نظر منتشر شده
۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 429826
همگرایی ترامپ با مسکو؛ از شعار تا واقعیت
وحید پورتجریشی، 10 دی 95
ایجاد روابط دوستانه و نزدیکی با روسیه یکی از شعارهای اصلی دونالد ترامپ در جریان کمپین انتخاباتی خود بود، مساله ای که بسیاری از کارشناسان آن را باور نداشته و معتقدند هیچگاه عملی نخواهد شد.
تاریخ انتشار : جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۴۵
 بدون شک ورود «دونالد ترامپ» به عرصه سیاست آن هم به عنوان رئیس جمهوری آمریکا، شوکی بزرگ به ساختار نظام بین الملل وارد کرد. در همان نخستین روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری و برگزیده شدن ترامپ، نگرانی بسیاری ازقدرتهای غربی به خصوص در حوزه همکاری های مشترک با آمریکا در زمینه مسائلی چون تغییرات آب و هوایی که رئیس جمهوری جدید آمریکا می گوید آنها را قبول ندارد رو به فزونی گذاشت.
 
اما یکی از قول هایی که ترامپ در خصوص آینده سیاست خارجی آمریکا داده، مربوط به بهبود آینده روابط این کشور با روسیه می شود. مساله ای که از نظر بسیاری از کارشناسان روابط بین الملل، شاید حتی به دلیل ماهیت جهت گیری های دو کشور به صورت انتزاعی و البته نقش آنها در نظام بین الملل در برابر هم، بیشتر شبیه به یک شعار پوپولیستی به نظر برسد.

سوال اینجاست که اگر قرار باشد چنین وعده ای عملی شود، چه موانعی بر سر راه دو کشور وجود خواهد داشت؟ آیا امکان همگرایی دو قدرت متخاصم در نظام بین الملل به عنوان پدیده ای نو در روابط بین الملل وجود دارد؟

در ادامه با اشاره به برخی مشکلات عمده میان دو کشور، سعی خواهیم کرد عمق این مشکلات را مورد سنجش قرار داده تا متوجه شویم، آیا امکان بهبود روابط دو طرف آن هم در بازه زمانی که ترامپ قول آن را داده امکان پذیر خواهد بود یا خیر.

مساله سوریه
بحران سوریه شاید جدی ترین مشکل موجود بر سر راه دو کشور باشد. اما سوال اینجاست که چرا سوریه تا این حد برای مسکو و واشنگتن مهم شده است؟ ژئوپولیتیک سوریه و مواضع دولت اسد در قبال آمریکا و روسیه، دو سر به هم پیوسته یک محور در چشم سیاست خارجی دو کشور به حساب می آید. به طور خلاصه، آنچه برای دو طرف مهم است، دستکم حفظ و یا به وجود آوردن پایگاه های حساس خود در حاشیه مدیترانه، همسایگی رژیم صهیونیستی، جنوب ترکیه و دسترسی بی چون و چرا به شمال آفریقا خواهد بود.


اما این جمله در ادبیات سیاسی به خصوص اصطلاحات بزرگان کمونیسم بسیار مرسوم است که آنتی تز همان تزی است که در برابر تز اولیه مطرح شده و در حقیقت، خود یک تز مستقل به حساب می آید. لذا با توجه به این اصطلاح می توان گفت که هدف آمریکا در سوریه جدا از سیاست های کلی این کشور در خاورمیانه، به روی کار آمدن دولتی است که بتواند جلوی امیال روسیه را بگیرد.

در حقیقت هدف آمریکا در سوریه، تقابل با روسیه است و نه عینا خود سوریه. بدیهی است که در صورت حضور دائم روسیه در مدیترانه از طریق پایگاه طرطوس در سوریه، مدیترانه به جولانگاه ناوهای روسی بدل خواهد شد. با توجه به فاصله و اختلافات معناداری که میان واشنگتن و متحدین دیرینه خود همچون ترکیه، مصر، رژیم صهیونیستی و بسیاری دیگر از کشورهای منطقه مدیترانه ایجاد شده، حضور قوای نظامی روسیه و بسط هژمونی مسکو در مدیترانه می تواند پشتیبان نظامی جدیدی برای امنیت این کشورها و جایگزینی مناسب برای آمریکا باشد. البته با این تفاوت که روسیه به دلیل نزدیکی بیشتر به کشورهای مذکور می تواند حتی حمایت های به موقع و مناسب تری در مواقع ضروری و حساس نسبت به ناوگان ششم نیروی دریایی آمریکا که در مدیترانه مستقر است، ارائه دهد.

