توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 224580
چرا حماسه اقتصادی محقق نشده است؟
بخش تعاملی الف - دکتر آرمین شمس - نماینده برنامه تحول دانشگاه شریف
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۷

سال "اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی" شروع شد در حالی که کارنامه سال قبل ایران در زمینه "جهاد اقتصادی" رضایت بخش نبوده است. خوب است به ریشه یابی عدم موفقیت های مکرر اقتصادی در کشور بپردازیم.

مطابق مطالعات بنده حادترین مشکل اقتصاد کشور عبارتست از عدم وجود یک سیستم پیشرفته مدیریتی. در سال گذشته سعی کردم به عنوان نماینده برنامه تحول دانشگاه شریف این امر را به کمیسیون اقتصادی مجلس منتقل نموده و آمادگی دانشگاه را برای کمک به حل این مشکل از راه پیاده سازی یک برنامه تحول مدیریتی پیشرفته ایجاد و به اطلاع آن عزیزان برسانم و درخواست پشتیبانی کنم.

به تخمین بنده چنین برنامه ای برای دانشگاه به مدت حدود هشت سال به طول می انجامد و نیاز به بودجه ای در حدود پانزده میلیارد تومان است تا تحول در زمینه های مدیریتی (معماری، راهبردی، سیستم فرایندی و ارزیابی)، نرم افزاری (تجمیع جزایر نرم افزاری، خودکارسازی کامل و نهایتا هوشمند سازی) و تحول حقوقی و فرهنگی صورت بگیرد. یک دانشگاه می تواند دارای چندهزار فرایند باشد در حالی که برای کشور باید به بهینه سازی، بازمهندسی، اتوماسیون و هوشمندسازی چندین میلیون فرایند اندیشید. کار بین رشته ای ایجاد یک مغز مصنوعی مدیریتی پیشرفته برای کشور با تمام لوازم آن که ریشه در علوم مختلفی دارد (مدیریت تحول، مهندسی رایانه، روانشناسی سازمانی،فرهنگ کسب و کار، ...) با صرف چیزی در حدود ده میلیارد دلار و در عرض ده سال با استفاده از دانش بدست آمده از پایلوت شدن چند مرحله ای کار (در برخی دانشگاهها و دستگاه ها) ممکن است و می تواند ایران را در عرض مجموعا نزدیک به بیست سال در سطح چهار الی ده کشور اول دنیا از لحاظ مدیریت اجرایی قرار دهد.

به کمک جمعی از عزیزان در دانشگاه شریف و با حمایت دلسوزانه برخی از ارشدترین مسوولین دانشگاه حرکتی علمی-اجرایی را با گام های تدریجی کوچک و برنامه ریزی، مطالعه و طراحی برای اهداف بزرگ شروع کردیم ولی طبیعتا محیط کشور عزیزمان با سودای چنین تحولی چندان سر سازگاری ندارد، حتی محیطی پیشرو در علم مانند دانشگاه صنعتی شریف. به عنوان مثال برخی از موانع که محدود به دانشگاه نیز نیستند و ممکن است در دیگر دستگاه ها شدیدتر نیز باشند عبارتند از:

۱. "مدیران" دانشگاه، با وجود حمایت دلسوزانه از کار، بدلیل تخصص در رشته هایی غیر از مدیریت و رایانه از میزان پیچیدگی و میزان بودجه لازم برای تحول پیشرفته و دیگر لوازم مهم سازمانی آن چندان مطلع نیستند. آموزش مدیران در حال کار نیز امری دشوار است. با وجود انکه سیستم های پیشرفته مدیریتی-رایانه ای در حد بیش از یک پالایشگاه می توانند پیچیدگی داشته باشند ولی رقم بودجه ای که در ذهن مسوولین برای امر مهم تحول موجود است مضربی کوچک از ده میلیون تومان برای یک سال است. نه ماه طول کشید که یک صفر در ذهن مسوولین به این رقم اضافه کنیم و هنوز به قلم جاری نشده است و یک صفر نیز کم دارد. اینکه بخواهیم کار را با هزینه کمتر انجام بدهیم خوب است ولی اینکه تعداد صفرهای هزینه را کمتر ببینیم، آن هم در مهمترین و کلیدی ترین امور، خطرناک است و نتیجه آن سیستم های عقب مانده، ناقص و ناکارا خواهد بود.

