شاید بهتر باشد برای درک نوع تحلیل آقای مهدی محمدی از معادلات جهانی و سطح هم خوانی آن با واقعیت های دنیای سیاست، برخی از بندهای بسته پیشنهادی تیم مذاکره کننده پیشین را، که ایشان هم از اعضای آن بودند، مورد بررسی قرار دهیم.
یکی از بسته های پیشنهادی ایران، در شهریور 1388، به نماینده 5+1 تحویل داده شد. این بسته در سه محور سیاسی – امنیتی، مسائل بین الملل و محور اقتصادی تبیین گردید. توجه کنید که 5+1 با هدف حل مسئله هسته ای ایران تشکیل گردید و طبعا هدف ذاتی هر نوع بسته پیشنهادی هم بایستی با در نظر گرفتن این هدف اصلی باشد. در این بسته پس از مقدمه ای نسبتا طولانی با ادبیات ضدامپریالیستی، پس از اشاره به موضوعاتی از قبیل بحران های جهانی و حاکمیت تفکر غیرخدایی، ظرفیت های ملت ایران و صلح و ثبات جهانی ادامه می دهد که بهتر است طرف غربی با درس گرفتن از اشتباهات گذشته با حسن نیت وارد مرحله جدید و جِدی ای از مذاکرات شود. پس از مقدمه، بسته پیشنهادی ایران وارد بندهای پیشنهادی برای مذاکره می شود که متن کامل آن را می توانید اینجا بخوانید. چند بند اول آن در اینجا می آید:
1- محور سیاسی - امنیتی
1.1 حفظ کرامت انسانها، احترام به فرهنگ ملت ها و تامین حقوق آنها
1.2 تقویت ثبات و تحکیم صلح عادلانه، توسعه گستره مردم سالاری و پیشرفت دمکراسی و ارتقاء رفاه ملت ها در مناطقی که از بی ثباتی، نظامی گری، خشونت و تروریسم رنج می برند بر مبنای:
احترام به حقوق ملت ها و منافع ملی کشورها؛ تحکیم حاکمیت ملی کشورها در چارچوب روش های مردم سالارانه؛ پرهیز از خشونت و نظامی گری؛ مقابله ریشه ای با تروریسم
...
از پانزده بند پیشنهادی ایران، دو بند مربوط به موضوع هسته ای و سیزده بند دیگر مربوط به حفظ کرامت انسان ها، تحکیم صلح عادلانه، اصلاح ساختار سازمان ملل و شورای امنیت، فقرزدایی از جهان، ریشه یابی عوامل بحران اقتصاد جهانی و طراحی سازوکاری جدید عادلانه برای جلوگیری از وقوع آنها، بوده است.
تیم مذاکره در بهار 1391 در مسکو، همان مذاکره ای که آقای محمدی به آن اشاره می کند، بسته پیشنهادی واقع بینانه تری تدوین کرده و به 5+1 ارائه می دهد. این بسته که به پبشنهاد پنج مرحله هم معروف است، پس از مقدماتی به گام های مشخص و همزمان طرفین اشاره می کند که در ادامه می خوانید:
گام اول: دستورالعملها
· جمهوری اسلامی ایران بار دیگر به تعهدات خود بر اساس NPT تأکید کرده و بر اساس فتوای رهبر عالیقدر خود علیه تسلیحات هستهای، مخالفت خود را با چنین سلاحهایی اعلام کند.
· 5+1 بر اساس بند 4 NPT، حقوق هستهای ایران، به خصوص فعالیتهای غنیسازی آن را به رسمیت بشناسد و آن را به طور صریح اعلام میکند.
گام دوم: اقدامات شفافسازی
· جمهوری اسلامی ایران به گونهای شفاف، با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در مورد وجود «جنبههای نظامی احتمالی» در برنامه هستهای خود همکاری خواهد کرد.
· 5+1 در راستای شفاف کردن مقاصد خود، تمامی تحریمهای یکجانبه و چندجانبه علیه ایران را (خارج از چارچوب شورای امنیت) فسخ خواهد نمود.
گام سوم: گامهای اعتمادسازی
· جمهوری اسلامی ایران برای تأمین سوخت غنیشده مورد نیاز برای رآکتور هستهای تهران با 1+5 همکاری خواهد نمود.
· 5+1 به خاطر ایجاد اعتماد در زمینه مقاصد خود، تحریمها را لغو و پرونده هستهای ایران را از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل خارج خواهد کرد.
گام چهارم: تقویت همکاری در زمینه منافع دو جانبه {اینجا}
گام پنجم: تقویت همکاریهای مشترک {اینجا}
شکی در اینکه بسته های پیشنهادی تیم مذاکره کننده سابق بسیار بهتر از توافقنامه ژنو می باشد نیست، اما آیا براستی این پیشنهادات با توجه به پیچیدگی های مسئله هسته ای و واقعیت های روابط بین الملل تدوین شده است؟ یعنی انتظار می رفت که با تاکید ایران بر حقوق هسته ای و اظهار مخالفت با سلاح هسته ای، 5+1 حق غنی سازی را به رسمیت شناخته و آن را "به طور صریح اعلام کند"؟
شاید پاسخ این سوال را در عدم موفقیت تیم مذاکره کننده پیشین، حتی در ورود و آغاز بحث های جدی و معنی دار با 5+1 بتوان یافت. معمولا در بهترین حالت توافق طرفین شامل محل و زمان مذاکرات بعدی بود. از اینرو میتوان نتیجه گرفت که آقای مهدی محمدی و همکارانشان در انتقادات خود به توافقنامه ژنو، همچنان از چهارچوب های ذهنی گذشته خود استفاده می کنند که در مذاکرات گذشته به کرات امتحان خود را پس داده است. آیا پیش زمینه های فکری ایشان و همکارانشان، درک درست و دقیقی از واقعیات امروز جهان را نشان می دهند؟ با توجه به عضویت ایشان در تیم مذاکره کننده قبلی و نقش احتمالیشان در تدوین بسته های پیشنهادی ذکر شده، قضاوت در این خصوص را بر عهده شما می سپاریم.