موضوع ناتو
ناتو شاید پیچیده ترین و بحث برانگیز ترین تنش میان آمریکا و روسیه باشد. گسترش بی سابقه ناتو به سمت شرق و تا پشت مرزهای روسیه در زمان دولت اوباما، بدون شک از بزرگترین مشکلات روسیه با آمریکا بوده است. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین نیز به تازگی اعلام کرده که کشورش هیچ توقعی از دولت ترامپ در جهت عقب راندن ناتو از پشت مرزهای روسیه ندارد.


گسترش ناتو به غرب دریای سیاه و استقرار سپر موشکی خود در رومانی و لهستان طی سالهای اخیر منجر به برافروختگی بیش از حد روسیه در برابر آمریکا شده است، تا جائیکه این مساله به همراه اختلاف دو کشور در سوریه و اوکراین، باعث شده تا به گفته مقام های روسی، دو کشور در عمل به جز در مواقع اضطراری هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند. از سوی دیگر، عضویت کشورهایی همچون و لهستان و رومانی که زمانی از اعضای موثر شوروی سابق و تحت فرمان روسیه بودند در ناتو، منجر به آشفته شدن روابط میان این پیمان نظامی با روسیه شده است.

بحران اوکراین
تحولات سیاسی اوکراین را می توان نماد مبارزه غربگرایان در برابر روسیه دانست. شاید رویارویی اوکراین و روسیه به ظاهر از سال ۲۰۱۴، یعنی شکل گیری اعتراضات مدنی علیه دولت ویکتور یاناکوویچ، رئیس جمهور طرفدار روسیه و از مخالفین سرسخت عضویت این کشور در ناتو آغاز شده باشد. اما حقیقت این است که رویاروی سیاستمداران و احزاب غربگرای این کشور و روسیه به انتخابات سال ۲۰۰۵ و شکل گیری انقلاب رنگی اوکراین بازمی گردد، یعنی زمانی که یاناکوویچ نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود، به تقلب در انتخابات محکوم شده و با ابطال نتیجه انتخابات، در دور دوم نتیجه را به ویکتور یوشچنکو، رقیب خود در انتخابات سال ۲۰۰۵ واگذار کرد. این نخستین شکست طرفداران روسیه در صحنه رقابت های سیاسی اوکراین پس از فروپاشی شوروی و استقلال کی یف به حساب می آمد.


اما حمایت همه جانبه و تمام عیار آمریکا از معترضین اغتشاشات سال ۲۰۱۴ که در نهایت منجر به سقوط دولت یاناکوویچ شد، خشم روسیه را بیش از پیش نسبت به تحرکات آمریکا آن هم در کشوری که روسیه منافع گسترده ای در آنجا برای خود متصور است شد. یاناکوویچ به تازگی در مصاحبه ای که ماه گذشته از طریق تلویزیون دولتی روسیه پخش شده، در خصوص دخالت های سفیر وقت آمریکا در جریان تظاهرات سال ۲۰۱۴ اوکراین گفت که دخالت های آشکار سفیر آمریکا در جریان اعتراضات به جایی رسیده بود که در میان جمعیت حاضر می شد و بین آنها گل و شیرینی پخش می کرد.

