نظر منتشر شده
۲۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 222546
دینداری اجباری و خطری که تهدیدمان می کند
بخش تعاملی الف - امین میرزائی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۵۹
چند روز پیش "الف" مطلبی منتشر کرد درباره رفع فیلتراسیون فیس بوک. طبق معمول کامنت های بسیاری "لایک" خوردند. در بین دیدگاه ها، کامنتی خاص جلب توجه می کرد. متن این کامنت را که تعداد "لایک" آن بالا بود می آورم، پیش از آن که توضیحی اضافی ارائه دهم.

"باید یه تمام محدودیت ها پایان داد و آزادی به معنای واقعی کلمه رواج پیدا کند حتی به گفته پارلمان اروپا ازدواج همجنسگرایان هم باید آزاد باشد همان طور که در بسیاری از کشورهای مسلمان همسایه از جمله ترکیه و آذربایجان هم آزاد شده باید به حقوق فردی و اجتماعی همگان احترام گذاشت".

تا لحظه نگارش متن حاضر، کامنت مذکور چند صد لایک خورده است.

من به این کاری ندارم که تشکیل خانواده همجنسگرا چگونه ممکن است؟ و چگونه می توان این خانواده را "طبیعی" نامید، وقتی که والدین همجنسگرا فرزندانشان را از زوج های "طبیعی" به وام می گیرند، یا از پرورشگاه "اداپت" می کنند، یا رحمی اجاره ای و طبیعی می یابند تا - پس از یافتن لوله آزمایشگاه - خود را "کلون" کنند! یعنی به این کار ندارم که همجنسگرایان، "افراد آنرمال" محتاج به افراد نُرمالند. به مضحک بودن استفاده از ابزارآلات مصنوعی، برای عمل جنسی هم کاری ندارم! بماند که آن تکّه از بیانیه اروپا، درباره تبعیض جنسیتی بود و نه لزوماً همجنسگرایی. چرا که هنوز کشورهایی در اروپا به ازدواج (عمل اجتماعی) و نه رابطه (عمل خصوصی و بین فردی) صورت قانونی نداده اند.

به این هم کار ندارم که کلمه "حُرّ" در عربی و "آزاد" در پارسی، به معنی نجیب و اصیل و پیراسته اند. همین است که به ویراستار، "محرّر" می گویند و جوانمردی را "آزادگی" می خوانند. حالا چه شده که این دو واژه را به "libertarian"، که در -انگلیسی میانه- به معنی "خودمانی" است اطلاق کرده اند و لیبرتی (an action going beyond limits) را به خطا همان آزادی دانسته اند، بماند.

سخن من این ها نیست و مخاطب من نه آن کامنت گذار مجهول است، و نه کسانی که کامنت او را لایک کرده اند. این چند کلمه را خطاب به جبهه محترم پایداری می نویسم. واگویه ای ست از سردرد، خطاب به عزیزانی که برای فرستادن مردم به بهشت خواب ندارند و گوش خود را بر نصایح کارشناسان بسته اند. پشتوانه این تحلیل، سه دهه حضور در عرصه تحقیقات فلسفی و دینی، و تجربه مدیریت در عرصه های اجتماعی وسیاسی و فرهنگی است. مدیریتی که چندسال پیش، عطای آن را به لقایش بخشیدم.

در قدس محلّه ای وجود دارد به نام "مئه شریم"(صد دروازه). این منطقه محلّ زندگی یهودیان "اولترا ارتدوکس" است. یهودیانی که از رفتن به سربازی سرباز می زنند و مالیات نمی دهند و به علوم جدید - نقطه اتّکاء اسرائیل - بی توجّهند. اگرچه، کِنِسِت اسرائیل تصمیم گرفته عاقبت به سربازی شان بِبَرَد و به زور هم شده ازشان مالیات بگیرد و علوم جدید را به اجبار به خوردشان دهد.

محلّه قواعد خاص خود را دارد. بی حجاب را -چه رسد به جنیفر لوپز- راه نمی دهند. به احکام "شبّات" بی اندازه پابندند و مهمتر آن که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند. زمانی که بن گوریون با آنان پیمان بست، شمارشان از چهارصدنفر تجاوز نمی کرد. نیم قرن بعد نتانیاهو مانده است و نزدیک به یک میلیون شهروند یهودی که به آرمان های اسرائیل پشت کرده اند!

