کد مطلب: 480843
نیوزویک: آمریکا درگیر جنگ داخلی شده است
تاریخ انتشار : شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۵:۴۴
بسیاری از محافظه‌کاران از جمله من براین باورند که پایان آمریکایی که به آن بارو داشتیم اگر نامزد جمهوریخواهان، که به طور اتفاقی مردی نه چندان کامل به نام دونالد ترامپ شد، به پیروزی نمی‌رسید بسیار محتمل بود.
دیپلماسی ایرانی: وقتی کسانی را که می شناسید، تحسین می کنید و با آنها اشتراک نظر دارید کارهایی انجام می دهند که به شدت مخالف با نظر شماست، دوگزینه پیش رو دارید: 1- از تشویق آنها دست بردارید 2- سعی کنید آنها درک کرده و نظرشان را تغییر دهید. در مورد دوستان جمهوری خواه هم که هنوز با دونالد ترامپ مخالفند من مجبورم گزینه اول را رها کنم. دلیل این تلاش این است که من به بسیاری از آنها علاقمندم و معتقدم آنها «حساب اخلاقی» بسیار والایی دارند.
هر باری که کاری نیک انجام می دهیم، ودیعه ای در حساب بانکی اخلاقی خود واریز می کنیم و با هر کار شری برداشتی انجام می دهیم. این محافظه کاران ودیعه بسیاری در حساب اخلاقی خود واریز کرده اند و از نگاه من حساب آنها پایدار و محکم است. این بدان معناست که گزینه دوم تنها انتخاب من است. اما برای تلاش در جهت تغییر ذهنیت آنها اول برای درک تفکر آنها تلاش کرد. من به این نتیجه رسیده ام که دلایل اندکی وجود داشت که توضیح می داد محافظه کارانی که در طول انتخابات هرگز ترامپ را قبول نداشتند و امروز هم ضدترامپ باقی مانده اند.
اولین و مهمترین دلیل این است: آنها باور نمی کنند که آمریکا درگیر جنگی داخلی شود و بقای آمریکایی که می شناسیم در خطر باشد. درحالی که آنها به شدت با چپ ها مخالفند اما نبرد میان چپ و راست را جدی نمی بینند. درحالی که من و دیگر حامیان ترامپ این نبرد را جدی می دانیم.
به همین دلیل با وجود مخالفت های شدید با نامزدی ترامپ در طول مبارزات مقدماتی جمهوری خواهان من با شور و نشاط از او حمایت کردم. من بر این باور بودم که هم اکنون زمان آن است که یک جمهوری خواه رئیس جمهور شود و ریاست جمهوری یک فرد دموکرات محکوم است.
با دیوان عالی قضات کشور و صدها نفر از قضات فدرال بیشتر برای ایجاد تعادل؛ با فشار بی امان دموکرات ها برای ایجاد سبک سوسیالیسم مدل اروپایی در امریکا و خنثی کردن ارزش های منحصر به فرد آمریکایی؛ سوءاستفاده از دولت برای سرکوب آزادی بیان محافظه کاران؛ تخریب مداوم دانشگاه ها و دبیرستان های ما؛ تضعیف ارتش آمریکا و خیلی چیزهای دیگر ارزش های آمریکایی که توسط بنیانگذاران آن بنا شدند شاید به شکلی برگشت ناپذیر در خطر بودند.
تحول بنیادینی که باراک اوباما در سال 2008 وعده داده بود با حضور هیلاری کلینتون در سال 2017 تکمیل می شد. شگفتی من این است که هیچ نویسنده ضدترامپی این مسیر را ندیده است. همه آنچه من در جریان انتخابات می دیدم و هنوز هم می بینم این است که هیچ چیزخوبی به وجود نمی آمد اگر کلینتون برنده شده بود بلکه تنها فاجعه در پیش بود. فاجعه دقیقا چیزی است که این آینده را به طور خلاصه بیان می کند.
بسیاری از محافظه کاران از جمله من براین باورند که پایان آمریکایی که به آن بارو داشتیم اگر نامزد جمهوری خواهان، که به طور اتفاقی مردی نه چندان کامل به نام دونالد ترامپ شد، به پیروزی نمی رسید بسیار محتمل بود. علاوه براین، من مطئنم که تنها مردی مانند ترامپ موفق می شد کلینتون را شکست دهد. به عبارت دیگر من باور دارم که ترامپ کشور را نجات داده است. این چیزی است که در کتابم به آن پرداخته ام و حتی توئیت های احمقانه او را نیز در آن گنجانده ام.
