نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 282638
پیشنهاد کتاب/ «مردی که هیچ بود»؛ مرتضی احمدی؛ هیلا
بار دیگر شهری که دوستش می‌داشتم
حمیدرضا امیدی سرور؛ ۲۲ تیر ۱۳۹۴
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۱
مردی که هیچ بود
نویسنده: مرتضی احمدی
ناشر: هیلا، چاپ اول ۱۳۹۳
۹۶ صفحه، ۵۰۰۰ تومان

این کتاب را در تهران فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کنند، در صورت تمایل در تهران اینجا و در شهرستانها اینجا کلیک کنید.

****

نوشتن داستان به نیت ثبت و ضبط گوشه‌ای از آداب و رسوم و فرهنگ اهالی تهران، اولین بار توسط مرحوم جعفر شهری تجربه شد. جعفر شهری علاوه بر پژوهش‌های سترگش که یک‌تنه، به مدد حافظه و تجربه زیستن با مردم تهران و مهم‌تر از همه از روی عشق به این شهر و مردمانش به سرانجام رساند و در قالب مجموعه پنج‌جلدی تهران قدیم، مجموعه شش‌جلدی تهران در قرن سیزدهم هجری و کتاب قند و نمک (فرهنگ اصطلاحات و ضرب‌المثل‌ها مردم تهران) به چاپ سپرد؛ چند اثر روایی در قالب سفرنامه، خاطرات شخصی و نهایتاً آثار داستانی منتشر کرد که رد علایق او در این حوزه را در این کتاب‌ها نیز می‌توان مشاهده کرد. در این میان رمان بلند «شکر تلخ» مشخصا به نیت ثبت پاره‌ای آداب و رسوم و باورهای مردم تهران نوشته‌شده است. نویسنده در این کتاب به بهانه‌های مختلف موقعیت‌هایی را تدارک می‌بیند که به دل‌مشغولی‌هایش درزمینهٔ شرح و توضیح آداب و باورهای مردم تهران بپردازد و باوجود دست‌اندازهایی که این مسئله در روایت داستان به وجود آورده از هیچ جزئیاتی فروگذار نکرده حتی گاه خط اصلی داستان را رها کرده و چندصفحه‌ای درباره بیماری‌های رایج در میان کودکان محلات جنوب شهر دلایل ابتلا و نحوه درمان آن‌ها می‌پردازد و...

مرتضی احمدی و کتاب «مردی که هیچ نبود» از پاره‌ای جنبه‌ها نزدیکی‌های درخور توجهی با این رویکرد در داستان‌نویسی دارند. مرتضی احمدی نامی آشنا برای چند نسل از مردم تهران در گروه‌های سنی مختلف از پیر تا جوان است. بیش از شش دهه حضور مستمر در حوزه‌های گوناگون هنری از پیش‌پرده خوانی، بازیگری تئاتر، سینما و تلویزیون تا نهایتاً صدای گرم او که در دوبله بسیاری از کارتون‌های بچه‌ها و یا فیلم‌های مناسب بزرگ‌ترها و ... استفاده شده او را به یکی از نام‌های ماندگار بدل کرده است؛ با صدایی که برای همه آشنا بود. صدایی که اگرچه در اذهان ما ماندگار است اما متأسفانه سال پیش خاموش شد و مرتضی احمدی در نودسالگی درگذشت.

صرف‌نظر از کتاب «مردی که هیچ بود»، بین مرتضی احمدی و جعفر شهری یک نقطه مشترک بسیار پررنگ وجود دارد و آن عشق و علاقه آن‌ها به تهران است. عشقی که باعث شده در روزگاری که اکثر نمادها و یادگارهای تهران قدیم بابی توجهی مردم و مسئولین به ورطه نابودی کشیده شده لااقل آن‌ها با تلاش‌هایشان کوشیده‌اند خاطرات آن را به شکل مکتوب ثبت و ضبط کنند. نکته جالب این است که رویکرد آن‌ها ناخودآگاه نه موازی که به‌طور عمده مکمل یکدیگر بوده. درواقع آنچه در پژوهش‌های جعفری شهری بیش از هر چیز پررنگ بوده جنبه تاریخی تهران درگذر زمان و ثبت و ضبط آداب و رسوم و باورهای فرهنگی، سنتی و مذهبی مردم در این زمینه بوده اما مرتضی احمدی بیشتر از جنبه زبانی این مسئله را دنبال کرده است هر چند که هر دو اشاراتی به حوزه تخصصی دیگری نیز داشته اند.

