند. چون می دانستیم سلامت روان و تغذیه خیلی مهم است. متأسفانه نتوانستیم این برنامه را کشوری پیاده کنیم، ولی خوشبختانه در دولت بعدی برنامه ما را گرفتند و اکنون این ۲ نفر جز تیم سلامت هستند. چون برنامه، برنامه آماده ای بود و قابلیت انجام داشت در دولت بعد از این قسمت ها استفاده کردند. امیدوارم انشالله اصل برنامه هم که تسلی نظام ارجاع پزشکی خانواده هست هم پیاده کنند.

در دولت دهم علاوه بر اینکه به شما کمک نکردند یک سری رقبا هم برای شما ایجاد شد، چون همزمان سازمان تامین اجتماعی هم بحث پزشکی امین را مطرح کرد.

بله متاسفانه.

واقعا فکر می کنید علت اصلی این مسئله چه بود؟ اینکه چرا دولت پول نداد و چرا برای شما یک سری رقبا ایجاد می کردند؟

در آن زمان یک سری افرادی در وزارت رفاه و تأمین اجتماعی بودند که از وزارت بهداشت رفته بودند و دیگر در وزارت بهداشت حضور نداشتد، این افراد وقتی وارد وزارت رفاه شدند علاقه نداشتند و نگذاشتند برنامه پزشک خانواده انجام شود.

درگیری عجیبی هم داشتید سرموضوع مطالبات و بیمارستان.

بله، هم مطالبات بیمه ای وزارت بهداشت را پرداخت نمی کردند و هم اینکه متأسفانه سعی می کردند یک هوویی برای پزشک خانواده درست کنند و پول کلانی را تزریق کنند، بدون اینکه مسائل سطح بندی و ارجاع انجام شود. عملا ضدفلسفله برنامه پزشک خانواده بود که برنامه شان هم شکست خورد.

خانم دکتر اشاره کردید به پولی که آقای احمدی نژاد پرداخت نکرد؛ همان هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان. اگر امکانش هست کمی در مورد اختلافتان با آقای احمدی نژاد صحبت کنید.

ترجیحم این است در حال حاضر به اختلافات نپردازم، حوزه بهداشت و درمان در اولویت های رئیس دولت دهم نبود. من در تفکراتم مسئله سلامت مردم را یک مسئله بسیار مهمی می دانستم که از همه چیز مهم تر است. سلامت یعنی جان مردم و به نظرم مسئله سلامت از نان شب هم واجب تر است و این را هم بارها گفته ام که باید به سلامت بپردازیم. بنابراین همیشه دیدگاهم این است که سلامت را با مسائل سیاسی نباید مخلوط کنیم و سلامت را نباید سیاسی کرد. اگر سلامت سیاسی شود و درگیری های سیاسی در حوزه سلامت وارد شود بالاترین ظلم به مردم است. به همین خاطر با هر جریانی که می خواست مسئله سیاسی را بر حوزه سلامت حاکم کند، سعی می کردم مخالفت کنم و نگذرام این جریان وارد شود. یک بخشی از اختلافات در حوزه سلامت بود. بخش دیگری هم مربوط به زمانی می شود که تحریم ها جدی بود، میزان ارز کم بود و بالاخره بین همه دستگاه های مختلف در مصرف ارز رقابت شدیدی وجود داشت. آن زمان عضو ستاد تدابیر ویژه دولت نبودم، تقریبا با لابی و فشارهای زیاد خودم را به سختی وارد ستاد تدابیر ویژه کردم، علتش هم این بود که ارز را برای دارو و تجهیزات پزشکی و ملزومات پزشکی نیاز داشتیم و حضورم در ستاد خیلی مهم بود. بعد که وارد ستاد شدم باز هم بیشتر مطلع شدم که این حضور چقدر می تواند کارساز باشد، حتی مثلا با مبادی فروش نفت و بخش هایی که نفت را در خارج از کشور می فروختند مرتبط شدیم که از همانجا ارز به ما تعلق می گرفت.

