«نامه های همایون صنعتی زاده به خواهرش»به کوشش: گلی امامی
ناشر:
چشمه، چاپ اول ۱۳۹۴
۱۵۹ صفحه، ۱۱۵۰۰تومان
شما میتوانید کتاب
«نامه های همایون صنعتی زاده به خواهرش» را تا یک هفته پس از معرفی با
۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
****
بعضی آدمها ساختهشدهاند برای کار اجرایی و مدیریت؛ دست به هر کاری هم که بزنند میگیرد، گویی دعای کسی در حقشان کارگر افتاده که: « خدا کند دست به هر چه میزنی طلا بشود!» همایون صنعتی زاده یکی از همین آدمها بود و به اغلب کارهایی که دست زد موفق بود و ماندگار شد. زندگی همایون صنعتی زاده ابعاد مختلف و فرازوفرود زیادی داشته، او فعالیتهای اجرایی گوناگونی را پشت سر گذاشته است. بیشترشان موفق بوده، ولی بعضی از آنها واقعاً حیرتانگیز بودهاند؛ چنانکه هنوز هم باوجود گذشت بیش از نیمقرن و پیشرفتهای تکنولوژیک زیاد در ایران، هنوز کسی نتوانسته روی دست او بلند شود.
هر وقت به سراغ کتابخانهام میروم، و نگاهی به قفسه کتابهای جیبی میاندازم، سری کتابهای جیبی را که همایون صنعتی زاده پنجاه سال پیش در سازمان کتابهای جیبی منتشر کرده، با کتابهای جیبی این سالها مقایسه میکنم، نمیتوانم زیر او را تحسین نکنم! باوجودآنکه کتابهایش را روی کاغذ کاهی و با حروفچینی سربی چاپ کرده، خیلی بهتر از نمونههای امروزی هستند که با حروفچینی کامپیوتر و دم دستگاه پیشرفته به بازار آمدهاند؛ خوشدست، با سروشکل زیبا، صحافی خوب، ویراسته و پیراسته و مهمتر از همه اینکه برخوردار از محتوایی خواندنی و ارزنده.
بیشک نام همایون صنعتی زاده، بهواسطه نقش تأثیرگذار و متحول کنندهای که در حوزه نشر داشته، در تاریخ نشر ایران بهعنوان مدیری لایق، اهل فرهنگ و مبتکر ماندگار خواهد ماند. صنعتی زاده با بنا نهادن موسسه فرانکلین در ایران، با نگاهی حرفهای و فراتر از مرزهای ایران، زمینهساز تغییر و تحولی در حوزه نشر کتاب شد که تا آن زمان سابقه نداشت و هنوز نیز بهعنوان دورهای طلایی از آن یاد میشود. او با فعالیت خود در این زمینه چشم ناشران ایرانی را به افقهایی گشود که اغلب آنها یا از چنین چیزهایی بیاطلاع بودند و یا از اهمیت آنها غافل بودند. اولین بار صنعتی زاده بود که با به خدمت گرفتن برخی نویسندگان و مترجمان مستعد بهعنوان ویراستار نهتنها این حوزه مهم و مغفول مانده را تثبیت کرد و باتربیت کردن نسلی از ویراستاران زبده زمینه رواج ویراستاری علمی در حوزه کتاب را پی ریخت. با ایجاد سازمان کتابهای جیبی تیراژ کتاب را در ایران (که آن زمان زیر سی میلیون جمعیت داشت)، دگرگون ساخت و کتابهایی ارزنده را با تیراژ پنج تا بیست هزار جلد، با قیمتی بسیار ارزان در اختیار علاقهمندان کتاب قرارداد (قیاس کنید با تیراژ هزارتایی ایران هشتاد میلیونی امروز). اما تنها ارزان بودن این کتابها دلیل استقبال مردم نبود، بلکه کیفیت محتوای آنها نیز سهمی ویژه در گسترش میل به مطالعه در میان مردم داشت. با ایجاد دفتری برای سروسامان گرفتن دائره المعارفی که بهواسطه نام نویسنده و سرپرست آن به دایره المعارف مصاحب معروف شد، از دیگر خدمات او بود. کم نیستند کسانی که انتشار این دائره المعارف را یکی از مهمترین اتفاقات فرهنگی پنجاه سال گذشته میدانند.
