نظر منتشر شده
۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 426757
به بهانه سومین سالگرد رحلت استاد پرورش
تزکیه و تصفیه قدرت
سید مسعود شهیدی/2 دیماه 95
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۶:۰۰
در اولین سال پیروزی انقلاب ، مجلس خبرگان  ، برای  تدوین قانون اساسی جدید تشکیل شد و  مجموعه ای از نخبگان علما و اندیشمندان انقلابی  کشور با انتخاب مردم  ، برای تدوین و تصویب قانون اساسی جدید که طرح  کلان نظام اسلامی وارزش های آن بود گرد هم آمدند .  در اولین روزها و اولین جلسات ،  مقرر شد هریک از نمایندگان ، طی نطقی کوتاه و خلاصه، اصلی ترین و مهمترین یافته ها و  دیدگاه های خود  در مورد حکومت ، کلیّت قانون اساسی و ارزش های حاکم بر نظام اسلامی را برای طرح شدن در کمسیونها بیان کند  ، استاد پرورش  جزء اولین کسانی بود که به بیان نظر خود پرداخت . او طی اولین سخنرانی خود در مجلس خبرگان ، مهمترین و حیاتی ترین موضوعی را که در تحقیقات قرآنی خود یافته بود و آن راعظیم ترین خطری می دانست  که حکومت اسلامی را تهدید میکند    بیان کرد  ، . استاد پرورش طی سالها  تفکر و تدبر در مجموعه ای از آیات قرآن و احادیث و تبادل نظر با بزرگانی همچون علامه طباطبائی ، شهید بهشتی و شهید مطهری، اطمینان یافته بود که بزرگترین  تهدید برای نظام اسلامی  ، فساد اقتصادی مسئولین و اطرافیان آنها است و در صدد بود با  برجسته کردن آن  و راه علاج آن در قانون اساسی ، از وقوع آن پیشگیری کند. او تلاش کرد  در شرائطی که هنوز فساد اقتصادی مسئولین بروز و ظهوری نداشت و نگرانی کسی را بر نمی انگیخت ، توجه همگان را به این خطر  جلب نماید و  اصولی از قانون اساسی را به آن اختصاص دهد .  او  در روز های پایانی مجلس خبرگان نیزبار دیگر در سخنرانی دیگری این مهم را تبیین کرد وبازهم  تأیید و تحسین علمای بزرگ مجلس را برانگیخت و موجب اضافه شدن اصول دیگری به پیش نویس قانون اساسی شد . به مناسبت سومین سالگرد رحلت آن معلم قرآن ، خلاصه ای ویراستاری شده از این دو سخنرانی ، برای قدر دانی از تلاشهای بزرگانمان در تدوین قانون اساسی و یاد آوری پشتوانه های قرآنی این قانون ، تقدیم مسئولین محترم کشور ، دوستان وشاگردان استاد میگردد :
نائب رئیس ( شهید ) بهشتی :  آقای پرورش بفرمائید.
(مرحوم  )پرورش :  بسم الله الرحمن الرحیم.  مطالبی را در زمینه پیش نویس قانون اساسی باید مطرح کنم که در این وقت مختصر نمی گنجد، لذا فقط عناوین آنها نظیر ادبیات پیش نویس، مساله حاکمیت، مساله مالکیت و مسأله ارتش  را عرض میکنم و اگر در آینده فرصتی شد به استحضار خواهم رساند، اما به اعتبار اینکه امروز قرار شد فقط بحث پیرامون مسائل کلی باشد و وارد جزئیات نشویم بنابراین  در مسأله حاکمیت مطالبی را به استحضار میرسانم.
 
 اصولا برخورد اسلام با قدرت،  از سه مرحله ميگذرد.  مرحله اول مرحله اي است كه اسلام قدرت را در دست يك نظام جبار و خناس و طاغوتي ميبيند و با تمام وجودش ميكوشد كه اين قدرت را كه همان قيافه زور است از دست او بگيرد كه اين مرحله ، اخذ قدرت است و آيات زيادي در قرآن كريم مشعر به اين معناست."  فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ "  ."  وَما لَكُم لا تُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَالمُستَضعَفينَ    "  و از اين قبيل آيات خيلي زياد است كه  مرحله گرفتن قدرت است.
 