آقای قاسمی، وزیر نفت هم خیلی کمک کردند؟

بله، خیلی کمک کردند و کسانی که همکاران ایشان بودند و در خارج از کشور فروش نفت داشتند. بالاخره مسئله مهمی برای ما بود، افرادی که بیماری قلبی، ریوی، سرطانی یا بیماری دیابتی هستند خوب مسلما به دارو نیاز دارد و دارو به این بیماران نرسد قطعا زنده نخواهند ماند ولی اگر دارو به موقع برسد زنده می ماند و زندگی خوبی هم خواهد داشت. واقعا برای ما مسئله ارز دارو خیلی اهمیت داشت و اینکه به ارز دارو اولویت داده شود. در آنجایی که اولویت گذاری می کردند مواردی غیر ضروری اولویت یک تا ۴ داشت ولی تجهیزات و ملزومات پزشکی که با سلامت مردم سروکار دارد، اولویت پنجم، هفتم یا هشتم است، بنابراین به اولویت ۵ و ۷ و ۸ دیگر ارزی نمی رسید. این بود که متأسفانه درگیری خیلی شدیدی در این زمینه داشتیم.

خانم دکتر فکر می کنید این درگیری ها زمینه سیاسی داشت و یا واقعا بی تدبیری اقتصادی دولت بود؟ می گویید که زمان شما به پورشه، بنزین اصل و خیلی چیزهای دیگر ارز دولتی می دادند، اما به دارو نمی دادند، دولت ناتوان بود از این ماجرا یا کارشکنی سیاسی بود؟

شاید بیش از ۱۵ بار در مدت کوتاه یکساله به بانک مرکزی مراجعه کردم، چون احساس می کردم از رأس دولت نسبت به ارز تجهیزات پزشکی و ارز دارو توجهی که باید شود صورت نمی گیرد خودم اقدام می کردم. حتی با کارشناسان بانک مرکزی جلسه می گذاشتم که بالاخره ارز را بتوانیم بگیریم. برای ما مسئله سلامت مردم دغدغه اصلی بود. ابتدا هفته ای یک بار در وزارت بهداشت جلسه تدابیر ویژه برای دارو و تجهیزات داشتیم، بعد از آن هفته ای ۲ بار و بعدتر هفته ای ۳ بار جلسه داشتیم. گاهی اوقات از ۶ صبح تا ۱۲ ظهر جلسه تدابیر طول می کشید که از هر راهی حتی راه های غیر رسمی و از هر کانال و طریقی سعی می کردیم دارو را وارد کنیم، واقعا بزرگترین دغدغه ما برای وارد کردن دارو به چنین جاهایی رسید. من فکر می کنم آن توجه و عنایتی که باید از قسمت بالای دولت به مسئله ارز دارو، ملزومات و تجهیزات پزشکی که برای سلامت مردم لازم و ضروری بود، نداشتند.

خانم دکتر همین بی پولی خطرش برای دولت یازدهم هم هست، درست است که مجلس تصویب کرده بخشی از هدفمندی یارانه ها به سلامت برسد، اما شما تجربه اش را داشتید و از راه های مختلف هم رفتید. فکر نمی کنید باید تدابیری اندیشه شود روی اینکه سلامت یک موضوع فرادولتی باشد، اصلا در ایران امکان اجرا هست که ماجرای حاکمیتی باشد یا اینکه نه ما باید همچنان به دولت و بدنام هاش امیدوار باشیم و نمی توانیم سلامت را فراتر از دولت ببینیم؟

باید از آقای رئیس جمهور واقعا تشکر کنم. آن چیزی که ما در دولت قبل به شدت دنبالش بودیم که اصلا بودجه بخش سلامت افزایش پیدا کند، با توجه به اینکه بودجه بهداشت و درمان در آن زمان در حقیقت اگر بین بودجه کل دستگاه های دولتی نگاه می کردید از نظر رتبه در رده سیزدهم قرار داشت، این یعنی اینکه بودجه خیلی پایین بود. نسبت به مسئله اهمیت سلامت که باید جز ۳ تا بودجه اول کشور باشد کم توجهی و حتی بی توجهی به بودجه می شد. در این دولت آقای رئیس جمهور با دیدگاه منطقی به مسئله نگاه کرد و افزایش اعتبارات سلامت را به وضوح می بینیم که چقدر پررنگ است.