البته موسسه فرانکلین بیشتر حضوری اجرایی داشت و با همکاری با دیگر ناشران، آثار آنها باکیفیتی مطلوب و بافاصلهای کاملاً محسوس از دیگر تولیدات بازار کتاب ایران منتشر میساخت؛ درواقع این موسسه جانی دوباره در کالبد این آثار دمیده و آنها را احیا میکرد. موسسه فرانکلین در این دوره زمینهساز انتشار بیش از ۱۵۰۰ عنوان اثر ترجمه و گاه تألیفی بود.
یکی از ماجراهای تلخ اما عبرتآموز زندگی صنعتی زاده بعدها در حاشیه همین کتابها صورت گرفت. در ایامی که قرار بر مصادره اموال او شد، یکی از جرائم بزرگ او انتشار کتابهایی در سازمان کتابهای جیبی و موسسه فرانکلین بود که تبلیغ فرهنگ غرب را کردهاند. کتابهایی که درواقع جزو معروفترین آثار ادبیات، تاریخ و فلسفه جهان بودند. اما جالب این است که انتشارات علمی فرهنگی که درواقع بقایای همان موسسه فرانکلین و سازمان کتابهای جیبی ست که با تغییر نام در چند دهه اخیر دوران افول خود را سپری میکند، اخیراً برای آنکه تحولی در اوضاعواحوال و رکودی که گریبانش را گرفته به وجود آورد، همان آثاری را که صنعتی زاده به خاطر انتشارشان مجرم شناختهشده بود، دوباره منتشر و به بازار فرستاده است. جالب اینکه صنعتی زاده به گواه نامههای خصوصیاش که به همت نشر چشمه به بازار آمده، برای خواهرش از سر نصیحت از چیزهایی سخن گفته که نشان میدهد نهتنها هیچ علاقه و ارادتی به فرهنگ غرب و امریکا نداشته، بلکه با انتقاد از روحیه مصرفزدگی آنها و تهی شدن فرهنگ غرب از ارزشهای انسانی به خواهرش هشدار داده که مبادا مرعوب فرهنگ غرب شود.
صنعتی زاده علاوه بر توان انجام کارهای اجرایی، صاحبقلم و اهل پژوهش نیز بود. از او بهعنوان نویسنده، مترجم و محقق نیز کارنامهای قابلبررسی بر جای مانده است. بهغیراز ترجمههایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران منتشر کرده، تحقیقاتی درباره تقویم و گاهشماری ایرانیان و دیگر اقوام در روزگار باستان، اشعار و مقالات گوناگونی از خود به یادگار گذاشته است. اما اعتبار صنعتی زاده تنها به حوزه فرهنگ و مدیریت فرهنگی محدود نمیشود. او بااینکه در خانوادهای متمول به دنیا آمده بود اما کار در بازار را از نوجوانی و از مشاغل پایین شروع کرد. همین نکته باعث آشناییاش با سطوح مختلف کار و ایجاد ارتباطی بهینه با زیردستانش در هنگام مدیریت بود. صنعتی زاده بسیار جوان بود که از خود سیمای فردی مبتکر، فعال را به نمایش گذاشت که علاوه بر درک قوی از نبض بازار، از پشتکار و زیرکی لازم برای مدیریت نیز برخوردار بود. تأسیس مؤسسه انتشارات فرانکلین، شرکت سهامی افست، چاپخانه ۲۵ شهریور، سازمان کتابهای جیبی، کاغذسازی پارس، کشت مروارید کیش و گلاب زهرا تنها بخشی از مهمترین فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی اوست که با موفقیت چشمگیر روبهرو شد. او در عرصه ساختوساز نیز مدیری موفق بود و شهرک خزرشهر تحت مدیریت او ساخته شد. اولین کسی بود که کشاورزی ارگانیک را بهصورت کاربردی در ایران پایهگذاری کرد. در دورهای، نهتنها انتشار کتابهای درسی کشور افغانستان به او واگذارشده بود، بلکه انتشار کتابهای درسی ایران نیز توسط او صورت میگرفت. او همچنین مدتی ریاست بنیاد پیکار با بیسوادی را نیز بر عهده داشت و از حسرتهای بزرگش این بود که باوجود ایدههای موفقی که در حوزههای دیگر به سرانجام رسانده بود، نتوانسته بود در این حوزه آنگونه که میخواست موفق باشد و بیسوادی را ریشهکن کند.
