وقتی در مناطقی از ایران مانند آذربایجان یا کردستان که به زبانی غیر از فارسی تکلم می کنند سفر می کنی و نقشه در دست دنبال بخش، روستا یا محلی می گردی و از مردم بومی اسم محلی را سوال می کنی متعجب می شوی وقتی که مردم محل اظهار بی اطلاعی می کنند و بیشتر تعجب می کنی وقتی درمی یابی که دقیقا در خود آن محل حضور داری. فکر می کنی شما را دست انداخته اند! با کمی پرس و جو متوجه می شوی که آنچه در نقشه نوشته شده است با آنچه آن ها می گویند از نظر آوایی، تلفظ و املا تفاوت می کند.
داستان خیلی ساده است اسامی و نام های محلی با ناشیگری فارسیزه شده اند. برای روشن شدن موضوع این مثال ها می توانند راه گشا باشند: کشویر (KESHOVER) نام شهری کوچک در جنوب آذربایجان است. تمام ساکنین این شهر و مردمی که در شهرها و روستاهای همجوار این شهر زندگی می کنند نام این شهر را به این صورت تلفظ می کنند. اما شما هر چه در نقشه ایران دنبال این نام بگردید قادر نخواهید بود آن را بیابید. این نام دارای معنی و ریشه در زبان ترکی آذری می باشد اما چرا این شهر را در نقشه ایران نگنجانده اند؟ جواب این است که به جای آن فارسی شده این اسم که به صورت «کشاورز» درآمده یعنی نردیک ترین کلمه معنی دار فارسی به «کشویر» را جایگزین کرده اند. حالا می توانید در گوگل مپ و نقشه های رسمی این نام را به آسانی پیدا کنید.
پروسه فارسی کردن نام های جغرافیایی غیرفارسی که از بیش از نیم قرن پیش آعاز شده گاهی به کلمات خنده داری ختم می شود. آخماقیه منطقه ای نزدیک تبریز به معنی «صخره، ریزش نکن» را در زمانی نه چند دور «احمقیه» کرده بودند. حتی ممکن است به ترجمه و گرته برداری هم متوسل شوند. زمانی «ساری قمیش» که دهی است نزدیک بوکان در کتاب های درسی «نی زرد» گردید. مردم روستای «لهلی» هنوز نمی دانند چگونه اسم روستایشان در نقشه ها و کتاب ها «لکلر» شده است. موارد بیشماری می توان به این لیست اضافه کرد.
چند سال قبل با توریستی کانادایی که با دوچرخه سفر می کرد و می خواست محوطه تاریخی «تخت سلیمان» را ببیند آشنا شدم. وقتی سوال کردم مقصد بعدیش کجاست. نگاهی به نقشه اش کرد و گفت: «کشویر (KESHOVER)!» تعجب کردم که نام شهر را با تلفظ مردم محلی ادا کرد. نکته جالب برای نگارنده این بود که وقتی از روی کنجکاوی به نقشه اش که به نظر از نقشه های ناسا بود نگاه کردم نام مکان ها با تلفظ و املای محلی نوشته شده بود نه فارسیزه شده. این نشان می دهد که اسامی فارسیزه شده تنها روی کاغذ وجود دارند و در جهان بیرون و واقعی کاربردی ندارند.
زبانشناسان می گویند زبان بخصوص واژگان آن آیینه تمام نمای فرهنگ یک جامعه است و به نوعی نشانگر هویت قوم یا ملتی است. واژگان اطلاعاتی تاریخی و فرهنگی درباره نحوه زندگی، علایق، ارتباطات و نسبت های مردمی می دهد که به آن زبان تکلم می کنند. وجود لغات زیاد برای انواع برف در زبان های اسکیمویی یا واژه های متنوع برای شتر در زبان عربی می تواند اطلاعاتی از فرهنگ یک جامعه به دست دهد. همچنین از نام اشخاص می توان تا حد زیادی ملیت یا قومیت آن ها را حدس زد. دستکاری این فرهنگ و هویت و بازی با اسامی و نام هایی که با خود تاریخ و هویت قوم و ملتی را به همراه دارد، خدشه دار کردن هویت و توهین به فرهنگ قوم و ملتی است که به آن زبان تکلم می کنند.
شاید به این دلیل است که مجریان و گویندگان حرفه ای شبکه های خبری بین المللی مانند الجزیره یا سی ان ان سعی وافر می کنند که اسامی افراد و مکان ها را به همان لهجه و زبان و تلفظ اصلی بگویند. برای مثال با وجودی که صدای «خ» در زبان انگلیسی نیست گوینده انگلیسی زبان با تمرین به جای اینکه «K» را جایگزین «خ» کند نام «خاتمی» را به همان صورت که درفارسی تلفظ می شود با «خ» ادا می کند، یا «ایلچی بیگ» را که فارسی شده است به صورت «ایلچی بی» تلفظ می کنند. این روندی منطقی و دموکراتیک در جهان امروز است و منافاتی با وحدت ملی ندارد. این شیوه ارزش دادن به زبان و فرهنگ یک قوم در جهان معاصر است و حتی در وحدت ملی نقش پررنگی را بازی می کند که باید حاکمان و سیاستداران آن را مورد توجه قرار دهند. با این وجود گویندگان خبر رسانه های کشور تمام اسامی را به صورت فارسی شده تلفظ می کنند.
بنابراین ضروری است دولت ها برای رعایت حقوق شهروندی و احترام به حقوق زبانی افراد روند فارسی سازی را متوقف و نام های دستکاری شده را به نام اصلی خود برگردانند. این روند می تواند به صورت تدریجی و با حذف نام های فارسیزه و بی مسما و جایگزین کردن اسامی زیبا و پرمعنا که مردم محل به کار می برند در کتاب های درسی و نقشه های رسمی و رسانه ها صورت گیرد، چرا که ممکن است این اسامی اصیل در طول زمان فراموش شوند. ایجاد کرسی های زبان و ادبیات کردی و ترکی آذری را باید قدمی مثبت در این راستا تلقی کنیم که باعث تقویت رابطه دولت و ملتی که به این زبان ها سخن می گویند شده و وحدت ملی را نیز قوام خواهد بخشید.
با توجه به اینکه رسم الخط فارسی که از عربی به عاریت گرفته شده یک سیستم نوشتاری آوانویس کامل نیست و به نوعی به سیستم نوشتاری هجانویس نیز نزدیک می شود و در بیشتر موارد قادر به نشان دادن اسامی غیرفارسی نیست باید برای صداگذاری بعضی اسامی از سیستم نوشتاری بین المللی نیز استفاده کرد. مخصوصا در زبان ترکی آذری وجود «اوملاوت ها» که در فارسی وجود ندارند استفاد ار رسم الخط بین المللی یا لاتین را اجتناب ناپذیر می کند. برای مثال برای دو کلمه با معانی «بمیر» و «متولد شو» با دو تلفظ متفاوت در ترکی آذری در فارسی هر دو را با «اول» نشان می دهند، یا آواهایی مانند «W» در زبان کردی که نشان دادنش در رسم الخط فارسی غیر ممکن است. فرهنگستان و زبان شناسان می توانند با بروزسازی و ابداع صداگذاری سازگار با زبان هایی که در کشور تکلم می شود و با بازگرداندن اسامی که از سال ها قبل فارسی شده به اصلشان نقش مهمی را در این زمینه بازی کنند. این همچنین به حفظ و زنده نگه داشتن این زبان ها کمک خواهد کرد.