توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 280034
پایان آمریکا در ژانویه ۲۰۴۰
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۰
روح جورج واشنگتن در عذاب است. آمریکای جدید به دوران قدیم رجعت کرده تا نشانی باشد بر اینکه هویت همچنان پرچالش‌ترین موضوع اجتماعی و فرهنگی در توسعه‌یافته‌ترین کشور دنیا است. درجا زدن در دوره هویت، نه کمال‌مطلوب واشنگتن بود و نه سایر بنیان‌گذاران آمریکا. آنها از کابوس جنگ داخلی آنچنان هراس داشتند که حتی تحزب را سمی مهلک برای وحدت ‌جامعه می‌پنداشتند.
پدران آمریکا نمی‌خواستند با گرایش شهروندان به احزاب بار دیگر شاهد تحمیل چندپارچگی بر یکپارچگی و جابه‌جایی وحدت با کثرت باشند. اما واقعیت همیشه آن چیزی نیست که در ذهن پرورانده می‌شود و حتی در دوره‌ای می‌تواند فرسنگ‌ها از آن فاصله بگیرد. آمریکا دوباره وارد جنگ داخلی شده است. اما نه‌ جنگ سخت و تمام‌عیار که نبردی نرم و پنهان. آمریکایی‌ها دیگر از یکدیگر خوششان نمی‌آید؛ چون هویت مشترکشان خدشه‌دار شده است.

سوپ آمریکایی دیگر مزه سابق خود را ندارد؛ تغییر طعم و رنگش هم آنچنان است که گویی از ابتدا همین مزه و بو را داشته است. ماهیت سوپ آمریکایی به تعبیر هانتینگتون، قلب شده؛ آنچنان که امروز دیگر کسی حاضر نیست به آن لب بزند. در چنین پراکندگی‌ای نفرت و ترس جای همکاری و اتحاد را می‌گیرد. پس به جای پرچم آمریکا؛ نماد جنگ‌های کنفدراسیون در یک دست قرار می‌گیرد و اسلحه سرپر در دست دیگر.

دیلان روف هم در روز حمله به کلیسای چارلستون، چنین وضعیتی را داشت. پرچم جنگ‌های داخلی را بالای سر برد و با خشاب پر از گلوله جان سیاه‌پوستان را گرفت. او فقط ۹ نفر را به گلوله بست، اما دیلان در فضایی نفس می‌کشد که قتل ‌عام ۴۸۰ هزار نفری نیز قابل توجیه است.

تراژدی کلیسای سیاهان فقط یک اتفاق نبود؛ نژادپرستی پلیس آمریکا علیه رنگین‌پوستان و پیامدهای خشونت‌بار آن در قالب شورش سیاه علیه سفید، از واقعیت پنهان و مزمن رونمایی می‌کند: آمریکا به عصر نبرد هویت‌ها بازگشته است. جمعیت در آمریکا در حال پوست انداختن است. سفیدها در یک قدمی از دست دادن شوکت و عظمت تاریخی خود در این سرزمین مهاجرپذیرند. پایان آمریکا ۲۵ سال دیگر رقم می‌خورد. در سال ۲۰۴۰ سفیدپوستان از اکثریت می‌افتند تا پیش‌بینی ساموئل هانتینگتون در کتاب «ما که هستیم؟» شأن نزول خود را بیابد. در این زمان توازن اکثریت علیه اقلیت بر هم می‌خورد، آمریکا به سرزمین اقلیت‌های پراکنده و تا حدی ناهمگون تبدیل می‌شود. لاتین‌تبارها در میان قوم اقلیت گوی رقابت را از سایرین می‌ربایند. چنین جابه‌جایی‌ای در ترکیب جمعیتی از نظر نخبگان آمریکایی به منزله خداحافظی با فرهنگ پروتستانی و آنگلوساکسونی و آغاز یک شکاف بزرگ اجتماعی است.

نشانه‌های چنین شکافی از هم‌اکنون در جامعه آمریکا بروز پیدا کرده است. یکی می‌کشد و دیگری در مقام انتقام دست به شورش می‌زند و این چرخه باطل از خشونت و نفرت تا آنجا ادامه می‌یابد که شکاف به گسل تبدیل شود و جنگ نرم به نبردی سخت و گرم. آمارها می‌گویند که این نبرد در جنوب آمریکا شدت و حدت بیشتری خواهد داشت تا مناطق شمالی؛ چراکه ایالت‌های جنوبی میزبان تغییرات شگرف جمعیتی و جابه‌جایی شدید دموگرافیک هستند؛ اما در این میان واکنش سفیدپوستان سهمگین‌تر است تا رنگین‌پوستان. آنها بیشتر در معرض بحران هویتند تا لاتین‌تبارها یا آسیایی‌تبارها. پس با حدت و شدت بیشتری به سمت و سوی رادیکالیسم می‌روند تا از هویت ملی و مذهبی خود حراست کنند. جنوب آمریکا از این پس بیشتر بنیادگرا خواهد بود و رادیکال تا عملگرا و میانه‌رو. شاید در آینده نه چندان دور داعش پروتستان‌ها هم متولد شود.

بهترین میزبان برای این رویداد تراژیک مناطق جنوبی آمریکا و سفیدپوستانی هستند که برای بقای هویت‌شان چنگ و دندان نشان می‌دهند. آنها می‌خواهند همچنان در اکثریت بمانند چون پیامد قدرت‌افزایی اقلیت‌ را در سیاست خود به چشم دیده‌اند. شاید اگر جمعیت ۱۶ درصدی لاتین‌تبارها و اولین رئیس‌جمهوری رنگین‌پوست در آمریکا نبود؛ تاریخ هیچ گاه لحظه دست دادن اوباما و کاسترو را در خاطره خود ثبت و ضبط نمی‌کرد. چنین تغییراتی در سیاست آمریکایی برای سفیدپوستان گران تمام شده است. آنها می‌خواهند تاریخ را قبل از سال ۲۰۴۰ متوقف کنند.
منبع: دنیای اقتصاد
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.