 مرحله دوم، مرحله ايست كه وقتي اسلام آن قدرت را از دست نظام جابر گرفت، در اين مرحله قدرت را در وجودش كانون ميدهد و آن را پالایش میکند و در حقيقت مرحله دوم مرحله تزكيه و تصفيه قدرت است كه باز آيات زيادی در قرآن كريم هست، مثلا وقتي پس از فتح مکه خداوند به پيامبر ميفرمايد « إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ  وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا  فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا »  اينجا مرحله تصفيه قدرت است و باز در سوره احزاب ميفرمايد « وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوها وَكَانَ اللَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيراً "  و وارث گردانيديم شما را بر زمين و سرزمينها و اموال و زميني كه در آن زمين گام ننهاده ايد و خداوند بر هر چيزي تواناست.
در اين جا ميبينيم كه پيامبر در اوج قدرت است يعني قدرت اقتصادي به اعتبار اموال و قدرت انساني و خلاصه در اوج قدرتهاي مختلف سياسي ، نظامي و اقتصادي است، اينجا بلافاصله مؤلفه هاي قدرت را که همان اطرافیان قدرت هستند و احتمال هرگونه سوء استفاده از اين قدرت در موردشان وجود دارد ،  مورد خطاب قرار ميدهد و خطاب به خود پيامبر ميگويد    « : يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا .   » اي پيامبر  هم اكنون كه تو وارث شدي بر سرزمينها، بر اموال و بر تمام سيستمهاي نظامي و اقتصادي و اجتماعي ، اين مؤلفه هاي ، قدرت که اطراف تو اند ممكن است ازقدرت  تو سوء استفاده كنند ، به آنها بگو  اگر قصد دارند در كنار اين قدرت ، زينت دنيا و زخارف دنيا را طلب كنند، بگو بیایند طلاق بگیرند و بسلامت مرخصشان كن.  اينجا مرحله تزكيه و تصفيه قدرت است .
 
 مرحله سوم، مرحله پخش قدرت است به تمام مردم .  شايد در هيچ يك از مكاتب بشري اين چنين ، با قدرت برخورد نشده .  عاليترين مكاتب و نظامها اين است كه ميگويد قدرت را از دست جابر و طاغوت ميگيرم و خودم را هم احياناً تزكيه ميكنم ولي قدرت رابه ملت نمی دهم، خودم به عنوان قيم ملت ، قدرت را  در دست ميگيرم و  آن را در محدوده ی نظام نگه ميدارم.  اسلام اينطور نيست، در اسلام قدرت را از دست نظام جابر ميگيرد و در خودش كانون ميدهد، تمركز ميدهد و تصفيه و تزكيه ميكند و بعد قدرت را بين مردم پخش ميكند . 
 
اين مرحله سوم که در اسلام ويژگي منحصر به فرد دارد و در هيچ مكتبي دیده نمی شود بايد در قانون اساسي مورد توجه عميق واقع شود  چون  اين مرحله ی سوم  اگر محقق شود  قدرت دارد  از هر نوع انحراف و كژي در درون نظام اسلامی و دربین  مسئولین جلوگيري كند . این مرحله ، مرحله ايست كه قدرت  تزكيه شده ، به جمعيت مؤمنین که  در دايره اسلام قرار دارند برای مقابله با فساد، واگذار شده .  باز آيات قرآن دراين مورد زياد است "  كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ  اصل امربمعروف و نهي از منكر،  يكي از اصول مسلّم اسلام و قرآن است . این اصل به مردم حق می دهد و حتی تکلیف میکند  که هر کجا تخلف و فسادی در مسئولین دیدند وارد میدان شوند و نهی کنند .
 
 اين را اسلام به عنوان يك نيرو و قوه به رسميت شناخته در حاليكه در پیش نویس قانون اساسي  ، از مسأله امر به معروف و نهي از منكر يادي نشده، يعني  از قوه ملت ، كه اسلام، در مرحله سوم ، قدرت تصفيه شده را به آنان واگذار ميكند و  اینچنین حسابشده و دقیق حاكميتي را براي ملت به رسميت ميشناسد، متأسفانه يادي نشده است.
 
