نظر منتشر شده
۲۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 251993
پیشنهاد کتاب/ «رساله‌ای کوچک در باب فضیلت‌های بزرگ»؛ آندره کنت - اسپونویل؛ ترجمه مرتضی کلانتریان، نشر آگه
لذات فلسفه
دکتر علی غزالی‌فر*؛ 18 آذر 1393
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲۸
رساله‌ای کوچک در باب فضیلت‌های بزرگ
نویسنده: آندره کنت - اسپونویل
ترجمه: مرتضی کلانتریان
ناشر: آگه، چاپ پنجم، ۱۳۹۲
۳۶۶ صفحه، ۱۵۰۰۰ تومان

این کتاب را در تهران فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستان‌ها پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کنند، در صورت تمایل در تهران اینجا و در شهرستان‌ها اینجا کلیک کنید.

*****

در دوران باستان ارسطو به وضوح اعلام کرد: «فضیلت پاداش فضیلت است.» دو هزار سال پس از او اسپینوزا فریاد زد: «سعادت پاداش فضیلت نیست بلکه خود آن است. جلوگیری از شهوات باعث نمی‌شود که به سعادت برسیم بلکه درک لذت سعادت است که باعث می‌شود از شهواتمان جلوگیری کنیم.» در طول فاصله دوهزارساله میان این دو فیلسوف نیز سخن سایر فیلسوفان در باب اخلاق همین بود؛ اصالت فضیلت. در دوره مدرن، طرح دیدگاه‌های دیگری در حوزه اخلاق باعث رانده شدن فضیلت به حاشیه شد. پس از یک سیطره دویست‌ساله در نیمه دوم قرن بیستم دوباره اخلاق فضیلت احیا شد و فیلسوفان بزرگی توجه خود را معطوف به آن کردند و از اهمیت، ضرورت، استحکام و نجات‌بخشی آن سخن‌ها گفتند.

فیلسوفانی همچون الیزابت آنسکوم، فیلیپا فوت، آیریس مرداک، مارتا نوسباوم، روزاینی هرتس هرت، كارا دایاموند، مایکل استاک رو، هرکدام به نحوی و از زاویه‌ای به آن پرداختند. تا اینکه در سال ۱۹۸۱ مک اینتایر کتاب «در پی فضیلت» را منتشر کرد. این کتاب در غرب غوغا، بل طوفانی به پا کرد؛ دفاعی جانانه و قدرتمند از فضیلت‌گرایی و نقد و حمله‌ای کوبنده نسبت به سایر مکاتب اخلاقی رایج در غرب. این اثر متجاوز از ۶۰ بار تجدید چاپ شد. این خود به‌تنهایی اقبال وسیع به این کتاب را به‌خوبی نشان می‌دهد.(۱) از آن زمان به بعد کتاب‌ها و مقالات بی‌شماری در مورد اخلاق فضیلت منتشر شد و بحث‌های بسیار متنوعی در این زمینه شکل گرفت که روزبه‌روز هم بر دامنه آن‌ها افزوده می‌شود. امروزه هیچ کتابی در حوزه فلسفه اخلاق نیست مگر اینکه بخشی را به اخلاق فضیلت اختصاص دهد. می‌توان کتاب رساله‌ای کوچک در باب فضیلت‌های بزرگ را نیز در ادامه همین اقبال و گرایش به اخلاق فضیلت ملاحظه کرد.

خوشبختانه این کتاب به‌هیچ‌وجه به سبک و سیاق خشک و سخت و پیچیده سایر کتاب‌های فلسفه اخلاق نیست. لذا مخاطب آن فقط متخصصان فلسفه نیستند؛ بلکه عموم افراد فرهیخته و طیف وسیعی از علاقه‌مندان به مباحث اخلاقی و فرهنگی. نویسنده هم در مقدمه خود این مطلب را تذکر می‌دهد که این رساله برای اخلاق عملی و اخلاق زنده است و نه صرفاً برای اخلاق نظری و نظریه‌پردازی چراکه در اخلاق چیزی مهم‌تر از عمل کردن به اخلاق و اخلاقی زیستن نیست. این مطلب اصلاً به این معنا نیست که سطح مطالب آن پایین و کلیشه‌ای باشد؛ به‌هیچ‌وجه. بلکه کاملاً برعکس، کتاب سرشار از مباحث و تحلیل‌های اخلاقی عمیق و دقیق است. بدون اغراق صفحه‌ای از کتاب نیست که حاوی مطلبی ژرف یا نکته‌ای نغز نباشد. همچنین به آراء و کلمات سایر اندیشمندان توجه کافی شده است. از دوران باستان تا دوره معاصر فیلسوفی نیست که از او، سخنان یا نظریات او ذکری به میان نیامده باشد. حتی کسانی چون وودی آلن، سیمون وی، لارشفوکو، نویسندگان مشهور و شاعران نامدار نیز از قلم نیفتاده‌اند. البته در کنار همه این موارد نویسنده از آوردن نمونه‌های واقعی و مثال‌های روشنگر نیز غافل نبوده است.

