نظر منتشر شده
۲۰
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 261767
پیشنهاد کتاب/ «اربابان جدید جهان»؛جان اپیلچر؛ ترجمه مهرناز و خلیل شهابی؛اختران
روایتی مدرن از امپریالیسم
مهرداد اینانلو*؛ 9 اسفند 1393
تاریخ انتشار : شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۲۱
اربابان جدید جهان
نویسنده : جان اپیلچر
مترجم: مهرناز و خلیل شهابی
ناشر: اختران، چاپ اول
۲۴۸ صفحه ؛ ۱۰۰۰۰ تومان

این کتاب را در تهران فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کنند، در صورت تمایل در تهران اینجا و در شهرستانها اینجا کلیک کنید

****

«ژورنالیسم واقع‌نگر و فارغ از پیش‌داوری، ژورنالیسمی است که نه‌فقط امر واقع را به‌درستی بیان می‌کند بلکه معنا و مفهوم رویدادها را نیز به‌درستی درمی‌یابد. ژورنالیسمی با این ویژگی نه‌فقط امروز قانع‌کننده است؛ که از بوته‌ی آزمایش زمان نیز با موفقیت به درخواهد آمد؛ و نه‌فقط منابع موثق که آشکار شدن حقایق طی تاریخ نیز به آن اعتبار می‌بخشد.»
تی.دی.آلمن روزنامه‌نگار آزاد آمریکایی


درباره‌ی نویسنده
جان پیلچر استاد دانشگاه کرنل؛ روزنامه‌نگار و کاوشگر استرالیایی مقیم بریتانیاست که فعالیت خود را از سال ۱۹۸۵ آغاز کرده است. نوام چامسکی - زبان‌شناس، فیلسوفِ آنارشیست و نظریه‌پرداز آمریکایی- مقالات، کتاب‌ها و فیلم‌های مستند او را «مشعل نور و هدایت» و روشنگری‌هایش را «همواره الهام‌بخش» خوانده است.

او تاکنون برای گزارش‌ها، کتاب‌ها و فیلم‌هایش دو بار جایزه «ژورنالیست سال» (بالاترین جایزه خبرنگاری بریتانیا)، «جایزه صلح رسانه‌ها» از سازمان ملل متحد، جایزه اسکار برای گزارش‌های تلویزیونی، جایزه «امی» برای گزارش‌های تلویزیونی و «جایزه گزارشگران بدون مرز» از فرانسه را دریافت کرده است.

کتاب چه می‌گوید؟
توماس فریدمن اقتصاددان لیبرال حامی سرمایه‌داری بازار آزاد می‌گوید: «دست پنهان بازار هرگز نمی‌تواند بدون یک مشت پنهان، نتیجه‌بخش واقع شود. مک‌دونالد نمی‌تواند بدون مک‌دانلد داگلاس (طراح جت‌های جنگنده) شکوفا شود و آن مشت پنهان که جهان را برای فن‌آوری‌های «سیلیکون ولی» امن نگه می‌دارد ارتش ایالات‌متحده، نیروی هوایی و نیروی دریایی ایالات‌متحده و تکاوران دریایی ایالات‌متحده نام دارد». این اعتراف از طرف کسی که خود به بازار آزاد اعتقاد داشته و دخالت دولت در بازار را بر‌نمی‌تابد و نسخه سرمایه‌داری مبتنی بر بازار آزاد را برای کشورهای جهان سوم و در حال توسعه می‌پیچد بسیار جالب و قابل‌تأمل است.

تعبیر «جهانی‌شدن» از حدود دهه ۱۹۶۰ مطرح و از اواسط دهه ۸۰ شیوع چشمگیری یافت. جهانی‌شدن به‌ظاهر فرآیندی اجتماعی (البته با آبشخوری کاملاً سیاسی) است که از مدت‌ها پیش آغاز شده و رو به گسترش است و در آن، قیدوبندها و محدودیت‌های جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده از بین می‌رود و مردم به‌طور فزاینده‌ای در معرض آسیب‌های این روند قرار می‌گیرند و شاهد زوال موازین و ارزش‌های فرهنگ خود می‌شوند. اصطلاح جهانی‌شدن ظاهراً حرکت به‌سوی یک جامعه جهانی واحد را بشارت می‌دهد و برحسب این نظریه گویی تنها یک جامعه و یک فرهنگ در سراسر سیاره زمین مستقر خواهد شد.

به لحاظ اقتصادی، فرآیند جهانی‌شدن، بی‌شک به ضرر کشورهای جهان سوم یا کشورهای در حال توسعه است. زیرا در این پروسه، نخبگان کشورهای ضعیف به خاطر فاقداهمیت‌شدن نیروی کار و مواد خام، مجبور به مهاجرت به کشورهای پیشرفته می‌شوند و این خود به نابرابری هرچه بیشتر کشورها دامن می‌زند (یکی از شاخصه‌های فرهنگ غرب، هضم و بازآفرینی نخبگان دیگر کشورهاست که به‌خوبی می‌تواند از پتانسیل و ظرفیت علمی و شخصیتی آنان بدون درنظرگرفتن ملیت، استفاده بهینه کند.)