اين سه مرحله ، يعني نگاهی كه اسلام بر اساس قرآن و روایات ،به قدرت دارد و آن را از سه مرحله ميگذراند  باید كاملا  در حاكميت ملي و حاكميت ملت مورد توجه قرار گيرد.  متأسفانه در پیش نویس قانون اساسی ، در بخش حاكميت ملي ، آنجا كه سه قوه ياد شده  يعني قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضائيه، از اين قوه ی عظيم ملت هيچگونه يادي نشده است و اگر ما ديديم  در گذشته با وجود  سه قوه  كه در قانون اساسي  بود  باز  آنگونه نظام و مسئولینش به انحراف و فساد و خود کامگی كشيده شد ند ، علتش اين بود كه قوه ملت در صحنه نبود و جريان نداشت تا  اين قوه ی جاري و عظيم بتواند آن دستگاه هائی را كه قدرت به آنها واگذار شده بود يعني قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضائيه را هميشه در حالت نظافت و پاكي نگهدارد.  بنابراين ذكر اين مسأله در  قانون اساسي یک ضرورت قطعی است .  والسلام.
 
استاد پرورش  در زمان بسیار محدود جلسه ، با دور اندیشی ، دو محور اساسی مورد نظر خود  را مطرح کردند  که امروزپس از سی و پنج سال  ،  مسأله اول و خطر اول  کشور و نظام  ما است و آن خطر ،  دنیاطلبی ، فساد  و اشرافی گری  مسئولین واطرافیان و خانواده های آنها است .
 
 ایشان با استناد به آیات قرآن   برضرورت طرد بی اغماض دنیاگرایان از صحنه مدیریت و مسئولیت کشور تأکید نمودند  و راه مقابله با این پدیده خطرناک  را  قدرت دادن به مردم ، برای حضور در صحنه ی نظارت بر مسئولین  و امر به معروف و نهی از منکر دانستند  . ایشان نه تنها  وجود قوای سه گانه و دستگاه های نظارتی آنها را برای ریشه کن کردن فساد مسئولین کافی ندانستند بلکه نفوذ تدریجی فساد در این دستگاه ها را  مورد تأکید قرار داده  ، مصون ماندن این سه قوه  از فساد را هم در گرو  حضور قدرتمند مردم در صحنه امر به معروف و نهی از منکر دانستند که این ، نگاهی نو و هوشمندانه به فریضه امر به معروف و نهی از منکر بود که متأسفانه هنوز هم به درستی ترویج و تبیین نمی شود .
 
وقتی باندها و شبکه های فساد ، تبدیل به قدرتی می شوند که در قوای سه گانه و دستگاه های نظارتی و حراستی  نفوذ میکنند و حکومتی دردرون حکومت تشکیل می دهند  ، تنها قدرت مردم است که می تواند با حضور دائمی در صحنه ، به یاری  ولایت و یاری مسئولان متعهد و انقلابی آمده ، دست های فاسد را از صحنه مدیریت کشور قطع کند .
 
استاد پرورش این توفیق و افتخار را داشت که در مجلس خبرگان و در شرائطی که هنوز فساد اقتصادی مسئولین قابل باور نبود ، اولین کسی بود که با صراحت و دور اندیشی به مقوله ی فساد اقتصادی مسئولین پرداخت و پرچم مبارزه با فساد اقتصادی را برافراشت واین حرکت و این برداشت قرآنی او مورد تأیید و تحسین علماء بزرگ مجلس واقع شد .
 
حمایت همه جانبه بزرگان مجلس سبب شد اصل هشت  قانون اساسی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر اختصاص یابد و در آن اصل تأکید شود  مردم وظیفه دارند در قبال فسادهائی که در دولت مشاهده میکنند  امر به معروف و نهی از منکر کنند  . اهمیت این اصل زمانی آشکارتر میگردد که بدانیم امروز  برخی از مراکز مصلحت سنجی و قانون گزاری با صراحت اصرار دارند دست مردم را از  صحنه نظارت بر مسئولین کوتاه کرده و حتی اطلاع یافتن مردم از ثروت و در آمد و حقوق مسئولین را ممنوع کنند .
 