۲. احتمالا تمام متخصصان مدیریت (حتی اگر گرایش آنها مدیریت تحول نباشد) تایید خواهند کرد که تحول بدون حمایت و نقش آفرینی قوی مدیر ارشد مجموعه بسیار سخت یا غیر ممکن است. در عمل نه ماه طول کشید تا به تقاضای جلسات علمی محدود (ماهانه) برای تحول پاسخ مثبت داده شود. مدیران معمولا اهمیت تخصیص زمان برای تحول را، آن هم در جلساتی با متخصصین آن، نه با معتمدین غیر متخصص، تشخیص نمی دهند. چنین مدیرانی گاه دلسوز و باهوش هم هستند، مثلا معتقدند فلان مدیر معتمد آنها بدلیل اینکه مشتری عمده ای برای تحول است و تجربه سازمانی نیز دارد باید مسوول و محور علمی-اجرایی تحول نیز باشد.

مانند این است که برای جراحی یک عضو حساس بیمار از اقوام بیمار (معتمد ذینفع) یا از یک پرستار با تجربه بخواهیم استفاده کنیم. در ایران تخصص مدیریت محدود و تخصص مدیریت پیشرفته (بین رشته ای) نادر است و از اینکه کار را به دست غیرمتخصصین بسپاریم شرم نمی کنیم و زشتی و آثار بسیار کریه و خانمان برانداز آن را بر اقتصاد، اجتماع و فرهنگ نمی شناسیم. با مسوولیت ندادن به متخصصین مدیریت به عدم رشد و کوتوله ماندن این رشته نیز دامن می زنیم و نخبگان را می رانیم (حتی یک متخصص کم تجربه مدیریت پیشرفته، "در امر ایجاد سیستم مدیریتی پیشرفته" به مراتب به غیر متخصص با تجربه ترجیح دارد، چون تجربه در یک سیستم بسیار عقب مانده معمولا فقط از ابعاد فرهنگی و روانشناسی سازمانی مفید است، مثلا تجربه یک ماست بند برای ایجاد کارخانه لبنیات چندان مفید نیست مگر در اموری خاص).

۳. این مطلب در کشور ما هنوز بطور کامل و عمیق درک نشده که سرمایه ایجاد پیشرفته ترین سیستم مدیریتی-رایانه ای برای قسمت های مختلف کشور (که طبیعتا پرهزینه است) با چندین صفر ارزش افزوده به کشور بازخواهد گشت. به عبارت دیگر در دراز مدت هیچ سرمایه گذاری مادی دیگری توان رقابت با این سرمایه گذاری را ندارد. اقتصاد "مغز" و اقتصاد "کیفیت" در دنیا بسیار عظیم تر از اقتصاد مواد خامی مانند نفت است و کلید این اقتصاد نیز سیستم پیشرفته مدیریتی - رایانه ای است (با لحاظ موارد لازم روانشناسی سازمانی، حقوقی و فرهنگی).

۴. تحول اقتصادی با معنایی که در ایران رواج دارد با ملاحظات کلان خود از جمله خصوصی سازی و مهار تورم و ... بطور خودکار و منفک از تحول مدیریتی پیشرفته قادر به موفق شدن نیست، مگر در یک زمان بسیار طولانی. بطور مثال خصوصی سازی می تواند در دراز مدت منجر به افزایش توان بخش خصوصی ضعیف یک کشور عقب مانده بشود، ولی با همپایی و هم افزایی تحولات مدیریتی پیشرفته از پایین و تحولات اقتصادی از بالا می توان به تحول اقتصادی پیشرفته و سریع حقیقی بدون نیاز به سرمایه کلان خارجی دست یافت. "تحول اقتصادی" بدون تحول گسترده پیشرفته مدیریتی هرگز نمی تواند عنوان "پیشرفته" داشته باشد. در ایران با اینکه در بعضی علوم مهندسی رتبه نهم یا یازدهم تحقیق را در دنیا داریم ولی در مدیریت شاید جزو چهل یا پنجاه کشور اول نیز نباشیم (حتی در تحقیق) و در سرمایه گذاریهای مربوطه نیز خست عجیبی نشان می دهیم و نتیجه آن عقب ماندگی اقتصادی کشور است.