آندره کنت-اسپونویل استاد بنام فلسفه در دانشگاه سوربن پاریس است. او این اثر را در سال ۱۹۹۵ به رشته تحریر درآورد و در سال بعد جایزه آکادمی فرانسه را به خاطر آن دریافت کرد. کتاب او تقریباً به همه زبان‌های دنیا ترجمه شده است و از کتاب‌های پرفروش جهان غرب (Bestseller) است. وجود چنین کتاب‌هایی در فضای فکری و فرهنگی جامعه ما - به دلیل بحران اخلاقی- بسیار لازم، ضروری و مفید است.

اخلاق یعنی تفکر اخلاقی و تا وقتی‌که درک و فهم افراد جامعه اخلاقی نباشد در مقام عمل و رفتار نیز اتفاقی رخ نمی‌دهد و اوضاع بسامان نخواهد شد. البته در طرف مقابل هم برخی می‌گویند دقت‌های فلسفی و باریک‌بینی‌های آن به درد زندگی نمی‌خورد و باعث می‌شود انسان از واقعیت فاصله بگیرد؛ اما این کتاب خلاف این مطلب را نشان می‌دهد. در اینجا می‌بینیم که چگونه تأملات فلسفی در باب مقولات اخلاقی توجه ما را نسبت به واقعیات آن‌ها و زندگی بیشتر و بهتر می‌کند. اتفاقاً عنوان فرعی کتاب «کاربرد فلسفه در زندگی روزمره» است که متأسفانه در ترجمه فارسی نشانی از آن دیده نمی‌شود.

این اثر نه تنها کاربرد فلسفه را در زندگی نشان می‌دهد بلکه خود فلسفه و زندگی را نیز بسیار زیبا و جذاب به تصویر کشیده است. اگر بخواهیم این گفته مشهور سقراط را جدی بگیریم که «زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد»، بی‌تردید این کتاب کمک بسیار خوبی برای تأمل در زندگیمان خواهد بود. این رساله به تعبیر نویسنده برای این به رشته نگارش درآمد تا كوشش كنیم دریابیم چه كار باید بكنیم، یا چگونه باید باشیم، یا چگونه باید زندگی كنیم و دست‌کم به نحوی هوشمندانه، از این طریق فاصله‌ای را بسنجیم كه ما را از بایدها و نبایدها جدا می‌سازد؛ عملی ناچیز، عملی ناكافی، ولی عملی ضروری.

مؤلف برای نیل به این مقصود هجده فضیلت را مورد بحث و بررسی قرار داده است که به ترتیب عبارت‌اند از: ادب، وفاداری، دوراندیشی، میانه‌روی، شجاعت، عدالت، بخشندگی، دلسوزی، بخشایش، سپاسگزاری، افتادگی، سادگی، بردباری، پاک‌دامنی، نرم‌دلی، حسن نیت، شوخ‌طبعی و عشق. البته او همه این موارد را در یک حد و به یک اندازه بسط نداده و فصول هجده‌گانه کتاب حجم‌های متفاوتی دارند. به‌طورکلی هر فصل معمولاً ۱۰ تا ۲۰ صفحه را شامل می‌شود و فقط مبحث عشق است که به‌تنهایی ۶۰ صفحه را به خود اختصاص داده است.