از سوی دیگر، دولت روسیه بارها پیش از جریان اعتراضات تهدید کرده بود که اگر غرب و جریان های غربگرا در داخل اوکراین بخواهند علیه روسیه اقدام کنند، مسکو بی تفاوت نخواهد بود. در نتیجه مسکو با سقوط دولت یاناکوویج و روس کار آمدن ویکتور پروشنکو، اقدام به الحاق شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین کرد. مساله ای که بخش عمده ای از تحریم های وضع شده آمریکا علیه مسکو نیز به همین موضوع بر می گردد و در اصل از همینجا شروع شد.

تحریم های آمریکا علیه روسیه
همانطور که در بخش قبل به آن اشاره شد، وضع تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ترکیه از زمان تصرف شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین آغاز شد. مقام های مسکو همواره اعلام کرده اند که وضع این تحریم ها کوچکترین تاثیری بر اقتصاد و مبادلات تجاری روسیه نداشته است. مطلبی که پسکوف، سخنگوی کرملین بار دیگر در سخنرانی مطبوعاتی خود بر آن تاکید کرد.



اما ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه روز چهارشنبه در جریان نشست مشترک خود با وزیر و مقام های بلندپایه وزارت دفاع روسیه گفت که تحریم ها مانع از همکاری بیشتر روسیه و شرکای غربی این کشور در مبارزه علیه تروریسم شده است. شاید تحریم های مذکور اثر چندانی بر مبادلات تجاری میان روسیه و آمریکا نداشته باشد، اما حقیقت این است که بخش عمده ای از درآمد روسیه از طریق فروش گاز و محصولات کشاورزی این کشور به اتحادیه اروپا و ترکیه تامین می شود. از آنجا که اتحادیه اروپا نیز همواره در تصمیم گیری های سیاسی خود تابع ایالات متحده بوده، لذا با مهر تایید خود بر تحریم ها علیه روسیه، ضربه بزرگی به اقتصاد این کشور نفتی زده است؛ ضربه ای که باید عامل اصلی آن را در واشنگتن جستجو کرد و نه اروپا.

دریای چین و منطقه آسیا پاسیفیک
همانطور که می دانیم منطقه آسیای شرق و جنوب شرق به همراه منطقه پاسیفیک چند سالی است به عنوان بازار تجاری بکر و البته فرصت های تجاری – نظامی در پس آن مورد توجه هر دو کشور روسیه و آمریکا قرار گرفته است. دکترین باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در خصوص تشکیل یک بازار مشترک المنافع در منطقه آسیا – پاسیفیک منجر به شکل گیری پیمان TPP میان آمریکا و شرکای تجاری این کشور در منطقه شد. اما مشکل اینجاست که منطقه تجاری مد نظر آمریکا دقیقا کشورهای حاشیه دریای چین را در بر می گیرد که دو کشور چین و روسیه، به خصوص پکن آنجا را منطقه امن قلمرو انحصاری خود می داند.



از سوی دیگر واشنگتن تاکید کرده که در صورت تمایل چین برای عضویت در این پیمان تجاری، پکن باید شرایط تحمیلی از سوی آمریکا را پذیرفته و خود را با آنها وفق دهد. شرایطی که چین همواره آنها را به معنی مداخله آمریکا در مسائل داخلی و سیاست خارجی این کشور دانسته و هیچگاه زیر بار پذیرش آن نرفته است.

از سوی دیگر روسیه نیز به خصوص طی ماه های اخیر تلاشی مضاعف برای بهبود روابط خود با کشورهای شرق آسیا کرده است. از این دست می توان به تلاش مسکو برای حل و فصل مشکلات مربوط به جزایر کوریل و امضای معاهده صلح با ژاپن، نزدیکتر شدن به دولت دوترته به عنوان رئیس جمهوری آمریکا ستیز در فیلیپین و جذب کشورهایی همچون لائوس، ویتنام، اندونزی و مالزی از طریق پیشنهاد تاسیس زیرساخت های لازم در این کشورها در جریان اجلاس سوچی که در روسیه برگزار شد، اشاره کرد.