محافظه کارانی که همیشه با ترامپ مخالفت داشتند معتقدند که او محافظه کار نیست. اما این مساله دیگر مطرح نیست و دیگر درست هم محسوب نمی شود. هیچ کدام از محافظه کارانی که با ترامپ مخالفند در تابستان 2015 باور نمی کردند که جمهوری خواهان در انتخابات 2016 به برتری می رسند و درماه اول کار دولت دید، پروسه جایگزینی طرح درمانی اوباما، همکاری با روسیه، حمله به سوریه پس از استفاده از بمب شیمیایی، طرح جایگزینی بشار اسد و محافظه کارترین کابینه در تاریخ مدرن آمریکا شکل خواهد گرفت. اما این مساله رخ داده است. پس چرا محافظه کاران ضدترامپ از خوشحالی پر در نمی آورند؟
من باور دارم که بسیاری از محافظه کاران به چیزی که من زمانی باور داشتم اعتقاد دارند. از نظر آنها جناح چپ به طور انحصاری رگه ای آرمانی برای رهبری را ارائه داده بود درحالی که ترامپ با رهبری ایده آل برای جمهوری خواهان فاصله ای بسیار دارد تا بخواهند از او حمایت کنند. همچنین شکافی فرهنگی در این میان وجود دارد. محافظه کاران ضد ترامپ گروهی بسیار پاکیزه و با اسلوب از مردم هستند که ترامپ به هیچ وجه مانند آنها صحبت نمی کند. محیط کاری و زندگی این دست از محافظه کاران از نظر فرهنگی به گونه ای است که جایی برای حمایت از ترامپ بر سر میز شام نخبگان آنها باقی نمی گذارد. علاوه بر این، ضدترامپ های محافظه کار خود را مردمانی اخلاقی می بینند که فاصله زیادی از نظر رفتاری با طبقه طرفدارن متعصب ترامپ دارند.
در نهایت این دسته از مردم هم مانند همه انسان های عادی هستند. پس از انرژی زیادی که این افراد برای مخالفت با انتخاب شدن ترامپ خرج کرده اند و پس از این که نامزد معرفی شده آنها در انتخابات مقدماتی حزب با یک فاجعه کنار گذاشته شد برای آنها سخت است که به اشتباه خود اعتراف کنند. این بدین معنی است که تنها شکست ترامپ می تواند شهرت این طبقه را بازگرداند. اما راه دیگری هم هست:
آنها می توانند به این مبارزه بپیوندند. آنها می توانند به این واقعیت اذعان کنند که ما در یک جنگ داخلی هستیم و ترامپ تنها کسی است که می تواند ما را در این جنگ رهبری کند. او رهبر ماست، رهبری که ما را به پیروزی هدایت می کند و او به بهترین مبارزانش احتیاج دارد. اما بسیاری از محافظه کاران این جنبش و این جنگ را نپذیرفته اند. من به آنها التماس می کنم: به وظیفه خود عمل کنید.
منبع: نیوزویک
دیپلماسی ایرانی: وقتی کسانی را که می شناسید، تحسین می کنید و با آنها اشتراک نظر دارید کارهایی انجام می دهند که به شدت مخالف با نظر شماست، دوگزینه پیش رو دارید: 1- از تشویق آنها دست بردارید 2- سعی کنید آنها درک کرده و نظرشان را تغییر دهید. در مورد دوستان جمهوری خواه هم که هنوز با دونالد ترامپ مخالفند من مجبورم گزینه اول را رها کنم. دلیل این تلاش این است که من به بسیاری از آنها علاقمندم و معتقدم آنها «حساب اخلاقی» بسیار والایی دارند.
هر باری که کاری نیک انجام می دهیم، ودیعه ای در حساب بانکی اخلاقی خود واریز می کنیم و با هر کار شری برداشتی انجام می دهیم. این محافظه کاران ودیعه بسیاری در حساب اخلاقی خود واریز کرده اند و از نگاه من حساب آنها پایدار و محکم است. این بدان معناست که گزینه دوم تنها انتخاب من است. اما برای تلاش در جهت تغییر ذهنیت آنها اول برای درک تفکر آنها تلاش کرد. من به این نتیجه رسیده ام که دلایل اندکی وجود داشت که توضیح می داد محافظه کارانی که در طول انتخابات هرگز ترامپ را قبول نداشتند و امروز هم ضدترامپ باقی مانده اند.
اولین و مهمترین دلیل این است: آنها باور نمی کنند که آمریکا درگیر جنگی داخلی شود و بقای آمریکایی که می شناسیم در خطر باشد. درحالی که آنها به شدت با چپ ها مخالفند اما نبرد میان چپ و راست را جدی نمی بینند. درحالی که من و دیگر حامیان ترامپ این نبرد را جدی می دانیم.
به همین دلیل با وجود مخالفت های شدید با نامزدی ترامپ در طول مبارزات مقدماتی جمهوری خواهان من با شور و نشاط از او حمایت کردم. من بر این باور بودم که هم اکنون زمان آن است که یک جمهوری خواه رئیس جمهور شود و ریاست جمهوری یک فرد دموکرات محکوم است.