۵. مجددا با بیانی دیگر تاکید می کنم که ایران کشوری است که در آن از دادن مسوولیت به معتمدین غیر متخصص در مدیریت نمی هراسیم ولی از سپردن کار ولو کوچک به متخصصین جوان مدیریت (و حتی متخصصین جا افتاده) می ترسیم. در کشور های مرفه تر غرب معتمدین باید حداقل هایی از تخصص را معمولا داشته باشند و هچنین مجبور و موظف به استفاده از متخصصین در قالب یک سیستم نسبتا پیشرفته مدیریتی هستند تا خرابکاری "بیشتری" در سیستم انجام ندهند و کشور از لحاظ رقابت مولد و اقتصاد قوی بماند! کار عاقلانه ای نمی کنند ولی به هرحال از نحوه مدیریت اجرایی فعلی ما ایرانیان بسیار قوی تر است!

متحول شدن آنقدر هم سخت نیست، اگر همه بخواهیم و به آنچه در کتب علمی نگاشته شده (قواعد مورد اشتراک مدیریت پیشرفته و سیستم های رایانه ای مربوطه، نه مسایل مورد اختلاف معنوی) کافر نشویم.

اولویت یک کشور از لحاظ مادی برای تحقق راهبرد "مقاومتی" اقتصاد و برای "جهادی" بودن مدیریت و کسب رضای الهی چیزی جز ایجاد یک سیستم پیشرفته مدیریتی - رایانه ای در کشور نمی تواند باشد. بودجه، برنامه ریزی، مدیریت و هم افزایی برنامه های موجود تحول و دولت الکترونیکی و امثالهم بسیار از وضع مطلوب فاصله دارد و نتیجه طبیعی آن کاهش توان رقابط مولد، عدم درونزایی، وابستگی، کیفیت نامطلوب خدمات و محصولات و در نتیجه ضعف مفرط اقتصاد خواهد بود.

در حال ایجاد یک سند تحول در دانشگاه هستیم که ان شاء الله با تغییراتی می تواند برای دیگر بخش ها نیز مفید باشد. وجه تمایز این سند تحول تلاش برای استفاده از نقاط قوت و هم افزایی علوم مختلف مرتبط با تحول پیشرفته است. ریاست سازمان مدیریت صنعتی که از اساتید دانشگاه نیز هستند نام زیبای "مدیریت تحول جامع" را برای آن پیشنهاد کردند. "مدیریت تحول هوشمند" نیز با توجه به اهمیت ابر ابزار "مغز مصنوعی مدیریتی" در آینده می تواند نام خوبی باشد. امیدواریم به زودی سند به نگارش یک برسد و امیدواریم مسیر تصحیح و تکمیل و استفاده از آن در دانشگاه و کشور هموار شود.

اولویت یک کشور از لحاظ مادی برای تحقق راهبرد "مقاومتی" اقتصاد و برای "جهادی" بودن مدیریت و کسب رضای الهی چیزی جز ایجاد یک سیستم پیشرفته مدیریتی - رایانه ای در کشور نمی تواند باشد. بودجه، برنامه ریزی، مدیریت و هم افزایی برنامه های موجود تحول و دولت الکترونیکی و امثالهم بسیار از وضع مطلوب فاصله دارد و نتیجه طبیعی آن کاهش توان رقابت مولد، عدم درونزایی، وابستگی، کیفیت نامطلوب خدمات و محصولات و در نتیجه ضعف مفرط اقتصاد خواهد بود.
 
کلمات کلیدی : آرمین شمس