توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 255556
وقتی نخبگان فراموش می شوند
بخش تعاملی الف - محمد حسن کسائیان
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۱۴
در عالم محسوسات هر چیز با نشانه ها و علائم منحصر به فردش قابل شناسایی و تمیز دادن از دیگر پدیده ها است. بسیار پیش آمده که در مواجهه با افرادی که دوقلو هستند و شباهت بسیاری به هم دارند از همان ابتدا به دنبال مشخصه ای منحصر به فرد در چهره یکی از آن ها می گردیم. تا در برخوردهای بعدی به توانیم هرکدام از آنها را شناسایی کنیم.

شخصی که می خواهد رانندگی کند باید یک سری آموزش های مهارتی را ببیند تا بتواند به نحو احسن از وسیله ای که در اختیارش است بهره مند شود. مامور راهنمایی و رانندگی قادر نیست در برخورد با رانندگان تمام مهارت های آن ها را چک کند. بنابراین وجود گواهینامه نشانه این است که با دیدن آن مامور می تواند به میزان آشنایی آن فرد با فن رانندگی پی ببرد که این آشنایی نیز سطح بندی شده است.(پایه یک یا دو).

در سیستم های نظامی نیز وضع به همین منوال است وجود نشان ها و درجه های نظامی میزان سابقه و پختگی هر فرد در فنون نظامی را بیان می کند.

مثال های فوق و مثال های بسیار دیگر مبین لزوم ارزش گذاری در پدیده های اجتماعی است.

معضلی که نظام آموزشی کشور مدتی است با آن در گیر شده است مدرک گرایی شدید بین جوانان است. با سر زدن به مراکز فروش کتب دانشگاهی با پایان نامه هایی مواجه می شویم که به ثمن بخس در بساط آنها به وفور یافت می شود و بعضی از آن ها چندین بار در دانشگاه های مختلف افرادی را فارغ التحصیل کرده اند.

یکی از مشکلاتی که این امر بوجود می آورد و کمتر به آن پرداخته می شود این است که در میان این خیل عظیم مدارک بی پشتوانه، تکلیف آن دانشجویانی که با جدیت و پشتکار و بهره بردن از هوش و زکاوت خدادادی خود تحصیل می کنند و هر از چند گاهی شاهد موفقیت آنها در خارج از کشور هستیم چه می شود. و چرا اصولا دانشجویان ایرانی در خارج از کشور بیشتر می درخشند آیا یکی از دلایلش این نیست که عمده ایرانیانی که در سیستم دانشگاهی اروپا یا امریکا تحصیل می کنند افراد نخبه هستند و اصولا اگر نخبه نبودند در آن دانشگاه ها پذیرش نمی شدند.

اگر فکری برای این معضل نشود دیری نخواهد پایید که دیگر شناسایی نخبگان غیر ممکن خواهد بود زیرا همه مدرک دانشگاهی سهل الوصول را خواهند داشت. و در این گمنامی اکثر نخبگان که به جایگاه واقعی خود نرسیده اند مجبور به مهاجرت خواهند شد.

آیا وقت آن نرسیده است با وجودی که وزیر محترم علوم از وجود چندین هزار صندلی خالی در دانشگاه ها خبر می دهد. در مورد دانشگاه آزاد و سایر دانشگاه هایی که تحت عنوان پودمانی، علمی کاربردی و.... بازنگری شود. و ایا اصلا این دانشگاه ها در دهه شصت به دلیل خیل بالای جمعیت جوانان مشتاق تحصیل بوجود نیامد. حال که هرم جمعیتی رو به میانسالی است ایا شایسته نیست در مورد بعضی واحد های دور افتاده این دانشگاه ها تجدید نظر بشود.

آیا شایسته است فلان شرکت بسته بندی در روزنامه ها اطلاعیه جهت بسته بندی جعبه های خود برای افراد لیسانس به بالا بدهد. در این میان جوان نخبه ای که از دانشگاه معتبر مدرک گرفته و جایی را برای ارائه توانایی هایش نمی یابد تکلیفش چه می شود. قهرا او نیز با دارندگان همان مدرک یکسان سنجیده می شود و گاهی به دلیل نداشتن آشنا و سرمایه توانایی خدادادیش در بین انبوه مدارک بی ارزش گم می شود.

و اصولا اگر مدارک تحصیلی ارزش خودش را داشت دیگر فلان شرکت برای پذیرش کارشناس مجبور به برگزاری آزمون نبود. و صرف داشتن مدرک مرتبط مبین وجود توانمندی در شخص بود.
 
کلمات کلیدی : محمد حسن کسائیان