در آستانه ورود به فرآیند جهانی‌شدن امکانات کشورها به هیچ وجه قابل‌مقایسه نیست. در یک مقطع زمانی مشخص، درحالی‌که کشورهای غربی به فکر هرچه بیشتر لذت بردن از اوقات فراغت خود یا رسیدگی به حیوانات خانگی خود هستند، در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی، مردم برای بقا و زنده ماندن تلاش می‌کنند و در این وضعیت، مجبور به قبول کمک‌های ترحم‌آمیز کشورهای غربی می‌شوند. کمک به کشورهای آفریقایی و آسیایی را در نظر بگیرید که با چه جاروجنجال رسانه‌ای صورت می‌گیرد ولی در عمل، این کشورها هر روز فقیرتر می‌شوند چون مجبورند همان کمک‌ها را برای تأمین مایحتاج اولیه زندگی به کشورهای صنعتی برگردانند. بسیاری از کسانی که به ائتلاف ضد جهانی‌سازی تعلق دارند پیرو این نظرند که اربابان جدید جهان شرکت‌های چندملیتی‌اند.

نویسنده کتاب می‌گوید: «اربابان جدید جهان ترکیبی است از قدرت دولت و ابرشرکت‌های چندملیتی که هنوز هم در ترکیب مزبور، قدرت، دارای وجه غالب است. این دو در حقیقت مثل دو همسر با هم جفت و جور شده‌اند. به نظر من، اشتباهی مخاطره‌آمیز است اگر بخواهیم جهان را منحصراً تحت کنترل و اداره‌ی ابر شرکت‌ها توصیف کنیم.»
تمام کشورهای توسعه‌یافته امروز یعنی ممالکی که زادگاه بازار آزاد پنداشته می‌شوند ـ مخصوصاً آمریکا و انگلیس ـ بر پایه اجرای سیاست‌هایی ثروتمند شده‌اند که با اقتصاد سرمایه‌داری بازار آزاد یا به‌عبارتی خوانش نئولیبرالی در تضاد است.

جان پیلچر می‌گوید: «در بخش علوم سیاسی دانشگاه‌ها، وظیفه‌ای که بر عهده‌ی به‌اصطلاح «واقع‌گرایان لیبرال» گذاشته می‌شود این است که مانع از معرفی امپریالیسم غرب به‌عنوان زایش و مسبب اوج‌گیری بحران شوند، بلکه آن را به‌عنوان نوعی «مدیریت بحران» توجیه کنند.»

امپریالیسم جدید بی‌تردید مهم‌ترین پروژه‌ی رسانه‌ای خود را جا انداختن «اقتصاد جهانی» در اذهان عمومی تعریف کرده است. نظام سرمایه‌داری برای نیل به اهداف خویش حتی راضی به مثله کردن دموکراسی و فرو کاستن آن به یک مراسم انتخابات تشریفاتی است: یعنی رقابت بین احزابی غیرقابل‌تمیز از یکدیگر برای اداره حکومتی با تنها یک ایدئولوژی حاکم.

اقتصاد جهانی به‌ظاهر تنها محدود به معاملات اقتصادی در سطح گسترده و بدون مرز است. ولی در حقیقت در زیر این ردای مرصع، اقتصاد جهانی، همان جهانی شدن فقر است. جهانی که انباشت سرمایه در دست عده‌ای فقر را برای بیشتر مردمانش به ارمغان آورده و نتیجه‌اش جهانی است که مرفهینش با جمعیتی چند صد میلیونی، ۸۰ درصد ثروت جامعه بشری را در اختیار دارند. در این راه این ابرشرکت‌های رسانه‌ای آمریکایی و اروپایی که مالکان و مدیران منابع اصلی اخبار و اطلاعات جهان هستند، چنین اوضاعی را ترویج و از آن پشتیبانی می‌کنند. نویسنده می‌گوید: «به ما در جهان غرب این‌طور می‌آموزند که ملاک نگرشمان باید «تأمین یا تهدید منافع»مان از سوی سایر جوامع باشد و درحالی‌که ملاک سنجش خود ما عوامل سیاسی و اقتصادی است، به مدد رسانه‌ها، تفاوت‌های فرهنگی سایر جوامع با خودمان را مسئله عمده عنوان کنیم.»

ابرشرکت‌های رسانه‌ای به لطف فن‌آوری‌های مدرن و شگفت‌آور با تکرار بی‌وقفه و مسلسل‌وار اطلاعات سیاسی «بی‌خطر» اذهان جوامع را از مسئله اصلی منحرف کرده و به فکر افزودن سهم اربابان خود از بازار کشورهای جهان سوم هستند.

