کد مطلب: 278713
«و خانهای که خانه ما نیست»؛ امیرحسین افراسیابی؛ چشمه
تاریخ انتشار : جمعه ۵ تير ۱۳۹۴ ساعت ۰۲:۱۸
و خانهای که خانه ما نیست سروده: امیرحسین افراسیابی
ناشر:
چشمه، چاپ اول ۱۳۹۳
۸۵ صفحه ،۶۰۰۰ تومان
این کتاب را
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل در
اینجا کلیک کنید.
****
کتابی دیگر از مجموعه «جهان تازه شعر» نشر چشمه، مجموعهای که اغلب به انتشار شاعران جوان این سالها اختصاص دارد اما در میان آنها گاه شاهد انتشار آثار متأخر شاعران پیشکسوت هم هستیم. درواقع این مجموعه میکوشد منعکسکننده شعر امروز باشد حال میخواهد حاصل کار شاعری باشد که نخستین آثار خود را ارائه کرده است و خواه شاعری با سالها تجربه که پیش از این چندین و چند مجموعه شعر منتشر کرده باشد.
امیرحسین افراسیابی به سال ۱۳۱۳ متولد شده و نخستین مجموعه شعر او با نام «حرفهای پاییزی» در سال ۱۳۴۸ منتشر شده است.«ایستگاه»، «بر عرض راه»، «تا ایستگاه بعدی»، «آواز شگفت یک شاید» (گزیده شعرها) و «عشق وقت نمیشناسد» از دیگر مجموعه شعر های او هستد که در سالها گذشته وارد بازار نشر شده اند. افراسیابی سالهاست که در هلند زندگی می کند و اشعاری نیز به زبان هلندی سروده است.
کتاب حاضر دربرگیرنده ۳۷ قطعه شعر سپید است که ده تای آنها نامگذاری شده و ۲۷ تای دیگر با شمارهگذاری از هم تفکیکشدهاند. اشعار کتاب نشاندهنده تجربه پر فراز و نشیب شاعر در زندگی ست. او در اشعار خود به سفر و جابحایی و مفهوم در حرکت بودن پرداخته است که ریشه در جابجایی جغرافیایی خود در طول زندگی دارد.
او تصویری زنده از زندگی در اشعارش ارائه میکند، گاه به دغدغههایی اجتماعی میپردازد و در این میان از زبانی ساده و آمیخته به ظرافتهای طنازانه بهره میبرد.
در شعری با عنوان «صدا» از این مجموعه می خوانیم : «صدا/ سکوت را میجست و/ نور/ در پی تاریکی بود، / گاهی که واژههای سپید/ بر تخته سیاه صف میبستند. / اما این صدا/ که از دریچههای بسته میگذرد/ کابوس را / و رویا را/ یکسان آشفته میکند... / و هر سپیدهدم/ (به سپیدی قویی که/ سنگین بر آب مینشیند) / تاریکی بکر اتاق را/ از درز پردههای بسته میشکافد/ تا آفتابِ نیم روزِ خیابان/ و این صدای چرخشِ محورها/ و رفت و آمدِ پیستونها؛ / این صدا... / گاهی که واژههای سیاه/ بر صفحه سپید سرگردان میمانند.»