کد مطلب: 505757
تحریف تاریخ، خدمت یا خیانت؟
بخش تعاملی الف - سجاد به پسند
تاریخ انتشار : يکشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۰۷
مطلب را نه یک عوامی، نه یک تلگرام گرد بی سواد، نه کسی که قوت غالبش جو گیری در فضای مجازی است. بلکه یک دوست ژورنالیست و اهل مطالعه برایم فرستاده بود. نکته ی بارز مطلب "تعجب بر انگیز ناک" عکس آقای کاشانی به همراه شعبان جعفری (شعبون بی مخ) بود. زیرش هم نوشته شده بود "آیت الله کاشانی و دار و دسته شعبان بی مخ، عکس یادگاری بعد از کودتا28مرداد". در خط بعد هم نتیجه گرفته بود که آقای کاشانی در کودتا با شعبان جعفری همدست بوده! خبری شاذ که حس کنجکاوی را شدید تحریک می کرد!
مشتاقانه اصل خبر را در اسناد مختلف دنبال کردم. از کتاب "شعبان جعفری" که به همت خانوم هما سرشار تهیه شده بود، گرفته تا مقاله های مختلف و فیلم های مستندی که در مورد کودتای 28 مرداد تهیه شده بود. همه را با دقت زیر رو کردم. کار سختی بود. اما به شیرینی روشن شدن فاصله ی بین حقیقت - ادراک از واقعیت - با واقعیت – همان نفس الامر- می ارزید.
از آنجا که پیش تر آموخته بودم فرسنگ ها فاصل است بین "مطالعه تاریخ" با "فهم تاریخ". آموخته بودم که چه بسا محدود شدن به مطالعه ی صرف در تاریخ نه تنها گره گشا نیست بلکه گاهی آدمی را دچار جهل مرکب نیز می کند. با یک بغل سند و شبه و سوال که سعی کرده بودم بدون سوگیری و تعصب جمعشان کنم، رفتم خدمت چند استاد مسلم. خلاصه ی برداشت ها را به اشتراک گذاشتم. دلسوزانه ساعت ها وقت گذاشتند پا به پایم مطالب را مرور کردند. برخی از آن ها را رد کردند و برخی را اصلاح.
همان ابتدای تحقیق کاشفم به عمل آمد که آن عکس برای زمانی خیلی قبل تر از ماجرای کودتا است. برای همان مراسم گلریزانی است که شعبان جعفری در کتاب خاطرات خودش با تعجب از حضور آقای کاشانی در آن یاد می کند.
با درک این موضوع "که حضور روحانیت به عنوان یک نهاد مردمی در این گونه مراسمات امری متداول و رایج بوده" دریافتم که آن حضور به معنی قرابت فکری نبوده و نیست.
در میان تحقیق به نامه تبریک آقای بروجردی خطاب به شاه پس از کودتا هم برخوردم! نامه ای که ابتدای امر به شدت مرا متحیر کرد. محتوایی که با تصویر ساخته شده از آقای بروجردی در ذهنم سازگاری نداشت. باورش برایم سخت بود. اول خیال کردم که دروغ باشد. بعد با جستجوی مختصر دریافتم که صحت دارد. اما این گره نیز با تشریح شرایط پیچیده ی زمانی سال 32 توسط اساتید نه تنها قابل درک شد، بلکه امری معقول نیز به نظر رسید. "که جای شرح آن در این مجال نیست"
درگیر رفع گره های ذهنی در مورد حوادث سال 32 بودم که در خبرها دیدم وزارت خارجه آمریکا هم اسناد جدیدی از کودتای 28 مرداد منتشر کرده. اسنادی که به سرعت در فضای مجازی واکنش هایی را در پی داشت. برخی افراد نه چندان نا شناخته با سوء استفاده از فضای مبهم موجود، بدون آنکه حتی یک صفحه از هزار صفحه سند منتشر شده را بخوانند ادعای دروغ همدستی آیت الله کاشانی با آمریکا را مطرح و حتی خواستار تغییر نام خیابانی با اسم ایشان شدند! این درحالی بود که در آن اسناد هیچ مطلبی در این خصوص نیامده بود! عده ای دیگر هم با تقطیع فیلم آیتالله کاشانی و بقایی در ساختمان مجلس شورای ملی و قرار دادن این فیلم کنار فیلم های مستند کودتا، ادعا کردند آقای کاشانی بعد از کودتا از خانه ی غارت شده ی مصدق دیدن کرده! و فقط خدا می داند که چند هزار بازدید از این فیلم صورت گرفته و چند هزار باور دچار جهل مرکب شده!
خلاصه رسانه های ی زرد با اتکا به جهل تاریخی کاربران فضای مجازی، به صورت کاملا هدفمند کاری کردند که انتشار اسناد کودتا بجای آنکه جامعه را نسبت به عامل اصلی – یعنی آمریکایی ها – دچار بغض کند، به دعوای بی انتهای و نا معقول مصدق/کاشانی مشغول کند!
واقعا اگر صاحبان امر شرح تاریخ در جمهوری اسلامی با مصلحت اندیشی هایی که بیشتر به نظر می رسد ناشی از بی عرضگی در تشریح دقیق تاریخ بوده، بخش هایی از تاریخ را سانسور نمی کردند و بجایش همه را برای مخاطبین تبیین می کردند، این حفره های تاریخی به وجود می آمد؟! حفره هایی که امروز فقط و فقط فرصتی شده برای تفسیر به رای! آیا جلب اعتماد مخاطب تاریخ با استفاده از بیان همه ی آن اولی تر از متقاعد کردن او نیست؟ آیا زمان آن نرسیده که در مدرسه و دانشگاه، بجای خوراندن تاریخ جویده شده به دانش آموزان و دانشجویان، آن ها را آموخته ی علم تاریخ پژوهی کنیم؟!
که اگرکنیم، نسلی را در مقابل اخبار زرد تاریخی واکسینه خواهیم کرد و دیگر لازم نیست هر روز نگران مسحور شدنش مقابل خبر سازی های هدفمند باشیم.
کلمات کلیدی : سجاد خادم+سجاد به پسند
بهتر بود براي روشن شدن مطلب دليل نامه آيت الله بروجودي را توضيح ميداديد. اينكه مجال نيست به مبهم شدن موضوع مي انجامد و كمكي به رفع ابهام نميكند! (4536379) (alef-11)
عالی بود عالی
ممنون (4537567) (alef-11)
به قول یکی از ظریفان : تاریخ آنچه نوشته شده است ودراختیار ماست نیست بلکه تاریخ آنچیزی است که نوشته نشده است (4542626) (alef-11)
اقدامات آقای کاشانی کاملا درست و حتی باید گفت قانونی بود. در این شکی نیست که به محض قطع حمایت آیت الله کاشانی سقوط مصدق نیز آغاز شد. (4547029) (alef-11)
بر فرض شما، می توان نتیجه گرفت که بین بد و بدتر ، بدتر انتخاب شد؟ (4547868) (alef-11)