مرتضی احمدی بیشتر دغدغه زبان دارد. او درواقع کوشیده نحوه گویش تهرانی اصیل را که در سال‌های دور مورداستفاده بوده ثبت و ضبط کند؛ نخست واژه‌های رایج و معمول و دیگری نحوه بیان آن‌ها.

بنابراین احمدی گذشته از تجربیات هنری‌اش به‌عنوان یک بازیگر و صداپیشه، در دو سه دهه آخر عمر پژوهش‌هایی در حوزه فرهنگ و خاصه زبان رایج در بین مردم تهران انجام داده است که در قالب دو كتاب «پرسه در احوالات تِرون و تِرونیا» و «فرهنگ بروبچه‌های تِرون» (با عنوان فرعی کلمه‌های ویژه، واژه‌ها، اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های تهرانی) توسط نشر هیلا منتشرشده است.

کتاب مردی که هیچ بود در ادامه همین رویکرد پژوهشی جای می‌گیرد با این تفاوت که او این بار ساحت داستان را برای ثبت و ضبط زبان و تا حدی فرهنگ جاری در بین توده مردم تهران برگزیده است. این رمان کوتاهِ تقریباً صدصفحه‌ای به شیوه اول‌شخص روایت می‌شود. نویسنده با این تمهید بستری مناسب‌تر برای هدفی که در این رمان دنبال می‌کرده تدارک دیده است؛ چراکه علاوه بر دیالوگ‌ها که متضمن واژه‌ها و نحوه گویش تهرانی هستند، برای روایت کل داستان هم از زبان محاوره رایج در میان توده مردم تهران در نیم‌قرن پیش‌ازاین بهره برده و کل حجم کتاب را به منبع مناسبی برای استخراج این واژه‌ها و نحوه بیان آن‌ها بدل ساخته است. برای نمونه او در بخش‌هایی از داستان خود آورده است:

«تو خاک و خُل و گل و شلای جنوب ترون، لول می‌خوردیم و روز به روز لَندوک‌تر و دیلاق‌تر می‌شدیم. پَن شیش نفرمون مال یه محل و یه کوچه بودیم و توی مدرسه درس می‌خوندیم. کلاس شیشم مدرسه قندی توی خانی‌آباد پشت نیمکتای زوار دررفته و رنگ و رو باخته، که تا روشون می‌شستیم، یا جا به جا می‌شدیم، جرق و جروق و ناله‌اش درمی‌اومد، اونم آخرای کلاس هیچی‌مون مِث هم نبود، و کلی با هم فرق داشتیم.»

راوی با زبانی این چنین داستان را با معرفی چند تن از شخصیت‌های اصلی رمان آغاز می‌کند. دوستانی که دوران مدرسه را باهم می‌گذرانند به دلیل رفاقت تصمیم می‌گیرند به دانشکده افسری بروند. اما سرنوشت برای آن‌ها آینده‌ای دیگر رقم‌زده است. بیوک یکی از آدم‌های اصلی قصه در کودکی پدر و مادرش را ازدست‌داده خود حکم مرد خانه را پیدا می‌کند. مردی عقیم که بچه‌دار نشدن زندگی‌اش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و عاقبت کارش به کافه‌داری کشیده و یکی از جاهل‌های دوران قدیم می‌شود.

البته این داستان از شخصیت‌های متعدد و فرازوفرودهای داستانی بیشتری برخوردار است و درمجموع روایت آدم‌هایی‌ از این شهر در روزگاری سپری‌شده است. حکایت مردمانی با آداب‌ورسوم و زبان خاصی که همانند معماری ازدست‌رفته تاریخی آن، امروز بقایای زیادی از آن برجای نمانده است. شهری که درگذشته گستره کل آن به‌اندازه دو سه منطقه فعلی آن نبود و امروزه چنان رنگ و رو عوض کرده که یادگار ها و یادبودهایی از گذشته‌اش را تنها در کتاب‌هایی نظیر «مردی که هیچ نبود» و یا دیگر آثار مرتضی احمدی می‌توان سراغ گرفت. با این نگاه کتاب حاضر دارای ارزش‌هایی انکار نشدنی است و به دلیل جذابیت زبان و روایت سرراست این رمان، می‌توان در یک نشست چندساعته آن را خواند.
 
۱۳۹۴-۰۷-۱۶ ۰۸:۰۸:۰۰
ممنون از معرفي كتاب فوق (3246031) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
بار دیگر شهری که دوستش می‌داشتم