*******************
 
 استاد پرورش در یکی از آخرین جلسات مجلس خبرگان نیز هنگام بحث پیرامون موضوع بررسی ثروت مسئولین ، بار دیگر خطر فساد مالی کارگزاران نظام  را به طور شفاف تر مطرح کرد ند که  ، آن نطق نیزدر اینجا  تقدیم  می گردد تا ضمن بزرگداشت یاد آن عزیز، بر ضرورت تقویت این تفکر قرآنی و عملی شدن این اصول قانون اساسی تأکید گردد :
 
نايب رئيس (شهید بهشتي) : آقاي پرورش بفرمائيد.
 
مرحوم پرورش : سلام عليكم ،  بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين . به يك مساله بايد كاملا توجه داشت و آن اينكه اصولا بين قدرت و غرور رابطة نزدیکی هست ،مخصوصاً  اگر قدرت، قدرت اقتصادي شود ، به دنبالش ، خود آرائيها ، خودخواهيها و غرورها براي فرد قدرتمند و آن مؤلفه هاي قدرت ( اطرافیان ) ايجاد ميشود و اين يك اصل اسلامي هم هست كه ما مي بينيم پيشوايان و رهبران مذهبي ، شديداً عمال و كارگزارانشان را به اين نكته توجه ميدادند كه ما از شما حساب ميخواهيم و در نهج البلاغه مخصوصاً اميرالمؤمنين (ع) بارها به عمالش مي فرمود  براي حسابرسي آماده باشيد.
 
براي اينكه توجه كنيم به اهميت اين اصل ، مي بينيم آنجائی که قدرت به دست مسلمین می افتد و شخص پیامبر(ص) در قله ی هرم قدرت قرار می گیرد ،  قرآن كريم در سورة مباركه احزاب  ،  ميفرمايد :  : وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوها  .شما را وارث بر زمينها و سرزمينها و اموالي كرديم ، سرزمينهائي كه اصلا در آن گام ننهاده بوديد . که این ، مرحله اخذ قدرت است  ، يك چنين قدرت عظيمي در دست مسلمين قرار گرفته  و در رأس مخروط و قلّه هرم قدرت ، شخص پيامبر (ص) قرار دارد و به طور طبیعی اطرافیان او ،  به قدرت نزدیک اند .
 
 شخص رسول (ص)   معصوم است ، اما بيش از هر كس مؤلفه هاي اين قدرت که اطرافیان رسول (ص) هستند احتمال سوءاستفاده از قدرت را دارند يعني زنان و فرزندان پيامبر  .  مؤلفه هاي قدرت يك قدرتمدار ، که منسوبین و اطرافیان او هستند ، قدرت سوء استفاده از اين قدرت عظيم اجتماعي و اقتصادي را دارند.  از اين جهت شما مي بينيد بلافاصله بعد از این آيه   ، که توجه دادن به اخذ قدرت است ، قرآن كريم از تصفیه قدرت و ازخطر فساد مؤلفه های قدرت که همان وابستگان و نزدیکان قدرت اند سخن ميگويد و ميفرمايد: : يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا .
 
اي كسي كه در رأس اين هرم قدرتي، اگر زنان تو ميخواهند در كنارتو كه  بر قلّه  قدرت تكيه زده اي و تمام نيروي مسلمين در اختيار تو قرار گرفته است  اراده ی  بهره برداري و سوء استفاده و دنياگرائي و خود آرائي  داشته باشند ،  به آنها بگو بيائيد به نیکوئی طلاقتان دهم تا به راهی که می خواهید  رويد.
 