در روزگاری که برای کارهای بزرگ باید دولت پا پیش میگذاشت، همایون صنعتی زاده برای فعالیت اقتصادی بخش خصوصی هویتی به وجود آورد که الگوی بسیاری از فعالان حوزه اقتصادی و کارآفرینان بعد از او قرار گرفت. جالب اینکه صنعتی زاده تحصیلات دانشگاهی نداشت، برخلاف اصرار پدرش که او را تشویق به رفتن به دانشگاه میکرد، ترجیح داد وارد بازار کار بشود و از قریحه و تجربه خود در کار اجرایی استفاده کند که بسیار هم موفق بود. او در طول زندگیاش کارآفرینی بسیار کرد و ازاینجهت چهرهای برجسته محسوب میشد. امور خیریه نیز بخش قابلتوجهی از فعالیتهای او را تشکیل میداد بهخصوص که پدر و پدربزرگش پرورشگاهی را برای او به ارث گذاشته بودند که بهعنوان میراثی دیرینه در خانواده برای او ارزش بسیار داشت و در سالهای آخر عمر عمده دارایی و وقت خود را صرف آنجا کرد. برای صنعتی زاده نفس کار مهم بود، برخلاف بسیاری از بزرگزادگان کار کردن را کسر شأن نمیدانست. حتی در دورهای که قریب به پنجاهوپنج سال داشت، مدتی را به شاگردی در یک صحافی گذراند و همچون کارگری ساده نزد استادکار که یکی از زیردستان قدیم خود بود به کار کردن مشغول شد.
صنعتی زاده نیز همانند بسیاری از فعالان عرصه اقتصاد در سالهای اول بعد از انقلاب با مشکلاتی روبهرو شد، بهضرورت کار اقتصادی در مواردی ناچار با مؤسساتی همکاری کرده بود که صاحبانشان ازجمله وابستگان به رژیم شاهنشاهی بودند، بههرروی به دلایلی مختلف و گاه عجیب بخش عمدهای از داراییهایش مصادره شد.(چنانکه برای مرحوم عبدالرحیم جعفری نیز چنین اتفاقاتی افتاد و انتشارات امیرکبیر او مصادره شد و طی شایعاتی محکومبه سوءاستفاده از انتشار کتب درسی شد. تا آنجا که شهید باهنر که در آن زمان در وزارت آموزشوپرورش فعالیت میکرد، طی نامهای ادعای سوءاستفاده او از انتشار کتابهای درسی را رد کرد.)
بههرروی فعالیت در عرصههای بزرگ همیشه از چنین حاشیههایی نیز برخوردار بوده است.البته صنعتی زاده بعدها با پیگیری و تلاش توانست عمده اموالش را باز پس گیرد و آنها صرف امور خیریه و وقف پرورشگاه صنعتی زاده کرمان کرد. صنعتی زاده در طول زندگی صاحب فرزند نشد؛ دلبستگی بسیاری به کودکان پرورشگاه صنعتی زاده کرمان داشت، چنانکه بچههای آنجا را فرزندان خود میخواند، بهشدت دغدغه آموزش نظری و عملی آنها را داشت، به زندگی خصوص و آیندهشان نیز بیتوجه نبود، بر ایشان به خواستگاری میرفت و مقدمات ازدواجشان را فراهم میآورد. حتی در ایام دفاع مقدس با گروهی از همین بچهها، راهی جبهه جنگ با دشمن بعثی شد. همایون صنعتی زاده که در سال ۱۳۰۴ به دنیا آمده بود بعد از هشتادوچهار سال زندگی در سال ۱۳۸۸ درگذشت.
آنچه خواندید مختصری بود درباره زندگی او که گوشههایی از آن بر اساس کتابی که اخیراً نشر چشمه درباره این چهره مهم و تأثیرگذار حوزه نشر به بازار فرستاده نوشتهشده بود. «نامههای همایون صنعتی زاده به خواهرش» به کوشش گلی امامی منتشرشده است؛ گلی امامی و همسرش کریم امامی نیز از استعدادهایی بودند که توسط صنعتی زاده کشف شدند و بعدها بهعنوان چهرههایی ارزنده و برجسته در حوزه نشر بهعنوان مترجم و ویراستار فعالیت کردند.
