شرق نوشت؛
دو نامزد احتمالی اصولگرا به دادن پاسخهای دوپهلو عادت دارند. کنش سیاسیشان میگوید در حال گرمکردن خود برای ورود به رقابتهای انتخاباتاند اما وقتی سؤال صریح و مستقیم از آنها میشود پاسخهای سربالا میدهند.
شهردار تهران دیروز درباره شایعه حضورش در انتخابات ریاستجمهوری و در پاسخ به این سؤال که آیا شما در سمت شهردار به کار خود ادامه خواهید داد یا برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری آماده میشوید، گفت: «ما وظیفه داریم کار کنیم و جایش مهم نیست».
سعید جلیلی هم چند وقت قبل در جمع دانشجویان دانشگاه شهید رجایی و در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که پرسید آیا شما برای انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٦ کاندیدا میشوید یا خیر؟ گفت: «در مقاطعی انتخابات به عنوان یک رفتار سیاسی بارز در کشور اهمیت دارد و آن چیزی که تداوم نظام را تثبیت میکند این است که حرکت همواره باید روبهجلو باشد». توپخانه سعید جلیلی و باقر قالیباف مدتی است به سمت رئیسجمهوری، باز شده اما این مانع خاموشماندن توپخانه داخلی نیست. کنایه سعید جلیلی درباره املاک نجومی در هفته گذشته نشانهای است برای اینکه دو رقیب انتخاباتی سال ٩٢ باز هم قرار است رقیب انتخاباتی سال ٩٦ یکدیگر بمانند.
احتمال تکرار رقابتهای سال ٩٢ در ٩٦ در شرایطی است که شنیدهها حاکی از آن است که قالیباف با اصولگرایان اتمام حجت کرده است که فقط در صورتی وارد گود رقابتهای انتخاباتی میشود که تنها گزینه این جناح باشد؛ این یعنی حاضر به تندادن به یک رقابت درونگروهی دوباره نیست. حالا پرسشي كه ميتوان آن را مطرح كرد اين است كه آیا شفافترشدن کنشهای انتخاباتی باقر قالیباف به معنی این است که او ضمانتهای لازم را از جناح اصولگرا گرفته است؟ این یعنی سعید جلیلی و طیف حامیاش به نفع او کوتاه آمدهاند؟!
حدادعادل پشت جبهه نوظهور؟
اصولگرایان در حال اعلام نامزدهای گروهی و جبههاي بودند و درعینحال دم از ائتلاف و وحدت و رفتن زیر چتر جامعتین (جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) میزدند که ناگهان اعلام شد جبههاي تحت عنوان «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» سربرآورده و گروهها، احزاب و چهرههای اصولگرا هم یکبهیک چراغخاموش و روشن درحال پیوستن به آن هستند. پرسش این بود که این جبهه کجا بوده و چه شده که یکباره سر برآورده است؟ در این شرایط تکلیف شورای ائتلاف و جامعتین چه میشود؟ چند روز بعد از اعلام موجودیت این جبهه مشخص شد که مسئول دفتر غلامعلی حدادعادل به سمت مسئول روابطعمومی و تبلیغات آن منصوب شده است؛ این انتصاب، این احتمال را تقویت میکند که باز هم حدادعادل پشت سر این جبهه قرار دارد. علت ایجاد جبهه جدید به پشتگرمی حدادعادل در پشت صحنه چند علت دارد. یک علت آن را خود اصولگرایان توضیح دادهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که نام اصولگرایی دیگر جذابیت ندارد. همانطور که یک بار سال ٨٤ و٧٨ به این نتیجه رسیده بودند.
کمال سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری گفته است: «عنوان نیروهای انقلاب و مردمی جاذبه بهتری دارد. از قدرت کلماتی مانند اصلاحطلبی و اصولگرایی به اندازه کافی استفاده شده است و اکنون میطلبد یک لغت دیگر و یک گفتمان مشابه و تازهتری مطرح شود»؛ اما علت دوم میتواند خود حدادعادل باشد. او سخنگوی شوای ائتلاف اصولگرایان در انتخابات مجلس گذشته بود و فهرست تهران هم خواهینخواهی به نام حداد زده شد؛ برای همین، ظاهرا اینبار قرار نیست نام حدادعادل در تابلو جبهه جدیدالاحداث اصولگرایی قرار گیرد تا در صورت ناکامی دوباره، باز هم پای رئیس مجلس هفتم به میان کشیده شود.
قالیباف یا جلیلی
حالا باید دید جبههاي که احتمالا با حمایت حدادعادل تشکیل شده است به سمت جلیلی خواهد رفت یا قالیباف؟ شاید هم هیچکدام. تحلیل رفتار سیاسی حدادعادل در سه مجلس گذشته نشان از این دارد که شخص او به طیف حامیان جلیلی نزدیکتر است تا قالیباف. اگرچه او میتواند در این لحظه تغییر موضع داده باشد، آنهم درحالیکه تاکنون هیچ نشانهای مبنی بر حمایت جبهه پایداری یا ورودش به جبهه جدیدالاحداث نیروهای انقلاب دیده نشده است. ازسوییدیگر جبهه پایداری هم هنوز به طور رسمی اعلام نکرده است که نامزد انتخاباتیاش همچنان همان سعید جلیلی است؛ البته احتمال اینکه جبهه پایداری به سمت فردی دیگر برود و جلیلی را تنها روانه انتخابات کند بسیار بعید است. این جبهه در انتخابات سال ٩٢ با اصرار بر گزینه اصلح، چهار میلیون از آرای اصولگرایان را به سبد سعید جلیلی ریخت و از نگاه حامیان قالیباف و برخی اصولگرایان مانع وحدت شد.