یعنی نقطه پاشنه آشیل شما در دولت دهم و پاشنه آشیل آقای لنکرانی در دولت نهم توانست نقطه قوت خوبی باشد؟

بله، خداراشکر این عنایت به بخش سلامت انجام شد که اعتبار خیلی خوبی را گذاشتند، هم اعتباراتی که دولت گذاشت هم مسئله ارزش افزوده که افزایش دادند و بخشی از مالیات بر ارزش افزوده را برای بخش سلامت گذاشتند و بعد هم مکررن آقای رئیس جمهور از بودجه های سلامت دفاع کردند و واقعا جای تقدیر و تشکر دارد. ضمن اینکه بالاخره بودجه های سلامت باید بودجه های دولتی باشد اینی که شما فکر کنید فرا دولت باشد، فرا دولت از کجا می آید؟

بخش حاکمیتی؟

حاکمیتی باید باشد و هست. همین حاکمیت جز شخص رئیس جمهور کجا می تواند باشد، وقتی ایشون اولویت را به سلامت می دهد همه دستگاه ها را از جمله سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور را موظف می کند اعتبار لازم را بدهند، این خودش کار بسیار بزرگی است. ما دائم در این قضیه چالش فراوانی داشتیم و می جنگیدیم برای اینکه اعتبارات بخش سلامت افزایش پیدا کند. هزینه ای که مردم از جیب خودشان پرداخت می کردند کمتر شود. نمی توانستیم این کار را انجام دهیم برای آنکه بودجه ای نبود که بخواهد پرداخت شود.

حتی در آن زمان به هزینه های کمرشکن هم رسید.

بله، همیشه هست. بخش سلامت همیشه طوری بوده که هزینه های فراوانی دارد. مثلا در بیماران سرطانی و بیماران خاص، اینها در حقیقت باعث می شود که بعضی خانواده ها به دلیل هزینه های زیاد به زیر خط فقر برسند، که به اینها هزینه های کمرشکن سلامت گفته می شود. حالا آن چیزی که در این قضیه خیلی مهم است، اینکه بودجه ها سرجای خودش مصرف می شود و این مطلب بسیار مهمی است.

اکنون در طرح تحول سلامت شما فکر می کنید اتفاق خوبی است؟ از این نظر می گویم که برخی معتقدند با این طرح نمی شود ادامه داد و ممکن است به زودی در سال آینده شکست بخورد، دولت ورشکسته شود و پول نداشته باشد، چون هزینه بر است، فکر می کنید این طرح امکان پیشرفت دارد و به نتیجه می رسد؟ به هرحال دولت باید چاره ای برای مهار آن داشته باشد.

در هر صورت آن چیزی که مهمه این است که دولت و رئیس دولت برای افزایش و حمایت اعتبارات بخش سلامت علیرغم همه مشکلات اقتصادی کشور عزم جدی دارد. منتهی بحثی که داریم مسئله برنامه و بودجه است. یعنی بودجه به تنهایی بخصوص در بخش درمان کارساز نیست، درمان واقعا چاه ریلی است که هرچقدر درمان کنید بیماری ایجاد می شود. بیماری های غیرواگیر مانند دیابت، فشارخون، سکته قلبی و مغزی، چاقی، مشکلات غددی و... بیماری های امروزی و مدرن هستند، درسته که امروزه بسیاری از بیماری های عفونی را کم می کنیم ولی متأسفانه بیماری های غیرواگیر از این قبیل روز به روز رو به افزایش است. مسائل سالمندی، عدم تحرک، شیوه زندگی، تغذیه و ... مطالب مهمی است که باعث می شود به افزایش و تولید بیماری های جدید پی ببرید.