تلاش این کتاب روشنگری درباره‌ی گوشه‌هایی از این «نظم» نوین و اهمیت شکستن سکوتی است که پشتیبان قدرت‌های بزرگ و دسیسه‌های آن‌هاست.


* کارشناس ارشد مدیریت اجرایی
 
رجبی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۱:۴۸:۰۶
سلام. این کتاب ها بیشتر از اینکه ضد امپریالیستی باشد متعلق به چپ های آمریکایی است. شاید شباهتها و یا همراهی هایی با برخی اقتصاددانان ضد سرمایه داری وطنی داشته باشد اما فقط برای آمریکاییان قابل درک است و به درد جواعی با پیچیدگی های جامعه ما نمی خورد. (2710811) (alef-15)
 
علی رشیدی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۰۴:۰۲
مخالفین سرمایه داری اصولا اعتقاد دارن مثلا بانک های غربی مملو از سرمایه قاچاقچیان مواد مخدر و اسلحست.کلا همه چیز را مافیایی می بینند. چهار تا کتاب هم معرفی کنید که سرمایه دارها جواب منتقدینشون را دادن.یا نمونه هایی را معرفی کنید که در اقتصاد ضد سرمایه داری موفق بودن.اینکه نمیشه همه چیز را گردن این کشور و اون کشور بیاندازیم. دو تا کتاب درین مملکت پیدا می کنید که بطور واضح و ملموس در مورد اقتصاد اسلامی نظر داده باشه. اصلا در حوزه های دینی ما در مورد این موضوعات بحث و نظریه پردازی می کنند؟ (2710848) (alef-15)
 
علی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۰۵:۵۴
به نظر می رسد ما مکتبی با عنوان مکتب اقتصادی اسلام نداریم و شاید هم اصلا ضرورتی به این کار نبوده بلکه اسلام خطوط قرمز را مشخص کرده و بقیه راهها بسته به دانش بشری باز است به همین خاطر ایران پس از انقلاب سعی کرده بسته به موقعیت جهانی و یا رویکرد دولتها میلش به برخی مکاتب کمتر و یا بیشتر باشد مثلا دولت فعلی بطور کاملا آشکاری میل به بازار آزاد دارد و این را به هیچوجه مخالف با آموزه های دینی نمی داند. (2710851) (alef-15)
 
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۲:۲۰:۴۰
اگر آمریکا ساختار یکپارچه دارد به خاطر ابر رسانه هاست که ماکیت این همه رسانه در اختیار 6 مالک است و اینها هستند که اذهان عمومی جهان را هدایت و کنترل می کنند. (2710884) (alef-15)
 
شبیر خیاط
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۳:۰۵:۲۱
از بزرگی شنیدم که امپریالیسم یک رابطه است نه یک عنوان؛ اگر بخواهیم از زیر سلطه خود بزرگ بین(امپریالیسم) در آییم با بزرگ شویم، هم به لحاظ علمی هم فنی و شاید از همه مهمتر فرهنگی و اجتماعی. یعنی سوق دادن کل جامعه به سوی فرهیختگی اما آرام آرام (2710979) (alef-15)
 
امیر
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۷:۰۶:۵۷
کل ابررسانه های غربی 6 مالک داره در حالیکه در دهه 1960 بیش از 50 مالک داشته اند این یعنی 6 نفر کل فرآیند خبرسازی را هدایت و کنترل می کنند. (2711600) (alef-15)
 
محسن صلاحی پور
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۷:۱۸:۱۲
دولتمردانی که اعضای آن در کشورهای دیگر تحصیل کرده اند پس از برگشت به کشورشان دیدگاههای کشوری که در آن مهمان بوده اند را در امر مملکتداری به کار می بندند. در حال حاضر نیز بسیاری از دولتمردان ما در کشورهای غربی تحصیل کرده اند و کاملا نظام سرمایه داری را درک کرده اند و بسیاری از آنها این مدل را تنها نسخه موجود برای رفع بحرانهای کشور می دانند. (2711626) (alef-15)
 
همایون دانا
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۷:۲۱:۴۵
متن حاضر که بسیار جالب بود و از زاویه جدیدی به مسئله استعمار و امپربالیسم پرداخته است باید دید که کتاب در شرح و بسط این موضوع چقدر خواندنی است (2711634) (alef-15)
 