قرآن بلافاصله پس از این آیه به دلیل اهمیت موضوع ، نزدیکان قدرت و مؤلفه های قدرت را  مستقیما  مورد خطاب قرار می دهد  و ابتدا  راه نجات را به آنها نشان می دهد : وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً .، هر كدام از شماها در مقابل خدا و رسول  خاضع هستيد، فروتن هستید ، و هدفتان قيامت است و از اين قدرت نميخواهيد سوء استفاده كنيد و حاضرید به زندگی ساده پیامبر اکتفا کنید ،خداوند برايتان اجر عظیم قائل  است .  به دلیل خطیر بودن موضوع ، قرآن به این تذکر اكتفا نميكند  ،و در پایان آیه ، با لحن تهدید آمیز  خطاب   به آنها  می گوید :  يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ.یعنی اگر آلوده به فساد شوید مجازات و عذابی  دوبرابر مردم عادی در انتظار شما خواهد بود .»
 
چرا مجازات دو برابر ؟ چون شما منسوب به این  قدرت هستيد و عملکرد شما بر اعتباراین مقام تأثیر می گذارد .  با توجه به اين اصل  قرآنی ، پيشوايان دين ،از عمّال خود و نزدیکان خود حسابرسی  داشتند، اميرالمؤمنين (ع) از ابن جارود حسابرسی داشت، از ابن عباس داشت و حتي به يكي از كارگزارانش ميگويد  من شنيده ام  سوء استفاده كرده اي و اموالي كه اختصاص به يتيمان و دردمندان و مستضعفين دارد به نفع خودت برداشته اي، آماده حسابرسي باش كه اگر چنين باشد با شمشيري كه يك سر تو را به دوزخ خواهد برد، به سویت خواهم آمد .
 
مساله ی حسابرسي از مؤلفه های قدرت و اطرافیان  قدرت یک ضرورت حیاتی است . از آنجا که  در نظامهاي جاهلي و جاهليت شاهنشاهي  چنين فسادها و سوء استفاده ها زياد بود و نمی خواهیم در نظام جدید شاهد چنین مسائلی باشیم ،  وجود چنين اصلي در قانون اساسی كه  به مؤلفه هاي قدرت به ویژه همسران و فرزندان  قدرتمنداني همانند رهبر  يا اعضاي شوراي رهبري و يا  رئيس جمهور و نخست وزير هیچ گونه مجال خود آرائي و دنياگرائي ندهد ، بسيار، بسيار ضروري است  .
صبح در كميسيون ، جناب خزعلي جمله اي را از حضرت علي عليه السلام در نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر خواندند که بسیار روشنگر است ، به دلیل اهمیت موضوع ، تقاضا ميكنم خودشان اينجا تشريف بياورند و آن مطالب را مجدداً اينجا هم قرائت بفرمايند.
 
نايب رئيس (شهید بهشتي) - آقاي خزعلي بفرمائيد.
 
(آیت الله) خزعلي ـ
بسم الله الرحمن الرحيم   دو فراز از عهدنامه ی علي عليه السلام به مالك اشتر را نقل ميكنم يكي راجع به خاصان و نزدیکان حكّام و واليان، ديگري راجع به خود والیان است كه صبح خوانده نشد.
معيار اين است که ای مالک در جاهائي كه مظان خيانت وجور است پيشگيري كن.
 
"  ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَلَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَأَثَرَةً، فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَالْخِیانَةِ. "  اين عمال تو و اطرافیان تو مركز جور و خيانتند . براي پيشگيري از جور و خيانت آنها ، دستوری كه  ميدهم اعمال كن. آنها را از صاحبان بيوت صالحه و كساني كه قدمت در اسلام دارند ، با روح اسلام آشنا هستند انتخاب کن « وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَیاءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُیوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالْقَدَمِ فِی الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً، وَأَصَحُّ أَعْرَاضاً، وَأَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً  "  .»
از نظر رواني بايد پخته  باشند، قواعد و دستورات اسلام را در جان خود يافته باشند و از دودماني باشند شريف ودارای شرافتهاي اعتباري، شرافتهاي انساني، اخلاقي . کسانی که در مهد اخلاق و دين رشد يافته باشند . با وجود تمام اين خصوصیات  ، « ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ » به اعمالشان نظارت و رسیدگی کن  " وَابْعَثِ الْعُیونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَیهِمْ، »  ، خبرگزاراني از اهل صدق  ، بازرساني از اهل صدق و وفاء، بر آنها بگمار ، وارسي كنندهای راستگو كه هيجان آنها را برنيا نگيزد، اگر سوابقي با كسي دارند علیه او عمل نکنند، فقط براي حق عمل کنند . « فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیة  " .
 اين وارسی  پنهانی کارگزاران ،  وادارشان ميكند بر حفظ امانت و رعایت حقوق مردم . « وَتَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ » از  عمّالت بترس، خودداري كن يعني مراقبشان باش « فان أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یدَهُ إِلَی خِیانَةٍ  " اگر يكي از آنها دستش آلوده شد ، « ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ اَلْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ  »  او را به پايگاه خواري نصب كن و نام خائن بر اوبنه و گردن بند تهمت برگردنش بيفكن تا براي همه و همه جا به اين جرم شناخته شود.
 