اگر فقط با دید درمان نگاه کنیم هرچه بودجه در این قسمت بریزیم بودجه ها از بین می رود وتلف می شود و بعد از آن بیماری ایجاد و تولید خواهد شد. اما اگر با دید پیشگیری و سلامت نگرانه نگاه کنیم حتما می توانیم کاری کنیم که پیشگیری از تولید بیماری شود. اصلا اینکه می گوییم مسئله بهداشت مقدم بر درمان، به همین دلیل است. متأسفانه جای آن چیزی که در طرح تحول خانواده خالی است برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع است. یعنی هرچقدر پول و هزینه برای درمان دهیم باز هم پول می خواهد، چون بیمار ساخته و تولید می شود. اگر بخواهیم بیمار ساخته و تولید نشود باید برجنبه های پیشگیری کار کنیم. جنبه های پیشگیری باید برنامه پزشک خانواده، نظارت که نظام ارجاع است را داشته باشیم. آن چیزی که در برنامه پزشک خانواده مدنظر است علاوه بر بودجه باید برنامه هم برنامه تکمیلی باشد. از دوستان و همکاران در وزارت بهداشت می خواهیم برای اینکه این پول ها هزینه کرد مناسب داشته باشند و به نتیجه مناسب برسند و فقط خرج درمان نشود، برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع را که کارهایش هم انجام شده و بهترین برنامه ریخته شده را حداقل در سطح یک انجام دهند. این قضیه باعث می شود که ورودی ما به بیمارستان ها کم شود. وقتی که فرانشیز درمان- آن چیزی که مردم از جیبشان می پردازند- را پایین بیاورید باعث می شود که ورودی به بیمارستان زیاد شود. چون مردم می بینند که هزینه ها از جیب کم است بیشتر مراجعه می کنند. وقتی که سیستم پرداخت را کارانه ای کردید- یعنی هرچقدر کار کنید دریافت می کنید- منجر می شود که پزشک هم بیشتر کار کند، چون طبیعیه هرچه بیشتر کار کند درآمد بیشتری دارد. پس این باعث می شود بار بیمارستان ها بیشتر شود. هر روز نسبت به روزش پیش و هر ماه نسبت به ماه قبل و هر سال نسبت به سال قبل بار درمان بیشتر می شود. اینکه یک ازدحام شدیدی در بیمارستان ها داریم باعث می شود که افرادی نباید مراجعه کنند بیایند و جای افرادی که باید مراجعه کنند را تنگ کنند، بنابراین بیمارانی که واقعا نیازمند رسیدگی اورژانسی هستند، به علت شلوغی زیاد به آنها الطفات و توجه کمتری صورت گرفته شود. این را در نظر بگیرید که اگر برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع داشته باشیم و با ارجاع افراد مراجعه کنند و کسی ضرورت داشته باشد به بیمارستان ارجاع می شود و ضرورت نداشته باشد در سطح یک آزمایش ها انجام، بیماری مشخص و درمان می شود و همه لازم نیست به بیمارستان بروند. پس هم هزینه ها، ارجاعات و ازدحام کمتر می شود و رسیدگی به بیماران اورژانسی بهتر صورت می گیرد و ورودی در بخش درمان و بیمارستان ها کمتر می شود.

خانم دکتر شما معتقدید که الان در طرح تحول نظام سلامت یک جای خالی دارد که اونم پزشک خانواده و نظام ارجاع هست، بحث بیمه ها چطور؟ اکنون بخش زیادی از اعتبارات بیمه ها صرف طرح تحول نظام سلامت می شود که خیلی بیمه ها از این قضیه گله مندند که واقعا منابع مالی آنها درحال از بین رفتن است با توجه به همین مراجعات بالایی که انجام می شود. اگر پزشک خانواده وارد این طرح شود معضل بیمه ها حل می شود؟

بله، این طرح در کم کردن معضل بیمه ها بسیار تأثیر گذار است. پزشک خانواده یک برنامه سلامت محور است و با دید بهداشتی طراحی شده. اصلا کسانی که به برنامه پزشک خانواده مراجعه می کنند به گونه ای است که بیمار نشوند و کارهایی که در مراحل اولیه از جمله چکاپ، آزمایش و مشاوره های متعددی که انجام می شود، اگر دیابت، فشار خون و... داشته باشند کنترل می شوند. حتی از نظر از مسائل ژنتیک بررسی می شوند، به حدی که باید بستری شود پیشگیری خواهد شد. بعد از آن هم در هر مرحله ای که بیمار شد چون به پزشک خانواده مراجعه می کند، مقدمات درمان را انجام می دهند و ورودش به بیمارستان کمتر می شود و در این صورت هزینه و فشارهای صندوق بیمه ای، هزینه های اصلی که سازمان های بیمه گر برای بیماران بستری پرداخت می کنند کاهش می یابد.

قبول دارم که مشکلات اعتباری را باید به یک طریقی حل کرد و در همه جای دنیا همین کار را انجام دادند. هیچ جای دنیا یک پول بی نهایت غیرمتناهی ندارند که برای درمان بگذارند. اگر کسی بدون برنامه وارد درمان شود حتما زمین می خورد و با شکست مواجه می شود. بهترین برنامه، برنامه پزشک خانواده هست که کارهایش هم انجام شده، برخی از بخش ها مانند نسخه صفر ۲ ، روان و ... استفاده کردند، خوب است از برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع هم استفاده کنند. حداقل در سطح یک انجام دهند مطمئنم که هم موفق تر خواهند بود و فقط سلامت مردم اهمیت دارد و اینکه به دست کی و کدام دولت انجام شود اصلا مهم نیست. اگر این طرح اجرا شود افتخارش برای آن دولت خواهد ماند.