این که قدس، "مئه شریم" دارد عجیب نیست. عجیب پاگرفتن مشابه این محلّه در "لندن" است. محلّه ای که با دیوارهای نامرئیِ به نام "اعراف" از مابقی محلّات لندن جدا می شود و ساکنان آن به علوم روز روی خوش نشان نمی دهند و به مُد و حراج کریستی، بی رغبتند.

امّا این همه ماجرا نیست.

"موسی بن نُصِیر" و "طارق بن زیاد"، صادر کنندگان جنگ طلب اسلام اُمَوی به غرب اروپا بودند و بریتانیائی های انگلیکان هر آنچه در توان داشتند در مسیحی کردن "اجباری" مستعمرات شرقی به کار بردند. نتیجه آن شد که غرب مسلمان، ابتدا کاتولیک و بعد سکولار شد و یاران القاعده، شرق عالم را درنوردیدند.

بومیان موحّد استرالیا -هزارو اندی سال پیش- بت پرستی را به نفع پارسی زبانان نرم خویِ صادر کننده "شتر" و "خیار دریایی" ترک کردند و چند قرن بعد، "الله" عارفان را در دل زبان خود جا دادند - البته - بی آنکه لزوماً "مسلمان" شوند. این، پیش از آن بود که کاشفان اروپایی به تاسمانی و اطراف آن پابگذارند و "مسیحیت چُماقی" را در آنجا رواج دهند.

مسیحیان سخت گیر، سی صد سالی کوشیدند تا بومیان استرالیایی و اقوام مالایی وسربازان اندونزیایی را مسیحی کنند، آن هم در حالی که آنان را قوم منفور خدا و پست و پَلَشت می دیدند. کار به جایی رسید که بومیان استرالیایی از خدای مسیحیان بیزار شدند و مالزی و اندونزی و بخشی از تایلند، مسلمان ماندند.

بومیان استرالیا، تا سخن "مالکوم ایکس" آمریکایی به گوششان رسید، کانگوروشان یاد "افغانستان" کرد و به دین آباء اجدادی خود بازگشتند. امّا یک مشکل وجود داشت. "خیار دریایی" اندونزی جای خود را به "خشخاش" ملّاعمر داده بود و اسلام طالبانی، جای اسلام مولانا و بوعلی و رودکی و خواجه عبدالله -اسلام افغان های چند قرن قبل - نشسته بود!

نتیجه همه فعل و انفعالات فوق چه بود؟! غربِ مسلمانِ طارقِ بن زیاد - فاتح سخت گیر تنگه جبل الطارق- اینک سکولار است. واتیکان - با وجود یک میلیارد و اندی طرفدار با تقوا- به اجبار به امثال برلوسکونی، رسوائی های جنسی کشیشان کاتولیک و جماعت همجنسگرا تن داده است. آمریکا بین چهل میلیون Nones"" (بی اعتقاد به دینی خاص) و صدو پنجاه میلیون دینداری که برخیشان عمر جهان را چندهزارسال می دانند، تقسیم شده است. چرا؟! چون رهبران دینی از "دین" مغازه ساختند و خانواده های فاسدی چون "بورجیاس" را به دستگاه پاپی راه دادند. چون چوب برداشتند و "مک کارتیسم" راه انداختند. چون مفهوم انتظار "موعود" را با قدرت سیاسی امثال "جری فال ول" و "پت رابرتسون" و "بیلی گراهام" پیوند زدند. چون خود را حقّ، و مابقی جهان را "محور شرارت" خواندند.

دین که به "مغازه" یا "ابزار قدرت" تبدیل شد، گروهی راه بی دینی در پیش گرفتند و در مجاورت پاپ کاتولیک و پروتستان هایی همچون "پت رابرتسون"، بی اخلاق شدند. گروهی -مانند "هِریدیان یهودی" و "آمیش های مسیحی" -دور خود دیواری نامرئی کشیدند و از همه مظاهر تمدّن جدید بیزاری جستند. اِوَنجِلیست های آمریکائی در نزاع بین "دین" و "علم" هردو را در پای "میلیتاریسم" و "خرافات" قربانی کردند. گروهی به تفسیر مُحرَّف از "ودانته" هندوها و تعالیم "بودا" روکردند و به علّت باور به چرخه "تناسخ"، جان آدم ها را بی ارزش شمردند. گروهی هم.، کمربند انتحاری به خود بستند و همه را کافر دانستند.