اما منظور از فضیلت چیست؟ از نظر نویسنده فضیلت عین نیکی در روح و در واقعیت است. نه نیکی مطلق، نه نیکی فی‌نفسه که کافی است آن را شناخت یا اعمال کرد. نیکی چیزی نیست که در مورد آن به تفکر پرداخته شود، بلکه باید عملی شود. فضیلت چنین است: تلاش برای خوب رفتار کردن، که این خوبی را خودِ این تلاش تعریف می‌کند. فضیلت‌ها ارزش‌های اخلاقی ما هستند که عینیت یافته و محقق شده‌اند. نویسنده بر این باور است که هیچ فایده‌ای ندارد که در اخلاق مدام درباره بدی‌ها و شرارت‌ها و گناهان سخن بگوییم. چنین اخلاقی اخلاق افسردگان و اخلاقی افسرده است. به‌جای آن بهتر است که از فضایل و نیکی‌ها صحبت کنیم. توجه و تأمل به آن‌ها اثر مفید و سازنده‌ای بر حیات اخلاقی ما و جامعه خواهد داشت. پس به همین علت بسیار خوب است که در باب فضیلت‌های بزرگ درسی- هر چند کوچک - فرابگیریم.

حسن ختام این یادداشت چند قطعه کوتاه در باب چند فضیلت است:

۱- افتادگی: افتادگی فضیلت افتاده است؛ که حتی تردید دارد که فضیلت باشد! کسی که به افتادگی خود می‌نازد، به سادگی نشان می‌دهد که فاقد آن است. ... افتادگی خوار شمردن خویش نیست، بلکه در مورد خود، دچار توهم نشدن است. افتادگی، ناآگاهی از آنچه انسان هست نیست، بلکه بیشتر شناخت یا شناسایی همه آن چیزهایی است که انسان نیست.

۲- سپاسگزاری: تشکر کردن، یعنی قسمت کردن با دیگری. این لذتی که من به تو بدهکارم؛ فقط برای من نیست. این شادی، شادی ماست. این خوشبختی، خوشبختی ماست. خودخواه از دریافت کردن شاد می‌گردد. شادی او نیز دارایی او به شمار می‌رود که آن را فقط برای خودش نگه می‌دارد.

۳- عشق: این تمام زندگی، خصوصی یا عمومی، خانوادگی یا حرفه‌ای ماست که ارزش آن به نسبت عشقی است که ما به آن می‌دهیم یا در آن می‌یابیم. چرا خودپرست هستیم، اگر خودمان را دوست نداریم؟ چرا کار خواهیم کرد، اگر عشق به پول، به رفاه یا به کار نداشته باشیم؟ چرا در پی فلسفه باشیم، اگر عشق به فرزانگی نداشته باشیم؟ اگر عشق به فلسفه نبود، به چه دلیل تمام این کتاب‌ها را نوشتم؟ خواننده، تو چرا این کتاب‌ها را می‌خوانی، اگر شریک این یا آن عشقی که در آن‌ها بیان شده است نباشی؟ عشق دستوری نیست، زیرا این عشق است که دستور می‌دهد.

۴- شوخ‌طبعی: برای خندیدن یا گریستن به حد کافی دلیل وجود دارد. ولی کدام برخوردی بهتر است؟ واقعیت این راز را نمی‌گشاید که آیا باید بیشتر خندید یا بیشتر گریست. ولی این بدان معنا نیست که انسان حق انتخاب ندارد، یا این بدان معنا نیست، دست‌کم این انتخاب به ما بستگی دارد. من بیشتر ترجیح می‌دهم بگویم که این امر ما را می‌سازد، از ما عبور می‌کند: خنده یا گریه، خنده و گریه، و ما میان این دو قطب در نوسانیم، بعضی از ما بیشتر به‌سوی این، و بعضی دیگر بیشتر به‌سوی آن گرایش دارند... افسردگی در برابر شادمانی.