در این مدت با آقای هاشمی جلسه داشته اید؟

نه، تاکنون جلسه ای نداشتیم.

قرا بود دیدار تکرار شود؟

انجام نشد.

یک بحثی که مطرح می شود، این است که از سال ۸۴ به بعد تعداد شرکت های تولید کننده دارو کم شدند و از طرفی شرکت های وارد کننده دارو افزایش پیدا کردند، یعنی از سال ۸۴ تا ۸۸ واردات دارو به مراتب ارزان تر بود تا اینکه یک دارو تولید شود. به دولت دهم که رسیدیم -از زمان وزارت شما- همین قضیه باعث شد تا یک حد زیادی وارد کننده های دارو افزایش پیدا کند -حدود ۷۰۰ شرکت یا اینکه شایدم بیشتر- وارد کننده ها بیشتر از تولید کننده ها بودند و همین بحران ارزی که پیش آمد باعث شد دارو عملا برای وارد کننده ها صرف نداشته باشد و دارو وارد نشود. این اتفاقی است که در دولت نهم و دهم افتاد یعنی تولید دارو از بین رفت و باعث شد این بحران ایجاد شود. شما در دوران وزارت چقدر این قضیه را سهیم می دانستید که واقعا تولید دارو ضربه خورده و تا حدی توانسته بحران دارویی ایجاد کند؟

اولا ۹۶ درصد داروها در داخل کشور تولید می شدند، بحثی که شما مطرح کردید به نظر من پیش فرض صحیحی نیست. در نیمه سال ۸۸ که وارد وزارت شدم، ۹۶ درصد داروها که در داخل تولید می شد، از مقدار تولید-تولید مواد اولیه و تبدیل مواد اولیه به دارو- کمتر از ۵۰ درصد از دارو ها که مواد اولیه هم خودمان تهیه می کردیم و دارو از صفر تا ۱۰۰ در داخل کشور تهیه می شد، مابقی تا سقف ۹۶ درصد، مواد اولیه را از خارج وارد می کردیم و بعد در داخل مواد اولیه سنتز و تبدیل به دارو می شدند. ۴ درصد داروها هم کلا از خارج وارد می شدند، این ۴ درصد هم جز داروهایی بودند که امکان تولید در داخل با توجه به فناوری پیشرفته ای که لازم بود را نداشتیم. مثل داروهای ضدسرطان، هورمونی خاص، بعضی فرآورده های خونی و... که شاید امکان ساخت این داروها در دنیا را یک یا ۲ شرکت داشتند و همه جای دنیا به اینها وابسته بودند. بنابراین بایستی اولا سعی می کردیم وارد تولید داروهای با فناوری خیلی بالا شویم و دوم اینکه داروهایی که امکان داشت که مواداولیه را در داخل تولید کنیم وارد آن فاز شویم.

بنابراین خوشبختانه در آن زمان یک ارتباط بسیار خوب و تنگاتنگی با معاونت علمی فناوری رئيس جمهور خانم دکتر سلطان خواه برقرار شد، یک کمیسیون مشترکی بین وزارت بهداشت و معاونت علمی و فناوری برگزار شد که این جلسات فرعی در هفته برگزار می شد و جلسات ماهانه ای که خودم هم در آن شرکت می کردم. نماینده ای هم از طرف معاونت علمی فناوری رئيس جمهور در آنجا حضور داشت و این جلسه فقط برای تولید دارو بود. خوشبختانه برخی داروها که در آن فاصله تولید شدند را رونمایی کردیم. داروهایی که از صفر تا ۱۰۰ در داخل کشور تولید می شدند. برای داروهایی که مورد نیاز بود یک فراخوان ارائه می شد، گروه های دارویی و شیمی در این فراخوان شرکت می کردند و امکانات خودشان را بیان می کردند و بر اساس امکانات به آنهایی که توانایی داشتند از طرف معاونت علمی و فناوری وامی داده می شد و بر اساس برنامه زمان بندی، این وام ها را بر اساس گزارش پیشرفت کار- که نظارت بر گزارش پیشرفت کار از دو کانال معاونت علمی فناوری و سازمان غذا و دارو وزارت بهداشت- نظارت می کردند و گزارش پیشرفت در جلسات ارائه می شد و وام های بعدی را دریافت می کردند. تعداد زیادی از داروها خوشبختانه به این تربیب تولید شدند.