هادی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۷:۲۸:۳۱
روزنامه نگار های ما دقیقا عین همین آقای نویسنده می مونن.آزاده و سربلند.:) (2711644) (alef-15)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۷:۴۵:۰۴
با سلام.حلقه مفقوده نجات کشور ما اقتصاد است. نمی دانم چه نوع اقتصادی فقط می دانم اقتصاد است که می تواند ما را نجات دهد. این فرهنگ لاغر ما را اقتصاد می تواند فربه کند وگرنه بی مایه فطیر است. حالا شما می گویید سرمایه داری بد است کمونیستی و سوسیالیستی بد است قبول .چه چیزی خوب است همان را انجام دهید و به کار ببندید.پس چرا بعد از این همه سال هنوز یک تعریف مشترک از مسایل اقتصادی وجود ندارد.مگر می شود این همه اختلاف رای باشد.پس اندیشمندان ما دارند چه کار می کنند؟ (2711678) (alef-15)
 
محمد امین
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۲۸:۵۵
با سلام
ایا نظام اقتصادی جمهوری اسلامی به سرمایه داری معتقد است یا نظام سوسیالیستی؟ ویا مطابق با بعضی از شعارها مجری نظام اقتصادی اسلامی است؟
از شعار که بگذریم انچه که در جریان امور فعال مایشا است ملغمه ای از نظامهای سرمایه داری و سوسیالیستی است . جز در بیانیه ها نشانی از نظام اقتصادی اسلامی دیده نمیشود (2711775) (alef-15)
 
منصوره
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۳۱:۳۹
اگر به واقع نظام سرمایه داری میتوانست تنها راه حل و مشکل گشای نظامهای اقتصادی کشورهای بلوک غرب باشد پس این رکود سنگین چه بلایی است که بر سرشان نازل شده است (2711780) (alef-3)
 
علیرضا
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۳۶:۴۶
بنظر بنده حقیر این گونه مباحثات بیشتر نقد نظام سرمایه داری برای اصلاح خویش است برای برون رفت از بن بستهای بوجود امده و ربطی به زیر سوال بردن نظام فکری غرب تحت عنوان امپریالیسم ندارد و اهنا برای اصلاح سیستمشان دست به انتقاد از نظام اقتصادیشان میزنند در صورتی که خود منتقدین از دل این سیستم بیرون امده اند و به نظام فکری ان معتقدند (2711794) (alef-15)
 
سلمان
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۸:۴۷:۳۷
اقتصاد جهان تحت تاثیر جریان سرمایه داری و جریان سوسیالیستی( البته بخصوص در کشورهای اروپایی) است که توفیق و داوم خود را مدیون جریان سازی های رسانه ها در هر دو جبهه میتوان دانست . انچه که حایظ اهمیت است انستکه این رسانه ها سعی در حفظ و بقای این نظام های پوسیده و ناکارامد دارند و با ترفندهای گوناگون اشکالات انها را توجیه کرده و بر گردن یکدیگر میاندازند (2711814) (alef-15)
 
تیمور
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۲۳:۰۲:۳۶
البته کتاب خوبی باید باشد امّا معمولاً همشیره ها نه در ترجمه و نه در قلم دست قوی و درستی ندارند (2712358) (alef-3)
 
رضا
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۰۵:۳۹
سایت الف درمعرفی کتابهایی در حوزه اقتصاد سیاسی هم یکطرفه به قاضی میره.انگار که نظام سرمایه داری یک نظام مافیایی و مخوفه.بالاخره با این مکتب دارن کشور اداره می کنن دیگه.غیر ازینه؟بهتر از ما هم دارن اداره می کنن. (2713285) (alef-15)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۲:۲۷:۵۷
گفتگوی اهل غیبت قابل تاویل نیست / خواب پای خفته را بیدار کردن مشکل است (2713338) (alef-15)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۱۵:۱۱:۰۳
این نکته دقیقا درسته : "به لحاظ اقتصادی، فرآیند جهانی‌شدن، بی‌شک به ضرر کشورهای جهان سوم یا کشورهای در حال توسعه است. زیرا در این پروسه، نخبگان کشورهای ضعیف به خاطر فاقداهمیت‌شدن نیروی کار و مواد خام، مجبور به مهاجرت به کشورهای پیشرفته می‌شوند و این خود به نابرابری هرچه بیشتر کشورها دامن می‌زند (یکی از شاخصه‌های فرهنگ غرب، هضم و بازآفرینی نخبگان دیگر کشورهاست که به‌خوبی می‌تواند از پتانسیل و ظرفیت علمی و شخصیتی آنان بدون درنظرگرفتن ملیت، استفاده بهینه کند.)" (2713865) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۱ ۱۵:۰۵:۵۲
اگر کمی در تهران قدم بزنید فرقی نمی کنه شمال شهر باشه یا جنوب شهر مشاهده می کنید که سرتاسر رفتارو سکنات این مردم سراسر غربیه. غربی از نوع غلیظش. (2716651) (alef-10)
 
صادق
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۱۲:۲۹:۲۷
اربابان بی مروت دنیا (2719360) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
روایتی مدرن از امپریالیسم