با دیوان عالی قضات کشور و صدها نفر از قضات فدرال بیشتر برای ایجاد تعادل؛ با فشار بی امان دموکرات ها برای ایجاد سبک سوسیالیسم مدل اروپایی در امریکا و خنثی کردن ارزش های منحصر به فرد آمریکایی؛ سوءاستفاده از دولت برای سرکوب آزادی بیان محافظه کاران؛ تخریب مداوم دانشگاه ها و دبیرستان های ما؛ تضعیف ارتش آمریکا و خیلی چیزهای دیگر ارزش های آمریکایی که توسط بنیانگذاران آن بنا شدند شاید به شکلی برگشت ناپذیر در خطر بودند.
تحول بنیادینی که باراک اوباما در سال 2008 وعده داده بود با حضور هیلاری کلینتون در سال 2017 تکمیل می شد. شگفتی من این است که هیچ نویسنده ضدترامپی این مسیر را ندیده است. همه آنچه من در جریان انتخابات می دیدم و هنوز هم می بینم این است که هیچ چیزخوبی به وجود نمی آمد اگر کلینتون برنده شده بود بلکه تنها فاجعه در پیش بود. فاجعه دقیقا چیزی است که این آینده را به طور خلاصه بیان می کند.
بسیاری از محافظه کاران از جمله من براین باورند که پایان آمریکایی که به آن بارو داشتیم اگر نامزد جمهوری خواهان، که به طور اتفاقی مردی نه چندان کامل به نام دونالد ترامپ شد، به پیروزی نمی رسید بسیار محتمل بود. علاوه براین، من مطئنم که تنها مردی مانند ترامپ موفق می شد کلینتون را شکست دهد. به عبارت دیگر من باور دارم که ترامپ کشور را نجات داده است. این چیزی است که در کتابم به آن پرداخته ام و حتی توئیت های احمقانه او را نیز در آن گنجانده ام.
محافظه کارانی که همیشه با ترامپ مخالفت داشتند معتقدند که او محافظه کار نیست. اما این مساله دیگر مطرح نیست و دیگر درست هم محسوب نمی شود. هیچ کدام از محافظه کارانی که با ترامپ مخالفند در تابستان 2015 باور نمی کردند که جمهوری خواهان در انتخابات 2016 به برتری می رسند و درماه اول کار دولت دید، پروسه جایگزینی طرح درمانی اوباما، همکاری با روسیه، حمله به سوریه پس از استفاده از بمب شیمیایی، طرح جایگزینی بشار اسد و محافظه کارترین کابینه در تاریخ مدرن آمریکا شکل خواهد گرفت. اما این مساله رخ داده است. پس چرا محافظه کاران ضدترامپ از خوشحالی پر در نمی آورند؟
من باور دارم که بسیاری از محافظه کاران به چیزی که من زمانی باور داشتم اعتقاد دارند. از نظر آنها جناح چپ به طور انحصاری رگه ای آرمانی برای رهبری را ارائه داده بود درحالی که ترامپ با رهبری ایده آل برای جمهوری خواهان فاصله ای بسیار دارد تا بخواهند از او حمایت کنند. همچنین شکافی فرهنگی در این میان وجود دارد. محافظه کاران ضد ترامپ گروهی بسیار پاکیزه و با اسلوب از مردم هستند که ترامپ به هیچ وجه مانند آنها صحبت نمی کند. محیط کاری و زندگی این دست از محافظه کاران از نظر فرهنگی به گونه ای است که جایی برای حمایت از ترامپ بر سر میز شام نخبگان آنها باقی نمی گذارد. علاوه بر این، ضدترامپ های محافظه کار خود را مردمانی اخلاقی می بینند که فاصله زیادی از نظر رفتاری با طبقه طرفدارن متعصب ترامپ دارند.
در نهایت این دسته از مردم هم مانند همه انسان های عادی هستند. پس از انرژی زیادی که این افراد برای مخالفت با انتخاب شدن ترامپ خرج کرده اند و پس از این که نامزد معرفی شده آنها در انتخابات مقدماتی حزب با یک فاجعه کنار گذاشته شد برای آنها سخت است که به اشتباه خود اعتراف کنند. این بدین معنی است که تنها شکست ترامپ می تواند شهرت این طبقه را بازگرداند. اما راه دیگری هم هست:
آنها می توانند به این مبارزه بپیوندند. آنها می توانند به این واقعیت اذعان کنند که ما در یک جنگ داخلی هستیم و ترامپ تنها کسی است که می تواند ما را در این جنگ رهبری کند. او رهبر ماست، رهبری که ما را به پیروزی هدایت می کند و او به بهترین مبارزانش احتیاج دارد. اما بسیاری از محافظه کاران این جنبش و این جنگ را نپذیرفته اند. من به آنها التماس می کنم: به وظیفه خود عمل کنید.
منبع: نیوزویک
کلمات کلیدی : جمهوری خواهان ،دموکرات ها ، ایالات متحده امریکا ،دونالد ترامپ،محافظه کاران
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