گردآوری این نامه درواقع نوعی ادای دین است نسبت به مردی که حکم استادی برای آنها داشت، چهرهای پیشرو و خستگیناپذیر در حوزه کسبوکار و اقتصاد. پیشازاین تعدادی از نامه او که به ایرج افشار (محقق نامدار ایرانی) نوشته بود، در مجله بخارا منتشرشده بودند که نشاندهنده گرایشهای فرهنگی و کارهای پژوهی او بود. اما این نامهها بیشتر از زندگی خصوصی و عواطف فردی صنعتی زاده حکایت دارند. این نامهها ازآنرو دارای اهمیت هستند که تصویری کمتر شناختهشده از مردی را به نمایش میگذارند که در تمام طول زندگی به کار کوشش پرداخت، بارها زمین خورد اما دوباره به پا خاست و از نو شروع کرد. اما این مانع از آن نبوده که از نزدیکان خویش نیز غافل باشد. باید توجه داشت که چنین نامههایی در اصل برای انتشار که نوشتهنشدهاند، بلکه درد دلهایی بودهاند میان یک برادر و خواهر. حرفهایی که شاید در میان آنها صحبتهای معمولی و احوالپرسیهای تکراری کم نباشد، اشارههایی به مشکلات، تکرار پارهای نصایح و سخن گفتن از احساسات درونی و از این قسم. اما در برچسبی همین حرفهای معمولی که شاید چندان پیچیده و عجیب به نظر نرسند، نکتهها و آموزههایی ارزشمند نیز یافت میشود که تصویری ملموس و بیواسطه او را به نمایش میگذارند.
شاید در برخی از پروژههای کاری صنعتی زاده توفیق اقتصادی نیز با موفقیت اجرایی همراه شده باشد اما او در بسیاری موارد نشان داده بود که بیشتر از این منافع مالی، نفس کار کردن، کارآفرینی و تلاش برای خدمت به میهنش از اولویت برخوردار بودهاند.
نامههای گردآمده در این کتاب، تاریخ از ۲۴ آبان ۱۳۵۷ تا ۱۴ بهمن ۱۳۶۱ ادامه مییابند، البته در این فاصله زمانی نامهنگاری آنها به شکل پیوسته بوده است. اما در انتهای کتاب چند نامه نیز آمده که در سالهای بعد نوشتهشده در حوالی مرداد ۱۳۶۳ و میانهسال ۱۳۶۵.
بنابراین این نامهها به آخرین روزهای حکومت پهلوی دوم و سالهای آغازین دفاع مقدس بازمیگردد. ایامی که به لحاظ تاریخی و سیاسی بسیار پر افتوخیز هستند، این مسئله کموبیش در نامهها (باوجود خصوصی بودن آنها) نیز انعکاس یافته است. صنعتی زاده در برچسبی نامههایی که به خواهرش نوشته از فعالیتهای اقتصادی خود نیز سخن رانده که نشاندهنده حفظ روحیه مبتکر و نوآورانهاش در آن ایام است که قدم به پیری میگذارد. یکی از جالبترین آنها وارد شدن در حوزه کار گلابگیری ست، اما نه به شکل سنتی که درگذشته انجام میشده، اگر کاری میخواهد موفق باشد بابا نوآوری و ابتکار همراه شود. از همین روست که صنعتی زاده برای نخستین بار در ایران به سراغ گلابگیری به روش صنعتی میرود و با راه انداختن واحدی با تولید به این روش نام «گلاب زهرا» را سر زبانها میاندازد!
دیگر دغدغههای مهم صنعتی زاده که در این نامهها منعکسشده، بچههایی هستند که در پرورشگاه صنعتی زاده کرمان بزرگشدهاند و با توجه به حال و هوای آن سالها برای دفاع از میهن راهی جبههها میشوند. صنعتی زاده نیز که دلنگران آنهاست، به همراه آنها قدم به جبهه میگذارد. حضور در جبههها یکی از دغدغههای دیرینهاش را دوباره زنده میکند که آن چیزی نیست جز مبارزه با بیسوادی؛ برای این منظور هم به دنبال روشی تازه است، کتابی تازه که با تألیف آن از پرویز کلانتری نیز میخواهد با کشیدن نقاشیهایی برای کتاب این تجربه را کامل کرده و در جبههها برای آموزش رزمندگان از آن استفاده کنند. ظاهر او حتی به دیدار ریاست نهضت سوادآموزی نیز رفته و تجربیاتش را در اختیار او نیز قرار داده بود.
گفتیم که زندگی همایون صنعتی زاده ابعاد گوناگونی داشته و ازاینسبب نیازمند بررسی دقیق و جامعی ست در ابتدای این کتاب نیز سیروس علی نژاد با نوشتن مقدمهای که نگاهی گذرا به زندگی همایون صنعتی زاده دارد، قدمی در این زمینه برداشته که میتواند برای علاقهمندان دربردارنده نکات خواندنی و جذاب باشد.