البته دنیا به این بی دینی هم نیست. گروهی هم هستند که "راه دیگر" را برگزیدند. در میانه این جهان بی پروا، بی دین های آته ئیست، تنها "پانزده درصد" جمعیت جهان را تشکیل می دهند. پانزده درصدی که البته دانشمندترینشان، تنها به "پنج درصد" جهان مشهود علم دارند. نود و پنج درصد الباقی (ماده تاریک + انرژی تاریک)، همچنان برایشان جزو اسرار است. "ساینس" کافی نیست. شناختن آن نود و پنج درصد باقی، "عقل" می خواهد. "مَن کانَ لَه عقل، کانَ لَه دین". کسی که عقل ندارد، دین هم ندارد.

برادران و خواهران جبهه پایداری! یک خواهش دارم.

حلال خدا را حرام، و دنیا را به کام مؤمنان تلخ نکنید. به مردم ایران اجازه دهید که "راه دیگر" را حفظ کنند. دیندار و اخلاقی باقی بمانند، بی آن که به مواهب جهان جدید پشت کنند. خدا را عاقلانه بپرستند و - ضمن حفظ مسئولیت های اجتماعی - در گستره "مباحات" آزاد باشند. در آنصورت دیگر کسی کامنت نمی گذارد تا خواستار "آزادی های نامشروع" شود.

یک لحظه سکوت کنید... زنگ خطر مدّتی ست که به صدا درآمده است.
 
کلمات کلیدی : امین میرزائی
 
حسام
۱۳۹۳-۰۱-۲۴ ۱۱:۴۴:۱۵
مقاله ای بسیار خواندنی و ای کاش فقط و فقط افراد یاد میگرفتند بی قضاوت قبلی در همه امور فکر کنند که آنوقت دنیا دنیای بهتری بود. (2076256) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۴ ۱۱:۴۶:۰۴
لايك (2076264) (alef-10)
 
ناشناس
۱۳۹۳-۰۱-۲۴ ۱۱:۴۸:۲۷
آفرین. خیلی خوب گفتی. لذت بردم. امیدوارم در میان همه‌ی ما، گوش شنوایی باشد... (2076272) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۴ ۱۲:۵۹:۱۶
لا اکراه فی الدین فد تبین الرشد من الغی
آیه قران است البته بعضی ها نومن ببعض و نکفر ببعض هستند (2076490) (alef-10)
 
علي
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۷:۰۳:۵۱
مشكل اينجاست كه بعضي ها اين ايه را بكشيد كافران را تا فتنه در جهان نماند ترجمه مي كنند قاتلو ائمته الكفر حتي لا تكون فتنه (2078352) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۴ ۲۲:۱۳:۰۶
قرائت وپیروی ازقران کریم سعادت دنیا و آخرت است. پس جواب سئوالات بی پاسخ خودمان را در قران خویش جستجو کنیم. (2078219) (alef-10)
 
یاسر
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۰:۳۷:۰۹
این دوستان پایداری سرشان را زیر برف کرده اند انگار همه چیز را در دفتر پدر معنویشان ارزیابی میکنند از دین گریزی نسل جوان بیخبرند!!!!! (2078282) (alef-10)
 