با توجه به مطالب ذکر شده که البته تنها بخشی از مشکلات عمده و اساسی موجود میان دو کشور روسیه و آمریکا به حساب می آیند، به نظر نمی رسد که حل و فصل آنها کار ساده ای باشد. واقعا مشخص نیست که دونالد ترامپ چگونه می خواهد به وعده های انتخاباتی خود جامه عمل پوشانده و در مدت زمان کوتاهی، رابطه کشورش با روسیه را که به گفته دیمیتری پسکوف تقریبا قطع شده است و دو کشور تنها به خط تماس اضطراری برای ارتباط با یکدیگر اکتفا کرده اند را بهبود بخشیده و با مسکو در زمینه مبارزه علیه داعش و گروه های تروریستی همکاری داشته باشد. از سوی دیگر ترامپ نباید گروه های فشار، احزاب و لابی های قدرتمند ضد روسی داخل آمریکا را که می توانند حتی تا حد زیادی در آینده سیاسی وی نقشی تعیین کننده ایفا کنند را نادیده بگیرد.
 
کلمات کلیدی : ترامپ+پوتین+آمریکا+مسکو
 
United States
۱۳۹۵-۱۰-۱۰ ۲۳:۰۳:۴۵
کسانی‌ که فکر میکنند که رئیس جمهور در آمریکا ، مانند پوتین در روسیه یا کیم‌ در کره شمالی است، اصلا هیچ شناختی‌ از سیستم سیاسی آمریکا و اروپا ندارند. در آمریکا مجلس سنا، به معنی واقعی‌ کلمه در راس امور است و ۱۰۰ نماینده آن( هر ایالت بدون توجه به جمعیت، دو نماینده) حرف آخر را در کلیه امور میزنند چرا که این سنا است که میتواند حکم به برکنارری رئیس جمهور بدهد، نه برا عکس. در مورد پوتین، علاوه بر اینکه دموکراتها شمشیر را علیه روسیه از رو بستند، جمهوریخواهان هم به اتفاق از موضع اوباما و دموکراتها در مورد روسیه و پوتین حمایت میکنند. یعنی‌ هر دو متفق هستند و این یعنی‌ تصویب تحریمهای جدید علیه روسیه، با ۱۰۰ درصد یا ۹۰ درصد... حالا ترامپ حتی اگر بخواهد هم نمیتواند تحریم‌های احتمالی‌ کنگره را از بین ببرد. از همین رو است که وقتی‌ آقای ظریف با وجود ۳۰ سال زندگی‌ در نیو یورک، برجام را با رئیس جمهوری آمریکا به سرانجام رساند، نشان میدهد متاسفانه شناخت واقعی‌ از سیستم آمریکا و نقش کنگره ندارد...

فقط می‌ماند نزدیکی‌ ترامپ به نتانیهو... در واقع این دوستی‌ نتانیاهو و پوتین است که موجب شده، ترامپ که با کمک نتنیهو و جناح تندرو یهودیان آمریکا به قدرت رسیده، موضع نرمی در برابر پوتین به سفارش و مهره گردنی نتانیهو بگیرد همانطور که پوتین به دلیل همین نتنیهو، حاضر شد علیرغم عداوت و کینه یی که به اوباما داشت، در برجام کاملا به اوباما همکاری کند!، ولی‌ فراموش نکنیم که این نتنیهو و اسرائیل نیستند که این محافل یهودی آمریکا را اداره میکنند،بلکه از نظر این محافل قدرتمند، اسرائیل جمعی از هم کیشان فقیر آنها هستند که فقط به خاطر هم کیشی، آنها خود را موظف به کمک و دادن اعانه به آنها و از جمله رئیس آنها یعنی‌ نتنیهو می‌کند. به عبارت دیگر ،رئیس و ارباب، این محافل هستند نه نتنیهو و اسرائیل... و این محافل حاضر نیستند به خاطر نتنیهو، علیه جمیعت به شدت انگلیسی‌ تبار آمریکا، انگلیس، کانادا و... موضع حمایت تمام قد از پوتین بگیرند و این اشتباهی‌ است که پوتین مانند آقای ظریف می‌کند، و بدون زندگی‌ و شناخت از جوامع آمریکا و اروپای ، تصور می‌کند با داشتن روابط خوب با نتانیهو، این جوامع به نفع پوتین حاضر به سکوت و مخالفت با اکثریت سنا در سیاست‌های ضدّ روسی خواهند کرد. (4092295) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۱۱ ۰۱:۳۴:۲۹
چطور شما فهمیدید و این همه دیپلمات نفهمیدن؟ (4092393) (alef-3)
 
