کد مطلب: 504579
ملیگرایی اقتصادی؛ حلقه گمشده مدیریت اقتصادی؛
چیپ کامپیوتر در برابر چیپس سیبزمینی
برزین جعفرتاش، ۱ شهریور ۹۶
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۰۹
مایکل جی بوسکین، استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد و مشاور پیشین اقتصادی بوش پدر جمله معروفی دارد مبنی بر اینکه "چه اهمیتی دارد آمریکا چیپ کامپیوتر تولید کند یا چیپس سیبزمینی"! تا زمانی که دست نامرئی بازار منابع را بدون دخالت دولت به پربازدهترین بخشهای اقتصاد اختصاص میدهد، پیشنهاد تیم اقتصادی کلینتون مبنی بر حمایت دولت از صنایع High Tech، بیمعنی بود.
این روزها با نگاهی به برنامه اعضای اقتصادی کابینه، میتوان حدس زد که رویکرد اقتصادی دولت از همان فرمول مرسوم بهبود فضای کسب و کار، خصوصی سازی، تامین مالی و جذب سرمایهگذاری خارجی پیروی میکند. سرفصل برنامههای دو وزیر اقتصاد، و وزیر صنعت، معدن و تجارت، شباهت بالایی در محور قرار دادن موارد فوق دارند. دیدگاه که در برابر دخالت بخشی و ترجیح یک بخش اقتصادی (تولید بر تجارت) بر دیگری قرار دارد.
در شرایطی که خوشنامهای خوب ایرانی (بلِّا، ملی، ارج، پارس الکتریک، آزمایش و ...) یکی پس از دیگری از یاد میروند و در طرف دیگر مجوز واردات آب معدنی داده میشود، فقدان وجود ملیگرایی اقتصادی در مدیریت کلان اقتصاد کشور به خوبی احساس میشود. این در شرایطی است که در اسناد بالادستی و همچنین صحبتهای رهبری، حمایت از تولید ملی و ترجیح بخشهای خاصی از اقتصاد به وضوح دیده میشود. هرچند این دغدغهها نتوانستند به خوبی به زبان سیاستگذاری اقتصادی کشور ترجمه گردند.
نقل است که دکتر محمد مصدق دستور داده بود، سماور نفتی عالینسب به عنوان نماد مبارزه با استعمار انگلیس در محل تشکیل کابینه وی همواره روشن و جوشان نگه داشته شود. شرکت تولیدی صنایع نفت و گاز عالی نسب با تولید بعضی لوازم خانگی نفت سوز ، موجب شد تا مصرف نفت در داخل افزایش یافته و به نوعی از صنعت تازه استقلال یافته نفت حمایتی نمادین و اثرگذار نماید. عالینسب هم بمانند بسیاری از صنعتگران آن دوره، در زمینه واردات فعال بود، اما به مسیر پرمشقت اما غرورآفرین تولید و صنعت پای گذاشت و تا آخرین روزهای زندگیاش در همان مسیر ماند. در واقع، بسیاری از کارآفرینان و صنعتگران دهه سی و چهل، یا به دلیل روحیه ملیگرایی یا تشویق دولت به همین شکل وارد دنیای تولید شدند. مهندس نیازمند در کتاب خود میگوید که در وزارت اقتصاد، با تجار بزرگ صحبت میکردیم و میگفتیم که آنچه را وارد میکنید تولید کنید، ما هم کمکتان میکنیم.
مزیت آنها این بود که هم با تولیدکننده اصلی آشنا بودند و هم شبکه فروش خوبی داشتند. اول از منتاژ شروع کرده و کم کم به تولید قطعات پیچیدهتر دست میزدند. خطر اصلی در اینجا سوء استفاده صنعتگران از حمایت دولتی و عدم تلاش آنها برای تولید کالای با کیفیت و قیمت مناسب است (دقیقا اتفاقی که برای صنعت خودروسازی کشور رخ داده است). همین خطر سوء استفاده موجب مخالفت اقتصاد جریان اصلی، با هرنوع سیاست حمایتی بخشیای شده است. البته این پاسخ بیشتر به پاک کردن صورت مسئله شبیه است تا راه حل مشکل.
آیا عدم مداخله دولت که از یک طرف به بلوکه شدن بخش زیادی از منابع اقتصادی در بانکها و یا برجهای لوکس منجر شده و از طرف دیگر واردات آبمعدنی، شلوار، خودکار و چتر را تشویق کرده، اقتصادی است که ما را به جرگه کشورهای پیشرفته خواهد رساند؟ (مشکل این است که در شرایط فعلی نه چیپس سیبزمینی تولید میکنیم و نه چیپ کامپیوتر، بلکه اقتصاد کشور بر پایه
بهره بانکی، واردات گسترده،
صادرات منابع محور و بازار مستغلات)
چرایی اولویت قرار دادن تولید صنعتی و کارخانهای به منظور توسعه در
این مقاله تا اندازهای توضیح داده شد.
آیا میتوان از وزیر صنعت، معدن و تجارت با سابقه هشت سال "وزیر تجارت" بودن و وزیر اقتصاد با سابقه "معاون بازرگانی و ریاست گمرک"، انتظار نوعی ملیگرایی اقتصادی به منظور رشد و شکوفایی صنایع داخلی را داشت؟ باید منتظر ماند.
کلمات کلیدی : ملیگرایی اقتصادی
تفاوتش اینست که امریکا طی پنجاه سال گذشته مداوم کسری تراز بازرگانی
داشته ولی ژاپن ، چین ، کره ، تایوان ، مالزی و سنگاپور تراز مثبت دارند.
امریکا میلیارد ها دلار بدهکار است و بخش عمده صنایع اش در حال رکود و ورشکستگی اند. و آقای ترامپ هم داره غزل خداحافظی خودش و کشورش را یکجا میخواند. (4531535) (alef-3)