حقیقت جو
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۱:۰۳:۴۹
خداوند نیز به پیامبرش می فرماید به کافران بگو " لکم دینکم و لی دین" و نمیگوید به زور شمشیر به راه راست هدایتتان میکنم! ما نیز به پیروی از این دستور مجبور نیستیم همگان را بدنبال خودمان بسوی بهشت بکشیم. احسنت مقاله جالبی بود (2078289) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۲:۳۲:۳۲
الف عزیز نمیخوای کامنت های من را بذاری اشکالی نیست ولی تو را خدا، خواهش می کنم یکی بیاد این وسط بگه جبهه ی پایداری چه ربطی به این مطلب داشت؟کجای این مساله فرار داره؟آقای آقاتهرانی یا آقای جلیلی یا... باعث این شدند اون بنده خدا در دفاع از همجنسبازی کامنت بذاره؟!
الف و خوانندگان محترم الف،به کجا چنین شتابان؟!یک دهم از این انرژی را صرف ضربه زدن به اسراییل کنید.چرا صفر و صد به همه نگاه می کنید؟جبهه ی پایداری مسلمون نیستند؟به فرض کم سواد متعصب،.... (2078317) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۲۰:۱۸:۵۶
ممکن است شما بفرمایید ضربه زدن به اسراییل کدامیک از مشکلات مردم ایران را حل میکند ؟ واصولا چه نسبتی با منافع ملی ما دارد؟ (2079687) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۲۰:۱۹:۳۷
اشتباهی مثبت دادم. (2079689) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۲:۴۷:۴۰
مقاله قشنگی است بجز قسمتی که بوعلی (و...) هم به افغانها بخشیده شد.!!! (2078322) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۶ ۱۹:۱۶:۰۷
خب بودن دیگه!!!!! (2082388) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۲:۴۹:۱۷
برادر من. این متن پر از مغالطه است و سازگاری درونی نداره. بالاخره بعضی ملت میفهمند که مطلب بی پایه است و یکی هم پیدا میشه و این موضوع را میگه. میدونم که منتشر نمیکنین ولی دست کم نویسنده این نظر را میخونه و یه این فکر میفته که مردم میفهمن. (2078324) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۶:۱۱:۴۷
مشکل اینه که این روزها دین به ابزار تبدیل شده
کسی به فکر دین و مذهب نیست. فقط در حال استفاده از آن هستند
وسیله هست برای امیال شخصی و دنیوی

برای این هست که وقتی اختلاف نظر سیاسی در کشور پیش میاد سریع علم دین بلند میشه، سریع کفن پوش پیدا میشه، سریع انگ بی دینی زده میشه
اما وقتی پای بیت المال و حق مردم میاد چی؟
همه چی میشه مصلحت و ماستمالی و اخیرا هم که آقایان کاملا به این رسیده اند که مردم کودک صغیری هست که نمی فهمد

اما حقیقت این هست که مردم ما جلوتر از مسئولین هستند. نخبگان ما خانه نشین هستند و چاپلوسترین ها بر سر قدرت

دوستانی که چند صباحی در خارج از کشور زندگی کرده اند این جمله من را بهتر می فهمند:
اولین چیزی که وقتی از کشور خارج میشی مثل آوار سر آدم خراب میشه صداقت این کفار هست. صداقت و راستگویی کامل.
کسی رو به خاطر خطایی که کرده از زندگی ساقط نمی کنن مگر این که بفهمند دروغگو هست

کشور ما چی؟
حافظه مردم چقدر از دروغ گویی مسئولین پر هست؟
چه بر سر فرهنگ و کشور آمده ... (2078340) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۲۰:۳۵:۲۵
خدایا کشور مرا از دشمن خشکسالی و دروغ محافظت کن. (2079720) (alef-11)
 
دوست دانش جو
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۷:۲۵:۱۸
دوست نويسنده. شما اين Universe كه حداقل بالا يك ميليون كهكشان و هر كهكشان ميليون ها ستاره (راه شيرى) دارد و دور هر ستاره حداقل چند سياره ميچرخند را بحساب نمياوريد و با " راه ديگر" مردم را از واقعيت ها (Reality ) دور ميكنيد. دين يكى از نيازهاى بشرى (اعتقادات) را مى تواند أرضا كند. بشريت نيازهاى ديگرى هم دارد كه هيج دين نمى تواند جوابگويه تمام نيازهاى بشرى بأشد. علم را هيج و دين را همه چيز دانستن باعث ميشود انسانها با اين همه هوش به موجوداتى مثل Robot تبديل بشوند و فقط براى انجام كار دينى ساخته شده باشند. دين با تكامل مقارعت ميكند.مطلب زياد هست ولى من اين عقيده را دارم كه يك آدم دين دار نبايد آدم خوبى باشد ولى اگر آدم وجدان داشته باشد حتمأ آدم خوبى هست. پس بيائيم در صد وجدان انسانها را بالا ببريم و نه اينكه فكر وذكر و زندگى انسانها را بخواهيم با دين پر كنيم. من به خداوند اعتقاد دارم. اگر اشكال املائى داشتم پوزش ميخواهم. (2078362) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۱۳:۲۲:۳۳
منظور ایشون از دین عاقلانه ، یعنی دین جامع الاطراف . دینی که هم به علم توجه داره ، هم به شهود ، هم به نقل.اما سنگ محک همش عقله.به خاطر همین یه جای مقاله به قربانی کردن علم و دین در پای خرافات اعتراض می کنن( در اعتراض به اونایی که عمر جهانو فقط چند هزار سال می دونن و مخالف علمن) . شما مث اینه که عقل و علوم تجربی رو کاملا یکی می گیرین در حالی که عقل معنای وسیعتری داره و مثلا به د.د.ت و ساختن هروئین که اول بار به عنوان دارو به جهان معرفی شد یا بمب اتم عقل نمی گه. (2078814) (alef-11)
 
