کد مطلب: 242013
پیشنهاد کتاب/ «از همان راهی که آمدی برگرد»؛ فرشته نوبخت؛ نشر جشمه
میخواهم برگردم، اشتباهی آمدم
حسامالدین مطهری؛ 26 شهریور 1393
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۱۵
از همان راهی که آمدی برگردنویسنده: فرشته نوبخت
ناشر:
چشمه، چاپ اول ۱۳۹۳
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۱۰۵ صفحه، ۷۰۰۰ تومان
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب، این کتاب را تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل
اینجا کلیک کنید.
****
داستانهای زنان همیشه برای مردها وسوسهانگیزند. در مقابل داستانهایی که زنان دربارهٔ زنان مینویسند کمتر رغبتی در مخاطبانِ مرد برمیانگیزند. اما تا دلتان بخواهد داستان نویسندگان زن برای زنان جذاب است. بهویژه آنکه داستان فضایی غیر روشنفکری و خالی از تفکر داشته باشد. چه میشود کرد؟ باید بیرودربایستی با مخاطبانِ واقعی ادبیاتِ ایران مواجه شد.
به دلیل غلبهٔ کمی مخاطبانِ عامهپسند ادبیات است که معمولاً داستانهایی از جنسِ «از همان راهی که آمدی برگرد» نه مردانِ ادبیاتدوست را راضی میکند، نه زنانِ خانهدار و دخترانِ تازهبالغِ عشقیپسند را. وقتی ناشرِ اثر میکوشد محصولش را با بهرهگیری از عکسی سیاه و سفید بر روی جلد و ویرایشی خاص، ویژهتر کند، رفته رفته دایرهٔ مخاطبانِ احتمالی اثر تنگتر میشود.
شناسنامهٔ کتاب گواهی میدهد که با یک رمان روبهرو هستیم. اما حجمی که یک رمانخوانِ عامهپسند را راضی میکند لااقل سه برابر حجمی است که «از همان راهی که آمدی برگرد» دارد. فارغ از گواهی شناسنامهٔ کتاب، چهارچوبِ اثر خانم فرشته نوبخت هم تصدیق میکند که «از همان راهی که آمدی برگرد» یک رمانِ کوتاه است. داستانی دارای کشش، تعلیق، کشمکش، پیرنگ و شخصیت.
شاقول دست گرفتن و هر یک از عناصر داستانی یک رمان را با معیارهای آمده در کتابها قضاوت کردن بدسلیقگی محض است. رمان پیش از هر چیز یک جهان داستانی است. جهانی که اگر باور شود، نشان میدهد که نویسنده خوب از پس انجام کار برآمده است. قضاوت دربارهٔ عناصرِ داستانی -اگر واقعاً لزومی داشته باشد- مرحلهٔ بعدیست. از این رو قصد ندارم ریاضیوار به قضاوتِ رمانِ کوتاه فرشته نوبخت بنشینم.
نویسندهٔ «از همان راهی که آمدهای برگرد» کارِ دشواری در پیش داشته است. نشستن پشتِ میز و در جایگاهِ یک مردِ نامحترم تفکر کردن و از زبانِ او سخن گفتن برای یک نویسندهٔ زن همانقدر دشوار است که زنانهاندیشیدن برای یک مرد، سخت. آیا فرشته نوبخت توانسته این کار را بهخوبی انجام دهد؟ ترجیح میدهم بهجای پاسخ، مخاطبم را به خواندنِ رمانی کوتاه دربارهٔ قشر ضعیف و مظلومواقعشدهٔ جامعه دعوت کنم.
در زمانهای که بسیاری از نویسندگان، سفارشی نویس شدهاند یا آنقدر از درد و داغِ روزگار دورند که جز دربارهٔ روزمرگیهای بورژوازی قلم نمیچرخانند، «از همان راهی که آمدی برگرد» اثری متمایز است. داستانی دربارهٔ آدمهایی گرفتار که دست تقدیر یا خطای انسانی یا یک هوس آنها را به چالهٔ تاریکی در دنیا فرو انداخته و حالا میکوشند به هر طریق راهی برای بالا رفتن از چاله بیابند. آنها با خود و در درونِ خود درگیرند؛ در بیرون از خود نیز با جامعهٔ اطرافشان. شخصیتهای داستان که به مرور به داستان اضافه میشوند، از وضعِ موجود خود ناراضیاند. گاهی برای برون رفتن از وضعی که در آن گرفتارند حتی حاضرند دیگران را قربانی کنند. در پایان آنچه برای شخصیتهای داستان میماند پشیمانیست. مثلِ سردردِ بعد از مستیست... میخواهی دوباره سرحال باشی.
داستانی که فرشته نوبخت روایت کرده است اگرچه دور شخصیت محوری شیوا شاخ و برگ میگیرد، به هیچوجه داستانی عامهپسند نیست. در مقابل اگرچه داستان (بهنظرِ من بیدلیل و بدونِ توجیه) در کافه و از کافهنشینی شروع میشود، اما نمیتوان آن را زیرِ برچسبِ ادبیات روشنفکری یا ادبیات بچهشهری و بچهپولداری له کرد. بگذریم که اساساً هر چه میکشیم از این برچسب زدنها است!
داستانِ «از همان راهی که آمدی برگرد» داستانِ سر راستی است و پیچیدگیهای بیدلیلِ روایی ندارد. زبانِ نوشته ساده و خوشخوان است اما ذوقورزیهای ویراستارِ کتاب که گاهی باعث شده از سادهترین ایرادات غافل بماند، متن را کمی ناخوش کرده است. این ذوقورزیها بیشتر در چسباندنِ کلمات و یک واژه فرض کردنِ تعابیری چون «رمز و راز» بوده است. این کار تقریباً در هر صفحه از کتاب چند نمود دارد و علاوه بر بدخوان کردنِ بعضی بخشها، کمکی هم به زبان و روایت نکرده است. این در حالی است که ویراستارِ باید در مقامِ ارتقادهندهٔ روایت و زبانِ داستان باشد نه دیریابکنندهٔ آن. در مجموع زبانِ داستانِ «از همان راهی که آمدی برگرد» نوید نبوغ نمیدهد و شاهکار نیست. منظورم از زبانِ داستان مجموعهای از نثر، دایرهٔ کلمات در اختیار نویسنده، تعبیرها، توصیفها و امثالهم است.
آیا شخصیتهای اثر تازه فرشته نوبخت کاملاً باورپذیرند؟ آیا اساساً میتوان به آنها برچسب «شخصیت» زد یا با تعدادی تیپ مواجه هستیم؟ این نیز پاسخی میطلبد که من دربارهاش سخن نمیگویم. بهنظرم کار خانم نوبخت ارزشِ آن را دارد که مخاطبانِ جدی ادبیات برای یک مرتبه بخوانندش و خود به این موضوعات پی ببرند. گفتن از این دست مسائل فقط مزهٔ خواندن را کم میکند.
فرشته نوبخت حالا دومین رمانش را منتشر کرده است. او که میگوید: «نوشتن ضرورتِ زندگیِ من است و احتمالاً تا روزی که زندهام خواهم نوشت.» در رمانِ کوتاهِ «از همان راهی که آمدی برگرد» به ما نشان میدهد که میتوان باز هم به ادبیاتِ ایران امیدوار بود.
کلمات کلیدی : حسامالدین مطهری + از همان راهی که آمدی برگرد + فرشته نوبخت + نشر جشمه