اين مربوط به خود عمّال كه ريشه ی جور و خيانت اند . اما خاصّان و محرمان راز (مشاوران ) . در آنها است استبدادو استيثار (  تبعیض طلبی ) . در آنها است، تطاول و تجاوزبه حقوق مردم  .  ريشه اين شرور را بكن، دست اينها را نگذار بازشود  ، اگر دست خيانت آنها به مالي دراز شد  « اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیونِکَ » كه اخبار بازرسان و گزارش آنان مطلب را تأیید كرد « اِكْتَفَیْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً » اينجا ديگر بيّنه نميخواهد ، چون این بازرسان  افراد صادق و اهل وفا بودند همين كافي است «، فَبَسَطْتَ عَلَیهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ » . عقوبتت را در بدنش فرو بريز ،  يعني او را كيفربده ، « وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ واخذته» آنچه به دست آورده از او بگير  « ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِیهِمُ اِسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ " ، اسباب و ريشه اين استیثار ( تبعیض طلبی )، استبدادو تطاول خواص به مال مردم و كم انصافي آنها در معامله با مردم را بكن « بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ اَلْأَحْوَالِ "  ، خاصه ، اطرافیان و خويشان نزديكت  .  "وَ لاَ تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِیَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِیعَةً  "   . به آنها  قطعه زميني مده ، « وَ لاَ یَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِی اِعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ اَلنَّاسِ » زميني را هم كه ممكن است با مردم شريك شوند، مده . « فِی شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ یَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَیْرِهِمْ  » . زیرا آنها چون فرزند والی هستند ، چون از نزدیکان صاحب قدرت اند    ، بیشتر از دیگران از آب براي زمينشان  استفاده ميكنند و در لارويی قنات ، مؤونه را  بر دیگران تحمیل  ميكنند ، نگذار چنين شود. "  فَیَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَیْبُهُ عَلَیْكَ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَة " .اگر چنین شد ، سود اين کار براي آنها  است،  ولی  عيب دنيا و آخرت براي تو باقی می ماند .  مگذار از قدرتت استفاده كنند.
 
اين براي جلوگيري از استبداد و تطاول و بي انصافي ها است  تا قدرت و ثروت در خدمت مردم  باشد نه در خدمت  حاشيه نشينان قدرت تا از آن سوء استفاده كنند . بر  اساس همین مبانی است  که، اين اصل ارزنده ی اسلامي ، برای درج در قانون اساسی پیشنهاد شده است  .
*******************
پس از این دو سخنرانی اصل صد و چهل و دو قانون اساسی که مربوط به بررسی ثروت مسئولین است با رأی بسیار بالا به تصویب رسید . امروز که 37 سال از تاریخ تصویب این اصل قانون اساسی  برای پیشگیری از فساد اقتصادی مسئولین و خانواده های آنها گذشته باید پرسید چرا شاهد فساد های کلان در خانواده برخی مسئولین بوده و هستیم و چرا برخی  از مسئولین  علنا از اینگونه مفسدین دفاع می کنند و حقوق های صدها میلیونی و پاداشها و وامهای میلیاردی و پورسانت ها و رشوه ها را قانونی می دانند . چرا آقازاده ها ی برخی مسئولین بربیت المال چنگ انداخته اند و به جای دستگیر شدن در اولین مرحله خطا ، در آخرین مراحل خیانت و خطا که کار از کار گذشته دستگیر می شوند  . آیا خلأ های قانونی موجود ، راه را بر این افراد هموار نکرده و موجب گسترش فساد نشده ؟ . اگر چنین است  آیا مجلس شورای اسلامی ، با مشاهده تجربیات گذشته ، برای تکرار نشدن مفاسد نزدیکان و خانواده های مسئولین ،  قوانین روشن و صریح و پیشگیرانه ای تصویب کرده است ؟.
 