آنها در انتخابات مجلس گذشته هم فهرست تهران اصولگرایان را گروگان خود گرفتند و سهم خوبی به دست آوردند، اما نتیجه آن به قیمت ناکامی کل جریان اصولگرایی در پایتخت تمام شد. سال ٩٢ رقابت درونگروهی سختی میان حامیان جلیلی و قالیباف شکل گرفت. حامیان قالیباف معتقد بودند عدم تمکین جلیلی به وحدت درون جریان اصولگرایی عامل شکست شده است.
این رقابت تا این لحظه هم هنوز از بین نرفته است. بااینحال نشانهشناسی رفتار هفته گذشته اصولگرایان حاکی از این است که آنها حاضر به ازدستدادن قالیباف به هیچ قیمتی نیستند. تاجاییکه دستور به حذف و توصیه به سانسور سخنان سعید جلیلی دادند. سعید جلیلی در یک سخنرانی، هم حقوقها و هم املاک نجومی را زیر سؤال برده بود اما عبارت املاک نجومی در رسانههای اصولگرای منتشرکننده خبر، حذف شد. این دستور به حذف را اگر کنار شرطوشروط قالیباف برای آمدن قرار دهیم، این احتمال بیشتر تقویت میشود که شانس قالیباف برای بدلشدن به گزینه اصلی اصولگرایان بیشتر از جلیلی است.
رقبا علیه رئیس دولت مستقر
سخنرانیهای سعید جلیلی یکسالی است مزین به کنایه به دولت روحانی است؛ او از واژه «کدخدای داخلی»، بارها برای طعنهزدن به دولت استفاده كرده است. روزی نیست که «سعید جلیلی» جایی سخنرانی نکند و رسانهها تیتر نزنند: «کنایههای هستهای سعید جلیلی به دولت، کنایه سعید جلیلی به روحانی».
کلیدواژه او برای نقد دولت هم استفاده از عبارت «کدخدای داخلی» است. این مسیری است که قالیباف هم در روزهای اخیر شروع کرده است. قالیباف هفته گذشته به بهانه ماجرای گورخوابی، در یادداشتی پر از طعنه به دولت حمله کرد و پنجشنبه گذشته هم نحوه مدیریت کشور را واداده توصیف کرد و گفت: «باید همانند دوران دفاع مقدس به جوانان خلاق اعتماد کنیم تا به مدیریتهای خسته و بسته و به وادادگی پایان دهند». از سویی دیگر، آخرین شماره ماهنامه «همشهری ماه» که بهتازگی منتشر شده، مزین به تصویری است که توییتر خبرگزاری اصولگرای تسنیم از مفهوم آن رمزگشایی کرده است.
تیتر مجله همشهری ماه که متعلق به مجموعه شهرداری تهران است، «شاه و گدا» است و به نوشته تسنیم، دستی که از تصویر بنز آبی روی جلد بیرون آمده و در حال کمک به کودک خیابانی است، متعلق به هاشمیرفسنجانی است. قالیباف در یادداشت هفته گذشته خود هم نوشته بود: «مسئولان باید این آسیبها و معضلات را از نزدیک ببینند و با آنها زندگی و برای آنها چارهاندیشی کنند، نه آنکه بعد از انتشار وسیع در فضای مجازی از نامه یک هنرمند از آن فجایع مانند گورخوابی مطلع شوند».
قالیباف در ادامه یادداشت خود، مدیریت کشور را محصول نگاه اشرافی دانسته است. درحالیکه فودکورتها، هایپرها، مجتمعهای تجاری- خدماتی ـ تفریحی چندمنظوره (بهاصطلاح مال) متعلق به فرهنگ مصرفی- سرمایهداری آمریکا، در دوران ١٢ساله ریاست قالیباف در شهر تهران سر برآوردهاند و از سویی دیگر، در این سالها بر تعداد کودکان خیابانی و کارتنخوابها در شهر تهران افزوده شده؛ اما قالیباف در همان یادداشت خود نوشته: «قطعا این معضلات محصول نوع نگاه سرمایهداری و اشرافی در اداره کشور و جامعه است؛ گورخوابی بخش عریان و عیان این معضلات است و این مدل مدیریت کشور، آسیبها و معضلات پنهانی نیز به همراه خود دارد که ضربات کاریتری بر پیکره این نظام وارد میکند.
سوءاستفاده از درد مردم در دعواهای سیاسی، ظلم است؛ اما سخننگفتن و ریشهیابینکردن این معضلات هم صرفا با بهانه برچسب سیاسیزدن، ظلم دیگری است. با همه توان تلاش کنیم تا مردمداری را جایگزین سرمایهداری کنیم».
پیش از این هم «علی دورانی»، رئیس ستاد انتخابات جمعیت پیشرفت و عدالت - از تشکلهای حامی قالیباف- با اعلام راهاندازی ستادهای ۲۲گانه تهران، گفته بود: «درحالحاضر روی کلانشهر تهران تمرکز شده است. محور دوم فعالیت، تعیین مصادیقی است که مورد حمایت جبهه قرار میگیرند و در این راستا لایههای اجتماعی متصل به جبهه خود را معرفی میکنیم. ستادهای انتخاباتی این جبهه فعالیت خود را آغاز کرده و اکنون در دو محور اصلی تعیین مصادیق و راهاندازی ستادها فعالیتمیکنند».