ما همیشه واردات مواد اولیه و ساخته شده را داشتیم. اتفاقا شرکت های تولیدی خیلی زیاد بودند، اما بعد از اینکه بنده از وزارت بهداشت خارج شدم اتفاقات دیگری افتاد. در قضیه دارو همیشه یک حمایتی از بخش تولید به عنوان یارانه می کردیم و یارانه ای که پرداخت می شد به آنها به این ترتیب بود که قیمت تولید داروها در مقابل داروهای خارجی پایین بیاوریم و داروهای تولید داخل را وارد پوشش بیمه ای شوند که قیمت تمام شده کاهش یابد و هزینه برای مردم کمتر شود.

یک کمیسیون فنی هم داشتیم که مجوز ورود داروها را صادر می کرد و جلوی ورود تمام داروهایی که تولید داخلی کیفی بودند و در داخل تولید می شد را می گرفتیم. اگر هم بعضی داروهای تولید داخل که بیماران حساسیت داشتند را نمی توانستند مصرف کنند، به تعداد محدودی مجوز ورود دارو می دادیم. اگر داروهای جدیدی هم -خیلی نادر -مجوز ورود می خواست به این شرط مجوز می دادیم که مدت یکسال، یکسال و نیم بعد در داخل تولید شود. این امر کمک بزرگی می کرد به اینکه سوئیچ تولید را در داخل کشور بزنیم. بنابراین در طول ۳ سال و چندماهی که حضور داشتم تعداد زیادی تولید دارو داشتیم و واردات را کاهش دادیم. کمیسیون قانونی هم که مجوز واردات می داد، شاید در طی آن مدت حدود ۱۰ تا بود که با شرط اینکه در طی یکسال و نیم در داخل تولید شود مجوز ورود دادیم.

یعنی بحرانی که ایجاد شد، صرفا آن ۴ درصد برای بخشی از داروها بود که مواد اولیه اش وارد می شد؟

اصل بحران هم به همین دلیل بود.

و تحریم ها چقدر تأثیر داشت؟

تحریم ها خیلی تأثیر داشت و اساس ایجاد بحران ها بود. اگر علیرغم تحریم ها اولویت بندی برای استفاده از ارز درست بود و بیشتر ارز را برای مواد غذایی، خوراکی و دارویی و سلامت مردم خرج می کردند و اولویت بندی به خوبی انجام می شد، فکر می کنم به میزان ۹۰ درصد از ایجاد بحران ها جلوگیری به عمل می آمد.

دولت یازدهم هم در ابتدای فعالیتش توانست این بحران را تا یک حدی مدیریت کند،‌ فکر می کنم تحریم یک مسئله ثانویه بود، مسئله اولیه این بود که واقعا ارز یا پولی اختصاص داده نمی شد، درسته؟ شما قبول دارید؟

همه قربانی همین مسئله بودیم. قربانیه نبودن و ندادن ارز.

خانم دکتر معضلی که همچنان وجود دارد، اخلاق پزشکی و ماجرای زیرمیزی و تعهد پزشکان است که مردم را ناراضی کرده است. در این باره باید چه کرد؟ برخی معتقدند پزشکان پول پارو می کنند و هیج وجدانی ندارند، هرچند گفته می شود درصد کمی از پزشکان چنین هستند. به هرحال برخوردهای بدی هم در مراکز درمانی مشاهده می شود که قابل کتمان نیست و فیلم هایی هم در این رابطه در شبکه مجازی دست به دست شده است. کلیتش زیادخواهی است و یک سری اقلیت های موجود اعم از سهامداران بیمارستان های خصوصی و مطب ها و... وجهه پزشکان را خراب کرده اند و البته کامنت های زیادی در مورد وجهه پزشکان داریم. طرح تحول هم خیلی کمک کرده و کارانه پزشکان مناسب شده اما چطور می توان با این زیاده خواهی مواجه شد؟ بالاخره وجهه خیلی از پزشکان را خراب کرده است.