۵- میانه‌روی: میانه‌روی لذت را، زمانی که در دسترس است، شدت می‌بخشد و زمانی که در دسترس نیست جای آن را می‌گیرد. لذت همیشه یا تقریباً همیشه هست: چه لذتی است زنده بودن! چه لذتی است کم و کسر نداشتن! چه لذتی است صاحب لذت‌های خود بودن! فرزانه مکتب اپیکور بیشتر پرورش فشرده لذت‌هایش را به کار می‌بندد تا پرورش گسترده آن‌ها را. بهترین، و نه بیشترین، آن چیزی است که او را به سوی خود می‌کشاند که برای خوشبختی او کفایت می‌کند. همچنان که لوکرس می‌گوید، او «با قلبی که به چیزی کم قانع است» زندگی می‌کند، به‌ویژه این‌که، مطمئن از آسایش خود، می‌داند که «با این چیز کم هرگز قحطی‌ای در بین نخواهد بود»، یا این‌که این قحطی اگر حاکم شد او را به سرعت از خود قحطی و از همه چیز شفا می‌دهد. کسی که زندگی برای او کفایت می‌کند، چه کمبودی ممکن است داشته باشد؟

پی‌نوشت:
۱- خوشبختانه پس از سال‌ها انتظار ترجمه فارسی اين کتاب بسيار ارزشمند در سال ۱۳۹۰ منتشر شد:
السدير مک اينتاير، در پی فضيلت، ترجمه: حميد شهرياری و محمدعلی شمالی، تهران: انتشارات سمت
 
حاتمي
۱۳۹۳-۰۹-۱۸ ۱۲:۳۹:۴۴
بسيار عالي و زيباست...
فضيلت، فقط فضيلت
اما کجاست فضيلت در اين روزگار.... (2539343) (alef-15)
 
جمشيدي
۱۳۹۳-۰۹-۱۸ ۱۲:۴۰:۵۳
چقدر اين عبارت قشنگه، فوق العاده است واقعا لذت بردم:

افتادگی: افتادگی فضیلت افتاده است (2539345) (alef-15)
 
ديداري
۱۳۹۳-۰۹-۱۸ ۱۳:۰۵:۲۹
آيا واقعا ميتوان از اين کتابهاي غير ديني به فضيلت حقيقي رسيد؟ اگر مي توان پس دين براي چيست؟ اگر نميتوان پس اين کتابها براي چيست؟

بجاي خواندن اين کتابهاي بايد به سراغ دين برويم...فقط دين....همين (2539410) (alef-15)
 
علی
۱۳۹۴-۰۹-۲۸ ۲۱:۵۲:۵۳
این همان شعار حسبنا کتاب الله است (3400713) (alef-15)
 
۱۳۹۳-۰۹-۱۸ ۱۳:۰۸:۱۳
من اين كتاب را خواندم. انتظار است مترجمان عزيز متن هاي سنگين را سنگين تر ارائه نكنند. هر چند كار دشواري است اما من مجبور بودم بيشتر اوقات يك پارگراف را سه مرتبه بخوانم در صورتي كه ميشد ساده تر متن را ترجمه كرد. كتاب بسيار مفيدي است. اين كتاب بعد از انتخابات ٨٨خيلي از سوالهاي ذهني من را جواب داد. (2539419) (alef-15)
 
saeed
۱۳۹۳-۰۹-۱۸ ۱۳:۰۸:۵۶
like
like
like (2539420) (alef-15)
 
جماليان
۱۳۹۳-۰۹-۱۸ ۱۳:۳۳:۴۷
من اين کتاب را دو سال پيش خواندم خيلي خيلي خوب بود و لذت بردم
توصيه ميکنم به همه که بخونن
حتما خوشتون مياد
واقعا خواندنيه و پر از نکات جالب (2539486) (alef-15)
 
زهره ميثاقيان
۱۳۹۳-۰۹-۱۸ ۲۱:۴۲:۴۷
بسيار تشکر ميکنم از اين معرفي خوب از اين کتاب خوب (2540331) (alef-15)
 
سحر
۱۳۹۳-۰۹-۱۸ ۲۲:۲۴:۰۵
خيلي خيلي خوب است
کاش همه کتابهاي فلسفه اينجوري بودن
هم مفيد و هم آسان و شيرين (2540411) (alef-15)
 
