نظر منتشر شده
۱۰
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 223154
آیا روباه‌ها، رمز طناب دار را می‌فهمند؟!
تاریخ انتشار : جمعه ۲۹ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۰۱
شش روباه در بلوچستان به مرگ محکوم شده و مطابق شیوه‌ای که در فیلم‌های هالیوودی موسوم به وسترن می‌دیدیم، قرار است تا مانند سرخپوست‌ها از چوبه‌ی دار آویزان شوند تا بلکه عبرت گرفته و کاری به کار اموال و احشام متصرفین سرزمین‌شان نداشته باشند! با این وجود به نظر می‌رسد که ارتباط به درستی برقرار نیست و یک جای کار می‌لنگد! نمی‌لنگد؟

در خبرها آمده بود که هفته گذشته یکی از اهالی روستای کیشکور از توابع شهرستان سرباز در جنوب استان سیستان و بلوچستان با به دارآویختن شش روباه و نمایش لاشه‌ی بی‌جان آنها در اطراف مزرعه‌اش، کوشیده است تا زهرچشمی فراموش‌نشدنی از روباه‌های منطقه گرفته و بدین‌ترتیب خیالش از بابت بقیه‌ی مرغ و خروس‌هایش راحت باشد! غافل از این که احتمالاً روباه‌ها متوجه پیام او نخواهند شد! افزون برآن، این پرسش کلیدی قابل طرح است که چرا آن هموطن با گزارش این ماجرا به اداره کل محیط زیست استان و طی تشریفات قانونی، نکوشیده تا خسارت احشام و طیور خود را از دولت دریافت کند؟

کاریکاتوری که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد! ندارد؟
چنین است که وقتی این خبر را شنیدم و تصاویر مربوط به آن را دیدم، دریافتم که به عنوان مسئول آموزش و مشارکت مردمی در سازمان متولّی طبیعت ایران، هنوز تا چه اندازه گام‌های برنداشته و مسیرهای طی نشده داریم تا به روح مستتر در اصل ۵۰ قانون اساسی رسیده و با شهروندانی روبرو شویم که به راستی حفظ محیط زیست را لازمه‌ی حیات اجتماعی روبه رشدشان می‌دانند و در این راه حاضرند با هر متجاوز مخربی ستیز کرده و مقابله کنند.
با خود می‌پرسم: چگونه است مردمی که هرگز به تمساح پوزه کوتاه تعرض نکرده و او را «گاندو» نامیده و نگهبان آب می‌خوانند، اینک در معابر عمومی سکونتگاه‌هاشان، لاشه‌ی روباه‌ها را به نمایش نهاده و به دار مجازات می‌آویزند؟
یادم افتاد که همین بهمن ماه سال گذشته بود که در شهرستان کمشچه اصفهان، لاشه‌ی هفت روباه در کنار هم کشف شد که به ضرب گلوله کشته شده و جملگی، دم‌های آنها هم قطع شده بود. اقدامی که آشکارا نشان از منفعتی آزمندانه و آگاهانه برای کشتار روباه داشت. اما در واقعه‌ی شرم‌آور کیشکور، هیچکدام از روباه‌های به دارآویخته دم‌بریده نبودند! بودند؟

داشتم فکر می‌کردم که چرا باید در جامعه‌ی ما اینگونه خودخواهانه و در عین حال رذیلانه، جان جاندارانی را با شکنجه بستانند که جملگی آنها در بهبود خدمات بوم‌سازگانی (اکوسیستمی) نقشی انکارناپذیر دارند؟
به چند سال پیش بازگشتم ... به پاییز سال ۱۳۸۷؛ روزی که بر علیه امام جمعه‌ی وقت رضوانشهر و مدیرکل اوقاف استان گیلان به دادگاه روحانیت رفته و اعلام جرم کردم! آخر او ضمن شناسایی ۵۰ درخت کهنسال در استان گیلان، فرمان قتل آنها را صادر کرده و بر این باور بود که آن درختان، مردم محلی را از دین دور کرده و آنها به جای رجوع به امام‌زاده‌ها، حاجت خود را از آن درختان طلب می‌کنند!

ماجرا البته به آن امام جمعه ختم نشد، بلکه یک روحانی دیگر در کسوت نمایندگی مجلس، همین سال گذشته، خرس‌ها را نماد نفهمی خواند و از سازمان حفاظت محیط زیست شکایت کرد که چرا، نماد طبیعت استان متبوعش (کهکیلویه و بویراحمد) را، خرس تعیین کرده و بدین‌ترتیب به مردم شریف آن استان توهین روا داشته‌اید؟!

اینک من از شما می‌پرسم: در جامعه‌ای که برخی از مبلغان فرهنگی و مرشدهای اخلاقی‌اش، اینگونه نخستین بدیهیات اخلاقی در حوزه‌ی محیط زیست را رعایت نمی‌کنند و خود از منطق زور و ارعاب برای باوراندن گرایه‌های خود به جامعه سود می‌جویند، دیگر چه جای شگفتی و تأسف از این که می‌شنویم: یک آموزگار در سمیرم آن جنایت هولناک را بر سر خرس مادر و دو توله‌اش انجام داد؟ یا با پتک، الاغ‌کشی راه می‌اندازند و یا با مثله کردن پلنگ‌ها و سوزاندن کفتارها و گرازها و تکه تکه کردن یوزها می‌کوشند تا هم‌نوعان آن بخت‌برگشته‌های بی‌زبان را ادب کنند!!