در بیمارستان های دولتی باید نظم و انظباط حاکم باشد. پزشکی که ۷ سال درس خوانده است و بعد از آن حداقل ۲ سال طرح خارج از مرکز را باید بگذراند و بعد از آن در آزمون شرکت کند که آیا تخصص قبول می شود یا نه،‌ یا به عنوان پزشک عمومی کار کند، بعد از چندبار امتحان دادن و قبول شدن در تخصص باید ۴ یا ۵ سال درس بخواند و در آن مدت حقوق۶۰۰- ۷۰۰ تومانی در ماه دریافت می کند که زندیگیش با این مقدار هم اداره نمی شود. دولت و وزارت بهداشت هم بودجه ای ندارد که بخواهد حقوق این افراد را بیشتر کند عملا در سن ۳۲، ۳۳ سالگی فارغ التحصیل می شوند که می خواهند یک طرح دوره تخصصی بگذرانند و طرح دوره تخصصی به یک منطقه محروم با یک درآمد ناچیز منتقل می شود. طرح هم حقوق مناسبی نمی دهد فقط یک مبلغی می دهد که طرح اجبارا در این منطقه بگذرد. در سن ۳۵، ۳۶ سالگی یک پزشک متخصصی می شود که برای خودش می خواهد کار کند. بالاخره با همین تعرفه هایی که دولت در نظر می گیرد باید کار کند. علاوه بر اینها این آدم نخبه ای هم هست که ۱۲ سال درس دبیرستان خوانده بعد سال ها در دانشکده درس خوانده، عمومی و طرح عمومی بعد از آن تخصص و طرح تخصصی گذرانده بعد از ۳۵، ۳۶ سال تازه آزاد شده و می خواهد کار کند، واقعا خیلی سخت است. هیچ رشته ای جز رشته پزشکی نیست که طرح را خارج از مرکز و خدمات قانونی داشته باشد. همه در دانشگاه های دولتی درس می خوانند و بعدش آزادند جز رشته پزشکی. پزشکان واقعا خیلی خدمت می کنند.

یعنی استارت کارشان با یک روند خیلی سختی اتفاق می افتد بعدش هم وارد خدمات درمانی می شود.

بعد از آن هم باید براساس تعرفه کار کنند. سالیان طولانی درس خوانده و خدماتی ارائه نشده و باید خارج از تعرفه کاری نکند. کسی که تخلف می کند به نظرم دولت باید نظارت کند برای اینکه افراد تخلف نکنند و خارج از تعرفه کاری انجام ندهد، نظارت دولت لازم است و ضرورت دارد. به نظرم افرادی که تخلف می کنند کسانی هستند که سن و سالی از آنها گذشته و تبلیغات زیادی برای آنها شده است. وگرنه قشر جوانی دانشگاهی که فارع التحصیل می شوند بر اساس تعرفه دولتی هستند.

خانم دکتر واقعیتش افرادی در بیمارستان های خصوص در تهران هستند.

تعداد محدودی هستند. خب چرا مردم به این مراکز خصوص مراجعه می کنند

خب مراکز دولتی و بیمارستان ها شلوغ است و در این مدت اطمینان کمتری به مراکز دولتی شده است. بیمارستان های خصوصی اکثریت تراز مالیشان منفی است، اما باز هم با این حال کارشان را توسعه می دهند حتما سود زیادی دارد که کارشان را ادامه می دهند. مواجه با این اقلیتی که وجهه جامعه پزشکی را خراب می کنند باید چه کرد؟

در همه زمینه افراد متخلف هست. مثلا در معلمان و تدریس، مهندسان،‌ قضات و شغل های دیگر بالاخره در پزشکی هم همینطور است. منتهی پزشکی با سلامت و جان مردم سرو کار دارد و مواجه شدن با تخلف در این زمینه خیلی حساس و سخت است. اساس کار این است که باید در این زمینه نظارت دولت و نظام پزشکی باشد. باید رسیدگی به شکایت مردم دقیق تر و بهتر باشد. اشکالی که وجود دارد مردم به تبلیغات خیلی توجه می کنند. به هرحال برخی تبلیغات زیاد و شلوغی بیش از حد باعث می شود درآمدهای گزاف، زیر میزی و خلاف ایجاد شود. ضمن اینکه وزارت بهداشت باید بر این مسائل نظارت کند.