۱۳۹۵-۱۰-۱۱ ۰۷:۵۵:۴۳
مشکل اینجاست که شما آمریکا را تمام مشکل می دانید. تمام کسورهای جهان ما را تحریم کرده بودند. آقای دکتر ظریف با ۱۹۰ کشور مذاکره کرد و آنها تحریمها را برداشتند. حالا شما بچسبید به آمریکا. (4092493) (alef-3)
 
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۱۱ ۰۹:۱۰:۵۸
"همانطور که پوتین به دلیل همین نتنیهو، حاضر شد علیرغم عداوت و کینه یی که به اوباما داشت، در برجام کاملا به اوباما همکاری کند!"
برداشت جالبی از موضوع داشتید ولی این نقل قولتون با حقیقت نمیخونه. نتانیاهو از مخالفین سرسخت برجامه پس چرا باید پوتین بخاطر نتانیاهو تو قضیه برجام با اوباما کنار بیاد؟! با عقل جور در نمیاد (4092580) (alef-13)
 
محمدامین
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۱۱ ۰۹:۲۵:۳۶
بنده جسارتا نظری متفاوت از دیگران دارم. من فکر می کنم که همه این رفتار ها بخشی از یک استراتژی بلند مدت است. قضیه به قرار زیر است:

سیستم حکومتی آمریکا(گردانندگان اصلی حکومت آمریکا که استراتژی ها را برنامه ریزی، اجرا و رصد می کنند) از نزدیکی بیش از حد چین به روسیه بعد از جنگ سرد احساس خطر واقعی می کنند. بنابر این این سیاست را در پیش گرفته اند که روسیه را از چین دور کنند تا بتوانند هر دو را مدیریت کنند. به همین جهت ، این سیاست را در پیش گرفته اند که به روسیه اینطور القا کنند که دوست دارند به روسیه نزدیک شوند و در مقابل چین را همانطور که طی این مدت یک سال اخیر می بینیم ، به طرز بی سابقه ای می کوبند(شدت این امر بیشتر در سخنان انتخاباتی ترامپ جلوه گر است). تا این شک و شبهه را در مقامات روسیه ، بخصوص پوتین ایجاد کنند که "آیا دوستی با چین به نفع آنهاست یا نزدیکی به آمریکا؟"
به این ترتیب اگر نقشه آنها درست و براساس آنچه توقع دارند پیش برود ، روسیه احتمالا نزدیکی به آمریکا و هماهنگی با او را ترجیح دهد که در این صورت آمریکا و غرب می توانند چین را در صحنه بین المللی راحت و بی درد سر و بدون نگرانی سرکوب کند.
البته همانطور که میبینیم در اواخر دوران اوباما ، دولت آمریکا چنین برخورد تندی با روسیه می کند که این هم به این دلیل انجام می شود که روسیه و پوتین در زمان ریاست جمهوری ترامپ ، بیشتر به او که در واقع کسی نیست جز مجری طرح های گردانندگان اصلی حکومت آمریکا، نزدیک شود و یا به عبارتی احساس نزدیکی کند و فکر کند که سیاست های آمریکا در زمان اوباما با آنچه در زمان ترامپ انجام می شود ، فرق اساسی و بنیادی دارد! .
البته پوتین و روسیه و حتی چین هم شاید از این نقشه مطلع هستند ، اما چیزی که اینجا مهم است ، وسوسه همه طرفهاست. که آیا پوتین واقعا نزدیکی به آمریکا و در نتیجه بهره مندی "خیالی" از مزایای این نزدیکی را به قیمت نارو زدن به چین ، بر روابط همیشگی اش با غول کمونیست و شریک سابق ترجیح می دهد؟ (4092604) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.