سروش پیشوا
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۰۷:۴۶:۳۳
بسمه تعالی نویسنده محترم که از متن مقاله تان برمیاید که خود هم از افرادی یا مشخصات فوق بیزار نیستید وتاحدی حق به انها میدهید میخواستم بفرمایید جبهه پایداری کدام حرام را حلال ا علام نموده که شما سنگ سینه همجنسگرایان و دشمنان دین را به سینه می زنید. (2078375) (alef-10)
 
عباس
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۱۳:۱۱:۲۷
سلام

من هیچ وقت کامنت نمی گذاشتم ولی دیدم نویسنده دائم از علم صحبت می کنه بعد هم جنس گرایی ( نه هم جنس بازی) غیر نرمال بودن دانستند. خواهش می کنم چند سوال را به صورت دانشگاهی و علمی پاسخ دهید بسیار ممنون می شوم.

1- هم جنس گرایی چند دسته است؟ منشا ژنتیکی دارد یا محیطی؟
2- تعریف نرمال بودن و نبودن یک مساله از چه دیدگاهی فرمودید؟
3- اگر یک روزی برای شما مانند یک فکت متقن ثابت شد این موضوع نرمال است و برخلاف آنچه هزاران سال تصور می شده ما دو جنس نداریم و طیفی از جنس ها را داریم باز اینگونه قضاوت می کنید یا به قول اون آقای محترم دو قشر هیچگاه روشن فکر واقعی نمی توانند بشوند
دین باوران و نظامیان (2078787) (alef-11)
 
مصطفی
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۱۶:۱۳:۵۴
آقایان می گویند فقط در قبول اسلام اکراهی نیست در حالی که این آیه می گوید داخل دین هم اکراهی نیست. (2079171) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۱۸:۱۰:۵۳
کمی انصاف داشته باشید. آیا فقط جبهه پایداری میخواهد مردم را به زور دیندار کند؟ (2079457) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۱۸:۱۲:۰۰
خوب است این افراد سری به کشورهایی مثل ترکیه و مالزی بزنند و ببینند که ایرانیان به محض ورود به آن کشورها بلافاصله سراغ خرید چه چیزهایی و چه کارهایی می روند.
این حاصل دینداری زوری و ترویج ریاکاری و بستن فضاست. (2079463) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۱۸:۵۴:۳۵
شما برويد در جاهايي كه دين اسلام بواسطه ايرانيان به آن سرزمين وارد شده و جاهايي را كه بوسيله ديگران با هم مقايسه كنيد هم دينداري آنان با معرفت و شناخت ، بي پيرايه و روشن بينانه تر است و هم عميق و ماندگارتر و از همه مهم تر مسالمت جويانه ،زلال و بدون آميخته شدن با خرافات است مانند مالزي و اندونزي و هندوستان و تانزانيا. اما در جاهايي كه اسلام توسط ديگراان به آنجا رفته است اولا سطحي و متحجرانه است و ثانيا خشن و كوركورانه است و عقل انسان در آن تعطيل و جبرگرايانه است. بنابر اين: اسلام به ذات خود ندارد عيبي و هر عيبي هست در مسلماني ماست. (2079548) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۰۱-۲۵ ۲۳:۲۵:۱۱
بي ربط بود اگر چه اطلاعاتي را به رخ كشيد (2080089) (alef-11)