وزارت بهداشت نظارت دارد؟

باید تعرفه ها را جدی بگیریم. اگر خلاف تعرفه عمل شود وزارت بهداشت با آنها برخورد کند. بازوی وزارت بهداشت دانشگاه های علوم پزشکی است که بر همه چیز ناظر است و نظارت جدی می کند. همه چیز با نظارت حل می شود. اگر افرادی هم که تخلف می کنند به مردم معرفی کنند و مردم هم اگر متوجه می شوند کسی تخلف می کند دیگر به آن مرکز مراجعه نکنند بخش بزرگی از مشکلات حل می شود.

خانم دکتر نکته ای هست، مثلا سازمان نظام پزشکی اعلام کرده بود اگر کسی از پزشکی شکایت کند و شکایتش درست و منطقی نباشد ما از آنها شکایت می کنیم. خوب این مسائل بازدارنده است.

دانشگاه های علوم پزشکی مسئول نظارت اند. در تهران ۳ تا دانشگاه داریم که هر کدام منطقه ای از تهران را اداره و نظارت می کنند. مردم باید شکایت خودشان را به وزارت بهداشت اعلام کنند و وزارت بهداشت به دانشگاه ها منعکس می کند. اصلا ربطی به نظام پزشکی هم ندارد.

مردم به نظام پزشکی می روند ولی عمدتا به نتیجه ای نمی رسند، به نظرم مردم دستشان به هیچ جا بند نیست.

شکایت مربوط به هزینه ها نیست. آن شکایت مربوط به نحوه درمان است.

شما می گویید مردم اعتماد نکنند باید چکار کنند؟ شما می گویید اگر پزشکی تعرفه بالا می گیرد، مردم سراغش نرود، مثلا من خودم تجربه اش را داشتم به یک دکتر معمولی مراجعه کردم و بعدش ضرر کردم.

مردم باید تحقیق و پرسشی کنند، از افراد مختلف اطلاعاتی بگیرند و خودشان را به راحتی به دست هرکسی نسپارند و با چند پزشک دیگری هم مشورت کنند. بخش تعیین کننده مراجعان زیاد و بیش از حد افراد هستند و بعد از آن هم نظارت، بدون نظارت هیچ فایده ای ندارد. در سازمان نظام پزشکی شورای حل اختلافی هست که پزشکان درجه بالا هستند. وقتی تخلف به صورت جدی انجام شود و به این نتیجه برسند که حق با بیمار است و دریافتی بیش از حد و خلاف تعرفه گرفته شده در جلسه حل اختلاف به پزشک می گویند پول بیمار را برگردان که کار به شکایت نکشد. اگر خلاف تعرفه صورت بگیرد در تعزیرات چند ده برابر پولی که گرفته باید پرداخت کند و جریمه خیلی جدی انجام می شود. جز نظارت راه دیگری نیست. چیزی که بازدارنده است یکی مسئله نظارت و مسئله تعرفه واقعی باشد و بحث دیگر مسئله بیمه ها است. در بخش دولتی همه با بیمه های پایه ویزیت می شوند در بخش خصوصی که بیمه پایه ندارند باید بیمه های تکمیلی فراگیر شود. اگر بیمه تکمیلی باشد بسیاری از این شکایت و نارضایتی ها کاهش می یابد و مردم هم راضی تر می شوند.

معتقدید که بیمه ها باید یکپارچه شوند؟

تجمیع بیمه ها در برنامه ۵ سال پنجم بود که انجام نشد. اکنون در برنامه ۵ سال ششم باید دید که آیا در مورد تجمیع بیمه ها اصلا مبحثی دارد یا نه. بعید می دانم با این برنامه کوچکی که در برنامه ششم هست به تجمیع بیمه ها پرداخته باشند. مهم در وهله اول اعتبارصندوق های بیمه ای است که منابع خوبی داشته باشد و از لحاظ اعتباری بودجه خوبی تزریق شود که بتوانند پرداخت کنند چون همیشه درگیر بودیم و در بیمارستان های دولتی چندین ماه طلب از بیمه ها داشتیم که نمی توانسنند بپردازند.

بیشتر از یکسال طول کشید؟

بله، واقعا گرفتار بودیم و می گفتند اعتبار و بودجه نداریم. در وهله دوم ۵ سال اول تمام شد حالا باید ببینیم ۵ سال دوم چنین قصدی دارند که تجمیع بیمه ها انجام شود یا خیر.
 
کلمات کلیدی : وحید دستجردی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.