۱۳۹۳-۰۹-۱۹ ۱۵:۰۰:۰۱
سلام و تشکر
اخلاق و زندگی اخلاقی، دو مساله مهم روزگار ماست. بشر بدلیل فطرت الهیش، همواره خواستار فضیلت است. توجه به فضیلت به عنوان نیاز بشر توجه درستی است.
تعقل و تفلسف در باب فضیلت، نوعی صیرورت است از نوع درونی. همانطور که انسان محتاج به سفر در عالم بیرونی است، در عالم درون نیز محتاج به سفر است و چه بسا سفر نوع دوم، لازم تر و حیاتی تر باشد. به نظر می رسد که این کتاب، توجه درونی و بیرونی به حوزه فضیلت داشته است لذا خواندنی خواهد بود. (2541303) (alef-15)
 
sorodian
۱۳۹۳-۰۹-۱۹ ۱۷:۰۹:۰۸
besyar ali ast
ba tashakor (2541522) (alef-15)
 
عشق
۱۳۹۳-۰۹-۱۹ ۱۷:۱۱:۴۴
بنده حقير از اين عبارت خيلي خوشم آمد. خيلي خوب گفته است.

خواننده، تو چرا این کتاب‌ها را می‌خوانی، اگر شریک این یا آن عشقی که در آن‌ها بیان شده است نباشی؟ عشق دستوری نیست، زیرا این عشق است که دستور می‌دهد. (2541529) (alef-15)
 
سخن
۱۳۹۳-۰۹-۲۲ ۱۳:۱۹:۵۸
حقا که دست مريزاد (2544691) (alef-15)
 
اسحاق
۱۳۹۳-۰۹-۲۲ ۱۳:۳۷:۴۳
سلام عليکم
اولش ي جمله از اسپينوزا گذاشتين خيلي خوبوجالب بود.
اگر ميشه در موردش بيشتر بگيد
اگر امکانش هست از کتابهاي اسپينوزا هم بگيد
اگر کتاباش به فارسي ترجمه شده اونارومعرفي کنيد

متشکرم (2544700) (alef-15)
 
صائب تبريزي
۱۳۹۳-۰۹-۲۲ ۱۳:۵۳:۱۵
آن که می بست به ظاهر در صحبت بر خلق
با دو صد دست به باطن در شهرت می زد

گنبد مسجد شهر از همه فاضلتر بود
گر به عمامه کسی کوس فضیلت می زد (2544718) (alef-15)
 
صائب تبريزي
۱۳۹۳-۰۹-۲۲ ۱۴:۱۳:۴۸
به عرض علم نبود یک سر مو چشم مردم را
فضیلت در زمان ما به عرض ریش می باشد (2544736) (alef-15)
 
زارچي
۱۳۹۳-۰۹-۲۲ ۲۱:۲۴:۱۰
واقعا لذت فقط در فلسفه است
ويل دورانت کتاب تاريخ فلسفه خود را با اين جمله زيبا آغاز کرده است:

در فلسفه لذتي هست... (2545340) (alef-15)
 
۱۳۹۳-۰۹-۲۴ ۱۹:۲۲:۴۱
احسنت اما بايد ميگفت:

فقط در فلسفه لذتي هست (2549728) (alef-15)
 
رضا
۱۳۹۳-۱۰-۱۵ ۱۲:۲۶:۴۷
خواندن این کتاب واقعا لذت بخش بود (2587670) (alef-3)
 
مهدی واحدیان
۱۳۹۳-۱۰-۱۹ ۲۳:۴۹:۴۵
تمام فضایل در کلام خداوند است
تمام لذایذ در قرآن ظاهر است
تمام زیباییها در قرآن حاضراست
تمام انوار ارضی و سماوی در قرآن متجلی است
دوستان عزیزم
کتاب مطالعه کردن بسیار کار خوبیست ولیکن کتاب ها مراتب دارند ، آنها تجلی اندیشه مولف هستند
بنده کتاب فلسفی مطالعه کرده ام و در این زمینه خیلی تحقیق داشته ام
به جانم قسم ، شریف تر و کامل تر و مفید تر از قرآن ندیده ام
قرآن تجلی ذات واجب الوجود خداوند است (2596126) (alef-15)
 
نامحقق
۱۳۹۳-۱۰-۲۸ ۲۰:۵۳:۰۹
بله كاملا پيداست كه چقدر در فلسفه تحقيق داشته‌اي
موفق باشيد (2617671) (alef-15)
 
soraya
۱۳۹۴-۰۳-۲۰ ۰۰:۴۶:۴۹
خلاصه بسیار قشنگی بود واقعا ممنون ازسایت قشنگتون (2952628) (alef-15)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
لذات فلسفه