در پایان این نوشته ، چه خوب است ببینیم  استاد پرورش که در آغاز  انقلاب اینگونه علیه مفاسد اقتصادی سخن گفته و زمینه ساز تصویب برخی از اصول قانون اساسی برای مقابله با فساد شده  آیا خود توانسته در میدان عمل و آنجا که  بر کرسی قدرت قرار گرفته ، به  آموزه های قرآنی   وفادار بماند و دامان خویش را از آلودگی به مفاسد اقتصادی پاک نگاه دارد ؟.

یک خاطره  / درسی برای مدیران امروز
 
خاطرات  زیادی از  پاکدستی ، ساده زیستی و آخرت گرائی این معلم قرآن نقل شده  که در این مقال نمی گنجد ، لذا ، فقط به ذکر  یک نمونه که می تواند درسی برای مدیران و مسئولان کنونی باشد اکتفا می شود  . آخرین مسئولیت رسمی  استاد پرورش ، ریاست مؤسسه فرهنگی اکو بود . این مؤسسه چون وابسته به سازمان اکو و یک مؤسسه منطقه ای است ، حقوقش به صورت دلار از سوی صندوق آن سازمان به افراد پرداخت می شد .
 
حقوق ایشان به عنوان رئیس ،  پنج هزار دلار در ماه تعیین شده بود .  روزی ایشان   ، مبلغ هفتاد و پنج هزار دلار به حساب مجمع جهانی اهل بیت (ع) واریز کردند .  وقتی  سؤال شد این مبلغ از کجا است ، گفتند این مبلغ تمام حقوقی است که تاکنون سازمان اکو به من پرداخته است و مایل نبودم از آن در زندگیم استفاده کنم  .
 
این مرد متقی ، در مقام یک مدیرعالیرتبه نظام ، استفاده از این حقوق رسمی را که  به طور  قانونی از سوی یک سازمان منطقه ای به ایشان پرداخت می شد ، خلاف مرام و مکتب خود و  دون از شأن و شخصیت خود دانسته از آن چشم پوشیدند .
 درود و رحمت خداوند بر او و امثال او ، که اندیشه شان و زندگی شان قرآنی است ، در مسند  وکالت و ریاست و وزارت ، وسوسه های دنیاگرائی و دنیا طلبی نمیتواند   به بیراهه شان ببرد و تا آخر ، به آئین پاکدستی و ساده زیستی امام و رهبرشان وفادارمی مانند .
 
کلمات کلیدی : مرحوم پرورش+پرورش +سید مسعود شهیدی
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۰۲ ۰۷:۱۹:۴۸
خدایش رحمت کند و با اولیاء و نیکان و ابرار مدفون در تخت فولاد اصفهان محشورش گرداند،ان شاء الله (4076769) (alef-13)
 
امیر
United States
۱۳۹۵-۱۰-۰۲ ۰۹:۰۵:۰۵
روحش شاد و یادش گرامی (4076829) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۰۲ ۰۹:۱۳:۱۴
ضمن درود به روان پاک استاد پرورش که در تدوین قانون اساسی نکات بسیارمهمی را گنجاندند باید اندیشه کنیم که کجای کار اشکال دارد که اینگونه فساد بطور گسترده دامنگیر کشور شده؟ ناظران وپاسداران از قانون ؟ مسیولین ومجریان ؟. غفلت وخواب مردم؟ (4076835) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.