می‌بینید دوستان من! که ما تا چه اندازه کار داریم و خاکریزهای فتح نشده‌ی فراوانی در انتظارمان باقیمانده است ... باید از همین روباه پیر، خفاش شب، جغد شوم، سگ صفت، گرگ‌زاده، الاغ نفهم و ... شروع کنیم و یاد بگیریم که پست‌ترین هم‌نوعان انسان‌نمای خویش را هرگز با صفاتی حیوانی ننامیم تا شاهد نخستین نشانه‌های امیدبخش تغییر رفتار در نسل امروز و فردا باشیم.

کوشش برای راه‌اندازی مدارس جامع محیط زیستی در سال تحصیلی پیش رو و شبکه‌بندی و توانمند‌سازی سمن‌های محیط زیستی، دو هدف بزرگ دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در سال ۱۳۹۳ است تا بلکه بتوان شمار رخدادن چنین جنایت‌های نابخردانه و وحشیانه‌ای را هر چه زودتر به کمینه رساند.

زیرا اگر تلاش نکنیم و آموزش و آموزش و آموزش ... را سرلوحه‌ی برنامه‌های خود نسازیم - به قول رسول یونان - نباید انتظار داشته باشیم که لانه‌ی رها شده‌ی پرنده‌ای در اثر وزش باد، دوباره به آرامشکده‌ی نخستین خود بازگردد. پس باید زاویه‌ای دیگر برای نگریستن انتخاب کرد و شعری تازه گفت ...

باید شعری تازه گفت
آهنگی تازه نواخت
باید درِ چوبی این باغ‌ها را
که در رؤیا‌های‌مان شکل گرفته‌اند
رو به شهر باز کرد
باید همه چیز را از نو ساخت
هیچ بادی لانه‌ی پرندگان را
دوباره سر جایش نمی‌گذارد
خبرآنلاین/محمد درویش
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۱۴:۰۱:۰۸
آفرین! (2086478) (alef-10)
 
م.ساغشکی
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۱۴:۳۸:۰۴
باعث تاسف است. درباره وضعیت فرهنگی ان تحقیق شود/واقعا ببینیم ریشه این تفکر و عقاید از کجا ناشی میشود! (2086533) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۱۵:۱۵:۰۴
یاد بگیریم که افریده های خدا را دوست داشته باشیم از درخت وجنگل وحیوان وانسان. (2086585) (alef-10)
 
محمد
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۱۶:۱۶:۲۶
تحلیل به جا و منطقی بود . کاش از این حرفها بیشتر زده شود. مدتهاست حیات وحش و محیط زیست در این مملکت فراموش شده ... (2086669) (alef-6)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۱۶:۵۷:۴۹
روباه موجود باهوشی است . حتما مثل انسان رمز طناب دار را می‌فهمد . (2086705) (alef-6)
 
ناشناس
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۱۸:۲۲:۰۱
مایاد گرفته ایم که در اکثرمسائل با معلول مبارزه کنیم نه با علت.مثلا در مرود گیلان درخت علت نیست . همینطور در مسائل دیگر.خلافکاران بزرگ بدون مجازات هستند اما روزانه شاهد اعدام افرادی هستیم که گناهکارند اما نه گناهکار اصلی.حالا اعدام روباهها هم جالبه !!!!!!!! متاسفانه خشونت در جامعه داره نهادینه می شه.باید باترویج فرهنگ بخشش ، محبت و عشق با ان مبارزه کرد.چند وقت هست الف نظرات را منتشر نمی کند !!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (2086842) (alef-6)
 
00
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۱۹:۱۸:۳۴
خواهش می کنم موضوع باغ ارم و کاخ شمس مهرشهر کرج را پیگیری کنید . (2086936) (alef-10)
 
000
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۱۹:۱۹:۱۰
عذر می خواهم به جای باغ سیب نوشتم باغ ارم . (2086940) (alef-10)
 
آریابان
۱۳۹۳-۰۱-۲۹ ۲۱:۵۵:۰۲
پند و اندرز های داستان کتاب فارسی دوران ابتدائی در مقایسۀ "مار- نوشتۀ" مرد حکیم و "مار-کشیدۀ" مرد شیاد را با باید فرایند ورود ناقص الخلقۀ مفاهیمی همچون محیط زیست ، حفظ حیات وحش ، میراث فرهنگی و..... ، این آورده های وارداتی شیک و مدل بالا !!!! ، از جامعۀ غربی را در کنار هم دید ؛
آورده هائی که مطابق معمول ، فرهنگ و ساز- و- کار های لازم وجدائی ناپذیرشان ، یا اصلا به همراهشان وارد کشور ما نشده و یا با ورودی نیم بند ، به صورتی کاملا دست و پاگیر ، دردسر ساز ،غیر قابل اجراء و......... درآمده اند ؛ (2087150) (alef-10)
 
علی
۱۳۹۳-۰۱-۳۰ ۰۱:۴۴:۵۱
پیشنهاد میکنم بحث احترام به محیط زیست و حیوانات و نحوه تعامل با حیوانات رو روحانیان که ارتباط بیشتری با مردم دارند در سطح جامعه مطرح کنند. سازمان محیط زیست میتواند با همکاری روحانیان و مبلغان مذهبی علاقه مند که در هر روستایی حضور دارند نحوه حفظ محیط زیست و رفتار حیات وحش رو به مردم روستاها مخصوصا روستاهای دور افتاده آموزش دهند. البته روحانیون واقعی که بفهمند خرسها و درختها هم مخلوقات خالق یکتا هستند و باید بهشون احترام گذاشت و مواظبشون بود. اینکار مطمئنا بهترین تبلیغ و آموزش خواهد بود. (2087405) (alef-6)